|
|
|
|
|
|
فصل 11. زمان و كيفيت نزول قرآن در ((كافى )) به سندش از امام صادق عليه السلام روايت نموده كه فرمود: قرآن در ماهمبارك رمضان يكجا به بيت المعمور فرود آمد سپس درطول بيست سال تدريجا نازل گرديد آن گاه فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آلهفرموده است : مصحف ابراهيم در شب اول ماه رمضان ، تورات در شش شب از ماه رمضانگذشته ، انجيل در سيزده شب از ماه رمضان گذشته ، زبور در هيجده شب از ماه رمضانگذشته ، و فرقان (قرآن ) در شب بيست سوم از ماه رمضاننازل گشت (1368). به سندش از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه از آن حضرت درباره اين آيه پرسششد: ((ما آن را درشبى مبارك نازل كرديم )) (1369) فرمود: آن شب قدر است كه در هرسال در دهه آخر ماه رمضان قرار دارد و قرآن نازل نشده مگر در شب قدر، خداوند فرموده :((هر كار حكيمى (محكم و مجملى ) در آن شب باز (وتفصيل داده ) مى شود)) (1370)، فرمود: در شب قدر هر چيزى كه در آنسال تا سال آينده واقع مى شود تقدير مى شود از خير يا شر يا طاعت يا معصيت يامولود يا اجل يا روزى .(1371) و نيز به سندش از آن حضرت كه فرمود: در شب قدر هر سالى از تبيين و تفسير قرآنمربوط به امور همان سال بر صاحب الامر نازل مى شود.(1372) (مؤلف : گويا مراد از نزول دفعى و يكجاى آن در شب قدر به بيت المعمورنزول معناى آن به صورت اجمالى بر قلب پيامبر صلى الله عليه و آله باشد چنانكهخداوند فرموده : ((آن را روح الامين بر قلب تو فرود آورد است ))(1373) سپس درطول بيست سال در اوقات خاصى به طور تدريجى از باطن قلب آن حضرت بر ظاهرزبانش نزول يافته است هر زمان كه جبرئيل عليه السلام وحى را مى آورد و با الفاظشبر آن حضرت مى خواند. و معناى انزال قرآن در شب قدر هر سال صاحب آن وقت ،انزال بيان است به تفصيل مجمل و تاويل متشابه آن ، و خلاصهكامل كردن انزال آن به گونه اى كه هدايت مردم و دليلهاى روشنى از رهنمايى و مايهتشخيص حق از باطل باشد. بنابراين معناى ((فرشتگان و روح در آن شبنازل مى شوند))(1374) آن است كه آنان بر تو و پس از تو براهل بيت تو نازل مى شوند با جدا ساختن محكم از متشابه و تقدير اشيا و بيان احكام ويژهوقايعى كه در آن سال تا شب قدر سال آينده به مردم مى رسد.) و نيز به سند حسن از فضيل ابن يسار روايت نموده كه گفت : به امام صادق عليه السلامگفتم : مردم گويند: قرآن بر هفت حرف نازل شده است . فرمود: اين دشمنان خدا دروغ مىگويند، بلكه قرآن بر يك حرف و از سوى يك كسنازل شده است .(1375) و در روايت ديگرى از امام باقر عليه السلام روايت نموده كه فرمود: قرآن يكى است و ازنزد يك كس نازل شده است ، ولى اختلاف در آن از جانب راويان است .(1376) و شيخ صدوق رحمة الله به سندش از سيلمان جعفرى روايت كرده كه گفت : به امام كاظمعليه السلام گفتم : اى پسر رسول خدا، شما درباره قرآن چه گوييد؟ زيرا مردم ما در آناختلاف كرده اند، گروهى گويند: قرآن مخلوق است ، و گروهى گويند: غير مخلوق است .فرمود: اما من در اين باره آنچه آنها گويند نمى گويم ، بلكه گويم : قرآن كلام خداست.(1377) و به سندش از محمد بن على يقطينى روايت كرده كه گفت : امام هادى عليه السلام به يكىاز شيعيان خود در بغداد نوشت : بسم الله الرحمن الرحيم ، خداوند ما و تو را از فتنه نگاهدارد، اگر چنين كرد نعمت بزرگى است ، و اگر نكرد هلاكت و نابودى است . ما معتقديم كه جدل درباره قرآن بدعت است كه پرسش كننده و پاسخ دهنده هر دو در آنشريكند، پرسش كننده چيزى را مى جويد و در آن غور مى كند كه حق او نيست ، و پاسخدهنده خود را در مورد چيزى به تكلف وا مى دارد كه بر عهده او نيست . خالق جز خدا نيست وغير او هر چه هست مخلوق است ، و قرآن كلام خداست ، بر آن از نزد خود نامى منه ، كه ازگمراهان خواهى بود. خداوند ما و شما را از كسانى قرار دهد كه در نهان ازپروردگارشان مى ترسند و از روز قيامت بيمناكند.(1378)
|
|
|
|
|
|
|
|