میخورند به دليل اين كه اسما دنبال مكتب علی هستند ولی عملا دنبال مكتبعلی نيستند . امروز در دنيا بسياری از افراد ، نظير اين حرفها را بر اساس مسلك "فلسفه عمل " میگويند ، ولی با ساده انديشی ، كه راسل و امثال او به اينساده انديشیها توجه كردهاند . آيا پيشرفت مسيحيت دليل حقانيت آن است ؟ مسيحیها اين حرف را زدهاند و الان هم در افواه هست كه : اسلام ، يكمكتب و مسيحيت هم يك مكتب ، اين ديگر معنا ندارد كه برويم دنبالمزايای اسلام و نقايص مسيحيت بگرديم و بگوييم : اسلام دين توحيد است ومسيحيت دين تثليث ، اسلام دين مساوات است و مسيحيت دين تبعيض ، وامثال اينها . اين حرفها يعنی چه ؟ ! اصلا دنبال اين حرفها نرويد .میگويند اين مطلب در انجيل هم آمده است كه هر درختی را از روی ميوهاشبايد شناخت . ما چه كار داريم كه در متن و محتوای مكتب اسلام تحقيق كنيمو ببينيم چيست و در متن و محتوای مكتب مسيحيت تحقيق كنيم و ببينيمچيست ؟ دنبال ميوههای اين دو میرويم . سراغ ميوه مسيحيت میرويم :كشورهای مسيحی كشورهای متمدن و پيشرفته هستند ، هم در تمدن مادی جلوترهستند و هم در فرهنگ و امور معنوی . وقتی سراغ مسلمين میرويم ، میبينيممردمی عقب مانده هستند . از نظر فلسفه عمل يعنی - فلسفهای كه معيارحقيقت را نتيجه عملی میداند و روی هيچ مسئلهای غير از معيار عمل فكرنمیكند - اين كافی |