بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق درقرآن جلد2, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     201 - اخلاق در قرآن
     202 - اخلاق در قرآن
     203 - اخلاق در قرآن
     204 - اخلاق در قرآن
     205 - اخلاق در قرآن
     206 - اخلاق در قرآن
     207 - اخلاق در قرآن
     208 - اخلاق در قرآن
     209 - اخلاق در قرآن
     210 - اخلاق در قرآن
     211 - اخلاق در قرآن
     212 - اخلاق در قرآن
     213 - اخلاق در قرآن
     214 - اخلاق در قرآن
     215 - اخلاق در قرآن
     216 - اخلاق در قرآن
     217 - اخلاق در قرآن
     218 - اخلاق در قرآن
     219 - اخلاق در قرآن
     220 - اخلاق در قرآن
     221 - اخلاق در قرآن
     222 - اخلاق در قرآن
     223 - اخلاق در قرآن
     224 - اخلاق در قرآن
     225 - اخلاق در قرآن
     226 - اخلاق در قرآن
     227 - اخلاق در قرآن
     228 - اخلاق در قرآن
     229 - اخلاق در قرآن
     230 - اخلاق در قرآن
     231 - اخلاق در قرآن
     232 - اخلاق در قرآن
     FEHREST - اخلاق در قرآن
 

 

 
 

 

 

9 ـ اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايند: «العَجَلَةُ مَذمُومَةٌ في كُلِّ اَمْر اِلاّ في مَا يَدفَعُ الشَّرَّ ; عجله در هر كارى نكوهيده است، مگر در مقام دفع شرّ».(5)

10 ـ اين بحث را با حديث پرمعنايى از حضرت على (عليه السلام) به پايان مى بريم: «مَنْ اِسْتَطاعَ اَن يَمْنَعَ نَفْسَهُ مِن اَربَعَةِ اَشياء فَهُوَ خَليقٌ بِـاَنْ لايَنْزِلَ بِهِ مَكرُوهٌ اَبَداً قِيلَ وَ مَاهِىَ؟ قالَ: اَلعَجَلَةُ وَ اللِّجاجَةُ وَ العُجْبُ وَ التَّوانى; كسى كه بتواند خويشتن را از چهار چيز باز دارد، سزاوار است كه هرگز امر ناخوشايندى براى او رخ ندهد. سؤال كردند، آن چهار چيز چيست؟ فرمودند: عجله، لجاجت، خودبينى و تنبلى».(6)

در اين احاديث «تأنّى» يك عطيّه الهى و «عجله» يك خوى شيطانى شمرده شده است، همان خويى كه انسان را در زندگى ناكام مى سازد، فرصت ها را از دست او مى گيرد، لغزش او زياد مى گردد، پشيمان مى شود و به هلاكت مى افتد; در صورتى كه نقطه مقابل آن; يعنى، تأنّى و خويشتن دارى سبب كاميابى و پيروزى و بهره بردارى هرچند بيشتر از فرصتهاست.

* * *


1-بحارالانوار، جلد 67، صفحه 339.

2- غررالحكم، حديث 1333.

3- غررالحكم، حديث 9095.

4- بحارالانوار، جلد 68، صفحه 338.

5- غررالحكم، حديث 1950.

6- بحارالانوار، جلد 75، صفحه 43.

[430]

چند نكته مهم

1 ـ مفهوم عجله و شتابزدگى

عجله و شتابزدگى به عنوان يك خوى زشت و ناپسند كه در اعمال انسان به صورتهاى گوناگون آشكار مى شود، به اين معنى است كه انسان، پيش از فراهم شدن مقدمات انجام كار، اقدام به انجام آن كند، كارى كه نتيجه آن چيزى جز شكست يا انجام ناقص نخواهد بود.

اين بدان مى ماند كه انسان ميوه را پيش از رسيدن و قابل استفاده شدن از درخت بچيند; كارى كه نتيجه اش ضايع شدن ميوه يا كم شدن فايده آن است. يا اين كه قبل از آمادگى زمين، بذرافشانى كند كه نتيجه اش نابودى بذر يا كاهش محصول خواهد بود.

اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايند:«وَ مُجْتَنِى الثَّمَرةِ لِغَيرِ وَقتِ اِيناعِهَا كَالزّارعِ لِغَيرِ اَرْضِهِ; كسى كه ميوه را پيش از رسيدن بچيند، همچون كسى است كه بذر خود را در زمين نامناسبى (مانند شوره زار) بپاشد. (كه نيرو و سرمايه خود را تلف كرده و نتيجه اش عايدش نمى شود».(1)

«عجول» به افرادى گفته مى شود كه در گفتار و رفتار و سؤال و درخواست خود، دستپاچه اند و صبر و حوصله لازم را براى رسيدن به مقصد، از راه صحيح آن ندارند; به همين دليل، اغلب گرفتار مشكلات و ناكامى ها مى شوند.

نقطه مقابل «عجله و شتابزدگى»، تأنّى، اناة، خويشتن دارى، تحمل، حوصله، طمأنينه و وقار است.

«عجله» را نبايد با «سرعت» كه بار مثبت دارد، اشتباه كرد. سرعت آن است كه انسان بعد از فراهم شدن مقدّمات، اتلاف وقت نكند و فرصت را از دست ندهد و به سوى مقصد بشتابد; كارى كه مسلماً سبب پيروزى و نجات و موفقيت است. در موارد بسيارى، ميان مصاديق و موارد عجله و سرعت اشتباه شده است و يا گروهى براى توجيه اعمال نادرست خود، تنبلى و بى حالى و از دست دادن فرصت ها را تحت عنوان ترك


1- نهج البلاغه، خطبه 5.

[431]

عجله و شتابزدگى توجيه مى كنند; در حالى كه فرق اين دو كاملا واضح و روشن است و اين كه مى بينيم، بعضى از روايات، عجله را از اسباب پشيمانى و تأنّى را سبب سلامت شمرده است، به خاطر همان است كه در بالا اشاره شد.

اين سخن را با حديثى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) كه بيان روشنى بر تفاوت مفهوم عجله و سرعت در كارهاست، پايان مى دهيم: «اِيّاكَ وَ العَجَلَةَ بِالاُمُورِ قَبْلَ اَوانِهَا، وَ التَّساقُطَ فِيها عِندَ اِمْكانِها; از شتاب كردن در كارها، قبل از رسيدن موعد آنها بپرهيز و نيز از سستى در كارها به هنگام رسيدن زمان آن (و فراهم شدن اسباب) بپرهيز».(1)

* * *

 

2 ـ سرعت گرفتن در خيرات

قرآن مجيد در آيات متعددى، مؤمنان را به مسارعت در خيرات و پيشى گرفتن از يكديگر دعوت مى كند، از جمله در آيه 114 سوره آل عمران در توصيف جمعى از مؤمنان راستين مى فرمايد: «...وَ يُسارِعُونَ في الخَيراتِ وَ اولئكَ مِن الصَّالِحينَ... آنها كسانى هستند كه در انجام كارهاى نيك سرعت كرده و بر يكديگر پيشى مى گيرند و آنها از صالحانند».

و در سوره انبيا آيه 90 در توصيف جمعى از پيامبران بزرگ، مانند «زكريّا» و «يحيى» مى فرمايد: «...اِنَّهُم كَانُوا يُسارِعُون في الخَيراتِ...; آنها در كارهاى خير به سرعت اقدام مى كردند و بر ديگران پيشى مى گرفتند».

و در آيه 61 سوره مؤمنون، در شرح صفات برجسته مؤمنان آمده است: «اُولئكَ يُسارِعُونَ في الخَيراتِ وَ هُم لَها سَابِقُونَ; آنها در كارهاى نيك به سرعت اقدام مى كنند و از ديگران پيشى مى گيرند».

در آيه 133 سوره آل عمران، اين مسئله به عنوان يك دستور عام خطاب به همه مؤمنان آمده است: «وَ سَارِعُوا اِلَى مَغفِرَة مِن رَبِّكُم وَ جَنَّة عَرضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الاَْرضُ


1- نهج البلاغه، نامه 53 (فرمان مالك اشتر).

[432]

اُعِدَّتْ لِلمُتَّقينَ; شتاب كنيد و پيشى بگيريد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان، در رسيدن به بهشتى كه وسعت آن به اندازه آسمان ها و زمين است كه براى پرهيزكاران آماده شده است».

در آيه 148 سوره بقره، همين معنى تحت عنوان مسابقه در خيرات مطرح شده است: «...فَاستَبِقُوا الخَيراتِ...; در نيكيها (و اعمال خير) بر يكديگر سبقت جوييد».

بديهى است «مسارعه» در خيرات با مسابقه در خيرات، هر دو اشاره به يك حقيقت دارد و در واقع لازم و ملزوم يكديگرند; زيرا، سبقت جستن بدون سرعت در عمل، امكان پذير نيست و هر كسى سريعتر راه را سوى مقصود بپيمايد، بى شك زودتر به مقصود مى رسد.

در روايت اسلامى اشارات بسيار پرمعنى و جالبى نسبت به اين موضوع ديده مى شود كه گلچينى از آنها را در ذيل مى آوريم:

1 ـ رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايند: «اِنّ اللّهَ يُحِبُّ مِنَ الخَيْرِ مَايُعَجَّلُ; خداوند كار نيكى را دوست دارد كه با سرعت انجام شود».(1)

2 ـ در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) آمده است: «بَادِرُوا بِعَمَلِ الخَيرِ قَبلَ اَن تُشغَلُوا عَنْهُ بِغَيرِهِ; در انجام كارهاى نيك سرعت كنيد، پيش از آن كه چيزى شما را به خود مشغول سازد و از آن باز دارد».(2)

3 ـ در احاديث متعددى از امام صادق (عليه السلام) اين مضمون ديده مى شود: «مَن هَمَّ بِخَير فَلْيُعَجِّلْهُ وَ لا يُؤَخِّرْهُ; كسى كه تصميم به كار نيكى مى گيرد، بايد در آن شتاب كند و تأخير نيندازد».(3)

4 ـ در حديث ديگرى همين معنى به صورت مشروح ترى از همان امام بزرگوار نقل شده است: «اِذا هَمّ اَحَدُكُم بِخَير اَو صِلَة فَاِنّ عَن يَمينِهِ وِ شِمالِهِ شَيطانَينِ فَلْيُبادِرْ لايَكُفّاهُ عَن ذَلِك; هنگامى كه كسى از شما تصميم بر انجام كار خير يا بخشيدن چيزى به كسى


1- اصول كافى، جلد 2، صفحه 142.

2- ميزان الحكمه، جلد 1، حديث 5381.

3- اصول كافى، جلد 2، صفحه 142.

[433]

گرفت، بايد مواظب باشد كه در طرف راست و چپ او دو شيطان هستند; بنابر اين بايد به سرعت اقدام كند، مبادا آن دو شيطان (با وسوسه هاى خود) او را از اين كار باز دارند».

5 ـ اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايند: «لَيسَ مِن عَادَةِ الْكِرامِ تَأخيرُ الاَْنعامِ (1); تأخير در بخشش از عادت كريمان نيست».

6 ـ امام باقر(عليه السلام) مى فرمايند: «مَن هَمَّ بِشَىْء مِنَ الخَيرِ فَلْيُعَجِّلْهُ فَاِنَّ كُلَّ شَىْء فيهِ تَأخيرٌ فَاِنَّ لِلشَّيطانِ فيهِ نَظْرَةً; كسى كه تصميم بر كار نيكى مى گيرد، بايد شتاب كند; زيرا هر چيزى كه در آن تأخير باشد، شيطان در آن نظر دارد (و با وسوسه هاى خود، تصميم انسان را تضعيف مى كند».

كوتاه سخن اين كه در برابر كارهاى خير، هميشه موانع و وسوسه هاى شياطين جن و انس وجود دارد; به همين دليل هنگامى كه مقدمات آن فراهم گردد، بايد شتاب كرد، مبادا افراد تنگ نظر، كوتاه فكر و شيطان صفت، سنگهايى در راه آن بيندازند. ضمناً بايد ميان سرعت در انجام كار و عجله مذموم كه مربوط به قبل از فراهم شدن مقدمات لازم براى انجام كار است، تفاوت گذاشت.

اين سخن را با حديثى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) پايان مى دهيم: «لاتُؤَخِّر اِنالَةَ الْمُحتَاجِ اِلَى غَد، فَاِنَّكَ لاتَدْرِى مَا يَعْرِضُ لَكَ وَ لَهُ في غَد(2); كمك به نيازمندان را به فردا ميفكن; زيرا نمى دانى فردا براى تو و براى او چه پيش مى آيد اى بسا! توان تو از ميان برود، يا نياز او».

* * *

 

پيامدهاى شوم عجله و شتابزدگى

1 ـ اتلاف وقت و نيرو

اين خوى ناپسند، آثار ويرانگرى در زندگى فردى و اجتماعى انسان ها دارد. خسارت هايى كه از اين طريق، دامان انسان را مى گيرد، فوق العاده زياد است. از جمله اين كه نيروها را به هدر مى دهد و مانع رسيدن به مقصد مى شود; مثلا، اگر لشكر دشمن


1- غررالحكم، حديث 7489.

2- غررالحكم، حديث 10364.

[434]

قصد بلاد اسلام را كند و سپاه اسلام صبر نكند تا لشكر دشمن در موقعيّت ضعيف و آسيب پذيرى قرار گيرند، يا قبل از آن كه لشكر اسلام خود را بسيج و آماده كند و نقشه هاى جنگى را ترتيب دهد، به آنها حمله كند، نتيجه اى جز شكست و از بين رفتن قواى اسلام و به هدر دادن نيروها و جسور شدن دشمن نخواهد داشت.

در كارهاى شخصى و فردى نيز همين امر صادق است; زيرا هر حركت عجولانه، سبب ناكامى و از بين رفتن نيروهاست.

در «محجة البيضاء» حديث جالبى نقل شده كه شاهد گوياى گفتار فوق است، در اين حديث آمده است: هنگامى كه حضرت مسيح (عليه السلام) متولّد شد، شياطين نزد ابليس آمدند و گفتند: امروز بتها سرنگون شده اند (مگر خبرى واقع شده!) ابليس گفت: آرى! حتماً حادثه مهمى روى داده است، همين جا باشيد تا من تحقيق كنم و بازگردم. ابليس پرواز كرد و تمام اطراف زمين را گردش نمود و چيزى نيافت، جز اين كه ديد حضرت عيسى(عليه السلام)متولّد شده و فرشتگان اطراف او حلقه زده اند. ابليس برگشت و به شياطين خود گفت: ديشب پيامبرى متولد شده است. هيچ زنى باردار نشد و وضع حمل نكرد مگر اين كه من حاضر بودم، جز اين يكى و شما مأيوس باشيد از اين كه بعد از اين بت پرستى رونقى پيدا كند; ولى (براى گمراه ساختن فرزندان آدم)، از راه عجله و اعمال سبكسرانه وارد شويد (تا شيرازه زندگى آنها به هم بريزد).(1)

 

2 ـ يأس و نااميدى

از ديگر پيامدهاى شوم «عجله» آن است كه هر گاه انسان به خاطر آن ناكام شود، حالت يأس و نوميدى به او دست مى دهد و اى بسا نسبت به همه چيز، حتى تقدير الهى بدبين گردد. لذا در حديث پرمعنايى امام حسن عسكرى (عليه السلام) مى فرمايند: «لا تَعْجَلْ عَلَى ثَمَرَة لاتدرك وَ اِنَّما تَنالُها في اَوانِها وَ اَعْلَمُ اَنَّ المُدَبِّرَ لَكَ اَعْلَمُ بِالوَقتِ اَلَّذِى يُصلِحُ حَالُكُ فيهِ، فَثِقْ بِخِيَرَتِهِ في جَميع اُمورِكَ، يُصلِحُ حَالُكَ، وَ لاتَعجَلْ بِحَوائِجِكَ قَبلَ وَقتِها


1- المحجة البيضاء، جلد 5، صفحه 61.

[435]

فَيَضِيقُ قَلبُكَ وَ صَدرُكَ وَ يَخشاكَ (يغشاك) القُنوط; براى چيدن هيچ ميوه اى قبل از رسيدن آن، عجله مكن، تنها در موقع (مناسبش) به آن خواهى رسيد (و بهره خواهى گرفت) و بدان، كسى كه امور تو را تدبير مى كند، نسبت به وقتى كه به صلاح حال توست، آگاهتر است، بنابراين به انتخاب او در همه كارهايت اعتماد كن، تا حال تو اصلاح شود و هرگز براى نيازهاى خود قبل از رسيدن وقتش «عجله» نكن كه سبب تنگدلى و چيره شدن نوميدى برتو مى شود».(1)

 

3 ـ ندامت و پشيمانى

سوّمين پيامد شوم «عجله» ندامت و پشيمانى است كه در احاديث گذشته به آن اشاره شد. چه بسيارند كسانى كه براى انجام كارها، قبل از فراهم شدن زمينه ها عجله كرده اند و نيروهايشان به هدر رفته و هرگز به مقصد و مقصود خود نايل نشده اند; در حالى كه اگر كمى خويشتن دارى مى كردند، هرگز به چنان سرنوشتى مبتلا نمى شدند و چه بسيار كسانى كه به خاطر دستپاچگى به سراغ چيزى رفته اند كه دشمن جان آنها بوده و آرزو مى كنند كه اى كاش! به سراغ آن نمى رفتند.

اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايند: «فَكَمْ مِن مُستَعجِل بِما اِن اَدرَكَهُ وَدَّ اَنَّهُ لَم يُدرِكْهُ; چه بسيارند افرادى كه براى چيزى عجله مى كنند كه اگر به آن دست يابند (فوراً پشيمان مى شوند و) دوست دارند هرگز به آن نرسيده بودند».(2)

 

4 ـ هجوم اندوه و غصه

چهارمين پيامد منفى «عجله» در كارها، هجوم امواج اندوه و غصّه، سوى انسان است ; زيرا ناكامى ها و شكست هاى حاصل از عجله و دستپاچگى در بسيارى از اوقات، بسيار گران تمام مى شود و انسان را با اندوه فراوان روبرو مى كند.

حضرت اميرمؤمنان على (عليه السلام) در يكى از كلمات قصارش در «غررالحكم»مى فرمايند:


1- بحارالانوار، جلد 75، صفحه 379.

2- نهج البلاغه، خطبه 150.

[436]

«العَجَلُ قَبْلَ الاِمكانِ يُوجِبُ الغُصّةَ (1); شتابزدگى پيش از فراهم شدن امكانات، سبب اندوه و غصه است».

 

5 ـ فزونى لغزش ها

از پيامدهاى ديگر سوء آن، لغزش هاى فراوان است; زيرا تصميم گيرى صحيح نياز به تأمّل و تدبّر و دقّت فراوان دارد و آن هم به صورت عجولانه و شتابزده امكان پذير نيست و لذا افراد «عجول» غالباً گرفتار لغزش هاى مختلفى مى شوند، چه در تشخيص هدف و چه در راه وصول به آن.

اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد: «مَعَ العَجَلِ يَكْثُرُ الزَّلل; با عجله و شتابزدگى لغزش هاى فراوان پيش مى آيد»(2). و نيز مى فرمايند: «مَن عَجَلَ كَثُرَ عِثارُهُ; هر كس شتاب كند، لغزش او بسيار خواهد بود».(3)

 

6 ـ فزونى خطاها

ششمين اثر عجله، «فزونى خطاها» است كه مى تواند با فزونى لغزش ها يكى باشد و مى تواند دو چيز محسوب شود، (خطا در تشخيص هدف است و لغزش در راه وصول به آن).

اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايند: «اَصابَ مُتَأَنٍّ اَوْ كادَ، اَخطَأَ مُسْتَعجِلٌ اَو كَادَ; افراد خويشتن دار يا به مقصد مى رسند و يا به طور نسبى موفق مى شوند و افراد عجول گرفتار خطا مى شوند، يا به طور نسبى خطا مى كنند».(4)

به هر حال، زيان هاى ناشى از عجله و دستپاچگى، بيش از آن است كه مردم عادى فكر مى كنند، و جريمه اى كه انسان هاى عجول به خاطر عجله مى پردازند، قابل شمارش نيست.


1- غررالحكم، حديث 1333.

2- غررالحكم، حديث 9740.

3- غررالحكم، حديث 7838.

4- غرر الحكم، حديث 1290.

[437]

ريشه هاى اين خوى ناپسند

1 ـ هواپرستى

اين خوى ناپسند، مانند بسيارى از رذايل ديگر، قبل از هر چيز از هواپرستى سرچشمه مى گيرد، انسان هاى هواپرست، معمولا براى رسيدن به خواست دل، عجول و دستپاچه اند و غالباً هوا و هوس ها به آنها اجازه نمى دهد، در عواقب امور بينديشند و راه درست را براى رسيدن به مقصد برگزينند; به همين جهت خود رابه آب و آتش مى زنند و با دستپاچگى به سوى هوس هاى خويش مى دوند و خود را گرفتار مى سازند.

 

2 ـ حبّ و وابستگى به دنيا

حبّ دنيا كه سرچشمه و رأس خطايا و معاصى است، يكى ديگر از عوامل عجله و شتاب است. بنده دنيا چيزى جز دنيا را نمى بيند، و گويى چشم و گوش او كور و كر مى شود. آتش عشق و شوق دنيا در دل او زبانه مى كشد و او را با شتاب به دنبال خيالات خام مى فرستد و اغلب بر اثر عجله و شتابكارى، مشكلات و موانع راه را نمى بيند و خود را براى مقابله با آن آماده نمى كند و به همين دليل گرفتار شكست و ناكامى مى شود.

 

3 ـ كمى ظرفيت و سعه صدر

از انگيزه هاى ديگر «عجله و شتاب»، كمى ظرفيت و سعه صدر است، افراد كم ظرفيت معمولا عجولند و صاحبان سعه صدر با تأنّى و خويشتن دارى و بردبارى گام برمى دارند و همه چيز را زير نظر مى گيرند و با قدرت و قوّت در عين خون سردى، به سوى مقصد پيش مى روند و به همين دليل، كمتر گرفتار شكست مى شوند.

تسويلات شيطان و تزئينات او و فريب هاى دوستان نادان و متملق و دروغگو و حسود و سخن چين، از عوامل مهم شتابزدگى و عجله است.

امام اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايند: « وَ لاتَعجَلَّنَّ اِلَى تَصديقِ ساع فَاِنَّ السَّاعِىَ غَاشٌّ وَ اِن تَشبَّهَ بِالنَّاصِحينَ; در تصديق سخن چينان عجله مكن; زيرا آنها خائنند، هر چند در

[438]

لباس ناصحان خيرخواه ظاهر شوند».(1)

 

