بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب همسرداری,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     02 - آيين همسردار
     03 - آيين همسردار
     04 - آيين همسردار
     05 - آيين همسردار
     06 - آيين همسردار
     07 - آيين همسردار
     08 - آيين همسردار
     09 - آيين همسردار
     10 - آيين همسردار
     11 - آيين همسردار
     12 - آيين همسردار
     13 - آيين همسردار
     14 - آيين همسردار
     15 - آيين همسردار
     16 - آيين همسردار
     17 - آيين همسردار
     18 - آيين همسردار
     19 - آيين همسردار
     20 - آيين همسردار
     21 - آيين همسردار
     22 - آيين همسردار
     23 - آيين همسردار
     24 - آيين همسردار
     25 - آيين همسردار
     fehrest -
 

 

 
 

بخش دوم:وظائف مردان

سرپرست‏خانواده

زن و شوهر دو ركن بزرگ خانواده هستند ليكن مرد بدانجهت كه‏آفرينش ويژه‏اى دارد و ازجنبه تعقلات قوى‏تر است ركن بزرگ وسرپرست‏خانواده محسوب ميشود.

خداوند بزرگ نيز او را به عنوان قيم و سرپرست‏خانواده شناخته‏در قرآن كريم ميفرمايد:مردها سرپرست زنان ميباشند،زيرا خدا بعض‏كسان را بر بعض ديگر برترى داده است (1) .

چون بدين مقام شناخته شده طبعا وظائف سنگين‏تر و دشوارترى‏هم خواهد داشت.

اوست كه ميتواند با تدبيرات عاقلانه خويش خانواده را به بهترين‏وجه اداره كند و اسبابخوشبختى و سعادت آنان را فراهم سازد و محيطخانه را همانند بهشت‏برين مرتب و منظمگرداند،و همسرش را به صورت‏فرشته‏اى در آورد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:مرد سرپرست‏خانواده‏است و هر سرپرستى نسبت‏بهزيردستانش مسؤوليت دارد (2) .

مردى كه مدير خانواده است‏بايد بدين نكته توجه داشته باشد كه زن نيز انسانى است مانندمرد.خواسته‏ها و آرزوها و حق حيات و آزادى‏دارد.بايد بداند كه زن گرفتن به معناى بردهگرفتن نيست‏بلكه به معناى‏انتخاب شريك در زندگى و يار و مونس گرفتن است.بايد بهخواسته‏هاى‏درونى و آرزوهاى او نيز توجه داشته باشد.چنان نيست كه مرد مالك‏مطلق زن ومطلق العنان باشد.زن نيز حقوقى بر گردن شوهر دارد.

خداوند بزرگ در قرآن مجيد ميفرمايد:همانطور كه زنها نسبت‏به‏شوهرانشان وظائفى دارندحقوقى هم بر گردن آنها دارند و مردان را بر آنهابرترى هست (3) .

زن‏دارى

چنانكه شوهردارى بزرگترين وظيفه يك بانوى خانه‏دار بوده درشريعت اسلام در رديف جهادقرار گرفته است همچنين زن‏دارى بزرگترين‏و ارزنده‏ترين عمل يك مرد زندار بوده رازسعادتمندى خانواده ميباشد.

اما زن‏دارى كار آسانى نيست‏بلكه رموزى دارد كه هر كس كاملا بدانهاآشنا باشد ميتواندهمسرش را مطابق دلخواه به صورت يك بانوى ايده‏آل‏بلكه فرشته رحمت درآورد.

مرديكه بخواهد واقعا زن‏دارى كند بايد اخلاق و روحيات همسرش‏را كاملا بدست آورد،ازخواسته‏هاى درونى و تمايلات نفسانى او آگاه شودو بر طبق آنها برنامه زندگى را مرتب سازد.به وسيله اخلاق و رفتار خويش‏چنان در او نفوذ كند و دلش را بدست آورد كه به خانه و زندگىدلگرم شده‏از روى عشق و علاقه خانه‏دارى كند.

زن‏دارى كلمه جامع و مبهمى است كه احتياج به شرح و توضيح‏دارد.در مباحث آينده موردشرح و بسط قرار خواهد گرفت.

مهرورزى كن

زن كانون محبت و يك موجود صد در صد عاطفه‏اى است.ازوجودش مهر و محبت ميبارد.

حيات و زندگى او به عشق و علاقه بستگى دارد.دلش ميخواهدمحبوب ديگران باشد.هر چهمحبوبتر باشد شاداب‏تر خواهد بود.براى‏بدست آوردن محبوبيت تا سر حد فداكارى كوششميكند.اگر بداندمحبوب كسى واقع نشده خودش را شكست‏خورده و بى‏اثر پنداشتهدائماپژمرده و افسرده خواهد بود.بدين جهت ميتوان به طور قطع مدعى شد كه‏بزرگترينرمز زن‏دارى اظهار محبت و علاقه است.

آقاى محترم!همسر شما قبلا از محبتهاى بى‏شائبه پدر و مادر كاملابرخوردار بود.اما ازهنگاميكه پيمان زناشويى را امضا نمود از ديگران‏بريد و با تو پيوند دوستى بست.بدان اميد بهخانه‏ات قدم نهاد كه تو تنها به‏اندازه همه آنان بلكه بيشتر او را دوست‏بدارى.انتظار دارد عشقو محبت‏تو از پدر و مادرش عميق‏تر و پايدارتر باشد.چون به عشق و محبت تواعتماد داشتهتمام هستى و موجوديت‏خويش را در اختيارت نهاده است.

بزرگترين رمز زن‏دارى و بهترين كليد حل مشكلات زناشويى‏اظهار عشق و علاقه است.اگرميخواهى دل همسرت را به طورى‏مسخر گردانى كه مطيع تو باشد،اگر ميخواهى پيوندزناشويى را استوارسازى،اگر ميخواهى او را به خانه و زندگى دلگرم نمايى،اگر ميخواهى او رانسبت‏به خودت علاقه‏مند سازى،اگر ميخواهى تا آخر عمر نسبت‏به تووفادار باشد و اگر و اگر،بهترين راهش اينست كه تا ميتوانى نسبت‏به‏همسرت اظهار عشق و علاقه كن.

اگر بداند محبوب تو نيست از خانه و زندگى بيزار خواهد شد،هميشه پژمرده و افسردهخواهد بود،به خانه‏دارى و بچه‏دارى بى‏علاقه‏ميگردد،وضع منزل شما هميشه نامنظم خواهدبود.پيش خود فكر ميكندچرا براى شوهرى جان بكنم كه دوستم ندارد.

خانه شما كه از عشق و محبت‏خالى گشت‏به صورت جهنم سوزانى‏تبديل ميگردد.اگر چهاسباب و وسائلش مرتب باشد اما چون بوى عشق ومحبت نميدهد صفا و رونق نخواهد داشت.

ممكن است همسرت به بيماريهاى روانى و ضعف اعصاب مبتلاشود.

ممكن است‏براى جبران كسرى محبوبيت‏خويش در صدد برآيد دردل ديگران نفوذ كند.

ممكن است‏به قدرى از شوهر و خانه بيزار گردد كه جدايى را بر آن‏زندگى سرد و بى‏رونقترجيح داده تقاضاى طلاق كند.

مسؤوليت همه اين حوادث بر عهده مرد است كه نتوانسته بخوبى‏زن‏دارى كند.باور كنيدبخش مهمى از طلاقها در اثر همين بى‏مهريهابوجود ميآيد.

به آمار زير توجه فرماييد:

نياز روانى به محبت و بى‏اعتنائيهاى شوهر و اشتغال او به كارهاى‏زياد در نتيجه غفلت از حالروحى زن سبب جداييهاى بسيار شده است. در سال 1348 از ميان 10372 زن و مرديكه ازيكديگر جدا شدند،1203زن علت جدايى را خستگى و دلزدگى از زندگى و احساس پوچىوبيهودگى و بى‏توجهى شوهر به مسائل عاطفى دانسته‏اند (4) .

زنى در دادگاه اعلام كرد:حاضر است علاوه بر بخشيدن مهر خودده هزار تومان هم بهشوهرش بدهد تا با طلاق او موافقت كند.از ازدواج‏آنها چهار ماه ميگذرد.زن گفت:چونشوهرم به طوطيهاى خود بيشتر ازمن علاقه‏مند است نميخواهم بيش از اين با او زندگىكنم. (5)

مهر و محبت‏خانوادگى از همه چيز ارزش‏دارتر است‏بدين جهت‏خداوند بزرگ در قرآن مجيدآنرا يكى از آثار قدرت و نعمتهاى بزرگ‏شمرده بر بندگان منت نهاده ميفرمايد:

«يكى از آيات خدا اينست كه همسرانى برايتان آفريد تا با آنان انس‏بگيريد.و در ميانتانمحبت و مهربانى افكند.و در اين موضوع براى اهل‏تفكر آياتى هست (6) ».

امام صادق عليه السلام فرمود:زن از مرد آفريده شده و تمام‏توجهش به سوى مردها معطوفميباشد.پس همسرانتان را دوست‏بداريد (7) .

حضرت صادق عليه السلام فرمود:هر كس از دوستان ما باشد به‏همسرش بيشتر اظهارمحبت ميكند (8) .

رسول خدا (ص) فرمود:هر چه ايمان انسان كاملتر باشد به‏همسرش بيشتر اظهار محبتمينمايد (9) .

امام صادق (ع) فرمود:يكى از اخلاق پيمبران اينست كه نسبت‏به‏همسرانشان محبت دارند (10) .

پيغمبر فرمود:اين سخن مرد كه به همسرش ميگويد:واقعا ترادوست دارم،هرگز از قلبشخارج نخواهد شد (11) .

گر چه محبت‏بايد از صميم قلب باشد تا در دل طرف اثر بگذارد،زيرا دلها با هم راه دارند،ليكن به محبت قلبى تنها هم نبايد اكتفا كرد،بلكه‏لازم است صريحا آنرا اظهار نمود.درصورتى ميتوان انتظار نتيجه داشت‏كه آثار محبت در زبان و افعال و رفتار شخص نمايان باشد.

صريحا و بدون احتياط به همسرت اظهار عشق و علاقه كن:درحضور و غياب از وى تعريفكن،اگر به سفر رفتى برايش نامه بنويس واز درد فراق بنال.گاهى برايش تحفه‏اى خريدهتقديمش كن.اگر دسترسى‏به تلفن دارى گاه گاهى از احوالش جويا شو.

يكى از موضوعاتيكه بانوان هرگز آنرا فراموش نمينمايند همين‏عشقها و مهرورزيهاى واقعىاست.براى نمونه بداستان زير توجه‏فرماييد:

خانمى به نام...از شوق گريست و گفت:در يك شب پاييزى باجوانى ازدواج كردم.مدتها زندگىما به آرامى گذشت.خود را خوشبخت‏ترين زن روى زمين حس ميكردم.شش سال در خانهكوچكى كه‏برايم ترتيب داده بود بسر بردم.تا اينكه روزى خوشبختى‏ام صد برابر شد.

آن روز باردار شده بودم.هنگاميكه اين خبر را به شوهرم دادم مرا درآغوش گرفت و چونكودكان گريه را سر داد.از شوق آن قدر گريست كه‏بدون اغراق چندين بار نزديك بود نقش برزمين شود.پس از آن بيرون‏رفت و با پس‏انداز خود يك گردن‏بند الماس برايم خريد.هنگاميكهآنرابه من داد گفت:اين گردنبند را به بهترين زن دنيا كه تا به حال ديده‏ام تقديم‏ميكنم.اماافسوس كه طولى نكشيد كه در يك حادثه غم انگيز رانندگى‏كشته شد (12) .

به همسرت احترام بگذار

زن نيز مانند مرد خودش را دوست دارد و به حفظ شخصيت‏خويش علاقه‏مند است.

دوست دارد محترم و گرامى باشد.از تحقير و توهين رنجيده خاطرميگردد.اگر مورد احترامقرار بگيرد احساس شخصيت نموده و به كار وزندگى دلگرم ميشود.از احترام و احترام كنندهخوشش ميآيد،از توهين وتوهين كننده متنفر ميباشد.

آقاى محترم!همسرت حتما از شما انتظار دارد كه بيش از ديگران‏به وى احترام بگذارى.البته حق دارد چنين انتظارى را داشته باشد.زيراترا شريك زندگى و بهترين يار واقعىخويش ميداند.

شبانه‏روز براى آسايش تو و فرزندانت زحمت ميكشد.آيا حق ندارد انتظار داشته باشد كهوجودش را،غنيمت‏شمرده به وى احترام‏بگذارى؟

بزرگداشت او ترا كوچك نميكند بلكه حق شناسى و صفا و مودت‏ترا باثبات ميرساند.به هماناندازه بلكه بيشتر از آن مقدار كه به ديگران‏احترام ميگذارى به همسرت احترام بگذار.درموقع صحبت كردن ادب راكاملا رعايت كن.

با كلمه‏«تو»او را مخاطب نساز بلكه هميشه از كلمه‏«شما»كه‏علامت احترام است استفاده كن.هيچگاه كلامش را قطع نكن.بر سرش‏داد نزن.با احترام و نام خوب او را صدا بزن.در موقعنشستن به او احترام‏بگذار.وقتى وارد منزل ميشوى اگر از سلام كردن غفلت نمود به اوسلام‏كن.

وقتى از خانه بيرون ميروى خداحافظ بگو.وقتى به سفر ميروى بااو توديع كن.برايش نامهبنويس،اگر شب تولدش معلوم است‏بعنوان‏احترام دسته گل يا تحفه ديگرى تقديمش كن،درمجالس و در حضورديگران به وى احترام بگذار.از توهين و تحقير جدا بپرهيز.از دشناموناسزا گفتن اجتناب كن.از مسخره كردن و دست انداختن او و لو به طورشوخى جداخوددارى كن.خيال نكن چون خصوصى هستيد بدش نميآيدبلكه چنين انتظاريرا هرگز از تونداشته كاملا رنجيده خواهد شد گر چه به‏زبان نياورد.

از باب نمونه به داستان زير توجه فرماييد:

خانم موقر و متينى كه بايد 36-35 سال داشته باشد،با حالت‏خشم و غضب درباره تقاضاىطلاق ميگويد: حدود دوازده سال است‏با همسرم ازدواج كرده‏ام.مرد خوبى‏است.بسيارى ازمحسنات يك آدم كامل و دوست داشتنى را دارد.اماهرگز نخواست‏بفهمد كه من زن او،همسراو،مادر دو فرزند او هستم.به‏خيال خودش مرد مجلس آرايى است.اما مجالس را با دستانداختن من‏ميآرايد.نميتوانيد فكر كنيد چقدر زجر كشيده‏ام.بكلى اعصابم خراب شده‏دائمامجبورم دكتر بروم.هزار بار با شوهرم حرف زده‏ام.خواهش والتماس كرده‏ام كه من زن توهستم،سن و سالى دارم.درست نيست كه‏پيش آشنا و غريبه صد جور شوخى زننده و غيردوستانه با من ميكنى.متلك‏ميگويى كه ديگران بخندند و مثلا خوش بگذرانند.من اغلب ازهمه‏خجالت ميكشم و چون از اول شوخ طبع و بذله گو نبوده‏ام هيچوقت نميتوانم‏با شوهرممقابله به مثل كنم.بنابراين چون خواهش و تمناهاى من فائده‏نداشت‏با تمام رنجهاييكهميدانم در انتظارم نشسته خواهم ساخت تا از مردقدر ناشناسى كه هيچوقت احترام مرا نگهنداشته جدا شوم (13) .

همه بانوان مانند بانوى مذكور از شوهران خويش انتظار احترام‏دارند و از توهين و تحقيرجدا ناراحت ميشوند.اگر در مقابل‏بى‏احتراميهاى شوهر سكوت نمودند دليل رضايتشاننيست.بلكه يقين‏داشته باش كه قلبا مكدر خواهند شد و لو اصلا به زبان نياورند.اگربه‏همسرت احترام بگذارى او نيز به تو احترام خواهد گذاشت.و بدين وسيله‏رشته دوستى وصميميت‏شما روز بروز استوارتر خواهد شد.و در نزدديگران نيز محترم خواهيد شد.اگر همبه او بى‏احترامى كردى و تلافى كردتقصير خودت ميباشد.

آقاى محترم زن گرفتن با برده گرفتن خيلى فرق دارد.به عنوان‏برده و اسير به خانه‏اتنيامده بلكه انسان آزادى است كه به منظور تاسيس‏يك زندگى مشترك سعادتمندانه بهخانه‏ات قدم نهاده.همان انتظاراتى راكه تو از وى دارى او هم عينا همان انتظارات را دارد.پسچنان با او رفتاركن كه دوست دارى با تو رفتار كند.

حضرت صادق (ع) از پدرش نقل كرده كه فرمود:هر كس زن‏گرفت‏بايد او را گرامى و محترمبشمارد (14) .

رسول خدا (ص) فرمود:هر كس مسلمانى را گرامى بدارد خدا اورا گرامى خواهد داشت (15) .

پيغمبر اسلام (ص) فرمود:زنان را گرامى نميدارند مگر افرادبزرگوار.و به آنان توهيننميكنند جز مردم پست و فرومايه.

رسول خدا (ص) فرمود:هر كس به خانواده‏اش توهين كند خوشى‏زندگى را از دست‏خواهدداد (16) .

خوش اخلاق باش

دنيا در مسير معين و بر طبق نقشه منظمى مى‏چرخد.حوادث‏روزگار با نظم و ترتيب مرموزيكى پس از ديگرى خودنمايى ميكند.وجودناچيز ما در اين جهان پهناور به منزله ذره كوچكىاست كه هر لحظه به‏سويى حركت و با ذرات ديگر در تصادم است.اداره جهان دست ما نيستو حوادث گيتى بر طبق ميل ما واقع نمى‏شوند.بامداد كه از منزل خارج‏ميشويد تا دوبارهبرگرديد ممكن است‏با دهها ناملايم-كوچك يا بزرگ-برخورد نماييد.و در ميدان زندگى وصحنه كسب و كار،كه به ميدان نبردبى‏شباهت نيست،با مشكلات فراوانى مواجه شويد.براىپيدا كردن تا كسى‏لنگ شده‏ايد،فلان كس به شما توهين نموده،مورد عيبجويى وسرزنش‏قرار گرفته‏ايد،فلان كس در كسب و كار با شما رقابت كرده،رئيس ومافوقتان ايراد وبهانه‏جويى ميكند.چك فلان آدم بد حساب برگشت‏خورده.معلوم نيست‏سفته فلان شخصوصول شود يا نه.طلبكار در وصول‏مطالباتش پافشارى ميكند.و دهها بلكه صدها از اين قبيلحوادث كوچك‏و بزرگ كه خواه ناخواه براى هر كسى اتفاق ميافتد.

ممكن است از وجود ناملايمات چنان خشمگين و ناراحت‏شويدكه مانند بمب آتشزا هرلحظه در معرض انفجار باشيد.به چرخ گردون ومردم متجاوز كه زورتان نمى‏رسد،اما وقتى بهخانه وارد ميشويد ميخواهيدقدرت نمايى كنيد و انتقام چرخ و فلك و مردم كج رفتار را از زنو فرزندبيگناهتان گرفته بدينوسيله دق دلى خالى كنيد.

گويا عزرائيل وارد خانه شده است.بچه‏ها مانند موش فرار ميكنند،خدا نكند كوچكترينبهانه‏اى بدستش بيفتند.غذا شور يا بى‏نمك باشد،چاى آماده و حاضر نباشد،يكى از بچه‏هاسر و صدا كند،وضع منزل نامرتب‏باشد،حرف ناپسندى از دهان همسرش بيرون بيايد،وامصيبتا آقا همانندبمبى منفجر خواهد شد.به سر اين داد ميزند،به آن يكى دشنام ميدهد،آن‏يكى را ميزند،با اين اوقات تلخى ميكند.بدينوسيله محيط با صفاى خانه راكه به منظوراستراحت‏بدانجا پناه آورده بود به صورت جهنم سوزانى تبديل خواهد ساخت.در آن دوزخخود ساخته،هم خودش خواهد سوخت‏هم زن و فرزند بيگناهش.اگر بچه‏ها بتوانند از آنمحيط رعب و وحشت‏فرار نموده در كوچه و خيابان سرگردان ميشوند.و الا خدا خدا ميكنندكه‏مالك دوزخ زودتر از منزل خارج گردد تا از شرش خلاص شوند.

وضع رقت‏بار و سرنوشت‏شوم يك چنين خانواده‏اى بخوبى‏روشن است.هميشه دعوا و اوقاتتلخى برپاست.آب خوش از گلويشان‏پايين نخواهد رفت.وضع منزل رضايت‏بخش نخواهد بود.زن از محيطمنزل و ديدن صورت عبوس شوهر بيزار خواهد بود.زنيكه همواره بابداخلاقيهاى شوهر مواجه باشد چگونه ميتواند به زندگى دلگرم باشد و ازروى عشق و علاقهخانه‏دارى و شوهردارى كند؟

از همه بدتر وضع دلخراش و سرنوشت‏خطرناك اطفالى است كه‏در چنين محيط ناگوارىپرورش مى‏يابند.اوقات تلخيها و ناسازگاريهاى‏دائمى پدر و مادر بدون ترديد در روح حساسآنها اثر بدى خواهد گذاشت.

غالبا افرادى تندخو،عصبانى مزاج،بد بين،كينه‏توز،متعدى،پژمرده تربيت‏خواهند شد.چونبه محيط خانه و زندگى دلخوشى ندارند به ولگردى پناه‏ميبرند.در نتيجه،ممكن است دردامهاى گوناگون فساد كه به وسيله شيادان‏اجتماع براى منحرف كردن اينگونه افراد نهادهشده گرفتار شوند و براى‏هميشه بدبخت گردند.حتى امكان دارد براى حل عقده‏هاى درونىخويش،دست‏به كارهاى بسيار خطرناكى از قبيل قتل و جنايت و دزدى وخودكشى بزنند.

براى تاييد مطلب ميتوانيد به پرونده‏هاى افراد تبه‏كار مخصوصااطفال مراجعه نماييد. آمار ونقل حوادثى كه از اينگونه اطفال،هر روز در صفحات‏روزنامه‏ها و مجلات منعكس ميشودبهترين گواه مطلب است.مسؤوليت‏همه اين بدبختيها بر گردن سرپرست‏خانواده است كهاعصاب خويش راكنترل نكرده در منزل بد اخلاق بوده است.در اين دنيا آسايش وخوشى‏ندارد در سراى ديگر نيز بى‏كيفر نخواهد بود.

آقاى عزيز!اداره جهان در اختيار ما نيست.تزاحمات،ناملايمات،مصيبات از لوازم لا ينفك اينجهان هستند.هر كسى در مسير زندگى باآنها خواه ناخواه برخورد خواهد نمود.بايد براىپذيرش آنها آماده شد.

شخصيت انسان در اين مواقع بظهور ميرسد.بايد بدون جزع و فزع با آنهامواجه شد و درصدد چاره بر آمد.انسان توانايى آنرا دارد كه صدها مشكل‏بزرگ و كوچك را با آغوش بازبپذيرد و خم به ابرو نياورد.

حوادث روزگار علت تامه ناراحتيها نيستند بلكه اعصاب ضعيف‏هستند كه متاثر شده اسبابنگرانى و ناراحتى ما را فراهم ميسازند.اگر برنفس خويشتن مسلط باشيم و اعصابمان راكنترل كنيم كه در مقابل‏پيش آمدها متاثر نشوند ناراحتى و عصبانيت مفهومى ندارد.

امر ناگواريكه برايت اتفاق افتاده يا از امور ضرورى اين جهان واز لوازم لا ينفك ماده و مادياتاست كه سعى و تدبير ما در وجود و عدم‏آنها تاثيرى ندارد يا از اموريست كه سعى و تدبير ماهم ميتواند در آنها اثرداشته باشد.اگر از قسم اول باشد جزع و فزع و عصبانيت وتندخويى‏بدون شك سودى ندارد بلكه يك امر صد در صد غير عقلائى است.زيرا دراينگونهموارد كارى از ما ساخته نيست.بخواهيم يا نخواهيم جهان ماده‏اينگونه لوازم را دارد.بايد براىوقوع آنها آماده بود و با لب خندان استقبال نمود.و اگر از قسم دوم باشد بايد با سعى و تدبيردر صدد چاره‏بر آمد.

اگر در مقابل مشكلات خودمان را نبازيم و بتوانيم اعصابمان راكنترل كنيم و با فكر و تدبيروارد كار شويم اكثر مشكلات قابل حل هستند.

در اينصورت هم عصبانيت و بد اخلاقى نه تنها در حل مشكلات بما كمك‏نخواهد كرد بلكهممكن است مشكلى به مشكلات بيفزايد.بنابراين،انسان‏عاقل و هوشيار بايد هميشه براعصاب خويشتن مسلط باشد و نگذارد ازحوادث و ناملايمات روزگار متاثر گردند.

انسان موجود نيرومند و توانايى است كه با بردبارى و كوشش وتدبير ميتواند بر مشكلاتبزرگ پيروز گردد.آيا حيف نيست كه در مقابل‏حوادث كوچك خودش را باخته داد و فرياد واوقات تلخى راه بيندازد؟!

از همه اينها گذشته،حوادث و ناملايمات روزگار و رفتار ناپسندمردم اسباب ناراحتى ترافراهم ساخته‏اند زن و فرزندت چه تقصيرى‏دارند؟

همسرت از صبح تا حال در خانه زحمت كشيده،غذا پخته،لباس‏شسته،خانه را تميز و مرتبنموده،با بچه‏ها سر و كله زده،با بدن و اعصاب‏خسته در انتظار تو بوده كه وقتى به منزلآمدى با اخلاق خوش و مهربانى‏دلش را گرم نموده خستگى اعصابش را برطرف سازى.

فرزندانت نيز از بامداد تا حال در مدرسه مشغول بوده با اعصاب ومغز خويش كار كرده‏اند.يادر مغازه يا در كارگاه به كار اشتغال داشته‏اند.

اكنون خسته و ناتوان به منزل بازگشته در انتظار پدرشان هستند كه باسخنان شيرين واخلاق خوش و اظهار محبت‏خستگى اعصابشان را برطرف سازد و براى كار و كوششتقويتشان كند.

آرى زن و فرزندانت‏با صدها اميد و آرزو در انتظار تو بوده‏اند آياسزاوار است‏با چهره عبوس واخلاق تند و صورت در هم كشيده تو مواجه‏گردند؟!

انتظار داشتند تو فرشته رحمت‏باشى و با اخلاق خوش و چهره‏شكفته محيط خانه را نورباران كنى و با سخنان گرم و دلپذيرت اعصاب‏خسته آنان را آرامش دهى.نه اينكه با اخلاقتند و صورت در هم كشيده‏محيط خانه را تاريك گردانى و با عصبانيت و اوقات تلخى اعصابخسته‏آنها را خسته‏تر سازى.آيا ميدانى كه تنديها و بد اخلاقيهاى تو چه آثار بدى‏در روح وجسم آنها خواهد گذاشت كه نتيجه‏اش دامنگير تو خواهد شد؟به‏آنها رحم نميكنى اقلا بهخودت رحم كن.با اين بد اخلاقيهاى دائم،جسم واعصاب سالم برايت‏باقى ميماند؟

با اين وضع چگونه ميتوانى به كسب و كار ادامه دهى و بر مشكلات‏زندگى و مصائب روزگارپيروز گردى؟چرا محل استراحت‏خودت و زن وفرزندت را به صورت زندان اختيارى تبديلميسازى كه نتيجه‏اش عائدخودت شود؟

آيا بهتر نيست كه هميشه خوش و خندان باشى و اگر مشكلى برايت‏اتفاق افتاد بدونعصبانيت و جزع و فزع،با عقل و تدبير در صدد چاره‏برآيى؟

آيا بهتر نيست وقتى ميخواهى براى استراحت و تجديد نيرو به‏آسايشگاه خانه قدم بگذارىپيش خودت بينديشى كه تندخويى و بداخلاقى‏مشكل مرا حل نميكند بلكه اعصابم راخسته‏تر خواهد نمود و چه بسا مشكلات تازه‏اى بوجود خواهد آورد.فعلا بايد استراحت وتجديد نيرو كنم‏تا بتوانم با اعصاب راحت و فكر آزاد در صدد چاره بر آيم.آنگاه حوادثوگرفتاريهاى زندگى را موقتا بدست فراموشى بسپارى و با چهره باز و لب‏خندان وارد منزلشوى.با سخنان گرم و محبتهاى بى‏شائبه دل اهل خانه راشادمان گردانى.بگوييد و بخنديد.وتفريح و استراحت كنيد.با خوشى ولذت غذا بخوريد.و با اعصاب آسوده خواب و استراحتكنيد.بدين‏وسيله هم زن و فرزندت به خانه و زندگى دلگرم شده براى كار و كوشش‏آمادهميگردند هم خودت ميتوانى با اعصاب سالم به كسب و كار ادامه دهى‏و بر مشكلات زندگىپيروز گردى.

بدين جهت،دين مقدس اسلام اخلاق خوب را جزء ديانت و ازعلائم كمال ايمان ميشمارد.

رسول خدا (ص) فرمود:كاملترين مردم از جهت ايمان،خوش اخلاق‏ترين آنها ميباشد.بهترين شما كسى است كه نسبت‏به‏خانواده‏اش احسان كند. (17)

پيغمبر اسلام (ص) فرمود:هيچ عملى بهتر از اخلاق خوب نيست. (18)

امام صادق عليه السلام فرمود:نيكوكارى و حسن خلق خانه‏ها راآباد و عمرها را زياد ميكند. (19)

امام صادق (ع) فرمود:شخص بد اخلاق خودش را در عذاب‏ميدارد. (20)

لقمان حكيم فرمود:مرد خردمند بايد در بين خانواده‏اش مانندكودك باشد و رفتار مردانه رابراى خارج منزل بگذارد. (21)

رسول خدا (ص) فرمود:عيشى بهتر از خوش اخلاقى نيست. (22)

پيغمبر اسلام (ص) فرمود:اخلاق خوب نصف دين ميباشد. (23)

وقتى سعد بن معاذ كه يكى از اصحاب بزرگ رسول خدا و مورداحترام آنجناب بود درگذشترسول اكرم مانند صاحبان عزا با پاى برهنه‏در تشييع جنازه‏اش شركت نمود.بدست مباركخويش جنازه را در قبرنهاده روى آنرا پوشاند.در آنهنگام مادر سعد كه آن همه احترام را ازرسول‏خدا مشاهده نمود فرزندش سعد را مخاطب قرار داده گفت:اى سعدبهشت گوارايت‏باد.

پيغمبر اكرم فرمود:اى مادر سعد!اين چنين مگو.زيرا سعد را درقبر فشار سختى وارد شد.بعدا علت فشار قبر سعد را از آنحضرت‏پرسيدند.فرمود:علتش آن بود كه با خانواده‏اش بداخلاقى ميكرد (24) .

پى‏نوشتها:

1-سوره نساء آيه 34

2-مستدرك جلد 2 ص 550

3-سوره بقره آيه 228

4-اطلاعات 15 آذر 1350

5-اطلاعات 6 بهمن 1350

6سوره روم آيه 31

7-بحار جلد 103 ص 226

8بحار جلد 103 ص 223

9-بحار جلد 103 ص 228

10-بحار جلد 103 ص 236

11-شافى جلد 2 ص 138

12-اطلاعات 6 بهمن 1368

13-اطلاعات 8 اسفند 1350

14-بحار جلد 103 ص 224

15-بحار جلد 74 ص 303

16-مواعظ العدديه ص 151

17-بحار ج 103 ص 226

18 و 19-شافى ج 1 ص 166

20-شافى ج 1 ص 176

21-محجة البيضاء ج 2 ص 54

22-بحار ج 71 ص 389

23-بحار ج 71 ص 385

24-بحار ج 73 ص 298

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation