اشكالات فراوانی است كه در اين معنی وجود داشته است و قبلا بيان شد .پس تعجب اين دانشمند هندی بيجاست . مؤيد اين مدعا اين است كه در برخی استعمالات ديگر اين كلمه كه درروايات يا تواريخ ضبط شده است مفهومی جز " درس ناخوانده " ندارد .در بحار الانوار جلد 16 چاپ جديد صفحه 119 مینويسد از خود پيغمبر اكرمروايت شده است : « نحن امة امية لا نقرء و لا نكتب » . ما قومی امی هستيم كه نه میخوانيم و نه مینويسيم . ابن خلكان در جلد 4 تاريخ خود ذيل احوال محمد بن عبدالملك معروف به" ابن الزيات " وزير معتصم و متوكل مینويسد : " وی قبلا جزء دبيران معتصم خليفه عباسی بود و وزارت را احمد بن شاذیبصری به عهده داشت . روزی نامهای برای معتصم رسيد و وزير آن نامه رابرای خليفه قرائت كرد . در آن نامه كلمه " كلاء " آمده بود . معتصم كهاز معلومات بهرهای نداشت از وزير پرسيد : كلاء چيست ؟ وزير همنمیدانست . معتصم گفت : " خليفة امی و وزير عامی " يعنی خليفهای درسنخوانده و وزيری جاهل . آنگاه گفت بگوييد يكی از دبيران بيايد . ابنالزيات حاضر بود و آمد . اين كلمه را با چند كلمه ديگر كه قريب المعنیبودند معنی كرد و تفاوت آنها را گفت . همين امر مقدمه وزارت ابنالزيات شد " . معتصم كه به لغت عامه سخن میگفته است ، از كلمه " امی " ، درسناخوانده قصد كرده است . نظامی میگويد : |