بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق درقرآن جلد2, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     201 - اخلاق در قرآن
     202 - اخلاق در قرآن
     203 - اخلاق در قرآن
     204 - اخلاق در قرآن
     205 - اخلاق در قرآن
     206 - اخلاق در قرآن
     207 - اخلاق در قرآن
     208 - اخلاق در قرآن
     209 - اخلاق در قرآن
     210 - اخلاق در قرآن
     211 - اخلاق در قرآن
     212 - اخلاق در قرآن
     213 - اخلاق در قرآن
     214 - اخلاق در قرآن
     215 - اخلاق در قرآن
     216 - اخلاق در قرآن
     217 - اخلاق در قرآن
     218 - اخلاق در قرآن
     219 - اخلاق در قرآن
     220 - اخلاق در قرآن
     221 - اخلاق در قرآن
     222 - اخلاق در قرآن
     223 - اخلاق در قرآن
     224 - اخلاق در قرآن
     225 - اخلاق در قرآن
     226 - اخلاق در قرآن
     227 - اخلاق در قرآن
     228 - اخلاق در قرآن
     229 - اخلاق در قرآن
     230 - اخلاق در قرآن
     231 - اخلاق در قرآن
     232 - اخلاق در قرآن
     FEHREST - اخلاق در قرآن
 

 

 
 

 

 

 

1 ـ اميرمؤمنان على (عليه السلام) در مذمّت جزع مى فرمايند:«اِيَّاكَ وَ الْجَزَعَ فَاِنَّهُ يَقْطَعُ الاَمَلَ وَ يُضَعِّفُ الْعَمَلَ وَ يُورِثُ الهَمَّ; از جزع و ناشكيبايى بپرهيز; زيرا اميد انسان را قطع و كوشش و تلاش را ضعيف ساخته و غم و اندوه به بار مى آورد».(3)

2 ـ همان امام بزرگوار در جاى ديگر ضمن اشاره به نكته لطيف ديگرى مى فرمايند: «اَلْجَزَعُ اَتْعَبُ مِنَ الصَّبْرِ; بى تابى از صبر و شكيبايى ناراحت كننده تر است».(4)

دليل آن روشن است; زيرا جزع و بى تابى هيچ مشكلى را حل نمى كند، تنها اثرش


1- معارج، 19 تا 21.

2-معارج، 22 تا34.

3- بحارالانوار، جلد 79، صفحه 144.

4- همان مدرك، صفحه 131، حديث16.

[473]

اين است كه روح و جسم انسان را در هم مى كوبد، به همين دليل از شكيبايى پر زحمت تر مى باشد; مثلا، هنگامى كه انسان، عزيزى را از دست دهد، ممكن است سرش را به ديوار بكوبد، گريبان چاك كند، نعره و فرياد بكشد و يا سرانجام خودكشى كند; اما هيچ يك از اين ها عزيز از دست رفته را باز نمى گرداند، بلكه تنها پايه هاى ايمان و سلامت جسم و جان او را درهم مى كوبد، علاوه بر اين، اجر و پاداش انسان را نيز برباد مى دهد كه شرح آن در حديث بعد مى آيد.

3 ـ حضرت على(عليه السلام) مى فرمايند: «اَلْجَزَعُ لايَدْفَعُ الْقَدَرَ وَ لَكِنْ يُحْبِطُ الاَجْرَ; جزع (در برابر مصائب)، مقدرات را تغيير نمى دهد; ولى اجر و پاداش انسان را از بين مى برد».(1)

درباره اين كه چرا پاداش را از بين مى برد، بايد گفت: جزع و ناشكيبايى دليل بر عدم رضا و عدم تسليم در برابر مقدرات الهى است. در واقع، اعتراض به عدل و حكمت پروردگار را در بردارد; هر چند صاحبش از آن غافل باشد.

4 ـ در حديث ديگرى كه از امام هادى (عليه السلام) نقل شده، ضمن اشاره به نكته جالب ديگرى، مى فرمايند: «اَلْمُصِيبَةُ لِلصَّابِرِ وَاحِدَةٌ وَ لِلْجَازِعِ اِثْنانِ; مصيبت براى انسان صبور يكى است و براى انسان بى صبر و ناشكيبا دوتاست».(2)

جزع و بى تابى ـ چنان كه در قبل اشاره شد ـ مشكلات عظيم جسمى و روحى به دنبال دارد، به علاوه اجر و پاداش انسان را برباد مى دهد، بنابر اين مصيبت افراد ناشكيبا مضاعف مى شود.

5 ـ امام كاظم (عليه السلام) در بيان يكى از وصاياى حضرت مسيح(عليه السلام) مى فرمايند: «وَ لاتَجْعَلُوا قُلُوبَكُم مَأْوىً لِلشَّهَواتِ اِنَّ اَجْزَعَكُم عِنْدَ الْبَلاءِ لاََشَدُّكُم حُبّاً لِلدُّنيَا وَ اِنَّ اَصْبَرَكُمْ عَلَى الْبَلاءِ لاََزْهَدُكُم فِى الدُّنيَا; دل هاى خود را پناهگاه شهوات قرار ندهيد، آن كس كه در بلا، بيشتر بى تابى مى كند، علاقه اش به دنيا بيشتر است و آن كس كه در بلا، شكيباتر است، نسبت به دنيا، بى اعتناتر است».(3)


1- غرر الحكم، حديث 1876.

2- بحارالانوار، جلد 79، صفحه 144.

3- بحارالانوار، جلد 1، صفحه 106.

[474]

از اين روايت استفاده مى شود كه يكى از سرچشمه هاى مهم جزع و بى تابى، حرص و حبّ دنياست و براى كاستن از شدّت جزع، بايد از علاقه به دنيا كاست.

6 ـ در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) هنگام عيادت يكى از يارانش كه آخرين ساعات عمرش را مى گذراند، فرمودند: «اى فرشته مرگ! با او مدارا كن كه با ايمان است. ملك الموت عرض كرد: بشارت باد بر تو اى محمد! كه من نسبت به همه مؤمنان مدارا مى كنم. بدان اى محمد! هنگامى كه من روح فرزندان آدم را مى گيرم، خانواده آنان بى تابى مى كنند. در گوشه اى از خانه مى ايستم و مى گويم: چرا اين گونه بى تابى مى كنيد؟ من قبل از پايان عمرش روح او را نگرفتم و اين يك مأموريت الهى است، گناهى ندارم; «اِنْ تَحْتَسِبُوهُ وَ تَصْبِرُوا تُوجَرُوا، وَ اِنْ تَجْزَعُوا تَأْثِمُوا وَ تُوزَرُوا; اگر راضى به رضاى خدا باشيد و صبر كنيد به شما پاداش داده مى شود و اگر جزع و بى تابى كنيد گناه مى كنيد».(1)

7 ـ حديث كوتاه و پر معنى ديگرى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) آمده است: «مَنْ لَم يُنْجِهِ الصَّبْرُ اَهْلَكَهُ الْجَزَعُ; كسى كه صبر او را نجات ندهد، بى تابى او را هلاك خواهد كرد.»(2)(اين هلاكت مى تواند اشاره به هلاكت دنيا و آخرت باشد).

8 ـ اين بحث را با حديث ديگرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) ـ به عنوان «خِتَامُهُ مِسْكٌ» ـ پايان مى دهيم. در اين حديث آمده است كه يكى از اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرزندش را از دست داده بود، حضرت(صلى الله عليه وآله) دستور نوشتن نامه اى به اين مضمون را به او دادند:«خداوند متعال، اجر تو را افزون كند و به تو صبر و شكيبايى دهد!... مبادا با جزع و بى تابى، اجر خود را از بين ببرى و فرداى قيامت به خاطر از دست دادن ثواب صبر بر مصيبت، پشيمان گردى، هنگامى كه ثواب و مصيبتت را ببينى، مى فهمى كه مصيبت از آن كوتاه تر بوده است و بدان! جزع و بى تابى، عزيز از دست رفته را باز نمى گرداند، غم و اندوه، قضاى الهى را تغيير نمى دهد و آنچه از پاداش، در برابر از دست دادن فرزند بر تو نازل شده، تأسّفت را از ميان مى برد».(3)

مرحوم محدّث قمى در «سفينة البحار» داستان جالبى درباره «بوذر جمهر» و مسئله «صبر و جزع» كه بسيار مناسب اين نوشتار است، نقل مى كند: در بعضى از تواريخ آمده


1- بحارالانوار، جلد 6، صفحه169.

2- بحارالانوار، جلد 68، صفحه 96.

3- ميزان الحكمه، جلد 2، صفحه 1563، حديث 10118.

[475]

است كه انوشيروان نسبت به «بوذرجمهر» خشمگين شد. دستور داد او را در اتاق تاريكى زندانى كنند. چندين روز گذشت، انوشيروان كسى را فرستاده تا از وضع حال او جويا شود. فرستاده انوشيروان، در حالى كه او خوشحال و مطمئن بود، از او پرسيد: چگونه در اين حالت كه سخت در مضيقه اى، فارغ البال مى باشى؟

بوذرجمهر گفت: من (همه روزه) از معجونى كه از شش ماده تركيب شده است، استفاده مى كنم و اين معجون همان گونه كه مى بينيد، مرا بر سر حال آورده است.

فرستاده پرسيد: ممكن است اين معجون را به ما معرفى كنى تا در مشكلات به آن پناه بريم؟

بوذرجمهر در جواب گفت:

ماده اوّل آن «اَلثِّقَةُ بِاللّهِ; توكّل بر خداست».

ماده دوّم; آنچه مقدر است، خواه و ناخواه رخ مى دهد و بى تابى در برابر آن، مشكلى را حل نخواهد كرد.

ماده سوّم; صبر و شكيبايى بهترين چيزى است كه در آزمون هاى الهى به كمك انسان مى شتابد.

ماده چهارم; اگر صبر نكنم، چه كنم؟ بنابر اين با جزع خود را هلاك ننمايم.

ماده پنجم; از مشكلى كه من دارم، مصائب مشكل ترى نيز وجود دارد; پس خدا را شكر كه در آن ها گرفتار نشدم!

ماده ششم; از ستون به ستون فرج است.

اين سخن به انوشيروان رسيد، او را آزاد و گرامى داشت.(1)

 

درمان جزع و ناشكيبايى

اين بيمارى درونى، مانند بسيارى از بيمارى هاى ديگر، راه هاى درمان دارد كه ما در ذيل به آنها اشاره مى كنيم:


1- سفينة البحار، واژه صبر.

[476]

1- تشخيص درد و تجويز بهترين راه درمان

هنگامى كه يك طبيب روحانى، اين بيمارى اخلاقى را از طريق آثار و نشانه هايش (مانند بر سر و صورت زدن، انگشت به دندان گزيدن، ناله و فرياد كشيدن، با كج خلقى و خشونت با ديگران صحبت كردن، با زن وفرزند خود بدرفتارى نمودن و حداقل زبان به شكوه گشودن) تشخيص داد، براى درمان دست به كار مى شود و از راه هاى مختلف اقدام مى كند!

 

2ـ يادآورى پيامدهاى شوم جزع و بى تابى

يادآورى پيامدهاى جزع و بى تابى و آثار سوء آن نقش مهمى در درمان اين بيمارى روحى دارد. شايد كمتر كسى اين آثار را بداند و از اين حالت، بيزار نشود و در صدد رفعش برنيايد.

آرى! هنگامى كه انسان بداند، ناشكيبايى ها، اجر و پاداش او را در پيشگاه خدا (طبق روايات گذشته)، بر باد مى دهد; بى آن كه مشكلى را حل كند، روان انسان را درهم مى كوبد و آرامش او را سلب نموده و سلامت جسم و جان او را به خطر مى اندازد; از همه بدتر اين كه درهاى حل مشكل را بر روى انسان مى بندد; زيرا اگر به هنگام بروز مشكلات و مصائب، انسان خونسردى خويش را حفظ كند و به اعصاب خويش مسلط باشد، اغلب راه حلى براى گشودن مشكل و يا حدّاقل، كاهش مصائب مى يابد; ولى انسان ناشكيبا بر اثر اضطراب و بى تابى و عدم تسلط بر اعصاب و عدم تمركز فكر، حتى درهايى را كه آشكارا به رويش باز است، نمى بيند; درست مانند پرندگانى كه در اتاق و سالنى گرفتار شوند، مرتب خود را به اين در و ديوار مى كوبند و حتى هنگامى كه صاحب خانه، پنجره ها را مى گشايد تا آنها آزاد شوند، به خاطر اضطراب و بى تابى شان، حتى دريچه هاى باز را نيز نمى بينند كه اگر لحظه اى آرام گيرند و شكيبايى پيشه كنند و نگاهى به اطراف خود اندازند، به آسانى راه نجات خود را پيدا خواهند كرد.

دقت به اين حقايق، تأثير مهمى در تغيير اين حالت دارد و به تدريج انسان را در صف شكيبايان در مى آورد.

[477]

3 ـ مطالعه آيات و رواياتى كه پيرامون اجر و پاداش صابران وارد شده است

مطالعه آيات و رواياتى كه درباره اجر صابران وارد شده است، نقش مهمى در تقويت روحيه صبر در انسان دارد، از جمله اين آيه شريفه كه بزرگترين بشارت را به صابران مى دهد:«بشارت ده صابران را همان ها كه وقتى مصيبتى به آنها برسد، مى گويند: ما از خداييم و به سوى او باز مى گرديم، رحمت و درود خدا بر آنهاست و آنها هدايت يافتگانند;...وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ * الَّذينَ اِذَا اَصَابَتْهُم مُصيبَةٌ قَالُوا اِنّا لِلّهِ وَ اِنَّا اِلَيهِ رَاجِعُونَ* اُولَئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةُ وَ اُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ».(1)

تعبير «اُولئِكَ هُمُ المُهتَدونَ» تعبير پر معنا و داراى تفسيرهاى گوناگونى است كه ممكن است يكى از تفسيرهاى آن همان كه در بالا ذكر شد، باشد و آن اين كه صابران، راه حل مشكلات را زودتر از ديگران پيدا مى كنند، و درها به روى آنان گشوده مى شود. چون يكى از عوامل اصلى بى تابى «ضعف نفس» است; پس هر قدر انسان در تقويت روحيات خود بكوشد، در زدودن آثار ناشكيبايى و بى صبرى موفق تر است.

 

4 ـ مطالعه احوال انبيا و اوليا و بزرگان

يكى ديگر از راه هاى درمان بى تابى، مطالعه حالات انبيا و اوليا و صبر و شكيبايى آنان در مقابل مصائب و درد و رنج هاى گوناگون و دشمنان درونى و بيرونى است. يادآورى اين مسائل به انسان الهام مى دهد كه نبايد در برابر حجم مشكلات بى تابى نمود.

 

5 ـ تلقين و اعتماد به نفس در تحمل سختى ها

اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه تلقين، چه از سوى خود و چه از طرف ديگران، عامل مؤثرى در برطرف ساختن اخلاق سوء و صفات زشت نفسانى است. اگر ناشكيبايان هر روز به خود تلقين شكيبايى كنند و اطرافيان نيز در تلقين كوتاهى نكنند،


1-بقره، 155 تا 157.

[478]

بى شك آثار شكيبايى در آنان ظاهر مى شود.

اين بحث را با دعايى از امام سجاد (عليه السلام) پايان مى دهيم: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْ اَوَّلَ يَوْمى هَذَا صَلاحاً وَ اَوسَطَهُ فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحاً اَعُوذُ بِكَ مِنْ يَوم اَوَّلُهُ فَزَعُ وَ اَوسَطَهُ جَزَعٌ وَ آخِرُهُ وَجَعٌ; پروردگارا! آغاز روز مرا صالح و سعادت و وسط آن را رستگارى و پايانش را پيروزى قرار ده. پناه به تو مى برم از روزى كه آغازش بى تابى و وسط آن ناله و فرياد و پايانش درد و رنج باشد».

از اين تعبير استفاده مى شود كه جزع و فزع انسان را به درد و رنج مى كشاند و نه تنها از درد انسان نمى كاهد، بلكه دردش را افزايش مى دهد.

* * *

 

فرق جزع و احساسات معقول

قلب انسان كانون عواطف و احساسات است. هر گاه عزيزى را از دست دهد، ناراحت گشته و اشكهايش جارى مى شود; اما نبايد هرگز اين گونه اظهار تأثّر را با جزع و بى تابى و بى صبرى اشتباه كرد; زيرا قلب انسان در برابر حوادث ناگوار عكس العمل نشان داده و چشم انسان نيز كه دريچه قلب است، ممكن است از تأثيرات قلب متأثّر گردد.

بنابر اين گريه و سوگوارى براى از دست دادن عزيزان يك امر طبيعى و انسانى است. مهم آن است كه انسان در مصيبت، سخنى كه حاكى از ناشكرى و شكايت باشد، بر زبان نراند و حرف هايى كه دور از شأن يك بنده مطيع پروردگار است، نگويد; خودزنى ننموده و گريبان ندرد.در اين رابطه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايند: «لَيسَ مِنَّا مَنْ ضَرَبَ الخُدُودَ وَ شَقَّ الجُيُوبَ وَ دَعا بِدَعْوَىَ الجَاهِليَّةِ; كسى كه لطمه به صورت زند و يا گريبان چاك كند، يا (به هنگام مصيبت) سخنانى همانند مردم جاهليت بر زبان راند، از ما نيست».(1)

در حالت پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده است: هنگامى كه ابراهيم(عليه السلام) فرزند حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)، بدرود حيات گفت، پيامبر(صلى الله عليه وآله) گريه كرد، به گونه اى كه سيلاب اشك بر


1- بحارالانوار، جلد 85، صفحه 93.

[479]

سينه اش جارى شد، عرض كردند: اى رسول خدا! تو ما را از گريه نهى كردى، اما خودت گريه مى كنى؟ فرمود: «لَيسَ هَذَا بُكاءً وَ اِنّ هَذِهِ رَحْمَةٌ وَ مَن لَم يَرحَمْ لا يُرْحَمُ;اين گريه نيست، اين رحمت و اظهار محبّت است و كسى كه رحم و عاطفه نداشته باشد، به او رحم نخواهد شد» (و مشمول رحمت حق نمى گردد).(1)

همين موضوع به صورت مشروح ترى در كتاب «بحارالانوار» چنين نقل شده است: هنگامى كه ابراهيم، فرزند پيامبر(صلى الله عليه وآله) آخرين لحظات عمر خود را سپرى مى كرد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را در دامان خود نهاد و گفت: فرزندم! نمى توانم در برابر تقديرات الهى كارى براى تو انجام دهم، اين سخن را گفت و اشك از چشمانش سرازير شد، «عبدالرحمن بن عوف» حاضر بود و عرض كرد: اى رسول خدا! گريه مى كنى، مگر ما را از گريه نهى نكرده ايد؟ حضرت(صلى الله عليه وآله)فرمودند: من شما را از نوحه گرى جاهلانه، از دو صداى احمقانه و فاجرانه نهى كردم، نخست، داد و فرياد آميخته با لهو و لعب و آهنگ هاى شيطانى، هنگامى كه فرود نعمت هاست; و ديگر، فريادهاى هنگام مصيبت، خراشيدن صورت، چاك كردن گريبان و نغمه هاى شيطانى است; ولى آنچه را از من ديدى، عاطفه و رحمت است و هر كسى كه عاطفه و رحم نداشته باشد، رحم نخواهد شد...سپس به فرزندش چنين خطاب كردند: «وَ اِنَّا بِكَ لَمَحْزُونُونُ تَبْكِىَ الْعَينُ وَ يَدْمَعُ الْقَلْبُ وَ لانَقولُ مَا يُسْخِطُ الرَّبَّ عَزَّوَجَلَّ; ما به خاطر تو غمگين هستيم، چشم مى گريد و قلب اشك مى ريزد; ولى چيزى كه خداوند متعال را به خشم آورد، نمى گويم».(2)

گاهى ممكن است انسان از خود بى خود شود، فرياد بكشد و گريبان چاك كند يا اين كه اظهار بى تابى نموده و لطمه بر خويش زند كه اگر درحدّ معقول و معمول آن براى ايجاد هيجان عمومى و بسيج عواطف در برابر دشمنان باشد، ضرورى به نظر مى رسد; پس حساب موارد استثنايى را كه در حالات بعضى از بزرگان ديده مى شود، بايد جدا كرد.

اين سخن را با حديث ديگرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به پايان مى بريم:«اَلنِّياحَةُ عَمَلُ


1- امالى طوسى، صفحه 388.

2- بحارالانوار، جلد 79، صفحه90.

[480]

الجَاهِلَيَّةِ; نوحه گرى از اعمال جاهليت است».(1)

منظور از نوحه گرى در اين جا، عزادارى و يا ذكر مصيبت و گريستن و عزادارى فردى يا دسته جمعى نيست، بلكه اشاره به كارى دارد كه در زمان جاهليت، ميان عرب رايج بوده كه اگر عزيزى از دنيا مى رفت، زنان نوحه گر حرفه اى را دعوت مى كردند. آنها نيز با داد و ناله و فرياد مصنوعى، اوصاف دروغ و مبالغه هاى بى معنى درباره شخص از دست رفته، ذكر مى كردند و گاه لباس هاى خود را پاره كرده و بر سر و صورت مى زدند، و با اين اعمال ناهنجار، فضاى عزاى او را گرم مى كردند.

* * *

 

پايان جلد دوّم

خداوندا! تو خوب مى دانى، اگر ما توفيق پيمودن راه اوليائت را در تهذيب نفس و حسن اخلاق و صفاى باطن نيافته ايم، خواهان و عاشق آن هستيم، ما را بر اين كار موفّق دار و در اين راه ما را يارى فرما و به گروه «مَنْ اَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ» ملحق نما و همراه و همدم «و حَسُنَ أولَئكَ رفِيقاً» كن!

آمين يا ربَّ العالمين.


1- بحار الانوار، جلد 79، صفحه 103.

 

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation