به آنها رجوع كنيد و مادام كه به اين دو رجوع نمائيد گمراه نخواهيد شد :كتاب خدا و عترتم" به قول و فعل و تقرير ائمه اطهار نيز استناد میكنند.جهت ديگر اين است كه سنت مرويه از رسول خدا و ائمه اطهار گاهی قطعیو متواتر است و گاهی ظنی است و به اصطلاح " خبر واحد " است . آيا بهسنن غير قطعی رسول خدا نيز بايد مراجعه كرد يا نه ؟ اينجا است كه نظريات تا حد افراط و تفريط نوسان پيدا كرده است .برخی مانند ابوحنيفه به احاديث منقوله بی اعتنا بودهاند . گويندابوحنيفه در ميان همه احاديث مرويه از رسول خدا تنها هفده حديث را قابلاعتماد میدانسته است . برخی ديگر به احاديث ضعيف نيز اعتماد میكردهاند . ولی علماء شيعهمعتقدند كه تنها حديث صحيح و موثق قابل اعتماد است ، يعنی اگر راویحديث شيعه و عادل باشد ، و يا لااقل شخص راستگو و مورد وثوقی باشد بهروايتش میتوان اعتماد كرد . پس بايد راويان حديث را بشناسيم و دراحوال آنها تحقيق كنيم ، اگر ثابت شد كه همه راويان يك حديث مردمانیراستگو و قابل اعتماد هستند به روايت آنها اعتماد میكنيم . بسياری ازعلماء اهل تسنن نيز بر همين عقيدهاند . به همين جهت " علم رجال " يعنیعلم راوی شناسی در ميان مسلمين به وجود آمد . ولی اخباريين شيعه كه ذكرشان گذشت تقسيم احاديث را به صحيح و موثق وضعيف ناروا دانستند و گفتند همه احاديث خصوصا احاديث موجود در كتباربعه يعنی " كافی " ، " من |