عده اى از بزرگان مى گويند: شيطان سگ خدا است ، پروردگار عالم آن را خلق و تربيتكرد كه به موقع به دشمنان خدا حمله كند. مانند سگى كه صاحبش آن را تربيت مى كندكه به موقع به دشمن حمله كند. اموال و ثروت صاحبش را از گزند غارت گران حفظنمايد و دشمنان را از در خانه او براند و دور كند. آرى ، خداوند متعال شيطان را آفريد تا هر كس از زير فرمانش خارج شود، شيطان همچونسگ تعليمى او را بربايد و به زير فرمان خود ببرد. از همين رو است كه هر كس ازولايت الهى و حزب خدا بيرون رود بى شك داخل در ولايت كفر و شيطان و حزب او شده درقرآن كريم هم ، فقط از اين دو حزب نام برده شده است .(59) وقتى بنده اى بر گناه اصرار ورزد خداوند ولايت خود را از او بر مى دارد، سپس آن بندهاسير دست شيطان گرديده و در ضلالت و گمراهى فرو مى رود. از اين رو در قرآنكريم آمده : فيضل الله من يشاء و يهدى من يشاء و هو العزيز الحكيم . (آنگاه خداوند هر كس را بخواهد به ضلالت وا مى گذارد و هر كس را بخواهد به مقامهدايت مى رساند و او خداى مقتدر و داناست .)(60) اين دو موجود در بعضى از صفات با هم اختلاف دارند و در بعضى ويژگى ها متحداند.موارد اختلافشان از اين قرار است : 1- سگ ها در روز مى خوابند و شب ها براى پاسدارى ازاموال صاحبشان بيدار مى مانند. اما شيطان نه روز مى خوابد و نه شب ؟! او در تمام اوقاتكارش سر راه گرفتن و حمله كردن به مردم مى باشد، آنان را از راه مستقيم منحرف نمودناست . 2- سگ ها ميان دشمنان و دوستان صاحبانشان فرق مى گذارند. به دوستان صاحب خودحمله نمى كنند، جلوى آنها را نمى گيرند، حمله آنها فقط به دشمنان است ، ولى شيطانبه دوست و دشمن حمله مى كند، هر دو را اذيت مى نمايد و راه را بر هر دو مى بندد. 3- سگ ها به اهل خانه و صاحب خود حمله نمى كنند، به خلاف شيطان كه بهاهل خانه هم حمله مى كند!؟ پيامبران الهى اهل خانه اند كه اگر بتواند حمله مى كند و ايشانرا از اوج عزت پايين مى آورد. نمونه آن حضرت آدم و حوا پدر و مادر آدميان است . بهقول شاعر:
آن عدوئى كز پدرتان كين كشيد
|
مادر و باباى ما را آن حسود
|
تاج و پيرايه به چالاكى ربود
|
كردشان آن جا برهنه خوار و زار
|
با خدا گفتى شنيدى رو به رو
|
زحيرت من نمى دانم كه چونم
|
به آزادى دلم را شاد گردان
| شيطان حتى به صاحب خانه (خدا) هم حمله مى كند و در برابر او فرياد مى زند. و بهفرموده قرآن مجيد، آن ملعون مى گويد: رب بما اغويتنى لازينن لهم فى الارض و لاغوينهم اجمعين شيطان آن گاه كه مهلت يافت ، به مبارزه با خدا برخاست و - گفت : (خدايا حالا كه مراگمراه نمودى ، من هم در زمين - همه چيز را - در نظر فرزندان آدم آراسته مى كنم كه از يادتو غافل شوند و همه آنان را گمراه خواهم كرد).(61)
باز آن ابليس بحث آغاز كرد
|
كه بدم من سرخ رو كرديم زرد
|
اصل جرم و آفت و داغم توئى
|
همچون آن ابليس و ذريات او
|
با خدا در جنگ و اندر گفت و گو
| 4 - سگ ها متملق و متواضع اند، خود را از ديگران و هم نوعان خود برتر و بالاتر نمىدانند. اما شيطان ، به فرموده خداوند متعال متكبر است ، آن جا كه مى فرمايد: ابى واستكبر و كان من الكافرين (وقتى فرشتگان به دستور خداوند به آدم سجده كردند مگر شيطان - ابا كرد و تكبرورزيد و از گروه كافرين گرديد).(62) 5 - سگ ها زياد بچه مى زايند - ديده شده كه سگى 12 بچه زاييد- بچه هاى آنها مىميرند يا كشته مى شوند. شيطان هم زياد بچه مى زايد، ران هاى خود را به هم مى مالد وتخم مى ريزد، از هر تخمى شيطانى بيرون مى آيد - ولى آنها تا روز موعود سالم وباقى مى مانند! در روايتى وارد شده : نسبت يك انسان مؤمن با شياطين ، نسبت لاشه گوشت است به زنبورهايى كه اطراف آن راگرفته اند. امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد: (قسم به خدايى ) كهمحمد صلى الله عليه و آله را به حق مبعوث فرمود، شياطينى كه بر يك مؤمن مسلطاند،زيادتراند از زنبورهايى كه اطراف لاشه گوشتى را گرفته اند).(63) و امام باقر عليه السلام درباره شمارش شياطين در اطراف يك نفر مؤمن مى فرمايد:(زمانى كه انسان مؤمن از دنيا برود به اندازه جمعيت ربيعه و مصر - كه دو طايفه بسيارپرجمعيتى بودند - آن مكان و همسايگان آن مؤمن را رها مى كنند و مى روند).(64) تمام اين شياطين ، در اطراف مؤمنان لانه كرده و ايشان را وسوسه مى كنند و از راه مستقيممى گردانند. در روايتى آمده است : (اگر شياطين بر قلوب بنى آدم احاطه نداشتند، هر آينه آنان مى توانستند به ملكوتآسمان ها راه يابند و آن جا را ببينند).(65) 6 - اگر كسى به سگ ها نان دهد و با آنها مهربانى كند با او آشنا مى گردند، هر كجااو را ببينند تملق مى گويند، خود را به خاك مى اندازند و سر و دم مى جنبانند. اما شيطانرا هر چه محبت كنى رام نمى شود! بلكه عداوتش بيشتر مى شود، قرآن در اين باره مىفرمايد: فمثله كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث (مثل آن مثل سگى است كه اگر او را تعقيب كنى يا بهحال خود واگذارى به سوى تو (عو عو) مى كند و حمله مى نمايد).(66)
كيست كار دست تو جامه اش پاره نيست
|
آتشى از تو نسوزم چاره نيست
| 7 - يورش بعضى از سگ ها ناگهانى است و از پشت سر افراد مى آيند و آنان را مىگيرند. شيطانى هم غافل گير است . از پشت سر كمين مى كند، بر سر راه هاى مستقيم مىنشيند. قرآن در اين باره چنين مى فرمايد: قال فبما اغويتنى لاقعدن لهم صراط المستقيم (شيطان در برابر خدا ايستاد - و گفت : حال كه مرا گمراه نمودى ! من نيز بر سر راهبندگانت مى نشينم و آنان را از راه راست كه آيين شرع تو است منحرف و گمراه مىگردانم ).(67) آن ملعون نه اين كه فقط از پشت حمله مى كند بلكه در چهار جهت كمين كرده و از هر چهارسو حمله را شروع مى كند. خداوند در اين زمينه مى فرمايد: ثم لاتينهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم و لاتجد اكثرهمشاكرين (آن گاه من از پيش رو و از پشت سر، از طرف راست و چپ در مى آيم و به انحرافشان مىكشانم تا آنان شكر نعمتهاى تو را به جاى نياورند).(68) 8 - سگ حيوان نجس العين است . اما در چند مورد پاك مى شود، يكى در جايى كه استحالهشود؛ يعنى از حالت اول بيرون آيد و به صورت چيز پاكى درآيد، مانند سگى كه درنمك زار فرو رود و نمك شود.(69) ديگر اين كه بدن سگتبديل به كرم شود. اما شيطان به هيچ عنوان پاك نمى شود، حتى در قيامت و آتشى كه ازمطهرات است . اگر چيز نجسى را بسوزاند و خاكستر شود پاك مى گردد. اما اگر شيطانرا بسوزاند پاك نمى شود. 9 - سگ ها ظاهر و آشكاراند و مبارزه با آنان آسان ، اما شيطان ناپيدا و مبارزه با او بسىمشكل است .
دشمن اگر ظاهر بود از وى توان كرد حذر
|
ليك ، ايمن بودن از خصم نهانى مشكل است .
| 10 - يكى ديگر از اختلاف هاى سگ و شيطان اين كه : اگر سگى را نان و طعام دهى تاوقتى كه مشغول خوردن طعام خويش است تو در امان و آسايشى هستى و آزارى از آن نمىبينى . اما اگر خواسته شيطان را هم بر آورى و به اصطلاح طعامش دهى در همان لحظاتهم از شر او در امان و آسايش نيستى و او به تو حمله ور است و لحظه اى آرامندارد.(70) اما جاهايى كه سگ با شيطان با هم متحداند، از اين قرار است : 1 - مردم سگ ها را در كوچه و بازار سنگ مى زنند و آنها از دست مردم مى گريزند. شيطانرا هم چه الان كه از ديدگان پنهان است و چه زمانى كه ظاهر و آشكار مى گردد، سنگباران مى كنند. در زمانى كه مخفى است ، دو طايفه او را سنگ مى زنند، يكى مؤمنان كه بالعن و نفرين خود آن ملعون را هدف قرار مى دهند و بدنش را مجروح مى نمايند، اين زخم اوباقى مى ماند تا زمانى كه آن مؤمن از ياد خداغافل شود در اين صورت شيطان او را به معصيت مى كشاند! وقتى كه مؤمن گناهى مرتكبشد جراحتش بهبود پيدا مى كند.(71) ديگرى فرشتگان با تيرهاى شهابى . قرآن دراين باره مى فرمايد: الا من خطف الخطفة فاتبعه شهاب ثاقب (فرشتگان اطراف شياطين را با قهر و غلبه مى گيرند و با تيرهاى شهابى فروزانآنان را مورد حمله قرار مى دهند و تير باران مى كنند).(72) اما در زمان حضرت مهدى عليه السلام كه او آشكار مى شود، مردم از هر طرف او را سنگباران مى كنند تا سرانجام به دست آن حضرت يا به دستجبرئيل به قتل مى رسد.
چون نور رحمت در رسد شيطان چه سان تاب آورد
|
خورشيد چون گردد عيان شب را نهان بايد شدن
| 2 - صاحب سگ آن را عليه دشمنان خود تحريك مى كند تا به آنان حمله نمايد. خداوند همشيطان را عليه دشمنان خود - معصيت كاران ، كفار و مشركان ، فجار و بى دينان - تحريكمى كند و مى فرمايد: (اى شيطان ! برو، تو و جمله لشكريانت ، سواره و پياده نظامت ، بر آنان كه از توپيروى كرده اند، محاصرشان كن و بر آنها بتاز).(73)
اين نهيب بانگ آن ملعون بود
| 3 - صاحب سگ هنگامى كه مهمان داشته باشد سگ خود را مى بندد كه مهمان را اذيت نكند.خداوند هم چون در ماه مبارك رمضان بندگان خود را به مهمانى دعوت كرده ، شيطان را نيزبه غل و زنجير مى كشد تا آنان را اذيت و آزار نكند.(74) 4 - صاحب سگ دوستان خود را به آن مى شناساند كه مزاحم شان نشود. خداوند هم دوستانخود را به شيطان معرفى مى نمايد. قرآن درباره مى فرمايد: (هرگز تو بر بندگان خالص من تسلطى ندارى ، بر دوستان مخلص من راهى ندارى ونمى توانى بر آنان دست پيدا كنى ، تو فقط بر مردم نادان و گمراه تسلط دارى).(75) 5 - اگر شخصى بخواهد بر طايفه يا ايلى وارد شود و سگشان مانع باشد، وى صاحبسگ را صدا مى زند، و او هم سگ خود را صدا مى زند تا حيوان ساكت شود و برگردد.
تركمان را گر سگى باشد بدر(76)
|
بر درش بنهاده باشد رو و سر
|
باشد اندر دست طفلان خوارمند
|
يا اگر بيگانه اى معبر كند(77)
|
حمله بر وى همچو شير نر كند
| مؤمن هم اگر بخواهد به درگاه خداوند روى آورد، شيطان از او جلوگيرى مى كند! پسنخست بايد از شر شيطان به خدا پناه برد. قرآن در اين رابطه مى فرمايد: (اگر از طرف شيطان بخواهد در تو وسوسه اى ايجاد شود و جنبشى از آن پديد آيد،بايد از شر آن به خدا پناه برى ).(80)
ملك ، ملك اوست فرمان ، آن اوست
|
كمترين سگ بر در، آن شيطان اوست
|
پس سگ شيطان كه حق هستش كند
|
اندر او صد فكرت و حيلت تند
|
ذره ذره امر جو بر جسته رگ
|
اين اعوذ آن است كه از لطف اى خدا
|
بانگ برزن بر سگت ره برگشا
|
حاجتى خواهم ز وجود و جاه تو(81)
| 6 - وقتى سگ در مقابل انسان (عو عو) زوزه مى كند، بايد آيه مباركه (وكلبهمباسط ذراعيه بالوصيد)(82) را تلاوت نمود، كه سگ برمى گردد. وقتى هم كه شيطان راه را بر بندگان بست و حمله كرد، بايد (اعوذ بالله منالشيطان الرجيم ) را قرائت نمود تا فرار كند. |