نقل میكند كه به صراحت میفهماند پيغمبر اكرم حتی در دوره رسالت نهمیخوانده و نه مینوشته است ، میگويد : " من و گروهی از ثقيف بر پيغمبر وارد شديم و اسلام اختيار كرديم . ازاو خواستيم قراردادی با ما امضا كند و شروط ما را بپذيرد . پيغمبر اكرمفرمود هر چه میخواهيد بنويسيد ، بياوريد ببينم . ما میخواستيم شرط كنيمكه ربا و زنا را به ما اجازه دهد . چون خودمان نمیتوانستيم بنويسيم بهعلی بن ابی طالب مراجعه كرديم . علی چون ديد ما چنين شرطی داريم ازنوشتن امتناع كرد . از خالد بن سعيد بن العاص تقاضا كرديم . علی به اوگفت میدانی از تو میخواهند كه چه بنويسی ؟ او گفت من چكار دارم ؟ هر چهآنها گفتند من مینويسم ، بعد كه نزد پيغمبر بردند خودش میداند چه كند .خالد آن را نوشت و نزد پيغمبر برديم . پيغمبر به يك نفر دستور داد آنرا بخواند . همينكه به " ربا " رسيد گفت دست مرا روی كلمه ربا بگذار. او دست پيغمبر را روی آن كلمه گذاشت و پيغمبر با دست خود آن را محوكرد و اين آيه قرآن را خواند : " « يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله وذروا ما بقی من الربا » " ( 1 ) . شنيدن اين آيه به روح ما ايمان واطمينان بخشيد . قبول كرديم ربا نخوريم . آن شخص كه نامه را میخواندادامه داد ، به موضوع " زنا " رسيد . باز پيغمبر دست خويش را روی آنكلمه گذاشت و خواند " « و لا تقربوا الزنا انه كان فاحشة ». . . " ( 2) ( 3 ) . پاورقی : . 1 بقره / . 278 . 2 اسراء / . 32 . 3 اسد الغابة ، ج / 1 ص . 216 |