وارث
ارث برنده،ميراث دار،كسى كه مال،خانه،زمين،صفات يا افتخاراتى را از پدر يااجداد و گذشتگان به ارث مىبرد.هم نام زيارتنامهاى است معروف،كه سيد الشهدا«ع»رابا آن زيارت مىكنند.مرحوم«ابن قولويه»سند آن را به جابر جعفى از اصحاب امام صادقعليه السلام رسانده كه وى آن را از آن حضرت روايت كرده است و با جمله«السلام عليكيا وارث آدم صفوة الله...»شروع مىشود. (2) و هم لقب سيد الشهدا«ع»است كه در ادعيه وزيارات،از آن حضرت به عنوان وارث آدم،وارث نوح،وارث ابراهيم،وارث موسى،وارث عيسى،وارث محمد،وارث على،و وارث حسين...ياد شده است. (3) وراثتحسين بن على«ع»از انبيا و اوصيا،براى آن است كه خط جهاد در راه حق و مبارزه با باطل و ستم و طاغوت،سر لوحه دعوت همه انبياى الهى بودهاست و«كربلا»
تجلى اين خط ممتد درگيرى حق و باطل است.«عاشورا،حضور مجدد آدم و نوح وابراهيم و موسى و عيسى-على نبينا و آله و عليهم السلام-است در قله فريادگرى وهدايت.اين كه حسين را وارث آدم«ع»مىخوانيم و زيارت«وارث»را با سلام بر آنپيمبران الهى آغاز مىكنيم براى همين است،يعنى نقطه اتصال همه حركتهاى الهى وانقلابهاى خدايى،به صورت تجسم دوباره آدم و نوح و ابراهيم و اسماعيل و موسى وعيسى و محمد و على و فاطمه و امام حسن(عليهم السلام)در لحظههاى خورشيدىعاشورا و واقعيتسرشار كربلا....» (4) در متن زيارتنامهها نيز به وارث بودن حسين بن على«ع»نسبت به خط انبيا اشاره شدهاست:از جمله: «اكرمته بطيب الولادة و اعطيته مواريث الانبياء» (5) و بر اساس آيه«لقدارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط...» (6) چون بر پايىقسط و عدالت اجتماعى، رسالت همه انبيا و ميراث مشترك رسولان الهى است،حسين بنعلى«ع»هم كه وارث همه انبياست،پس وارث خط قسط و عدل آنان نيز مىباشد و قيامكربلا،از جمله دعوت به عدل و مبارزه با بى عدالتى و ستم را هم در سرلوحه دعوت واهداف خويش دارد.از اين رو،منكرهاى اجتماعى و اقتصادى را هم بايد در شمارمنكراتى كه آن حضرت براى مقابله با آنها قيام كرد،به حساب آوريم،كه لازمه وراثتعدل و قسط انبياست.
واقعه حره
واقعه حره،قيام مردم مدينه بر ضد حكومتيزيد بود.پس از شهادت حسين بنعلى«ع»،ظلم و فسق يزيد فراگيرتر و آشكارتر شد و مردم فساد دستگاه حاكم و ظلمعمال او را ديدند و در مدينه،آگاهان از اوضاع،مردم را به زشتكاريهاى حكام آگاهساختند.والى مدينه در آن زمان، «عثمان بن محمد بن ابى سفيان»بود.اهل مدينه عليه اوشوريدند و او و مروان و ديگر امويان رااز مدينه بيرون كردند و با«عبد الله بن حنظله»
بيعت كردند.خبر قيام مردم مدينه،با گزارش مروان به گوش يزيد رسيد.وى سپاهى انبوهراتحت فرمان«مسلم به عقبه» (9) به مدينه گسيل داشت. (10) مهاجمان در منطقه«حره واقم»
فرود آمده،به مدينه تاختند و سه روز به كشتار و غارت پرداخته و به نواميس مسلمانانتجاوز كردند.مردم به حرم پيامبر«ص»پناه بردند.لشكريان يزيد،حرمتحرم را نگهنداشتند و با اسبها به داخل حرم آمدند و مردم را قتل عام كردند.كشتگان اين واقعه هزاراننفر بودند.از جمله«عبد الله بن جعفر نيز در اين حادثه شهيد شد.واقعه حره در 28 ذيحجهسال 63 هجرى اتفاق افتاد.يزيد،دو ماه نيم پس از اين حادثه مرد. (11) اين قيام كه به قيام حره،حره واقم،قيام اهل مدينه و...هم معروف است،از پيامدهاىحادثه عاشورا محسوب مىشود و افشاگريهاى اهل بيت و اقامه عزا در مدينه و انگيزشهاىزينب كبرى،در بذر پاشى آن مؤثر بوده است. (12) «حره»به سرزمينهاى پر سنگلاخ كه پر از سنگهاى سياه و سوخته باشد گفته مىشد. درمناطقى از جمله اطراف مدينه از اين حرهها وجود داشت و براى هر كدام نام بخصوصىهم بود،به تناسب كسانى كه در آن منطقه مىزيستند. (13) هم اكنون نيز در مدينه بزرگ،بقاياىاندكى از آنها به چشم مىخورد.
وفا
از الفباى فرهنگ عاشورا«وفا»است و در قاموس شهداى كربلا جايگاه بلندى دارد.
وفا به معناى عمل به پيمان و ايستادگى بر سر قول و عهد و عمل به وظايف انسانى واسلامى در قبال ديگرى،بخصوص«امام»و از برترين خصلتها و نشانه جوانمردى،خداباورى،شرافت نفس و صدق و راستى است.به فرموده على«ع»:«اشرف الخلايقالوفاء». (14) عاشورا،صحنه وفا از يك سو و بى وفايى از سوى ديگر بود.سيد الشهدا«ع»در مسيركوفه،پس از شنيدن خبر شهادت نمايندهاش قيس بن مسهر،با خواندن آيه«رجال صدقواما عاهدوا الله عليه فمنهم منقضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا»(احزاب/23)
مقام وفاى او را بر شمرد.شب عاشورا نيز،ياران خويش را صادقترين و با وفاترين يارانمعرفى كرد(لا اعلم اصحابا اوفى و لا خيرا من اصحابى...).آنان نيز در چند نبوت،وقتىامام يعتخويش را برداشت و از آنان خواست كه بروند،يكصدا اعلام وفادارى كردند وامام خويش را تنها نگذاشتند.عباس بن على«ع»امان نامه دشمن را رد كرد و برادر را تنهانگذاشت.روزعاشورا نيز با لب تشنه به فرات رفت،اما با ياد عطش سيد الشهدا و اطفال،آب ننوشيد.
بر خلاف جمعى از كوفيان كه بىوفايى كردند و پس از نامه نوشتن و دعوت كردن،بهجنگ آن حضرت آمدند،عدهاى هم جان بر سر پيمان باختند و فداى حسين«ع»شدند:وعلى الارواح التى حلت بفنائك...» (15) امام حسين«ع»در خطبههاى طول راه و روز عاشورابه«غدر»، «خذلان»،«نقض عهد»«خلع بيعت»،«نكث»«غرور»،و...كوفيان اشاره كرده،آنان را بر نقض بيعتو پيمان شكنى نكوهش كرده است.
سيد الشهدا«ع»،خود بر پيمان خويش با خدا وفا كرد.در زيارتنامه او به تعبيراتىهمچون«اشهد انك قد بلغت و نصحت و وفيت و اوفيت» (16) بر مىخوريم.از زيارتنامهحضرت عباس«ع»نيز مىخوانيم:«و اشهد انك...ممن وفى ببيعته و استجاب له دعوتهو اطاع ولاة امره...» (17) و عاشورائيان ميثاق با خون شهدا مىبندند كه راه و پيامشانرافراموش نكنند.
مبادا عهد خود را واگذاريمامام خويش را تنها گذاريم
وقف
در اصطلاح شرعى عبارت است از«تحبيس مال و تسبيل منفعت و ثمره»،يعنى منافعزمين، ملك يا وسيلهاى را به خاطر خدا براى مقصود معينى و استفاده خاصى اختصاصدهند و با نگهداشتن دائمى اصل مال،بهرهورى از منافع آن در جهتخيرات و خدماتصرف شود ونوعى كمك رسانى و خير انديشى نسبت به مردم است،با انگيزههاى دينى.
چنين مال يا زمين يا جنسى را«موقوفه»مىنامند.منافع و استفاده از موقوفات،بايدطبق وقفنامه و نظر واقف انجام گيرد و تخلف از آن گناه و خيانت است.وقف،نوعى صدقه جاريه است كه براى دراز مدت،عموم مردم از آن بهرهمند مىشوند و حتىپس از فوت واقف نيز، ثواب آن به روح او مىرسد.همواره افراد متمكن براىباقى گذاشتن خيرات،اقدام به وقف مىكردند و از همين رهگذر،مساجد،مدارس،تكيهها،آب انبارها،كتابها،كتابخانهها،بيمارستانها و امور خيريه بسيار پديد مىآمد.
براى اداره موقوفههايى كه وقف مساجد،مدارس،حرمها،زيارتگاهها و اقشار خاصىشده، تشكيلات ادارى پيدا شد تا آنها در مورد خود صرف شود و از حيف و ميل و سوءاستفاده جلوگيرى گردد. (18) علاقهمندان به اهل بيت و ائمه،بويژه محبان سيد الشهدا«ع»،مال و املاك بسيارى را درطول تاريخ بر اساس اين سنتحسنه،وقف ابا عبد الله«ع»كردهاند كه در آمد حاصله از ايناملاك،صرف امام حسين«ع»و برپايى مجالس عزاى حسينى،نوحه خوانى،بنا و تعميرحرمها و بقاع متبركه،زوار و خدام آن حضرت،كمك به بينوايان و اطعام مستمندان ومحرومان مىشود.موقوفات امام حسين«ع»،بودجه مردمى عظيمى است كه هميشه وهمه جا پشتوانه زنده نگهداشتن نام و ياد عاشورا و اهل بيت«ع»بوده است.به بركتمجالس حسينى و تبليغات دينى كه در آنها مىشود،اسلام و احكام الهى زنده مىماند وجانبازيها و ايثارگريهاى حسين بن على«ع»و يارانش،به مردم درس عزت و آزادگىمىدهد.اين گونه وقفها، كه با صدق نيت و خلوص و اعتقادى پاك انجام مىگيرد و تامينكننده هزينه بسيارى از مراسم و سنتهاى دينى است،هم روحيه ياريگرى و مردمدوستى وحب اهل بيت را تقويت مىكند و هم نشانه خلوص و عشق به خاندان پيامبر«ص»است وهميشه ارزش و داستخاصى داشته است.وقف،گاهى در حال حيات اشخاص انجاممىگيرد،گاهى وصيت مىكنند كه پس از فوتشان بخشى از مال،صرف عزادارى امامحسين«ع»يا امور خيريه ديگر شود.مبناى چنين كار خيرى،احاديثى است كه تشويق بهانجام كارهايى مىكند كه سود آن به مردم مىرسد.از قبيل:«اذا مات ابن آدم انقطع عمله الامن ثلاث:صدقة جارية،و علم ينتفع به او ولد صالح يدعو له» (19) و همين فرهنگ،سبب پديدآمدن مدرسههاى عظيم و كتابخانههاى غنى و مساجد و حسينيهها و مراسم پر شكوه گشتهاست.در آنچه به موقوفات ابا عبد الله«ع»و عاشورا مربوط مىشود،نكات جالبى وجوددارد كه مشاركت مردمى را در هزينه اقامه مجالس عزا براى آن حضرت مىرساند.دربرخى وقفنامهها مثلا در آمد املاكى در كاشان وقف شده است«براى تعزيه حضرتخامس آل عبا...كه همه ساله به مصرف تعزيهدارى آن سرور رسيدهشود،از پولروضه خوان و آش و حلوا و تنباكو و قهوه و چاى به هر نحو كه صلاح دانند...». (20)
ويرانه شام خرابه شام
پىنوشتها
1-مقتل الحسين،مقرم،ص 204،به نقل از معجم البلدان.
2-مفاتيح الجنان و بحار الانوار،ج 101،ص 163.
3-مفاتيح الجنان:زيارت مطلقه سوم،زيارت وارث،زيارت امام حسين روز عرفه.
4-قيام جاودانه،محمد رضا حكيمى،نقل از چشمه خورشيد،ج 1،ص 330.
5-مفاتيح الجنان،زيارت امام حسين در عيد فطر و قربان(ص 48).
6-حديد،آيه 25.
7-لغت نامه،دهخدا.
8-آثار البلاد،زكرياى قزوينى،ص 336(چاپ امير كبير).
9-مسرف بن عقبه.
10-مروج الذهب،مسعودى،ج 3،ص 69.
11-منتهى الآمال،محدث قمى،ج 2،ص 35(چاپ جاويدان)در حالات امام سجاد«ع».
12-براى تفصيل بيشتر قضيه ر.ك:«واقعه حره در تاريخ»،محمد جواد چنارانى،تاريخ الاسلام،ذهبى،ج 5،حوادثسال 68 هجرى.
13-دائرة المعارف الاسلامية،ج 7،ص 363.
14-غرر الحكم.
15-زيارت عاشورا،مفاتيح الجنان،ص 458.
16-زيارت مطلقه امام حسين،مفاتيح الجنان،ص 423.
17-مفاتيح الجنان،ص 435.
18-در زمينه وقف ر.ك:«مقدمهاى بر فرهنگ وقف».ابو سعيد احمد بن سلمان،«تاريخچه وقف در اسلام»،محمودشهابى،سلسله گزارشهاى«نگاهى به جايگاه وقف در جامعه ما»،روزنامهكيهان،10 اسفند 72،به بعد،«وقف»ميراثجاويدان»،فصلنامه سازمان اوقاف و امور خيريه.
19-نهج الفصاحه،ص 46.
20-وقف،ميراث جاويدان(مجله)،شماره 6،ص 142.
21-حياة الامام الحسين،ج 2،ص 250.
22-بحار الانوار،ج 45،ص 17.