بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق درقرآن جلد2, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     201 - اخلاق در قرآن
     202 - اخلاق در قرآن
     203 - اخلاق در قرآن
     204 - اخلاق در قرآن
     205 - اخلاق در قرآن
     206 - اخلاق در قرآن
     207 - اخلاق در قرآن
     208 - اخلاق در قرآن
     209 - اخلاق در قرآن
     210 - اخلاق در قرآن
     211 - اخلاق در قرآن
     212 - اخلاق در قرآن
     213 - اخلاق در قرآن
     214 - اخلاق در قرآن
     215 - اخلاق در قرآن
     216 - اخلاق در قرآن
     217 - اخلاق در قرآن
     218 - اخلاق در قرآن
     219 - اخلاق در قرآن
     220 - اخلاق در قرآن
     221 - اخلاق در قرآن
     222 - اخلاق در قرآن
     223 - اخلاق در قرآن
     224 - اخلاق در قرآن
     225 - اخلاق در قرآن
     226 - اخلاق در قرآن
     227 - اخلاق در قرآن
     228 - اخلاق در قرآن
     229 - اخلاق در قرآن
     230 - اخلاق در قرآن
     231 - اخلاق در قرآن
     232 - اخلاق در قرآن
     FEHREST - اخلاق در قرآن
 

 

 
 

 

 

در حديثى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) آمده است: «زيَادَةُ الشَّهْوَةِ تُزرى بِالْمُرُوَّةِ; افزون شدن شهوت، شخصيت انسان را لكه دار مى كند».(3)

* * *

 


1- شرح غرر الحكم، حديث 5983.

2- همان مدرك، حديث 4063.

3- همان مدرك، حديث 5507.

[302]

4 ـ اسارت نفس

اسارت و بندگى در برابر خواست هاى نفسانى، يكى ديگر از پيامدهاى شهوت پرستى است; زيرا انسان شهوت پرست چنان اسير شهوات خود مى شود كه بازگشت و دورى جستن از آنها، برايش مشكل و گاهى نيز غير ممكن مى گردد.

نمونه بارز آن، زندگى خفت بار معتادان به مواد مخدّر است كه در ظاهر آزادند; ولى از هر اسيرى، اسيرترند. زنجير اعتياد ناشى از شهوت پرستى نيز آن چنان دست و پاى انسان را مى بندد كه گويا هر گونه حركت و تلاش براى دورى جستن از خواست هاى رذيله، بسيار مشكل مى گردد; مخصوصاً اگر هواپرستى، به سرحد عشق هاى جنون آميز جنسى برسد كه در اين حال اسارت انسان به اوج خود مى رسد.

حضرت امير مؤمنان على (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ اَسيرٌ لايَنَفَّكُ اَسْرُهُ; بنده شهوت چنان اسير است كه هرگز روى آزادى را نخواهد ديد».(1)

آن حضرت در تعبير ديگرى نيز مى فرمايند: «وَ كَمْ مِنْ عَقْل اَسيرٌ تَحتَ هَوى أمير; چه بسيار عقلها و خردها كه شهوات بر آن حكومت مى كند».(2)

باز در حديث ديگرى مى فرمايند: «الشَّهَوَاتُ تَستَرِقُّ الْجَهُولُ; شهوت ها، افراد نادان را برده خود مى سازند».(3)

* * *

 

5 ـ رسوايى و بى آبرويى

رسوايى، يكى ديگر از پيامدهاى شهوت پرستى است. تاريخ بشر مملو از شرح زندگى كسانى است كه در جامعه داراى مقام و موقعيت ممتاز بودند; ولى هنگامى كه اسير «شهوت» و هواى نفس شدند، كارشان به رسوايى كشيد.


1- غررالحكم، حديث 6300.

2- نهج البلاغه، كلمات قصار، حديث 211.

3- غرر الحكم، حديث 922.

[303]

در اشعار شعرا نيز رابطه «عشق» و «رسوايى» يك رابطه معروف و مشهور است.(1)(رسواى عالمى شدم از فرط عاشقى)

در داستان يوسف و همسر عزيز مصر نشان مى دهد كه چگونه همسر عزيز مصر با وجود احترام فراوان ـ به علت هواپرستى ـ رسواى خاص و عام شد

يوسف به صبر خويش پيمبر شد رسوا شتاب كرد زليخا را(2)

و به گفته شاعر عرب:

انّ الْهَوى هُوَ الهَوانِ قُلِبَ اِسْمُهُ فَاِذا هَوَيْتَ فَقَدْ لَقَيْتَ هَواناً(3)

هواپرستى همان پستى است كه نام آن تغيير يافته، به همين دليل هر هواپرستى پست مى شود.

* * *

 

عوامل و اسباب شهوت پرستى

بارها در مباحث مشابه گفته ايم كه براى درمان مفاسد اخلاقى، بايد نخست علل و ريشه ها و اسباب آن را بيابيم. بزرگان علم اخلاق نيز، در مباحث اين علم، به بحث از انگيزه ها، اهمّيّت فوق العاده اى داده اند; به همين دليل لازم است بحث دقيقى در مورد عوامل شهوت پرستى داشته باشيم.

اميال و خواسته هاى درونى كه از آن به شهوات تعبير مى شود، ـ مخصوصاً شهوت جنسى ـ يك امر طبيعى و خدادادى بوده و از عوامل حركت انسان، براى پيشرفت زندگى بشمار مى آيد. به همين دليل، گرچه نمى توان آنها را از ميان برد، اما هرگز نبايد براى سركوبى آنها نيز تلاش كرد; زيرا اگر اين شهوات در حدّ اعتدال باشند; نه تنها مشكلى ايجاد نمى كنند، بلكه يكى از اسرار تكامل و تقدّم انسان نيز محسوب مى گردند.

آنچه كه به صورت مفسده اخلاقى ظاهر مى شود، همان طغيان شهوات و خارج شدن آنها از كنترل نيروى عقل و خرد است.


1-

بر سر ميدان رسوايى عشق عالمى را همچو شيدايى ببين    (عطار)

عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست يا غم دوست خورد يا غم رسوايى را   (سعدى)

2- ناصر خسرو.

3- ادب الدنيا و الدين.

[304]

حال بايد ملاحظه كرد كه چه عواملى سبب خارج شدن اميال و خواست هاى درونى از تحت كنترل عقل گشته و به صورت نيرويى ويرانگر درمى آيد. به يقين، امور زير تأثير زيادى در اين مسئله دارد:

 

1 ـ ضعف ايمان

ضعف ايمان، علت اصلى ناديده گرفتن فرمان هاى الهى است. اگر انسان، خدا را حاضر و ناظر بداند و دادگاه بزرگ الهى را در قيامت با چشمان قلب خويش مجسم نمايد; هرگز حدود الهى را نمى شكند و از مرزها تجاوز نكرده و آلوده شهوات و مفاسد اخلاقى نمى گردد.

اين همان برهان الهى است كه در بدترين شرايط زندگى حضرت يوسف (عليه السلام) به سراغش آمد و او را از آلودگى به فحشا ـ كه تمام زمينه هاى ارتكاب، موجود و موانعش مفقود بود ـ حفظ كرد.

اگر ايمان ضعيف گشته و توجه به مبدأ و معاد كم گردد، زمينه طغيان شهوات كاملا فراهم مى شود كه انسان در چنين شرايطى مثل حيوان درنده اى كه از قفس خارج شده باشد و هيچ گونه مانعى در برابر خود نبيند، به همه جا حمله مى كند و اگر كسى در برابرش ظاهر شود، مى درد.

در اين رابطه در حديث علوى آمده است: «مَنِ اِشتَاقَ اِلَى الجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّهواتِ; كسى كه مشتاق به بهشت (و معتقد به آن) باشد، شهوات سركش را به فراموشى مى سپارد».(1)

گاهى نيز انسان براى بهره گيرى از شهوات بدون قيد و شرط، سدّ ايمان را درهم مى شكند تا در شهوت پرستى آزاد باشد; قرآن مجيد مى فرمايد: «بَلْ يُريدُ الاِنسانُ لِيَفْجُرَ اَمَامَهُ ـ يَسْئَلُ اَيَّانَ يَوْمُ القيامَةِ (2);...بلكه انسان مى خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر، گناه كند; (از اين رو) مى پرسد: قيامت كى خواهد بود؟!(سؤالى كه نشانه انكار يا ترديد است)».


1- شرح فارسى غررالحكم حديث 8591. نهج البلاغه، كلمات قصار، حديث 31.

2- قيامت، 5 و 6.

[305]

2 ـ بى اعتنايى به حيثيت اجتماعى و شخصيت انسانى

بى اعتنايى به آبرو و حيثيت اجتماعى و ضعف شخصيت انسانى، اغلب سبب آلودگى به انواع شهوات مى شود، در حالى كه آبرو و شخصيت انسانى و توجه به حيثيت اجتماعى، انسان را ـ هر چند كه ايمان به خدا نيز نداشته باشد ـ در برابر طغيان شهوات، كنترل مى كند.

به همين دليل، در جوامع غير دينى، افراد آبرومند و با شخصيت، كمتر تسليم طغيان شهوات گشته و به «شكم پرستى» و شهوات بى قيد و شرط جنسى روى مى آورند; زيرا آبرو و حيثيت اجتماعى و شخصيت انسانى آنها، سدى است در برابر طغيان شهوات. بنابر اين هميشه تنها افراد رذل و بى شخصيت، در چنگال اين امور گرفتار مى گردند.

 

3 ـ غفلت و بى خبرى

غفلت و بى خبرى از پيامدهاى شهوت پرستى، عامل ديگر آلودگى به اين رذيله اخلاقى است; زيرا بيشتر رذايل اخلاقى، آثار سوء جسمانى و بهداشتى دارد; مثلا، شكم پرستى، انسان را به انواع بيمارى ها مبتلا مى سازد و يا افراط در شهوت جنسى، نيرو و توان انسان را كاهش داده، اعصاب را درهم مى كوبد و عمر را كوتاه نموده و در نهايت سلامت جسمى و روحى انسان را مختل مى سازد.

به همين دليل، در جوامع غير مذهبى، افراد زيادى مقيّد به رعايت اعتدال در خوردن و مسايل جنسى هستند; زيرا توصيه پزشكان رادر اين زمينه پذيرفته و نتايج آن را درك كرده اند.

مشكلات اجتماعى ناشى از شهوت پرستى نيز قابل انكار نيست. به يقين «شكم پرستى» گروهى از مردم سبب گرسنگى گروه هاى ديگرى خواهد شد. بى بندو بارى در مسائل جنسى نيز سبب ناامنى زن و فرزند اين افراد مى شود و چه بسا كه آلودگى به عمق خانه آنها نيز نفوذ كند.

بنابر اين هركس كه به اين امور توجه كند، به يقين در كنترل شهوات خويش مى كوشد.

[306]

4 ـ معاشرت هاى نامناسب و محيط هاى آلوده

معاشرت هاى نامناسب، دوستان ناباب، محيط هاى آلوده و فساد وسائل ارتباط جمعى يكى از عوامل ديگر آلودگى به شهوت پرستى است. اغلب انسان هاى ناباب، دوستان خود را به گناه سوق داده و آنها را غرق گناه مى سازند و راه هاى مختلف ارتكاب گناه را به آنها مى آموزند، به گونه اى كه مى توان گفت: رايج ترين اسباب آلودگى به شهوت پرستى، معاشرت با انسان هاى گناهكار و آلوده است.

بدآموزى ناشى از وسائل ارتباط جمعى و محيط هاى آلوده نيز از عوامل مهم اين آلودگى است. در اين زمينه در بحث هاى مربوط به امور «زمينه ساز مفاسد اخلاقى» در جلد اوّل به قدر كافى صحبت كرديم و به طور مشروح بيان داشتيم كه معاشرتهاى آلوده، نه تنها انسان را آلوده گناه و مفاسد اخلاقى مى كند، بلكه تا سر حد كفر نيز پيش مى برد. قرآن مجيد نيز درباره بعضى از دوزخيان مى گويد: «وَ يَومَ يَعَضُّ الظَالِمُ عَلَى يَدَيهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اِتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسولِ سَبيلا ـ يَا وَيْلَتى لَيْتَنِى لَمْ اَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا ـ لَقَدْ اَضَلَّنِى عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ اِذ جَائَني وَ كَانَ الشَّيطانُ لِلْاِنسَانِ خَذُولا(1); و به خاطر بياور روزى كه ظالم دست خويش را از شدّت حسرت به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش! با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) راهى برگزيده بودم. اى واى برمن! كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم! او مرا از ذكر خدا گمراه ساخت، بعد از آن كه (ياد حق) به سراغ من آمده بود و شيطان هميشه خواركننده انسان است. (او را گمراه مى سازد، سپس در بيراهه رهايش مى كند.)»

محيط هاى آلوده، پدران و مادران فاسد و منحرف، از ديگر عومل مؤثر آلودگى به شهوت پرستى است كه تأثير مخرّب آنها قابل انكار نيست. به همين دليل، هنگامى كه بيشتر افراد پاك وارد چنين محيط هايى شوند، دين و ايمان خود را از دست داده و آلوده شهوات و مفاسد اخلاقى مى شوند.

چون در جلد اوّل، در بحث «كليات مسايل اخلاقى» اين امور را به عنوان زمينه سازهاى اخلاقى، به طور مشروح مورد بحث قرار داده ايم; در اين جا به همين مقدار بسنده مى كنيم.


1- فرقان، 27تا29.

[307]

راه هاى درمان شهوت پرستى

راه هاى درمان مفاسد اخلاقى به صورت اصولى تقريباً همه جا يكى است كه به طور كلى در دو راه علمى و عملى خلاصه مى شود.

الف ـ راه علمى

منظور از راه علمى، اين است كه انسان در آثار و پيامدهاى شهوت پرستى بينديشد و ببيند كه چگونه تسليم شدن در برابر شهوات، انسان را به ذلّت، بدبختى، اسارت، تضعيف شخصيت اجتماعى و دورى از خدا مى كشاند كه زندگى خفت بار افرادى كه آلوده شهوت شده اند، بيانگر اين واقعيت است.

بنابراين تأمّل در امور مذكور و انديشه پيرامون شرح حال «اولياء الله» و پيروان راستين آنها كه بر اثر مبارزه با شهوات به مقامات بالا در دنيا و نزد خدا رسيده اند، انسان را از شهوت پرستى باز خواهد داشت.

علاوه بر اين كه تحكيم پايه هاى عقل و ايمان، انسان را قادر به كنترل شهوات مى كند; در اين رابطه اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايند: «مَنْ كَمُلَ عَقْلُهُ اِستِهَانَ بِالشَّهَوَاتِ; كسى كه عقلش كامل شود، شهوت ها را كوچك و بى ارزش مى شمرد».(1)

در جاى ديگر نيز مى فرمايند: «مَنْ غَلَبَ شَهْوَتَهُ ظَهَرَ عَقْلُهُ; كسى كه بر شهوات خود غالب شود، عقل و خرد او ظاهر مى گردد».(2)

همچنين فرموده اند: «كُلَّمَا قَوِيَتِ الْحِكْمَةُ ضَعُفَتِ الشَّهْوَةُ; هرقدر حكمت و دانش انسان تقويت شود، شهوات و تمايلات سركش او ضعيف مى گردد».(3)

آن حضرت در پيام پرمعناى ديگرى نيز مى فرمايند: «اُذْكُرْ مَعَ كُلِّ لَذَّة زَوَالَهَا وَ مَعَ كُلِّ نِعْمَة اِنْتِقَالَهَا وَ مَعَ كُلِّ بَليَّة كَشْفَها، فَاِنَّ ذَلِكَ اَبْقى لِلنِّعمَةِ، وَ اَنْفى لِلشَّهْوةِ، وَ اَذْهَبُ لِلبَطَرِ، وَ اَقرَبُ اِلَى الْفَرَجِ وَ اَجْدَرُ بِكَشفِ الغُمَّةِ وَ دَرْكِ الْمَأمُولِ; هرگاه در لذت (حرامى) باشى، به ياد بياور كه روزى زايل مى شود، و اگر در هر نعمتى هستى، به خاطر داشته باش كه


1- شرح فارسى غررالحكم، حديث 8226.

2- همان مدرك، حديث 7953.

3- همان مدرك، حديث 7205.

[308]

روزى سلب خواهد شد. در بلاها نيز انتظار برطرف شدن آن را داشته باش; زيرا اين يادآوريها، نعمت را پايدارتر مى كند و شهوات را دور مى سازد و مستى و غرور نعمت را زايل مى كند و به فرج و گشايش امور نزديكتر و در از ميان رفتن اندوه و رسيدن به مقصود، نزديكتر و شايسته است».(1)

به اين ترتيب، انديشه در پيامدها، اثر عميقى در بازدارندگى از آلودگى به شهوت ها دارد; تمام تلاش رهبران الهى نيز اين بوده است تا عواقب شوم گرفتارى در چنگال شهوات را به انسان ها گوشزد نموده و آنها را از كام شهوات نجات دهند.

اين حديث از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، بيانگر اين معنى است: «خَمْسٌ اِنْ اَدْرَكْتَمُوهُنَّ فَتَعَوَّذُّوا بِاللّهِ مِنْهُنَّ: لَمْ تَظْهَرِ الفَاحِشَةُ فِى قَوم قَطُّ حَتَّى يُعْلِنُوهَا، اِلاّ ظَهَرَ فِيهِمُ الطَّاعُونُ وَ الاوَجَاعُ الَّتي لَمْ تَكُنْ في اَسْلافِهِم اَلَّذينَ مَضَوُا وَ لَم يَنْقُصُوا الْمِكيَالَ وَ الْميزانَ اِلاّ أخِذُوا بِالسِّنينَ وَ شِدَّةِ الْمَؤُنَةِ وَ جَوْرِ السُّلطانِ، وَ لَمْ يَمْنَعُوا الزَّكاةَ اِلاّ مُنِعُوا الْمَطَرَ مِنَ السَّماءِ، وَ لَولا البَهَائِمُ لمْ يُمْطَرُوا وَ لَم يَنْقُضُوا عَهْدَاللّهِ وَ عَهْدَ رَسُولِهِ اِلاّ سَلَّطَ اللّهُ عَلَيهِمْ عَدُوَّهُم وَ اَخَذُوا بِعضَ مَا في اَيْديهِمْ، وَ لَمْ يَحْكُمُوا بِغَيرِ مَا اَنْزَلَ اللّهُ اِلاّ جَعَلَ اللّهُ عَزَّوَ جَلَّ بِأسَهُم بَيْنَهُمْ; پنج چيز است كه اگر با آنها روبرو شديد، از آنها به خدا پناه ببريد; اعمال زشت و آشكار در هيچ قومى ظاهر نمى شود، مگر اين كه گرفتار طاعون و بيمارى هايى مى شوند كه در ميان پيشينيان آنها نبوده است و هيچ قومى كم فروشى نمى كنند مگر اين كه گرفتار قحطى و سختى زندگى و ظلم حاكمان مى شوند و هيچ قومى منع زكات نكردند مگر اين كه، از باران رحمت الهى محروم شدند و اگر به خاطر حيوانات نبود، بارانى به آنها نازل نمى شد و هيچ جمعيتى، پيمان خدا و رسولش را نمى شكستند، مگر اين كه خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلّط كرد و قسمتى از آنچه را كه آنها داشتند، از آنان گرفتند و هيچ گروهى به غير احكام الهى حكم نكردند، مگر اين كه خداوند اختلاف در ميان آنها افكند و باهم درگير شدند».(2)

بى شك، تأمل و تدبّر در اين پيامدها، تأثير مستمر و يا موقّت در بازداشتن اعمال غير اخلاقى دارد.


1- ميزان الحكمه، جلد 4، صفحه 3484، حديث 21507.

2- اصول كافى، جلد 2، صفحه 373.

[309]

ب ـ راه عملى

از نظر عملى راه هاى مختلفى براى درمان «شهوت پرستى» وجود دارد از جمله:

1 ـ يكى از بهترين راه هاى عملى براى نجات از گرداب شهوت، اشباع صحيح اميال و خواست هاى جنسى است; زيرا اگر خواست ها و اميالى كه در درون انسان وجود دارند از راه هاى صحيح، اشباع گردند، ديگر زيانبار و مخرّب نخواهند بود; به تعبير ديگر، اين خواست ها را نمى توان و نبايد سركوب كرد، بلكه بايد از آنها در كانال هاى صحيح و سازنده استفاده كرد; در غير اين صورت ممكن است تبديل به سيلاب ويرانگرى شود كه حرث و نسل انسان را با خود خواهد برد.

به همين دليل، اسلام نه تنها تفريحات سالم و بهره گيرى معتدل از خواست هاى درونى را مجاز شمرده، بلكه نسبت به آن تشويق نيز نموده است. خطبه معروفى كه از امام جواد(عليه السلام) در مورد عقد همسرش نقل شده است، شاهد گوياى اين مدعاست. آن حضرت در اين خطبه مى فرمايند: «اَمّا بَعْدُ فَقَدْ كَانَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ عَلَى الاَْنَامِ اَنْ اَغْناهُم بِالْحَلالِ عَنِ الْحَرامِ; يكى از نعمت هاى الهى بر بندگان اين است كه آنها را به وسيله حلال از حرام بى نياز ساخته است».(1)

اين حديث معروف نيز بر همين نكته اشاره دارد: «لِلْمُؤمِنِ ثَلاثُ سَاعَات، فَسَاعَةٌ يُنَاجي فيهَا رَبَّهُ، وَ سَاعَةٌ يَرُمَّ مَعَاشَهُ، وَ ساعَةٌ يُخَلّي بَينَ نَفْسِهِ وَ بَينَ لَذَّتِهَا فيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ; انسان با ايمان ساعات زندگيش را به سه بخش تقسيم مى كند; قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش مى كند و قسمت ديگر را در راه اصلاح معاش و به زندگى اش به كار مى گيرد و قسمت سوم را به بهره گيرى از لذّت هاى حلال و دلپسند اختصاص مى دهد».(2)

2 ـ يكى ديگر از راه هاى نجات از شهوت پرستى، برنامه ريزى دقيق براى برنامه هاى زندگى است; زيرا، هرگاه انسان، براى تمام اوقات خود برنامه داشته باشد (هر چند برنامه او در پاره اى از موارد جنبه تفريحى و ورزشى داشته باشد)، ديگر مجالى براى كشيده شدن به آلودگى هاى شهوانى باقى نمى ماند.


1- بحارالانوار، جلد 50، صفحه 76.

2- نهج البلاغه، كلمات قصار، جمله 390.

[310]

3 ـ برچيدن عوامل آلودگى نيز يكى از راه هاى درمان و يا پيشگيرى است; زيرا امكان آلودگى به شهوات در محيط هاى آلوده فراوان است; يعنى، اگر محيط، آلوده شهوت شود و اسباب آن در دسترس همه قرار گيرد و آزادى نسبى نيز وجود داشته باشد، نجات از آلودگى، مخصوصاً براى قشر جوان يا كسانى كه در سطح پايينى از «معرفت» دينى قرار دارند، بسيار دشوار خواهد شد.

4 ـ احياى شخصيت معنوى و انسانى افراد جامعه نيز، از راه هاى مهم درمان يا پيشگيرى از آلودگى هاى شهوانى است; زيرا انسان، هنگامى كه از ارزش وجود و شخصيت خود، آگاه شود و دريابد كه او عصاره جهان آفرينش و گل سرسبد جهان خلقت و خليفه خدا در روى زمين است; به اين سادگى خود را به شهوات نمى فروشد.

اميرمؤمنان على (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند:«مَن كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهْوَتُهُ; كسى كه به ارزش وجود خويش پى برد، شهوات در برابر او بى ارزش مى شوند»(1) و در حديث ديگرى از آن حضرت(عليه السلام) آمده است: «مَنْ عَرَفَ شَرَفَ مَعْنَاهُ صَائَهُ عَن دَنَائَةِ شَهْوَتِهِ...; كسى كه شرافت ذاتى خود را بشناسد، او را از پستى شهوت مصون مى دارد!...».(2)

آخرين نكته اى كه ذكر آن لازم به نظر مى رسد، اين است كه نه تنها در مسئله مبارزه با شهوات، بلكه در تمام موارد مبارزه با مفاسد اخلاقى، بايد به مسئله مبارزه عملى اهمّيّت داد; به اين معنى كه هر قدر انسان با خلق و خوى بد به مبارزه برخيزد و در جهت مخالف آن حركت كند، آن خلق و خوها كم رنگ و ضعيف مى شود و اين مبارزه از صورت فعلى به صورت حالت و از صورت حالت به صورت عادت و از صورت عادت به صورت ملكه در مى آيد و خلق و خوى ثانوى در جهت مقابل شكل مى گيرد; مثلا، اگر انسان بخيل بذل و بخشش را تكرار كند، آتش بخل به تدريج در درون او فروكش كرده و خاموش مى شود.

اگر شهوت پرستان نيز در برابر طغيان شهوات، مقاومت و ايستادگى نمايند، طغيان شهوت فرو نشسته و روح عفّت جايگزين آن مى شود.


1- بحار الانوار، جلد 78، صفحه 71.

2- غررالحكم، حديث 9069.

[311]

اين نكته در سخن پرمعنايى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) نقل شده است: «قَاوِمِ الشَّهْوَةَ بِالْقَمْعِ لَهَا تَظْفُرْ; در برابر شهوت و اميال نفسانى، به قصد قلع و قمع مقاومت كن تا پيروز شوى».(1)

* * *

 

شكم پرستى و شهوت جنسى

بزرگان علم اخلاق همچون فيض كاشانى در «المحجة البيضاء» و محقق نراقى در «معراج السّعاده» و مرحوم شبّر در كتاب «الاخلاق» شكم پرستى و شهوت جنسى را به صورت مستقل، مورد بحث قرار داده اند. در واقع از روايات اسلامى و اشاراتى كه در آيات قرآن مجيد است، پيروى نموده و براى اين دو بخش اهمّيّت ويژه اى قائل شده اند.

مرحوم فيض كاشانى در كتاب «المحجة البيضاء» مى گويد: «بزرگترين عوامل هلاكت انسان، شهوت شكم است، همان بود كه آدم و حوّا را از بهشتى كه دارالقرار بود به دنيا كه دار نياز و افتقار است فرستاد...، در حقيقت شكم سرچمشه شهوات و منشأ دردها و آفات است; زيرا حتى شهوت جنسى نيز پيرو آن است و به دنبال اين دو، شهوت در جمع آورى مال و مقام است كه وسيله اى براى سفره هاى رنگين تر و زنان بيشتر محسوب مى شود و به دنبال آنها، تنازع در دسترسى به مال و مقام و كشمكش ها به وجود مى آيد و آفت ريا و خودنمايى و تفاخر و تكاثر و خود برتربينى از آن متولّد مى گردد; سپس اين امور عاملى براى حسد، كينه، عداوت و دشمنى مى شود و دارنده آن را به ارتكاب انواع ظلم ها و منكرات و فحشا مى كشاند...، حال كه چنين است، لازم است به شرح آفات آن پرداخته شود و طرق مبارزه با آن روشن گردد».(2)

از اين خطرناكتر آن است كه انسان هاى شكم پرست و شهوت پرست، دين و ايمان خود را در راه آن از دست داده اند. در ذيل آيه: «وَ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُم وَ


1- شرح فارسى غررالحكم، جلد 4، صفحه 514، حديث 6803.

2- المحجة البيضاء، جلد 5، صفحه 145.

[312]

لا تَكُونُوا اَوَّلَ كَافِر بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآيَاتي ثَمَناً قَليلا وَ اِيّاىَ فَاتَّقُونِ(1)» كه خداوند در آن يهود را به خاطر فروختن آيات الهى به بهاى ناچيز، مذمّت مى كند; آمده است: جمعى از علماى بزرگ يهود، به خاطر تشكيل مجالس ميهمانى پر زرق و برقى از سوى يهوديان براى آنها، آيات الهى را تحريف كردند و عملا آنها را به بهاى ناچيزى فروختند (و پيامبرى را كه تورات وعده ظهورش را داده بود و آنها سالها در انتظارش بودند، انكار كردند).

در روايات اسلامى نيز بحث گسترده اى درباره خطرهاى اين دو نوع از شهوت ديده مى شود كه در ادامه به برخى موارد اشاره مى شود:

1 ـ رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايند: «ثَلاثٌ اَخَافُهُنَّ بَعدي عَلَى اُمَّتي ألضَّلالَةُ بَعْدَ المَعْرِفَةِ وَ مُضِلاّتُ أَلْفِتَنِ وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ; سه چيز است كه از آنها بر امّتم بعد از خودم مى ترسم، گمراهى بعد از آگاهى و آزمايشهاى گمراه كننده و شهوت شكم و شهوت جنسى».(2)

منظور از گمراهى بعد از آگاهى، اين است كه انسان بر اثر وسوسه هاى منحرفان و ايجاد شبهات گوناگون، راه راستى را كه شناخته، رها كند و در راه انحراف در آيد كه اين موضوع در هر زمان ـ مخصوصاً در زمان ما ـ وجود داشته و دارد.

منظور از «مضلاّت فتن» امتحاناتى است كه خداوند براى بندگانش پيش مى آورد كه گاهى انسان ها به خاطر پيروى هواى نفس از عهده آن برنمى آيند; و منظور از «شهوت بطن و فرج» شكم پرستى و افراط در شهوت جنسى است.

مفهوم حديث نشان مى دهد، خطرى كه از ناحيه اين سه امر، مردم را تهديد مى كند، بسيار جدى است.

2 ـ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در جاى ديگر مى فرمايند: «اَكْثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ اُمَّتي اَلنَّارَ اَلاَْجْوَفَانِ اَلْبَطْنُ وَ الْفَرْجُ; بيشترين چيزى كه سبب دوزخى شدن امّت من مى شود، دو چيز ميان تهى است، شكم و فرج».(3)


1- بقره، 41.

2- اصول كافى، جلد 2، صفحه 79.

3- همان مدرك.

[313]

3 ـ امام باقر(عليه السلام) نيز در اين رابطه مى فرمايند: «اِذا شَبَعَ البَطْنُ طَغى; هنگامى كه شكم سير شود، طغيان مى كند».(1)

4 ـ آن حضرت در جاى ديگر مى فرمايند: «مَا مِنْ شَىء اَبْغَضُ اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ بَطْن مَمْلُوء; هيچ چيزى نزد خداوند، منفورتر از شكم پر (و بيش از اندازه خوردن) نيست».(2)

5 ـ اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايند: «لايُفْسِدُ التَّقوى اِلاّ بِغَلَبَةِ الشَّهْوَةِ; تقوا و پرهيزكارى را چيزى جز غلبه شهوت از بين نمى برد».(3)

6 ـ حديث ديگرى از همان حضرت(عليه السلام) نقل شده است: « لاتَجْتَمِعُ الحِكْمَةُ وَ الشَّهْوَةُ; دانش و حكمت با شهوت پرستى جمع نمى شود».(4)

7 ـ همان حضرت (عليه السلام) در جاى ديگر فرموده اند: «مَا رَفَعَ اِمرَءاً كَهِمَّتِهِ وَ لا وَضَعَهُ كَشَهْوَتِهِ; هيچ چيز مانند همّت، انسان را بالا نمى برد و هيچ چيز مانند شهوت، انسان را بر زمين نمى زند».(5)

* * *

 

 


1- اصول كافى، جلد 6، صفحه 270، حديث 10.

2- سفينة البحار، جلد 1، صفحه 25، واژه اكل.

3- شرح غررالحكم، حديث 10606.

4- غرر الحكم، حديث 10573.

5- همان مدرك، جلد 6، صفحه 114، حديث 9707.

[314]

[315]

 

 

 

 

 

 

 

15

 

عفّت; فضيلت بزرگ اخلاقى

 

اشاره

«عفّت» نقطه مقابل «شكم پرستى و شهوت پرستى» است كه از مهمترين فضايل انسانى محسوب مى شود.

«عفّت» به گفته راغب اصفهانى در كتاب «المفردات»، به معنى پديدآمدن حالتى در نفس است كه آدمى را از غلبه شهوت باز مى دارد و «عفيف» به كسى گفته مى شود كه داراى اين وصف و حالت باشد.

صاحب «مقاييس اللّغة» مى نويسد: «عفت در اصل به دو معنى آمده است: نخست، خوددارى از انجام كارهاى زشت و ديگر، كم بودن چيزى. لذا عرب به باقى مانده شير در پستان مادر «عُفَّه» (بر وزن مدّت) مى گويد.» ولى از كلام راغب اصفهانى در مفردات، استفاده مى شود كه هر دو معنى به يك چيز باز مى گردد. (زيرا افراد عفيف به چيز كم قانع هستند.)

مؤلف التّحقيق مى نويسد:«اين ماده در اصل، به معنى حفظ نفس از تمايلات و شهوات نفسانى است; همان گونه كه تقوا به معنى حفظ نفس از انجام گناهان مى باشد، بنابراين عفّت

[316]

يك صفت درونى است; در حالى كه تقوا ناظر به اعمال خارجى است».

علماى اخلاق نيز در تعريف «عفت»، آن را صفتى حدّ وسط در ميان شهوت پرستى و خمودى دانسته اند.

آنچه بيان شد، تفسير «عفت» به مفهوم عام كلمه بود; زيرا بعضى براى معرّفى «عفت»از نقطه مقابل آن; يعنى، پرده درى نيز استفاده كرده اند. به همين علت در بسيارى از موارد، واژه «عفت» را در مورد پرهيزكارى در خصوص مسايل جنسى استعمال كرده اند.

به هر حال از آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى استفاده مى شود كه «عفت» ـ به هر دو معنى ـ از بزرگترين فضايل انسانى است و هيچ كس در سير الى اللّه، بدون داشتن «عفت» به جايى نمى رسد. در زندگى دنيا نيز آبرو و حيثيت و شخصيت انسان در گرو عفّت است.

با اين اشاره به قرآن باز مى گرديم و آيات ذيل را بررسى مى كنيم:

1 ـ لِلْفُقَرآءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في سَبيلِ اللّهِ لايَستَطيعُونَ ضَرْباً في الاَْرضِ يَحْسَبُهُمُ الجَاهِلُ أَغْنِيآءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيمَاهُم لايَسئَلُونَ النّاسَ اِلْحَافاً وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْر فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَليمٌ   (سوره بقره،آيه 273)

2 ـ وَ رَاوَدَتْهُ الَّتى هُوَ في بَيْتِهَا عَن نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الاَبْوابَ وَ قَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ اِنَّهُ رَبّى اَحْسَنَ مَثْواىَ اِنَّهُ لايُفْلِحُ الظَّالِمُونَ   (سوره يوسف،آيه23)

3 ـ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهَا لَولاَ اَنْ رَءَا بُرهانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الفَحْشآءَ اِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا المُخْلَصينَ   (سوره يوسف،آيه24)

4 ـ قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِى لُمْتُنَّنى فِيهِ وَ لَقَد رَاوَدْتُهُ عَن نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِن لَم يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَ لَيَكُوناً مِنَ الصَّاغِرينَ ـ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ اِلىَّ مِمّا يَدْعُونَني اِليهِ وَ اِلاّ تَصْرِفْ عَنّى كَيدَهُنَّ اَصْبُ اِلَيْهِنَّ وَ أَكُن مِنَ الجَاهِلِينَ ـ فاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ اِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ   (سوره يوسف،آيات32تا34)

5 ـ وَالَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * اِلاّ عَلَى اَزْوَاجِهِمْ أَو مَا مَلَكَتْ أَيمَانُهُمْ فَاِنَّهُمْ غَيْرُ

[317]

مَلُومِينَ ـ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَآءَ ذَلِكَ فَأُولئكَ هُمُ العَادُونَ   (سوره مؤمنون،آيات5تا7)

6 ـ...وَالحَافِظِينَ فُروجَهُمْ وَ الحَافِظاتِ...   (سوره احزاب،آيه35)

 

ترجمه

1 ـ (انفاق شما مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند; (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطن هاى خويش آواره ساخته و شركت در ميدان جهاد به آنها اجازه نمى دهد تا براى تأمين هزينه زندگى، دست به كسب و تجارت بزنند); نمى توانند مسافرتى كنند (و سرمايه اى به دست آورند) و از شدّت خويشتن دارى، افراد ناآگاه آنها را بى نياز مى پندارند; امّا آنها را از چهره هايشان مى شناسى و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمى خواهند (اين است مشخصات آنها!) و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است.

2 ـ و آن زن كه يوسف در خانه او بود، از او تمنّاى كامجويى كرد; درها را بست و گفت: «بيا (به سوى آنچه براى تو مهيّاست)». (يوسف) گفت: «پناه مى برم به خدا! او [= عزيز مصر ]صاحب نعمت من است; مقام مرا گرامى داشته (آيا ممكن است به او ظلم و خيانت كنم؟!) مسلماً ظالمان رستگار نمى شوند!»

3 ـ آن زن قصد او كرد و او نيز ـ اگر برهان پروردگار را نمى ديد ـ قصد وى مى نمود! اين چنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم، زيرا او از بندگان مخلَص ما بود.

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation