تخصيص يعنی ابا دارد از استثنا ، آهنگ اين عموم آهنگی است كه نميتوانداستثنا بپذيرد ، مثلا در قرآن آمده است : « و ان تشكروا يرضه لكم »( زمر- 7 ) . اگر شاكر الهی باشيد خدا میپسندد . اين كلی استثنا نميپذيرد ،يعنی ممكن نيست يك وقت انسانی واقعا شاكر باشد ولی خدا نپسندد نه اينديگر چيزی نيست كه در يك مورد بالخصوص طور ديگر باشد مگر اينكه شكرنباشد . حالا در باب ناسخ و منسوخ هم همين جور است ، بعضی از آهنگهاست كهاساسا نسخ پذير نيست چون نسخ معنايش اين است كه منسوخ يك امر موقتاست يعنی آهنگ آهنگی است كه موقت بودن را نميپذيرد ، اين اگر باشدبايد هميشگی باشد ، چطور ؟ حالا برايتان مثالی ميزنم . مثلا اگر در قرآن وارد شده كه : « لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين »(بقره - 190 ) . يعنی متجاوز نباشيد كه خدا تجاوزكاران را دوست نميدارد .اينجا يك عمومی دارد از نظر افراد و يك استمراری دارد از نظر زمان .آيا اين عام را ما ميتوانيم استثنا برايش قائل شويم بگوئيم خدا ظالم رادوست نميدارد مگر بعضی از ظالمان را ؟ ! يعنی قدوسيت الوهيت از يكطرف و پليدی ظلم از طرف ديگر چيزی نيست كه قابل جوش خوردن باشد كهبگوئيم خدا تجاوزكنندگان را دوست نميدارد مگر آقای فلانكس و آقای فلانكسرا . اين عام " مگر " نميپذيرد اين مثل روزه گرفتن نيست كه ميگويندآقا روزه بگير " مگر " اينكه اين چنين باشی . خوب ممكن است در يكشرايطی انسان روزه نگيرد اما ظلم چيزی نيست كه بگوئيم در يك شرائطی ظلمبكن در يك شرايطی ظلم نكن هر جا كه ظلم باشد نبايد كرد از هر كه ميخواهدباشد از پيغمبر خدا ظلم ناستوده است ، مثل معصيت و نافرمانی است خداهيچ معصيتكاری را دوست |