بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب همسرداری, ( )
 
 

بخش های کتاب

     02 - آيين همسردار
     03 - آيين همسردار
     04 - آيين همسردار
     05 - آيين همسردار
     06 - آيين همسردار
     07 - آيين همسردار
     08 - آيين همسردار
     09 - آيين همسردار
     10 - آيين همسردار
     11 - آيين همسردار
     12 - آيين همسردار
     13 - آيين همسردار
     14 - آيين همسردار
     15 - آيين همسردار
     16 - آيين همسردار
     17 - آيين همسردار
     18 - آيين همسردار
     19 - آيين همسردار
     20 - آيين همسردار
     21 - آيين همسردار
     22 - آيين همسردار
     23 - آيين همسردار
     24 - آيين همسردار
     25 - آيين همسردار
     fehrest -
 

 

 
 

مادر زن

يكى از امورى كه بين زن و شوهر را بهم مى‏زند و آسايش وخوشى را از خانواده‏ها سلبمى‏كند و حتى گاهى باعث طلاق بلكه قتل وجنايت مى‏شود مزاحمتها و دخالتهاى بيجاىمادر زن است.

مادر زن قبل از اينكه دخترش را شوهر دهد دامادى را در مغزخويش مجسم مى‏نمايد كهداراى تمام كمالات و خوبيها بوده و از كليه‏نواقص و بديها منزه باشد.انتظار دارد يك چنينجوان ايده‏آلى كه به طورحتم نصيب خودش نيز نشده از دخترش خواستگارى كند و او راسعادتمندو قرين خوشبختى گرداند.و به همين اميد جوانى را به دامادى انتخاب‏مى‏كند.ابتدائا اميدوار است همان داماد ايده‏آل باشد بدين جهت نسبت‏به‏او اظهار علاقه مى‏نمايد،پذيرايى و احترام مى‏كند.پيش خود مى‏گويد:اگرمختصر عيبى هم داشته باشد با دخالت وراهنماييهاى من اصلاح مى‏شود.

اگر تازه داماد مطابق ميلش در آمد شاد و خرم است و حرفى درميان نيست.ليكن اگر مطابقدلخواه نبود فورا در صدد چاره‏جويى برمى‏آيد.ابتدائا تصميم مى‏گيرد از تجربه‏هايى كه دردوران زندگى زناشويى‏خودش با ديگران داشته استفاده نمايد و دامادش را مطابق دلخواه باربياورد،بدين منظور نقشه‏ها مى‏كشد و از كليه امكانات استفاده مى‏كند.

گاهى به عنوان دلسوزى و خيرخواهى پند و اندرزش مى‏دهد،مصلحت انديشى و راهنمايىمى‏كند.گاهى از طريق قهر و دعوا و غر و نق‏وارد عمل مى‏شود.

بهترين حربه‏اش اينست كه در دخترش نفوذ كرده او را وسيله‏رسيدن به هدف قرار مى‏دهد.باتلقينات خويش او را به ناسازگارى و ايرادو بهانه‏جويى وادار مى‏كند.

گاهى دستور قهر و دعوا مى‏دهد.گاهى دستور التماس و گريه‏مى‏دهد.از شوهرش بدگويى وعيبجويى مى‏كند.زن بيچاره هم كه هنوزسرد و گرم روزگار را نچشيده و با شوهرش كاملامانوس نشده و به‏مصالح واقعى خويش وقوف كامل ندارد،و مادرش را بهترين حامىوخيرخواه مى‏پندارد تحت تاثير افكار و تلقينات او قرار گرفته بر طبق‏دستوراتش رفتارمى‏كند.اگر توانستند بدين وسائل داماد را مسخر سازندحرفى در ميان نيست،ليكن اگر دامادتسليم خواسته آنان نشد لجبازى وكشمكش به صورت شديدترى شروع خواهد شد.حتىممكن است در اثرلجبازى،كار به طلاق بلكه قتل و جنايت منتهى شود.بدين جهتاكثردامادها از دست مادر زنشان ناراضى هستند و از مزاحمتها و دخالتهاى‏بيجاى او آه و نالهدارند.ناسازگاريها و بهانه‏گيريهاى همسرشان را بگردن‏او مى‏گذارند.مى‏گويند اوست كه حرفياد دخترش مى‏دهد و نمى‏گذاردزندگى كند.

بد نيست‏به عنوان نمونه به درد دل چند داماد توجه كنيد:

(جواد-م) مى‏نويسد:مادر زن من يك ديو است‏يك اژدها است افعى دو سر است.خدا چنينمادر زنى را نصيب گرگ بيابان نكند.چنان‏دمارى از من در آورده و چنان روزگارم را سياه وزندگى را به كامم تلخ‏كرده است كه كم مانده از دستش ديوانه شوم.و سر به كوه وبيابان‏بگذارم...تنها من نيستم كه از دست مادر زنم دل خونى دارم اين يك دردعمومى است.فكر مى‏كنم از هر صد نفر مرد متاهل 95 نفرشان به آن مبتلاهستند.تازه بقيه هم لابد مادرزن ندارند.

(محمد-ف) مى‏نويسد:مادر زنم در زندگى من و زنم دخالت‏مى‏كند.بى‏خود باعث ناراحتى مامى‏شود.پشت‏سر فاميل من غيبت‏مى‏كند.وقتى براى زنم چيزى مى‏خرم فورا ايراد مى‏گيرد.از رنگ آن‏انتقاد مى‏كند مدلش را نمى‏پسندد و با هزار و يك جور دليل سعى مى‏كندچيزى راكه خريده‏ام بى‏ارزش جلوه دهد.

(پرويز-ك) مى‏نويسد:تا حال سه مرتبه ما را تا آستانه طلاق‏برده.مثل عقرب نيش ميزند.بهدخترش ياد مى‏دهد كه نسبت‏به من‏بى‏احترامى كند و به كارهاى منزل نرسد و توقعات بيجاداشته باشد هروقت‏به خانه ما بيايد تا يك هفته منزل ما تبديل به جهنم مى‏شود.بدين‏جهتچشم ديدنش را ندارم (1) .

اكثر دامادها چاره كار را در اين مى‏بينند كه بهر طور شده نفوذ مادرزنشان را قطع كنند وجلو دخالتهاى او را بگيرند.بدين منظور ملاقاتها ورفت و آمدها را حتى المقدور محدودمى‏سازند.اجازه نمى‏دهند همسرشان‏بخانه پدر و مادرش برود يا آنها به خانه‏اش بيايند.با آنهاقطع رابطه‏مى‏كند،گوش به حرفشان نمى‏دهد،بى‏اعتنايى مى‏كند.به دخالتهاى آنان اعتراضمى‏نمايد.و به طور خلاصه در مقابل آنها سرسختى و مقاومت‏نشان مى‏دهد.

ليكن روش مذكور با اينكه متعارف است‏يك روش عقلائى نيست‏بلكه غالبا نتيجه معكوسمى‏دهد.زيرا محبت دختر و مادر يك پيوند طبيعى‏است كه قطع كردن آن به آسانى امكانپذير نيست.چگونه مرد انتظار دارددخترى كه سالها در دامن مادرش پرورش يافته و از مهر ومحبت‏بى‏شائبه‏او برخوردار بوده و هنوز او را بهترين حامى و خيرخواه خويش مى‏داند،بهمجرد اينكه با يك مرد ناشناس پيمان زناشويى بست‏بدون چون و چراتسليم او شود و زحمتهاو محبتهاى پدر و مادرش را يكسره ناديده بگيرد وبطور كلى با آنان قطع رابطه كند؟!

هرگز چنين امرى امكان پذير نيست.و اگر هم در اثر ناچارى چندروزى با آنها قطع رابطهكرد دوام پيدا نخواهد كرد.زيرا حركت جبرى‏هميشگى نخواهد بود.تا مدتى ممكن است صبرو حوصله بخرج بدهد امابالاخره بستوه آمده در موقع مقتضى عكس العمل شديدى ازخويش نشان‏خواهد داد.ممكن است،در اثر سختگيريهاى زياد گستاخ و پررو شود وبناىنافرمانى و عصيان را بگذارد.ممكن است‏به قصد انتقام،با خويشان‏شوهرش ناسازگارى واوقات تلخى كند و هر روز اسباب نزاع و كدورت‏فراهم سازد.به علاوه خيلى بعيد است كه مردبتواند بدين وسيله روابطمادر زنش را بكلى قطع كند.بالاخره او از دخترش دست‏بردار نيست.بلكه‏همين امر باعث مى‏شود كه كينه و كدورتش زيادتر گردد و مستقيم وغير مستقيم بادخترش تماس بگيرد و او را به ناسازگارى و اذيت و آزارتشويق كند. در اين صورت ممكناست در اثر لجبازى و كينه‏توزى كار به‏طلاق و جدايى بكشد.بسيارى از طلاقها در اثر همينلجبازيها وستيزه‏گريهاى غير عقلائى بوجود آمده است.

از همه اينها گذشته،اصولا به نفع انسان نيست كه با خويشان‏همسرش كه مى‏تواند از حمايتآنها برخوردار شود و از معاشرت و رفت وآمد با آنها استفاده كند بطور كلى قطع رابطه كند.

بهر حال اين روش نه تنها كار را اصلاح نمى‏كند بلكه مشكلات رازيادتر و اوضاع را وخيم‏ترخواهد كرد.حتى ممكن است‏به خودكشى ياقتل و جنايت منتهى شود.

پليس هند گزارش داد كه روابط نامساعد ميان داماد و مادر زن يكى‏از علل اصلى 146خودكشى است كه در سال گذشته در دهلى نو وقوع‏يافته است (2) .

مردى كه از دخالتهاى مادر زنش ناراحت‏بود خودكشى كرد (3) .

مردى كه از دخالتهاى بيجاى مادر زنش به تنگ آمده بود او را ازتاكسى بيرون انداخت (4) .

داماد سر مادر زنش را با چكش شكست.و برادر زنش كينه او رادر دل گرفته با چاقو وى رامجروح كرد و متوارى شد (5)

مردى بنام...چون از دست مادر زنش بستوه آمده بود ظرف كله وپاچه جوشان را روى سر وصورت او ريخت.مادر زن فريادى كشيد و نقش‏بر زمين شد.او را به بيمارستان رساندند.اماپزشك معالج پس از معالجات اوليه گفت:

چون سوختگى عميق و خطرناك است‏بايد او را به تهران ببريد.

زن همراه مادرش عازم تهران شد و به شوهرش گفت:ما در شوشترازدواج كرديم ولى بزودىدر تهران از هم طلاق خواهيم گرفت.چون‏شوهرى مثل تو به درد من نمى‏خورد (6) .

پس روش مذكور بر رويهم روش خوبى نيست و تا ضرورت اقتضانكند نبايد آن را انتخابنمود.ليكن چاره كار منحصر به آن نيست‏بلكه راه‏ديگرى نيز وجود دارد كه معقول‏تر واطمينان بخش‏تر بوده علاوه بر اينكه‏ضررى ندارد غالبا با موفقيت توام است.قبلا لازم استدو نكته را يادآورشويم:

اول-اين مطلب مسلم است كه مادر زن دشمن و بدخواه دامادنيست.بلكه بر طبق ناموسطبيعت‏بايد دوستدارش باشد،چنانكه در اوائل‏خويشاوندى غالبا چنين است.به علاوه،مقتضاى محبتى كه نسبت‏به‏دخترش دارد اينست كه دامادش را نيز دوست داشته باشد زيراسعادت وخوشبختى دخترش را در دست او مى‏داند.پس اگر در زندگى داخلى آنهادخالتمى‏كند مسلما قصد سوئى ندارد بلكه هر چه باشد از روى دلسوزى وخيرخواهى است.

البته امكان دارد كه دخالتهاى بيجا و پيشنهادهاى نادرست و حتى‏زيانبخشى داشته باشدليكن آنهم در اثر نادانى و جهالت ميباشد.نبايد بنظربدبينى بآنها نگاه كرد.

دوم-علاقه مادر و فرزند يك علاقه طبيعى است كه قطع آن بآسانى امكان‏پذير نيست.و اگركسى در صدد قطعش برآيد چون بر خلاف‏ناموس خلقت قدم برداشته آثار سوئى ببار خواهدآورد.اصولا وجهى‏ندارد و دور از انصاف هم هست كه انسان بخواهد رابطه مادر و دختر راقطعكند و در بينشان جدايى بيفكند.

چنانكه مرد ميخواهد با پدر و مادرش آزادانه رفت و آمد كندهمسرش نيز اهل عاطفه است ودلش ميخواهد با خويشانش معاشرت‏داشته باشد.

با توجه به مطالب مذكور ميتوان گفت كه بهترين طريق حل اين‏مشكل اينست كه با مادر زنبلكه ساير خويشان همسرش معاشرت وروابط حسنه داشته باشد و از آنها كاملا احترام كند.بازبان خوش ومهربانى سعى كند محبت آنها را جلب نمايد.با نيكى و اظهار محبت دلشان‏رابدست آورد.در كارها با آنها مشورت نمايد.مشكلات زندگى را در ميان‏نهاده از فكر آنهااستمداد كند.به پيشنهادها و راهنماييهاى مفيدشان گوش‏بدهد.از همسرش انتقاد نكند.كارى كند كه آنها يقين داشته باشند كه‏نسبت‏به دخترشان وفادار است و واقعا او را دوستدارد.اگر پيشنهادنادرستى داشتند كه انجام دادن آن صلاح نيست‏يا برايش امكان نداردبداندكه قصد سوئى ندارند در اينصورت سعى كند با زبان خوش و دليل و برهان‏مفاسد آنرابرايشان اثبات كند،در رد پيشنهادشان به تندى و خشونت‏يابى‏اعتنائى متوسل نشود.حتىاگر از همسرش دلخورى داشت ميتواند به‏عنوان استمداد نه اعتراض مطلب را دوستانه با آنهادر ميان بگذارد و ازنظرياتشان استفاده كند.

داماد بايد همواره اين مطلب را در نظر داشته باشد كه مدارا و سازش با مادر و پدر و برادر زنو جلب دوستى آنها يكى از رموز بزرگ‏زناشويى و از لوازم زن‏دارى محسوب ميشود.بدينوسيلهنسبت‏به داماداعتماد و محبت پيدا ميكند و بسيارى از مشكلات زناشويى خود بخودحل‏ميشود.بنابراين اگر ديده ميشود كه اكثر دامادها از دست مادر زنشان‏ناراضى هستندچنان نيست كه همه‏اش تقصير مادر زن باشد بلكه خودشان‏نيز بى‏تقصير نيستند.زيرا آنهاهستند كه با رفتار غير خردمندانه خويش‏يك دوست واقعى را بصورت يك مزاحم درآورده‏اند.

بسيارند دامادهاييكه با مادر زن و پدر و برادر همسرشان روابطنيك دارند و از معاشرت وپشتيبانى آنها برخوردار ميشوند.

به نمونه زير توجه فرماييد:

(منوچهر...) مى‏نويسد:مادر زن من يك فرشته است‏بلكه ازفرشته هم بهتر.از مادرم بيشتر اورا دوست دارم.مهربان و رئوف و فهميده‏و خوش قلب است.مادر زن من حلال مشكلاتزندگى داخلى من است.

وجود او ضامن خوشبختى و سعادت خانوادگى من است (7) .

البته ممكن است در بين مادر زنها افراد لجوج و نادان وخودخواهى پيدا شوند كه قابليتتفاهم و اصلاح نداشته باشند و بهيچ وجه‏نتوان جلو دخالتهاى بيجا و پيشنهادهاى سفيهانهآنها را گرفت،ليكن دراينصورت هم صلاح نيست‏با تندى و خشونت و قهر و دعوا با آنهارفتاركرد،بلكه بهتر است‏حتى الامكان با نرمى و مدارا و اخلاق خوش با آنهارفتار كرد.زيراگرچه قابليت اصلاح ندارند ليكن بدينوسيله ميتوان تاحدودى از لجبازيها و ايرادهاى آنهاكاست و از خطرهاى بزرگى كه ممكن است كاخ زناشويى را از هم بپاشد جلوگيرى كرد.

در اينگونه موارد بر مرد لازم است‏سعى كند با همسرش تفاهم كامل‏برقرار سازد.با اظهارمحبت قلبش را مسخر نموده اعتمادش را جلب كند.

در مورد پيشنهادها و دخالتهاى نادرست مادر زنش با زبان خوش ومهربانى مطلب را باهمسرش در ميان بگذارد و مفاسد آنرا برايش تشريح‏كند و با دليل و برهان برايش اثبات كندكه پيشنهاد مادرش از روى نادانى‏صادر شده بصلاح واقعى نيست.

اگر مرد توانست‏با همسرش تفاهم كامل برقرار كند و او را هم عقيده وهم سليقه خويشگرداند همه مشكلات و از جمله مشكل مادر زن خود بخودبرايش حل ميشود.بهر حال اينمطلب را هيچگاه نبايد فراموش كرد كه بانرمى و مدارا و اخلاق خوب و تدبيرات خردمندانههمه مشكلات را ميتوان‏حل كرد و پيمان مقدس زناشويى را استوار ساخت.

حضرت على (ع) فرمود:جلب دوستى نصف عقل است (8) .

حضرت على (ع) فرمود:نزديكى با مردم و خوش اخلاقى با آنها ازشرور و بديها جلوگيرىميكند (9) .

على (ع) فرمود:با كسيكه در مقابل تو خشونت و درشتى ميكند نرمى ومدارا كن شايدبدينوسيله رام گردد (10) .

على (ع) فرمود:با يكديگر نزديك شويد و احسان كنيد.از قهر وجدايى بپرهيزيد (11) .

پى‏نوشتها:

1-اطلاعات هفتگى شماره 1646.

2-كيهان 15 فروردين 1352

3-اطلاعات 12 ارديبهشت 1349

4-اطلاعات 13 ارديبهشت 1349

5-كيهان 4 اسفند 1350

6-اطلاعات 14 اسفند 1350.

7-اطلاعات هفتگى شماره 1646.

8-بحار ج 168

9-بحار ج 74 ص 168

10-بحار ج 74 ص 168

11-بحار ج 74 ص 400