4 ـ جهل و نادانى

يكى ديگر از عوامل شتابزدگى، جهل و نادانى و سفاهت است; زيرا افراد جاهل و نادان اغلب گرفتار اوهام و پندارهاى غلط هستند و به گمان اين كه مقدّمات كار فراهم است، خود را در گرداب حوادث مى افكنند و با ناكامى و شكست روبرو مى شوند، در حالى كه هوشياران آگاه، تمام جوانب كار را مورد بررسى قرار مى دهند و با حزم و دورانديشى و دور از هر گونه شتابزدگى، برنامه ريزى مى كنند و مطمئناً پيروز مى شوند. اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايند: «مِنَ الْحُمُقِ اَلْعَجَلَةُ قَبلَ الاِْمْكانِ; عجله كردن قبل از فراهم شدن امكانات (انجام كار)، از حماقت است».(2)

* * *

 

راه هاى درمان

براى مبارزه با اين خوى زشت، قبل از هر چيز بايد به پيامدهاى شوم آن انديشيد و عواقب دردناك عجله و شتابزدگى را مورد توجه قرار داد و حوادث بسيار ناراحت كننده اى را كه بر اثر شتابزدگى در كارها ديده شده، به خاطر آورد و نمونه هاى فراوانى كه در تاريخ است نيز مورد توجه قرار داد، به يقين با مطالعه در اين امور، هر كس به خوبى درمى يابد كه عجله و دستپاچگى، نه تنها او را زودتر به مقصد نمى رساند، بلكه چه بسا به خاطر آن هرگز به مقصد نرسد.

جمله هايى مانند:«اَلعَجَلَةُ مِنَ الشَّيْطانِ» و «وَالعَجَلَةُ قَبْلَ الاِمْكانِ يُوجِبُ الغُصّةَ وَ مَعَ العَجَلَةِ تَكوُن النَّدامَةُ» بايد به صورت شعارهايى در زندگى فردى و اجتماعى درآيد و هميشه نصب العين افراد عجول گردد تا با مشاهده آن از عجله بازايستد و حديث رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را به ذهن خويش بسپارند كه فرمود: «شتابزدگى و عجله مردم را به هلاكت


1- نهج البلاغه، نامه53.

2- غررالحكم، حديث 9394.

[439]

مى افكند و اگر مردم آرامش و خونسردى خود را حفظ كنند، هيچ كس در خطر نمى افتد».(1)

از سوى ديگر، بايد به تمرين ها و تلقين هاى پى در پى، به اين خلقوخو چيره شود; زيرا هر كارى با تمرين مبدل به يك عادت و هر عادتى با ادامه مبدل به يك خلق و خو مى شود.

 


1- بحارالانوار، جلد 68، صفحه 340.

[440]

[441]

 

 

 

 

 

 

20

 

صبر و شكيبايى

 

اشاره

زندگى انسان در دنيا، آميخته با مشكلات عجيبى است كه اگر در مقابل آن بايستد و شكيبايى و مقاومت به خرج دهد، به يقين پيروز خواهد شد و اگر ناشكيبايى كند و در برابر حوادث زانو زند، هيچ گاه به مقصد نخواهد رسيد.

منظور از «صبر» همان استقامت در برابر مشكلات و حوادث گوناگون است كه نقطه مقابل آن «جزع»، بى تابى، از دست دادن مقاومت و تسليم شدن در برابر مشكلات است. علاوه بر زندگى مادى، در زندگى معنوى نيز اين مسئله وجود دارد. اگر انسان در برابر نفس سركش و هوا و هوس ها و زرق و برق دنيا و جاذبه هاى گناه ايستادگى نكند و در طريق «معرفة اللّه» و اطاعت فرمان او با مشكلات نجنگد، هرگز به جايى نمى رسد.

از اين رو، علماى علم اخلاق، صبر را به سه دسته تقسيم مى كنند:

1ـ صبر بر اطاعت; يعنى شكيبايى در برابر مشكلاتى كه در راه اطاعت وجود دارد.

2ـ صبر بر معصيت; يعنى ايستادگى در برابر انگيزه هاى نيرومند و محرك گناه.

3ـ صبر بر مصيبت; يعنى پايدارى در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالى و ترك جزع و فزع.

[442]

«صبر» از مهمترين اركان ايمان است، امير مؤمنان على(عليه السلام) موقعيت صبر را در برابر ايمان، همانند موقعيت سر نسبت به بدن مى دانند در قرآن مجيد نيز كمتر موضوعى را مانند صبر مورد تأكيد قرار داده است. در حدود هفتاد آيه، از صبر سخن به ميان آمده كه بيش از ده مورد آن به شخص پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) اختصاص دارد.

قرآن براى صابران، اجر فراوانى قائل شده; «اِنَّما يُوَفّى الصَّابِرُونَ اجْرَهم بِغَيْرِ حِسَاب»(1) و كليد ورود به بهشت، را صبر و استقامت شمرده شده است، آنجا كه مى گويد: «فرشتگان بر در بهشت به استقبال مى آيند و به آنها مى گويند: «سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارُ; سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان، چه نيكو است سر انجام آن سراى جاويدان».(2)

در حديث معروف نبوى كه در بحث هاى آينده به آن اشاره خواهد شد; صبر نيمى از ايمان شمرده شده است.

بااين اشاره به سراغ آيات قرآن مى رويم و تعبيرها و تأكيدهاى قرآن را در مسئله صبر، مورد توجه قرار مى دهيم.

 

آيات صبر

1ـ.....اِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ اَوَّابٌ   (سوره ص، آيه 44)

2ـ وَ جآءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَم كَذِب قَالَ بَل سَوَّلَتْ لَكُمْ اَنْفُسُكُمْ اَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ   (سوره يوسف، آيه18)

3ـ وَ اِسْمَاعِيلَ وَ اِدْريسَ وَ ذَاالكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ   (سوره انبياء، آيه85)

4ـ قَالَ اِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِىَ صَبْراً   (سوره كهف،آيه67)

5 ـ...قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُلَقُوا اللّهِ كَم مِنْ فِئَة قَلِيلَة غَلَبَت فِئَةً كَثِيرَةَ بِأِذْنِ اللّهِ وَ اللّهُ مَعَ الصَّابِرينَ   (سوره بقره، آيه249)

6ـ فَاصْبِر كَمَا صَبَرَ اُولُوا العَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَاَنَّهُمْ يَومَ يَرَوْنَ مَا


1- زمر، 10.

2- رعد، 24.

[443]

يُوعَدُونَ لَم يَلْبَثُوا اِلاّ سَاعَةً مِنْ نَهَار...   (سوره احقاف، آيه35)

7ـ فَاصْبِر صَبراً جَميلا   (سوره معارج، آيه5)

8 ـ يَا ايُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطوا وَ اتَّقُواللّهَ لَعَلَّكُم تُفْلِحُونَ   (سوره آل عمران،آيه200)

9ـ يَا ايُّهَاالَّذينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ اِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ   (سوره بقره،آيه153)

10ـ قُلْ يَا عِبَادِىَ الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُم لِلَّذينَ اَحْسَنُوا في هَذِهِ الدُّنيا حَسَنَةٌ وَ اَرضُ اللّهِ وَاسِعَةٌ اِنَّمَا يُوفَّى الصَّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِساب   (سوره زمر، آيه10)

11 ـ سَلامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ   (سوره رعد، آيه 24)

12 ـ اُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُواْ وَ يُلَقَّونَ فِيهَا تَحِيَّةً وَ سَلاماً   (سوره فرقان،آيه75)

13 ـ وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوفِ وَالجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الاَْمْوَالِ وَ الاَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ   (سوره بقره، آيه 155)

14 ـ...وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَواْ بِالصَّبْرِ   (سوره عصر، آيه 3)

 

ترجمه

1ـ... ما او (ايوب) را شكيبا يافتيم، چه بنده خوبى كه بسيار بازگشت كننده (به سوى خدا) بود.

2ـ و پيراهن يوسف را با خونى دروغين (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند. پدر گفت: «هوس هاى نفسانى شما اين كار را برايتان آراسته! من صبر جميل (شكيبايى خالى از ناسپاسى) خواهم داشت، و در برابر آنچه مى گوييد از خداوند يارى مى طلبم!».

3ـ و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را (به ياد آور) كه همه از صابران بودند.

4ـ (خضر) گفت: «تو هرگز نمى توانى با من شكيبايى كنى! (ولى موسى قول داد كه شكيبا خواهم بود)».

5ـ...(گروهى از بنى اسرائيل) گفتند: «امروز ما توانايى مقابله با «جالوت» و سپاهيان او را

[444]

نداريم»; اما آن ها كه به روز رستاخيز ايمان (قوى) داشتند، گفتند: «چه بسيار گروه هاى كوچكى كه به فرمان خدا بر گروه هاى عظيمى پيروز شدند!» و خداوند (همراه) با صابران (و يار استقامت كنندگان) است.

6ـ (اى پيامبر!) صبر كن، آن گونه كه پيامران «اولواالعزم» صبر كردندو براى (عذاب) آنان شتاب مكن! هنگامى كه وعده هاى (عذاب) را كه به آنها داده شده، مشاهده كنند، (احساس مى كنند كه) گويى فقط ساعتى از يك روز (در دنيا) توقف داشتند!

7ـ پس «صبر» كن، صبرى جميل و زيبا (خالى از هر گونه ناسپاسى)

8ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! (در برابر مشكلات و مصائب و هوس هاى سركش) استقامت كنيد! و در برابر دشمنان (نيز) پايدار باشيد و از مرزهاى خود مراقبت نمائيد و از خدا بپرهيزيد، شايد رستگار شويد!

9ـ اى افرادى كه ايمان آورده ايد! از صبر (واستقامت) و نماز، كمك بگيريد; (زيرا) خداوند با صابران است.

10 ـ بگو «اى بندگان من كه ايمان آورده ايد از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد، براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده اند، پاداش نيكى است و زمين خدا وسيع است (اگر تحت فشار سران كفر بوديد، مهاجرت كنيد) كه صابران اجر و پاداش خود را بى حساب دريافت مى دارند!».

11 ـ (فرشتگان در قيامت به آنان مى گويند:) سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان، چه نيكوست عاقبت آن سرا (ى جاويدان)!

12ـ (آرى) آنها (عباد الرَّحمن) هستند كه درجات عالى بهشت، در برابر شكبيايى و صبرشان به آنان پاداش داده مى شود و در آن با تحيّت و سلام رو به رو مى شوند!

13 ـ قطعاً همه شما (امت محمّد) را با چيزى از ترس، گرسنگى، و خسارت اموال و جانها و ميوه ها، آزمايش مى كنيم، به استقامت كنندگان (در برابر آزمايش ها) بشارت (پيروزى و پاداش بزرگ) ده!.

14 ـ...آنها كه يكديگر را به حق سفارش كردند، به شكيبايى و استقامت توصيه نمودند!

[445]

تفسير و جمع بندى

الگوى صبر و اسطوره مقاومت

در ميان پيامبران الهى كه هر يك ويژگى خاصى از فضايل اخلاقى را (به صورت درخشان تر) دارا بودند، حضرت ايّوب(عليه السلام) به عنوان پيامبر صبور شناخته مى شود. او الگوى «صبر» و مقاومت در برابر مشكلات بود، به همين دليل حالات او در سوره «ص»، موقعى كه مسلمانان در مكه تحت فشار شديد قرار داشتند; به عنوان يك سرمشق بزرگ نازل شد و به مسلمانان درس صبر و استقامت داد.

درست است كه نام يا سرگذشت حضرت ايّوب(عليه السلام) در چندين سوره از قرآن آمده است; ولى مشروح تر از همه، در سوره «ص» ديده مى شود كه نخستين آيه مورد بحث از آيات همان سوره است. در آيه 44 سوره «ص» آمده است: «ما ايّوب راشكيبا يافتيم، چه بنده خوبى بودكه بسيار بازگشت كننده به سوى خدا بود;...اِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ اَوّابٌ».

حضرت ايّوب (عليه السلام) به عنوان يك آزمون بزرگ، گرفتار مصائب عظيمى شد تا درجه شكرگزارى او آشكار گردد و به مقام قرب پروردگار نزديكتر شود. او كه اموال، زراعت و گوسفندان فراوان و فرزندان برومند و لايق و متعدّد داشت،در يك آزمون بزرگ، همه چيز، حتى فرزندان خويش را از دست داد و خود نيز به بيمارى شديدى مبتلا شد. آن حضرت چنان بيمار گشت كه از شدت درد به خود مى پيچيد و بدين سان اسير و دربند بستر بيمارى و درد گرديد; ولى هيچ يك از اين امور، از شكر او نسبت به درگاه خداوند نكاست.

زخم زبان هاى زيادى از دوست و دشمن شنيد، مصيبتى كه شايد بالاترين مصائب بود، گاهى عُبّاد و راهبان بنى اسرائيل به ديدنش مى آمدند و به صراحت مى گفتند: تو چه گناه عظيمى كرده اى كه به اين عذاب «اليم» گرفتار شده اى؟ ولى آن حضرت باز رشته صبر را از كف نمى داد، و چشمه زلال شكر و سپاس الهى را به كفران و ناشكرى آلوده نمى ساخت. تنها كارى كه كرد اين بود كه بعد از مدتى طولانى به پيشگاه خداوند عرض كرد: «بار پروردگارا! شيطان مرا به رنج و عذاب افكند (و انتظار گشايش تنها از تو دارم); وَاذْكُر عَبْدَنا اَيّوبَ اِذ نَادى رَبَّهُ اَنّي مَسَّنِىَ الشَّيطانُ بِنُصْب وَ عَذاب».

[446]

هنگامى كه اين پيامبر عظيم الشّأن تمام مراحل اين آزمايش بزرگ را پشت سر گذاشت و با كوهى از صبر و استقامت در برابر مصائب بزرگ ايستادگى كرد، و شيطان را شرمنده تر و مأيوس تر ساخت، درهاى رحمت الهى به روى او گشوده شد و نه تنها اموال و فرزندانش به لطف الهى به او بازگشت، بلكه افزون تر از آن نصيبش و از همه مهمتر، به مقام پر افتخار «نِعْمَ الْعَبْدُ اِنّه اوّابٌ» رسيد.

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation