تولد هيچ شناختی ندارد ( 1 ) . « اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا ، ولی امكان به دست آوردن شناخت را دارد - كه در گذشته درباره آن بحث شد - قهرا اين سؤال مطرح میشود كه انسان از كجا و چه منبعی و چه منشئی ، و با چه ابزار يا ابزارهايی ، شناخت ممكن را كسب میكند ؟ اين است كه میگوييم بهتر بود اول از منابع میگفتيم . طبيعت ، منبعی برای شناخت زمان و مكان ، عالم حركت ، همين عالمی كه در آن زيست میكنيم و با حواس خودمان با آن در ارتباط هستيم . كمتر مكتبی است كه طبيعت را به عنوان يك منبع شناخت قبول نداشته باشد ، ولی هم در قديم و هم در حال حاضر ، علمايی بوده و هستند كه طبيعت را منبع شناخت نمیدانند . افلاطون طبيعت را منبع شناخت نمیداند ، چون رابطه انسان با طبيعت از طريق حواس است . و جزئی است و او جزئی را حقيقت نمیداند . او منبع شناخت را در واقع همان عقل میداند با نوعی استدلال ، كه خود افلاطون اين متود و روش را ديالكتيك مینامد . پاورقی : |