بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب استقامت, سید باقر خسروشاهى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     15 -
     16 -
     17 -
     18 -
     19 -
     20 -
     21 -
     22 -
     23 -
     24 -
     25 -
     26 -
     fehrest -
 

 

 
 

back indexnext

4- استقامت (1) (3)

ياس و اميد

ياس و اميد دو صفتى هستند كه با يك‏ديگر ضديت دارند، جايى كه اميد باشد، ياس و نوميدى را راه نيست و جايى كه ياس پيداشود، اميد در آن‏جا يافت نمى‏شود و هم‏چنان كه اين دو صفت‏با يك‏ديگر جمع نمى‏شوند و پيوسته در جنگند، آثارى كه از اميد ونوميدى برمى‏خيزند نيز باهم ضديت و دشمنى دارند، مانند دو پدرى كه با يكديگر دشمنى داشته باشند و دشمنى آن‏ها بهفرزندانشان به‏ارث برسد.

اندوه

كسى كه روح ياس و نوميدى بر او چيره شود، پيوسته محزون و اندوهناك خواهد بود و به هيچ يك از مقاصد خود نخواهد رسيد;زيرا هنگامى كه به سوى مقصد خود روان است، اگر به كوچك‏ترين مانع برخورد كند، ياس، او را از استمرار در حركت‏به سوىمقصود، باز خواهد داشت، در نتيجه از پايدارى دربرابر موانع منصرف گشته، به هيچ هدف و مقصودى نخواهد رسيد، بلكه هرروزدنبال مقصدى خواهد رفت و صفت تلون در او رشد خواهد نمود و در اثر تلون و هر روز راهى را اختيار كردن و به رنگى در آمدن،هيچ وقت كوشش‏هاى او بارور و مثمر نخواهد شد، تنها ثمرى كه از كوشش خويش مى‏برد همانا رنج‏بيهوده كشيدن و به هيچآرزويى نرسيدن است.

خشنودى

ولكن هرگاه روح اميد بر كسى مستولى شود، هميشه خشنود و كامران خواهدبود و به سوى مقصدى كه قدم برمى‏دارد بى‏گمانموفق شده و به آن مقصدخواهد رسيد; زيرا به هر مانعى كه برخورد كند نوميد نمى‏شود و بااميدوارى كاملى، آن مانع را برداشته وبه سوى مقصد رهسپار خواهد شد. رسيدن به مقصد، او را تقويت كرده و نيروى تازه‏اى به او مى‏دمد بار ديگر، هدف‏و مقصدبزرگ‏ترى را تعقيب خواهد كرد و همچنين بار سوم و چهارم; پس‏وصول به هر هدف كوچك‏ترى، مقدمه براى قدم برداشتن بهسوى هدف بزرگ‏تر خواهد شد و در اثر روح اميدى كه بر او حكومت مى‏كند هيچ وقت ازطول مدت يا از بزرگى و سختى مانع،نوميد نخواهد شد و تا مقصود خويش را در آغوش نگيرد، منصرف نمى‏شود و روح استقامت و پايدارى را كه ليعه سعادت هر كساست، دارا خواهد شد و بر حل هر مشكلى، هر چند بسيار دشوار باشد، توانا خواهد بود، بلكه هر دورى، نزد او نزديك و هر دشوارى، پيش او آسان مى‏شود; پس نتيجه نوميدى، تلون و مرگ است و نتيجه اميد، استقامت است و حيات.

كوچكى موانع

در نظر مردمان با استقامت، هميشه موانع، كوچك و خرد مى‏آيد; زيرا كه روح آنان به مراتب از موانع، قوى‏تر و بزرگ‏تر خواهد بود، ولى كسى كه متلون است، خود را در برابر موانع، حقير و ناتوان مى‏بيند و مانع را سخت و صعب‏العبور مى‏شمارد; زيرا در برابر هرمانعى، عقب نشينى اختيار كرده و ناتوانى خود را به چشم مى‏بيند، از اين جهت، كسانى كه در زندگانى‏هاى سخت وپرحادثه‏تربيت مى‏شوند، پايدارى آن‏ها در برابر فشارها و حوادث بيش‏تر است و چون آزموده مبارزه با مشكلات هستند بر آن‏هاغالب شده و بيش‏تر به نتيجه و مقصود مى‏رسند، چنان‏چه مردان بزرگ تاريخ از ميان اين دسته برخاسته‏اند، ولى كسانى‏كه در يكزندگى راحت و آسوده پرورش يافته‏اند، در برابر فشارها و موانع، فوق‏العاده ضعيف و ناتوان خواهند بود. اميرمؤمنان على(ع)مى‏فرمايد:

«الا و ان الشجرة البرية اصلب عودا و الرواتع الخضرة ارق جلودا والنباتات العذية اقوى وقودا و ابطا خمودا; (2)

درختى كه در بيابان خشك و سوزان پرورش يافته باشد، چوبش محكم‏تر است ولى در برابر گل‏هايى كه زير دست‏باغبان درگلزارها و بوستان‏ها پرورش يافته وبراى آن‏ها همه‏گونه وسايل حيات آماده بوده است، بسيار رقيق و ناتوان خواهندبود....»

هر كس كه اتكا به نيروى خود نداشته و خواسته باشد با كمك ديگرى ادامه حيات بدهد، در نبرد زندگى پيروز نخواهد شد و برفرض به مقامى بزرگ نايل‏شود، توانايى حفظ آن را نخواهد داشت و به زودى از دستش خواهد رفت.

ناز پروردگان

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوستعاشقى شيوه رندان بلاكش باشد

ناز پروردگانى كه در بستر نرم و راحت آرميده‏اند، سرد و گرم جهان را نچشيده و گرفتارى‏هاى آن را نديده‏اند و آزموده مقاومت وپايدارى در برابر موانع و مشكلات نشده‏اند و آن‏چه را كه خواسته‏اند، بدون سختى و ناراحتى بهر ايشان آماده بوده است، هنگامىكه دست تنها شدند و اوضاع و احوالى كه مساعد آن‏ها بود از ميان رفت، توانايى آن را نخواهند داشت كه پر كاهى را بردارند اگرپشه‏اى به آن‏ها لگدى زد، از خود دفاع كنند و اگر جوياى مقصودى باشند، بدان برسند; زيرا عرضه ندارند و در بى‏عرضگى پرورشيافته‏اند.

بچه‏اى كه بسيار بسيار محبوب پدر و مادرى بى نياز و توانا باشد، به طورى كه هر چه بخواهد براى او فراهم كنند، مبادا كودكعزيز، دل آزرده شود يا بگريد، اگر پدر و مادر از دستش رفتند، در ناتوانى و بى‏چارگى خواهد مرد; چون نه‏توانايى بر جذب دارد و نهقدرت بر دفع.

از آن سو، اگر فردى يار و ياورى نداشته باشد و جوياى چيزى بشود كه براى او حاصل نشود، مگر پس از كوشش وجد وجهد بسيارو زحمت طاقت فرسا و تلاش‏هاى بى‏شمار، و پس از آن كه مقصود را به دست آورد، مورد هجوم و حملات فوق‏العاده از هر طرفباشد، رقبا و دزدان نيرومند هم منتظر فرصت‏باشند كه گوهر گران‏بهايش را از كفش بربايند و او با تمام نيروى فكرى و جسمىخود هميشه در دفاع باشد و نقشه‏هاى مخالفان را خنثى كند، چنين كسى بسيار توانا و نيرومند خواهد شد، به طورى كه هيچكس را با او توانايى برابرى و ياراى مقاومت نيست.

كشاورز يزدى كه هيچ ندارد و همه چيز را بايد باكوشش ايجاد كند، بسيار نيرومندتر و در كشاورزى، داناتر از كشاورز مازندرانىاست كه همه چيز را طبيعت‏بهر او آماده كرده است.

زندگانى على(ع) على(ع) با آن دو جمله فوق، زندگانى خود را تشريح مى‏كند كه همه آن، نبردو كوشش و مبارزه بود، از كودكىسر و كارش با رنج و تعب و فشار و سختى و كار و كوشش و پرورش يافته سختى‏هاى حوادث و فشارهاى مشكلات بوده‏است; اوضاعطبيعى حجاز به طورى نامساعد بود كه هيچ چيز در مكه يافت‏نمى‏شد، اهل مكه هميشه در خطر گرسنگى بودند، قوت خود رابايستى از تجارت‏هاى شام و ايران و يمن تهيه كنند، آب را مى‏بايد از اعماق چاه‏ها - كه بدون وسايل صنعتى حفر شده بود - بيرونآورند، غارتگرى و تاراج كه در اثر فقر در شبه جزيره عربستان رواج داشت، كسى را نمى‏گذاشت كه بر مال يا جانش ايمن باشد،گرماى طاقت فرسا و شدت حرارت، برسختى زندگى مى‏افزود، سرماى خشك و سوزنده زمستان، بدن‏هاى لخت و عريان آنان راكه در اثر حرارت آفتاب سوزان تابستان حجاز برشته شده و چندين بار پوست انداخته بود، آزار مى‏داد، حسادت و غرور كه معلولاين‏گونه محيطهاست، ميان آن‏ها دشمنى و زد و خورد به وجود آورده و جنگ‏هاى خانوادگى را فراهم آورده بود، فقر ابوطالب - پدرعلى(ع) - زندگى را بيش‏تر دشوار و مشكل‏تر ساخته بود، ازطرف ديگر، اسلام كه دنياى عرب بر كوبيدن آن همت گماشته بود،نبرد و مبارزه را شديدتر و آتشين‏تر مى‏كرد. على(ع) در چنين زندگانى و محيطى پرورش يافت و بزرگ شد; لذا پس از رسول خداكه مربى او بود، بااستقامت‏ترين فرد بشر گرديد و از همه ياران آن حضرت، در همه فضايل، برترى يافت و از ملك پران شد و آن چهاندر وهم نمى‏گنجد آن شد.

نكته شايان ذكر

نكته شايان ذكر آن است كه گمان نرود استقامت‏بايد با خشونت همراه باشد; چون كوه را براى استقامت مثل مى‏آورند بلكهاستقامت‏بايد بيش‏تر با نرمى و ملايمت همراه باشد و مثال قرار دادن كوه، از نظر پايدارى و استقامتش در برابر طوفان‏هاى شديدو بادهاى خطرناك است و خشونت كوه كه چندان پسنديده نيست‏به جز استقامت آن است كه صفت پسنديده‏اش مى‏باشد.

رسول خدا نمونه كامل و مثل اعلاى استقامتى بود كه يك فرد از افراد بشر مى‏تواند دارا باشد، در صورتى كه ملايم‏ترين اخلاق(خوشرويى، رافت، مهربانى و رقت قلب براى مصيبت زدگان) را به طور اكمل دارا بود و با همين خلق‏خوش بود كه عرب‏هاىسرسخت و خشن را به اسلام و حق و حقيقت راهنمايى فرمود و وحشى‏ترين مردم را به درجات عالى از انسانيت رسانيد. شاعر،مثل خوبى در اين باب (همراه بودن استقامت‏با نرمى) مى‏زند:

جدا شد يكى چشمه از كوهساربه ره گشت ناگه به سنگى دچاربه نرمى چنين گفت‏با سنگ سختكرم كرده راهى ده‏اى نيك‏بختگران سنگ تيره دل سخت‏سرزدش سيلى و گفت دور اى پسر!نجنبيدم از سيل زورآزماىكه‏اى تو كه پيش تو جنبم ز جاى؟نشد چشمه از پاسخ سنگ سردبه كندن در استاد و ابرام كردبسى كند و كاويد و كوشش نمودكز آن سنگ خارا رهى بر گشودز كوشش به هر چيز خواهى رسيدبه هر چيز خواهى كماهى رسيدبرو كارگر باش و اميدواركه از ياس جز مرگ نايد به‏بارگرت پايدارى است در كارهاشود سهل پيش تو دشوارها

ميوه اميد و نوميدى آرى، نتيجه اميد، حيات است و ياس جز مرگ ميوه‏اى ندارد. اميد، هردشوارى را آسان مى‏كند و نوميدى،هر آسانى را دشوار مى‏نماياند. اميد، نيروى استقامت و پايدارى را تقويت مى‏كند و تلون و دودلى را از ميان برمى‏دارد، ولى نوميدى، ضعف و دودلى را بر انسان چيره مى‏كند و رهسپارديار نابودى و نيستى مى‏گرداند. به وسيله استقامت، مى‏توان اميدوار بود و بهوسيله اميد، مى‏توان پايدارى كرد و استقامت نمود.

كسى كه از رسيدن به مقصود نوميد شود و داراى استقامت نباشد، همه مشكلات در نظرش لاينحل مى‏آيد و موانع را غير قابلتسخير و شكست ناپذير مى‏شمارد، ولى كسى كه داراى استقامت‏باشد، عدد مشكلات در نظرش بسيار كم و هريك را به آسانىقابل حل مى‏داند و موانع را بسيار كوچك و نابود شدنى مى‏انگارد، چنين كسى مرد كار است و بيش‏تر كار مى‏كند و كم‏تر مى‏گويد، برخلاف آن ديگرى كه مرد خيال و پندار است كه بيش‏تر خيال مى‏كند و كم‏تر عمل دارد يا بيش‏تر مى‏گويد و كم‏تر كار مى‏كند.

پرحرفى

پر حرف‏ها كه تنها همتشان سخن گفتن و به عقيده خودشان مجلس‏آرايى‏كردن است كم‏تر داراى استقامت و پشت‏كار مى‏باشند،براى آن كه سخن خود را زيبا و عقلايى جلوه دهند، چيزهاى خيالى و پندارى را واقعى و عملى مى‏شمارند; اينان كم‏تر گوشمى‏دهند، بلكه توانايى گوش دادن ندارند و اين خود دليل بر نابخردى ايشان است تمام هوس آن‏ها اين است كه حرف بزنند وپرچانگى كنند، در هر موضوعى هر چند مربوط به خود يا شغلشان يا رشته تخصصشان نباشد، اظهار نظر مى‏كنند و متخصصانآن رشته را خطا كار مى‏خوانند، در هر جمع و مجلسى حضور مى‏يابند، دوست دارند كه يگانه سخن‏گو و متكلم وحده باشند.

بزرگ پنداشتن موانع

موانع و مشكلاتى كه در راه رسيدن به هر هدفى پيش مى‏آيد، آن قدر كه توهم بزرگ بودن براى آن‏ها مى‏شود، در واقع عظيم وصعب العبور نيستند، همان كه اندك كوششى براى از ميان برداشتن آن‏ها به كار رود، ارزش واقعى آن‏ها آشكارمى‏شود كه بسياركوچك‏تر و حقيرتر از آن‏چه پنداشته شده بود، بوده‏اند واغلب، عظمت آن‏ها; مانند: توپ‏هاى توخالى و شيرهاى برفى، واقعيتنداشته و خيالى محض بوده‏اند. مردمان معتاد از اين قبيلند كه سوراخى را چاهى و جويى را دريايى مى‏پندارند.

بسيارى از مردم هستند كه خود را خردمند مى‏دانند، ولى به ارزش واقعى اشيا نمى‏توانند پى برند; چون پندارشان مانع ازتشخيص حقيقى آن‏هاست; مانند تاريكى شب كه چيزها را دگرگونه و يا چندين برابر آن‏چه كه هست، به نظر مى‏آورد; استقامت،نابود كننده اين گونه توهمات و پندارهايى است كه مانع از ادراك حقيقت اشيا مى‏شوند و هر چيزى را دگرگونه و ياعظيم‏تر از آنچه كه هست، جلوه مى‏دهند.

مسجد مهمان‏كش

پدرم نقل مى‏كرد كه: سيد جمال‏الدين اسدآبادى در يك از نوشته‏هايش مثلى‏مى‏آورد و مى‏گويد:

«مسجدى بود كه هر كس شب را در آن مسجد به روز مى‏آورد، مى‏مرد و صبحگاهان جنازه‏اش را بيرون مى‏آوردند، مردى كه در اثرفشار زندگى تصميم به خود كشى گرفته بود، به سوى مسجد روان شد تا شب را در آن‏جا به سر برد وتصميم خود را جامه عملبپوشاند، هنگامى كه در آن‏جا دراز كشيده بود وباكنجكاوى فراوان، مترصد بود كه ببيند چه مى‏شود و چگونه اسباب مرگ فراهممى‏گردد، ناگهان صداى عظيمى را شنيد كه از ستون مسجد برخاست و پس‏از اندى، صداى عظيم‏ترى برخاست و پى درپى صداهاعظيم‏تر و رعب آورتر مى‏شد، او پنداشت كه اين صداهاى رعد آسا، مقدمه براى آمدن قاتل و يا افتادن چيزى است كه مرگ بهوسيله آن محقق مى‏شود، بانگ زد كه من آمدم در اين‏جا بميرم، به اين صداها احتياج نيست، كار خود را انجام دهيد كه صدايىعظيم‏تر ورعب آورتر برخاست، او خنده‏اى كرد و سخن خود را تكرار نمود و گفت: اين‏چيزها در من تاثيرى ندارد، كار خود را انجامدهيد، باز هم صداى عظيم و رعدآسايى بر خاست كه در و ديوار را به لرزه در آورد، او همچنان نشسته و منتظربود كه سر انجام چهمى‏شود كه ناگهان ستون مسجد شكافى خورد و مقدارى خاك از آن برزمين ريخت و ديگر تا صبح صدايى شنيده نشد و آن مرد،زنده از مسجد بيرون آمد و معلوم شد كه در آن ستون، طلسمى بوده كه شكننده آن، كسى بوده كه مرعوب آن صداها نشود و دربرابر آن توپ‏هاى توخالى، پايدارى كند ديگران باشنيدن آن صداها مرعوب شده و از ميدان به در مى‏رفتند و جان مى‏دادند، ولىاين مرد، چون از جان گذشته بود، مرعوب نشد و پوچ بودن آن‏ها را به چشم ديد.»

سپس سيد جمال‏الدين، دول كفر را به آن ستون طلسم، تشبيه مى‏كند كه اگر مسلمانان در برابر آن، مقدارى پايدارى وستقامت‏به خرج دهند و شخصيت‏خودرا فراموش نكنند، بطلان عظمت‏خيالى آن‏ها آشكار مى‏شود.

تبليغات زهرآگين

يكى از تبليغات زهرآگينى كه دشمنان اسلام در ميان مسلمانان كرده‏اند و مغزهاى آن‏ها مخصوصا سال‏خوردگانشان را مسمومنموده‏اند و خيال‏بافان و مردمان پندارى را بدان، مشغول ساخته‏اند، آن است كه هيچ پيش آمدى در كشورهاى اسلامى، بدوناراده و ميل آن‏ها انجام نمى‏شود، حتى لقمه نانى كه چوپانى در قلعه‏اى دور افتاده، در دهان خود مى‏گذارد، در اثر خواستهآن‏هاست، در نتيجه اين تصور، ضعف روحى عجيب و نوميدى فوق‏العاده و تنبلى نابود كننده‏اى بر آن‏ها چيره شده است كه كفارآرزومندند كه مسلمانان، داراى اين گونه افكار و صفات بشوند، با آن كه پيش‏تر حوادثى كه رخ مى‏دهد، طبق دل‏خواه آن‏ها نيست،چيزى كه هست آن‏ها از حوادث موجود به نفع خودشان استفاده مى‏كنند و يا زمينه قابلى را تحريك كرده و آتشى را دامن زدهتاسير آن را به نفع خود تغيير دهند.

مسلمانان واقعى

هر چه مسلمانان امروز، خيالى هستند، مسلمانان پيشين واقعى و عملى بوده‏اند، مربى آن‏ها رسول خدا مرد عمل بود و آن‏ها رامردان عمل تربيت‏كرد و از استقامت‏خود در آن‏ها دميد كه اگر ذره‏اى از استقامت رسول خدا در ميان مسلمانان امروز يافت مى‏شد، جهان اسلام، جهان ديگرى بود و مسلمانان، عزيزتر و ارجمندتر از اين بودند. اى كاش همان‏طور كه مسلمانان پيشين، در راه دينو حقيقت، كوشا و پايدار بودند و برادرى خويش را تا آخرين نفس با يكديگر حفظ مى‏كردند، حتى جان خود را براى حفظ جانبرادران خود به خطر مى‏انداختند; مسلمانان امروز نيز كمى به غيرت مى‏آمدند و رفتار پرورش يافتگان مكتب محمد و آل محمدرا سرمشق خود قرار مى‏دادند تا بدين روزگار مسكنت و بدبختى و فلاكت نمى‏رسيدند.

ابن ابى عمير

محمد بن ابى عمير (3) يكى از برجستگان عصر خويش و از فقهاى نامى و ثروتمندان شيعه به شمار مى‏رفت; هارون الرشيد خليفهمقتدر عباسى، او را احضار كرد و نام‏هاى شيعيان را از او خواست، ولى محمد، در برابر قدرت فوق‏العاده هارون، ايستادگى كرد ونام‏هاى برادران خود را بروز نداد; هارون ثروتش را ضبط كرد، محمد استقامت نمود و راز را فاش نكرد، هارون به زندانش افكند،نتيجه نداد، آن قدر در زندان بماند كه آثار قلمى و تاليفات گران‏بهايش كه به نود اثر مى‏رسيد در خانه پوسيد و باز رازش را فاشنكرد، اين پيرمرد را طبق فرمان هارون، از زندان بيرون آوردند و عريان كردند و هر چه توانستند تازيانه‏اش زدند و چون كوهاستقامت كرد، ثروتش را داد، پانزده سال زندان كشيد، هزاران تازيانه بر تن عريان و رنجورش فرود آمد، ولى استقامت كرد و جانبرادران خود را از خطر نگاه داشت. (4)

مسلمانان امروز، بدون تهديد يا تطميع، بر ضد هم مى‏كوشند و جان يك‏ديگر را به خطر مى‏اندازند، برادرى و برابرى از ميانآن‏ها رخت‏بر بسته و بى‏ايمانى به جاى ايمان و نفاق به جاى برادرى نشسته و سال‏هاست كه مرگ اجتماعى دامنگير ما شده ورمقى از حيات براى ما نمانده است ابدا در فكر نيستيم، چنان خفته‏ايم كه گويى مرده‏ايم; در اين جهان، هر ملتى به فكر خويشاست جز ما مسلمانان كه به فكر خويش نيستيم، بلكه از روى جهل و نادانى، براى ديگران سينه چاك مى‏كنيم.

پى‏نوشتها:

1.شب پنج‏شنبه 29 ربيع الآخر 1369 برابر با 28 بهمن‏ماه 1328.

2.نهج البلاغه، نامه 45.

3.محمدبن ابى عمير از اصحاب حضرت كاظم و حضرت رضا(ع) مى‏باشد كه وفاتش در 217ق. بوده است.

4.سيد ابوالقاسم موسوى خوئى، معجم رجال الحديث، ج‏14، ص‏279.

back indexnext
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation