انتخاب كرده است . زمخشری در كشاف نيز اين آيه و آيه 75 آل عمران راهمين طور تفسير كرده است . فخر رازی اين احتمال را در ذيل آيه 78 بقره وآيه 20 آل عمران نقل میكند . ولی حقيقت اين است كه اين معنی ، يك معنی جداگانه غير از معنی اولنيست ، يعنی چنين نيست كه هر مردمی كه پيرو يك كتاب آسمانی نباشند بهآنها " امی " گفته شود هر چند آن مردم تحصيل كرده و با سواد باشند .اين كلمه به مشركين عرب از آن جهت اطلاق شده است كه مردمی بی سوادبودهاند . آنچه مناط استعمال اين كلمه درباره مشركين عرب است نا آشنايیآنها به خواندن و نوشتن بوده نه پيروی نكردن آنها از يكی از كتب آسمانی. لهذا آنجا كه اين كلمه به صورت جمع آمده و به مشركين عرب اطلاق شدهاست اين احتمال ذكر شده ، اما آنجا كه مفرد آمده است و بر رسول اكرماطلاق شده است احدی از مفسران نگفته كه مقصود اين است كه آن حضرت پيرويكی از كتابهای آسمانی نبوده است . در آنجا بيش از دو احتمال به مياننيامده است : يكی نا آشنا بودن آن حضرت با خط ، ديگر اهل مكه بودن ، وچون احتمال دوم به ادله قاطعی كه گفتيم مردود است، پس قطعا آن حضرت ازآن جهت امی خوانده شده است كه درس ناخوانده و خط نانوشته بوده است .در اينجا احتمال چهارم در مفهوم اين كلمه داده میشود و آن اين است كهاين كلمه به معنی ناآشنايی با متون كتابهای مقدس باشد . اين احتمال بهمعنی ناآشنايی با متون كتابهای مقدس باشد . اين احتمال همان است كهآقای دكتر سيد عبداللطيف از پيش خود اختراع كرده و احيانا آن را بامعنی سومی كه ذكر كرديم و از مفسران قديم نقل كرديم ، خلط كرده است .مشاراليه میگويد : |