بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق درقرآن جلد2, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     201 - اخلاق در قرآن
     202 - اخلاق در قرآن
     203 - اخلاق در قرآن
     204 - اخلاق در قرآن
     205 - اخلاق در قرآن
     206 - اخلاق در قرآن
     207 - اخلاق در قرآن
     208 - اخلاق در قرآن
     209 - اخلاق در قرآن
     210 - اخلاق در قرآن
     211 - اخلاق در قرآن
     212 - اخلاق در قرآن
     213 - اخلاق در قرآن
     214 - اخلاق در قرآن
     215 - اخلاق در قرآن
     216 - اخلاق در قرآن
     217 - اخلاق در قرآن
     218 - اخلاق در قرآن
     219 - اخلاق در قرآن
     220 - اخلاق در قرآن
     221 - اخلاق در قرآن
     222 - اخلاق در قرآن
     223 - اخلاق در قرآن
     224 - اخلاق در قرآن
     225 - اخلاق در قرآن
     226 - اخلاق در قرآن
     227 - اخلاق در قرآن
     228 - اخلاق در قرآن
     229 - اخلاق در قرآن
     230 - اخلاق در قرآن
     231 - اخلاق در قرآن
     232 - اخلاق در قرآن
     FEHREST - اخلاق در قرآن
 

 

 
 

 

 

[184]

انسان به آنچه آرزو مى كند مى رسد؟!(نه هرگز نخواهد رسيد)» (اَمْ لِلاِْنْسَانِ مَا تَمَنَّى).(1)

اين استفهام در واقع يك نوع استفهام انكارى است، چگونه ممكن است انسان به همه آرزوهايش برسد در حالى كه طول آرزوها گاه دهها يا صدها برابر عمر اوست! و گاه اصلا نقطه پايانى ندارد! و هر جا برسد آرزوهاى ديگرى در برابر او خودنمايى كرده و وى را به سوى خود جلب مى نمايد.

بايد توجّه داشت كه اين آيه به دنبال آياتى است كه اشاره به بتهاى مشركان مى كند كه آرزو داشتند شفيع آنها در درگاه خداوند شوند و قرآن مى گويد اين آرزو هرگز برآورده نخواهد شد، ولى با اين حال مفهوم آيه عام است و به اصطلاح مورد، مخصّص نيست.

* * *

در هفتمين آيه سخن از دنياپرستان خودخواه با آرزوهاى دور و دراز است، مى فرمايد: «واى بر هر عيبجوى مسخره كننده اى ـ همان كس كه مال و ثروت(عظيمى) را جمع آورى و شماره كرده است(بى آنكه حساب مشروع و نامشروع را بكند) و گمان مى كند اموالش سبب جاودانگى اوست!»، (وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَة لُمَزَة * الَّذِى جَمَعَ مَالا وَ عَدَّدَهُ(2) * يَحْسَبُ اَنَّ مَالَهُ اَخْلَدَهُ).(3)

در واقع اين سه آيه علّت و معلول يكديگرند، چرا كه اين انسان بى خبر و خودبين و خودپسند ديگران را استهزاء مى كند، به خاطر آنكه ثروت عظيمى براى خود از طرق نامشروع فراهم ساخته، چرا دست به جمع چنين ثروتى زده؟ به خاطر اينكه مى پندارند داشتن چنين ثروتى به او جاودانگى مى دهد، اين پندار كه با «طول امل» و آرزوهاى دراز همراه است سبب غرور و خودبرتربينى مى شود و آن هم به نوبه خود سبب استهزاء و عيبجويى نسبت به ديگران است.(4)


1- نجم، 24.

2- اين احتمال نيز در تفسير «عدَّده» داده شده است كه منظور شمارش كردن نيست، بلكه مال را وسيله و «عُدّه» خود قرار دهد و در همه حال بر آن تكيه نمايد.

3- همزه، 1 تا 3.

4- «هُمَزَة» و «لُمَزَة» هر دو صيغه مبالغه است، اولى از مادّه «هَمْز» به معنى شكستن گرفته شده و دومى از مادّه «لَمْز» به معنى غيبت و عيبجويى كردن است، بعضى معتقدند «هُمَزَة» به كسى مى گويند كه با اشارات عيبجويى مى كند و «لُمَزَة» به كسى كه با زبان اين كار را انجام مى دهد.

[185]

از اين آيه به خوبى مى توان استفاده كرد كه آرزوهاى دراز گاهى به حدّى مى رسد كه انسان مرگ را به كلّى فراموش كرده، خود را جاودانه مى پندارد و همين امر سبب طغيان و سركشى او مى شود و آن طغيان سرچشمه گناهان ديگرى مى گردد.

* * *

در هشتمين و آخرين آيه مورد بحث، سخن از گروهى است كه حق را شناختند و سپس به آن پشت كردند و از آن اعراض نمودند، مى فرمايد: «كسانى كه بعد از روشن شدن حق به آن پشت كردند، شيطان اعمال زشتشان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فريفته است!»، (اِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى اَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ اَمْلَى لَهُمْ).(1)

«اَمْلَى لَهُمْ» از مادّه «اِمْلاَء» به معنى پديد آوردن آرزوهاى دور و دراز است كه انسان را به خود مشغول مى دارد.

در واقع آيه ناظر به اين حقيقت است كه چگونه ممكن است يك انسان حق را بشناسد و باور كند سپس آن را ناديده بگيرد و به آن پشت كند و راه نجات خود را ببيند با اين حال از بيراهه برود!

آيا مى توان باور كرد انسان عاقلى چنين كند؟! آرى! هنگامى كه تسويلات شيطان انسان را احاطه كند و زشتى ها را در نظرش به صورت زيبايى ها نشان دهد و او را گرفتار آرزوهاى دور و دراز سازد، بعيد نيست حق را به دست فراموشى بسپارد و به آن پشت كند.

از اينجا مى توان دريافت كه آرزوهاى طولانى چه بلايى بر سر انسان مى آورد و چگونه انسان عاقل را به كلّى از عقل و خرد بيگانه مى كند؟!

* * *

از مجموع آيات فوق كه قسمتى درباره اقوام پيشين بود و بخشى در باره معاصران


1- محمد، 25.

[186]

پيامبر(صلى الله عليه وآله) و قسمتى نيز به صورت يك قانون كلّى مطرح شده بود مى توان چنين نتيجه گرفت كه طول امل و آرزوهاى دراز از خطرناك ترين دشمنان سعادت بشر است كه نه تنها افراد، بلكه اقوام و ملّت ها را در كام مرگ و بدبختى فرومى برد.

* * *

 

طول امل در روايات اسلامى

از آنجا كه آرزوهاى دراز تأثير بسيار مخرّبى بر زندگى معنوى و اخلاقى و حتّى مادّى انسانها دارد، در روايات اسلامى با تعبيرات گوناگون از آن نكوهش شده و با عبارات پرمعنايى به علل منطقى آن نيز اشاره شده است، به عنوان نمونه به روايات زير مى توان اشاره كرد:

1ـ در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «اَرْبَعَةٌ مِنَ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَيْنِ وَ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ وَ طُولُ الاَْمَلِ وَ الْحِرْصِ عَلَى الدُّنْيَا; چهار چيز است كه نشانه شقاوت و بدبختى انسان است: خشك بودن چشمها(به گونه اى كه هرگز از خوف خدا اشكى نريزد) و سنگدلى و آرزوهاى دراز و حرص بر دنيا».(1)

2ـ در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ اَطَالَ اَمَلَهُ سَاءَ عَمَلُهُ; كسى كه آرزوى طولانى داشته باشد، عملش بد خواهد شد»!(2)

همين معنى به صورت گوياترى در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است كه فرمود: «اَطْوَلُ النَّاسِ اَمَلا اَسْوَئُهُمْ عَمَلا!; آن كسى كه آرزوهايش از همه طولانى تر باشد، عملش از همه زشت تر و بدتر است»!(3)

3ـ در نهج البلاغه خطبه 147 نيز تعبير گويايى در اين زمينه ديده مى شود، فرمود: «اِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِطُولِ آمَالِهِمْ وَ تَغَيُّبِ آجَالِهِمْ حَتَّى نَزَلَ بِهِمُ الْمَوْعُودُ الَّذِى تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَةُ وَ تَرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَةُ; اقوامى كه پيش از شما بودند و گرفتار عذاب شدند، فقط


1- تفسير قرطبى، جلد 5، صفحه 3618; شبيه به همين معنى با كمى تفاوت در بحارالانوار، جلد 70، صفحه 164 نيز آمده است.

2- بحارالانوار، جلد 70 صفحه 163، حديث 19.

3- تصنيف غررالحكم، صفحه 312.

[187]

به خاطر آرزوهاى طولانى و فراموش كردن اجل و سرآمد زندگيشان بود تا آنكه عذاب موعود فرارسيد، همان عذابى كه با فرارسيدنش معذرت خواهى رد مى شود و درهاى توبه بسته خواهد شد»!

4ـ در حديث ديگرى از فاطمه بنت الحسين از پدرش امام حسين(عليه السلام) از جدّش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چنين آمده است: «اِنَّ صَلاَحَ اَوَّلِ هَذِهِ الاُْمَّةِ بِالزُّهْدِ وَ الْيَقِينِ وَ هَلاَكَ آخِرِهَا بِالشُّحِّ(بِالشَّكِّ) وَ الاَْمَلِ!; دو عامل سبب اصلاح(و پيروزى) آغاز اين امّت شد كه يكى زهد(و ترك وابستگى به دنيا) بود و ديگرى ايمان و يقين محكم و آنچه باعث هلاكت(و شكست) آخر اين امّت مى شود بخل(شكّ) و آرزوهاى دراز است».(1)

بديهى است ايمان و يقين محكم، به اضافه بى اعتنايى به زرق و برق دنيا، سبب شد كه مسلمانان نخستين به هنگام ورود در ميدان جهاد از هيچ چيز پروا نكنند، جز خدا را در نظر نگيرند و جز براى خدا شمشير نزنند و هرگز پشت به دشمن ننمايند و اين عامل مهمّ پيروزى آنان بود.

ولى هنگامى كه آرزوهاى دراز و دلبستگى ها و دلدادگى ها نسبت به ظواهر دنيا جاى «زهد» را گرفت و شك و ترديد به جاى يقين نشست، عقب گردها و شك ها شروع شد و امروز هم براى تجديد عظمت نخستين، راهى جز احياى دو اصل نخست نيست.

5 ـ در حديث ديگرى از امام اميرمؤمنان مى خوانيم: «اَلاَْمَلُ سُلْطَانُ الشَّيَاطِينِ عَلَى قُلُوبِ الْغَافِلِينَ; آرزوى دراز سبب سلطه شيطانها بر قلوب غافلان مى شود»!(2)

6 ـ در حديث ديگرى از همان امام(عليه السلام) چنين افرادى به عنوان بدترين مردم معرّفى شده اند، مى فرمايد: «شَرُّ النَّاسِ الطَّوِيلُ الاَْمَلِ، السَّيّئُ الْعَمَلِ; بدترين مردم كسى است كه آرزوهايش از همه طولانى تر باشد و عملش از همه بدتر»!(3)

و نيز از آن حضرت در حديث ديگرى مى خوانيم: «اِنَّ الْمَرْءَ يُشْرِفُ عَلَى اَمَلِهِ فَيَقْطَعُهُ حُضُورُ اَجَلِهِ، فَسُبْحَانَ اللهِ لاَ اَمَلٌ يُدْرَكُ وَ لاَ مُؤَمَّلٌ يُتْرَكُ!; انسان پيوسته دنبال


1- بحارالانوار، جلد 70، صفحه 164.

2- تصنيف غررالحكم ، صفحه 312.

3- همان مدرك.

[188]

آرزوهاى خويش است(و از مبدأ و معاد غافل است) ناگهان حضور اجل، آرزوهايش را قطع مى كند، سبحان الله! نه به آرزو رسيده و نه صاحب آرزو رها شده است»!(1)

7ـ در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «اَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى; برترين بى نيازى ترك آرزوهاست»!(2)

چرا كه آرزوهاى دور و دراز سبب مى شود كه انسان دائماً خود را نيازمند ببيند و دست حاجت به سوى هر كس و هر جا دراز كند و شخصيّت انسانى خود را به خاطر امورى كه هرگز به آن نمى رسد بشكند!

8 ـ در حديث ديگرى از همان امام بزرگوار آمده است: «كَذَّبَ مَنِ ادَّعَى الاِْيمَانَ وَ هُوَ مَشْغُوفٌ مِنَ الدُّنْيَا بِخِدَعِ الاَْمَانِىِّ وَ زُورِ الْمَلاَهِىِّ; دروغ مى گويد كسى كه ادّعاى ايمان مى كند در حالى كه به خاطر خدعه هاى آرزوها و سرگرمى هاى باطل، دلباخته دنيا شده است»!(3)

روشن است كه دلباختگان آرزوها ناگزيرند براى وصول به آنها همه چيز را به دست فراموشى بسپارند و از همين جا رخنه در ايمان آنها پيدا مى شود.

9ـ و نيز از همان بزرگوار در سخن كوتاه و پر معناى ديگرى مى خوانيم: «اَلاَْمَانِىُّ تُعْمَى عُيُونَ الْبَصَائِرِ; آرزوهاى دراز چشم بصيرت انسان را  كور مى كند»!(4)

10ـ در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده است كه روزى به اصحاب فرمود: «اَكُلُّكُمْ يُحِبُّ اَنْ يَدْخُلَ الجَنّةَ؟; آيا همه شما دوست داريد وارد بهشت شويد»؟!

«قَالُوا نَعَمْ يَا رَسُولَ اللهِ; همگى عرض كردند آرى اى رسول خدا»!

فرمود: «قَصِّرُوا مِنَ الاَْمَلِ وَ اجْعَلُوا آجَالَكُمْ بَيْنَ اَبْصَارِكُمْ وَ اسْتَحْيُوا مِنَ اللهِ حَقَّ الْحَيَاءِ; دامنه آرزوها را كوتاه كنيد و مرگ را در مقابل چشم خود قرار دهيد و از خداوند(و مخالفت فرمان او) آن گونه كه شايسته است شرم كنيد».(5)

11ـ باز در حديث پرمحتواى ديگرى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) آمده است: «اِنَّ الاَْمَلَ


1- همان مدرك، صفحه 313.

2- نهج البلاغه، كلمات قصار، كلمه 211 و 34.

3- تصنيف غررالحكم، صفحه 312، حديث 7223.

4- غررالحكم، حديث 1375.

5- المحجّة البيضاء، جلد 8، صفحه 246.

[189]

يُذْهِبُ الْعَقْلَ، وَ يُكَذِّبُ الْوَعْدَ، وَ يَحِثُّ عَلَى الْغَفْلَةِ وَ يُورِثُ الْحَسْرَةَ; آرزوهاى دراز عقل انسان را مى برد و وعده آخرت را دروغ مى شمرد و انسان را به غفلت وامى دارد و سرانجام آن، حسرت و ندامت است»!(1)

12ـ اين بحث را با روايت ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ـ به عنوان «خِتَامُهُ مِسْكٌ» پايان مى دهيم، در اين حديث آمده است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) سه عدد چوب را گرفت، يكى را پيش روى خود در زمين فرو كرد، ديگرى را در كنار آن و سوّمى را در فاصله دورتر، سپس فرمود: آيا مى دانيد اين چيست؟ عرض كردند: خدا و رسولش آگاه ترند، فرمود: «هَذَا الاِْنْسَانُ! وَ هَذَا الاَْجَلُ! وَ هَذَا الاَْمَلُ يَتَعَاطَاهُ ابْنُ آدَمَ وَ يَخْتَلِجَهُ الاَْجَلُ دُونَ الاَْمَلُ!; اين(چوب اول) انسان است و اين(چوب دوم) سرآمد عمر است و اين(چوب سوم كه در نقطه دورى در زمين فرو شده بود) آرزوهاى دراز انسان است، (آرى) پيش از آنكه انسان به آرزوهايش برسد دست اجل گريبان او را خواهد گرفت»!(2)

در احاديث بالا كه گلچينى بود از احاديث فراوانى كه در منابع معروف اسلامى درباره طول امل آمده است به خوبى گستردگى خطرات و عواقب شوم اين رذيله اخلاقى را نشان مى دهد و ثابت مى كند كه آرزوهاى دراز از بزرگترين دشمنان سعادت انسان و مانع قرب او در پيشگاه خداست.

* * *

 

آثار و پيامدهاى طول امل

آرزوهاى دراز و گاه بى پايان، آثار مخرّب فراوانى در زندگى معنوى و مادّى انسان دارد كه گوشه هايى از آن در احاديث بالا و همچنين در آياتى كه در قرآن مجيد در آغاز اين بحث ذكر شد آمده است و به طور كلّى مى توان گفت: طول امل پيامدهاى خطرناك و مخرّب و سوء زير را دارد.


1- ميزان الحكمه، جلد 1، صفحه 103(مادّه امل).

2- ميزان الحكمه، جلد 1، صفحه 104; المحجّة البيضاء، جلد 8، صفحه 245.

[190]

1ـ طول امل سرچشمه بسيارى از گناهان

يكى از بدترين آثار منفى طول امل و آرزوهاى دراز اين است كه انسان را به انواع گناهان دعوت مى كند، زيرا رسيدن به اين آرزوها معمولا از طريق مشروع غير ممكن است، بنابراين گرفتاران اين رذيله اخلاقى خود را ناگزير مى بينند كه در كسب درآمدها چشم بر هم نهند و حلال و حرام را شناسايى نكنند و از غصب حقوق ديگران، خوردن اموال يتيمان، كم فروشى، رباخوارى، رشوه و مانند اين امور، ابا نداشته باشند.

به همين دليل در حديث معروف غررالحكم آمده است: «مَنْ طَالَ اَمَلُهُ سَاءَ عَمَلُهُ; كسى كه آرزويش دراز باشد عملش بد مى شود»!(1)

و نيز آمده: «اَطْوَلُ النَّاسِ اَمَلا اَسْوَئُهُمْ عَمَلا; آن كس كه آرزوهايش طولانى تر است عملش زشت تر خواهد بود».(2)

و در نقطه مقابل آن آمده است: «مَنْ قَصَّرَ اَمَلُهُ حَسُنَ عَمَلُهُ; كسى كه آرزويش كوتاه باشد عملش نيك خواهد بود»!(3)

هر سه حديث بالا از مولا اميرمؤمنان على(عليه السلام) است كه جان به فداى سخنان نورانى و انسان سازش باد.

 

2ـ طول امل يكى از اسباب مهمّ قساوت قلب

همان گونه كه در آيات آغاز اين بحث خوانديم قرآن مجيد درباره يكى از اقوام پيشين مى گويد: آنها كسانى بودند كه مى پنداشتند عمر طولانى دارند(و گرفتار آرزوهاى دراز شده اند) و از اين رو قلب هاى آنها قساوت يافت.

دليل اين مسئله روشن است; زيرا طول امل انسان را از خدا غافل مى كند و به دنيا حريص مى سازد و آخرت او را به دست فراموشى مى سپارد و اينها همه اسباب سنگدلى و قساوت است.


1- بحارالانوار، جلد 1، صفحه 156.

2- غررالحكم، حديث 3054.

3- همان مدرك، جلد 5، صفحه 295(چاپ دانشگاه تهران).

[191]

به همين دليل در حديثى آمده است كه خداوند به موسى(عليه السلام) فرمود: «يَا مُوسَى لاَتُطَوِّلْ فِى الدُّنْيَا اَمَلَكَ فَيَقْسُوا قَلْبَكَ، وَ الْقَاسِى الْقَلْبِ مِنِّى بَعِيدٌ; اى موسى! آرزوى خود را در دنيا طولانى نكن كه قسىّ القلب خواهى شد و قسىّ القلب از من دور است».(1)

همين معنى در حديث ديگرى از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) آمده است كه فرمود: «مَنْ يَأْمُلُ اَنْ يَعِيشَ اَبَداً يَقْسُوا قَلْبُهُ وَ يَرْغَبُ فِى الدُّنْيَا; كسى كه آرزو دارد جاودانه در اين دنيا بماند قسىّ القلب مى شود و راغب در دنيا مى گردد».(2)

 

3ـ طول اَمَل سبب نسيان اجل

اين اثر نياز به شرح و بسط ندارد و به خوبى در زندگى آنها كه گرفتار اين رذيله اخلاقى هستند نمايان است كه هرگز نه سخنى از مرگ بر زبان مى رانند و نه در فكر آخرتند، بلكه دائماً در گرداب غفلت غوطهورند.

حديث معروفى كه هم از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و هم از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل شده كه مى فرمايد: «طُولُ الاَْمَلِ يُنْسِى الاْخِرَةِ; درازى آرزوها سبب فراموشى آخرت است» گواه صدق اين مدّعاست.(3)

در حديث ديگرى از مولا على(عليه السلام) مى خوانيم: «اَكْثَرُ النَّاسِ اَمَلا اَقَلُّهُمْ لِلْمَوْتِ ذِكْراً; كسى كه آرزويش از همه طولانى تر است از همه كمتر به ياد مرگ است».(4)

 

4ـ زندگى پررنج محصول ديگرى از طول امل

بديهى است هر قدر آرزوها طولانى تر باشد تهيّه مقدّمات بيشترى را مى طلبد، همچنين صرفه جويى بيشترى براى حفظ اموال و ثروت ها جهت رسيدن به آن آرزوهاى دور و دراز لازم است و نتيجه اين دو، يك زندگى توأم با درد و رنج و سخت گيرى بر خود و خانواده خود توأم با تلاش شبانه روزى بى رويّه خواهد بود.


1- ميزان الحكمه، جلد 1، صفحه 104(مادّه امل).

2- همان مدرك.

3- قبلا در بخش احاديث گذشت.

4- تصنيف الغرر، صفحه 312، حديث 7215.

[192]

به همين جهت در احاديثى كه از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل شده است مى خوانيم: «مَنْ كَثُرَ مُنَاهُ كَثُرَ عَنَائُهُ; كسى كه آرزوهايش زياد باشد، تعب و رنج او فزونى خواهد يافت».

و نيز مى فرمايد: «مَنِ اسْتَعَانَ بِالاَْمَانِىِّ اَفْلَسَ; كسى كه از آرزوهاى دراز كمك بگيرد فقير و مفلس مى شود(و زندگى فقيرانه اى خواهد داشت هر چند ثروتمند باشد)».

و نيز مى فرمايد: «الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ; تمايل به دنيا(و آرزوهاى دراز) كليد درد و رنج است»!(1)

 

5 ـ طول امل و زندگى ذلّت بار

صاحبان آرزوهاى دراز نه تنها در رنج و تعب دائم به سر مى برند، بلكه ناچارند شخصيّت انسانى خود را نيز در هم بشكنند و براى رسيدن به مقصود خيالى در برابر هر كس و ناكس خضوع كنند و دست التماس به سوى اين و آن دراز نمايند و به زندگى ذلّت بار تن در دهند. در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «ذُلُّ الرِّجَالِ فِى خَيْبَةِ الاْمَالِ; خوارى مردان در ناكامى آرزوهاست».(2)

 

6 ـ محروميّت از نعمتها

همان گونه كه در بالا اشاره شد، كسانى كه گرفتار آرزوهاى دور و درازند و در درياى امانى غوطهورند، غالباً به سراغ صرفه جويى و سخت گيرى هر چه بيشتر در استفاده از مواهب حيات و زندگى مى روند تا به آرزوهاى دور و دراز خود برسند. به همين دليل نسبت به همه كس حتّى خويشتن و زن و فرزند بخيل خواهند بود، همان بخلى كه آنها را از بهره گيرى از نعمت هاى الهى محروم مى سازد و در عين برخوردارى از امكانات فراوان، زندگى فقيرانه اى دارند.

در زمان خود افرادى را مى بينيم كه تحت عنوان «تأمين آينده»! براى خود و فرزندان، گرفتار طول امل هستند و همين امر آنان را از مواهبى كه در اختيار دارند محروم مى سازد.


1- تصنيف الغرر، صفحه 314.

2- غررالحكم، جلد 2، صفحه 405.

[193]

7ـ طول امل و محروم بودن از درك حقايق

آرزوهاى دراز همچون سرابى است كه تشنگان را در بيابان زندگى به دنبال خود مى كشاند و تشنه تر مى سازد، بى آنكه به جايى برسند، اين آرزوها چهره واقعيّت ها را به گونه اى دروغين نشان مى دهد و انسان به خاطر آنها درك نمى كند كجاست و به كجا مى رود؟ و وظيفه اش در برابر اين سرنوشت چيست؟

از همين رو در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) كه سابقاً به آن اشاره كرديم آمده است: «اَلاَْمَانِىُّ تُعْمِى عُيُونَ الْبَصَائِرِ; آرزوهاى دراز ديدگان بصيرت را نابينا مى كند»!(1)

كوتاه سخن اينكه: كسى مى تواند چهره زيباى حقيقت را آن گونه كه هست ببيند و به سرچشمه زلال معرفت برسد كه ديده عقل خود را با حجاب آرزوها نپوشاند و در ميان ابرهاى تيره و تار طول امل قرار نگيرد.

 

8 ـ طول امل سبب كفران نعمت است

بديهى است آرزوهاى دراز، انسان را به آن چه ندارد و شايد هرگز به آن نمى رسد دلبند مى سازد، به همين دليل آنچه را از نعمت هاى الهى در دست دارد كوچك مى شمرد و نسبت به آن بى اعتناست و اين كفران نعمت، پيامدهاى شومى در دنيا و آخرت براى او دارد.

در حديثى از مولاى متّقيان اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «تَجَنَّبُوا الْمُنَى فَاِنَّهَا تُذَهِّبُ بِبَهْجَةِ نِعَمِ اللهِ عِنْدَكُمْ، و تُلْزِمُ اِسْتِصْغَارَهَا لَدَيْكُمْ، وَ عَلَى قِلَّةِ الشُّكْرِ مِنْكُمْ; از آرزوهاى دراز بپرهيزيد كه زيبايى نعمت هاى الهى را از نظر شما مى برد و آنها را نزد شما كوچك مى كند و به كمى شكر(و كفران نعمت) از سوى شما منتهى مى شود»!(2)

* * *

 


1- غررالحكم، حديث 1375.

2- تصنيف الغرر، صفحه 314.

[194]

اسباب و انگيزه هاى طول امل

عمده ترين چيزى كه سبب آرزوهاى دراز مى شود جهل و بى خبرى است، جهل نسبت به خويشتن و نسبت به دنيا و جهل نسبت به قدرت و لطف خدا و ثواب آخرت و عقبى، مجموعه اين جهل ها انسان را به وادى آرزوهاى دراز مى كشاند.

توضيح اينكه: انسان به سبب بى خبرى از وضع خويش و عدم توجّه به اين حقيقت كه هر لحظه ممكن است پايان عمر او فرارسد، يك لخته خون كوچك مى تواند مجراى رگهاى قلب يا مغز او را بگيرد و در يك لحظه، سكته قلبى يا مغزى بر او عارض شود يا حادثه اى همچون زلزله و آتش سوزى، تصادف در رانندگى، لغزيدن و بر زمين خوردن و ضربه مغزى شدن يا مانند اينها به زندگى او پايان دهد. آرى بر اثر جهل به اين امور گرفتار اين پندار مى شود كه عمرى طولانى دارد و سپس يك مشت آرزوهاى دراز اطراف فكر او را احاطه مى كند و به او اجازه نمى دهد به غير آن بينديشد.

همچنين جهل نسبت به ناپايدارى و بى وفايى دنيا، دنيايى كه نه بر صغير رحم مى كند و نه بر كبير، نه بر جوان رحم مى كند نه بر پير، گاه پيش از آنكه پيرى بميرد صدها كودك و جوان از دنيا مى روند و گاه پيش از آنكه مريض سخت جان دهد ده ها سالم در آغوش مرگ قرار مى گيرند.

گاه سلاطين مقتدر در يك روز به ضعيف ترين افراد مبدّل مى شوند و در زندان انفرادى جاى مى گيرند و گاه ثروتمندان غرق ناز و نعمت در يك شب فقير و تهيدست مى شوند و بر خاك سياه مى نشينند، آرى جهل به اين امور است كه انسان را در گرداب طول امل مى اندازد.

اينجاست كه سلمان فارسى، شاگرد بزرگ مكتب وحى، مى گويد: «ثَلاَثٌ اَعْجَبَتْنِى حَتَّى اَضْحَكَتْنِى: مُؤَمِّلُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلِبُهُ، وَ غَافِلٌ لَيْسَ بَمَغْفُول عَنْهُ، وَ ضَاحِكٌ مُلِئَ فِيهِ لاَيَدْرِى اَسَاخِطٌ رَبُّ الْعَالَمِينَ عَلَيْهِ اَمْ رَاض عَنْهُ; سه كس مرا در شگفتى فرو برده تا آنجا كه به خنده واداشته است: كسى كه دنيا را آرزو مى كند در حالى كه مرگ در پى اوست و كسى كه از اجل خويش غافل است در حالى كه اجل از او غافل نيست و كسى كه با تمام

[195]

وجودش مى خندد در حالى كه نمى داند پروردگار جهانيان از او راضى است يا نه»؟(1)

در روايات اسلامى نيز اشاره هاى روشنى به اين معنى شده است، مولاى متّقيان على(عليه السلام) مى فرمايد: «مَنْ اَيْقَنَ اَنَّهُ يُفَارِقُ الاَْحْبَابَ وَ يَسْكُنُ التُّرَابَ وَ يُوَاجِهُ الْحِسَابَ وَ يَسْتَغْنِى عَمَّا خَلَّفَ، وَ يَفْتَقِرُ اِلَى مَا قَدَّمَ كَانَ حَرِيّاً بِقَصْرِ الاَْمَلِ وَ طُولِ الْعَمَلِ; كسى كه يقين دارد(به زودى) از دوستان جدا مى شود و در زير خاك مسكن مى گزيند و با حساب الهى روبه روست و از آنچه بر جاى گذاشته بى نياز مى گردد و به آنچه از پيش فرستاده محتاج مى شود، سزاوار است كه آرزو را كوتاه و اعمال صالح را طولانى كند»!(2)

در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اِتَّقُوا خِدَاعَ الاْمَالِ، فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ يَوْم لَمْ يُدْرِكْهُ، وَ بَانِى بَنَاء لَمْ يَسْكُنْهُ، وَ جَامِعِ مَال لَمْ يَأْكُلْهُ; از فريب آرزوها بپرهيزيد، چه بسيار كسانى كه آرزو داشتند روزى را(در آغوش ناز و نعمت) بگذرانند و هرگز به آن نرسيدند، چه بسيار كسانى كه خانه و قصرى ساختند ولى هرگز در آن ساكن نشدند و چه بسيار كسانى كه اموال زيادى اندوختند ولى هرگز از آن نخوردند»!(3)

گاه جهل به آخرت و نعمت هاى بى پايان آن سراى جاويدان كه يك لحظه نگاه كردن به آنها به تمام دنيا مى ارزد، سبب مى شود كه انسان به آرزوهاى دراز در اين جهان كشيده شود، حتّى گاه مى شود بى خبرى از لذّت زهد در دنيا و آزادگى از چنگال اسارت زرق و برق آن، انسان را به وادى طول امل مى كشاند!

در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «اِسْتَجْلِبْ حَلاَوَةَ الزِّهَادَةِ بِقَصْرِ الاَْمَلِ; شيرينى زهد را با كوتاهى آرزوها به دست آر»!(4)

و گاه مى شود انسان قدرت خدا را فراموش مى كند و يا نسبت به آن جاهل و بى خبر است و نمى داند خدايى كه از لحظه انعقاد نطفه در رحم مادر پيوسته به او روزى داده است، در حالى كه هيچ كس دسترسى به او نداشته مى تواند تا پايان عمر زندگى او را اداره كند و فرزندانش اگر دوست خدا باشند، خدا آنها را تنها نمى گذارد و اگر دشمن خدا


1- المحجّة البيضاء، جلد 8، صفحه 246.

2- بحارالانوار، جلد 70، صفحه 167.

3- تصنيف غررالحكم، صفحه 313.

4- تحف العقول، صفحه 207.

[196]

باشند خدمت به آنها بى دليل است.

آرى جهل به اين امور سبب مى شود كه زير پوشش (تأمين آينده خود و فرزندان)، گرفتار آرزوهاى دراز و طول امل گردد.

مجموعه اين جهل ها و بى خبرى ها(جهل به خويشتن، جهل به دنيا، جهل نسبت به خدا و قدرت بى مانند او و جهل نسبت به آخرت و مواهب بى پايانش) آدمى را در بيابان بيكران و برهوت خشك و سوزان آرزوها سرگردان مى سازد.

* * *

 

درمان طول امل

هميشه براى علاج قطعى بيماريها به ريشه كن كردن اسباب آن بايد پرداخت و تا اسباب بيمارى ريشه كن نشود درمان ها سطحى و ناپايدار است و به تعبير ديگر جنبه مسكّن را دارد.

با توجّه به اين اصل اساسى و با توجّه به ريشه هاى درازى آرزوها به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه براى زدودن آثار طول امل و از ميان بردن آن بايد به تفكّر و انديشه پرداخت.

از يك سو بايد انسان خود را به خوبى بشناسد و بداند موجودى است آسيب پذير كه فاصله ميان مرگ و زندگى او بسيار كم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممكن است گرفتار سخت ترين بيماريها يا اندوه بارترين مصايب گردد، امروز قوى و غنى و قدرتمند است، فردا ممكن است از ضعيف ترين و فقيرترين افراد باشد و نمونه هاى آن صفحات تاريخ بشريّت را پر كرده است.

از سوى ديگر بايد درباره بى اعتبارى دنيا بيانديشيد كه «از نسيمى دفتر ايّام بر هم مى خورد» و فراموش نكند نادر شاه قدرتمند

«شبانگه به دل قصد تاراج داشت» «سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت»!

آرى با «يك گردش چرخ نيلوفرى، نه نادرها به جا مى مانند و نه نادرى»!

[197]

از سوى سوّم به اين حقيقت بينديشد كه ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و كتاب الهى و پاداش كيفر اعمال داريم و اين جهان را منزلگاهى در مسير يك سفر طولانى مى دانيم و برنامه ما در اين جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى هميشه ماندن!

و نيز انديشه كند كه حرص در اندوختن و ذخيره كردن اموال و برنامه ريزى براى رسيدن به آرزوها و آمال، هرگز مايه سعادت انسان نمى شود، بلكه دائماً او را به درد و رنج گرفتار مى سازد.

و انديشه كند كه مهمترين آرامش، آرامش روح و وجدان است كه آن از طريق تقوا و توكّل بر پروردگار فراهم مى شود نه از طريق حرص و ولع و دنياپرستى!

بهترين راه براى وصول به اين هدف همان است كه در حديث نبوى معروف آمده است فرمود: «خُذْ مِنْ دُنْيَاكَ لاِخِرَتِكَ وَ مِنْ حَيَاتِكَ لِمَوْتِكَ، وَ مِنْ صِحَّتِكَ لِسُقْمِكَ، فَاِنّكَ لاَتَدْرِى مَا اسْمُكَ غَداً; از دنيايت براى آخرتت بهره گير و از زندگانيت براى مرگ(و زندگى بعد از آن) و از تندرستيت براى زمان بيمارى استفاده كن، چرا كه نمى دانى فردا نام تو چيست(آيا تو را زنده مى نامند يا جزء مردگان، سالم مى گويند يا بيمار؟)».(1)

عامل ديگر براى آرزوهاى دراز هواپرستى و عشق به دنياست، هر قدر از اين علاقه كاسته شود دامنه آرزوها كوتاه تر مى گردد و به عكس هر اندازه انسان دلبستگى بيشتر به دنيا پيدا كند، دامنه آرزوها گسترده تر مى شود.

براى رسيدن به اين هدف، يعنى كوتاه كردن دامنه آرزوها يكى از مؤثّرترين راهها ياد مرگ است كه پرده ها را از جلو چشم بصيرت انسان برمى گيرد و واقعيّت هاى زندگى را براى او آشكار مى سازد.

به همين دليل اميرمؤمنان على(عليه السلام) در پايان خطبه 99 از نهج البلاغه مى فرمايد: «اَلاَ فَاذْكُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ، وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ، وَ قَاطِعَ الاُْمْنِيَّاتِ; به هوش باشيد و به ياد چيزى بيفتيد كه لذّات را در هم مى كوبد و شهوات را بر هم مى زند و آرزوها را قطع مى كند».


1- بحارالانوار، جلد 74، صفحه 122.

[198]

و در حديث ديگرى از نبىّ اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه در ضمن سخنانش فرمود: «عُدَّ نَفْسَكَ فِى اَصْحَابِ الْقُبُورِ; خود را جزء مردگان حساب كن(تا گرفتار طول امل نشوى)».(1)

و نيز در نقطه مقابل اين معنى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: «اَكْثَرُ النَّاسِ اَمَلا اَقَلُّهُمْ لِلْمَوْتِ ذِكْراً; آنها كه آرزوهايشان بيشتر است كمتر به ياد مرگ مى افتند».(2)

راه ديگر براى مبارزه با طول امل مطالعه پيرامون پيامدهاى بسيار شوم آن است.

آرى توجّه به اين نكته كه آرزوهاى دراز سرچشمه بسيارى از گناهان و رذايل اخلاقى ديگر است و از علل مهمّ قساوت قلب و فراموشى آخرت و سبب زندگى پررنج و ذلّت بار و محروميّت از مواهب و نعم الهى و از حجاب هاى ضخيم معرفت و آگاهى محسوب مى شود، سبب مى گردد كه انسان به فكر علاج و درمان بيفتد و پيش از آنكه سيلاب طول امل كاخ سعادت او را ويران سازد به فكر چاره بيفتد، از دامنه آرزوهايش بكاهد و به صف خردمندان و سعادتمندان بازگردد و آرزوها را در حدّ معقول و شايسته مهار كند.

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation