زيارت اربعين
اربعين،چهلمين روز شهادت امام حسين عليه السلام است كه جان خود و يارانش رافداى دين كرد.از آنجا كه گراميداشتخاطره شهيد و احياء اربعين وى،زنده نگهداشتننام و ياد و راه اوست و زيارت،يكى از راههاى ياد و احياء خاطره است،زيارتامام حسين«ع»بويژه در روزبيستم ماه صفر كه اربعين آن حضرت است،فضيلت بسياردارد.
امام حسن عسكرى«ع»در حديثى علامتهاى«مؤمن»را پنج چيز شمرده است:نمازپنجاه و يك ركعت،زيارت اربعين،انگشتر كردن در دست راست،پيشانى بر خاك نهادنو«بسم ا...»را در نماز،آشكارا گفتن:«علامات المؤمن خمس:صلاة احدى و خمسين وزيارة الاربعين...» (1) زيارت اربعين كه در اين روز مستحب است،در كتب دعا آمده استو به اينگونه شروع مىشود: «السلام على ولى الله و حبيبه...»كه اين متن،از طريقصفوان جمال از امام ادق«ع»روايتشده است.زيارت ديگر آن است كه جابر بنعبد الله انصارى در اين روز خوانده است و متن زيارت بعنوان زيارتنامه آن امام در نيمهماه رجب نقل شده و با جمله«السلام عليكم يا آل الله...»شروع مىشود. (2) مورخان نوشتهاند كه جابر بن عبد الله انصارى،همراه عطيه عوفى موفق شدند كه درهمان اولين اربعين پس از عاشورا به زيارت امام حسين«ع»نائل آيند.وى كه آن هنگامنابينا شده بود،در فرات غسل كرد و خود را خوشبو ساخت و گامهاى كوچك برداشت تاسر قبر حسين بن على«ع»آمد و با راهنمايى عطيه،دست روى قبر نهاد و بيهوش شد،وقتى به هوش آمد،سه بار گفت:يا حسين!سپس گفت:«حبيب لايجيب حبيبه...»آنگاهزيارتى خواند و روى به ساير شهدا كرد و آنان را هم زيارت نمود. (3)
زيارت پياده
آنچه در راه طلب خسته نگردد هرگزپاى پر آبله و باديه پيماى من است
غير از عشق و محبت،كه پاى زائر را پياده به مرقد حسين«ع»مىكشاند و رنجسفر وخوف و خطر را به جان مىخرد،پياده روى براى زيارت سيد الشهدا،ثواب بسيار دارد ومورد تاكيد پيشوايان دين است.اما صادق«ع»فرموده است:«من خرج من منزله يريدزيارة قبر الحسين بن على«ع»ان كان ماشيا كتبت له بكل خطوة حسنة و محا عنه سيئة...» (4) هر كس به قصد زيارت امام حسين«ع»،پياده از خانهاش خارج شود،خداوند در مقابل هرگام،براى او حسنهاىمىنويسد و گناهى از او مىزدايد.
يكى از زائران هميشگى حسين«ع»كه هر ماه آن حضرت را زيارت مىكرده،بخاطرپيرى و ناتوانى،يك بار نتوانست برود.نوبت بعد كه پياده پس از چند روز راهپيمايى بهحرم مىرسد و سلام مىدهد و نماز زيارت مىخواند،در خواب،آن حضرت را مىبيندكه به وى مىگويد:چرا به من جفا كردى،تو كه نيكوكار بودى... (5) اين شدت عنايت ائمهرا به زائر پياده مىرساند.معاوية بن وهب(از اصحاب امام صادق عليه السلام)مىگويد:
خدمت آن حضرت رسيدم.در مصلاى خود در خانهاش نشسته بود و پس از نماز باخداوند رازو نياز مىكرد.از جمله(در دعا نسبت به زائران قبر حسين«ع»)مىگفت:
«خداى زائران قبر حسين را بيامرز،اينان كه در اين راه،پول خرج مىكنند،بدنهاى خود رادر اين راه در معرض قرار مىدهند...خدايا رحمت كن بر چهرههايى كه آفتاب،رنگ آنهارا تغيير داده،صورتهايى كه متوجه قبر ابا عبد الله است،چشمهايى كه در محبت ما اشكمىريزد... خدايا اين جانها و بدنها را به تو مىسپارم،تا كنار حوض كوثر به هم برسيم...» (6) اين سنت زيارت پياده،از زمان ائمه بوده و تاكنون نيز ادامه دارد و اجر بيشمارى براىآن نقل شده است. فاضل دربندى مىنويسد:اين پياده بودن،يا به جهت فقير بودن زائراست كه نشان مىدهد اين زيارت،برخاسته از شوق و محبت است،يا به جهت آنست كهزائر،خود را در برابر سلطان اقليم جوانمردى و خورشيد سپهر عصمت و شهادت كوچكمىشمارد و در راه او،رنجسفر پياده را بر خود هموار مىكند و هر دو ارزشمند است. (7) در عراق،از سالها پيش چنين رسم است كه هيئتها،دستهها و كاروانهايى كوچك يابزرگ،در ايام خاصى از بصره،بغداد و عمدتا از نجف، براى زيارت كربلا پياده حركتمىكنند.بويژه در ايام زيارتى خاص مثل نيمه شعبان،اول رجب،ايام عاشورا و اربعينبيشتر و پر شكوهتر است و اغلب،راه كنار ساحل فرات را انتخاب مىكنند كه از نجف تاكربلا 18 فرسنگ است و چند روز طول مىكشد.در اين كاروانهاى زيارتى پياده،علماىبزرگ هم شركت مىكردند،همچون ميرزاى نايينى،آية ا...كمپانى،سيد محسن امين،وبسيارى از علماى معاصر.در اين مسير،ديدار با عشاير و فعاليتهاى تبليغى همانجاممىگرفت و شعارهايى هم مطرح مىشد و روضهخوانى برگزار مىگشت.
در ايام حكومتها بعثيها،اين پياده رويهاى پر شكوه،آن هم از طريق جاده غير رسمىكنار فرات،رنگ مبارزه و مخالفت با رژيم عراق هم به خود مىگرفت و يك بار هم در اياماربعين حسينى در سال 1397 ق.به درگيريهاى سخت ميان نيروهاى بعثى با انقلابيونشيعه و كاروانهاى زيارتى در طول راه و در حرم ابا عبد الله الحسين«ع»انجاميد و كشتهها ومجروحانبسيارى داد، (8) و به«اربعين خونين»معروف شد.
در كوى عشق،درد و بلا كم نمىشود از باغ خلد،برگ و نوا كم نمىشود تيغ شهادتست دل گرم را علاج اين تشنگى به آب بقاء كم نمىشود قاصد،تسلى دل عاشق نمىدهدشوق حرم به قبله نما،كم نمىشود (9)
زيارت رجبيه
زيارتنامهاى كه با كيفيتخاص خطاب به حسين بن على«ع»و شهداى كربلا در روزاول ماه رجب و نيمه شعبان خوانده مىشود و متن آن در كتب دعا و زيارت آمده است. (10) در ادامه اين زيارتنامه،متنى خطاب به شهداى كربلا با ذكر نام آنها آمده است و شامل 75اسم است.منبع اين زيارت،«اقبال»سيد بن طاووس است و با زيارت ناحيه مقدسه كه آنهم مشتمل بر اسامى شهداى كربلاست،نقاط مشترك و اسامى متفاوت دارد.در پايان اينزيارتنامه،تعبيرهايى چون: ربانيون،برگزيدگان خدا،ويژگان الهى،شهداى در راه دعوتبه حق،ياوران وفادار و جان نثار، سعادتمندان كامياب و شرافتمندان آخرت،در بارهاصحاب امام حسين«ع»به كار رفته است.اين زيارت و زيارت ناحيه مقدسه،از منابعشناسايى نام آن اصحاب شهيد به شمار مىآيند. (11)
زيارت عاشورا
از زمانهاى بسيار مناسب و با فضيلت براى زيارت امام حسين«ع»،روز عاشوراست،چه به صورت حضورى و رفتن به ديدار مرقد سيد الشهدا«ع»در كربلا و چه خواندنزيارتنامه از دور. امام صادق«ع»فرمود:«من زار الحسين«ع»يوم عاشورا وجبت لهالجنة». (12) كسى كه حسين«ع»را روز عاشورا زيارت كند،بهشت براى او واجب است.درحديث ديگرى زيارت آن روز، مانند به خون خويش غلتيدن پيش روى آن حضرتبه شمار آمده است:«من زار قبر الحسينيوم عاشورا كان كمن تشحط بدمه بين يديه» (13) .
متن زيارتنامهاى هم كه از سوى ائمه دستور به خواندن آن داده شده به«زيارتعاشورا»شهرت يافته است و خواندن همه وقت و همه روز آن،آثار و بركات زيادى دارد.
اين زيارت را امام باقر«ع»به علقمة بن محمد حضرمى آموخته كه هر گاه خواست از دور وبا اشاره آن امام را زيارت كند،پس از دو ركعت نماز زيارت،چنين بخواند:«السلام عليكيا ابا عبد الله،السلام عليك يابن رسول الله...» (14) تا آخر،كه در كتب زيارت آمده است.اينزيارت،تجديد عهد همه روزه پيرو حسين بن على«ع»با مولاى خويش است كه همراه با«تولى»و«تبرى»است و خط فكرى و سياسى زائر را در برابر دوستان و دشمنان اسلام واهل بيت،ترسيم مىكند و اعلام همبستگى و سلم و صلح با موافقان راه حسين«ع»و اعلانجنگ و مبارزه با دشمنان حق است.«زيارت عاشورا»ولايتخون و برائتشمشير استو تسليم دل و يارى در صحنه است،تا عشق درونى به جهاد بيرونى بيانجامد و نفرت قلبىبه برائت على برسد.زيارت عاشورا،منشور«تولى»و«تبرى»نسبت به جريان حق و باطلدر همه جا و همه زمانهاست.
زيارت كربلا
از مقدسترين و با فضيلتترين زيارتهايى كه در فرهنگ دينى و روايات اسلامى بيانشده است، زيارت قبر سيد الشهدا«ع»در كربلاست و براى زيارت هيچ امامى،حتىزيارت قبر رسول خدا«ص»به اين اندازه سفارش و دستور نيست.در احاديث،گاهىزيارت امام حسين«ع»از زيارت كعبه هم برتر و بالاتر به حساب آمده و براى زيارت آنحضرت،پاداشى برابر دهها و صدها حج و عمره بيان شده است و لحن روايات،بگونهاىاست كه آن را براى يك شيعه در حد يك«فريضه»مىشمارد و ترك آن را ناپسند مىداند وهيچ عذر و بهانه و خوف و خطر را مانع از آن به حساب نمىآورد و ترك آن را جفامىداند.از امام صادق«ع»روايت است:«زيارة الحسين بن على واجبه على كل منيقر للحسين بالامامة من الله عز و جل» (15) زيارت حسين بنعلى«ع»،بر هر كس كه او را ازسوى خداوند،«امام»مىداند واجب است.
ميان عقيده به امامت و ديدار امام(چه در حال حيات و چه پس از مرگ)نوعى ملازمهاست و در روايات،به اين نكته اهميت داده شده است.زيارت خائفانه سيد الشهدا هم ارجبيشتر و ثواب افزونترى دارد.اين،هم نشانه تاثير اجتماعى«زيارت»و هم ميزان عشق وفداكارى«زائر»است.امام صادق«ع»به«ابن بكير»كه سخن از خوف و هراس در راهزيارت سيد الشهدا مىگفت،فرمود:آيا دوست ندارى كه خداوند،تو را در راه ما ترسانببيند؟... (16) و در حديثى كه زراره از امام باقر«ع»در باره زيارت خائفانه آن حضرتمىپرسد،حضرت پاسخ مىدهد:خداوند،از هراس قيامت،ايمنش مىدارد. (17) امامصادق«ع»نيز به«محمد بن مسلم»كه با خوف و هراس به زيارت سيد الشهدا مىرفت،فرمود:هر چه مساله دشوارتر و پر مخاطرهتر باشد،پاداش زيارت هم به اندازه آن است وهر كس خائفانه قبر آن حضرت را زيارت كند، خداوند،هراس او را در روز قيامت،ايمنمىسازد:«ما كان من هذا اشد فالثواب فيه على قدر الخوف و من خاف فى اتيانه آمن اللهروعته يوم يقوم الناس لرب العالمين...» (18) در حديث مفصلى،امام صادق«ع»به ثوابهاى آناشاره كرده،مىفرمايد:كسى كه هنگام زيارت آن حضرت، دچار ستم سلطانى شود و او رادر آنجا بكشند،با اولين قطره خونش،همه گناهانش بخشوده مىشود و هر كه در اين راهبه زندان افتد،در مقابل هر روزى كه زندانى و اندوهگين گردد،در قيامت برايش يك شادى است،و اگر در راه زيارت،كتك بخورد،براى هر ضربهاى يك حورى بهشتى استو در برابر هر درد و رنجى كه بر جسمش وارد مىشود،يك«حسنه»براى اوست. (19) ومىفرمايد:«من اتى قبر الحسين عارفا بحقه غفر الله ما تقدم من ذنبه و ما تاخر». (20) هركهعارفانه قبر سيد الشهدا را زيارت كند،خداوند گناهان گذشته و آيندهاش را مىآمرزد.
آرى...براى رسيدن به كربلا،بايد ارادهاى آهنين،قلبى شجاع،عشقى سوزان داشت ودر اين سفر،بايد رهتوشهاى از صبر و يقين،پاپوشى از«توكل»،سلاحى از«ايمان»ومركبى از«جان»داشت تا به منزل رسيد،چرا كه راه كربلا،از«صحراى عشق»و«ميدانفداكارى»و پيچ و خم خوف و خطر مىگذرد.پاداشهاى زيارت كربلا نيز شگفت است.ازقبيل:پاداش نبرد در ركاب پيامبر و امام عدل،اجر شهيدان بدر،ثواب حج و عمره مكرر،پاداش آزاد كردن هزار بنده و آماده كردن هزار اسب براى مجاهدان راه خدا و... (21) البتهتفاوت اجر و ثواب،به معرفت زائر وكيفيت زيارت و شرايط اجتماعى هم بستگى دارد.
كربلا،از يك سو،سمبل مظلوميت اهل بيت و امامان شيعه است،از سويى ديگر مظهردفاع بزرگ آل على و عترت پيامبر از اسلام و قرآن.توجه و روى آوردن به مزارسيد الشهدا،در واقع تكرار همه روزه و همواره حق و يادآورى مظلوميت است.اگر كعبه وحج و نماز و جهادى هم باقى مانده است،به بركتشهيد عاشوراست كه احياگر دين شد واسلام،تا هميشه مديون«ثار الله»است.خصومت دشمنان اسلام نيز با حسين«ع»و مرقداو،از همينجاست.زيارت آن حضرت، هميشه با سختى و هراس و موانع،رو به رو بودهاست.شوق زيارت كربلا،از آغاز در دل شيعيان حق طلب و انسانهاى آزاده و فضيلتخواه بوده است.شيفتگان سيد الشهدا در اين راه حاضر به بذل جان و مال و دست و پابودهاند و«راه بسته كربلا»هميشه چون حسرتى بر دل شيعه بوده است،چه در دورهامويان و عباسيان،چه در عصر حكومت بعثيان و در تاريخ معاصر،و آرزوى«باز شدن راهكربلا»همواره چون مشعلى در دل عاشقان حسين«ع»روشن بوده و تلخيهاى هجران را بااين«اميد»تحمل مىكردهاند.زائر حسين«ع»،عاشقى از خود گذشته استو زيارت كربلا،عبادتى خدايى و ملكوتى.
(22) هر گاه خواستى حسين«ع»را زيارت كنى،با حالتى اندوهگين و پر رنج،خاكآلوده و پژمرده، گرسنه و تشنه زيارت كن...(در حديث ديگرى است كه:)چون حسين بنعلى اينگونه بهشهادت رسيد. (23) به قول حافظ:
نيازمند بلا،گو رخ از غبار مشوىكه كيمياى مراد است،خاك كوى نياز
غبار راه زيارت كربلا،خود،طراوت و پاكى است و اين آشفتگى و افسردگى،نشاطروح عاشقاست.
از شيشه غبار غم نمىبايد شست و ز دل،رقم«الم»نمىبايد شست پايى كه به راه عشق شد خاك آلودبا آب حيات هم نمىبايد شست (24)
زيارت ناحيه مقدسه
زيارتنامهاى است كه به امام زمان«ع»نسبت داده شده و شيخ طوسى با سندهاى خودآن را روايت كرده است.به اين صورت كه در سال 252 هجرى از ناحيه مقدس حضرتحجت«عج»اين روايت به دستشيخ محمد بن غالب اصفهانى صادر شده است. متنزيارت،خطاب به سيد الشهدا و شهداى كربلاست و نام يكايك آنان،اغلب با ذكر اوصافو خصوصياتشان و نيز اسامى قاتلان آن شهدا در آن آمده است.آغاز زيارت،اينگونهاست:«السلام عليك يا اول قتيل من نسل خير سليل...».متن زيارت،در كتاب اقبال سيد بنطاووس،ص 573 و نيز در بحار الانوار،ج 98،ص 269 نقل شده است.زيارت رجبيه نيزمشتمل بر اسماء شهداست كه در بحار(ج 98،ص 340)ذكر شده است.در اين زيارت،به برخى حوادث پس از شهادت امام حسين«ع»و اوضاع كربلا و اهل بيت و ذو الجناح وسراسيمه شدن عترت پيغمبردر آن صحرا نيز اشاره شده است. (25)
زيارتنامه
متنى كه هنگام زيارت مرقد پاك امام حسين«ع»و هر يك از امامان معصوم و ذريه پاكپيامبر و شهداى اهل بيتخوانده مىشود،دعايى كه به عنوان تشرف باطنى براى ائمهو امامزادگانمىخوانند و حاوى سلام و درود زائر نسبت به مدفون در آن مرقدهاست.
از آنجا كه«زائر»را ادب و معرفتشرط است،پس سخنى كه هنگام زيارت بر زبانمىآورد،بايد والا و عارفانه و مؤدبانه باشد.هر زائر مىتواند از پيش خود و به زبان خود،جملاتى و نيايش و دعايى را به عنوان زيارتنامه بخواند،ولى در منابع ما،متونى به نام«زيارتنامه»نقل شده كه سند آنها به ائمه مىرسد و به عنوان«زيارتهاى ماثوره»شناختهمىشود.علماى دين،كتب متعددى بصورت مجموعههاى زيارات،تدوين كردهاند،كهآميختهاى است از زيارتهاى مستند و منقول از معصومين و زياراتى كه انشاى علماىبزرگ است.در اين ميان،آنچه از ائمه نقل شده،بسيار است،همچون زيارتهاى:امين الله،جامعه كبيره،وارث،عاشورا و زيارت اربعين.كتابهاى دعا و زيارات نيز بسيار است،همچون:مصباح المتهجد،مفاتيح الجنان،مزار،بحار الانوار(جلد زيارات).
دقت در مضامين و محتواهاى زيارتنامهها بسيار مفيد است.مفاهيم كلى كه در زياراتديده مىشود،بسيار است،از جمله:محبت،مودت،موالات،اطاعت،صلوات،سلام،عهد،شفاعت،توسل، وفا،دعوت،نصرت،تسليم،تصديق،صبر،تولى و تبرى،مواسات،نماز،زكات،زيارت،تبليغ،وراثت، مساعدت،معاونت،سعادت،رضا،خونخواهى،جنگ و صلح،امر به معروف و نهى از منكر،تقرب به خدا،برائت از دشمنان،ولايت،فوز،نصيحت،جهاد،فدا شدن و...دهها عناوين و مفاهيم كلى كه از مطالعه فقراتزيارتنامهها برمىآيد.اوصافى كه در زيارتنامهها آمده،برخى كلى و قابل انطباق بر همه ائمهو معصومين است،و برخى هم به تناسب وضعيت زندگى و شهادت امام خاص يا امامزادهو شهيد بخصوصى به كار رفته است.محورهاى كلى مفاهيمى كه درزيارتنامهها آمدهاست،مىتواند اينگونه فهرستشود:
-مسائل اعتقادى،توحيد،نبوت،صفات خدا...
-شناخت ائمه،اوصاف،فضايل و مقاماتشان.
-تاريخ زندگى و عملكرد اولياء دين و مظلوميتهايشان.
-پيوندهاى«ولايى»بين زائر و پيشوا و همسويى در فكر و موضع و عمل و اقدام.-افشاگرى برضد ستمگران حاكم و جنايتهايشان نسبت به طرفداران«حق»وطالبان«عدل».
-تولى و تبرى،شفاعت،توسل،دعا و...معارفى از اين قبيل.
-طرح آرمانهاى والا و خواستههاى متعالى و نيازهاى برتر.
-و برخى موضوعات ديگر.در واقع،يك سرى معارف دينى و ارزشهاى مكتبىو فضايل رفتارى در قالب فقرات زيارتنامه،از طريق ائمه به شيعيان و زائرانآموخته شده است.زيارتنامهها، نوعى اعلام مواضع اعتقادى،اخلاقى وسياسى است كه توسط زائر،در مقدسترين مكانها،بازبانى رسا ابراز مىشود.
«سلام»ها و«لعن»ها،محور عمده ديگرى در زيارتنامههاست،بخصوص آنچهبه شهداى عاشورا مربوط مىشود.سلام به امام و پيامبر و شهيد مورد زيارت،و لعنت به دشمنان،ظالمان،غاصبان،شريكان جور،همدستان ظالم،راضيان بهستم،زمينه سازان ظلم.
«حب و بغض»،جلوه ديگرى از اصل مهم«تولى»و«تبرى»است كه با عباراتمختلف در زيارتنامهها آمده است،از سادهترين شكل آن كه حالت قلبى است،تاشديدترين صورت برونى آن كه با عنوان«حرب»و«سلم»مطرح شده است.«بيعت»،عنصر ديگرى در زيارتنامههاست. پيمان و ميثاق زائر با امام و شهدا.«جهاد»،محتواىزنده ديگرى در راستاى عملكرد اولياء خدا. مثلا در مورد پيامبر خدا،امير المؤمنين،حمزهسيد الشهدا،امام حسن،امام حسين،شهداى احد،شهداى كربلا و...تعبير«جهاد»به كاررفته است،با خطابهايى چون:«جاهدت فى سبيل الله، جاهدت فى الله حق جهاده،جاهدتالملحدين...»و«شهادت»،از جلوههاى بسيار روشن فرهنگعاشوراست كه درزيارتنامهها ديده مىشود.
فرهنگ شهادت و نيز شهادت طلبى،در جا به جاى زيارتهاى ماثوره ديده مىشود.
كشته شدن در راه خدا و بر منهاج رسول الله و دين حق و سعادتمند شدن در سايهشهادت،و طرح جدى اين مسائل،معارضه با تبليغات دشمنانى است كه شهداى كربلا وسيد الشهدا راياغى بر خليفه و خارجى معرفى مىكردند.در زيارتى كه امام هادى«ع»
آموزش داده است،مىخوانيم:«اشهد انك و من قتل معك شهداء احياء».درزيارتنامههاى متعدد و نيز ادعيه گوناگون،از خواستههاى زائر،توفيق قيام و خونخواهى در ركاب«قائم»عليه السلام است.اين القاء فرهنگ شهادت طلبى در جان و انديشه شيعهاست:«و ان يرزقنى طلب ثاركم مع امام هدى ظاهر...»(زيارت عاشورا)و در زيارتجامعه،اعلام حمايت و نصرت نسبتبه امام زمان«عج»است:«نصرتى معدة لكم ومودتى خالصة لكم».
در زيارت شهداى كربلا،تعبيراتى از اين قبيل ديده مىشود:اصفياء،اولياء،اوداء،انصار،و نشان دهنده ارزشگذارى به صفاتى چون برگزيدگى،ولايت،مودت و نصرت درقاموس كربلاست. همچنين،تقرب به خدا و رسول و ائمه،با برائت از دشمنان خداحاصل مىشود.اين نيزجهتگيرى خاص اجتماعى-مكتبى زائر را مىرساند. (26) ه
زيارت وارث
يكى از زيارتهاى سيد الشهدا«ع»كه آن حضرت را بعنوان وارث آدم،نوح،ابراهيم،موسى،عيسى، محمد،على،فاطمه زهرا،خديجه كبرى خطاب مىكند.زيارت وارث ازامامادق«ع»روايتشده است. (27) و همراه آداب خاصى است و فضيلت بسيار دارد.
«زيارت وارث به زائر مىآموزد كه اسلام امامت،رسالت تاريخى اديان توحيدى را بردوش دارد و به همين دليل،خاتم الاديان و پيامبرش خاتم الانبياء است و در اينجاست كهمعناى امامت را مىيابد.زائر در اين زيارت،رسالت همه پيامبران بزرگ تاريخ را بر دوشامام حسين«ع»مىيابد و چنين مىفهمد كه گويى عاشورا نقطه اوج نبرد همه توحيدتاريخى با همه شرك تاريخىاست» (28) .
زيارت وداع
در زيارت سيد الشهدا«ع»،مستحب است پس از تمام شدن آن،زاير بالاى سر قبرسيد الشهدا«ع»رفته زيارت وداع بخواند.متن آن و آدابش در كتب دعا و روايات آمدهاست (29) و متون مختلف و متنوعى دارد و از جمله محتويات آن خداحافظى با قبر امام و دعابراى توفيق زيارت مجدد است و اينكه آخرين بار نباشد:«اللهم لا تجعله آخر العهد منا ومنه...»،«اللهم صل على محمد و آل محمد و لا تجعله آخر العهد من زيارتى ابن رسولكو ارزقنى زيارته ابدا ماابقيتنى...»
زيد بن ارقم
از صحابه پيامبر خدا«ص»كه در زمان آن حضرت نوجوان بود و در تعدادى از جنگهادر ركاب پيامبر حضور داشت. (30) وى در سن پيرى پس از حادثه عاشورا،وقتى اسيراناهل بيت را به كوفه آوردند و وارد قصر ابن زياد كردند،در آنجا حضور داشت.وقتى سرمطهر سيد الشهدا را مقابل ابن زياد قرار دادند و او با چوب به دندانهاى آن سر بريده مىزد،زيد بن ارقم اعتراض كرد كه:چوب خود را از اين لبها بردار،به خداى يگانه قسم،منبارها ديدم كه رسول خدا«ص»با لبهاى مباركش اين لبها را مىبوسيد،سپس بعنواناعتراض،مجلس را ترك كرد. (31) هم او نقل كرده كه وقتى سر امام حسين«ع»را در كوچههامىگرداندند،من در غرفه خود بودم. جلوى من كه رسيد،شنيدم آيه«ام حسبت اناصحاب الكهف و الرقيم...»را مىخواند. (32) وىدر سال 68 هجرى در كوفه درگذشت. (33)
زيد بن معقل
زيد بن ورقاء از شهداى كربلاست.نامش در زيارت ناحيه مقدسه آمده است.بدر بن معقل همگفتهاند. (34)
عنصر خبيثى كه روز عاشورا،همراه حكيم بن طفيل،در نخلستانى اطراف فرات كمينكرده و بر عباس«ع»هنگام آب آوردن به خيمهها حمله كردند.دست راست عباس در اينكمين از كار (35) زين العابدين«ع»
پيشواى چهارم شيعه،حضرت سجاد،امام على بن الحسين،زين العابدين«ع»،فرزندسيد الشهدا«ع»كه در حادثه كربلا حضور داشت و بعلت بيمارى در خيمه بسترى بود وهمراه با اهل بيت،پس از شهادت امام حسين«ع»به اسيرى رفت و با حالتى دشوار وغمبار،كه غل و زنجير به دست و گردن آن حضرت بسته بودند،به كوفه و از آنجا به شامبرده شد.در كاخ يزيد هم خطبه بسيار مهمى ايراد كرد كه چهره يزيد افشا شد و مردم شامنسبت به ماهيتحادثه كربلا آگاه شدند.امام سجاد«ع»در سال 38 هجرى در مدينه به دنياآمد.در حادثه كربلا حدود 24 سال داشت،پس از شهادت پدر نيز مدت 35 سال امامتكرد.مادرش شهربانو دختر يزدگرد بود.در حادثه كربلا آن حضرت ازدواج كرده و داراىفرزند بود و فرزند خردسالش امام باقر«ع»هم در كربلا بود. (36) نقش عمده آن حضرت در نهضت عاشورا،پيام رسانى خون شهيدان كربلا و حفظدستاوردهاى آن انقلاب خونين و اهداف پدر،از تباه شدن و تحريف گشتن بود.اينرسالت،در قالب ايراد خطبهها توسط آن حضرت و عمهاش زينب«ع»انجامگرفت.
سخنان امام سجاد در بارگاه يزيد،چنان او را به خشم آورد كه دستور كشتنش را داد، اماحضرت زينب،جان خود را سپر بلا قرار داد و نگذاشت.در دفن اجساد شهداى اهل بيتدر كربلا،به يارى طايفه بنى اسد آمد و پس از خاكسپارى پيكر سيد الشهدا«ع»روى قبرآنحضرت نوشت:«هذا قبر الحسين بن على بن ابى طالب،الذى قتلوه عطشانا غريبا» (37) .
پس از عاشورا،حضرت سجاد«ع»دوران بسيار سخت و خفقان بارى را با خلفاىاموى سپرىكرد.وليد بن عبد الملك و هشام بن عبد الملك،از خلفاى معاصر او بودند.
داستان زيارت آن حضرت و بوسيدنش حجر الاسود را و شعرهاى بلند فرزدق در ستايشاو(هذا الذى تعرف البطحاء وطاته...)معروف است.«صحيفه سجاديه»مجموعهاى ازدعاهاى آن حضرت است كه اينك در دست ما بعنوان گنجينهاى از معارف دينى موجوداست.آن حضرت در سال 95 هجرى با دسيسه وليد بن عبد الملك به شهادت رسيد و دربقيع،مدفون شد.براى آشنايى با زندگى،شخصيت و فضايل بيشمارش بايد بهكتابهاىمستقل و مفصلتر مراجعه كرد. (38)
زينب«ع»
زينب كبرى سلام الله عليها،پيامبر خون شهداى كربلا و همراه حسين«ع»در نهضتخونين عاشورا.حضرت زينب،دختر امير المؤمنين و فاطمه زهرا«ع»در سال پنجمهجرى،روز 5 جمادى الاولى در مدينه،پس از امام حسين«ع»به دنيا آمد.از القاباوست:عقيله بنى هاشم، عقيله طالبيين،موثقه،عارفه،عالمه،محدثه،فاضله،كامله،عابدهآل على.زينب را مخفف«زيناب»دانستهاند،يعنى زينت پدر.
امام حسين«ع»هنگام ديدار،به احترامش از جا برمىخاست.زينب كبرى،از جدشرسول خدا و پدرش امير المؤمنين و مادرش فاطمه زهرا«ع»حديث روايت كرده است. (39) اين بانوى بزرگ، داراى قوت قلب،فصاحت زبان،شجاعت،زهد و ورع،عفاف وشهامت فوق العاده بود. (40) شوهرش، عبد الله بن جعفر(پسر عموى خودش)بود.از اينازدواج،دو پسر حضرت زينب به نامهاىمحمد و عون،در كربلا به شهادت رسيدند.
وقتى امام حسين«ع»پس از امتناع از بيعت با يزيد،از مدينه به قصد مكه خارج شد،زينب نيز با اين دو فرزند،همراه برادر گشت.در طول نهضت عاشورا،نقش فداكاريهاىعظيم زينب، بسيار بود.سرپرست كاروان اسيران اهل بيت و مراقبت كننده از امامزين العابدين«ع»و افشاگر ستمگرىهاى حكام اموى با خطبههاى آتشين بود.زينب،همدختر شهيد بود،هم خواهر شهيد،هم مادر شهيد،هم عمه شهيد.پس از عاشورا و در سفراسارت،در كوفه و دمشق، خطابههاى آتشينى ايراد كرد و رمز بقاى حماسه كربلا وبيدارى مردم گشت.پس از بازگشت به مدينه نيز،در مجالس ذكرى كه براى شهداى كربلاداشت،به سخنورى و افشاگرىمىپرداخت.وى به«قهرمان صبر»شهرت يافت.
در سال 63 و به نقلى 65 هجرى درگذشت.قبرش در زينبيه(در سوريه كنونى)است.
برخى نيز معتقدند مدفن او در مصر است.در كتاب«خيرات الحسان»آمده است:درمدينه قحطى پيش آمد.زينب همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام كوچ كردند و قطعهزمينىداشتند.زينب در همانجا در سال 65 هجرى در گذشت و در همان مكان دفن شد. (41)
صبح ازل طليعه ايام زينب است پاينده تا به شام ابد نام زينب است در راه دين لباس شهامت چو دوختندزيبنده آن لباس بر اندام زينب است
بارزترين بعد زندگى حضرت زينب،همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود كه باخطابههايش، پيام خون حسين«ع»را به جهانيان رساند.در اين زمينه،نوشتهها وسرودههاى بسيارى است،ازجمله اين شعر:
سر نى در نينوا مىماند اگر زينب نبود كربلا در كربلا مىماند اگر زينب نبود چهره سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابرى از ريا مىماند اگر زينب نبود چشمه فرياد مظلوميت لب تشنگان در كوير تفته جا مىماند اگر زينب نبود زخمه زخمىترين فرياد،در چنگ سكوت از طراز نغمه وا مىماند اگر زينب نبود در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ در گلوى چشمها مىماند اگر زينب نبود ذو الجناح داد خواهى،بىسوار و بىلگام در بيابانها رها مىماند اگر زينب نبود در عبور از بستر تاريخ،سيل انقلابپشت كوه فتنهها مىماند اگر زينب نبود (42)
خود زينب نيز از فصاحت و ادب برخوردار بود.در هنگام ديدن سر بريده برادر،خطاب به اوچنين سرود:«يا هلالا لما استتم كمالا...»بعدها هم در سوگ حسين«ع»
اشعارى سرود،با اين مطلع:«على الطف السلام و ساكنيه...»:سلام بر كربلا و برآرميدگانآن دشت،كه روح خدا در آن قبهها و بارگاههاست.جانهاى افلاكى و پاكى كه در زمينخاكى، مقدس و متعالى شدند،آرامگاه جوانمردانى كه خدا را پرستيدند و در آن دشتها وهامونها خفتند.سرانجام،گورهاى خاموششان را قبههايى افراشته در برخواهد گرفت،وبارگاهىخواهد شد،داراى صحنهاى گسترده و باز...
زينبين
دو زينب.اصطلاحا به حضرت زينب و حضرت ام كلثوم،دختران امير المؤمنين«ع»
گفته مىشود كه در كربلا حضور داشتند.اين كلمه از باب تغليب يك اسم بر ديگرى است،آنگونه كه به امام حسن و امام حسين هم«حسنين»گفته مىشود.
زينبيه
جايى كه به حضرت زينب«ع»منسوب باشد.آنگونه كه به جاى منسوب به امامحسين«ع»، «حسينيه»گفته مىشود.مكانهايى كه با اين عنوان و به ياد حضرت زينب درشهرهاى مختلف مىسازند و براى برپايى محفلهاى عزادارى يا مجالس دينى براى بانوان،و گاهى هم به عنوان دار الايتام مورد استفاده قرار مىگيرد،از آن جهت كه آن بانوىقهرمان،پس از عاشورا يتيمان ابا عبد الله الحسين«ع»را در سفر اسارت سرپرستى ونگهدارى مىكرد.مرقد زينبكبرى«ع»نيز كه در شام قرار دارد به همين نام«زينبيه»
شهرت دارد كه تا دمشق مقدارى فاصله دارد و زيارتگاه عاشقان عترت پيامبر«ص»است.
البته در مورد مدفن حضرت زينب،اقوال ديگرى نيز وجود دارد.
زين واژگون
تعبيرى است كه بيشتر درباره ذو الجناح،اسب امام حسين«ع»به كار مىرود كه پس ازشهادت امام،با زين واژگون و يال پر خون و پريشانحال به طرف خيمهها آمد.برگرفته ازجملهاى در زيارت ناحيه مقدسه است كه آمده است:«...فنظر النساء الى الجواد مخزياوالسرج عليه ملويا» (43) .
پىنوشتها
1-بحار الانوار،ج 98،(بيروت)ص 329،المزار،شيخ مفيد،ص 53.
2-مفاتيح الجنان،زيارت اربعين.
3-منتهى الآمال،ج 1،حوادث اربعين،نفس المهموم ص 322،بحار الانوار،ج 98،ص 328.
4-بحار الانوار،ج 98،ص 28،المزار،شيخ مفيد،ص 30.
5-همان،ص 16.
6-همان،ص 52 و 8.
7-اسرار الشهادة،فاضل دربندى،ص 136،(چاپ سنگى)
8-شرح مبسوط ماجرا در كتاب«انتفاضة صفر الاسلاميه»از رعد الموسوى آمده است.
9-كليات صائب تبريزى،غزل 1523.
10-بحار الانوار،ج 98(بيروت)ص 336،مفاتيح الجنان،ص 438.
11-به بحث تحليلى و مقايسهاى بين اين دو متن،و نيز ميزان صحت و استناد اين دو زيارت دركتاب«انصار الحسين»،محمد مهدى شمس الدين،مراجعه كنيد.
12-كامل الزيارات،ص 174،المزار،شيخ مفيد،ص 52.
13-همان(كامل الزيارات).
14-همان،ص 176،بحار الانوار،ج 98،ص 291.
15-وسائل الشيعه،ج 10،ص 346،امالى صدوق،ص 123.در«مزار»شيخ مفيد،ص 26 چنين است(از امامباقر«ع»):مروا شيعتنا بزيارة قبر الحسين بن على«ع»فان اتيانه مفترض على كلمؤمن يقر للحسين عليه السلام بالامامةمن الله عز و جل.
16-همان،345،بحار الانوار،ج 98،ص 11.
17-كامل الزيارات،ص 125،وسائل الشيعه،ج 10،ص 356.
18-وسائل الشيعه،ج 10،ص 357،بحار الانوار،ج 98،ص 11،كامل الزيارات،ص 127.
19-كامل الزيارات،ص 124(نقل به تلخيص).
20-امالى صدوق،ص 197.
21-در منابعى همچون:كامل الزيارات،وسائل الشيعه،بحار الانوار،ثواب الاعمال و...احاديثشآمده است.
22-وسائل الشيعه،ج 10،ص 414.
23-بحار الانوار،ج 98،ص 142.
24-مشفقى دهلوى.
25-براى تحقيق پيرامون سند اين زيارت و صحت آن،ر.ك:«انصار الحسين»،ص 146 تا 162.درضمن،در ج 45،بحار الانوار،ص 65 نيز اين زيارت آمده است.
26-براى مطالعه در تحليل محتوايى زيارتنامهها،ر.ك:مقالات زيارت در مجله«پيام انقلاب».سال 1365.از شماره172 تا 181 به قلم نگارنده.
27-مفاتيح الجنان،ص 427 به نقل از مصباح المتهجد،شيخ طوسى.
28-چشمه خورشيد(مجموعه مقالات كنگره امام خمينى و فرهنگ عاشورا)،ج 1،ص 97،مقاله«ادبيات عاشورا».
29-از جمله در بحار الانوار،ج 98،ص 203 و 208.
30-تاريخ الاسلام،ذهبى،ج 5،ص 118.
31-بحار الانوار،ج 45،ص 116،اثبات الهداة،ج 5،ص 188.
32-همان،ص 125.
33-براى شرح حال او ر.ك:اعيان الشيعه،ج 7،ص 87.
34-انصار الحسين،ص 73.
35-بحار الانوار،ج 45،ص 40.
36-اعيان الشيعه،ج 1،ص 635.
37-حياة الامام زين العابدين،ص 166.
38-از جمله«الامام زين العابدين»،عبد الرزاق المقرم،«حياة الامام زين العابدين»،باقر شريف القرشى،«سيرةالائمة الاثنى عشر»هاشم معروف الحسنى،«بحار الانوار»ج 46،«زندگانى زينالعابدين»سيد جعفر شهيدى و....
39-الحسين فى طريقه الى الشهاده،ص 65.
40-درباره مقامات معنوى زينب و ويژگيهايش،ر.ك:«الخصائص الزينبيه»از سيد نور الدينجزايرى.
41-درباره زندگينامه حضرت زينب،از جمله ر.ك:«بطلة كربلا»عايشه بنت الشاطى،كه با نام«زينب،بانوى قهرمانكربلا»به قلم حبيب الله چايچيان و مهدى آيت الله زاده ترجمه شدهاست.
42-قادر طهماسبى(فريد.
43-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 298.
از شهداى كربلاست.نامش در زيارت ناحيه مقدسه آمده است.بدر بن معقل همگفتهاند. (34)
عنصر خبيثى كه روز عاشورا،همراه حكيم بن طفيل،در نخلستانى اطراف فرات كمينكرده و بر عباس«ع»هنگام آب آوردن به خيمهها حمله كردند.دست راست عباس در اينكمين از كار (35) پيشواى چهارم شيعه،حضرت سجاد،امام على بن الحسين،زين العابدين«ع»،فرزندسيد الشهدا«ع»كه در حادثه كربلا حضور داشت و بعلت بيمارى در خيمه بسترى بود وهمراه با اهل بيت،پس از شهادت امام حسين«ع»به اسيرى رفت و با حالتى دشوار وغمبار،كه غل و زنجير به دست و گردن آن حضرت بسته بودند،به كوفه و از آنجا به شامبرده شد.در كاخ يزيد هم خطبه بسيار مهمى ايراد كرد كه چهره يزيد افشا شد و مردم شامنسبت به ماهيتحادثه كربلا آگاه شدند.امام سجاد«ع»در سال 38 هجرى در مدينه به دنياآمد.در حادثه كربلا حدود 24 سال داشت،پس از شهادت پدر نيز مدت 35 سال امامتكرد.مادرش شهربانو دختر يزدگرد بود.در حادثه كربلا آن حضرت ازدواج كرده و داراىفرزند بود و فرزند خردسالش امام باقر«ع»هم در كربلا بود. (36) نقش عمده آن حضرت در نهضت عاشورا،پيام رسانى خون شهيدان كربلا و حفظدستاوردهاى آن انقلاب خونين و اهداف پدر،از تباه شدن و تحريف گشتن بود.اينرسالت،در قالب ايراد خطبهها توسط آن حضرت و عمهاش زينب«ع»انجامگرفت. سخنان امام سجاد در بارگاه يزيد،چنان او را به خشم آورد كه دستور كشتنش را داد، اماحضرت زينب،جان خود را سپر بلا قرار داد و نگذاشت.در دفن اجساد شهداى اهل بيتدر كربلا،به يارى طايفه بنى اسد آمد و پس از خاكسپارى پيكر سيد الشهدا«ع»روى قبرآنحضرت نوشت:«هذا قبر الحسين بن على بن ابى طالب،الذى قتلوه عطشانا غريبا» (37) . پس از عاشورا،حضرت سجاد«ع»دوران بسيار سخت و خفقان بارى را با خلفاىاموى سپرىكرد.وليد بن عبد الملك و هشام بن عبد الملك،از خلفاى معاصر او بودند. داستان زيارت آن حضرت و بوسيدنش حجر الاسود را و شعرهاى بلند فرزدق در ستايشاو(هذا الذى تعرف البطحاء وطاته...)معروف است.«صحيفه سجاديه»مجموعهاى ازدعاهاى آن حضرت است كه اينك در دست ما بعنوان گنجينهاى از معارف دينى موجوداست.آن حضرت در سال 95 هجرى با دسيسه وليد بن عبد الملك به شهادت رسيد و دربقيع،مدفون شد.براى آشنايى با زندگى،شخصيت و فضايل بيشمارش بايد بهكتابهاىمستقل و مفصلتر مراجعه كرد. (38) زينب كبرى سلام الله عليها،پيامبر خون شهداى كربلا و همراه حسين«ع»در نهضتخونين عاشورا.حضرت زينب،دختر امير المؤمنين و فاطمه زهرا«ع»در سال پنجمهجرى،روز 5 جمادى الاولى در مدينه،پس از امام حسين«ع»به دنيا آمد.از القاباوست:عقيله بنى هاشم، عقيله طالبيين،موثقه،عارفه،عالمه،محدثه،فاضله،كامله،عابدهآل على.زينب را مخفف«زيناب»دانستهاند،يعنى زينت پدر. امام حسين«ع»هنگام ديدار،به احترامش از جا برمىخاست.زينب كبرى،از جدشرسول خدا و پدرش امير المؤمنين و مادرش فاطمه زهرا«ع»حديث روايت كرده است. (39) اين بانوى بزرگ، داراى قوت قلب،فصاحت زبان،شجاعت،زهد و ورع،عفاف وشهامت فوق العاده بود. (40) شوهرش، عبد الله بن جعفر(پسر عموى خودش)بود.از اينازدواج،دو پسر حضرت زينب به نامهاىمحمد و عون،در كربلا به شهادت رسيدند. وقتى امام حسين«ع»پس از امتناع از بيعت با يزيد،از مدينه به قصد مكه خارج شد،زينب نيز با اين دو فرزند،همراه برادر گشت.در طول نهضت عاشورا،نقش فداكاريهاىعظيم زينب، بسيار بود.سرپرست كاروان اسيران اهل بيت و مراقبت كننده از امامزين العابدين«ع»و افشاگر ستمگرىهاى حكام اموى با خطبههاى آتشين بود.زينب،همدختر شهيد بود،هم خواهر شهيد،هم مادر شهيد،هم عمه شهيد.پس از عاشورا و در سفراسارت،در كوفه و دمشق، خطابههاى آتشينى ايراد كرد و رمز بقاى حماسه كربلا وبيدارى مردم گشت.پس از بازگشت به مدينه نيز،در مجالس ذكرى كه براى شهداى كربلاداشت،به سخنورى و افشاگرىمىپرداخت.وى به«قهرمان صبر»شهرت يافت. در سال 63 و به نقلى 65 هجرى درگذشت.قبرش در زينبيه(در سوريه كنونى)است. برخى نيز معتقدند مدفن او در مصر است.در كتاب«خيرات الحسان»آمده است:درمدينه قحطى پيش آمد.زينب همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام كوچ كردند و قطعهزمينىداشتند.زينب در همانجا در سال 65 هجرى در گذشت و در همان مكان دفن شد. (41) صبح ازل طليعه ايام زينب است پاينده تا به شام ابد نام زينب است در راه دين لباس شهامت چو دوختندزيبنده آن لباس بر اندام زينب است بارزترين بعد زندگى حضرت زينب،همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود كه باخطابههايش، پيام خون حسين«ع»را به جهانيان رساند.در اين زمينه،نوشتهها وسرودههاى بسيارى است،ازجمله اين شعر: سر نى در نينوا مىماند اگر زينب نبود كربلا در كربلا مىماند اگر زينب نبود چهره سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابرى از ريا مىماند اگر زينب نبود چشمه فرياد مظلوميت لب تشنگان در كوير تفته جا مىماند اگر زينب نبود زخمه زخمىترين فرياد،در چنگ سكوت از طراز نغمه وا مىماند اگر زينب نبود در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ در گلوى چشمها مىماند اگر زينب نبود ذو الجناح داد خواهى،بىسوار و بىلگام در بيابانها رها مىماند اگر زينب نبود در عبور از بستر تاريخ،سيل انقلابپشت كوه فتنهها مىماند اگر زينب نبود (42) خود زينب نيز از فصاحت و ادب برخوردار بود.در هنگام ديدن سر بريده برادر،خطاب به اوچنين سرود:«يا هلالا لما استتم كمالا...»بعدها هم در سوگ حسين«ع» اشعارى سرود،با اين مطلع:«على الطف السلام و ساكنيه...»:سلام بر كربلا و برآرميدگانآن دشت،كه روح خدا در آن قبهها و بارگاههاست.جانهاى افلاكى و پاكى كه در زمينخاكى، مقدس و متعالى شدند،آرامگاه جوانمردانى كه خدا را پرستيدند و در آن دشتها وهامونها خفتند.سرانجام،گورهاى خاموششان را قبههايى افراشته در برخواهد گرفت،وبارگاهىخواهد شد،داراى صحنهاى گسترده و باز... دو زينب.اصطلاحا به حضرت زينب و حضرت ام كلثوم،دختران امير المؤمنين«ع» گفته مىشود كه در كربلا حضور داشتند.اين كلمه از باب تغليب يك اسم بر ديگرى است،آنگونه كه به امام حسن و امام حسين هم«حسنين»گفته مىشود. جايى كه به حضرت زينب«ع»منسوب باشد.آنگونه كه به جاى منسوب به امامحسين«ع»، «حسينيه»گفته مىشود.مكانهايى كه با اين عنوان و به ياد حضرت زينب درشهرهاى مختلف مىسازند و براى برپايى محفلهاى عزادارى يا مجالس دينى براى بانوان،و گاهى هم به عنوان دار الايتام مورد استفاده قرار مىگيرد،از آن جهت كه آن بانوىقهرمان،پس از عاشورا يتيمان ابا عبد الله الحسين«ع»را در سفر اسارت سرپرستى ونگهدارى مىكرد.مرقد زينبكبرى«ع»نيز كه در شام قرار دارد به همين نام«زينبيه» شهرت دارد كه تا دمشق مقدارى فاصله دارد و زيارتگاه عاشقان عترت پيامبر«ص»است. البته در مورد مدفن حضرت زينب،اقوال ديگرى نيز وجود دارد. تعبيرى است كه بيشتر درباره ذو الجناح،اسب امام حسين«ع»به كار مىرود كه پس ازشهادت امام،با زين واژگون و يال پر خون و پريشانحال به طرف خيمهها آمد.برگرفته ازجملهاى در زيارت ناحيه مقدسه است كه آمده است:«...فنظر النساء الى الجواد مخزياوالسرج عليه ملويا» (43) . 1-بحار الانوار،ج 98،(بيروت)ص 329،المزار،شيخ مفيد،ص 53. 2-مفاتيح الجنان،زيارت اربعين. 3-منتهى الآمال،ج 1،حوادث اربعين،نفس المهموم ص 322،بحار الانوار،ج 98،ص 328. 4-بحار الانوار،ج 98،ص 28،المزار،شيخ مفيد،ص 30. 5-همان،ص 16. 6-همان،ص 52 و 8. 7-اسرار الشهادة،فاضل دربندى،ص 136،(چاپ سنگى) 8-شرح مبسوط ماجرا در كتاب«انتفاضة صفر الاسلاميه»از رعد الموسوى آمده است. 9-كليات صائب تبريزى،غزل 1523. 10-بحار الانوار،ج 98(بيروت)ص 336،مفاتيح الجنان،ص 438. 11-به بحث تحليلى و مقايسهاى بين اين دو متن،و نيز ميزان صحت و استناد اين دو زيارت دركتاب«انصار الحسين»،محمد مهدى شمس الدين،مراجعه كنيد. 12-كامل الزيارات،ص 174،المزار،شيخ مفيد،ص 52. 13-همان(كامل الزيارات). 14-همان،ص 176،بحار الانوار،ج 98،ص 291. 15-وسائل الشيعه،ج 10،ص 346،امالى صدوق،ص 123.در«مزار»شيخ مفيد،ص 26 چنين است(از امامباقر«ع»):مروا شيعتنا بزيارة قبر الحسين بن على«ع»فان اتيانه مفترض على كلمؤمن يقر للحسين عليه السلام بالامامةمن الله عز و جل. 16-همان،345،بحار الانوار،ج 98،ص 11. 17-كامل الزيارات،ص 125،وسائل الشيعه،ج 10،ص 356. 18-وسائل الشيعه،ج 10،ص 357،بحار الانوار،ج 98،ص 11،كامل الزيارات،ص 127. 19-كامل الزيارات،ص 124(نقل به تلخيص). 20-امالى صدوق،ص 197. 21-در منابعى همچون:كامل الزيارات،وسائل الشيعه،بحار الانوار،ثواب الاعمال و...احاديثشآمده است. 22-وسائل الشيعه،ج 10،ص 414. 23-بحار الانوار،ج 98،ص 142. 24-مشفقى دهلوى. 25-براى تحقيق پيرامون سند اين زيارت و صحت آن،ر.ك:«انصار الحسين»،ص 146 تا 162.درضمن،در ج 45،بحار الانوار،ص 65 نيز اين زيارت آمده است. 26-براى مطالعه در تحليل محتوايى زيارتنامهها،ر.ك:مقالات زيارت در مجله«پيام انقلاب».سال 1365.از شماره172 تا 181 به قلم نگارنده. 27-مفاتيح الجنان،ص 427 به نقل از مصباح المتهجد،شيخ طوسى. 28-چشمه خورشيد(مجموعه مقالات كنگره امام خمينى و فرهنگ عاشورا)،ج 1،ص 97،مقاله«ادبيات عاشورا». 29-از جمله در بحار الانوار،ج 98،ص 203 و 208. 30-تاريخ الاسلام،ذهبى،ج 5،ص 118. 31-بحار الانوار،ج 45،ص 116،اثبات الهداة،ج 5،ص 188. 32-همان،ص 125. 33-براى شرح حال او ر.ك:اعيان الشيعه،ج 7،ص 87. 34-انصار الحسين،ص 73. 35-بحار الانوار،ج 45،ص 40. 36-اعيان الشيعه،ج 1،ص 635. 37-حياة الامام زين العابدين،ص 166. 38-از جمله«الامام زين العابدين»،عبد الرزاق المقرم،«حياة الامام زين العابدين»،باقر شريف القرشى،«سيرةالائمة الاثنى عشر»هاشم معروف الحسنى،«بحار الانوار»ج 46،«زندگانى زينالعابدين»سيد جعفر شهيدى و.... 39-الحسين فى طريقه الى الشهاده،ص 65. 40-درباره مقامات معنوى زينب و ويژگيهايش،ر.ك:«الخصائص الزينبيه»از سيد نور الدينجزايرى. 41-درباره زندگينامه حضرت زينب،از جمله ر.ك:«بطلة كربلا»عايشه بنت الشاطى،كه با نام«زينب،بانوى قهرمانكربلا»به قلم حبيب الله چايچيان و مهدى آيت الله زاده ترجمه شدهاست. 42-قادر طهماسبى(فريد. 43-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 298. زين العابدين«ع»
زينب«ع»
زينبين
زينبيه
زين واژگون
پىنوشتها