بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب استقامت, سید باقر خسروشاهى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     15 -
     16 -
     17 -
     18 -
     19 -
     20 -
     21 -
     22 -
     23 -
     24 -
     25 -
     26 -
     fehrest -
 

 

 
 

back indexnext

7- استقامت در جهاد (1)

قانون طبيعى

يكى از قواعد مسلم نزد دانشمندان علوم طبيعى آن است كه هيچ قوه‏اى نمى‏تواند نيرويى بزرگ‏تر از خود ايجاد نمايد و صدور قوهبزرگ‏تر از كوچك‏تر را محال و غير ممكن مى‏دانند; بنابر اين اگر ماشينى داراى صد نيروى اسب باشد، نميتواند دويست اسب نيروايجاد كند; پيشينيان نيز گفته‏اند: «دو صدمن استخوان بايد كه صد من بار بردارد» مثلا اگر ده تن را يك‏طرف قراردهيم و صدنفررا در طرف ديگر، در صورتى كه نيروى هريك از افراد طرفين با هم متساوى باشند به طور قطع، نيرويى كه جمعيت صد نفرىداراست ده برابر نيرويى است كه آن ده نفر دارا هستند و اگر اين دو دسته با يكديگر به نبرد بپردازند، به يقين فتح با آن صد نفرخواهد بود; چون پيروزى ده تن بر صد تن مستلزم آن است كه داراى نيرويى باشند كه از نيروى صد نفر بيش‏تر باشد و اين محالاست; زيرا مستلزم صدور قوه بزرگ‏تر از كوچك‏تر خواهد بود.

پيروزى كوچك بر بزرگ

خداى تبارك و تعالى بر خلاف اين اصل مسلم طبيعى چنين مى‏فرمايد كه: بسيار دسته‏هاى كم و كوچك بودند كه بر دسته‏هاىپرجمعيت و بزرگ به اذن خدا پيروز شدند. (2)

خدا مى‏فرمايد: مسلمانان، هر گاه ديدند شماره دشمن از شماره ايشان افزون‏است، نترسند و پايدارى كنند; زيرا چه بسيارجمعيتى كه عددشان نسبت‏به دشمن ناچيز بوده ولى بر دشمن غلبه يافته‏اند.

اين سخن، به حسب ظاهر با گفته دانشمندان علوم طبيعى مخالفت دارد و مشكل ايجاد مى‏كند; زيرا مستلزم صدور نيروى بزرگاز قوه كوچك خواهد بود و استحاله آن مسلم و مبرهن است.

نيرومندى دسته كوچك

حل اين مشكل چنين است كه بايد در دسته كوچك نيرويى موجود باشد كه به‏مراتب از نيروى افراد دسته بزرگ و كثير العددقوى‏تر و بزرگ‏تر است و روى‏همان اصل مسلم طبيعى، فتح و پيروزى دسته كوچك در اين صورت، قطعى است، آن نيرو چيست وآن صفت كدام است؟ خداى تعالى در آخر آيه‏شريفه، بدان اشاره فرموده است كه: «و الله مع الصابرين‏» يعنى خدا هميشه بااستقامت‏كنندگان و صابران است; پس آن نيرو، عبارت از نيروى استقامت و پايدارى است كه هر گاه در دسته كوچك يافت‏شود،بردسته بزرگ غلبه خواهدكرد، دسته‏هاى بزرگ اتكاى به كثرت افراد خود دارند، ولى در برابر، دسته‏هاى كوچك به استقامت وايمان خود اتكا دارند; پس مسلمانان نبايد از كمى شماره خود نا اميد شوند و دست از جهاد در راه خدا بردارند و از مبارزه بادستگاه فساد، دست‏بكشند و ضعف ايمان بر آن‏ها مستولى شود و به اين روزگار سياه و بدبختى بيفتند، بلكه بايد اقدام كنند و درراه خدا بكوشند، هر چند شماره ايشان اندك باشد و دشمنانشان بسيار.

ياران رسول خدا اين دستور بزرگ الهى را به كار بستند و باكمى شماره خود، در مدت بسيار كوتاهى، بر بيش‏تر نقاط آباد عالمتسلط يافتند، در صورتى كه عدد مسلمانان نسبت‏به دشمنانشان به قدرى ناچيز بود كه نسبتى ميان آن‏ها تصور نمى‏شد.

حبيب بن مظاهر

حبيب بن مظاهر، يكى از مجاهدان بزرگ اسلام، در ميدان جنگ، دشمنان اسلام را مخاطب قرار داده چنين مى‏گويد:

انتم اعد عدة واكثرونحن اوفى منكم واصبر

هر چند شماره شما از ما بيش‏تر و تجهيزات جنگى شما كامل‏تر است، ولى‏وفا و استقامت ما از شما افزون‏تر مى‏باشد، آن گاه برسپاه دشمن مى‏تازد و بيش از صد تن از مردان كار آمد را مى‏اندازد و جان خود را در راه خدا مى‏بازد درنتيجه، مرام و مذهب اوتاكنون بر پا و نيك نامى‏اش جاويدان است; زيرا جان‏خود را فداى حق و حقيقت كرد، ولى از دشمنانش جز ننگ و عار چيزى باقىنماند.

يك تن در برابر ده نفر

خداى تبارك و تعالى خطاب به پيامبر گرامئ خود چنين مى‏فرمايد:

«يا ايها النبى حرض المؤمنين على القتال ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا مائتين وان يكن منكم مائة يغلبوا الفا من الذينكفروا بانهم قوم لا يفقهون; (3)

اى پيامبر! مؤمنان را بر كشتار و جهاد برانگيز، اگر از شما بيست تن پايدار باشند، بر دويست تن پيروز مى‏شوند و اگر از شما صدتن باشند، بر هزار تن از كافران پيروزى مى‏يابند; زيرا كافران مردمانى نفهم هستند: (چون براى خدا نمى‏جنگند بلكه در اثرتعصب و لجاج، نبرد مى‏كنند.)

در اين آيه شريفه، خداى تبارك و تعالى، ملاك فتح و ظفر را بيان فرموده كه همان «استقامت و پايدارى‏» است، نه كثرت عدد،استقامت هر طرف بيش‏تر باشد، ظفر از آن او خواهد بود، گويا ناپلئون اين سخن را از قرآن گرفته كه مى‏گويد در جنگ پيروزى ازآن طرفى است كه استقامتش از دشمن بيش‏تر باشد، قرآن، استقامت را نردبان پيروزى قرار داده است.

اميرمؤمنان على(ع) موقعى كه از تلون و عدم استقامت‏يارانش به تنگ آمد، چنين فرمود: حاضرم شماها را با معاويه معامله كنم،ده‏تن از شما كوفيان بدهم و يك‏تن بگيرم; شاميان در باطل خودشان، پايدارى و وفادارى مى‏كردند، ولى كوفيان نه وفا داشتند و نهاستقامت، مرد با ايمان اگر استقامت نداشته باشد نمى‏تواند در برابر حوادث، پايدارى كند، ايمان خود را نگاه‏دارد و دين حق را بهجهانيان تبليغ كند.

ايمان مؤمن كم نمى‏شود

امام(ع) مى‏فرمايد: «المؤمن اعز من الجبل، الجبل يستقل بالمعاول والمؤمن لا يستقل من دينه; (4)

مرد با ايمان، ثبات و پايداريش از كوه بيش‏تر است; زيرا كوه به وسيله كلنگ، كم‏و كاسته مى‏شود، ولى ايمان مؤمن با هيچ كلنگىكم نمى‏شود (كاملا بر اعتقاد و عقيده خود ثابت قدم و پا برجاست)».

خداى تعالى مى‏فرمايد:

«يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلكم تفلحون; (5)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! بردبارى كنيد و بر دشمنان، در پايدارى پيشى گيريد و عزم راسخ و استوار داشته باشيد و تقوا پيشهكنيد، اميد است كه رستگار بشويد.»

اين دستور بزرگ و بى‏نظير كه بهترين راه رستگارى و كاميابى را نشان مى‏دهد، مشتمل بر چهار فرمان است كه اگر مسلمانانآن‏ها را اطاعت كنند، كاميابى در دنيا و آخرت را دارا خواهند شد.

فرمان اول

در آغاز امر به صبر و شكيبايى است، مى‏فرمايد: در زندگانى كه سراسر سختى و مشقت است، جز پايدارى در برابر آن‏ها، راه ديگربراى موفقيت نيست، كسى كه نتواند در برابر فشارها و سختى‏هاى زندگى بردبارى كند در مبارزه زندگى خورد خواهد شد.

فرمان دوم

فرمان دوم، آن‏است كه در صبر و پايدارى، از دشمنان خود پيشى بگيرند. به‏عبارت ديگر; مسلمانان در جهاد بايد پايدارى واستقامتشان بيش از دشمنانشان باشد تا بر آن‏ها پيروزى يابند; قرآن كريم در جاى ديگر مى‏فرمايد:

«ان يمسسكم قرح فقد مس القوم قرح مثله; (6)

اگر بر شما زخمى و جراحتى رسيد، بردشمنانتان نيز مانند آن رسيده است.»

يعنى بايد استقامت‏شما از آنان بيش‏تر باشد. باز هم قرآن مى‏فرمايد:

«ان تكونوا تالمون فانهم يالمون كما تالمون و ترجون من الله ما لايرجون; (7)

اگر شما درد مى‏كشيد، دشمن نيز مانند شما درد مى‏كشد، ولى شما اميد پاداش از خدا داريد ولى آنان ندارند.»

يعنى با آن كه مسلمانان در رنج‏بردن با دشمنانشان يكسانند، ولى مسلمانان اميد كاميابى و خوش‏بختى دارند، ولى كفار چنيناميدى ندارند; زيرا كفار براى تعصب و لجاجت مى‏جنگند; ولى شما مسلمانان براى خدا نبرد مى‏كنيد; پس، كفارهم در دنيانج‏بيهوده مى‏برند و هم در آخرت مى‏سوزند (خسر الدنيا و الاخرة ذلك هو الخسران المبين; (8) بدبختى و زيان هر دو جهان، نصيبآن‏ها خواهد بود، اين، همان زيان و خسران آشكار است).

فرمان سوم

در فرمان سوم، خداى تبارك و تعالى، مسلمانان را به عزم راسخ و ثبات در عقيده مى‏خواند كه هشيار باشند كه در اثر تبليغاتشوم، سستى ايمان به آن‏ها دست ندهد، همان‏طور كه سرباز در سنگر، آماده دفاع از هرگونه پيش‏آمد و حمله‏اى از طرف دشمناست، مسلمانان بايد كاملا هشيار و آگاه و آماده باشند كه تبليغات زهر آگين دشمنان اسلام در مغز آن‏ها اثر نكند و با استدلالىمحكم و منطقى قوى، از عقيده خود دفاع كنند، بلكه آنان را به راه حق و حقيقت‏بخوانند تا از بدبختى در دو جهان خلاصى يابند.

فرمان چهارم

فرمان چهارم دعوت مسلمانان به تقوا و پرهيزكارى است. تقوا عبارت است از: انجام دادن اوامر و دورى كردن از مناهى حضرتبارى تعالى است. در آخر اين آيه مباركه، با جمله طلايى و زرين «لعلكم تفلحون‏» پايان مى‏يابد. آرى، مسلمانانى كه اين فرمان‏هاىچهار گانه حضرت حق را اطاعت كنند، اميد رستگارى و كاميابى در دنيا و آخرت براى ايشان خواهد بود.

بدبختى و بى‏چارگى كه امروز دامنگير مسلمانان شده سزاى ايشان است; زيرا چنين دستورات بزرگى را زير پا گذاشتند و به كارنبستند; البته بايد خاكسترنشين شوند، روز به روز ايمان آن‏ها سست‏تر و عقيده ايشان متزلزل‏تر مى‏گردد، دروغ نيست اگر بگويمما مسلمانان امروز بدبخت‏ترين ملل عالم هستيم زيرا دستورات جامع وقيمتى اسلام را كه اساس سعادت و موفقيت‏بود از دستداده و در راه حفظ و نگاه‏دارى اين ميراث گران‏بها نكوشيديم در عوض، جز ناتوانى و نفاق و دورويى و خيانت چيزى به دستنياورديم خون‏هاى ما فاسد و روح ما آلوده گرديده و دل‏هاى آهنينى كه چون كوه استوار و پا برجا بود سستى و رخوت بدان راهيافته است و نتيجه آن جز خوارى و سرافكندگى براى ما و خوان يغماگرى براى دشمنان، چيز ديگر نخواهد بود. (9)

اى‏كاش مسلمانان اندكى به خود مى‏آمدند و در تهذيب و اصلاح خود مى‏كوشيدند و براى به دست آوردن فضايل اخلاقى و صفاتپسنديده، همت مى‏گماشتند و دست تضرع و زارى به درگاه حضرت پروردگار دراز مى‏كردند و آن وجود مقدس را به رحمتواسعه‏اش سوگند مى‏دادند كه نظر مرحمتى به جانب مسلمانان بياندازد تا روحيات و اخلاقياتشان رنگ نوينى به خود بگيرد و ازصفات عالى بر خوردار شوند، بلكه از اين حضيض ذلت‏برهند و دوباره به اوج رفعت‏برسند و پرچم اسلام، سربلندترين پرچم‏هاىجهان و آيت نصر و ظفر گردد و «لعل الله يحدث بعد ذلك امرا». (10)

پى‏نوشتها:

1.شب پنج‏شنبه 20 جمادى الاولى 1369 برابر با 19اسفندماه 1328.

2.بقره (2) آيه 249: «كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن ا(ص)».

3.انفال (8) آيه 65.

4.بحارالانوار، ج‏64، ص‏72، ح‏42، ط بيروت.

5.آل عمران (3) آيه 200.

6.آل عمران (3) آيه 140.

7.نساء (4) آيه 104.

8.حج (22) آيه 11.

9.تصويرى است‏بسيار واضح و جامع از مسلمانان ايران در سال 1328شمسى در دوران سياه ستمشاهى. (مصحح)

10.طلاق (65) آيه 1: (شايد خدا پس از اين، پيش‏آمدى پديد آورد.)

back indexnext
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation