بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب فرهنگ عاشورا,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - فرهنگ عاشورا
     02 - فرهنگ عاشورا
     03 - فرهنگ عاشورا
     04 - فرهنگ عاشورا
     05 - فرهنگ عاشورا
     06 - فرهنگ عاشورا
     07 - فرهنگ عاشورا
     08 - فرهنگ عاشورا
     09 - فرهنگ عاشورا
     10 - فرهنگ عاشورا
     11 - فرهنگ عاشورا
     12 - فرهنگ عاشورا
     13 - فرهنگ عاشورا
     14 - فرهنگ عاشورا
     15 - فرهنگ عاشورا
     16 - فرهنگ عاشورا
     17 - فرهنگ عاشورا
     18 - فرهنگ عاشورا
     19 - فرهنگ عاشورا
     20 - فرهنگ عاشورا
     21 - فرهنگ عاشورا
     22 - فرهنگ عاشورا
     23 - فرهنگ عاشورا
     24 - فرهنگ عاشورا
     25 - فرهنگ عاشورا
     26 - فرهنگ عاشورا
     27 - فرهنگ عاشورا
     28 - فرهنگ عاشورا
     29 - فرهنگ عاشورا
     30 - فرهنگ عاشورا
     31 - فرهنگ عاشورا
     32 - فرهنگ عاشورا
     33 - فرهنگ عاشورا
     34 - فرهنگ عاشورا
     35 - فرهنگ عاشورا
     36 - فرهنگ عاشورا
     37 - فرهنگ عاشورا
     38 - فرهنگ عاشورا
     fehrest - فرهنگ عاشورا
 

 

 
 

ع

عابس بن ابى شبيب شاكرى (1)

از شهداى كربلاست.عابس،از رجال برجسته شيعه و مردى دلير،سخنور،كوشا وتلاشگر،شب زنده‏دار،از طايفه بنى شاكر بود.اين طايفه از شيعيان مخلص و فداكار درراه ولايت اميرالمؤمنين بودند و از شجاعان عرب به شمار مى‏آمدند.به آنان‏«فتيان العرب‏»

مى‏گفتند.از كسانى بود كه وقتى مسلم بن عقيل،نامه امام حسين‏«ع‏»را براى اهل كوفه‏خواند، به پا خاست و اعلام هوادارى و حمايت كرد و پس از بيعت كوفيان با مسلم بن‏عقيل،بعنوان پيك،نامه‏اى از سوى آنان به امام حسين‏«ع‏»در مكه رساند. (2) دلاوريهاى اودر كربلا مشهور است.وى همراه هم پيمان خود«شوذب‏»،در حماسه عاشورا به نبردپرداخت و شهيد شد. (3) رشادتهاى او چنان بود كه سپاه كوفه از نبرد تن به تن با وى ناتوان‏بودند.به دستور عمر سعد، از اطراف او را سنگباران كردند.او هم زره از تن بيرون آورد وكلاهخود از سر برداشت و خت‏شد و با تيغ بر دشمن حمله كرد و يك تنه آنقدر جنگيد تادر قلب ميدان و محاصره دشمن به شهادت رسيد. (4) سر او را از پيكرش جدا ساختند.سرمطهرش در دست عده‏اى بودو هر كدام مدعى بودند كه من بودم كه او را كشتم،تا به‏جايزه‏اى دست‏يابند. (5)

عاشورا

روز دهم محرم،روز شهادت سالار شهيدان و فرزندان و اصحاب او در كربلا.عاشورادر تاريخ جاهليت عرب،از روزهاى عيد رسمى و ملى بوده و در آن روزگار،در چنين‏روزى روزه مى‏گرفتند،روز جشن ملى و مفاخره و شادمانى بوده است و در چنين روزى‏لباسهاى فاخر مى‏پوشيدند و چراغانى و خضاب مى‏كردند.در جاهليت،اين روز را روزه‏مى‏گرفتند.در اسلام،باتشريع روزه رمضان،آن روزه نسخ شد.گفته‏اند:علت نامگذارى.

روز دهم محرم به عاشورا آنست كه ده نفر از پيامبران با ده كرامت در اين روز،موردتكريمالهى قرار گرفتند. (6)

در فرهنگ شيعى،به خاطر واقعه شهادت امام حسين‏«ع‏»در اين روز،عظيمترين روزسوگوارى و ماتم به حساب مى‏آيد كه بزرگترين فاجعه و ستم در مورد خاندان پيامبر انجام‏گرفته و دشمنان اسلام و اهل بيت اين روز را خجسته شمرده به شادى مى‏پرداختند، اماپيروان خاندان رسالت،به سوگ و عزا مى‏نشينند و بر كشتگان اين روز مى‏گريند. امام‏صادق‏«ع‏»فرمود:«و اما يوم عاشورا فيوم اصيب فيه الحسين‏«ع‏»صريعا بين اصحابه واصحابه حوله صرعى عراة‏». (7) عاشورا روزى است كه حسين‏«ع‏»ميان يارانش كشته برزمين افتاد،ياران او نيز پيرامون او به خاك افتاده و عريان بودند.امام رضا«ع‏»فرمود:«من‏كان عاشورا يوم مصيبته و بكائه جعل الله عز و جل يوم القيامة يوم فرحه و سروره‏». (8) ،هركس را كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه باشد،خداوند قيامت را روز شادى او قرارمى‏دهد.در«زيارت عاشورا»در باره اين روز غم‏انگيز كه امويان آنرا مبارك مى‏دانستند،آمده است:«اللهم هذا يومتبركت به بنو امية و ابن آكلة الاكباد...».

امامان شيعه،ياد اين روز را زنده مى‏داشتند،مجلس برپا مى‏كردند،بر حسين بن‏على‏«ع‏»مى‏گريستند،آن حضرت را زيارت مى‏كردند و به زيارت او تشويق و امرمى‏كردند و روز اندوهشان بود.از جمله آداب اين روز،ترك لذتها،دنبال كار نرفتن،پرداختن به سوگوارى و گريه،تا ظهر چيزى نخوردن و نياشاميدن،چيزى براى خانه‏ذخيره نكردن،حالت صاحبان عزاو ماتم داشتن و...است. (9)

در دوران سلطه امويان و عباسيان،شرايط اجتماعى اجازه مراسم رسمى و گسترده درسوگ ابا عبد الله الحسين را نمى‏داد،اما هر جا كه شيعيان،قدرت و فرصتى يافته‏اند،سوگوارى پرشور و دامنه‏دارى در ايام عاشورا به راه انداخته‏اند.در تاريخ است كه‏معز الدوله ديلمى اهل بغداد را به برگزارى مراسم سوگ و نوحه براى سيد الشهدا«ع‏»وادارساخت و دستور داد كه بازارها را ببندند و كارها را تعطيل كنند و هيچ طباخى غذايى نپزد وزنان سياهپوش بيرون آيند و به عزادارى و نوحه بپردازند.اين كار را چندين سال ادامه دادو اهل سنت نتوانستندجلوى آن را بگيرند،چون كه حكومت،شيعى بود. (10)

از قرنها پيش،«عاشورا»بعنوان تجلى روز درگيرى حق و باطل و روز فداكارى وجانبازى در راه دين و عقيده،شناخته شده است.حسين بن على‏«ع‏»در اين روز،با يارانى‏اندك ولى با ايمان و صلابت و عزتى بزرگ و شكوهمند،با سپاه سنگدل و بى‏دين‏حكومت‏ستم يزيدى به مقابله برخاست و كربلا را به صحنه هميشه زنده عشق خدايى وآزادگى و حريت مبدل ساخت. عاشورا گر چه يك روز بود،اما دامنه تاثير آن تا ابديت‏كشيده شد و چنان در عمق وجدانها و دلها اثر گذاشته كه همه ساله دهه محرم و بويژه‏عاشورا،اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حريت و اسوه جهاد و شهادت،حسين بن‏على‏«ع‏»مى‏گردد و همه،حتى غير شيعه،در مقابل عظمت روح آن آزاد مردان تعظيم‏مى‏كنند.عاشورا،نشان دهنده معناى‏«حسين منى و انا من حسين‏»بود كه دين رسول خدابا خون سيد الشهدا آبيارى و احيا شد.به تعبير امام خمينى‏«ره‏»:«عاشورا،قيام عدالتخواهان‏با عددى قليل و ايمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ نشين و مستكبران غارتگربود...»،. (11) «اگر عاشورا نبود،منطق جاهليت ابو سفيانيان كه مى‏خواستند قلم سرخ بر وحى وكتاب بكشند و يزيد،يادگار عصر تاريك بت پرستى كه به گمان خود با كشتن و به شهادت‏كشيدن فرزندان وحى اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام‏«لا خبرجاء و لا وحى نزل‏»بنياد حكومت الهى را بركند،نمى‏دانستيم بر سر قرآن كريم و اسلام‏عزيز چه مى‏آمد.» (12)

امام حسين‏«ع‏»كه به دعوت اهل كوفه از مكه عازم اين شهر بود تا به شيعيان انقلابى‏بپيوندد و رهبرى آنان را به عهده گيرد،پيش از رسيدن به كوفه،در كربلا به محاصره‏نيروهاى ابن زياد در آمد و چون حاضر نشد ذلت تسليم و بيعت با حكومت غاصب وظالم يزيدى را بپذيرد،سپاه كوفه با او جنگيدند.حسين و يارانش روز عاشورا،لب تشنه،با رشادتى شگفت تا آخرين نفر جنگيدند و به شهادت رسيدند و بازماندگان اين قافله‏نور،به اسارت نيروهاى ظلمت درآمده به كوفه برده شدند.هفتاد و دو تن ياران شهيد او،بزرگترين حماسه بشرى را آفريدند و ياد خويش را در دل تاريخ و وجدان بشرهاى‏فضيلتخواه،ابدى ساختند. (13) به تعبير يكى از نويسندگان معاصر:«عاشورا،مائده بزرگ روح‏انسان است در تداوم اعصار،تجسم اعلاى وجدان بزرگ است در دادگاه روزگار،صلابت‏شجاعت انسان است در تجليگاه ايمان،طواف خون است در احرام فرياد،تجلى كعبه‏است در ميقات خون،نقش بيدار گذرها و رهگذرهاست در كاروان دراز آهنگ زندگيها وعبورها،عاشورا،باز خوان تورات و انجيل و زبور است در معبد اقدام، ترتيل آيات قرآن‏است در الواح ابديت،خون خداست جارى در رگهاى تنزيل،حنجره خونين كوه‏«حرا»ست در ستيغ ابلاغ،درگيرى دوباره محمد«ص‏»است با جاهليت بنى اميه و شرك‏قريش،تجديد مطلع رجزهاى‏«بدر»است و«حنين‏»،انفجار نماز است در شهادت وانفجار شهادت است در نماز،تبلور شكوهزاد جاودانگى حق است در تباهستان نابودباطل،هشدار خونين حسينيه‏هاست در معبر اقوام،فرياد گستر انسانهاى مظلوم است درهمه تاريخ،دست نوازش انسانيت است بر سر بى پناهان،رواق سرخ حماسه است درتاريكستان سياهى و بيداد، قلب تپنده دادخواهان است در محكمه بشريت،طنين بلندپيروزى است در گوش آباديها،عطشى است دريا آفرين در اقيانوس حيات،«رسالتى‏»

است بزرگ بر دوش‏«اسارتى‏»رهايى بخش،عاشورا آبروى نمازگزاران است و عزت‏مسلمانان،و سرانجام،عاشورا ركن كعبه است و پايه قبله و عماد امت و حيات قرآن وروح نماز و بقاى حج وصفاى صفا و مروه و جان مشعر و منا.و عاشورا،هديه اسلام‏است به بشريت و تاريخ...». (14)

عاشورا در نظر ديگران

تاثيرى كه حادثه كربلا و قيام حسين بن على‏«ع‏»بر انديشه مردم جهان،حتى غيرمسلمانان داشته،بسيار است.عظمت قيام و اوج فداكارى و ويژگيهاى ديگر امام و يارانش‏سبب شده كه اظهار نظرهاى بسيارى درباره اين نهضت و حماسه آفرينان عاشورا داشته‏باشند.نقل سخنان همه آن كسان كتاب قطورى مى‏شود.بويژه كه برخى از نويسندگان‏غير مسلمان مستقلا كتاب درباره اين حادثه نوشته‏اند.در اينجا تنها تعدادى اندك از اين‏نظرها(از مسلمانان و غيرمسلمانان)آورده مى‏شود:. (15)

مهاتما گاندى(رهبر استقلال هند) :من زندگى امام حسين،آن شهيد بزرگ اسلام ابدقت‏خوانده‏ام و توجه كافى به صفحات كربلا نموده‏ام و بر من روشن شده است‏كه اگرهندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد،بايستى از سرمشق امام حسين‏پيروى كند.

محمد على جناح(قاعد اعظم پاكستان) :هيچ نمونه‏اى از شجاعت،بهتر از آنكه امام‏حسين از لحاظ فداكارى و تهور نشان داد در عالم پيدا نمى‏شود.به عقيده من تمام‏مسلمين بايد ازسرمشق اين شهيدى كه خود را در سرزمين عراق قربان كردپيروى نمايند.

چارلز ديكنز(نويسنده معروف انگليسى) :اگر منظور امام حسين جنگ در راه‏خواسته‏هاى دنيايى بود،من نمى‏فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه اوبودند؟پس عقل چنينحكم مى‏نمايد كه او فقط بخاطر اسلام،فداكارى خويش راانجام داد.

توماس كارلايل(فيلسوف و مورخ انگليسى) :بهترين درسى كه از تراژدى كربلامى‏گيريم، اينست كه حسين و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند.آنها با عمل‏خود روشن كردند كه تفوق عددى در جايى كه حق با باطل روبرو مى‏شود اهميت‏ندارد و پيروزى حسين با وجوداقليتى كه داشت،باعث‏شگفتى من است.

ادوارد براون(مستشرق معروف انگليسى) :آيا قلبى پيدا مى‏شود كه وقتى درباره كربلاسخن مى‏شنود،آغشته با حزن و الم نگردد؟حتى غير مسلمانان نيز نمى‏توانندپاكى روحى را كه دراين جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انكار كنند.

فردريك جمس :درس امام حسين و هر قهرمان شهيد ديگرى اين است كه در دنيااصول ابدى عدالت و ترحم و محبت وجود دارد كه تغيير ناپذيرند و همچنين‏مى‏رساند كه هر گاه كسى براى اين صفات مقاومت كند و بشر در راه آن پافشارى‏نمايد،آن اصول هميشه در دنياباقى و پايدار خواهد ماند.

ل.م.بويد :در طى قرون،افراد بشر هميشه جرات و پردلى و عظمت روح،بزرگى‏قلب و شهامت روانى را دوست داشته‏اند و در همينهاست كه آزادى و عدالت‏هرگز به نيروى ظلم و فساد تسليم نمى‏شود.اين بود شهامت و اين بود عظمت امام‏حسين.و من مسرورم كه با كسانى كه اين فداكارى عظيم را از جان و دل ثنامى‏گويند شركت كرده‏ام،هر چند كه 1300 سال از تاريخآن گذشته است.

واشنگتن ايروينگ(مورخ مشهور آمريكايى) :براى امام حسين‏«ع‏»ممكن بود كه‏زندگى خود را با تسليم شدن اراده يزيد نجات بخشد،ليكن مسؤوليت پيشوا ونهضت بخش اسلام اجازه نمى‏داد كه او يزيد را بعنوان خلافت بشناسد.او بزودى‏خود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام از چنگال‏بنى اميه آماده ساخت.در زير آفتاب سوزان سرزمين خشك و در روى ريگهاى‏تفتيده عربستان،. (16) روح حسين فنا ناپذير است.اى پهلوان و اىنمونه شجاعت و اى‏شهسوار من،اى حسين!

توماس ماساريك :گر چه كشيشان ما هم از ذكر مصائب حضرت مسيح مردم رامتاثر مى‏سازند،ولى آن شور و هيجانى كه در پيروان حسين‏«ع‏»يافت مى‏شود درپيروان مسيح يافت نخواهد شد و گويا سبب اين باشد كه مصائب مسيح در برابرمصائب حسين‏«ع‏»مانند پر كاهىاست در مقابل يك كوه عظيم پيكر.

موريس دوكبرى :در مجالس عزادارى حسين گفته مى‏شود كه حسين،براى حفظشرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام،از جان و مال و فرزند گذشت وزير بار استعمار و ماجراجويى يزيد نرفت.پس بياييد ما هم شيوه او را سرمشق‏قرار داده،از زيردستىاستعمارگران خلاصى يابيم و مرگ با عزت را بر زندگى باذلت ترجيح دهيم.

ماربين آلمانى(خاور شناس) :حسين‏«ع‏»با قربانى كردن عزيزترين افراد خود و بااثبات مظلوميت و حقانيت‏خود،به دنيا درس فداكارى و جانبازى آموخت و نام‏اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت.اين سرباز رشيدعالم اسلام به مردم دنيا نشان داد كه ظلم و بيداد و ستمگرى پايدار نيست و بناى‏ستم هر چه ظاهرا عظيم و استوار باشد،دربرابر حق و حقيقت چون پر كاهى بر بادخواهد رفت.

بنت الشاطى :زينب،خواهر حسين بن على‏«ع‏»لذت پيروزى را در كام ابن زياد وبنى اميه خراب كرد و در جام پيروزى آنان قطرات زهر ريخت،در همه حوادث‏سياسى پس از عاشورا، همچون قيام مختار و عبد الله بن زبير و سقوط دولت‏امويان و برپايى حكومت عباسيان وريشه دواندن مذهب تشيع،زينب قهرمان‏كربلا نقش برانگيزنده داشت.

لياقت على خان(نخستين نخست وزير پاكستان) :اين روز محرم،براى مسلمانان سراسرجهان معنى بزرگى دارد.در اين روز،يكى از حزن آورترين و تراژديك‏ترين وقايع‏اسلام اتفاق افتاد،شهادت حضرت امام حسين‏«ع‏»در عين حزن،نشانه فتح نهايى‏روح واقعى اسلامى بود،زيرا تسليم كامل به اراده الهى به شمار مى‏رفت.اين درس‏به ما مى‏آموزد كه مشكلات وخطرها هر چه باشد،نبايستى ما پروا كنيم و از راه‏حق و عدالت منحرف شويم.

جرج جرداق(دانشمند و اديب مسيحى) :وقتى يزيد،مردم را تشويق به قتل حسين ومامور به خونريزى مى‏كرد،آنها مى‏گفتند:«چه مبلغ مى‏دهى؟»اما انصار حسين به‏او گفتند:ما با توهستيم.اگر هفتاد بار كشته شويم،باز مى‏خواهيم در ركابت جنگ‏كنيم و كشته شويم.

عباس محمود عقاد(نويسنده و اديب مصرى) :جنبش حسين،يكى از بى نظيرترين‏جنبشهاى تاريخى است كه تاكنون در زمينه دعوتهاى دينى يا نهضتهاى سياسى پديدار گشته است...دولت اموى پس از اين جنبش،به قدر عمر يك انسان طبيعى‏دوام نكرد واز شهادت حسين تا انقراض آنان بيش از شصت و اندى سال نگذشت.

احمد محمود صبحى :اگر چه حسين بن على‏«ع‏»در ميدان نظامى يا سياسى‏شكست‏خورد، اما تاريخ،هرگز شكستى را سراغ ندارد كه مثل خون حسين‏«ع‏»به‏نفع شكست‏خوردگان تمام شده باشد.خون حسين،انقلاب پسر زبير و خروج‏مختار و نهضتهاى ديگر را در پى داشت،تا آنجا كه حكومت اموى ساقط شد ونداى خونخواهى حسين،فريادى شد كه آن تختها وحكومتها را به لرزه درآورد.

آنطون بارا(مسيحى) :اگر حسين از آن ما بود،در هر سرزمينى براى او بيرقى برمى‏افراشتيم و در هر روستايى براى او منبرى بر پا مى‏نموديم و مردم را با نام‏حسين به مسيحيت فرامى‏خوانديم.

گيبون(مورخ انگليسى) :با آنكه مدتى از واقعه كربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه‏هم وطن نيستيم،مع ذلك مشقات و مشكلاتى كه حضرت حسين‏«ع‏»تحمل‏نموده،احساسات سنگين دل‏ترين خواننده را بر مى‏انگيزد،چندانكه يك نوع‏عطوفت و مهربانى نسبت به آن حضرت درخود مى‏يابد.

نيكلسون(خاورشناس معروف) :بنى اميه،سركش و مستبد بودند،قوانين اسلامى راناديدهانگاشتند و مسلمين را خوار نمودند...و چون تاريخ را بررسى كنيم،گويد:

دين بر ضد فرمانفرمايى تشريفاتى قيام كرد و حكومت دينى در مقابل امپراتورى‏ايستادگىنمود.بنابر اين،تاريخ از روى انصاف حكم مى‏كند كه خون حسين‏«ع‏»به‏گردن بنى اميه است.

سر پرسى سايكس(خاور شناس انگليسى) :حقيقتا آن شجاعت و دلاورى كه اين عده‏قليل از خود بروز دادند،به درجه‏اى بوده است كه در تمام اين قرون متمادى هركسى كه آن را شنيد، بى اختيار زبان به تحسين و آفرين گشود.اين يك مشت مردم‏دلير غيرتمند،مانند مدافعانترموپيل،نامى بلند غير قابل زوال براى خود تا ابدباقى گذاشتند.

تاملاس توندون(هندو،رئيس سابق كنگره ملى هندوستان) :اين فداكاريهاى عالى از قبيل‏شهادت امام حسين‏«ع‏»،سطح فكر بشريت را ارتقا بخشيده است و خاطره آن‏شايسته است هميشه باقى بماند و يادآورى شود. محمد زغلول پاشا(در مصر،در تكيه ايرانيان) : حسين‏«ع‏»در اين كار،به واجب دينى وسياسى خود قيام كرده و اينگونه مجالس عزادارى،روحشهامت را در مردم‏پرورش مى‏دهد و مايه قوت اراده آنها در راه حق و حقيقت مى‏گردد.

عبد الرحمان شرقاوى(نويسنده مصرى) :حسين‏«ع‏»،شهيد راه دين و آزادگى است.نه‏تنهاشيعه بايد به نام حسين ببالد،بلكه تمام آزاد مردان دنيا بايد به اين نام شريف‏افتخار كنند.

طه حسين(دانشمند و اديب مصرى) :حسين‏«ع‏»براى به دست آوردن فرصت و ازسرگرفتن جهاد و دنبال كردن از جايى كه پدرش رها كرده بود،در آتش شوق‏مى‏سوخت.او زبان را درباره معاويه و عمالش آزاد كرد،تا به حدى كه معاويه‏تهديدش نمود.اما حسين،حزب خود را واداركرد كه در طرفدارى حق سختگير باشند.

عبد الحميد جودة السحار(نويسنده مصرى) :حسين‏«ع‏»نمى‏توانست با يزيد بيعت كندو به حكومت او تن بدهد،زيرا در آن صورت،بر فسق و فجور،صحه مى‏گذاشت‏و اركان ظلم و طغيان را محكم مى‏كرد و بر فرمانروايى باطل تمكين مى‏نمود.امام‏حسين به اين كارها راضىنمى‏شد،گر چه اهل و عيالش به اسارت افتند و خود ويارانش كشته شوند.

علامه طنطاوى(دانشمند و فيلسوف مصرى) :(داستان حسينى)عشق آزادگان را به‏فداكارى در راه خدا بر مى‏انگيزد و استقبال مرگ را بهترين آرزوها به شمارمى‏آورد،چندانكه براىشتاب به قربانگاه،بر يكديگر پيشى جويند.

العبيدى(مفتى موصل) :فاجعه كربلا در تاريخ بشر نادره‏اى است،همچنان كه مسببين‏آن نيز نادره‏اند...حسين بن على‏«ع‏»سنت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنابر فرمان خداوند در قرآن به زبان پيمبر اكرم وظيفه خويش ديد و از اقدام به آن‏تسامحى نورزيد.هستى خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا كرد و بدين سبب نزدپروردگار،«سرور شهيدان‏»محسوب شد و درتاريخ ايام،«پيشواى اصلاح طلبان‏»

به شمار رفت.آرى،به آنچه خواسته بود و بلكه برتر از آن،كامياب گرديد.

جمع بندى :

«از مجموعه گفته‏هاى نقل شده،اين جمع بندى به دست مى‏آيد:

1-امام حسين‏«ع‏»بدين جهات قيام كرد:به خاطر بقا و عظمت اسلام و حكومت قرآن،به خاطر مسؤوليت امامت،براى حفظ ناموس و شرف مردم،براى اصلاح‏حال امت،به خاطر امربه معروف و نهى از منكر،به خاطر دفاع از مظلوم و مصالح‏عموم.

2-وصف قيام او:نهضت امام بر اساس اخلاق و شهامت و مصلحت عامه بود وجهادى به قصددفع رذيلت و نشر فضيلت به شمار مى‏رفت.

3-تاثير قيام امام:مردم بيدار شدند،تظاهر به ديانت را به تعمق و ايمان بدل كردند.

4-اين مكتب به خلق عالم چه آموخت؟درس اين آموزشگاه،ابدى و اصولى است،از آزادى و عدالت و محبت‏حكايت مى‏كند،پاكى نظر را در مبارزه مى‏آموزد،نحوه‏امتناع از قبول ستم و رد استعمار را نشان مى‏دهد،غيرت،شجاعت،فداكارى،پايدارى در برابر مصيبات و ثبات بر طريق حق را تعليم مى‏دهد،حرمت‏سكوت رادر برابر باطل و فساد،مدلل مى‏سازد و ثابت مى‏كند كه حق و فضيلت،عدل وايمان،در هر شرايطى مى‏توانند بر خودسرى و مكر و ستم و كفر،غلبه يابند.ياران‏صادق امام نيز،بهترين درس ايمان به خدا را به جهانيان آموختند و راهپيروزى‏ملتها را گشودند و نشان دادند كه مؤمنان با كمى تعداد و نيرو،همچنان‏پيروزند...». (17)

عاشورا و امر به معروف

در فرهنگ عاشورا،حاكميت ظلم يزيدى بزرگترين منكر اجتماعى است و مبارزه‏براى حاكم ساختن حق و قطع سلطه ستم،معروفى عظيم است.امر به معروف و نهى ازمنكر،از مهمترين فلسفه‏هاى حماسه خونين كربلاست.سيد الشهدا در وصيتى كه نوشته وبه برادرش محمد حنفيه مى‏سپارد،مى‏فرمايد:«انى ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا ولا ظالما،انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى،اريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكرو اسير بسيرة جدى و ابى على بن ابى طالب‏». (18) اين به وضوح،نقش امر به معروف و نهى ازمنكر را در حركت عاشورايى امام نشان مى‏دهد.در زيارتنامه آن حضرت هم اين موضوع‏مطرح است:«اشهد انك قد اقمت الصلاة و آتيت الزكاة و امرت بالمعروف و نهيت عن‏المنكر و جاهدت فى سبيل الله حتى اتاك اليقين‏». (19) اين تعبيرات،نشان دهنده عمق اين فريضه دينى است كه در متن جهاد خونين هم‏جلوه‏گر مى‏شود و دامنه امر به معروف و نهى از منكر،از واجبات و محرمات جزئى وفرعى و فردى،حتى به قيام براى اقامه قسط و سرنگونى حكومت باطل و تغيير نظام فاسداجتماعى هم گسترش مى‏يابد. (20) سيد الشهدا،پس از امتناع از بيعت با يزيد و برخوردهايى‏كه با وليد و مروان داشت،كنار قبر پيامبر«ص‏»آمد و شب را آنجا به مناجات گذراند،درضمن مناجاتش با خدا،عشق خود را به معروف بيان كرد و خواستار آنچه‏«خير»است دراين مسير شد:«اللهم انى احب المعروف و انكر المنكر و انا اسالك يا ذا الجلال و الاكرام‏بحق القبر و من فيه الا اخترت لى ما هو لك رضى و لرسولك رضى‏». (21) خدايا من معروف‏را دوست مى‏دارم و منكر را زشت مى‏شمارم.اى خداى بزرگوار و صاحب كرم!به حق‏اين قبر و مدفون در آن از تو مى‏خواهم راهى و سرنوشتى برايم برگزينى كه رضاى تووپيامبرت در آن باشد.

عاشورا و انقلاب اسلامى

نهضت عاشورا به لحاظ ماهيت اسلام خواهى،اصلاح طلبى و ظلم ستيزى‏اش،همواره الهام بخش انقلابيون و حركتهاى اصلاحى بوده است.انقلاب اسلامى ايران نيز ازآن سرچشمه سيراب شد و از محتواى عاشورا الهام گرفت.اين الهام گيرى هم از سوى‏رهبر انقلاب بود،هم از ناحيه مردم.شرايط سياسى و اجتماعى ايران قبل از انقلاب،شبيه‏دوران بنى اميه بود.فساد و ظلم حاكميت داشت،اسلام در حال نابودى بود،تبليغات ضداسلامى در اختيار طاغوت بود، ابتذال فرهنگى و غربزدگى،معروف شدن منكر،منكرشدن معروف،به زندان افتادن آزاد مردان،حيف و ميل بيت المال در راه عياشيهاى‏طاغوت،همه شرايطى را به وجود آورده بود كه اصلاحى عميق را مى‏طلبيد.تا زور بعنوان‏عامل استقرار حكومت نفى شود و معيارها حاكمگردد.

امام امت‏«ره‏»،با الهام از عاشورا،روح حماسه و غيرت دينى را در مردم دميد،به‏حكومت اسلامى و حاكميت ارزشهاى قرآنى فرا خواند،مفاسد رژيم طاغوت را برشمردو در دوران تبعيد هم از اين راه دست بر نداشت.مردم،مبارزات خود را بر ضد يزيد زمانه‏مى‏دانستند و از تبيين مفاسد معاويه،يزيد،ابن زياد و...ذهنها به مفاسد و مظالم طاغوتيان‏منتقل مى‏شد. مجالس محرم،منبرها،وعظها،نوحه‏ها رنگ و حال و هواى سياسى وانقلابى گرفت.حتى شعارهاى مردم در راهپيماييهاى ضد طاغوتى،پيوند انقلاب وعاشورا را مى‏رساند(رهبر ما خمينيه،نهضت ما حسينيه).عاشورا محور بسيج مردم وشور گسترى بر ضد طاغوت شد.عنصر شهادت به مبارزه مردم جان و روح بخشيد.

خانواده‏ها شهداى خود را به فرمان حسين زمان و محشور با شهداى كربلا مى‏دانستند.

امام امت،در سخنرانيهايش و نيز در مصاحبه‏ها،مشروعيت‏حكومت‏شاه را زير سؤال بردو خواستار تشكيل حكومت اسلامى بود.آنگونه كه سيد الشهدا«ع‏»نيز با امتناع از بيعت، لافت‏يزيد را نامشروع و غاصبانه دانست.نگرش سياسى به حادثه كربلا و درس‏آموزى از قيام عاشورا،سر لوحه دعوت امام خمينى و همفكران او بود و اعلام اينكه همه‏جا كربلا و هر روز عاشوراست،تاكيدى بر اين برداشت بود.قتل عام 15 خرداد،گرچه‏بظاهر سركوب نهضت امام بود،اما خونهاى شهدا و افشاگريها و مبارزات بعدى،اذهان رابراى يك انقلاب آماده ساخت. عاشوراى حسينى هم در ظاهر،با شهادت امام و يارانش‏به پايان رسيد،ولى همان حادثه،بذر تحركها و بيدارگريهاى عظيمى را افشاند و به بارنشست.امام امت،با توجه به قدرت جذب، الهام،سازماندهى و شور آفرينى كربلا وعزاداريهاى ايام محرم و دسته‏هاى عزادارى،اين سنتديرين را بشدت،حمايت كرد.

همچنانكه خطابه امام خمينى در 15 خرداد(12 محرم)آغاز اين نهضت بود، راهپيماييهاى‏تاسوعا و عاشورا نيز در آخرين سال حكومت رژيم پهلوى،ضربه نهايى را بر آن زد. امام‏تاكيد داشت كه روحانيون و خطبا،حد اعلاى استفاده را از منابر حسينى در ماه محرموصفر داشته باشند.بهره‏هايى كه عاشوراى حسينى به پيروزى انقلاب رساند،فراوان بود.

به تعبير امام امت:«اگر قيام حضرت سيد الشهدا«ع‏»نبود،امروز ما هم نمى‏توانستيم پيروزشويم.». (22) «واقعه عظيم عاشورا از 61 هجرى تا خرداد 61 و از آن تا قيام عالمى بقية الله‏ارواحنا لمقدمه الفداء،در هر مقطع انقلاب ساز است.». (23) عاشورا و جبهه‏ها :پس از پيروزى انقلاب نيز،آنچه ملت را در مقابل استكبار جهانى،مقاوم و بى باك ساخت و امت انقلابى و رهبرى انقلاب،تن به سازش ندادند،همان درس‏عزتى بود كه از«هيهات منا الذله‏»ابا عبد الله آموخته بودند و آنچه كه در سالهاى دفاع‏مقدس،جبهه‏ها را گرم نگه مى‏داشت و سيل نيروى عظيم انسانى به جبهه‏ها سرازيرمى‏شد و فتح الفتوح‏ها مى‏آفريد،درسهاى آموخته از كربلا و مكتب شهادت بود.امام امت‏فرمود:«انقلاب اسلامى ايران،پرتوى از عاشورا و انقلابعظيم الهى آن است.» (24) و فرمود:

«اين خون سيد الشهدا است كه خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مى‏آورد.» (25) آنچه عاشورا داشت،يك بار ايدئولوژيكى و انگيزه مكتبى براى مبارزه بود.اين محتوادر ذهن رهبر انقلاب و در دل پيروان او شكل گرفت و نهضت را پديد آورد و پس ازپيروزى هم هشت‏سال دفاع خونين از انقلاب را اداره و تغذيه كرد.فرهنگ عاشورا والهام از اسوه‏هاى كربلايى،حتى در وصيت نامه‏ها،پيشانى‏بندها،شعارها،سرودها،نوحه‏ها،تابلوهاى جبهه،رمز عمليات،مجالس ختم شهدا متجلى بود.وقتى فرماندهى‏مى‏گفت:«ما يك بار حسين را در كربلا تنها گذاشتيم و چهارده قرن،تحقير و تازيانه وتوهين و شكنجه چشيديم،هرگز مبادا اين بار حسين‏«ع‏»را تنهابگذاريم‏» (26) اين عمق تاثيرعاشورا را در دفاع مقدس ما نشان مى‏دهد.

رزمندگان اسلام،به عشق حسين‏«ع‏»در جبهه‏ها تشنه جان مى‏دادند،انتظار و اميدحضور ابا عبد الله‏«ع‏»را بر بالين خود داشتند.آنچه به پيشانى بندها يا پشت لباسهاى رزم‏خود مى‏نوشتند،پيوند جبهه و كربلا را مى‏رساند،از قبيل:مسافر كربلا،زائر كربلا،يازيارت يا شهادت،هيهات منا الذله،يا قمر بنى هاشم،يا ثار الله،يا حسين شهيد،يا سيدالشهدا،عاشقان كربلا،كل يوم عاشورا،يا ابا عبد الله،لبيك يا حسين و...تابلو نوشته‏هاى‏جاده‏هاى جبهه نيز الهام از فرهنگ عاشورا داشت.غير از تعبيرات ياد شده كه گاهى درتابلو نوشته‏ها هم ديده مى‏شد،عباراتى اين چنين نيز،گوياى اين حقيقت است:هر كه‏دارد هوس كرب و بلا بسم الله، اگر خسته جانى بگو يا حسين،وعده‏گاه حزب الله صحن‏ابا عبد الله،رزمندگان تا كربلا راهى نمانده،راه قدس از كربلا مى‏گذرد،پيش به سوى حرم‏حسينى،بسيجى مسافر جاده‏هاى پر پيچ و خم كربلا و...دهها جمله ديگر. (27) نامگذارى برخى از عمليات نيز با الهام از نهضت عاشورا بود.عمليات محرم،مسلم بن‏عقيل،عاشورا،ثار الله،كربلاى 1 تا 10 و...از اين نمونه‏هاست. رمز عمليات نيز گاهى ازاسامى مبارك حماسه‏سازان كربلا بود كه رزمندگان،شورى عاشورايى پديد مى‏آورد،همچون:يا حسين فرماندهى،يا ابا الفضل العباس،يا زينب،يا ابا عبد الله الحسين،همين كه‏رزمندگان خود را در مسير اهداف عاشورا مى‏ديدند،شور مى‏گرفتند و همين كه‏خانواده‏هاى آنان به جبهه حسينى سرباز مى‏فرستادند،صبور و مقاوم مى‏شدند، شهيدان‏جبهه‏ها را مسافران بازگشته از كربلا مى‏دانستند(اين گل پرپر از كجا آمده؟از سفر كرب وبلا آمده)و عزيمت به جبهه را حركت به سوى حرم حسينى مى‏ديدند(گرفته‏ايم جان به‏كف و به كربلا مى‏رويم،پيش به سوى حرم حسينى)جانبازان بى دست را،اقتدا كنندگان‏به قمر بنى هاشم مى‏دانستند و مادران و خواهران و دختران شهدا را درس آموخته اززينب و سكينه‏«ع‏»مى‏يافتند و مادر چند شهيد را به‏«ام البنين‏»تشبيه مى‏كردند و درحمايت از رهبرى انقلاب و اطاعت فرمان جهاد او،شعار«ما اهل كوفه نيستيم حسين تنهابماند»سر مى‏دادند.شبهاى حمله،با نوحه خوانى و سينه زنى و عزادارى براى امام‏حسين‏«ع‏»روحيهمى‏گرفتند.

در آن سالها،عزيمت به جبهه،پاسخ به نداى‏«هل من ناصر»حسين زمان بود وجبهه‏هاى غرب و جنوب كشور،«كربلاى ايران‏»محسوب مى‏شد و شهدايى كه به‏عاشوراييان تاريخ مى‏پيوستند، سيراب شدگان از فرات عشق و علقمه يقين بودند و حتى‏«مفقود الاثر»ها،گمشدگانى در«حريم كربلا»تلقى مى‏شدند.اين باورها و برداشتها بود كه‏به امت ما آرامش و اطمينان مى‏بخشيد و رزمندگان را براى رفتن به جبهه،بى‏تاب‏مى‏ساخت.انقلاب اسلامى ايران و دفاع مقدس،در اهداف،انگيزه‏ها،شيوه مبارزه،روشهاى دفاع،روحيه مردم،شهادت طلبى و صبر،الهام گرفته از عاشوراست،تا پايان نيزبه اين فرهنگ وفادار مى‏ماند.

پى‏نوشتها

1-عابس بن شبيب هم نوشته‏اند.

2-ابصار العين فى انصار الحسين،ص 74،مقتل الحسين،مقرم،ص 167.

3-معارف و معاريف،ج 4،ص 1476.

4-سفينة البحار،ج 2،ص 147،انصار الحسين،ص 80.

5-ابصار العين،ص 74.

6-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 179 به نقل از:الانوار الحسينيه.

7-بحار الانوار،ج 45،ص 95.

8-همان،ج 44،ص 284،وسائل الشيعه،ج 10،ص 394.

9-وسائل الشيعه،ج 10،ص 394،سفينه البحار،ج 2،ص 196.

10-سفينة البحار،ج 2،ص 196.

11-صحيفه نور،ج 9،ص 57.

12-همان،ج 14،ص 265.

13-درباره عاشورا،از جمله ر.ك:«عاشورا فى الاسلام‏»از عبد الرزاق الموسوى المقرم.

14-تلخيص شده از«قيام جاودانه‏»،محمدرضا حكيمى،ص 94 به بعد.

15-نقل از كتاب‏«درسى كه حسين به انسانها آموخت‏»،شهيد هاشمى‏نژاد،ص 447،رهبرآزادگان و منابع ديگر.

16-البته امام حسين‏«ع‏»در صحراى كربلا شهيد شد،نه ريگزارهاى عربستان!

17-رهبر آزادگان،ص 67.

18-حياة الامام الحسين،ج 2،ص 246 و 288.

19-مفاتيح الجنان،زيارتهاى مختلف امام حسين‏«ع‏»

20-در اين زمينه ر.ك:«عنصر امر به معروف در نهضت امام حسين‏»از شهيد مطهرى.

21-بحار الانوار،ج 44،ص 328،مقتل خوارزمى،ج 1،ص 186.

22-صحيفه نور،ج 17،ص 60.

23-همان،ج 16،ص 219.

24-همان،ج 18،ص 12.

25-همان،ج 15،ص 204.

26-چكيده مقالات كنگره امام خمينى و فرهنگ عاشورا،ص 104.

27-در اين زمينه ر.ك:«فرهنگ جبهه‏»مهدى فهيمى.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation