بتپرستی دست برميداشتند و يهودی ميشدند . وقتيكه پيغمبر اكرم واردمدينه شدند يكعده از اين بچههای اهل مدينه در زير تربيت اين يهوديهابودند و دين يهود را انتخاب كرده بودند و چندتای از اين بچهها از دينيهود برنگشتند ، پدر و مادرهايشان مسلمان شدند ولی بچهها از دين يهودبرنگشتند . وقتی قرار شد يهوديها از اطراف مدينه خارج شوند و مهاجرتكنند آن بچهها با همكيشان خود راه افتادند . باز پدرها آمدند خدمت رسولاكرم اجازه خواستند بچههايشان را جدا كنند از اين يهوديها و مجبور كنندكه دست از دين يهود بردارند و مسلمان بشوند . پيغمبر اكرم اجازه نداد ،گفتند يا رسولالله اجازه بدهيد اينها را بزور برگردانيم مسلمانشان كنيم .فرمود نه ، حالا كه خودشان انتخاب كردهاند با آنها بروند بگذاريد با آنهابروند و ميگويند اين آيه همينجا نازل شد كه : « لا اكراه فی الدين قد تبينالرشد من الغی ». آيه ديگر آن آيه معروف است : « ادع الی سبيل ربك بالحكمه والموعظهالحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ». ( نحل - 125 ) مردمرا بخوان بسوی راهپروردگارت ، با چی ؟ با زور ؟ با شمشير ؟ نه ، با حكمت ، با منطق بابرهان ، و ديگر با موعظه نيك : « و جادلهم بالتی هی احسن ». آنها كه باتو مجادله ميكنند تو هم بنحو نيكی با آنها مجادله كن . اين آيه هم كهصريحا راه اسلام آوردن را دعوت معرفی كرد . در آيه ديگر ميگويد : « و قل الحق من ربكم فمن شاء فليؤمن و من شاءفليكفر »( كهف - 29 ) . هر كه دلش ميخواهد ايمان بياورد ، ايمانبياورد ، هر كه هم دلش نميخواهد ايمان بياورد كافر باشد كافر زيست بكند، پس اين آيه هم كه گفته ايمان و كفر اختياری است بنابر اين اجبارینيست . پس اسلام نميگويد كه بايد به زور |