بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب ترجمه‏غررالحکم‏ودررالکلم ج 1, سید هاشم رسولى محلاتى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     003 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     004 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     005 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     006 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     007 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     008 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     009 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     010 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     011 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     012 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     013 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     014 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     015 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     017 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     018 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     019 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     020 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     021 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     022 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     023 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     024 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     025 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     026 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     027 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     028 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
     fehrest - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد اول
 

 

 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 434

فى حياته.

يسلف الذّنب و يسوّف بالتّوبة.

يحبّ الصّالحين و لا يعمل أعمالهم، و يبغض المسيئين و هو منهم.

يقول: لم أعمل فأتعنّى، بل أجلس فأتمنّى.

يبادر دائبا ما يفنى، و يدع أبدا ما يبقى.

يعجز عن شكر ما أوتى، و يبتغى الزّيادة فيما بقى.

يرشد غيره و يغوى نفسه، و ينهى النّاس بما لا ينتهى، و يأمرهمبما لا يأتي.

يتكلّف من النّاس ما لم يؤمر، و يضيّع من نفسه ما هو أكثر.

يأمر النّاس و لا يأتمر، و يحذّرهم و لا يحذر.

يرجوا ثواب ما لم يعمل، و يأمن عقاب جرم متيقّن.

يستميل وجوه النّاس بتديّنه، و يبطن ضدّ ما يعلن.

يعرف لنفسه على غيره، و لا يعرف عليها لغيره.

يخاف على غيره بأكثر من ذنبه، و يرجو لنفسه أكثر من عمله.

يرجو اللَّه فى الكبير و يرجو العباد فى الصّغير، فيعطى العبدما لا يعطى الرّبّ.

يخاف العبيد فى الرّبّ، و لا يخاف فى العبيد الرّبّ. 6 487- 481 (در باره كسى كه مورد مذمّت آن حضرت بوده فرموده است:) در باره دنيا همچونزاهدان سخن مى‏گويد، ولى در عمل همچون راغبان به دنيا عمل مى‏كند.

تظاهر به شيوه نيكوكاران مى‏كند، ولى عمل بدكاران را به دلمى‏گيرد.

به خاطر گناهان بسيارش مرگ را خوش ندارد، ولى در زمان زندگى ازگناه دست برندارد.

گناه را جلو مى‏اندازد، ولى توبه را به تأخير مى‏اندازد.

مردمان صالح و شايسته را دوست مى‏دارد، ولى عمل آنها را انجامنمى‏دهد،

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 435

بدكاران را دشمن مى‏دارد با اين كه خود در زمره آنها است.

با خود گويد: چرا كار كنم و خود را به رنج اندازم، بلكه مى‏نشينمو آرزو مى‏كنم (و دلم را به آرزو خوش مى‏كنم) پيوسته مبادرت به كارى مى‏كند كهفانى شود و آنچه را ماندنى است يك سره وا مى‏گذارد.

از شكر و سپاس گزارى آنچه به او داده شده عاجز و ناتوان است،ولى باز هم زياده بر آن را مى‏طلبد.

ديگران را ارشاد مى‏كند، ولى خود را گمراه مى‏سازد، مردم را ازچيزى باز مى‏دارد كه خود از آن دست بر ندارد، و به چيزى دستورشان مى‏دهد كه خودانجام نمى‏دهد.

به مردم تكليف مى‏كند انجام كارى را كه بدان مأمور نيستند.

و خود وا مى‏گذارد آنچه را بيشتر مورد دستور بوده (و واجب بودهاست).

به مردم دستور مى‏دهد و خود عمل نمى‏كند، و آنها را بر حذرمى‏دارد و پرهيز مى‏دهد، ولى خود پرهيز نمى‏كند.

براى كارى كه نكرده است اميد پاداش دارد و از گناه قطعى خود راايمن مى‏داند.

انظار مردم را با اظهار دين دارى به خود جلب مى‏كند، ولى در دلبا آنچه را آشكار كند مخالفت دارد.

اگر حقى به گردن ديگران داشته باشد، آن را مى‏شناسد، ولى حقىرا كه ديگران بر او دارند نمى‏شناسد.

بر ديگران ترس بيش از گناهى را كه كرده‏اند دارد، و براى خوداميد پاداش بيش از آنچه انجام داده است دارد.

در خواسته‏هاى بزرگ به خدا اميد دارد، ولى در چيزهاى كوچك بهبندگان خدا، و با اين حال آنچه را به بنده خدا مى‏دهد به خدا نمى‏دهد.

نسبت به خدا (و كارهاى مربوط به خداوند) از بندگان مى‏ترسد،ولى نسبت به بندگان (و تجاوز به آنها و حقوق آنها) از خدا نمى‏ترسد.

3318 5-  يحبّ ان يطاع و يعصى و يستوفى و لا يوفى يحبّ ان يوصفبالسّخاء و لا يعطى و يقتضى و لا يقتضى. 6 473 (و در معرّفى همين گونه افراد وخصوصيات آنها فرموده:) دوست مى‏دارد كه فرمانش برند ولى خود فرمان نبرد، ومى‏خواهد كه حق خود را به طور كامل بگيرد ولى حق ديگران را ندهد، خوش دارد كه اورا به سخاوت بستايند ولى چيزى به كسى‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 436

ندهد، و از مردم طلب خود را مطالبه كند ولى ديگران از او حقخود را طلب نكنند.

3319 6-  ان سقم فهو نادم على ترك العمل و ان صحّ امن مغترّا فاخّرالعمل.

ان دعى الى حرث الدّنيا عمل و ان دعى الى حرث الآخرة كسل.

ان استغنى بطر و فتن.

ان افتقر قنط و وهن.

ان احسن اليه جحد و ان احسن تطاول و امتنّ.

ان عرضت له معصية واقعها بالاتّكال على التّوبة.

ان عزم على التّوبة سوّفها و اصرّ على الحوبة.

ان عوفى ظنّ ان قد تاب.

ان ابتلى ظنّ و ارتاب.

ان مرض اخلص و اناب.

ان صحّ نسى و عاد و اجترى على مظالم العباد.

ان امن افتنن لاهيا بالعاجلة فنسى الآخرة و غفل عن المعاد.  315-  13 (و در همين باره فرموده): اگر بيمار شود پشيمان شود از اين كه چرا عملنكرده، و اگر بهبود يابد از روى فريب خوردگى ايمن شود و عمل را به تأخير اندازد.

اگر به زراعت و كسب و كار دنيا او را بخوانند، كار كند، و اگربه زراعت آخرت او را دعوت كنند تنبلى و سستى كند.

اگر خود را توانگر و بى‏نياز ببيند سرمست گشته و به فتنه دچارشود.

اگر نيازمند و فقير گردد نوميد شده و ناتوان شود.

اگر به او احسانى كنند انكار كند، و اگر او به كسى احسان كندسربلندى كرده و

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 437

منّت گذارد.

اگر نافرمانى خدا و معصيتى براى او روى دهد با اعتماد و تكيهبر توبه انجامش دهد.

و اگر تصميم بر توبه گيرد آن را به تأخير اندازد و بر گناهاصرار ورزد.

اگر تندرست شود چنين پندارد كه توبه كرده (و توبه‏اش پذيرفتهشده).

و اگر به بلايى گرفتار شود بد گمان شده و به ترديد دچار شود.

اگر بيمار شود اخلاص ورزد و به سوى خدا باز گردد.

و اگر تندرست شود فراموش كرده و به كارهاى گذشته خود باز گرددو بر ستمكارى نسبت به بندگان خدا دلير شود. اگر ايمن شود به فتنه در افتاده وسرگرم به دنياى زود گذر گشته و آخرت را فراموش كند و از معاد و روز رستاخيز غافلشود.

3320 7-  تغلبه نفسه على ما يظنّ و لا يغلبها على ما يستيقن قد جعلهواه اميره و اطاعه فى سائر اموره. 3 307 (و نيز در همين باره فرموده:) غلبه كندبر او نفس بر آنچه گمان بدان دارد، و غالب نشود او را بر آنچه يقين بدان دارد، هواو هوس خود را بر خويشتن فرمانروا ساخته و در همه كارها از او فرمانبردارى كند.

3321 8-  هو بالقول مدلّ و من العمل مقلّ و على النّاس طاعن ولنفسه مداهن، هو فى مهلة من اللَّه يهوى مع الغافلين و يغدو مع المذنبين، بلا سبيلقاصد و لا امام قائد و لا علم مبين و لا دين متين هو يخشى الموت و لا يخاف الفوت.6 210 (و نيز در همين باره در جاى ديگر فرموده:) او در گفتار دلير و گستاخ ولى عملاو كم، به مردم طعنه زند، ولى در باره خود فريبكارى و چرب زبانى كند، در مهلتى كهخدا به او داده زندگى مى‏كند ولى آن را با غافلان سپرى مى‏كند، و با گنهكاران روزخود را آغاز كند، بدون راهى كه در نظر گيرد و نه پيشوايى كه او را به راه برد، ونه علم آشكارى، و نه دين استوارى، از مرگ مى‏ترسد ولى از فوت وقت گرانبها و از دسترفتن طاعات الهى نمى‏ترسد.

3322 9-  ماتحا فى غرب هواه كادحا

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 438

سعيا لدنياه. 6 145 (و نيز فرموده:) هوا و هوس را از اعماقوجود خويش بيرون مى‏كشد، و براى رسيدن به خواسته‏هاى دنياى خود تلاش مى‏كند.

3323 10-  لسانه كالشّهد و لكن قلبه سجن للحقد. 5 125 (و در همينباره در جاى ديگر فرموده:) زبان او مانند عسل است، ولى قلبش زندانى براى كينه وعقد است.

3324 11-  ربّ قاعد عمّا يسرّه. 4 70 بسا مردمى كه آسوده و بى‏خيالاز تلاش براى چيزى كه شادمانشان كند آرميده‏اند.

3325 12-  لا ازدجار لمن لا اقلاع له.

6 401 ترس و وحشتى نيست براى كسى كه دل از چيزى نمى‏كند.

3326 13-  لا يحتسب رزّيّة و لا يخشع تقيّة لا يعرف باب الهدىفيتّبعه و لا باب الرّدى فيصدّ عنه. 6 429 نه مصيبتى را به حساب آورد، و از آنپروا دارد و نه پرهيزى دارد كه پروايى داشته باشد، راه پيروى هدايت را نمى‏شناسدتا پيرويش كند و نه جاى هلاكت را كه از آن روى بگرداند.  3327 14-  لا مرحبا بوجوهلا ترى الّا عند كلّ سوء. 6 430 خوشى مباد بر چهره‏هايى كه جز به هنگام بدى‏هاديده نشود.  3328 15-  جعل خوفه من العباد نقدا و من خالقهم ضمانا و وعدا. 3 371ترس از بندگان خدا را نقد و حاضر مى‏شمارد، و ترس از خداى خالق را ضمانت و وعدهمى‏پندارد. 

باب الذنب و العصيان (گناه، نافرمانى)

3329 1-  المعصية حين. 1 36 نافرمانى هلاكت و نابودى است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 439

3330 2-  المعصية همّة الارجاس. 1 162 نافرمانى و گناه همّت وآرمان ناپاكان است.  3331 3-  المعصية تفريط العجزة. 1 164 نافرمانى خدا، كوتاهىكردن ناتوانان است.  3332 4-  المعصية تمنع الاجابة. 1 201 نافرمانى خدا از اجابتدعا جلوگيرى كند.

3333 5-  العقاب ثمار السّيّئات. 1 229 عقاب الهى ميوه بديهاست.

3334 6-  المقرّ بالذّنوب تائب. 1 266 كسى كه به گناهان خود اقراركند توبه كننده است.

3335 7-  المذنب على بصيرة غير مستحقّ للعفو. 1 391 كسى كه از روىبصيرت و بينايى گناه كند شايسته و مستحق عفو و گذشت الهى نيست.

3336 8-  المذنب عن غير علم برى‏ء من الذّنب. 2 33 كسى كه از روىنادانى گناه كند از گناه پاك است.

3337 9-  المعصية تجتلب العقوبة.

1 268 نافرمانى خدا عقوبت الهى را به دنبال آورد.

3338 10-  المغبون من باع جنّة علية بمعصية دنيّة. 1 356 فريبخورده كسى است كه بهشت والا را به گناهى پست و بى‏ارزش بفروشد.

3339 11-  التّنزّه عن المعاصي عبادة التّوّابين. 2 41 پاكى جستناز گناهان عبادت توبه كنندگان است.

3340 12-  الذّنوب الدّاء و الدّواء.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 440

الاستغفار و الشّفاء ان لا تعود. 2 72 گناهان بيمارى است، وداروى آن استغفار و آمرزشخواهى است، و بهبود از بيمارى به اين است كه به گناه بازنگردى.

3341 13-  التّهجّم على المعاصى يوجب عقاب النّار. 2 143 يورش بردنبه گناهان عقاب دوزخ را در پى دارد.

3342 14-  اذكروا عند المعاصى ذهاب اللّذّات و بقاء التّبعات. 2245 در هنگام انجام گناهان، ياد آوريد از ميان رفتن لذّتها و ماندن پى آمدها را.

3343 15-  احذروا الذّنوب المورطة و العيوب المسخطة. 2 283 بر حذرباشيد از گناهانى كه انسان را به ورطه نابودى اندازد، و عيبهايى كه موجب خشم الهىگردد.

3344 16-  إيّاك أن تسلف المعصية و تسوّف بالتوبة فتعظم لكالعقوبة.

2 308 بپرهيز از اين كه گناه را پيش اندازى و توبه را به تأخيراندازى كه عقوبت و عذاب تو بزرگ گردد.

3345 17-  ايّاك أن تستسهل ركوب المعاصى، فانّها تكسوك فى الدّنياذلّة و تكسبك فى الآخرة سخط اللَّه.

2 316 سخت بپرهيز از اين كه ارتكاب گناهان را آسان بشمارى، زيراگناهان در دنيا جامه خوارى بر اندامت بپوشاند، و در آخرت خشم الهى را براى تو، بهبار آورد.

3346 18-  ايّاك أن يفقدك ربّك عند طاعته أو يراك عند معصيتهفيمقتك.

2 304 بپرهيز از اين كه پروردگارت تو را در جايگاه اطاعت نيابد، يااين كه تو را در هنگام معصيت و نافرمانى ببيند و بر تو خشم گيرد.

3347 19-  ايّاك و المعصية فانّ اللّئيم من باع جنّة المأوى بمعصيةدنيّة من معاصى الدّنيا. 2 307

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 441

بپرهيز از گناه كه به راستى انسان پست كسى است كه بفروشد بهشتبرين را به نافرمانى و گناهى پست از گناهان دنيا.

3348 20-  الا و انّ الخطايا خيل شمس حمل عليها أهلها و خلعت لجمهافاوردتهم النّار. 2 334 آگاه باشيد كه خطاها و گناهان همچون مركب‏هاى سركشى هستندكه گنهكاران را بر خود سوار كرده و لجامهاشان را گسيخته، و همچنان بروند تا آنهارا به دوزخ در آورند.

3349 21-  اقلّ ما يلزمكم للَّه تعالى أن لا تستعينوا بنعمه علىمعاصيه. 2 469 كمتر چيزى كه در برابر خداى تعالى بدان ملزم هستيد آن است كه بهوسيله نعمتهاى او بر نافرمانيهايش كمك نجوييد.

3350 22-  انّ اللَّه سبحانه ليبغض الوقح المتجرّى على المعاصى. 2501 به راستى كه خداى سبحان مبغوض دارد هر بى‏شرم دلير و بى‏باك در نافرمانيها وگناهان را.

3351 23-  انّ عدوّ محمّد صلّى اللَّه عليه و آله من عصى اللَّه وان قربت قرابته.

2 505 به راستى كه دشمن محمد صلّى اللَّه عليه و آله كسى است كهنافرمانى خدا كند اگر چه خويشاوندى‏اش (با آن حضرت) نزديك باشد.

3352 24-  انّ حلم اللَّه تعالى على المعاصى جرّاك، و بهلكة نفسكأغراك. 2 509 به راستى كه بردبارى خداى تعالى تو را بر گناهان دلير ساخته، و بههلاكت نفس خويش برانگيخته است.

3353 25-  آفة الطّاعة العصيان. 3 98 آفت اطاعت حق تعالى نافرمانىاست.

3354 26-  اذا قلّت الطّاعات كثرت السّيّئات. 3 127 هنگامى كهفرمانبردارى و اطاعت اندك شود گناهان بسيار گردد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 442

3355 27-  اذا ضعفت فاضعف عن معاصى اللَّه. 3 141 هنگامى كه ناتوانو ضعيف شدى از نا فرمانيهاى خدا ناتوان شو (نه از اطاعت او).

3356 28-  بالمعصية تكون الشّقاء.

3 215 بدبختى، به خاطر نافرمانى و گناه است.

3357 29-  بالمعصية تؤصد النّار للغاوين. 3 230 به واسطه نافرمانىخداست كه دوزخ براى گمراهان بسته شود (كه راه گريزى براى آنها بجاى نماند).

3358 30-  بئس القلادة قلادة الآثام.

3 252 چه بد گردنبندى است گردن بند گناهان.

3359 31-  بئس العمل المعصية. 3 254 بد كارى است نافرمانى و گناه.

3360 32-  توقّ معاصى اللَّه تفلح. 3 276 از نافرمانيها و گناهانخوددارى كن تا رستگار شوى.

3361 33-  توقّوا المعاصى و احبسوا أنفسكم عنها، فانّ الشّقىّ مناطلق فيها عنانه. 3 286 از گناهان بپرهيزيد و خويشتن را نگهداريد كه به راستىبدبخت كسى است كه لگام خود را در مورد گناهان بگسلد و رها كند.

3362 34-  ترك الذّنب شديد و أشدّ منه ترك الجنّة. 3 295 ترك گناهسخت است ولى سخت‏تر از آن ترك بهشت است.

3363 35-  تعالى اللَّه من قوىّ ما احلمه و تواضعت من ضعيف ما أجركعلى معاصيه. 3 301 چه والاست شأن خداوند نيرومند وه كه چه بردبار است و چه فروتن وافتاده است بنده ناتوان و چه دلير كرده او را بر نافرمانيهاى خدا 3364 36-  حاصلالمعاصى التّلف. 3 407 دستاورد گناهان نابودى است.

3365 37-  رحم اللَّه عبدا راقب ذنبه‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 443

و خاف ربّه. 4 42 خدا رحمت كند بنده‏اى را كه مراقب گناهان خودباشد و از پروردگار خود بترسد.

3366 38-  ربّ ذنب مقدار العقوبة عليه اعلام المذنب به. 4 73 چهبسا گناهى كه مقدار عقوبت و كيفر آن همان اعلام نمودن گنهكار بدان گناه باشد. 3367 39-  ربّ كبير من ذنبك تستصغره.

4 74 چه بسا گناه بزرگى را كه انجام داده‏اى و آن را كوچكمى‏شمارى.

3368 40-  راكب المعصية مثواه النّار.

4 84 مرتكب گناه و نافرمانى جايگاهش دوزخ است.

3369 41-  طهّروا قلوبكم من درن السّيّئات تضاعف لكم الحسنات.

4 257 دلهاتان را از چركى بديها و گناهان پاك كنيد تا حسنات وكارهاى نيك شما دو برابر شود.

3370 42-  طاعة المعصية سجيّة الهلكى. 4 257 پيروى از گناه ونافرمانى خوى هلاك شدگان است.

3371 43-  ظلم نفسه من عصى اللَّه و أطاع الشّيطان. 4 276 بهخويشتن ستم كرده كسى كه نافرمانى خدا كرده و پيروى شيطان نموده است.

3372 44-  عجبت لمن يحتمي الطّعام لأذيّته، كيف لا يحتمي الذّنبلاليم عقوبته. 4 337 در شگفتم از كسى كه پرهيز كند از غذا به خاطر آزارش، چگونهپرهيز نكند از گناه به خاطر شكنجه دردناكش 3373 45-  غالبوا أنفسكم على ترك‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 444

المعاصي تسهل عليكم مقادتها الى الطّاعات. 4 382 چيره شويد برنفسهاى خود به واگذاردن نافرمانيها، تا آسان شود بر شما كشيدن آنها به سوىفرمانبردارى‏ها.

3374 46-  فى كلّ سيّئة عقوبة. 4 397 در هر گناهى كيفرى است.

3375 47-  لكلّ سيّئة عقاب. 5 11 براى هر گناهى عقاب و كيفرى است.

3376 48-  قرين المعاصى رهين السّيّئات. 4 503 كسى كه بانافرمانيها قرين و همراه است در گرو بديهاست.

3377 49-  كلّ عاص متأثّم. 4 527 هر نافرمانى سر انجام پشيمان شود.

3378 50-  كيف لا يوقظك بيات نقم اللَّه و قد تورّطت بمعاصيه مدارجسطواته. 4 567 چگونه است كه بيدار نمى‏كند تو را شبيخون عذابها و انتقامهاى خدا بااين كه به خاطر گناهان و نافرمانى‏هاى او در گرداب راههاى قهر او در افتاده‏اى3379 51-  من عصى اللَّه ذلّ قدره. 5 171 كسى كه نافرمانى خدا كند قدر و ارزشش پستو خوار گردد.

3380 52-  من لم يرتدع يجهل. 5 245 كسى كه از گناهان باز نايستدنادانى كند.

3381 53-  للمجترئ على المعاصى نقم من عذاب اللَّه سبحانه. 5 32براى كسى كه بر نافرمانيهاى خدا دليرى كند كيفرهايى است از عذاب خداى سبحان.

3382 54-  لو لم يتواعد اللَّه سبحانه لوجب أن لا يعصى شكرالنعمته.

5 116 اگر خداى سبحان تهديد هم نمى‏كرد باز هم واجب بود كهنافرمانى‏اش نكنند به خاطر سپاسگزارى از نعمتهايش.

3383 55-  من كثرة فكره فى المعاصى دعته اليها. 5 321 كسى كهانديشه و فكر گناه در او بسيار باشد (تدريجا) او را به گناه كشاند.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 445

3384 56-  من كرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصية. 5 357 كسى كه جانشنزد او گرامى باشد با گناه و معصيت آن را خوار و پست كند.

3385 57-  ما كلّ مذنب يعاقب. 6 52 هر گناهكارى چنان نيست كه كيفرشود.

3386 58-  ما زالت عنكم نعمة و لا غضارة عيش الّا بذنوب اجترحتموهاو ما اللَّه بظلّام للعبيد. 6 88 هيچ نعمتى و هيچ فراخى و وسعتى در زندگى از شماگرفته نشود جز به خاطر گناهانى كه انجام دهيد و گر نه خداوند نسبت به بندگان خودستمكار نيست.

3387 59-  ما أخلق من عرف ربّه أن يعترف بذنبه. 6 92 چه سزاوار استكسى كه پروردگار خود را شناخته كه اعتراف كند به گناه خود (چون چنين كسى مى‏داندكه چيزى بر خدا پنهان نيست).

3388 60-  هيهات ما تناكرتم الّا لما قبلكم من الخطايا و الذّنوب.6 201 دريغا كه شما خود را به نادانى و ناشناختى نزده‏ايد جز به خاطر خطاكاريها وگناهانى كه انجام داده‏ايد.

3389 61-  ويح المعاصى ما أجهله و عن حظّه ما اعدله. 6 229 واى برگنهكار نافرمان كه چه چيز او را بى‏خبر و نادان كرده و چه چيز او را از بهره‏اشباز گردانده است 3390 62-  ويل لمن بلى بعصيان و حرمان و خذلان. 6 231 واى به حالكسى كه به نافرمانى خدا و محروميت و خوارى گرفتار گشته است.

3391 63-  لا تعرّض لمعاصى اللَّه سبحانه و اعمل بطاعته يكن لكذخرا. 6 299 خود را به نافرمانى خداى سبحان آلوده نكن، و از او فرمانبردارى واطاعت كن تا اندوخته‏اى برايت باشد.

3392 64-  لا تهتكوا أستاركم عند من يعلم أسراركم. 6 277 پرده‏هاىخويش را با گناه ندريد در پيشگاه خداوندى كه از اسرار درونى شما آگاه است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 446

3393 65-  لا يرعوى الباقون اجتزاما.

6 374 ماندگان (در اين جهان با مشاهده مرگ گذشتگان) دست از گناه وجرم بر نمى‏دارند.

3394 66-  لا توازى لذّة المعصية فضوح الآخرة و اليم العقوبات. 6423 برابرى نكند لذّت گناه با رسوايى آخرت و عذاب دردناك دوزخ.

3395 67-  لا طاعة لمخلوق فى معصية الخالق. 6 415 پيروى و اطاعتمخلوق خدا روا نيست (و جايز نيست) در آنجا كه نافرمانى خالق باشد.

3396 68-  لا تفى لذّة المعصية بعقاب النّار. 6 405 برابرى نكندلذت گناه به كيفر دوزخ.

3397 69-  لا خير فى الدّنيا الّا لاحد رجلين: رجل اذنب ذنوبا فهويتداركها بالتّوبة، و رجل يجاهد نفسه على طاعة اللَّه سبحانه. 6 427 خير و خوبى دردنيا نيست مگر براى يكى از دو مرد (و دو گروه) يكى مردى كه گناهانى بكند سپس باتوبه جبران كند، و ديگر مردى كه در راه اطاعت و فرمانبردارى خدا با نفس خود پيكارو مبارزه كند.

3398 70-  اجتناب السّيّئات أولى من اكتساب الحسنات. 1 393 پرهيزكردن از گناهان بهتر است از به دست آوردن حسنات و نيكيها.  3399 71-  اتّقوا معاصىالخلوات فانّ الشّاهد هو الحاكم. 2 250 بپرهيزيد از انجام گناهان در خلوتها كهشاهد بر آن، همان خدايى است كه حاكم و قاضى است.

3400 72-  ان كنتم لا محالة متنزّهين فتنزّهوا عن معاصى القلوب. 321 اگر مى‏خواهيد به ناچار پرهيزكار (و كناره‏گيرى كنى از آلودگيهاى پرهيز كنيد)از گناهان دلها پرهيز كنيد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 447

3401 73-  ان كنتم لا محالة متطهّرين فتطهّروا من دنس العيوب والذّنوب.

3 21 اگر به ناچار در راه تطهير و پاك كردن خود هستيد، بياييد خودرا از چركى عيبها و گناهان پاك كنيد.  3402 74-  انّك ان اجتنبت السّيّئات نلترفيع الدّرجات. 3 55 به راستى كه تو اگر از گناهان اجتناب و پرهيز كنى به درجه‏هاىوالا نايل گردى.

3403 75-  انّك لن تلج الجنّة حتّى تزدجر عن غيّك و تنتهى و ترتدععن معاصيك و ترعوى. 3 53 به راستى كه تو به بهشت وارد نخواهى شد تا وقتى كه ازگمراهى خود باز ايستى، و از نافرمانى‏ها و گناهان كناره گيرى كنى.

3404 76-  انّما الكرم التّنزّه عن المعاصى. 3 77 به راستى كهكرامت و بزرگوارى خويشتن دارى و پرهيز از گناهان است.

3405 77-  ان تنزّهوا عن المعاصى يحببكم اللَّه. 3 25 اگر ازگناهان پرهيز و پروا داشته باشيد خدايتان دوست دارد.

3406 78-  رحم اللَّه امرء ألجم نفسه عن معاصى اللَّه بلجامها وقادها الى طاعة اللَّه بزمامها. 4 45 خدا رحمت كند كسى را كه بر نفس خود ازنافرمانيهاى خداوند دهنه زده، و لجام آن را به سوى طاعت خداوند رهبرى نموده است.

3407 79-  من سلم من المعاصى عمله بلغ من الآخرة امله. 5 377 كسىكه عملش از نافرمانى‏ها و گناهان سالم و پاك باشد از آخرت به آرمانهاى خويش برسد.

3408 80-  من العصمة تعذّر المعاصى.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 448

6 23-  از نگهدارى و لطف خداست فراهم نشدن انجام گناهان.

3409 81-  متّقى المعصية كفاعل البرّ.

6 130 پرهيز كننده از گناه همچون كسى است كه كار نيكى انجام دادهاست.

باب الاصرار على الذنب (اصرار بر گناه)

3410 1-  الاصرار يوجب النّار. 1 118 اصرار بر گناه موجب آتش دوزخگردد.

3411 2-  الاصرار شيمة الفجّار. 1 94 اصرار بر گناه خوى تبهكاراناست.

3412 3-  الاصرار شرّ الآراء. 1 204 اصرار بدترين رأى‏هاست.  34134-  الاصرار أعظم حوبة. 1 221 اصرار بر گناه بزرگترين گناه است.

3414 5-  الاصرار سجيّة الهلكى. 1 226 اصرار، خوى نابود شدگان است.

3415 6-  الاصرار يجلب النّقمة. 1 267 اصرار، عذاب و انتقام الهىرا جلب كند.

3416 7-  المعاودة الى الذّنب اصرار.

1 318 بازگشت به گناه اصرار بر گناه است.

3417 8-  الاصرار أعظم حوبة و أسرع عقوبة. 1 387 اصرار بر گناهبزرگترين گناه و سبب سريعترين كيفر الهى است.

3418 9-  ايّاك و الاصرار فانّه من اكبر الكبائر و أعظم الجرائم. 2298 سخت بپرهيز از اصرار بر گناه زيرا آن بزرگترين گناهان بزرگ، و عظيم‏ترينبزهكارى است.

3419 10-  أعظم الذّنوب عند اللَّه ذنب أصرّ عليه عامله. 2 425بزرگترين گناهان نزد خداوند گناهانى است كه انجام دهنده‏اش بر آن اصرار ورزد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 449

3420 11-  أعظم الذّنوب ذنب اصرّ عليه صاحبه. 2 453 بزرگترينگناهان گناهى است كه صاحبش بر آن اصرار ورزد.

3421 12-  عجبت لمن علم شدّة انتقام اللَّه منه و هو مقيم علىالاصرار. 4 338 در شگفتم از كسى كه سختى انتقام خدا را از خود مى‏داند، ولى دراصرار بر گناه پايدار است.

3422 13-  من أصرّ على ذنبه اجترى على سخط ربّه. 5 364 كسى كه برگناه خود اصرار ورزد بر خشم پروردگار خويش دلير گشته است.

3423 14-  من كثرت معصيته وجبت اهانته. 5 444 كسى كه نافرمانى وگناهش زياد شد اهانت و پستى‏اش واجب و مسلّم گشته است.

3424 15-  من الغرّة باللَّه سبحانه أن يصرّ المرء على المعصية ويتمنّى المغفرة.

6 37 از فريبكاريهاى شخص نسبت به خداى سبحان اين است كه بر گناه ونافرمانى او اصرار ورزد و آرزوى مغفرت و آمرزش خدا را نيز داشته باشد.

3425 6-  لا وزر اعظم من الاصرار.

6 383 گناهى بزرگتر از اصرار بر گناه نيست.

باب استصغار الذنب (كوچك شمردن گناه)

3426 1-  أعظم الذّنوب عند اللَّه سبحانه ذنب صغر عند صاحبه. 2 427بزرگترين گناهان در پيشگاه خداى سبحان گناهى است كه نزد صاحب آن كوچك باشد.

3427 2-  أشدّ الذّنوب عند اللَّه سبحانه ذنب استهان به راكبه. 2427 سخت‏ترين گناهان نزد خداى سبحان گناهى است كه انجام دهنده‏اش آن را سبكبشمارد.

3428 3-  تهوين الذّنب أعظم من ركوب الذّنب. 3 283 سبك شمردن گناهبزرگتر است از

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 450

ارتكاب آن.

3429 4-  لا تحقّرنّ صغائر الآثام فإنّها الموبقات، و من أحاطت بهمحقّراته أهلكته. 6 335 زنهار كوچك مشماريد گناهان صغير را كه آنها هلاكت به بارآورد، و كسى كه گناهان كوچك او را احاطه كرده نابودش كند.

باب المجاهرة بالذنب (آشكار گناه كردن)

3430 1-  مجاهرة اللَّه سبحانه بالمعاصى تعجّل النّقم. 6 133 آشكاركردن نافرمانى‏هاى خداى سبحان در عذابها شتاب كند.

3431 2-  المعلن بالمعصية مجاهر.

1 141 كسى كه آشكار گناه كند با آواز بلند نافرمانى خدا كرده است.

باب التبجح بالذنب (خوشحالى به گناه)

3432 1-  التّبجّح بالمعاصى أقبح من ركوبها. 2 119 شاد بودن بهگناهان زشت‏تر از ارتكاب آن است.

3433 2-  من تلذّذ بمعاصى اللَّه أورثه اللَّه ذلّا. 5 375 كسى كهبه نافرمانى‏هاى خدا كامجويى كند و لذت برد، خداوند خوارى را براى او بر جاى نهد.

3434 3-  حلاوة المعصية يفسدها أليم العقوبة. 3 399 شيرينى گناه رادرد و شكنجه كيفر آن، تباه كند.

باب الاذاعة (فاش كردن اسرار)

3435 1-  الاذاعة خيانة. 1 39 افشا كردن خيانت است.  3436 2- الاذاعة شيمة الاغيار. 1 271 افشاگرى خوى بيگانگان است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 451

3437 3-  اذاعة سرّ أودعته غدر. 1 306 فاش كردن سرّى كه به توسپرده‏اند خيانت است.

3438 4-  اقبح الغدر اذاعة السّرّ. 2 399 زشت‏ترين خيانتها فاشكردن راز ديگران است.

3439 5-  من اقبح الغدر اذاعة السّرّ.

6 12 از زشت‏ترين بى‏وفايى‏ها فاش كردن راز است.

3440 6-  مذيع الفاحشة كفاعلها. 6 125 كسى كه كار زشتى را فاش كندهمانند كسى است كه آن را انجام داده است.

3441 7-  لا تثق بمن يذيع سرّك. 6 271 اطمينان مكن به كسى كه رازترا فاش كند.

3442 8-  حديث كلّ مجلس يطوى مع بساطه. 3 414 سخن و گفتگوى هرمحفلى با جمع شدن بساط آن محفل در هم پيچيده شود (و هم چون رازى است كه نبايدبازگو شود).

3443 9-  ما لمت احدا على اذاعة سرّى إذا كنت به اضيق. 6 142 هيچكس را بر فاش كردن راز خود سرزنش نكنم هنگامى كه خود در نگهدارى آن تنگ حوصلهباشم.

3444 10-  لا تكونوا مساييح و لا مذاييع.

6 340 از كسانى نباشيد كه به دنبال سخن چينى و افشاگرى گام برمى‏دارند.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 452

حرف «الراء»

باب الرياسة (سر كردگى)

3445 1-  الرّياسة عطب. 1 59 رياست هلاكت و نابودى است.

3446 2-  آلة الرّياسة سعة الصّدر. 1 329 ابزار رياست، فراخى سينه(و پر حوصلگى) است.

3447 3-  آفة العلماء حبّ الرّياسة. 3 103 آفت دانشمندان دوستىرياست است.

3448 4-  من بذل معروفة استحقّ الرّياسة. 5 209 كسى كه كار نيك واحسان خود را بذل و بخشش كند شايسته رياست و سركردگى است.

3449 5-  من سما الى الرّياسة صبر على مضض السّياسة. 5 315 كسى كهبالا رود و به رياست رسد بايد بر رنج و درد سياست (اداره مملكت و رعيت دارى) صبركند.

3450 6-  من قصر عن السّياسة صغر عن الرّياسة. 5 316 كسى كه ازسياست كوتاه آيد كوچك است از مرتبه رياست.

باب الرؤيا (خواب ديدن)

3451 1-  المستثقل النّائم تكذّبه أحلامه. 1 361 كسى كه با حالسنگينى (و سيرى) بخوابد خوابهايش او را دروغگو گرداند (يعنى اعتبارى ندارد).

3452 2-  الرّؤيا الصّالحة احدى البّشارتين. 2 12 خوابهاى شايسته وراست يكى از دو مژده است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 453

3453 3-  قد تصدق الاحلام. 4 470 گاه است كه خوابها راست در آيد.

باب الرياء (خود نمايى)

3454 1-  الرّياء اشراك. 1 22 خود نمايى در عبادت شرك ورزيدن است.

3455 2-  المرائى ظاهره جميل و باطنه عليل. 2 6 آدم ريا كار ظاهرىزيبا و درونى بيمار دارد.

3456 3-  اعملوا فى غير رياء و لا سمعة فانّه من يعمل لغير اللَّهيكله اللَّه سبحانه الى من عمل له. 2 254 كارى را كه مى‏كنيد از روى خود نمايى وشهرت انجام ندهيد، زيرا كسى كه براى غير خداوند عملى انجام دهد خداى سبحان او رابه همان كسى واگذارد كه عمل را براى او انجام داده است.

3457 4-  انّ أدنى الرّياء شرك. 2 489 به راستى كه پايين‏ترينمرتبه ريا و خودنمايى، شرك است.

3458 5-  ايسر الرّياء الشّرك. 2 376 پايين‏ترين مرتبه ريا شركاست.

3459 6-  آفة العبادة الرّياء. 3 99 آفت عبادت ريا است.

3460 7-  كلّ حسنة لا يراد بها وجه اللَّه تعالى فعليها قبح الرّياءو ثمرتها قبح الجزاء. 4 545 هر كار نيكى كه منظور از آن خوشنودى خداى تعالى نباشدزشتى ريا بر آن بار شود، و ميوه آن نيز پاداش زشت آن است.

3461 8-  لسان المرائى جميل و فى قلبه الدّاء الدّخيل. 5 130 زبانشخص ريا كار زيباست ولى در دلش دردى ريشه دار است.

3462 9-  لا تعمل شيئا من الخير رياء و لا تتركه حياء. 6 281 هيچكار نيكى را از روى خود نمايى انجام مده، و از روى شرم آن را وا مگذار.

3463 10-  يسير الرّياء شرك. 6 454 اندكى از ريا و خود نمايى، نيزشرك است

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 454

باب الرأي (عقيده و نظر)

3464 1-  التّدبير بالرّأى و الرّأى بالفكر.

1 20 چاره كارها با رأى است و رأى نيز با فكر و انديشه حاصل گردد.

3465 2-  الرّأى كثير و الحزم قليل. 1 318 رأى بسيار است ولى دورانديشى (در كارها) اندك است.

3466 3-  اضربوا بعض الرّأى ببعض يتولّد منه الصّواب. 2 266 رأى‏هارا به هم بزنيد (و در كارها از رأيها و نظرات مختلف بهره گيريد) كه زاييده شود ازآن صواب و درستى كار.

3467 4-  امخضوا الرّأى مخض السّقّاء ينتج سديد الآراء. 2 267رأيها را مانند جنبانيدن مشك به هم زنيد تا رأيى درست و محكم برايتان به بار آورد.

3468 5-  باصابة الرّأى يقوى الحزم.

3 225 با درستى رأى دور انديشى تقويت شود (و نيرو بگيرد).

3469 6-  رأى الرّجل ميزان عقله. 4 95 رأى مرد، ميزان عقل او است.

3470 7-  زلّة الرّأى تأتى على الملك و تؤذن بالهلك. 4 110 لغزشرأى و انديشه نابود كند پادشاهى را و خبر از هلاكت دهد.

3471 8-  شرّ الآراء ما خالف الشّريعة.

4 163 بدترين رأيها آن است كه با شريعت و دين مخالف باشد.

3472 9-  صواب الرّأى يؤمن الزّلل.

4 199 رأى درست ايمنى بخشد از لغزش.

3473 10-  ضلّة الرّأى تفسد المقاصد.

4 228 گمراهى رأى، هدف‏ها را تباه سازد.

3474 11-  قد يزلّ الرّأى الفذّ. 4 469 چه بسا رأى تنها كه بلغزد(پس بايد در كارها مشورت كرد).

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 455

3475 12-  قد تغرب الآراء. 4 471 گاه است كه رأيها به دور افتند وبه كنارى ريخته شوند.

3476 13-  من أعمل الرّأى غنم. 5 188 كسى كه رأى و تدبير را به كاربندد غنيمت برد.

3477 14-  من ضعفت آراؤه قويت أعداؤه. 5 216 كسى كه رأيهايش ناتوانباشد دشمنانش قدرتمند شوند.

3478 15-  من أضاع الرّأى ارتبك.

5 187 كسى كه رأى خود را ضايع كند راه چاره بر او بسته شود و گيركند.

3479 16-  من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء. 5 375 كسى كهبه استقبال آراى مختلف برود جايگاه خطا را بشناسد.

3480 17-  ما اعجب برأيه الّا جاهل. 6 53 خود بين نشود به رأى خود،جز انسان نادان.

3481 18-  لا تستعملوا الرّأى فيما لا يدركه البصر و لا تتغلغل فيهالفكر.

6 308 به كار نگيريد رأى خود را در آنچه چشم آن را در نيابد، وانديشه‏ها در آن راه به جايى نبرند.  3482 19-  لا تستصغرنّ عندك الرّأى الخطيراذا اتاك به الرّجل الحقير.

6 287 كوچك مشمار رأى مهم و خطير را هنگامى كه مرد حقير و كوچكى آنرا براى تو آورد.

باب الرؤية (ديدن)

3483 1-  ليس الرّؤية مع الابصار، قد تكذب الابصار أهلها. 5 82ديدار به وسيله چشمها نيست گاهى چشمها به صاحبان خود دروغ مى‏گويند. 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 456

باب الربح (سود بردن)

3484 1-  الرّابح من باع الدّنيا بالآخرة و استبدل بالآجلة عنالعاجلة. 2 70 سود برنده كسى است كه دنيا را به آخرت بفروشد، و مبادله كند دنياىحاضر را به آخرت.

3485 2-  المتقرّب باداء الفرائض و النّوافل متضاعف الارباح. 2 122كسى كه به وسيله به جاى آوردن واجبات و نافله‏ها به خدا تقرب جويد، سودش دو چنداناست.

3486 3-  اربح النّاس من اشترى بالدّنيا الآخرة. 2 413 سودمندترينمردم كسى است كه به وسيله دنيا آخرت را خريدارى كند.

3487 4-  ربّ رابح خاسر. 4 56 چه بسا سود برنده‏اى كه زيانكار است.

3488 5-  ربّ رباح يؤول الى خسران.

4 65 چه بسا سودى كه به زبان باز گردد.

باب الرّجاء (اميد)

3489 1-  الرّجاء لرحمة اللَّه أنجح. 1 349 اميد به رحمت خداپيروزمندتر از اميدهاى ديگر است.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation