بلاذری آنگاه چند زن از زنان مسلمان را نام میبرد كه در دوره اسلام ، هممیخواندند و هم مینوشتند ، و يا تنها میخواندند . میگويد : " حفصه همسر پيغمبر مینوشت . ام كلثوم دختر عقبة بن ابی معيط ( اززنان مهاجر اوليه ) نيز مینوشت . عايشه دختر سعد گفت پدرم به من نوشتنآموخت . كريمه دختر مقداد نيز پاورقی : > اكرم " رقی " را منع و بعضی تجويز كرده است ، و خود مدعی میشود كهاحاديث منع، ناظر است به تعويذ به غير نام خدا و به اينكه انسان توكلشرا از خدا بر گيرد و به اين تعويذها اعتماد كند ، و احاديث تجويز ناظربه اين است كه كسی متوسل به اسماء الهی شود و از خداوند اثر بخواهد .ابن اثير در ماده " نمل " میگويد : آنچه به نام " رقية النملة " معروف است ، در واقع از نوع " رقی "نبوده است ، جملههايی بوده معروف و همه میدانستند نفع و ضرری نمیرساند. رسول خدا به صورت شوخی و ضمنا نوعی كنايه به همسرش حفصه آن سخن را بهشفاء فرمود . جملهها اين بوده است : " العروس تحتفل ، و تختضب ، و تكتحل ، و كلشیء تفتعل غير أن لا تعصی الرجل " يعنی عروس در ميان جمع مینشستند ،رنگ میبندد ، سرمه میكشد ، عروس همه كار میكند جز اينكه شوهرش رانافرمانی نمیكند . اين جملهها را " رقية النملة " میناميدند و ظاهرا دراين نامگذاری نيز نوعی شوخی و طنز به كار رفته است . ابن اثير میگويد : رسول اكرم از روی شوخی و طنز به شفاء فرمود همان طوری كه نوشتن را بهحفصه ياد دادی خوب بود " رقية النملة " را نيز ياد میدادی . اشاره بهاينكه اين خانم فرمان مرا اطاعت نكرد و رازی كه به او گفته بودم ( درتاريخ معروف است و آيه اول سوره تحريم ناظر به آن است ) را افشا نمود. |