ركن دوم : وضع خاص قانونگزاری اسلام كه اسلام اصول ثابتی دارد و فروع متغيری كه ناشی از همين اصول ثابت است ، يعنی به موازات انسان ، اسلام قوانين دارد ، برای جنبههای ثابت انسان و آن چيزهائی كه مدار انسانيت انسان را تشكيل میدهد و بايد ثابت بماند اسلام قوانين ثابت آورده است ، اما برای آن چيزهايی كه مربوط به مدار انسان نيست ، مربوط به نقطهای است كه انسان در مدار قرار گرفته است ، اسلام هم فروع متغيری دارد ولی درمحدوده همان اصول ثابت ، و يا اساسا دخالتی نكرده و بشر را مختار و آزاد گذاشته است . ركن سوم : علم و اجتهاد وقتی عالم به روح اسلام آشنا شد و توانست فروع را به اصول برگرداند ، وقتی كه هدفهای اسلام را شناخت و وسيلهها را هم شناخت ، هدف را با وسيله اشتباه نكرد ، هدف را بجای وسيله نگرفت ، وسيله را بجای هدف نگرفت ، صحيح را از سقيم شناخت ، وقتی كه با روح اسلام آشنا شد ، همانطوری شد كه اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود : « قد نصب نفسه لله سبحانه فی ارفع الامور من اصدار كل وارد عليه و تصيير كل فرع الی اصله » ، وظيفه واقعی خود را انجام داده است . علما و مجتهدين واقعی ركن سوم خاتميت به شمار میروند ، و در شريعت ختميه سمت مهندسی اداره اين كارخانه عظيم را دارند ، نه سمت سازنده آن را . آنهائی كه مهندسهای اين كارخانه هستند و میتوانند بفهمند كه اين كارخانه را چه جور بايد راه انداخت ، كسانی هستند |