تقدم و تأخری نيست ، بلكه از باب اين است كه آندو را ما با حركت فلك مقايسه كردهايم ، آن را منطبق كردهايم با حركت هفتصد سال قبل فلك و اين را تطبيق كردهايم بر حركت امروز فلك ، به اعتبار اينكه آن دو مقياسها يكی بر ديگری تقدم دارد ، میگوئيم : اين حركت هم بر اين حركت تقدم دارد . از اينجا معلوم میشود واقعا بين حركت هفتصد سال قبل با حركت امروز تقدم و تأخر معنی ندارد . مثل اين است كه فرض كنيد يك مقياس داريم مثلا يك متر كه يكصد سانتی متر است . بعد يك شیء ده سانتی متری را با ده سانتی متر اول تطبيق میكنيم و يك شیء ديگر را با ده سانتی متر آخرش ، بعد میگوئيم اينها بين خودشان نسبتی نيست بلكه به اعتبار اينكه آن مقياس كه مقياس هر دو واقع شده با يكديگر فرق دارند اينها با يكديگر فرق دارند ، والا خود اينها كه با يكديگر فرق ندارند . اين توجيهی است در تقدم و تأخر حركات . چه وقت میتوان زمان را از مشخصات دانست ؟ اينكه " زمان از مشخصات است " معنی ندارد . زيرا ، در اين صورت زمان يك امر بسيار بسيار عرضی و يك امر مقايسهای میشود و چنين چيزی نمیتواند داخل در هويت اشياء باشد . حقيقت اين است كه آن حركت در هفتصد سال قبل ، خودش واقعا تقدم دارد بر حركت امروز . يعنی همين طور كه در حركات فلك ، حركت هفتصد سال قبل فلك بر حركت امروز فلك تقدم دارد و آن تقدم واقعی است يعنی مراتب شیء واحدی است ، شیء واحد ذی مراتب است ، عينا و واقعا بين حركت هفتصد سال قبل و حركت امروز يك رابطه تقدم و تأخر واقعی وجود دارد . آن حركت واقعا مقدم است بر اين حركت . وقتی میگوئيم آن حركت در زمان است ، يعنی خودش جزئی از چيزی را دارد كه آن چيز مشخص وجود آن حركت است . اين حركت كه امروز |