بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چشم به راه مهدی, جمعى از نویسندگان مجله حوزه   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     CHESHM01 -
     CHESHM02 -
     CHESHM03 -
     CHESHM04 -
     CHESHM05 -
     CHESHM06 -
     CHESHM07 -
     CHESHM08 -
     CHESHM09 -
     CHESHM10 -
     CHESHM11 -
     CHESHM12 -
     CHESHM13 -
     CHESHM14 -
     CHESHM15 -
     CHESHM16 -
     CHESHM17 -
     CHESHM18 -
     CHESHM19 -
     CHESHM20 -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page


  آغازين سخن
  حكومت اسلامى در عصر انتظار
  مقدمه
  فراگيرى ستم و فساد از نشانه هاى ظهور
  نقد و بررسى
  ممنوعيت قيام در عصر غيبت ؟!
  نقد و بررسى
  3. خبر دادن پيامبر(ص ) از حركتهاى پيروز مسلمانان :
  4. تاءييد قيام زيد:
  5. تاءييد قيام حسين بن على شهيد فخ :
  6. تاءييد قيام مختار به خونخواهى شهداى كربلا و بر ضد بنى اميه
  7. تاءييد قيام توابين
  تشكيل حكومت در عصر غيبت ، دخالت در قلمرو امام معصوم
  نقد و بررسى
  مهدويت و مدينه فاضله
  انسان در انديشه مدينه فاضله
  خصوصيات آن (ص ) چيست ؟
  (ص ) در دو نگاه
  نيك شهر افلاطونى
  مدينه فاضله فارابى
  مدينه فاضله در عصر جديد
  مدينه فاضله سوسياليستهاى تخيلى
  جمع بندى
  مهدويت و توسعه اسلامى
  ويژگيهاى مدينه فاضله ، در عصر ظهور
  ختام
  زندگى دينى پيش از ظهور
  مقدمه
  شرح انديشه دينى
  شاخصهاى ديندارى
  1. انتظار فرج
  2.نگهداشت ايمان دينى
  3.ارزش ديندارى
  بررسى نشانه هاى ظهور
  مقدمه
  1. منظور از نشانه هاى ظهور
  2. منظور از قائم
  3. نشانه هاى بر پايى قيامت
  4.احتمال جعل و تحريف
  5. مشخص نبودن زمان ظهور
  شمار نشانه هاى ظهور
  انواع نشانه هاى ظهور
  1- نشانه هاى حتمى
  2- نشانه هاى متصل به ظهور
  3. نشانه هاى غيرعادى
  قانون معجزه
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 1. خروج سفيانى
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 2. خسف در بيداء
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 3. خروج يمانى
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى :4.قتل نفس زكيه
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 5. صيحه آسمانى
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : يادآورى چند نكته
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 6. خروج دجال
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 7. در آمدن پرچمهاى سياه ازخراسان
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 8. خسوف و كسوف
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 9. فراگير شدن جهان از ظلم وجور
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 10- زمينه سازان
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 11- بارانهاى پياپى
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 12- جنگهاى خونين
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 13- خروج ياءجوج و ماءجوج
  شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 14- طلوع خورشيد از مغرب
  اشكالاتى كه در باب نشانه ظهور، مطرح شده است
  نگاهى به تولد و زندگى امام زمان
  مقدمه
  چگونگى ولادت
  ياد آورى دو نكته : 1. ولادت پنهانى
  ياد آورى دو نكته : 2. مكان تولد و نگهدارى
  دلايل احتمال اول
  دلايل احتمال دوم
  دلايل احتمال سوم و چهارم
  از وفات امام حسن عليه السلام تا پايان غيبت صغرى
  1. امامت در خردسالى
  2. نماز بر پيكر پدر
  آغاز غيبت و داستان سرداب
  دوره غيبت كبرا
  راز طول عمر
  مكان و مسكن
  زن و فرزند
  سرانجام
  موافقان و مخالفان مهدى
  مقدمه
  ياران امام
  خاستگاه ياران
  گزينش ياران
  ويژگيهاى همراهان مهدى
  مخالفان مهدى
  1. راحت طلبان :
  2. جمود انديشان :
  3. كافران و منافقان
  شيوه برخورد امام با مخالفان
  دسته اول
  دسته دوم :
  دسته سوم :
  فلسفه غيبت در منابع كلام شيعى
  هيچ يك از شيعه و اهل سنت وجود مهدى را انكار نكرده اند
  فلسفه غيبت در زبان دانايان غيب
  رحلت امام صادق و تاويل مهدى
  دفاع نقلى از فلسفه غيبت
  عصر آشفتگى و حيرت
  ضرورت تبيين عقلى غيبت
  شيخ صدوق و فلسفه غيبت
  فلسفه غيبت از نظر كلام مفيد
  رويارويى اماميه و معتزله در فلسفه غيبت
  پيوند غيبت و قاعده لطف
  فلسفه غيبت در آثار كلامى پس از شيخ طوسى
  نتيجه
  امام مهدى ، در آثار شخصيتهاى اسلامى
  مقدمه
  كمال الدين و تمام النعمه
  الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد
  الفصول العشره فى الغيبه
  پرسشهاى دهگانه
  رسالة ثانية فى الغيبة
  اثبات الوصيه
  كفاية الاثر
  المقنع فى الغيبة
  البرهان على صحة طول عمر الامام صاحب الزمان (عج )، ج 2
  كتاب الغيبة
  اعلام الورى باعلام الهدى
  التذكرة فى احول الموتى و امور الاخرة .
  كشف الغمه فى معرفة الائمه
  فرائد السمطين ، فى فضائل المرتضىوالبتول و السبطين و الائمة من ذريتهم ج 2
  شرعة التسمية حول حرمة التسميه
  المحجة فيما نزل فى القائم الحجة
  ينابيع الموده
  نور الابصار
  الاذاعة لما كان و ما يكون بين يدى الساعة
  نجم الثاقب فى احوال الامام الغائب
  اعيان الشيعه ، جلد 4
  المهدى
  كتاب الغيبة
آغازين سخن
بسم اللّه الرحمن الرحيم
اماما، عاشق توييم و دوستدار دوستاران تو و خاك پاى منتظران تو، اما فسوسا كه خود،خانه دل را براى انتظار تو مهيا نساخته ايم .
اماما، با مژگان نروبيده ايم گرد راه را، با اشك ، نشسته ايم غباردل را.
اماما، نروبيده ايم غبار گناه از دل ، اما عاشقيم ، نمى دانيم اين عشق سوزان ، در كجاىجانمان جاى گرفته كه بى تابمان كرده .
اماما، شرمنده ايم كه خانه دل را براى حكمرانى تو، پاك نساخته ايم .
اماما، از كاروان عاشقان تو، عقب مانده ايم . مركب راهوار نداريم كه به اين كاروانشورانگيز، دست يابيم .
اماما، راه ، پيچاپيچ است و پر از گردنه هاى هراس انگيز، ما، بى پا افزار و توشه ،سرگردان .
اماما، خمينى آمد و گزيد و برد و ما پس مانده ها و وازده ها، ترسيم كه هيچگاه به آن آستانجلال راه نيابيم و غبار شويم و در هوا معلق و سرگردان ، نه آرامشى ، نه قرارى ، نهپناهى و نه منزلى .
اماما، بيم آن را داريم در عمق شب ، گم شويم و گرفتار رهزنان .
اماما، مى دانيم كه خود، خود را به وادى هول انگيز بلا افكنده ايم ، اما هنوز، كورسويى ازچراغ عشق ، در جانمان سو سو مى زند.
اماما، دريا آشنايان ، به عمق درياى عشق فرو رفتند و ما درساحل مانده ايم ، نه چشمى كه آن همه زيبايى را ببينيم و نه انسى با امواج كه با آنهادر آميزيم و نه پرتوى از عشق كه به جان حقيقت راه يابيم .
اماما، عشق ، رخى نمود و جلوه اى كرد، ولى ما سرگرم بوديم و از شربت گواراى عشق ، مارا بهره اى نرسد.
اماما، نسيم عشق وزيد و ما در غفلت بوديم ، اينكه بى نصيبى از نسيم عشق ، چگونه از اينبيابان آتشناك رهايى يابيم و جانهاى پژمرده خود را با نسيمدل انگيز صبح ، شاداب كنيم .
اماما، راه دشوار است و رهزن ، بسيار و عجبا همه در لباس مهر و محبت و راهنما ودل مى سوزانند و به نرمى و گرمى ، راه مى بندند كه ما راه مى نمايانيم .
اماما، بوجهل ها، بسيار شده اند. همانان كه تا ديروز خسى بودند و اسير باد، امام اينككه با پايمردى روح خدا، پايبند شدند و استقرار يافتند، به خود مى خوانند.
اماما، ((بولهب ))ها نيز بسيار شده اند. لهيب كينه هاشان ، سركش است و سوزنده . توانديدن هيچ زيبايى را ندارند، دوست دارند، همه چيز را خاكستر ببينند.
اماما، ((حمالة الحطب ))ها، روزان و شبان ، هيزم كشى مى كنند، تا آتشهاى كينه ها رابگيرانند و هميشه آنها را سوزنده و سركش نگهدارند.
اماما، رسوايان و ناخالصان رانده شده ، ناصافان تصفيه شده ، دوچهرگان نقاب افكندهشده ، مرتجعان زمين گير شده ، كژانديشان تارانده شده و... در بيغوله ها و تاريك خانهها پناه گرفته اند و در كار غيبت مردان حاضر در صحنه هاى كارند و جهاد و به سخرهگرفتن مردان راسخ در دين .
اماما، فسونگران ، گروه گروه در ويرانه ها گردهم آمده اند و بر گرهها مى دمند، تاگره در كار زمينه سازان انقلاب جهانى تو اندازند و سرعت اين حركت مقدس را كند كنند.
اماما، خدعه ها و ترفندها بسيار به كار بستند و مى بندند تا عاشقان تو را از راهى كهبرگزيده اند، باز دارند و نگذارند نور حق ، جلوه كند.
اماما، با اين همه ، عشق به تو، چنان سوزان است و حركت آفرين كه در جلو راه مردان وزنانى كه به عشق تو مى زيند، هيچ مانعى و هيچ بازدارنده اى ، تاب مقاومت ندارد، همه ،مى سوزند و بر باد مى روند.
اماما، تا پيش از طلوع خورشيد 57، تصوير روشنى از حركت جهانى تو نداشتيم كهچگونه مليونها انسان ، سر بر آستان تو مى سايند و به امر تو عاشقانه سر مى دهند وجگر گوشه هاى خود را تقديم مى دارند، در تو ذوب مى شوند و بسان پولاد، مقاومند،صخره وش جلوى دشمن تو صف مى بندند، زمين زير گامهايشان ، به لرزه درمى آيد، درعين حال چهره هاى آرامى دارند و لبهاى خندان و دستان يتيم نواز و قلبهاى پر از مهر وصفا.
اما، در فجر 57 و پس از طلوع خورشيد گرمابخش در بهمن سرد، به بهار خرم و شاد،كه همه آلاله ها در پاى تو مى ريزند، همه گلهاى سرخ سرخ بر تو لبخند مى زنند،همه مرغان نغمه خوان به عشق تو مى سرايند، همه چشمه ها، به عشق تو مى جوشند،گل و گياه به عشق تو جان مى گيرند و طراوت و شادابى مى يابند، ايمان آورديم .
ايمان آورديم كه ((دجال ))ها رسوا مى شوند.
ايمان آورديم كه ((سفيانى ))ها سر به نيست مى شوند.
ايمان آورديم كه فرياد تو، نداى حيات بخش نو، مهرورزيهاى تو، كران تا به كران رادر خواهد نورديد و فوج فوج ، به سوى تو خواهند آمد و تو را چو نگينى در آغوشخواهند گرفت .
اماما، نسيمى از بوستان عشق تو، در اين ملك وزيد، حيات آفريد، مردگان را زنده كرد وشورى عظيم انگيخت ، اگر خدا لطف كند و تو از پرده به درآيى و پا در اين ملك گذارىو آن نسيم دل انگيز، شبان و روزان بوزد، چه خواهد شد؟ آيا مرگ هم معنى خواهد داشت ؟ ياهمه چيز و همه كس ‍ به آب حيات دست خواهند يافت و رقصان و پاى كوبان به سوى وادىايمن ، وادى بى خزان ، وادى بى مرگ ، ره خواهند سپرد و در آن سرزمين بى گزند،جاودانه خواهند زيست .
اماما، به عشق تو، صفحه صفحه اين صحيفه را نگاشته ايم و با اشك فراق تو آن راآراسته ايم ، اميد آن داريم كه به جمع ما، از سر مهر نظر افكنى و در هنگامه ها راهمانبنمايى .
حكومت اسلامى در عصر انتظار
مقدمه
از مباحث مهم و اساسى در دوره غيبت ، بحث حكومت اسلامى و
انتظار فرج و ارتباط آن دو با يكديگر است . بيشتر فقهاى شيعه ،تشكيل حكومت اسلامى را در دوره غيبت ، ضرورى مى دانند و بر اين باورند كه فقهاىعادل ، بايد به اين مهم اقدام كنند و اگر يكى از آنانتشكيل حكومت داد، بر ديگران واجب است كه از او پيروى كنند.
در مقابل ، شمارى اندك برآنند كه اقامه حكومت از شؤ ون امام معصوم است ، بنابر اين ، درعصر غيبت تشكيل حكومت جايز نيست . اين تفكر، كه نخست به صورت يك اختلاف نظرفقهى كلامى مطرح بود، در اين اواخر رنگ سياسى به خود گرفت . شمارى بر اساسهمين بينش به مخالفت با مشروطه پرداختند (1) و بزرگانى چون : آخوند خراسانى ،آية الله مازندرانى ، علامه نائينى و... را تخطئه كردند. زيرا اين گونه كارها را درعصر انتظار مشروع نمى دانستند.
اين تفكر چون تضادى با خودكامگى حكام نداشت ، بلكه غير مستقيم توجيه گراعمال آنان نيز بود، از سوى آنان حمايت و ترويج شد، تا جايى كه پيش از انقلاباسلامى ، هواداران اين انديشه به صورت تشكيلاتى منسجم در آمدند.
اين گروه ، با تبليغ اين كه وظيفه ما در اين عصر، انتظار است و بس و ما نبايد دركارهاى سياسى دخالت كنيم ، با مبارزان و طرفداران راه امام خمينى ، مخالفت مى كردند.اين بينش با القاى گفتارى از قبيل اين كه : از ما كارى ساخته نيست آقا امام زمان عج خودبايد بيايد و كارها را اصلاح كند، ما موظف به چنين امورى نيستيم ،... روحيه بى تفاوتى، سكوت و سكون و ظلم پذيرى را تقويت مى كردند. (2)
هر چند با تلاش عالمان آگاه و پيروزى انقلاب اسلامى ، اين باور غلط، از صحنه بيرونشد و بسيارى از هواداران آن ، به صف انقلاب و مبارزان پيوستند، ولى اين بدان معنىنيست كه اين تفكر به كلى ريشه كن شده و ديگر هيچ هواخواهى نداشته باشد، زيرا هنوزدر گوشه و كنار، حتى از سوى برخى از خواص به آن دامن زده مى شود. از آن روى ،بسيارى از دانشوران و صاحب نظران ، پس از انقلاب اسلامى ، برخى بهاجمال و برخى به تفصيل به نقد و بررسى اين انديشه و مبانى آن پرداخته اند. (3)
با نگاهى به گفته ها و نوشته هاى طرفداران اين نظريه و دلائلى كه بدان استنادكرده اند، مى توان گفت كه اين باور انحرافى از سه راه زير سرچشمه گرفته است :
1. برداشت نادرست از رواياتى كه گسترش ستم و فساد را از نشانه هاى ظهور امام زمانعج معرفى مى كند.
2. استناد به رواياتى كه از هر گونه قيامى در عصر غيبت ، نهى و به سكوت و سكونو صبر بر بلاها، دعوت كرده است .
3. تفسير نادرست از امامت و رهبرى و تصور اين كهتشكيل حكومت در عصر غيبت ، دخالت در قلمرو كار امام معصوم عليه السلام است .
در اين مقال ، با بهره گيرى از گفتار بزرگان و با استناد به منابع روايى ، سيرهمعصومين عليه السلام و... به نقد و بررسىدلائل فوق خواهيم پرداخت .
فراگيرى ستم و فساد از نشانه هاى ظهور
در روايات ماءثوره از معصومين عليه السلام آمده است كه پيش از ظهور مهدى عليه السلامظلم و فساد، جهان را فرا مى گيرد، انحراف و كجروى به اوج مى رسد. بسيارى ازگناهان بزرگ رواج مى يابد.
پيامبر اسلام مى فرمايد:
(( المنتظر الذى يملاء الله به الارض قسلطا و عدلا كما ملئت جورا وظلما.(4) ))
زمين را خداوند، به وسيله مهدى منتظر عج پر ازعدل و داد مى كند، همان گونه كه پر از ستم و جور شده است .
مضمون جمله فوق از ائمه معصومين عليه السلام نيزنقل شده است . (5) در برخى از روايات همين باب بعضى از گناهانى كه پيش از ظهوررواج پيدا مى كند آمده است . (6)
برخى ، از اين گونه روايات ، نتيجه گرفته اند كه وجود ستم و فساد و حكومتهاى خودكامه در جهان ، پيش از ظهور مهدى عليه السلام طبيعى است ، بلكه مقدمه ظهور و فرج آنحضرت است و ما نبايد با مقدمه ظهور آن حضرت مبارزه كنيم .
اينان ، با اين برداشت ، تشكيل حكومت اسلامى را در دوره غيبت ممنوع اعلام كرده اند؛ زيرابه پندار اينان ، هر اندازه دولت اسلامى موفقيت كست كند، از ظلم و فساد كاسته مى شودو ظهور امام عليه السلام كه مشروط به پر شدن زمين از فساد و ستم است ، به تاءخيرمى افتد!
نقد و بررسى
پيامدهاى زيانبار اين برداشت از روايات ، تا حدودى روشن است . زيرا بر اساس اينتفكر، امر به معروف و نهى از منكر و دخالت در امور سياسى ، نه تنها جايز نيست كهبايد به كسانى كه به اين مسائل مى پردازند، مخالفت كرد:
((آنان اجازه هيچ گونه فعاليت سياسى خلاف رژيم طاغوتى را به اعضاى خويش نمىدادند و تمام فعاليتهاى گروههاى مبارزاتى مسلمان را بدون پشتوانه فرهنگى ، مردمى ومردود مى دانستند و متقابلا رژيم طاغوت هم هيچ برخوردى جدى با تشكيلات آنان داشت .(7)
صاحبان اين تفكر، راه و حركت امام خمينى را تخطئه مى كردند. و ارتباط با امام و ياران اورا، گناهى نابخشودنى مى دانستند (8)
اين برداشت از روايات ، به دلايل زير باطل است :
به نتيجه اين برداشت ، هيچ فقيهى نمى تواند ملتزم باشد، زيرا لازمه اين تفكر، تنهاعدم مشروعيت حكومت نيست ، بلكه هر عمل مصلحانه اى بايد از ديدگاه آنان جايز نباشد. ازامر به معروف و نهى از منكر در امور جزئى گرفته تا مبارزه با ستم و حكومتهاىستمگر. حال آن كه امر به معروف و نهى از منكر، از ضروريات اسلام و بر هر فردمسلمان ، انجام آن واجب است .
افزون بر اين ، پيامبر گرامى اسلام مدينه فاضله در خصوص وظايف منتظران مهدى (ع )مى فرمايد:
(( طوبى لمن ادرك قائم اهل بيتى و هو مقتد بهقبل قيامه ، يتولى وليه ، و يتبرا من عدوه و يتولى الائمة الهادية من قبله ، اولئك رفقايىو ذوو ودى و مودتى ، و اكرم امتى على ...)) (9)
خوشا به حال كسى كه به حضور ((قائم )) برسد وحال آنكه پيش از قيام او نيز، پيرو او باشد. آن كه با دوست او دوست و با دشمن او دشمنو مخالف است و با رهبران و پيشوايان هدايتگر پيش از او نيز دوست است .
اينان ، همنشين و دوستان من ، و گرامى ترين امت در نزد من هستند.
بزرگترين مبارز، عليه ظلم و جور حكومتهاى باطل ، خود مهدى است ، پس چگونه ممكن استكه جامعه منتظر در اين بعد به او اقتدا نكند و به او مانند نشود.
بنابراين ، انسان منتظر، نمى تواند در برابر فساد و ستم و حكومتهاى جور بى تفاوتباشد، تا چه رسد به اين كه مؤ يد آنان باشد.
لازمه اين تفكر اين است كه قيام و اقدام پيامبرمدينه فاضله و ائمه معصومين (ع ) نيزبراى تشكيل حكومت ، درست نبوده است ؛ زيرا اين حديث ، هم از پيامبرمدينه فاضله و هم ازديگر ائمه نقل شده است و مضمون آن نيز، مقيد به زمان خاصى نيست . بنابراين ، بايدتلاشهاى ائمه (ع ) و حتى پيامبررا در راه تشكيل حكومت اسلامى منكر شويم ، و يا ((نعوذبالله )) آنها را نيز محكوم كنيم ؛ زيرا همه اينها حركتهاى اصلاحىقبل از ظهور بوده است . پس برداشت فوق ، با سيره قطعيه معصومين (ع ) ناسازگار است، زيرا آنان ، با اين كه در انتظار حكومت جهانى مهدى (ع ) بودند، لحظه اى از تلاش وكوشش در راه مبارزه با حكومتهاى جور باز نمى ايستادند. احاديثى كه از على (ع ) دربارهظهور مهدى (ع ) نقل شده ، بيانگر آن است كه آن حضرت ، با اين كه در انتظار حكومتجهانى مهدى (ع ) بوده ، ولى اين انتظار، او را از تلاش و مبارزه باز نمى داشته است .براى كسى كه اندك آشنايى با تاريخ اسلام داشته باشد، مى داند كه على (ع ) تاآخرين لحظات زندگى در تلاش و مبارزه براى تحقق حكومت حق بود و هنوز از جنگ باخوارج نياسوده بود كه در نهروان ايستاد و مردم را به جنگ با معاويه دعوت كرد. (10)
در كوفه نيز، آماه مى شد، تا جنگ ديگرى را با معاويه ساز كند كه به شهادت رسيد.(11)
پس از شهادت آن حضرت ، جريان تشكيل حكومت اسلامى و كوتاه كردن دست جباران ازحاكميت مردم ، به عهده امام حسن (ع ) قرار گرفت و امام (ع ) پس از به وجود آمدنتشكل نوين در لشگر، به معاويه مى نويسد:
((فاليوم فليتعجب المتعجب من توثبك يا معاويه على امر لست من اهله ، لابفضل فى الدين معروف ، و لا اثر فى الاسلام محمود... فدع التمادى فىالباطل و ادخل فيما دخل فيه الناس من بيعتى ، فانك تعلم انى احق بهذا الامر منك عند اللهو عن كل اواب حفيظ.)) (12)
امروز، جاى آن است كه از دست اندازى تو بدين مسند، در شگفت فرو روند، چرا كه تو،به هيچ روى شايسه اين منصب نيستى نه به داشتن فضيلتى اسلامى و نه به گذاشتناثرى نيك و پسنديده ... پس پى گيرى باطل را فرو گذار و چونان مردم ، به بيعت مندرآى ؛ چه ، تو خود مى دانى كه من به خلافت از تو شايسته ترم در نزد خداوند و درنزد هر مسلمان توبه كار و شايسته .
اما پس از آن كه عده اى از فرماندهان وى به معاويه پيوستند وخلل در صف لشكريان پديد آمد و ياران وفادار اندك شدند و جنگ را با آن وضعيت ، بىسرانجام ديد، صلح و مراقبت بر اعمال معاويه را اصلح دانست و در برابر اعتراضبرخى از يارانش فرمود:
((و الله ما سلمت الامراليه الا انى لم احد انصارا و لو وجدت انصارا لقاتلته ليلى ونهارى .)) (13)
به خدا سوگند! كار را به معاويه وانگذاشتيم ، مگر به خاطر اين كه ياورى نداشتماگر ياورانى داشته باشم ، شب و روز با معاويه خواهم جنگيد.
امام حسين (ع ) نيز، براى برچيدن بساط ننگين و فساد گستر يزيد بن معاويه به پا مىخيزد و حماسه بزرگ كربلا ره به وجود مى آورد. آن حضرت در تبيين گوشه اى ازهدفهاى خود، از امر به معروف و نهى از منكر و مبارزه با سلطنت ناحق يزيد، سخن مىگويد و رهبرى را حق خود مى شمرد و با استناد به سخنان پيامبر گرامى اسلام مدينهفاضله ، از مبارزه با سلطان جائر به عنوان وظيفه همه مسلمانان ياد مى كند.
ديگر ائمه نيز، با توجه به شرايط زمانى و مكانى ، نه تنها با دستگاههاى ظالممبارزه كردند كه مسلمانان را نيز به جهاد بر ضد آنان فرا خواندند. بيش از پنجاه روايتدر ((وسائل الشيعه )) و ((مستدرك الوسائل )) و ديگر كتابهاى روايى است كه ائمهبه شيعيان امر مى فرمايند: از پادشاهان و ستمگران كناره گيرى كنيد، به دهان مداحانخاك بريزيد، هر كس بامدادى براى آنان بتراشد و يا دواتشان را آماده كند چنين و چنان مىشود و...(14)
آرى ، ائمه (ع ) منتظر حكومت جهانى مهدى (ع ) بودند. ولى انتظار آنان مسؤ ليت ساز بود،نه مسؤ ليت بردار. انتظارى كه آنان را لحظه اى از تلاش ‍ و كوشش براى نابودىدشمن و استقرار حكومت اسلامى باز نمى داشت .
اين برداشت ، معارض است با آن دسته از رواياتى كه از وجود قيامها و حكومتهاى حق ، كهپيش از ظهور مهدى (ع ) پديدار مى گردند، خبر مى دهند:
پيامبر اكرم مدينه فاضله مى فرمايد:
(( يخرج اناس من المشرق فيوطئون للمهدى سلطانه .(15) ))
مردمى از مشرق قيام مى كنند و زمينه حكومت مهدى عليه السلام را فراهم مى سازند.
حافظ ابوعبدالله گنجى شافعى ، محدث معروفاهل سنت در كتابى كه درباره مناقب على عليه السلام نوشته بابى را با عنوان : ((ذكراهل المشرق للمهدى عليه السلام )) آورده است . وى در اين باب حديث فوق رانقل كرده و در ذيل آن نوشته است :
(( هذا حديث حسن ، صحيح روته الثقات و الاثبات ، اخرجه الحافظ ابو عبدالله بنماجة القزوينى ، فى سننه .(16) ))
اين حديث ، حديثى است حسن و صحيح كه آن را راويان موثق و عالمان حجت روايت كرده اند، وحافظ ابن ماجه قزوينى ، اين حديث را در كتاب سنن خود آورده است .
در برخى ديگر از روايات فريقين ، به شكل گرفتن دولت حقى ، پيش از ظهور مهدى (ع)، كه تا قيام آن حضرت ادامه پيدا مى كند، تصريح شده است :
امام باقر(ع ) مى فرمايد:
(( كانى بقوم قد خرجوا جوابالمشرق ، يطلبون الحق فلا يعطونه ، ثم يطلبونهفلا يعطونه فاذا راءوا ذلك وضعوا سيوفهم على عواتقهم فيعطون ما ساءلوا، فلايقبلونه ، حتى يقوموا، و لا يدفعونها الا الى صاحبكم قتلا هم شهداء اما انى لو ادركت ذلكلا بقيت نفسى لهذا الامر.(17) ))
گويا مى بينم مردمى را از مشرق ، كه در طلب حق قيام كرده اند، ولى (حاكمان ) به آنانپاسخى نمى دهند. پس از مدتى ، دوباره قيام مى كنند. اين بار نيز، به آنان پاسخىداده نمى شود. ولى اين مرتبه كه وضع را چنين مى بينند، شمشيرهاى خود را بر شانههايشان مى نهند. در اين هنگام ، آنچه را مى خواهند به آنان مى دهند. اما نمى پذيرند و دستبه قيام مى زنند (و رژيم حاكم را ساقط و حكومتى بر اساس مبانى اسلامتشكيل مى دهند) اينان ، اين حكومت را جز به صاحب شما (حضرت مهدى (عج )) تسليم نمىكنند. كشتگان اين قيام ، همه شهيد به شمار مى آيند. اگر من ، آن زمان را درك كنم ، خود رابراى خدمت مهدى (ع ) نگه مى دارم .
در سنن ابن ماجه ، (18) كنزالعمال ،(19) الملاحم و الفتن ،(20) روايتى نزديك بهمضمون اين روايت آمده است ، با اين تفاوت كه اين حديث ، از پيامبر اكرم مدينه فاضله و ازطريق اهل سنت و آن روايت از طريق شيعه از امام محمد باقر(ع )نقل شده است . هر دو، به اين معنى اتفاق دارند كه پيش از انقلاب جهانى مهدى ،متصل مى شود. سيد بن طاووس ، اين حديث را به صورتى دقيق تر از كتاب ((الفتن ))تاءليف نعيم بن حماد خزاعى (21) كه از محدثين بزرگاهل سنت است و در قرن دوم و سوم هجرى مى زيسته ،نقل كرده است : نعيم بن عبدالله ، به سند خود از ابراهيم بن علقمه ، از عبداللهنقل مى كند كه ما روزى نزد پيامبر اسلام مدينه فاضله نشسته بوديم كه گروهى ازبنى هاشم نزد ما آمدند. تا چشم پيامبرمدينه فاضله به آنان افتاد، رنگش دگرگون وآثار ناراحتى در چهره اش نمايان شد. اصحاب علت ناراحتى را پرسيدند، حضرت چنينتوضيح داد:
(( انا اهل بيت اختار الله لنا الاخره على الدنيا و اناهل بيتى هولاء يلقون بعدى بلاء و تطريدا حتى ياتى قوم من ههنا نحو المشرق اصحابرايات سود يساءلون فلا يعطونه مرتين او ثلاثا فيقاتلون فينصرون فيعطون ماساءلوا فلا يقبلونها حتى يدفعونها الى رجل مناهل بيتى فيملاء الارض ‍ عدلا كما ملوها ظلما، فمن ادرك ذلك منكم فلياتهم و لو حبوا هلىالثلج فانه المهدى .(22) ))
ما خاندانى هستيم كه خداوند براى ما، آخرت را بر دنيا برگزيده و اينان كه خاندان منهستند، پس از من دچار بلا و آوارگى و دورى و تبعيد از وطن مى گردند و اين سختيها، ادامهمى يابد، تا زمانى كه مردمى از مشرق زمين قيام مى كنند. آنان كه اصحاب پرچمهاى سياههستند. در آغاز قيام ، خواسته مردم از حكومت ، حق است ، ولى سردمداران حكومت زير بار نمىروند، دو يا سه بار قيام با اين انگيزه صورت مى گيرد، تا اين كه مردم به مبارزه خودادامه داده و حكومت تسليم خواسته هاى آنان مى گردد، ولى اين بار، مردم نمى پذيرند.
و حكومت جديدى بر اساس حق تشكيل مى دهند و اين حكومت تداوم مى يابد. تا اين كه مردم آنرا به مردى از خاندان من تحويل مى دهند و او زمين را پر ازعدل مى كند، همانگونه كه پر از ظلم كرده اند. پس اگر كسى از شما آن زمان را درك كند،بايد به آن مردم بپيوندد، هر چند سينه خيز روى برف برود، چون او مهدى (ع ) است .
گروهى احاديث فوق را بر قيام و نهضت امام خمينىحمل كرده اند و جمهورى اسلامى را زمينه ساز حكومت مهدى (ع ) شمرده اند. (23)
در روايتى ديگر، قيام يمانى از نشانه هاى قيام قائم خوانده شده و پرچم او، پرچم هدايتو مردم نيز، به يارى او دعوت شده اند.
امام باقر(ع ) مى فرمايد:
(( ...و ليس فى رايات راية اهدى من اليمانى هى راية هدى لانه يدعوا الى صاحبكم ،فاذا خرج اليمانى حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم ، و اذا خرج اليمانى فانهض اليه ، فانه رايته راية هدى و لايحل لمسلم ان يتلوى عليه ، فمن فعل ذلك فهو مناهل النار، لانه يدعوا الى الحق و الى الطريق مستقيم .(24) ))
هيچ يك از پرچمهاى برافراشته شده (پيش از ظهور امام زمان (ع )) هدايت يافته تر ازپرچم يمانى نيست . پرچم او، پرچم هدايت است . زيرا او، مردم را به حكومت امام زمان (ع )فرا مى خواند. به هنگام خروج يمانى ، فروش سلاح بر مردم و هر مسلمان حرام است .هنگامى كه يمانى خروج كرد، به سوى او بشتاب ، زيرا پرچم او پرچم هدايت است .براى هيچ مسلمان روا نيست كه با او مخالفت كند. مخالف او در آتش است ، زيرا يمانى مردمرا به حق و صراط مستقيم دعوت مى كند.
از روايات فوق ، استفاده مى شود كه پيش از قيام قائم ، قيامهايى صورت مى گيرد ومردم بايد در آن قيامها شركت كنند.
رواياتى كه دلالت بر فراگير شدن ظلم در هنگام ظهور مهدى (ع ) مى كنند، به اين معنىنيستند كه همه مردم در آن زمان فاسد و ستمگرند و هيچ فرد و يا گروه صالحى در آنهنگام يافت نمى شود كه از حق طرفدارى كند كه در نتيجه ، فراگير شدن ظلم و فسادجبرى باشد و مبارزه با آن غلط و مبارزه با مقدمه ظهور فرج ! زيرا به تعبير قرآن ، بههنگام ظهور مهدى (ع ) افراد صالح و مستضعف وجود دارند كه آنها وارث حكومت زمين ، بهرهبرى آن حضرت مى شوند.(25) روايات زيادى نيز بر اين معنى دلالت دارند. (26) بنابراين ، اين برداشت با اين دسته از آيات و روايات تعارض دارد.
در احاديث ياد شده ، تكيه بر فراگير شدن ظلم است ، نه فراگير شدن كفر و بى دينى. يعنى چنان نيست كه در هيچ جا اهل اعتقاد و دين يافت نشوند. پس همان گونه كه از ظاهراين روايات استفاده مى شود، مراد از جمله : (( ملئت ظلما و جورا.)) ظلم طبقه حاكمه است ،زيرا لازمه ظلم ، وجود مظلوم است ، بنابراين ، به هنگام ظهور مهدى (ع )، ظلم طبقه حاكمدر ابعاد گوناگون شدت مى يابد و فراگير مى شود و قيام مهدى (ع ) براى حمايت ازمظلومان است :
((مسلمانان در آخرالزمان ، به وسيله مهدى عليه السلام ، از فتنه ها و آشوبها خلاصىمى يابند، همان گونه كه در آغاز اسلام از شرك و گمراهى رهايى يافتند.(27) ))
با توجه به اين معنى ، اين احاديث ، به هيچ روى مسؤ وليت مبارزه با فساد و ستم وجانبدارى ازحق و عدالت و همچنين تشكيل حكومت اسلامى را نفى نمى كنند.
ممنوعيت قيام در عصر غيبت ؟!
از جمله رواياتى كه براى مشروع نبودن تشكيل حكومت در عصر غيبت ، مورد استفاده واقعشده اند، رواياتى است كه به ظاهر قيام مسلحانه را پيش از ظهور مهدى عليه السلام منعمى كنند و تاكيد دارند كه اين گونه قيامها به ثمر نمى رسند. روايات ياد شده را شيخحر عاملى در ((وسائل الشيعه )) و محدث نورى در ((مستدركالوسائل )) گرد آورنده اند. براى پاسخ به شبهه فوق ، به دسته بندى روايات يادشده مى پردازيم و از هر كدام نمونه اى نقل و سپس به نقد آن مى پردازيم :
1- برخى از اين روايات ، به طور عام ، هر نوع قيام و برافراشتن هر پرچمى را پيش ازظهور حضرت حجت عليه السلام محكوم مى كنند و پرچمدار آن را طاغوت مشرك معرفى مىكنند.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
(( كل رايه ترفع قبل قيام القائم فصاحبها طاغوت يعبد من دون الله )).(28)
هر پرچمى پيش از قيام قائم بر افراشته شود، صاحب آن طاغوتى است كه در برابرخدا پرستش مى شود.
امام باقر مى فرمايد:
((هر پرچمى پيش از پرچم مهدى عليه السلام بلند شود، پرچمدار آن ظاغوت است.(29) ))

next page

fehrest page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation