ادراك و سرور و رنجی در كار نيست تا آنگاه كه قيامت كبری به پا شود وانسان حيات مجدد بيابد . تنها آن وقت است كه انسان بار ديگر خود را وجهان را میيابد . ولی آياتی كه صريحا حيات بلافاصله پس از مرگ را بيانمیكند دليل قاطعی است بر رد اين نظريه . اين گروه میپندارند دليل قائلين به روح ، آيه كريمه " « قل الروح منامر ربی »" ( 1 ) است و میگويند در قرآن مكرر نام روح به ميان آمده درحالی كه مقصود چيز ديگر است ، اين آيه نيز همان معنی را طرح كرده كه درآن آيات طرح شده است . اين گروه نمیدانند كه دليل قائلين به روح اين آيه نيست ، در حدودبيست آيه ديگر است . تازه اين آيه به كمك آيات ديگری كه ذكر روح درآن آيات آمده كه برخی به صورت مطلق ( روح ) و بعضی به صورتهای مقيد (روحنا ، روح القدس ، روحی ، روحا من امرنا ، و غيره ) آمده است و از آنجمله در مورد انسان با تعبير " « و نفخت فيه من روحی »" ( 1 ) آمدهاست ، نشان دهنده اين است كه از نظر قرآن حقيقتی وجود دارد برتر ازملائكه و برتر از انسان به نام روح . ملائكه و انسانها واقعيت " امری "[ دارند ] يعنی روح خويش را از فيض او به اذن پروردگار دارند . يعنیمجموع آيات روح به ضميمه آيه " « و نفخت فيه من روحی »" كه دربارهانسان آمده است نشان میدهد كه روح انسان واقعيتی غير مادی دارد ( 2 ) . پاورقی : . 1 اسراء / . 85 . 2 رجوع كنيد به تفسير الميزان متن عربی ، ج / 13 ص 195 ذيل آيهكريمه " قل الروح من امر ربی »" وج / 3 ص 270 - 275 ذيل آيه كريمه" يوم يقوم الروح و الملائكه صفا »" ( نبا / 38 ) . |