نمیدانستی ، به تو چشم داد ، به تو گوش داد ، به تو دل داد ، برای اينكهشكر كنی ، برای اينكه اينها را به كار اندازی ، يعنی برای اينكه بشناسی ،برای اينكه چشم و گوش و دل را برای شناخت به كار بيندازی . اين چشم وگوش تو ، لامسه و ذائقه تو ، ابزار شناخت است . هر حس ظاهر و باطنی كهداری ابزار شناخت است . آن فكر و لب و قلب تو ، عقل و انديشه و حجرتو ، سر و خفی و اخفای تو ، همه اينها ابزار شناخت است . خدا اينها راآفريده برای اينكه جهان را بشناسی . بنابراين قرآن اين دو ابزار را صريحابه رسميت میشناسد . پس تا اينجا ما از نظر قرآن به دو وسيله شناختقائل هستيم . البته قرآن به ابزار ديگری هم قائل است كه عرض خواهم كرد. در اينجا نظريههای ديگری است كه بايد با آنها آشنا شويم . شايد شناختشناسی را در كتابهای فلسفی - مثل كتابهای كليات فلسفه - خوانده باشيد .برخی مثل افلاطون فقط عقل را ابزار شناخت میدانند و بس ( 1 ) . بعضیبرای عقل ارزش زيادی قائل نيستند ، ابزار شناخت را فقط حواس ، و نقشعقل ( 2 ) را بسيار ضعيف میدانند ، پاورقی : . 1 راجع به اينكه آيا افلاطون به ابزار دل به آن معنا كه اهل عرفانابزار شناخت میدانند قائل است يا نه ، من شخصا ترديد دارم . اگر چه دردنيا معروف است كه افلاطون يك فيلسوف اشراقی بوده ولی هنوز برای مناين مسئله ثابت نيست و من فكر میكنم كه اين يك اشتباه است كه كردهاند. حتی فيلسوفان قديم خودمان - غير از شيخ اشراق ، و قبل از شيخ اشراق مثلبوعلی ، و همچنين تاريخ فلسفه نويسهای ما - هيچگاه به اين معنا افلاطونرا فيلسوف اشراقی نمیدانند . . 2 اينكه من نقش عقل عرض كردم ، همه نقشهای آن را ذكر نكردم ، اگرگفتم تجزيه ، تجريد ، تعميم ، تحليل ، استدلال ، عقل نقشهای ديگری هم داردكه از قويترين نقشهای عقل در شناخت ، نقش عقل در آن چيزی است كه آن را" انتزاع " مینامند . |