قهرا ارزشهای انسانی هم ثابت نيست ) و به تبع نظام اجتماعی ، او رامتكامل میدانيم . از اين رو انسان در هر دوره ، ارزشهای اخلاقی مختص بهآن دوره را دارد كه میتوان به آن متكی بود . اخلاق فئودالی با اخلاقكمونيستی فرق میكند اما طبقه پرولتاريا در يك مرحله مشخص تاريخیمیتواند از يك مجموعه ارزشهای اخلاقی كمونيستی دم بزند . پس تناقضی وجودندارد و قبول ارزشهای اخلاقی متحول ، قبول فطريات و غير ماده را ضرورینمیكند . سؤال و بحث خوبی است كه بايد دنبالش را بگيريم . سخن اول اين استكه انسان يك موجود متحول است ، پس ارزشهای انسانی هم يك سلسلهارزشهای متحول است ، و به عبارت ديگر چون انسان ثابت نيست پس ارزشهاهم قهرا ثابت نيست . اين يك مطلب . مطلب ديگر اين است كه حال كه [ انسان و ارزشهای انسانی ] ثابت نيستو متغير است ، متكامل هم هست ، و بعد بگوييم ملاك تكامل چيست ؟ در اينباره جداگانه بايد بحث كنيم . بعد میگويند : از اين رو انسان در هر دوره ، ارزشهای اخلاقی مختص به آن دوره را داردكه میتوان به آن متكی بود . اخلاق فئودالی با اخلاق كمونيستی فرق میكند . .. در اينجا روی دو جهت تكيه شده است و يك مقدار هم شايد خلط مبحث شدهباشد . يك مسأله اينكه ارزشهای انسانی ثابت نيست و متغير است . اينهمان مسأله نسبيت اخلاق است ، يعنی در ميان ارزشهای انسانی ، آن قسمتكه مربوط به اخلاق |