ع
عابس بن ابى شبيب شاكرى (1)
از شهداى كربلاست.عابس،از رجال برجسته شيعه و مردى دلير،سخنور،كوشا وتلاشگر،شب زندهدار،از طايفه بنى شاكر بود.اين طايفه از شيعيان مخلص و فداكار درراه ولايت اميرالمؤمنين بودند و از شجاعان عرب به شمار مىآمدند.به آنان«فتيان العرب»
مىگفتند.از كسانى بود كه وقتى مسلم بن عقيل،نامه امام حسين«ع»را براى اهل كوفهخواند، به پا خاست و اعلام هوادارى و حمايت كرد و پس از بيعت كوفيان با مسلم بنعقيل،بعنوان پيك،نامهاى از سوى آنان به امام حسين«ع»در مكه رساند. (2) دلاوريهاى اودر كربلا مشهور است.وى همراه هم پيمان خود«شوذب»،در حماسه عاشورا به نبردپرداخت و شهيد شد. (3) رشادتهاى او چنان بود كه سپاه كوفه از نبرد تن به تن با وى ناتوانبودند.به دستور عمر سعد، از اطراف او را سنگباران كردند.او هم زره از تن بيرون آورد وكلاهخود از سر برداشت و ختشد و با تيغ بر دشمن حمله كرد و يك تنه آنقدر جنگيد تادر قلب ميدان و محاصره دشمن به شهادت رسيد. (4) سر او را از پيكرش جدا ساختند.سرمطهرش در دست عدهاى بودو هر كدام مدعى بودند كه من بودم كه او را كشتم،تا بهجايزهاى دستيابند. (5)
عاشورا
روز دهم محرم،روز شهادت سالار شهيدان و فرزندان و اصحاب او در كربلا.عاشورادر تاريخ جاهليت عرب،از روزهاى عيد رسمى و ملى بوده و در آن روزگار،در چنينروزى روزه مىگرفتند،روز جشن ملى و مفاخره و شادمانى بوده است و در چنين روزىلباسهاى فاخر مىپوشيدند و چراغانى و خضاب مىكردند.در جاهليت،اين روز را روزهمىگرفتند.در اسلام،باتشريع روزه رمضان،آن روزه نسخ شد.گفتهاند:علت نامگذارى.
روز دهم محرم به عاشورا آنست كه ده نفر از پيامبران با ده كرامت در اين روز،موردتكريمالهى قرار گرفتند. (6)
در فرهنگ شيعى،به خاطر واقعه شهادت امام حسين«ع»در اين روز،عظيمترين روزسوگوارى و ماتم به حساب مىآيد كه بزرگترين فاجعه و ستم در مورد خاندان پيامبر انجامگرفته و دشمنان اسلام و اهل بيت اين روز را خجسته شمرده به شادى مىپرداختند، اماپيروان خاندان رسالت،به سوگ و عزا مىنشينند و بر كشتگان اين روز مىگريند. امامصادق«ع»فرمود:«و اما يوم عاشورا فيوم اصيب فيه الحسين«ع»صريعا بين اصحابه واصحابه حوله صرعى عراة». (7) عاشورا روزى است كه حسين«ع»ميان يارانش كشته برزمين افتاد،ياران او نيز پيرامون او به خاك افتاده و عريان بودند.امام رضا«ع»فرمود:«منكان عاشورا يوم مصيبته و بكائه جعل الله عز و جل يوم القيامة يوم فرحه و سروره». (8) ،هركس را كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه باشد،خداوند قيامت را روز شادى او قرارمىدهد.در«زيارت عاشورا»در باره اين روز غمانگيز كه امويان آنرا مبارك مىدانستند،آمده است:«اللهم هذا يومتبركت به بنو امية و ابن آكلة الاكباد...».
امامان شيعه،ياد اين روز را زنده مىداشتند،مجلس برپا مىكردند،بر حسين بنعلى«ع»مىگريستند،آن حضرت را زيارت مىكردند و به زيارت او تشويق و امرمىكردند و روز اندوهشان بود.از جمله آداب اين روز،ترك لذتها،دنبال كار نرفتن،پرداختن به سوگوارى و گريه،تا ظهر چيزى نخوردن و نياشاميدن،چيزى براى خانهذخيره نكردن،حالت صاحبان عزاو ماتم داشتن و...است. (9)
در دوران سلطه امويان و عباسيان،شرايط اجتماعى اجازه مراسم رسمى و گسترده درسوگ ابا عبد الله الحسين را نمىداد،اما هر جا كه شيعيان،قدرت و فرصتى يافتهاند،سوگوارى پرشور و دامنهدارى در ايام عاشورا به راه انداختهاند.در تاريخ است كهمعز الدوله ديلمى اهل بغداد را به برگزارى مراسم سوگ و نوحه براى سيد الشهدا«ع»وادارساخت و دستور داد كه بازارها را ببندند و كارها را تعطيل كنند و هيچ طباخى غذايى نپزد وزنان سياهپوش بيرون آيند و به عزادارى و نوحه بپردازند.اين كار را چندين سال ادامه دادو اهل سنت نتوانستندجلوى آن را بگيرند،چون كه حكومت،شيعى بود. (10)
از قرنها پيش،«عاشورا»بعنوان تجلى روز درگيرى حق و باطل و روز فداكارى وجانبازى در راه دين و عقيده،شناخته شده است.حسين بن على«ع»در اين روز،با يارانىاندك ولى با ايمان و صلابت و عزتى بزرگ و شكوهمند،با سپاه سنگدل و بىدينحكومتستم يزيدى به مقابله برخاست و كربلا را به صحنه هميشه زنده عشق خدايى وآزادگى و حريت مبدل ساخت. عاشورا گر چه يك روز بود،اما دامنه تاثير آن تا ابديتكشيده شد و چنان در عمق وجدانها و دلها اثر گذاشته كه همه ساله دهه محرم و بويژهعاشورا،اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حريت و اسوه جهاد و شهادت،حسين بنعلى«ع»مىگردد و همه،حتى غير شيعه،در مقابل عظمت روح آن آزاد مردان تعظيممىكنند.عاشورا،نشان دهنده معناى«حسين منى و انا من حسين»بود كه دين رسول خدابا خون سيد الشهدا آبيارى و احيا شد.به تعبير امام خمينى«ره»:«عاشورا،قيام عدالتخواهانبا عددى قليل و ايمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ نشين و مستكبران غارتگربود...»،. (11) «اگر عاشورا نبود،منطق جاهليت ابو سفيانيان كه مىخواستند قلم سرخ بر وحى وكتاب بكشند و يزيد،يادگار عصر تاريك بت پرستى كه به گمان خود با كشتن و به شهادتكشيدن فرزندان وحى اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام«لا خبرجاء و لا وحى نزل»بنياد حكومت الهى را بركند،نمىدانستيم بر سر قرآن كريم و اسلامعزيز چه مىآمد.» (12)
امام حسين«ع»كه به دعوت اهل كوفه از مكه عازم اين شهر بود تا به شيعيان انقلابىبپيوندد و رهبرى آنان را به عهده گيرد،پيش از رسيدن به كوفه،در كربلا به محاصرهنيروهاى ابن زياد در آمد و چون حاضر نشد ذلت تسليم و بيعت با حكومت غاصب وظالم يزيدى را بپذيرد،سپاه كوفه با او جنگيدند.حسين و يارانش روز عاشورا،لب تشنه،با رشادتى شگفت تا آخرين نفر جنگيدند و به شهادت رسيدند و بازماندگان اين قافلهنور،به اسارت نيروهاى ظلمت درآمده به كوفه برده شدند.هفتاد و دو تن ياران شهيد او،بزرگترين حماسه بشرى را آفريدند و ياد خويش را در دل تاريخ و وجدان بشرهاىفضيلتخواه،ابدى ساختند. (13) به تعبير يكى از نويسندگان معاصر:«عاشورا،مائده بزرگ روحانسان است در تداوم اعصار،تجسم اعلاى وجدان بزرگ است در دادگاه روزگار،صلابتشجاعت انسان است در تجليگاه ايمان،طواف خون است در احرام فرياد،تجلى كعبهاست در ميقات خون،نقش بيدار گذرها و رهگذرهاست در كاروان دراز آهنگ زندگيها وعبورها،عاشورا،باز خوان تورات و انجيل و زبور است در معبد اقدام، ترتيل آيات قرآناست در الواح ابديت،خون خداست جارى در رگهاى تنزيل،حنجره خونين كوه«حرا»ست در ستيغ ابلاغ،درگيرى دوباره محمد«ص»است با جاهليت بنى اميه و شركقريش،تجديد مطلع رجزهاى«بدر»است و«حنين»،انفجار نماز است در شهادت وانفجار شهادت است در نماز،تبلور شكوهزاد جاودانگى حق است در تباهستان نابودباطل،هشدار خونين حسينيههاست در معبر اقوام،فرياد گستر انسانهاى مظلوم است درهمه تاريخ،دست نوازش انسانيت است بر سر بى پناهان،رواق سرخ حماسه است درتاريكستان سياهى و بيداد، قلب تپنده دادخواهان است در محكمه بشريت،طنين بلندپيروزى است در گوش آباديها،عطشى است دريا آفرين در اقيانوس حيات،«رسالتى»
است بزرگ بر دوش«اسارتى»رهايى بخش،عاشورا آبروى نمازگزاران است و عزتمسلمانان،و سرانجام،عاشورا ركن كعبه است و پايه قبله و عماد امت و حيات قرآن وروح نماز و بقاى حج وصفاى صفا و مروه و جان مشعر و منا.و عاشورا،هديه اسلاماست به بشريت و تاريخ...». (14)
عاشورا در نظر ديگران
تاثيرى كه حادثه كربلا و قيام حسين بن على«ع»بر انديشه مردم جهان،حتى غيرمسلمانان داشته،بسيار است.عظمت قيام و اوج فداكارى و ويژگيهاى ديگر امام و يارانشسبب شده كه اظهار نظرهاى بسيارى درباره اين نهضت و حماسه آفرينان عاشورا داشتهباشند.نقل سخنان همه آن كسان كتاب قطورى مىشود.بويژه كه برخى از نويسندگانغير مسلمان مستقلا كتاب درباره اين حادثه نوشتهاند.در اينجا تنها تعدادى اندك از ايننظرها(از مسلمانان و غيرمسلمانان)آورده مىشود:. (15)
مهاتما گاندى(رهبر استقلال هند) :من زندگى امام حسين،آن شهيد بزرگ اسلام ابدقتخواندهام و توجه كافى به صفحات كربلا نمودهام و بر من روشن شده استكه اگرهندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد،بايستى از سرمشق امام حسينپيروى كند.
محمد على جناح(قاعد اعظم پاكستان) :هيچ نمونهاى از شجاعت،بهتر از آنكه امامحسين از لحاظ فداكارى و تهور نشان داد در عالم پيدا نمىشود.به عقيده من تماممسلمين بايد ازسرمشق اين شهيدى كه خود را در سرزمين عراق قربان كردپيروى نمايند.
چارلز ديكنز(نويسنده معروف انگليسى) :اگر منظور امام حسين جنگ در راهخواستههاى دنيايى بود،من نمىفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه اوبودند؟پس عقل چنينحكم مىنمايد كه او فقط بخاطر اسلام،فداكارى خويش راانجام داد.
توماس كارلايل(فيلسوف و مورخ انگليسى) :بهترين درسى كه از تراژدى كربلامىگيريم، اينست كه حسين و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند.آنها با عملخود روشن كردند كه تفوق عددى در جايى كه حق با باطل روبرو مىشود اهميتندارد و پيروزى حسين با وجوداقليتى كه داشت،باعثشگفتى من است.
ادوارد براون(مستشرق معروف انگليسى) :آيا قلبى پيدا مىشود كه وقتى درباره كربلاسخن مىشنود،آغشته با حزن و الم نگردد؟حتى غير مسلمانان نيز نمىتوانندپاكى روحى را كه دراين جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انكار كنند.
فردريك جمس :درس امام حسين و هر قهرمان شهيد ديگرى اين است كه در دنيااصول ابدى عدالت و ترحم و محبت وجود دارد كه تغيير ناپذيرند و همچنينمىرساند كه هر گاه كسى براى اين صفات مقاومت كند و بشر در راه آن پافشارىنمايد،آن اصول هميشه در دنياباقى و پايدار خواهد ماند.
ل.م.بويد :در طى قرون،افراد بشر هميشه جرات و پردلى و عظمت روح،بزرگىقلب و شهامت روانى را دوست داشتهاند و در همينهاست كه آزادى و عدالتهرگز به نيروى ظلم و فساد تسليم نمىشود.اين بود شهامت و اين بود عظمت امامحسين.و من مسرورم كه با كسانى كه اين فداكارى عظيم را از جان و دل ثنامىگويند شركت كردهام،هر چند كه 1300 سال از تاريخآن گذشته است.
واشنگتن ايروينگ(مورخ مشهور آمريكايى) :براى امام حسين«ع»ممكن بود كهزندگى خود را با تسليم شدن اراده يزيد نجات بخشد،ليكن مسؤوليت پيشوا ونهضت بخش اسلام اجازه نمىداد كه او يزيد را بعنوان خلافت بشناسد.او بزودىخود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام از چنگالبنى اميه آماده ساخت.در زير آفتاب سوزان سرزمين خشك و در روى ريگهاىتفتيده عربستان،. (16) روح حسين فنا ناپذير است.اى پهلوان و اىنمونه شجاعت و اىشهسوار من،اى حسين!
توماس ماساريك :گر چه كشيشان ما هم از ذكر مصائب حضرت مسيح مردم رامتاثر مىسازند،ولى آن شور و هيجانى كه در پيروان حسين«ع»يافت مىشود درپيروان مسيح يافت نخواهد شد و گويا سبب اين باشد كه مصائب مسيح در برابرمصائب حسين«ع»مانند پر كاهىاست در مقابل يك كوه عظيم پيكر.
موريس دوكبرى :در مجالس عزادارى حسين گفته مىشود كه حسين،براى حفظشرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام،از جان و مال و فرزند گذشت وزير بار استعمار و ماجراجويى يزيد نرفت.پس بياييد ما هم شيوه او را سرمشققرار داده،از زيردستىاستعمارگران خلاصى يابيم و مرگ با عزت را بر زندگى باذلت ترجيح دهيم.
ماربين آلمانى(خاور شناس) :حسين«ع»با قربانى كردن عزيزترين افراد خود و بااثبات مظلوميت و حقانيتخود،به دنيا درس فداكارى و جانبازى آموخت و ناماسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت.اين سرباز رشيدعالم اسلام به مردم دنيا نشان داد كه ظلم و بيداد و ستمگرى پايدار نيست و بناىستم هر چه ظاهرا عظيم و استوار باشد،دربرابر حق و حقيقت چون پر كاهى بر بادخواهد رفت.
بنت الشاطى :زينب،خواهر حسين بن على«ع»لذت پيروزى را در كام ابن زياد وبنى اميه خراب كرد و در جام پيروزى آنان قطرات زهر ريخت،در همه حوادثسياسى پس از عاشورا، همچون قيام مختار و عبد الله بن زبير و سقوط دولتامويان و برپايى حكومت عباسيان وريشه دواندن مذهب تشيع،زينب قهرمانكربلا نقش برانگيزنده داشت.
لياقت على خان(نخستين نخست وزير پاكستان) :اين روز محرم،براى مسلمانان سراسرجهان معنى بزرگى دارد.در اين روز،يكى از حزن آورترين و تراژديكترين وقايعاسلام اتفاق افتاد،شهادت حضرت امام حسين«ع»در عين حزن،نشانه فتح نهايىروح واقعى اسلامى بود،زيرا تسليم كامل به اراده الهى به شمار مىرفت.اين درسبه ما مىآموزد كه مشكلات وخطرها هر چه باشد،نبايستى ما پروا كنيم و از راهحق و عدالت منحرف شويم.
جرج جرداق(دانشمند و اديب مسيحى) :وقتى يزيد،مردم را تشويق به قتل حسين ومامور به خونريزى مىكرد،آنها مىگفتند:«چه مبلغ مىدهى؟»اما انصار حسين بهاو گفتند:ما با توهستيم.اگر هفتاد بار كشته شويم،باز مىخواهيم در ركابت جنگكنيم و كشته شويم.
عباس محمود عقاد(نويسنده و اديب مصرى) :جنبش حسين،يكى از بى نظيرترينجنبشهاى تاريخى است كه تاكنون در زمينه دعوتهاى دينى يا نهضتهاى سياسى پديدار گشته است...دولت اموى پس از اين جنبش،به قدر عمر يك انسان طبيعىدوام نكرد واز شهادت حسين تا انقراض آنان بيش از شصت و اندى سال نگذشت.
احمد محمود صبحى :اگر چه حسين بن على«ع»در ميدان نظامى يا سياسىشكستخورد، اما تاريخ،هرگز شكستى را سراغ ندارد كه مثل خون حسين«ع»بهنفع شكستخوردگان تمام شده باشد.خون حسين،انقلاب پسر زبير و خروجمختار و نهضتهاى ديگر را در پى داشت،تا آنجا كه حكومت اموى ساقط شد ونداى خونخواهى حسين،فريادى شد كه آن تختها وحكومتها را به لرزه درآورد.
آنطون بارا(مسيحى) :اگر حسين از آن ما بود،در هر سرزمينى براى او بيرقى برمىافراشتيم و در هر روستايى براى او منبرى بر پا مىنموديم و مردم را با نامحسين به مسيحيت فرامىخوانديم.
گيبون(مورخ انگليسى) :با آنكه مدتى از واقعه كربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعههم وطن نيستيم،مع ذلك مشقات و مشكلاتى كه حضرت حسين«ع»تحملنموده،احساسات سنگين دلترين خواننده را بر مىانگيزد،چندانكه يك نوععطوفت و مهربانى نسبت به آن حضرت درخود مىيابد.
نيكلسون(خاورشناس معروف) :بنى اميه،سركش و مستبد بودند،قوانين اسلامى راناديدهانگاشتند و مسلمين را خوار نمودند...و چون تاريخ را بررسى كنيم،گويد:
دين بر ضد فرمانفرمايى تشريفاتى قيام كرد و حكومت دينى در مقابل امپراتورىايستادگىنمود.بنابر اين،تاريخ از روى انصاف حكم مىكند كه خون حسين«ع»بهگردن بنى اميه است.
سر پرسى سايكس(خاور شناس انگليسى) :حقيقتا آن شجاعت و دلاورى كه اين عدهقليل از خود بروز دادند،به درجهاى بوده است كه در تمام اين قرون متمادى هركسى كه آن را شنيد، بى اختيار زبان به تحسين و آفرين گشود.اين يك مشت مردمدلير غيرتمند،مانند مدافعانترموپيل،نامى بلند غير قابل زوال براى خود تا ابدباقى گذاشتند.
تاملاس توندون(هندو،رئيس سابق كنگره ملى هندوستان) :اين فداكاريهاى عالى از قبيلشهادت امام حسين«ع»،سطح فكر بشريت را ارتقا بخشيده است و خاطره آنشايسته است هميشه باقى بماند و يادآورى شود. محمد زغلول پاشا(در مصر،در تكيه ايرانيان) : حسين«ع»در اين كار،به واجب دينى وسياسى خود قيام كرده و اينگونه مجالس عزادارى،روحشهامت را در مردمپرورش مىدهد و مايه قوت اراده آنها در راه حق و حقيقت مىگردد.
عبد الرحمان شرقاوى(نويسنده مصرى) :حسين«ع»،شهيد راه دين و آزادگى است.نهتنهاشيعه بايد به نام حسين ببالد،بلكه تمام آزاد مردان دنيا بايد به اين نام شريفافتخار كنند.
طه حسين(دانشمند و اديب مصرى) :حسين«ع»براى به دست آوردن فرصت و ازسرگرفتن جهاد و دنبال كردن از جايى كه پدرش رها كرده بود،در آتش شوقمىسوخت.او زبان را درباره معاويه و عمالش آزاد كرد،تا به حدى كه معاويهتهديدش نمود.اما حسين،حزب خود را واداركرد كه در طرفدارى حق سختگير باشند.
عبد الحميد جودة السحار(نويسنده مصرى) :حسين«ع»نمىتوانست با يزيد بيعت كندو به حكومت او تن بدهد،زيرا در آن صورت،بر فسق و فجور،صحه مىگذاشتو اركان ظلم و طغيان را محكم مىكرد و بر فرمانروايى باطل تمكين مىنمود.امامحسين به اين كارها راضىنمىشد،گر چه اهل و عيالش به اسارت افتند و خود ويارانش كشته شوند.
علامه طنطاوى(دانشمند و فيلسوف مصرى) :(داستان حسينى)عشق آزادگان را بهفداكارى در راه خدا بر مىانگيزد و استقبال مرگ را بهترين آرزوها به شمارمىآورد،چندانكه براىشتاب به قربانگاه،بر يكديگر پيشى جويند.
العبيدى(مفتى موصل) :فاجعه كربلا در تاريخ بشر نادرهاى است،همچنان كه مسببينآن نيز نادرهاند...حسين بن على«ع»سنت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنابر فرمان خداوند در قرآن به زبان پيمبر اكرم وظيفه خويش ديد و از اقدام به آنتسامحى نورزيد.هستى خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا كرد و بدين سبب نزدپروردگار،«سرور شهيدان»محسوب شد و درتاريخ ايام،«پيشواى اصلاح طلبان»
به شمار رفت.آرى،به آنچه خواسته بود و بلكه برتر از آن،كامياب گرديد.
جمع بندى :
«از مجموعه گفتههاى نقل شده،اين جمع بندى به دست مىآيد:
1-امام حسين«ع»بدين جهات قيام كرد:به خاطر بقا و عظمت اسلام و حكومت قرآن،به خاطر مسؤوليت امامت،براى حفظ ناموس و شرف مردم،براى اصلاححال امت،به خاطر امربه معروف و نهى از منكر،به خاطر دفاع از مظلوم و مصالحعموم.
2-وصف قيام او:نهضت امام بر اساس اخلاق و شهامت و مصلحت عامه بود وجهادى به قصددفع رذيلت و نشر فضيلت به شمار مىرفت.
3-تاثير قيام امام:مردم بيدار شدند،تظاهر به ديانت را به تعمق و ايمان بدل كردند.
4-اين مكتب به خلق عالم چه آموخت؟درس اين آموزشگاه،ابدى و اصولى است،از آزادى و عدالت و محبتحكايت مىكند،پاكى نظر را در مبارزه مىآموزد،نحوهامتناع از قبول ستم و رد استعمار را نشان مىدهد،غيرت،شجاعت،فداكارى،پايدارى در برابر مصيبات و ثبات بر طريق حق را تعليم مىدهد،حرمتسكوت رادر برابر باطل و فساد،مدلل مىسازد و ثابت مىكند كه حق و فضيلت،عدل وايمان،در هر شرايطى مىتوانند بر خودسرى و مكر و ستم و كفر،غلبه يابند.يارانصادق امام نيز،بهترين درس ايمان به خدا را به جهانيان آموختند و راهپيروزىملتها را گشودند و نشان دادند كه مؤمنان با كمى تعداد و نيرو،همچنانپيروزند...». (17)
عاشورا و امر به معروف
در فرهنگ عاشورا،حاكميت ظلم يزيدى بزرگترين منكر اجتماعى است و مبارزهبراى حاكم ساختن حق و قطع سلطه ستم،معروفى عظيم است.امر به معروف و نهى ازمنكر،از مهمترين فلسفههاى حماسه خونين كربلاست.سيد الشهدا در وصيتى كه نوشته وبه برادرش محمد حنفيه مىسپارد،مىفرمايد:«انى ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا ولا ظالما،انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى،اريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكرو اسير بسيرة جدى و ابى على بن ابى طالب». (18) اين به وضوح،نقش امر به معروف و نهى ازمنكر را در حركت عاشورايى امام نشان مىدهد.در زيارتنامه آن حضرت هم اين موضوعمطرح است:«اشهد انك قد اقمت الصلاة و آتيت الزكاة و امرت بالمعروف و نهيت عنالمنكر و جاهدت فى سبيل الله حتى اتاك اليقين». (19) اين تعبيرات،نشان دهنده عمق اين فريضه دينى است كه در متن جهاد خونين همجلوهگر مىشود و دامنه امر به معروف و نهى از منكر،از واجبات و محرمات جزئى وفرعى و فردى،حتى به قيام براى اقامه قسط و سرنگونى حكومت باطل و تغيير نظام فاسداجتماعى هم گسترش مىيابد. (20) سيد الشهدا،پس از امتناع از بيعت با يزيد و برخوردهايىكه با وليد و مروان داشت،كنار قبر پيامبر«ص»آمد و شب را آنجا به مناجات گذراند،درضمن مناجاتش با خدا،عشق خود را به معروف بيان كرد و خواستار آنچه«خير»است دراين مسير شد:«اللهم انى احب المعروف و انكر المنكر و انا اسالك يا ذا الجلال و الاكرامبحق القبر و من فيه الا اخترت لى ما هو لك رضى و لرسولك رضى». (21) خدايا من معروفرا دوست مىدارم و منكر را زشت مىشمارم.اى خداى بزرگوار و صاحب كرم!به حقاين قبر و مدفون در آن از تو مىخواهم راهى و سرنوشتى برايم برگزينى كه رضاى تووپيامبرت در آن باشد.
عاشورا و انقلاب اسلامى
نهضت عاشورا به لحاظ ماهيت اسلام خواهى،اصلاح طلبى و ظلم ستيزىاش،همواره الهام بخش انقلابيون و حركتهاى اصلاحى بوده است.انقلاب اسلامى ايران نيز ازآن سرچشمه سيراب شد و از محتواى عاشورا الهام گرفت.اين الهام گيرى هم از سوىرهبر انقلاب بود،هم از ناحيه مردم.شرايط سياسى و اجتماعى ايران قبل از انقلاب،شبيهدوران بنى اميه بود.فساد و ظلم حاكميت داشت،اسلام در حال نابودى بود،تبليغات ضداسلامى در اختيار طاغوت بود، ابتذال فرهنگى و غربزدگى،معروف شدن منكر،منكرشدن معروف،به زندان افتادن آزاد مردان،حيف و ميل بيت المال در راه عياشيهاىطاغوت،همه شرايطى را به وجود آورده بود كه اصلاحى عميق را مىطلبيد.تا زور بعنوانعامل استقرار حكومت نفى شود و معيارها حاكمگردد.
امام امت«ره»،با الهام از عاشورا،روح حماسه و غيرت دينى را در مردم دميد،بهحكومت اسلامى و حاكميت ارزشهاى قرآنى فرا خواند،مفاسد رژيم طاغوت را برشمردو در دوران تبعيد هم از اين راه دست بر نداشت.مردم،مبارزات خود را بر ضد يزيد زمانهمىدانستند و از تبيين مفاسد معاويه،يزيد،ابن زياد و...ذهنها به مفاسد و مظالم طاغوتيانمنتقل مىشد. مجالس محرم،منبرها،وعظها،نوحهها رنگ و حال و هواى سياسى وانقلابى گرفت.حتى شعارهاى مردم در راهپيماييهاى ضد طاغوتى،پيوند انقلاب وعاشورا را مىرساند(رهبر ما خمينيه،نهضت ما حسينيه).عاشورا محور بسيج مردم وشور گسترى بر ضد طاغوت شد.عنصر شهادت به مبارزه مردم جان و روح بخشيد.
خانوادهها شهداى خود را به فرمان حسين زمان و محشور با شهداى كربلا مىدانستند.
امام امت،در سخنرانيهايش و نيز در مصاحبهها،مشروعيتحكومتشاه را زير سؤال بردو خواستار تشكيل حكومت اسلامى بود.آنگونه كه سيد الشهدا«ع»نيز با امتناع از بيعت، لافتيزيد را نامشروع و غاصبانه دانست.نگرش سياسى به حادثه كربلا و درسآموزى از قيام عاشورا،سر لوحه دعوت امام خمينى و همفكران او بود و اعلام اينكه همهجا كربلا و هر روز عاشوراست،تاكيدى بر اين برداشت بود.قتل عام 15 خرداد،گرچهبظاهر سركوب نهضت امام بود،اما خونهاى شهدا و افشاگريها و مبارزات بعدى،اذهان رابراى يك انقلاب آماده ساخت. عاشوراى حسينى هم در ظاهر،با شهادت امام و يارانشبه پايان رسيد،ولى همان حادثه،بذر تحركها و بيدارگريهاى عظيمى را افشاند و به بارنشست.امام امت،با توجه به قدرت جذب، الهام،سازماندهى و شور آفرينى كربلا وعزاداريهاى ايام محرم و دستههاى عزادارى،اين سنتديرين را بشدت،حمايت كرد.
همچنانكه خطابه امام خمينى در 15 خرداد(12 محرم)آغاز اين نهضت بود، راهپيماييهاىتاسوعا و عاشورا نيز در آخرين سال حكومت رژيم پهلوى،ضربه نهايى را بر آن زد. امامتاكيد داشت كه روحانيون و خطبا،حد اعلاى استفاده را از منابر حسينى در ماه محرموصفر داشته باشند.بهرههايى كه عاشوراى حسينى به پيروزى انقلاب رساند،فراوان بود.
به تعبير امام امت:«اگر قيام حضرت سيد الشهدا«ع»نبود،امروز ما هم نمىتوانستيم پيروزشويم.». (22) «واقعه عظيم عاشورا از 61 هجرى تا خرداد 61 و از آن تا قيام عالمى بقية اللهارواحنا لمقدمه الفداء،در هر مقطع انقلاب ساز است.». (23) عاشورا و جبههها :پس از پيروزى انقلاب نيز،آنچه ملت را در مقابل استكبار جهانى،مقاوم و بى باك ساخت و امت انقلابى و رهبرى انقلاب،تن به سازش ندادند،همان درسعزتى بود كه از«هيهات منا الذله»ابا عبد الله آموخته بودند و آنچه كه در سالهاى دفاعمقدس،جبههها را گرم نگه مىداشت و سيل نيروى عظيم انسانى به جبههها سرازيرمىشد و فتح الفتوحها مىآفريد،درسهاى آموخته از كربلا و مكتب شهادت بود.امام امتفرمود:«انقلاب اسلامى ايران،پرتوى از عاشورا و انقلابعظيم الهى آن است.» (24) و فرمود:
«اين خون سيد الشهدا است كه خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد.» (25) آنچه عاشورا داشت،يك بار ايدئولوژيكى و انگيزه مكتبى براى مبارزه بود.اين محتوادر ذهن رهبر انقلاب و در دل پيروان او شكل گرفت و نهضت را پديد آورد و پس ازپيروزى هم هشتسال دفاع خونين از انقلاب را اداره و تغذيه كرد.فرهنگ عاشورا والهام از اسوههاى كربلايى،حتى در وصيت نامهها،پيشانىبندها،شعارها،سرودها،نوحهها،تابلوهاى جبهه،رمز عمليات،مجالس ختم شهدا متجلى بود.وقتى فرماندهىمىگفت:«ما يك بار حسين را در كربلا تنها گذاشتيم و چهارده قرن،تحقير و تازيانه وتوهين و شكنجه چشيديم،هرگز مبادا اين بار حسين«ع»را تنهابگذاريم» (26) اين عمق تاثيرعاشورا را در دفاع مقدس ما نشان مىدهد.
رزمندگان اسلام،به عشق حسين«ع»در جبههها تشنه جان مىدادند،انتظار و اميدحضور ابا عبد الله«ع»را بر بالين خود داشتند.آنچه به پيشانى بندها يا پشت لباسهاى رزمخود مىنوشتند،پيوند جبهه و كربلا را مىرساند،از قبيل:مسافر كربلا،زائر كربلا،يازيارت يا شهادت،هيهات منا الذله،يا قمر بنى هاشم،يا ثار الله،يا حسين شهيد،يا سيدالشهدا،عاشقان كربلا،كل يوم عاشورا،يا ابا عبد الله،لبيك يا حسين و...تابلو نوشتههاىجادههاى جبهه نيز الهام از فرهنگ عاشورا داشت.غير از تعبيرات ياد شده كه گاهى درتابلو نوشتهها هم ديده مىشد،عباراتى اين چنين نيز،گوياى اين حقيقت است:هر كهدارد هوس كرب و بلا بسم الله، اگر خسته جانى بگو يا حسين،وعدهگاه حزب الله صحنابا عبد الله،رزمندگان تا كربلا راهى نمانده،راه قدس از كربلا مىگذرد،پيش به سوى حرمحسينى،بسيجى مسافر جادههاى پر پيچ و خم كربلا و...دهها جمله ديگر. (27) نامگذارى برخى از عمليات نيز با الهام از نهضت عاشورا بود.عمليات محرم،مسلم بنعقيل،عاشورا،ثار الله،كربلاى 1 تا 10 و...از اين نمونههاست. رمز عمليات نيز گاهى ازاسامى مبارك حماسهسازان كربلا بود كه رزمندگان،شورى عاشورايى پديد مىآورد،همچون:يا حسين فرماندهى،يا ابا الفضل العباس،يا زينب،يا ابا عبد الله الحسين،همين كهرزمندگان خود را در مسير اهداف عاشورا مىديدند،شور مىگرفتند و همين كهخانوادههاى آنان به جبهه حسينى سرباز مىفرستادند،صبور و مقاوم مىشدند، شهيدانجبههها را مسافران بازگشته از كربلا مىدانستند(اين گل پرپر از كجا آمده؟از سفر كرب وبلا آمده)و عزيمت به جبهه را حركت به سوى حرم حسينى مىديدند(گرفتهايم جان بهكف و به كربلا مىرويم،پيش به سوى حرم حسينى)جانبازان بى دست را،اقتدا كنندگانبه قمر بنى هاشم مىدانستند و مادران و خواهران و دختران شهدا را درس آموخته اززينب و سكينه«ع»مىيافتند و مادر چند شهيد را به«ام البنين»تشبيه مىكردند و درحمايت از رهبرى انقلاب و اطاعت فرمان جهاد او،شعار«ما اهل كوفه نيستيم حسين تنهابماند»سر مىدادند.شبهاى حمله،با نوحه خوانى و سينه زنى و عزادارى براى امامحسين«ع»روحيهمىگرفتند.
در آن سالها،عزيمت به جبهه،پاسخ به نداى«هل من ناصر»حسين زمان بود وجبهههاى غرب و جنوب كشور،«كربلاى ايران»محسوب مىشد و شهدايى كه بهعاشوراييان تاريخ مىپيوستند، سيراب شدگان از فرات عشق و علقمه يقين بودند و حتى«مفقود الاثر»ها،گمشدگانى در«حريم كربلا»تلقى مىشدند.اين باورها و برداشتها بود كهبه امت ما آرامش و اطمينان مىبخشيد و رزمندگان را براى رفتن به جبهه،بىتابمىساخت.انقلاب اسلامى ايران و دفاع مقدس،در اهداف،انگيزهها،شيوه مبارزه،روشهاى دفاع،روحيه مردم،شهادت طلبى و صبر،الهام گرفته از عاشوراست،تا پايان نيزبه اين فرهنگ وفادار مىماند.
پىنوشتها
1-عابس بن شبيب هم نوشتهاند.
2-ابصار العين فى انصار الحسين،ص 74،مقتل الحسين،مقرم،ص 167.
3-معارف و معاريف،ج 4،ص 1476.
4-سفينة البحار،ج 2،ص 147،انصار الحسين،ص 80.
5-ابصار العين،ص 74.
6-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 179 به نقل از:الانوار الحسينيه.
7-بحار الانوار،ج 45،ص 95.
8-همان،ج 44،ص 284،وسائل الشيعه،ج 10،ص 394.
9-وسائل الشيعه،ج 10،ص 394،سفينه البحار،ج 2،ص 196.
10-سفينة البحار،ج 2،ص 196.
11-صحيفه نور،ج 9،ص 57.
12-همان،ج 14،ص 265.
13-درباره عاشورا،از جمله ر.ك:«عاشورا فى الاسلام»از عبد الرزاق الموسوى المقرم.
14-تلخيص شده از«قيام جاودانه»،محمدرضا حكيمى،ص 94 به بعد.
15-نقل از كتاب«درسى كه حسين به انسانها آموخت»،شهيد هاشمىنژاد،ص 447،رهبرآزادگان و منابع ديگر.
16-البته امام حسين«ع»در صحراى كربلا شهيد شد،نه ريگزارهاى عربستان!
17-رهبر آزادگان،ص 67.
18-حياة الامام الحسين،ج 2،ص 246 و 288.
19-مفاتيح الجنان،زيارتهاى مختلف امام حسين«ع»
20-در اين زمينه ر.ك:«عنصر امر به معروف در نهضت امام حسين»از شهيد مطهرى.
21-بحار الانوار،ج 44،ص 328،مقتل خوارزمى،ج 1،ص 186.
22-صحيفه نور،ج 17،ص 60.
23-همان،ج 16،ص 219.
24-همان،ج 18،ص 12.
25-همان،ج 15،ص 204.
26-چكيده مقالات كنگره امام خمينى و فرهنگ عاشورا،ص 104.
27-در اين زمينه ر.ك:«فرهنگ جبهه»مهدى فهيمى.