ذكر مصيبت
سنتى در جهت احياى ياد و نام ائمه و مطرح نگه داشتن حادثه عاشورا.در اين برنامه،چه بصورت مقطع پايانى سخنرانى و موعظه و چه بصورت مستقل،حوادث كربلا وكيفيتشهادت امام حسين«ع»و ياران او و نيز امامان ديگر بصورتى سوزناك نقل مىشودكه سبب تحريك عواطف و گريستن بر سيد الشهدا مىگردد.نقل حوادث بر اساس مقتلهاانجام مىگيرد و شايسته است كه از منابع معتبر و شعرهاى خوب استفاده مىشود تاموجب وهن به مقاممعصومين و خاندان عصمت نگردد.
امام سجاد«ع»كه بيستسال به ياد عاشورا مىگريست،مىفرمود ياد شهادت فرزندانفاطمه چشمانم را پر اشك مىكند:«انى لم اذكر مصرع بنى فاطمة الا خنقتنى لذلكعبرة» (23) با اين حساب،ياد حادثه و يادآورى آن مظلوميتها خودش كافى است تا مستمعانرا بگرياند و نيازىبه آميختن دروغ يا نقل حرفهاى بىاساس در ذكر مصيبت و مرثيهخوانى نيست.
ذكر مصيبت،سبب تعميق نهضتحسينى و پيوند عاطفى و قلبى شيعه باسيد الشهداست و نقشه دشمنان اهل بيت را كه كوشش در محو جنايات خويش داشتند،نقش بر آب مىكند و جامعه را هوادار اهل بيت و خصم ظالمان مىپرورد. (24) البته بايد ذاكران و مرثيه خوانان،هم شايستگى اين منصب حساس را داشته باشند وهم در محتواى مرثيهخوانى خود دقت داشتهباشند و نصايح بزرگان را در آداب آن به كاربندند.
ذو الجناح
بالدار،نام اسب حسين بن على«ع»كه روز عاشورا بر آن نشسته بود.از آن جهت كهاين اسب، رهوار و تندرو بوده است،به آن ذو الجناح مىگفتهاند.اين اسب،پس از شهادتآن حضرت،از پيكر وى دفاع مىكرد و به سواران دشمن حمله مىنمود و به اين طريق،تعدادى را كشت. (25) سيد الشهدا تا آخرين حد و لحظه توان خود،سوار بر اين اسب بود ومقاومت و جنگ مىكرد.در پايان از روى اين اسب بر زمين كربلا افتاد.
نه ذو الجناح دگر تاب استقامت داشت نه سيد الشهدا بر قتال،طاقت داشت بلند مرتبه شاهى ز صدر زين افتاداگر غلط نكنم عرش بر زمين افتاد
پس از شهادت امام حسين«ع»،اسب او كاكل خود را به خون امام آغشته كرد و باصيحه و فرياد و گام بر زمين زدن به سوى خيمهها دويد تا شهادت امام را به اهل بيتخبردهد.زنان متوجه شهادت امام شدند و شيون آنان برخاست. (26) در برخى منابع نقل شده كهاسب امام، پس از شهادت حضرت،وحشتزده از نزد بانوان گريخت و خود را به آب فراتانداخت و ناپديد شد. (26) در زيارت ناحيه مقدسه از اين اسب،با عنوان«جواد»ياد شده كه بازين و حالت پريشان روى به خيمهها نهاد:«فلما نظرن النساء الى الجواد مخزيا و السرجعليه ملويا خرجن من الخدور ناشرات الشعور،على الخدود لاطمات و للوجوه سافرات وبالعويل داعيات...». (28) وروايت است كه پس از شهادت امام،اين اسب با همهمه مىگفت:
«الظليمة الظليمة لامة قتلت ابن بنت نبيها». (29)
خونى كه روى يال تو پيداست،ذو الجناح خون هميشه جارى مولاست،ذو الجناح يك قطره آفتاب به روى تنت نشستبوى خدا ز يال تو برخاست،ذو الجناح (30)
ذو حسم
نام محلى است.يكى از منزلگاههاى ميان مكه و كوفه.چون طليعه سپاه اعزامى ازكوفه براى امام حسين«ع»آشكار شد،يارانش را به طرف ذو حسم سوق داد و پيش ازرسيدن نيروهاى دشمن،در آنجا اردو زد.حر و سربازانش در همين مكان با امامحسين«ع»برخورد كردند و آن حضرت دستور داد حر و سپاه او و حتى اسبانشان راسيراب كنند كه از راه رسيده بودند و بىتاب عطش بودند.امام سپس براى آن گروهسخنرانى كرد و هنگام ظهر،نمازماعتخوانده شد.حر و سپاه او نيز به امام حسين«ع»اقتدا كردند. (31)
پىنوشتها
1-حياة الامام الحسين بن على،ج 2،ص 357(پاورقى).
2-حياة الامام الحسين بن على،ج 3،ص 376.
3-تاريخ الشيعه،محمد حسين المظفرى،ص 89.
4-مناقب،ج 4،ص 64.
5-همان،63،بحار الانوار،ج 45،ص 398.
6-بحار الانوار،ج 45،ص 128.برخى هم علت نامگذارى را وجود ساعتى مخصوص بر سر درآن دانستهاند(نفسالمهموم،ص 241).
7-دايره المعارف تشيع،ج 3،ص 12.(به نقلى،توقف سه ساعته آنان يكى از درهاى قصر بود وبه آن«باب الساعات»گفتند.رياض القدس،ج 2،ص 294 به نقل از منتخب طريحى).
8-صادق رحمانى.
9-فرهنگ فارسى،معين.
10-المواكب الحسينيه،محمد حسين كاشف الغطاء،ص 15،(چاپ 1345 ق،نجف).
11-در زمينه تشكلها و اهداف دستههاى عزادارى حسينى از جمله ر.ك:«المواكب الحسينيه،مدارس و معسكرات»از:
سامى البدرى،ص 34.
12-الغدير،علامه امينى،ج 2،ص 286-263.نيز در باره شرح حال او ر.ك:«دعبل خزاعى،شاعردار بر دوش»از:
مصطفى قليزاده.
13-تاريخ تكايا و عزادارى قم،ص 218.
14-موسوعة العتبات المقدسه،الخليلى،ج 8،ص 95.
15-در باره عظمت و شگفتيهاى مسجد جامع دمشق ر.ك:«لغتنامه»دهخدا،واژه«جامعدمشق».
16-دائرة المعارف الاسلامية،ج 9،ص 264.
17-مناقب،ج 4،ص 60،بحار،ج 45،ص 172،احقاق الحق،ج 11،ص 498،اثبات الهدة،ج 5،ص193.
18-مناقب،ج 4،ص 64،بحار الانوار،ج 45،ص 394.
19-تتمة المنتهى،محدث قمى،ص 239.
20-مقتل الحسين،مقرم،ص 204.
21-الحسين فى طريقه الى الشهادة،ص 31.
22-بحار الانوار،ج 44،ص 285.
23-بحار الانوار،ج 45،ص 109.
24-ر.ك:«نقش انقلابى ياد و يادآوران»،شريعتى.بحار الانوار،ج 44،ص 278،احاديث گريستن وعزادارى برسيد الشهداء را آورده است.
25-مناقب،ابن شهر آشوب،ج 4،ص 58.
26-بحار الانوار،ج 45،ص 60.
27-تذكرة الشهدا،ملا حبيب الله كاشى،ص 353.
28-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 298.
29-بحار الانوار،ج 44،ص 266.
30-از:حسين عبدى.
31-مقتل الحسين،مقرم،ص 215.