بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چشم به راه مهدی, جمعى از نویسندگان مجله حوزه   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     CHESHM01 -
     CHESHM02 -
     CHESHM03 -
     CHESHM04 -
     CHESHM05 -
     CHESHM06 -
     CHESHM07 -
     CHESHM08 -
     CHESHM09 -
     CHESHM10 -
     CHESHM11 -
     CHESHM12 -
     CHESHM13 -
     CHESHM14 -
     CHESHM15 -
     CHESHM16 -
     CHESHM17 -
     CHESHM18 -
     CHESHM19 -
     CHESHM20 -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 8. خسوف و كسوف
از نشانه هاى ظهور، كسوف در نيمه ماه رمضان و خسوف در آخر و يااول همان ماه است .
كسوف در روزهاى نخست و روزهاى آخر ماه و خسوف در روزهاى ميانى ماه ، طبيعى و عادى استو در طول تاريخ ، بارها و بارها، رخ داده و از نظر علمى خسوف و كسوف در روزهاى يادشد، پديده عادى به حساب مى آيد و از ديرباز، منجمان ، بر اساس محاسبه هاى دقيقرياضى و نجومى ، زمان گرفتن خورشيد، يا ماه را درطول سال ، پيش بينى مى كرده اند، ولى خورشيد گرفتگى در وسط ماه يا ماه گرفتگىدر اول و يا آخر آن ، ظاهرا امرى غير عادى و رؤ يت آن ، امكان ندارد. البته در خود رواياتهم ، به غير عادى بودن تحقق اين نشانه تصريح شده است :
امام باقر(ع ) مى فرمايد:
((آيتان تكون قبل القائم لم تكونا منذ هبط آدم (ع ) الى الارض ، تنكسف الشمس فىالنصف من شهر رمضان والقمر فى آخره ، فقالرجل يا بن رسول الله تنكسف الشمس فى آخر الشهر والقمر فى النصف ؟فقال ابوجعفر(ع ): انى لاعلم بما تقول ولكنها آيتان لم تكونا منذ هبط آدم (ع )(347) .
دو نشانه ، پيش از قيام مهدى (ع ) پديد خواهد آمد كه از زمان هبوط آدم (ع ) در زمين بىسابقه است : گرفتن خورشيد نيمه ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن .
مردى به امام عرض كرد: اى پسر رسول خدا! كسوف در وسط و خسوف در آخر ماه ؟
حضرت فرمود: (آرى ) من به آنچه مى گويى داناترم ، ولى آن دو نشانه اند كه واقعشدن آنها از زمان هبوط آدم (ع ) سابقه ندارد.
اين كه سؤ ال كننده ، از سخن امام (ع )، در شگفت مى شود و نيز تاءكيد و تصريح امام (ع) به اين كه وقوع اين دو نشانه ، به گونه اى است كه از ابتداى خلقت ، سابقه ندارد،ولى با اين حال ، واقع خواهند شد. به روشنى گويا اين نكته است كه تحقق خسوف وكسوف ، به گونه اى كه ياد شد، خارج از چهارچوب ، امور عادى به صورت معجزهخواهد بود.
يا مى فرمود:
(( ان لمهدينا لم يكونا منذ خلق الله السموات و الارض ، ينكسف القمرالاول ليلة من رمضان و تنكسف الشمس فى النصف منه ، ولم يكونا منذ خلق الله السمواتوالارض (348) .))
براى مهدى ما، دو نشانه است كه از هنگامى كه خداوند آسمانها و زمين را خلق فرمود،سابقه ندارد: خسوف در اول ماه رمضان و كسوف در نيمه همان ماه .
در اين روايت ، زمان كسوف به جاى آخر ماه ، اول ماه و به جاى هبوط آدم ، خلقت زمين وآسمانها آمده است . در برخى روايات ، كسوف در سيزدهم و چهاردهم ماه نيز آمده است(349) . كسوف ، افزون بر اول و آخر ماه رمضان كه در دو روايت گذشته بود، در 5 و25 ماه نيز پيش گويى شده است (350) . اين اختلاف اندك ، اثر چندانى در مساءلهندارد، زيرا گرفتن ماه ، در شبهايى كه ماه در محاق است ، ديده نمى شود، حالا چهاول ماه و چه آخر ماه و چه شبهاى نزديك به آخر، هر چند در شب پنجم و بيست و پنجم ،احتمال وقوع آن بعيد نيست .
به نظر مى رسد كه وقوع اين دو پديده ، به صورت غير عادى ، به خاطر آن است كهاهميت مساءله ظهور، نمايانده بشود و مردم از خواب غفلت بيدار شوند و خود را مهياى مشاركتدر آن نهضت عظيم سازند.
به عبارت ديگر، خداوند در آستانه ظهور، براى اقامه حجت بر مردم و مطمئن ساختن يارانحضرت مهدى (ع )، به ظهور آن حضرت ، چنين پديده هايى را بر خلافمعمول و به گونه معجزه محقق مى گرداند.
برخى بر اين باورند كه خسوف و كسوف ، به گونه اى كه ياد شده ، در چهارچوبحوادث طبيعى و عادى نيز قابل بررسى و تبيين است و براى آن ، احتمالها و توجيه هايىرا ياد كرده اند، ولى نياز به اين توجيه ها نيست ، زيرا هيچ اشكالى ندارد كه پديدارشدن آنها به صورت معجزه باشد، زيرا در جهت اقامه حجت و تقويت حق و هدايت مردم است وبا قانون معجزه ناسازگارى ندارد. البته يادآورى اين نكته لازم است كه اگر چه درروايات فراوانى ، در منابع شيعه و سنى ، به پديد آمدن اين نشانه در آستانه ظهورتصريح شده است ،(351) ولى اين نشانه از نشانه هاى حتمى ظهور نيست و در روايات، به ناگزير بودن آن اشاره نشده است ، از اين روى خسوف و كسوف را از نشانه هاىقطعى و مسلم ظهور نمى توان به حساب آورد.
شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 9. فراگير شدن جهان از ظلم وجور
فراگير شدن ظلم و جور، از نشانه هاى معروف ظهور حضرت مهدى به شمار است . ايننشانه ، در روايات بسيار، به چشم مى خورد. در بعضى به همين عنوان كلى ، مورد اشارهقرار گرفته ، چنانكه در روايت معروفى كه با سندهاى گوناگوننقل شده آمده :
(( يملاء الله به الارض قسطا بعد ما ملئت ظلما و جورا(352) .))
خداوند، به وسيله ظهور مهدى عليه السلام زمين را پر ازعدل و داد مى سازد، پس از آن كه از ظلم و ستم پر شده باشد.
يا از حضرت مهدى (عج ) نقل شده :
(( علامة ظهورى كثره الهرج و المرج و الفتن ... .)) (353) ))
نشانه آشكار شدن من ، زياد شدن هرج و مرج و فتنه ها و آشوبهاست .
گاهى نيز، زياد شدن گناهان و مفاسد اخلاقى و اجتماعى در ميان مسلمانان ، به عنواننشانه هايى نزديك شدن ظهور پيش گويى است .
علامه مجلسى در باب نشانه هاى ظهور، روايتى را از امام صادق آورده كه در آن ، بيش ازيكصد نوع گناه و انحراف اخلاقى ، اجتماعى ، اعتقادى و فرهنگى كه در دوران عيبت ، دامنگير جوامع اسلامى مى شود، پيش گويى شده است ،(354) از جمله : رشوه خوارى ،قماربازى ، شراب خوارى ، زياد شدن زنا، لواط، قطع صلح رحم ، سنگدل شدن مردمان ، اهتمام مردم تنها به شهوت و شكم ، از ميان رفتن شرم ، نپرداختن زكات وخمس ، كم فروشى ، بى اعتنايى به اوقات نماز، آراستن مساجد به زيورآلات ، گزاردنحج به انگيزه هاى مادى و براى غير خدا، رعايت نكردن احترام بزرگترها، پيروى ازثروتمندان ، صرف كردن سرمايه هاى عظيم در فساد وابتذال و بى دينى ، چاپلوسى و تملق گويى و... .
زياد شدن اين فسادها و آلودگيها در ميان مردم ، در واقع ، نوعى از فراگير شدن ظلم وجور روى زمين است . البته فساد و گناه ، كم و بيش ، در ميان مردم بوده ، مهم ، فراگيرشدن آن است ، به گونه اى كه بديها بر خوبيها، ضدارزشها، بر ارزشها، غلبه مىيابد و لهيب آتش فساد و تباهى ، دامن همه را مى گيرد و جامعه انسانى در باتلاق فساد وانحطاط فرو مى رود.
افزون بر اين ، گسترش حاكميت استكبار در روى زمين در استضعاف و محروميت قرارگرفتن پيروان حق ، كه بر اساس پيش گويى امامان (ع ) در آستانه ظهور پيش خواهدآمد، نمود ديگرى از بى عدالتى و زياد شدن ظلم و جور است .
در زمان حاضر، سلطه ستمگرانه و غارتگرانه استكبار جهانى و استثمار به غارتثروتهاى ملتهاى محروم ، طليعه اى از تحقق اين نشانه و فراگير شدن ظلم و جور است .
يادآورى : سخن از زياد شدن ظلم و جور و گناه و كم شدن افراد صالح است ، نه اين كههمه مردم كافر شوند، يا افراد صالح هيچ نباشند. در همان زمان ، كه همه جا را تباهىفرا گرفته و ابرهاى تيره گناه سايه افكنده ، افراد پاكباخته ، متعهد و صالحى كهزمينه قيام آن حضرت را آماده مى سازند و در حمايت از آن منجى بزرگ ، به جهاد برمىخيزند.
در روايات ، در حالى كه از زياد شدن ستم ، به عنوان نشانه ظهور ياد شده ، به ايننكته اشاره شده كه جامعه منتظر مهدى ، بايد در به پا داشتن ارزشها و مبارزه با ضدارزشها، تلاش جدى بكند و منتظران ، به تهذيب نفس ‍ بپردازند و... .
شهيد مرتضى مطهرى ، روايتى از شيخ صدوق مى آورد مبنى بر اين كه : منظور ازفراگير شدن ستم ، آن است كه هر يك از شقى و سعيد، گروه حق وباطل ، به نهايت كار خود مى رسند. ستمكاران و بدكاران ، به نهايت درجه بدى ونابكارى مى رسند و لهيب آتش آنان همه را فرا مى گيرد. در اين هنگام ، كه صالحان درمظلوميت و استضعاف به سر مى برند و همه راههاى چاره بر آنان بسته مى شود، مهدى (ع) ظهور مى كند و دنيا را پر از عدل و داد مى كند.(355)
شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 10- زمينه سازان
انقلاب حضرت مهدى عليه السلام همچون ديگر انقلابها، بدون مقايسه و زمينه سازى ،به وجود نمى آيد، بلكه در آستانه ظهور، حركتهايى پا مى گيرد و زمينه را براى ظهورآن حضرت فراهم مى آورد. اين سلسله قيامها و انقلابها كه از سوى حق پويان صورت مىگيرد، بر اساس آنچه در برخى روايات آمده ، زمينه را براى حركت جهانى مهدى (عج )آماده مى كند.
پيشگويى تحقيق اين نشانه ها، به تعبيرهاى گوناگونى در روايات آمده كه به چندنمونه از آن اشاره مى كنيم :
پيامبر اكرم (ص ) مى فرمايد:
(( يخرج ناس المشرق فيوطئون سلطانه . (356) ))
گروهى از ناحيه مشرق ، قد برمى افرازند و زمينه حكومت مهدى (ع ) را فراهم مى سازند.
يا مى فرمايد:
(( تجى ء الرايات السود من قبل المشرق كان قلوبهم زبر الحديد فمن سمع بهمفلياءتهم فبايعهم و لو حبوا على الثلج . (357) ))
افرادى با بيرقهاى سياه ، از ناحيه مشرق مى آيند كه دلهاى آنان مانند قطعه هاى فولاد،محكم است . پس هر كس قيام آنان را شنيد، براى بيعت به سوى آنان بشتابد، هر چند لازمباشد، با سينه بر روى برف برود.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
(( كانى بقوم قد خرجوا بالمشرق ، يطلبون الحق فلا يعطونه ، ثم يطلبونه فلايعطونه ، فاذا راوا ذلك ، وضعوا سيوفهم على عواتقهم فيعطون ماسالوا فلا يقبلونهحتى يقوموا، و لايدفعوا الا الى صاحبكم قتلاهم شهداء، اما انى لو ادركت ذلك لابقيت نفسىلصاحب الامر. (358) ))
گويى قومى را مى بينيم كه از مشرق در طلب حق قيام كرده اند، ولى بدانان نمى دهند وباز مطالبه مى كنند، ولى بدانها نمى دهند، پس چون چنين مى بينند، شمشيرهاى خويش رابر دوش مى گيرند (آماده نبرد مى شوند) پس در آن هنگام ، آنچه را مى خواهند به آنان مىدهند، ولى نمى پذيرند تا اين كه پيروز مى شوند و آن را جز به حضرت صاحبالاءمر(ع ) تسليم نمى كنند. كشتگان آنان شهيدند. اگر من آنان را درك كنم ، جانم را براىصاحب الاءمر مى گذارم .
در اين روايات ، به روشنى از برپايى قيامها و انقلابهايى در آستانه ظهور حضرتمهدى (ع ) خبر داده شده است . افزون بر اينها، روايات فراوان ديگرى نيز وجود دارد كهصرف نظر از موارد اختلاف اندكى كه در جزئيات آن هست ، در مجموع ، همه آنها بر ايننكته اتفاق دارند كه پيش ‍ از ظهور مهدى (ع )، حكومتى به رهبرى يكى از صالحان ، كهگمان مى رود از فرزندان ، پيامبر هم باشد، در ناحيه مشرقتشكيل مى گردد و زمينه ظهور را مهيا مى سازد. و اين حكومت ، تا ظاهر شدن مهدى (ع ) وتسليم آن به حضرت ايشان ، ادامه مى يابد.
بر همين اساس ، برخى ، تشكيل دولت شيعى مذهب صفويه را، كه پس از قرنها استيلاىحاكمان مستبد و متعصب عامى مذهب ، روى كار آمد، همان دولتى دانسته اند كه در روايات ، ازجمله زمينه سازان حكومت مهدى (ع ) به شمار آمده است .(359)
در اين زمان ما نيز، برخى با استناد به ويژگيهايى كه در روايت آمده ، انقلاب اسلامىايران را كه در سال 1357 ه - . ش به رهبرى امام خمينى به پيروزى رسيد، هماندولتى دانسته اند كه زمينه را براى ظهور و قيام مهدى (ع ) آماده مى كند و ان شاء الله تاظهور آن حضرت ادامه مى يابد(360) .
به باور اينان ، بسيارى از نشانه ها كه در روايات آمده ، بر انقلاب اسلامى ايرانتطبيق مى كند، به ويژه در برخى روايات ، به رهبرى مقام ، كه سيدى از اولاد پيغمبراست و از قم قيام مى كند و ياران او، بدون ترس و واهمه در برابر طاغوت پايدارند،اشاره شده است كه همگى آنها به انقلاب اسلامى ، صدق مى كند(361) .
در هر صورت ، گرچه قرائن فراوانى اين احتمال را قوت مى بخشد، ولىدليل قطعى و صحيحى كه ثابت كند منظور از حكومت زمينه ساز كه ائمه (ع ) از آن خبرداده اند، انقلاب اسلامى ، به رهبرى امام خمينى است ، در دست نيست .
البته اين ، نخستين بارى نيست كه علماى شيعه ، چنين احتمالى را مطرح ساخته اند. پيش ازاين نيز، هرگاه حركت و انقلابى از ناحيه شرق ، بويژه منطقه خراسان صورت مىگرفت ، اين احتمال قوت مى گرفت .
ولى ، ناگفته نماند، هيچ يك از آن حركتها به اندازه انقلاب اسلامى ، زمينه ساز انقلابمهدى (ع ) نبوده اند. بكله اصلا مقايسه آنها با انقلاب اسلامىباطل است ، از اين روى احتمال اين كه مراد از ((دولت زمينه ساز)) از جمله انقلاب اسلامىايران باشد و تا ظهور حضرت مهدى (ع ) تداوم يابد، بسيار است .
بالآخره ، چه اين احتمالها درست باشد و چه نباشد، با توجه به روايات بسيارى كه دراين بخش رسيده ، در دوره غيبت و در آستانه ظهور مهدى ، دولتهايى به حمايت از حق روىكار مى آيند و انقلابهايى به حمايت از آن پا مى گيرند و زمينه را براى ظهور مهدى (ع )آماده مى سازند و اين ، از نشانه هاى ظهور است .
شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 11- بارانهاى پياپى
در سال ظهور، بارانهاى پياپى ، زمين را آباد و سرسبز مى كند و وضع مردم ، بهتر مىشود. امامان (ع ) در تبيين نشانه هاى ظهور و خبر دادن از رخدادهاى آن روزگار، از اينواقعه نيز، ياد كرده اند كه به چند نمونه از احاديثى كه در اين باره رسيده اشاره مىكنيم :
شيخ مفيد، با بهره گيرى از روايات ، مى نويسد:
(( ثم يختم ذلك باريع و عشرين مطرة متصل فتحيى بها الارض ‍ بعد موتها و تعرفبركاتها(362) .))
پس پايان مى گيرد اين (پديد آمدن نشانه ها) با بيست و چهار باران پياپى كه زمين راپس از آن كه مرده بود، زنده مى كند و بركات آن را مى شناساند.
شيخ طوسى از امام صادق (ع ) روايت مى كند:
(( ان قدام القائم لسنة غيداقة ، يفسد التمر فىالنخل فلاتشكوا فى ذلك (363) .))
در آستانه قيام مهدى (ع )، سالى پرباران خواهد بود كه در اثر آن ، خرما بر روىنخل مى پوسد. پس در اين ، ترديدى به خود راه ندهيد.
يا امام صادق مى فرمايد:
(( و اذا آن قيامه ، مطر الناس فى جمادى الآخرة و عشرة ايام من رجب ، مطرا لم يرالناس مثله ، فينبت اللّه به لحوم المؤ منين فى ابدانهم فى قبورهم ...(364) .))
و چون هنگام ظهور مهدى (ع ) نزديك شود، در تمام ماه جمادى الآخر و ده روز نخست ماه رجب ،بارانى بر مردم ببارد كه تا آن هنگام ، مانند آن را نديده باشند. پس خداوند، به وسيلهآن ، گوشت بر بدن مؤ منان ، كه در قبرهايشان خفته اند، بروياند.
بارش اين مقدار باران ، آن هم پياپى ، كم سابقه و يا بى سابقه است . با اينحال ، حمل آن بر معجزه ، وجهى ندارد، زيرا وقوع آن به گونه عادى ممكن است . البتهاحتمال ديگرى نيز وجود دارد كه اين بارانها، همزمان و در همه جاى زمين ببارد كه در اينصورت ، مى تواند جنبه اعجاز داشته باشد(365) .
اين نشانه را گرچه بزرگانى مانند: شيخ مفيد، شيخ طوسى و طبرسى در رديف نشانههاى ظهور آورده اند، ولى بايد توجه داشت :
اولا، روايت طبرسى و مفيد مرسله است .
ثانيا، جمله (( فينبت اللّه به لحوم المؤ منين )) درذيل روايت طبرسى ، نشان مى دهد كه مربوط به برپايى قيامت و زنده شدن مردگان است.
و ثالثا، روايت شيخ طوسى نيز ضعيف است ، زيرا در سند آن على بن ابى حمزه(366) قرار دارد كه از واقفيه است .
بنابراين ، اثبات چنين نشانه اى براى ظهور، به استناد اين گونه روايات ،مشكل است . البته از مجموع اين روايات و سخنانى كه در اين باب گفته اند، با توجهبه اين كه دوران ظهور، آغاز سامان يافتن امور و از بين رفتن مشكلات است ،احتمال مى رود كه از نظر طبيعى ، شرايط مساعدى پيش مى آيد، تاسال ظهور سالى پرباران و آبادان باشد.
شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 12- جنگهاى خونين
در منابع دينى ، از جنگ هاى خونين و كشتارهاى بزرگ نيز، به عنوان نشانه هاى ظهور يادشده است (367) . گويا اين جنگها بين اهل باطل ، بر سر رقابتهاى مادى و سياسى روىمى دهد كه در نهايت ، بدون پيروزى هيچ يك از دو گروه و پس از بر جاى گذاشتن .انبوهى از كشته ها، پايان مى يابد. بروز چنين فاجعه اى بزرگ ، نتيجه طبيعى فسادزمين و فراگير شدن ظلم و جور است . از برخى روايات ، استفاده مى شود كه در منطقه((قرقيسا)) جنگ عظيمى بين بنى عباس و مردانى رخ مى دهد كه نوجوانان زورمند،فرسوده و پير مى گردد و لاشه هاى كشته هاى بر روى هم انباشته مى گردد. از قرائنو شواهد برمى آيد كه اين خون ريزيهاى بزرگ ، در همان واقعه خروج سفيانى وآشوبهاى آن زمان است و حادثه جداگانه اى نيست .
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از اين روايات ، در هم كوبيدن مستكبران و دشمنان حق وعدالت باشد كه در زمان ظهور و به دست مهدى (ع ) انجام مى شود، بنابراين از وقايعدوران ظهور است ، نه نشانه ظهور.
شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 13- خروج ياءجوج و ماءجوج
در برخى روايات ، خروج ياءجوج و ماءجوج از نشانه هاى ظهور، دانسته شده (368) كه با دقت در اين روايات ، روشن مى شود كه ارتباطى به مساءله ظهور ندارند، بلكهبيشتر آنها، ناظر به برپايى قيامت هستند. دو موردى كه در قرآن از خروج ياءجوج وماءجوج ياد شده هم (369) ، هيچ دلالتى بر اين قضيه ندارد.
اين ، افزون بر ضعف سند روايات اين باب و ضعف دلالت و نارسايى و گاه تناقضآنهاست .
شمارى از نشانه هاى حتمى و غير حتمى : 14- طلوع خورشيد از مغرب
از جمله نشانه هاى ظهور كه در روايات به آن اشاره شده ، طلوع خورشيد از مغرب است ،وقوع چنين پديده اى ، اگر معناى ظاهرى آن مراد باشد، مستلزم در هم ريختن و از همپاشيدن نظم جهان و تغيير در حركت منظومه شمسى خواهد بود و اين ، بااصول حاكم بر نظام طبيعت ، ناسازگارى دارد. به طور قطع حضرت مهدى (ع )، برروى همين زمين ، حكومت جهانى خويش را تشكيل مى دهد(370) .
بر اين اساس تحقق اين نشانه به گونه معجزه ، چنانكه برخى پنداشته اند، ميسر نيست، زيرا معجزه در محدوده نظام حاكم بر طبيعت و جهان صورت مى گيرد(371) .
به نظر مى رسد، منظور از طلوع خورشيد از مغرب ، حضرت مهدى است .
فيض كاشانى در توضيح رواياتى در اين زمينه مى نويسد:
(( و كاءنه كنى بطلوع الشمس من مغربها فى الحديث عن ظهوره (ع ) كما يظهر منبعض الاخبار))(372) )) .
گويا، طلوع خورشيد از مغرب ، كنايه از ظهور حضرت مهدى (ع ) است ، همان گونه كهاز برخى اخبار هم استفاده مى شود.
همان گونه كه مرحوم فيض اشاره كرده ، از برخى روايات نيز اين مطلب استفاده مىشود. در ذيل رويات صعصعه ، كه اين حادثه را به عنوان نشانه ظهور معرفى مى كند،جمله اى است كه روشنگر اين معناست . صعصعة در پاسخ فردى كه از منظور اميرالمؤ منين(ع ) از جمله (( لا تساءلونى عما يكون بعد ذلك ...)) پرسيده بود، گفت :
(( ان الذى يصلى خلفه عيسى بن مريم هو الثانى عشر من العترة التاسع من ولدالحسين بن على (ع ) و هو الشمس الطالعة من مغربها(373) .))
كسى كه حضرت عيسى (ع )، پشت سروى نماز مى گزارد، دوازدهمين نفر از خاندانپيامبر(ص ) و نهمين نفر از فرزندان حسين بن على است و هم اوست خورشيدى كه ازغروبگاهش طلوع مى كند.
بر اين اساس ، طلوع خورشيد از مغرب ، معناى كنايى دارد و در حقيقت تشبيه شده استظهور حضرت مهدى (ع ) به طلوع خورشيد از غروبگاهش . همان گونه كه خورشيد، پساز آن كه چهره در نقاب شب فرو مى كشد، دوباره پرده هاى سياهى را مى درد و طليعهروشن آن از كرانه هاى افق پرتوافشانى مى كند، حضرت مهدى (ع ) نيز، پس از طىدوران محنت و محروميت و سپرى شدن روزگار غيبت و انتظار، ظهور مى كند بسان خورشيدى ،جهان فتنه عدالت و بستوه آمده از ظلم و ستم و بى عدالتى را با پرتو حياتبخش عدالت، زنده و روشن مى كند.
اشكالاتى كه در باب نشانه ظهور، مطرح شده است
اكنون كه برخى از نشانه هاى ظهور را مورد بررسى قرار داديم و به ميزان صحت هريك و نيز اقسام آن اشاره كرديم ، يادآورى اين نكته را نيز لازم مى دانيم كه در بابنشانه ظهور، گاهى اشكالاتى مطرح شده است كه بد نيست در اين جا به آنها اشاره كنيم .
1- دلسردى و ياءس
با توجه به اين كه نشانه ها بر اساس پيش بينى معصومان (ع )، درطول دوره غيبت واقع مى شوند، مسلمانان چاره اى ندارند جز آن منتظر تحقق آنها بمانند و دربرابر رخدادها تسليم باشند. روشن است كه اين ، سبب دلسردى و ياءس آنان مى شود ودر نتيجه از تعقيب اهداف بلند اسلامى و انجام وظايف و مسؤ وليتهاى خويش ، دلسرد مىشوند(374) .
اين اشكال درست نيست ، زيرا همان گونه كه پيش از اين اشاره كرديم ، نشانه هاى ظهور،چه حتمى و چه غير حتمى ، امورى نيستند كه تغييرناپذير باشند و بدون هيچ تغييرى وبه گونه خودكار، در موقع مقرر واقع گردند، بلكه آنها بر اساس پيش بينىمعصومان (ع ) در صورتى كه اوضاع و احوال ، به همانروال كه پيش بينى شد، جلو رود واقع مى شوند و تنها بيانگر نزديك تر شدنظهورند، نه چيز ديگر.
در ميان اين همه نشانه اى كه براى ظهور بيان شد، تنها شمار اندكى از نشانه ها،ناگزيرند و بر اساس تفسيرى كه از ناگزير بدون آنها ارائه شد، آنها نيز، امورىجبرى و تغييرناپذير نيستند و ممكن است به اراده خداوند، تغيير كنند و يا پيش و پسداشته شوند.
افزون بر اين ، نشانه هاى حتمى ظهور، نشانه هاى در آستانه ظهور واقع مى شوند.بنابراين ، پيش بينى و تبيين نشانه هاى ظهور، نه تنها مايه دلسردى و سستى مؤ مناننمى گردد كه چراغ اميد را در دل آنان روشن نگه مى دارد و آنان را در به عهده گرفتننقشهاى اساسى دلگرم مى كند.
2- آگاه شدن مخالفان
تشريح نشانه هاى ظهور، به همان نسبت كه براى مؤ منان و دوستان آن حضرت رهگشاست و موجب مى گردد كه آنان با درك و بينش صحيح از زمان ، خويش را براىپيوستن به جبهه حق و كمك و يارى امام (ع ) آماده سازند، براى غير مسلمانان و دشمنانحضرت مهدى (ع ) نيز مى تواند، هشدارى باشد تا به هنگام ، خود را براى مخالفت وموضع گيرى در برابر آن حضرت مهيا سازند و به تهيه ساز و برگ جنگى و اقداماتپيشگيرانه بپردازند؟ بويژه آن كه وقتى دسته اى از اين نشانه ها در زمان واحدى و درنزديكى ظهور واقع شود، چه بسا اسباب آن شود كه دشمنان از واقع امر مطلع شوند وبه سرعت اقدامات لازم را براى رو در رويى با وى بهعمل آورند و مشكلات جدى بر سر راه انقلاب امام (ع ) به وجود آورند؟ بنابراين ، بياننشانه هاى ظهور، چه بسا به زيان قيام امام (ع ) و ياران وى تمام شود! در پاسخ بهاين اشكال چند نكته را يادآور مى شويم :
الف . مخالفان از دو حال خارج نيستند:
1. گروهى اصلا منكر وجود مهدى (عج ) و مساءله ظهورند و به هيچ يك از اين نشانه ها،اعتقادى ندارند، مانند كافران ، مشركان و... .
2- گروهى ، ظهور مصلح كلى را در آخرالزمان ،قبول دارند، ولى اين كه آن منجى ، حضرت مهدى (ع ) باشد، با ويژگيهاى و نشانههايى كه ما معتقديم ، قبول ندارند. مانند مسيحيان و يهوديان و...
روشن است كه هر دو گروه ، اصل ظهور حضرت مهدى (ع ) و نشانه هايى را كه ما براىنشان دادن نزديكى ظهور معتقديم ، قبول ندارند و همه را از اساس منكرند، بنابراين معنىندارد كه آنها مترصد باشند كه به محض ‍ تحقق نشانه ها، آماده مخالفت و كارشكنىشوند.
ب . بر فرض كه دشمنان ، حضرت مهدى (ع ) نشانه هاى ظهور را هم بشناسند و بدانند،باز هم نمى توانند جلوى حركت او را بگيرند، زيرا مساءله ظهور امرى اتوماتيكى نيستكه تا آن نشانه ها آشكار شد، بدون فاصله محقق شود و در نتيجه آنها بتوانند ابرازمخالفت و كارشكنى بكنند. بلكه ظهور به اراده خداوند است هر گاه زمينه را مهيا ديد، بهآن حضرت اذن ظهور مى دهد.
ج . نكته مهم تر اين كه ، به موجب روايات ، ظهور حضرت مهدى (عج ) در شرايطىصورت مى گيرد كه به اراده خداوند، حيله گرى و توطئه دشمنان ، آشكار و خنثى مىگردد و دشمنان آن حضرت از رويارويى با وى ناتوان مى شوند و هر كارى بكنند نمىتوانند به هدفهاى شوم خويش دست يابند. از اين روى ، اگر همه را به درستىبشناسند، باز هم نمى توانند از نشانه ها سوء استفاده بكنند و...
د. خداوندى كه ظهور حضرت مهدى (ع ) را در آخرالزمان و در شرايطى كه دنيا در آتش ظلمو تباهى مى سوزد، مقرر داشته ، خود ضامن فراهم شدن شرايط و خنثى كردن توطئهدشمنان و محافظت از آن حضرت است . انقلاب حضرت مهدى ، انقلاب عادى نيست ، بلكهانقلابى است كه به اراده تحقق مى يابد و خداوند، بهترين پشتيبان و نگهدارنده آن است .
ه‍. از اين نكته نيز نبايد غافل بود كه عقايد انحرافى وباطل و ديد مادى مخالفان و دشمنان حضرت مهدى (عج )، سبب مى شود كه براى همه اينمسائل توجيهات مادى داشته باشند و از واقعيتها و حقايق ، هيچگاه آگاه نشوند:
(( و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فاءغشيناهم فهم لايبصرون(375) .))
نگاهى به تولد و زندگى امام زمان
مقدمه
ولادت و زندگى مهدى موعود (عج )، از رخدادهاى مهم است و ريشه در باور دينى مسلماناندارد. اعتقاد به تولد، حيات طولانى ، ظهور و امامت آن حضرت ، مساءله اى است اساسى كهنقش سرنوشت ساز و جهت بخشى را به زندگى و رفتار دين باوران ، بويژه شيعيانداده است .
احاديث فراوانى از پيامبر(ص ) و امامان معصوم (ع ) از طريق سنى و شيعه رسيده كهبيانگر ويژگيهاى شخصى امام زمان (عج ) است : از خاندان رسالت ، از فرزندان فاطمه(ع )، نهمين فرزند امام حسين (ع )، دوازدهمين پيشواى شيعيان و...(376)
گزارشگران تاريخ نيز، چه آنان كه پيش از ولادت وى مى زيسته اند و چه آنان كه درزمان ولادت و پس از آن بوده اند، از اين ولادت پربركت خبر داده اند و برخى از آنان كهتوفيق ديدار و مشاهده مهدى (عج ) را داشته اند از شماى و اوصاف آن امام سخن گفتهاند.(377)
با وجود اين شواهد و قراين ، كه در درستى آنها ترديدى نيست ، هنوز درباره زندگى وشخص آن حضرت ، مسايل و مطالبى مطرح است كه بحث و بررسى بيشتر و دقيق ترى رامى طلبد.
در اين نوشتار، بر آنيم كه ضمن اشاره گذرا به سير طبيعى زندگى امام عصر (عج )،از آغاز تولد تا عصر ظهور، به اندازه توان ومجال ، به برخى از پرسشها پاسخ بدهيم .
چگونگى ولادت
حضرت مهدى (عج )، ولادت استثنايى داشته و اين ، براى بسيارى سؤال انگيز بوده و هست .
از اين روى ، ترسيم و تصوير و شرح مقدمات و برخورد مخالفان و دشمناناهل بيت (ع )، در برابر اين پديده ، ضرور مى نماد. جريان امامت پيشوايان معصوم (ع )،پس از رسول خدا(ص ) فراز و فرودهاى گوناگون پيدا كرد. امامان (ع )، با حفظاستراتژى كلى و خطوط اساسى امامت ، در رابطه با حفظ مكتب و ارزشهاى آن ، تاكتيكها وروشهاى گونه گونى را در برابر ستم پيشگان ، در پيش گرفتند.
اين فراز و نشيبها، تا زمان امامت على بن موسى الرضا (ع )، استمرار داشت و اماماناهل بيت ، هر يك به تناسب زمان و مكان و ارزيابى شرايط و اوضاع سياسى و اجتماعى ،موضعى خاص انتخاب مى كردند.
پس از امام رضا (ع )، جريان امامت شكل ديگرى يافت .
امام جواد، و امام هادى و امام حسن عسكرى (ع )، در برابر دستگاه حاكم و خلفاى عباسىموضعى يگانه برگزيدند.
از آن جا كه اين بزرگواران ، زير نظر مستقيم و مراقبت شديد خليفه وقت ، در حصر و حبسبه سر مى بردند، حركتها، هدايتها و رهبريهاى آنان محدود شد و فرصت هر گونه حكومتسياسى ، از آنان سلب گرديد.
اين محاصره و سخت گيرى ، نسبت به امامان سه گانه ، از تزويج دختر خليفه به امامجواد(ع ) آغاز شد(378) و با فراخوانى امام هادى (ع ) و فرزندش امام حسن (ع ) بهمركز خلافت (سامراء) و سكونت دادن آنان در محله ((عسكر)) ادامه يافت .(379)
گزارشهاى جاسوسان خليفه از مدينه به وى رسيد كه امام هادى محور و ملجاء شيعيان ودوستداران اهل بيت گرديده است . اگر اين مرز و بوم را مى خواهى اقدام كن .
متوكل عباسى ، پيامى به والى مدينه نوشت و افرادى را براى آوردن امام ، به سامراءگسيل داشت .
به اين اقدام هم بسنده نكرد، پس از اقامت امام در سامرا، گاه و بى گاه ماءموران خود رابه خانه امام مى فرستاد. بارها و بارها آن حضرت را به پيش خليفه بردند، و مورد آزارو اذيت قرار دادند.(380)
روز به روز، حلقه محاصره تنگ تر مى شد. و ملاقات شيعيان با امام دشوارتر. البتهعلت اصلى اين سخت گيريها، از ناحيه حكومت ، بيم از انقلاب و شورش مردم عليه آنان وجلوگيرى از رسيدن وجوه شرعى و اموال به امام (ع ) و مسائلى از اين دست بود.
پس از امام هادى (ع ) و در زمان امامت امام حسن (ع )، اين فشارها به اوج رسيد و دشمن ، باتمام توان و تلاش ، در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط شيعيان با امام (ع )را به پايين ترين حد رساند. آزار و شكنجه و زندانهاى مكرر آن حضرت ، گوياى اينحقيقت است ، بويژه اين كه دشمن احساس كرده بود آنچه را كه از آن نگران است ، در شرفتكوين و وقوع قرار گرفته از اين روى ، مى كوشيد تا واقعه را پيش از وقوع آن علاجكند.
تولد مهدى موعود (عج )، به عنوان دوازدهمين پيشواى شيعيان ، با نشانه هايى چون ،نهمين فرزند امام حسين (ع )، چهارمين فرزند امام رضا(ع ) و... مشهور شده بود و مسلمانانحتى حاكمان ، آن را بارها از زبان راويان و محدثان شنيده بودند و مى دانستند كه تولداين نوزاد با اين ويژگيها، از اين خانواده ، بويژه خانواده امام حسن عسكرى (ع ) بيروننيست و روزى فرزندى از آن خانواده به دنيا خواهد آمد كه حكومتعدل و داد برپا خواهد كرد و ضمن فرمانروايى بر شرق و غرب ، بنياد ظلم را بر خواهدانداخت .
از اين روى بر فشارها و سخت گيرى هاى خود نسبت به امام حسن عسكرى (ع )، مى افزايد،مگر بتوانند با نابودى ايشان از تولد مهدى و تداوم امامت جلو بگيرند(381) اما برخلاف برنامه ريزيها و پيشگيريهاى دقيق و پى در پى آنان ، مقدمات ولادت امام زمان (عج) آماده شد و توطئه هاى دشمنان ، راه به جايى نبرد.
امام هادى (ع )، در زمان حيات خويش مى دانست كه آخرين حجت خدا در زمين ازنسل اوست . از اين روى در مساءله ازدواج فرزند برومند خود، حسن بن على اهتمام تام داشتو براى روييدن و رشد آن شجره طيبه ، به دنبال سرزمينى طيب و طاهر مى گشت .
داستان ازدواج امام حسن (ع ) به دو گونه روايت شده است ، لكن آنچه با قرائن و روندطبيعى مساءله سازگاتر مى آيد آن است كه : خواهر امام هادى (ع )، حكيمه خاتون ، كنيزانفراوان داشت . امام هادى (ع ) يكى از آنان را به نام ((نرجس ))، كه از آغاز زير نظر وىفرائض و معارف دينى را به درستى فرا گرفته بود، به نامزدى فرزندش در آورد وبا مقدماتى كه در كتابهاى تاريخى آمده است ، به عقد ازدواج امام حسن (ع)درآورد.(382)
مدتى از اين ازدواج مبارك گذشت دوستان و شيعيان در انتظار ولادت آخرين ستاره امامت ،روز شمارى مى كردند و نگران آينده بودند.
امام حسن (ع )، گه گاه ، نويد مولودش را به ياران مى داد:
(( ...سيرزقنى الله ولدا بمنه و لطفه )) (383) .
به زودى خداوند به من فرزندى خواهد داد و لطف و عنايتش راشامل من خواهد كرد.
با تلاوت مكرر آيه شريفه :
(( يريدون ليطفئوا نوراللّه باءفواههم و اللّه متم نوره و لو كره الكافرين)) (384) .
به ياران اميد و بشارت مى داد كه هيچ نقشه و مكرى نمى تواند جلو اين قدرت و حكمتخداوندى را بگيرد و روزى اين وعده به تحقق مى رسد.
از آن سو، دشمن نيز، آنچه در توان داشت به كار گرفت ، تا اين وعده بزرگ الهى ،تحقق نيابد: قابله هاى فراوانى در خانواده هاى منسوب به امام حسن (ع )، بويژه درمنزل امام (ع ) گمارد، امام را بارها به زندان افكند، ماءمورانى را گمارد كه اگرفرزندى پسرى در خانه امام ديدند، نابودش ‍ كنند و...(385)
اما بر خلاف اين تلاشها، نرجس خاتون حامل نور امامت شد و جز امام حسن (ع ) و افرادخاصى از وابستگان و شيعيان آن حضرت ، از اين امر، آگاه نشدند(386) .
تقدير الهى بر تدبير شيطانى ستمگران پيروز شد و در شب نيمه شعبانسال 255 ه‍. ق . آن مولود مسعود، قدم به عرصه وجود نهاد و نويد امامت مستضعفان وحاكميت صالحان را داد(387) .
امام حسن (ع ) كه آرزوى خود را بر آورده ديد، فرمود:
(( زعمت الظلمة انهم يقتلونى ليقطعوا هذاالنسل فكيف راءوا قدرة اللّه (388) ...))
ستمگران بر اين پندار بودند كه مرا بكشند، تانسل امامت منقطع گردد، اما از قدرت خداوند غافل بودند.
بدين ترتيب ، در آن شرايط رعب و وحشت و در آن فضاى اختناق و حاكميت خلفاى جور،دوازدهمين ستاره فروزان امامت و ولايت طلوع كرد و با تولدش ، غروب وافول ستمگران و حاكميت ستمديدگان را اعلام كرد.(389)

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation