و مربوط بهمه است بپذيريد . يك وقت است مثلا ما بمردم ميگوئيم كه بيائيد شما زبان ما را بپذيريد، آنها حق دارند بگويند چرا ؟ ما خودمان زبانی داريم شما هم زبانی داريد، چرا ما بيائيم زبان شما را بپذيريم ، ميگوئيم شما بيائيد رسم و عادتمخصوص ما را بپذيريد ، ممكن است بگويند چرا ما رسم شما را بپذيريم ؟رسم خودمانرا میپذيريم . اما يك وقت ميگوئيم بيائيد اين چيزيرا بپذيريدكه نه مال ما است نه مال شما ، مال همه است ، خدائی خدای همهمان رابپذيريم . اين كه ديگر مربوط بما نيست ، همان ذات را بپرستيم كه همخالق شما است و هم خالق ما ، نسبتش با شما و با ما مثل يكديگر است .فرمود : « تعالوا الی كلمه سواء بيننا و بينكم » . جز الله را كه خالقهمه ما هست نپرستيم . يك سخن ديگر كه برای ما و شما هر دو علی السويهاست اين است : « و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله ». اينكهبعضی از ما افراد بشر بعضی ديگر را برای خودمان بعنوان رب و ارباباتخاذ نكنيم ، يعنی نظام آقائی و نوكری ملغی ، نظام تساوی ميان افراد بشربرقرار . اين آيه تصريح ميكند كه من اگر ميجنگم ، برای چيزی ميجنگم كه آن چيزنسبتش با همه افراد بشر علی السويه است ، اين مقدمه را كه دانستيدمعلوم شد يكی از قيوديكه ميتواند مطلق ما را مقيد كند اين است كه اگرمردمی در زير بار ظلم يك قومی گرفتار بودند اينجا هم جايز ميشود جنگيدنبرای آزاد كردن آن مردم . حالا دو آيه ديگر را من در اين زمينه ميخوانم يكی آيه 39 از سوره انفالميفرمايد : « و قاتلوهم حتی لا تكون فتنه و يكون الدين كله لله ». بجنگيدبا آنها تا فتنه از ميان برود ، مقصود از |