اسلام باشد ؟ پيغمبر باشند ولی كارشان اين باشد كه مبلغ و مروج دين اسلامباشند ، همان جوری كه بعد از ابراهيم صدها پيامبر آمد و همه اينها مروجشريعت ابراهيم بودند . لوط پيغمبر بود ولی مروج شريعت ابراهيم . شعيبو يوسف و يعقوب پيغمبر بودند ولی به شريعت ابراهيم دعوت میكردند .هارون و يوشع پيغمبر بودند ولی به شريعت موسی دعوت میكردند . شرايعخاتمه پيدا كرد ، چرا نبوتها خاتمه پيدا كند و چرا قرآن فرمود :« و خاتم النبيين ؟ »فلسفه اين چيست ؟ اگر جواب اين موضوع را درست متوجه شويم جواب آن سؤال بزرگتر هم برایما روشن میشود . اولا معنی [ ( نبی ) ] چيست ؟ نبی يعنی پيامبر ، كسی كهاز طرف خدا برای مردم پيامی میآورد ، منبی عن الله . به كسی میگويند [ (پيامبر ) ] كه به او از جانب خدا وحی بشود ، هر كدام از انحاء وحی ،يعنی از جانب خداوند مطالبی به او القاء شود ، به وسيله رؤيا يا هروسيله ديگری ، از باطن روح و قلبش به او دستور بدهند كه برو مردم راارشاد كن ، مثلا بگويند شريعت ابراهيم اين است ، برو مردم را تعليم بدهو ياد بده كه به دين ابراهيم عمل كنند . نيازی كه به وجود چنين انبيائی پيدا میشود از اين جهت است كه راهديگری برای اينكه شريعت ابراهيمی را به مردم تعليم بدهند ، جز اينكه يكعده از افراد بشر از طريق الهام مبعوث بشوند نيست ، يعنی اگر زمانزمانی بود كه مردم علم و تمدن میداشتند و پايه تمدن بالا رفته بود كهكتاب ابراهيم ، نوشتهاش ، ضبط شده و چاپ شدهاش ، انواع ضبط شده رویكاغذها و غير كاغذها ، موجود میبود و در ميان مردم يك عده علماء ودانشمندان میبودند كه قادر بودند مردم را به شريعت ابراهيم |