ماورای منطق و دستگاه ادراك جستجو كردن چرا ؟ هنگامی ما بايد برويم بهدنبال علتی ماورای دستگاه ادراك و فكر كه از نظر دستگاه ادراكی و فكریهيچ گونه توجيهی نداشته باشيم ، بگوييم چون هيچ گونه توجيهی ندارد پسامری غير از دستگاه ادراكی عامل آن بوده است . آنچه كه اينها میگويند " جهل " غير از آن چيزی است كه شما میگوييد .مسأله اين نيست كه بشر فكر و استدلال میكرده ولی در استدلالش اشتباه كرده،همان جهلی كه يك فيلسوف در فلسفه خودش و يك عالم در علم خودش دارد.جهلی كه اينها میگويند يعنی جهلی كه صرفا يك واهمه است ، مثلا بشر خوابمیديده ، در خواب دوگانگی خودش را احساس میكرده و بعد خيال میكرده كهپس همه اشياء جان و روح دارند . - مثلا آمدن باران را فورا منتسب میكرده به يك چيزی و اسمش رامیگذاشته " خدا " . . . همان اصل عليت است . - سخن من همين مطلب بود كه اينها به خاطر عدم آگاهی از علل واقعی مادی، فورا منتسب میكردند به يك عامل ماورای طبيعت . نه ، اينها يك مقدار را كه مسأله اصل عليت است قبول میكنند ، يعنیدر بيان اينها هم - مخصوصا در بيان اگوست كنت - اين جهت هست كه بشراز اول در مقام تعليل برآمده ، ولی فكر بشر را در همينجا متوقف كردند ورفتند دنبال اوهام . گويی فكر بشر از اينجا يك قدم آن طرفتر نرفته است، فقط اصل عليت را قبول |