مراقب باش
مراقب باش
زن يك موجود عاطفى است.غالبا احساساتش بر تعقلاتش غلبه دارد.
خوشباورتر از مرد است.زودتر تحت تاثير قرار ميگيرد.زودتر فريبميخورد.چون روحىحساس و لطيف دارد زود متاثر ميشود.زود شيفته ومجذوب ميگردد زود آزرده خاطر ميشود.در مقابل خواستههاى نفسانى ومظاهر فريبنده خيلى زود متاثر ميشود و كنترل احساساتبرايش دشواراست.هنگاميكه عواطفش تحريك شد بدون اينكه در عواقب امورخوببينديشد تصميم ميگيرد.پس اگر مرد بر اعمال و رفتار همسرش نظارتداشته باشد بهصلاح خانواده ميباشد و بدينوسيله ميتواند بسيارى ازخطرات احتمالى را دفع كند.
بدين جهت در آيين مقدس اسلام مرد بعنوان قيم و سرپرستخانوادهتعيين شده در مقابلآنها مسئوليت دارد.
خداوند حكيم در قرآن شريف ميفرمايد:
«مردان سرپرست و كارانديش زنانند زيرا خدا بعض كسانرا بر بعضديگر برترى داده است وبراى اينكه از مالهاى خويش خرج كردهاند.پسزنان شايسته،فرمانبردار و حافظ غيبند (1) ».
مرد چون به عنوان سرپرستخانواده شناخته شده نميتواند همسرشرا باختيار خود رهاكرده در اعمال و رفتارش نظارتى نداشته باشد.بلكهمسؤوليت ويژهاش اقتضا ميكند كههمواره مراقب او باشد و از دورادور براعمال و حركاتش نظارت كند مبادا در اثر خوشباورى وساده لوحىمنحرف گردد.اگر ديد با افراد ناباب و فاسد معاشرت ميكند با زبان خوش او رامتنبه سازد و ضرر و زيان آنرا برايش تشريح كند.و به هر طور شدهدوستى و رفت و آمد آنها راقطع كند.اجازه ندهد با لباسهاى بدن نما وآرايش كامل و بىبند و بار از منزل خارج شود وخودش را در معرضچشم چرانى بيگانگان قرار دهد.اجازه ندهد در مجالس فساد شركتكند.
زن اگر در معاشرتها و رفت و آمدها مطلق العنان و بىقيد و بند باشد و كسىاز وى مراقبتنكند ممكن استبدام ناپاكان و ديو صفتان گرفتار شدهدر واديهاى فساد و بد اخلاقى سقوطكنند.
مرد بايد به آمار بانوان بيگناهى كه در اثر عدم مراقبتشوهر تحتتاثير القاآت شيادان وفريبكاران قرار گرفته به واديهاى فساد كشاندهشدهاند،مراجعه كند و قبل از اينكه همسرمعصومش نيز گرفتار شود ازخطر جلوگيرى كند.
چه بانوان پاكدامن و خانهدارى كه در يك شبنشينى غير مشروعيا در يك مجلس عمومىفاسد،فريب خورده آبرو و شوهر و خانه وفرزندانشان را از دست دادهاند؟كسى كه به همسرشاجازه ميدهد كهبدون حجاب كامل اسلامى از منزل خارج شود و در هر مجلسى شركت كندوبا هر كسى طرح دوستى بريزد بزرگترين خيانت را بخودش و همسرشانجام داده است.زيرابدينوسيله آن بانوى بيگناه را در معرض صدها خطرقرار داده كه رهائى از آنها كار آسانىنيست.كار پنبه سوختن و كار آتشسوزاندن است كسى كه پنبه را در معرض آتش قرار دهد وانتظار داشتهباشد نسوزاند احمق و سفيه شمرده ميشود.
چقدر نادان و پر توقعند مردانى كه همسران و دختران خويشرابدون حجاب كامل اسلامى وبا وضع زننده از منزل خارج ميسازند و در معرض چشمچرانى جوانان قرار ميدهند و انتظاردارند بدون اينكه متلكىبشنوند و كوچكترين نظر خيانتى بآنها بيفتد به منزل بازگردند!!آزاديهاىدروغين و غلط همين آثار و لوازم بلكه بدتر از اينها را در بر دارد.زن اگردرخواستههاى غير مشروعش پيروز گشت و قدمى به جلو نهاد و توانستشوهر خويشرا مطيعگرداند روز بروز دائره خواستههايش توسعه مىيابد وتا پيروزى كامل ميراند.در آنصورت نهتنها خودش بلكه شوهر وفرزندانش را به بدبختى و سيه روزى خواهد انداخت.
بدين جهت پيغمبر اسلام فرمود:مرد سرپرستخانوادهاشمحسوب ميشود و هر سرپرستىنسبتبه زيردستانش مسؤوليتخواهدداشت (2) .
پيغمبر اكرم (ص) فرمود:زنان را به كارهاى نيك دستور دهيد قبلاز اينكه شما را به كارهاىبد وادار كنند (3) .
حضرت صادق عليه السلام فرمود:سعادت مرد در اينست كهسرپرست و قيم خانوادهاش باشد (4) .
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:هر كس از همسرش اطاعتكند خدا او را برو درآتش خواهد افكند.عرض شد يا رسول الله اين چهاطاعتى است؟فرمود:زن از شوهرشبخواهد كه به حمامهاى عمومى وعروسيها و عيدها و مجالس سوگواريها برود و لباسهاىنازك و ظريفبپوشد و مرد باو اجازه بدهد (5) .
پيغمبر اكرم فرمود:هر مردى كه زنش آرايش كند و از منزل خارج شود ديوث است و هركس او را ديوث بنامد گناهكار نيست.و هر زنى كهزينت كرده و خوشبو از منزل خارج شود وشوهرش بدان امر راضى باشدخدا در مقابل هر قدمى كه برميدارد براى شوهرش خانهاى دردوزخ بناخواهد كرد (6) .
در خاتمه لازم است دو مطلب را يادآور شوم:
مطلب اول-درست است كه مرد بايد از همسرش مراقبت كندليكن بايد از روى عقل و تدبيرو در نهايت متانت و احتياط انجام بگيرد.
بايد حتى المقدور از تندى و خشونت اجتناب كرد.تا ممكن استبصورتامر و نهى نباشدمبادا زن احساس محدوديت و سلب آزادى كند و در قبالآن عكس العمل نشان بدهد و بسااوقات كار به لجبازى و ستيزهگرى منتهىشود.بهترين راه موفقيت،حسن تفاهم و جلباعتماد و اظهار محبت وخوش اخلاقى است.بايد همانند يك مربى دلسوز و مهربان با زبانخوشو بصورت خيرخواهى مصالح و مفاسد امور را براى همسرش تشريح كندتا خودش باميل و رغبت كارهاى خوب را انجام دهد و از كارهاى مضراجتناب نمايد.
مطلب دوم-مرد بايد حد اعتدال و ميانهروى را حفظ كند.
چنانكه بىقيدى مطلق و لااباليگرى صلاح نيست همچنين سختگيرى ووسواسيگرى نيزعواقب خوبى ندارد.زن نيز مانند مرد آزاد آفريده شدهاحتياج به آزادى دارد.بايد در معاشرتهاو رفت و آمدهاى بىخطر آزادىداشته باشد.
بايد به او آزادى داد كه به خانه پدر و مادر و برادر و خواهر و ساير خويشانش رفت و آمد كند وبا دوستان شناخته شده و مورد اعتمادمعاشرت نمايد.مگر در موردى كه مفسدهاى در برداشته باشد.بهر حالممنوعيتبايد حالت استثنائى و محدوديت داشته باشد،اگر از حدخودگذشت و بصورت سختگيرى و سلب آزادى در آمد غالبا عواقب خوبىندارد.ايجاد كدورتو عقده ميكند،صفا و صميميتخانوادگى را بر همميزند.ممكن است زن در اثر فشارها وسختگيريهاى زياد جانش بستوهآمده تصميم بگيرد بهر طور شده قيد و بندها را پاره كند وخودش را آزادسازد.حتى ممكن است در اثر ناچارى به طلاق و جدايى هم راضى شود.
به داستان زير توجه فرماييد:
خانم جوانى بنام...در دادگاه حمايتخانواده به خبرنگار اطلاعاتگفت:پنجسال پيش با جوانىبنام...ازدواج كردم.در آنموقع سرم پر ازشور جوانى بود كه متاسفانه چندان دوامى نداشت.اكنون حاصل ازدواج مايك پسر و يك دختر است.چندى استشوهرم عينك بدبينى به چشمزدهو نسبتبه همه بدبين است.در نتيجه زندگى را به كام ما تلخ كرده است.
اجازه نميدهد با هيچكس معاشرت كنم.بدتر اينكه وقتى از خانه خارجميشود در را بروىمن و بچهها قفل ميكند و ما تا بازگشت او در قفس خانهزندانى هستيم.حتى اين حق را هم ازمن گرفته كه گاهگاهى بديدن پدر ومادرم بروم.فاميل من هم بخاطر اخلاق شوهرم ديگربديدن ما نمىآيند.
حالا سينهام پر از غصه شده.از يك طرف نگران سرنوشت كودكان خودهستم و از سوى ديگرطاقت ادامه زندگى را ندارم.آمدهام تا دادگاه حمايتخانواده درباره طلاق من تصميم بگيرد (7) .
اين قبيل مردها كه متاسفانه نمونههاى فراوانى هم دارند در اثربدبينيهاى بيجا يا عادتهاىغلط آنقدر بر همسرانشان سختگيرى ميكنند كهآن بيچارهها بستوه آمده با اينكه به شوهر وفرزندان خويش علاقه دارند دراثر ناچارى تقاضاى طلاق و جدايى ميكنند،آخر چه وجهىدارد كه مردبراى اظهار قدرت و مردانگى همسر بيگناهش را به طورى زندانى كند كهحتىحق ملاقات با پدر و مادر و ساير خويشانش را نداشته باشد؟آيا فكرنميكنند كه گاهى همينسختگيريها اسباب انحراف بعض بانوان پاكدامنرا فراهم ساخته است؟آيا فكر نميكنند كه دراثر همين سختگيريهاى غلطچه خانوادههايى از هم متلاشى شدهاند؟
بر فرض اينكه بانوى عاقل و فداكارى بود و با همين وضع ساختليكن بدون شك در چنينخانوادهاى صفا و صميميت وجود نخواهدداشت.چگونه ميتوان از بانوييكه خودش را مسلوبالاختيار و زندانىخانه ميداند انتظار داشت كه نسبتبه شوهر و فرزندانش اظهار محبتكندو از روى ميل و رغبت وضع منزل را مرتب سازد؟
تنبيه
زن و شوهر گر چه يك زندگى مشترك خانوادگى را تشكيلميدهند و بايد در اداره امورمنزل تشريك مساعى نمايند ليكن بهر حال دربعض موارد اختلاف سليقه هم دارند.مرد ميلدارد تمام امور خانوادهمطابق خواستخودش انجام بگيرد و زن مطيع او باشد،بر عكس زنهمهمين خواست و تمايل را دارد.در اينجاست كه صدور اوامر و نواهى ازطرفين آغاز ميشود ومخالفتها و كشمكشها شروع مىگردد.بهترين راه حل اينست كه زن و شوهر دست از امر ونهى بردارند و در موارداختلاف با مشورت و تبادل نظر به تفاهم برسند،و اگر دست اززورگوئى ولجبازى بردارند غالبا به تفاهم مىرسند و مشكلى بوجود نخواهد آمد.ليكنهيچيك از آنها حق ندارد عقيدهاش را بر ديگرى تحميل كند و او رامجبور نمايد كهمطابق دستورش عمل كند،و در صورت تخلف حق نداردتوبيخ يا تنبيهش كند.ليكن بعضمردها به بهانه اينكه قيم و سرپرستخانواده هستند چنين حقى را براى خودشان قائلهستند.به خودشان حقميدهند كه مطابق دلخواهشان امر و نهى كنند.و همسرانشان راموظفميدانند كه مطيع دستوراتشان باشند و هرگز تخلف نكنند.و در صورتتخلف او رامورد عتاب و خطاب و توبيخ و تهديد قرار ميدهند.و چنينرفتارى را حق خويش مىپندارند.حتى گاهى به ضرب و شتم و اذيت اقداممينمايند.در صورتيكه مرد حق اذيت و آزار و كتكزدن به همسرش راندارد.مردان زمان جاهليت كه از عاطفه و انسانيت كم بهره بودندهمسرانخودشان را مورد اذيت و آزار و ضرب و شتم قرار ميدادند و پيامبر اسلامبراىجلوگيرى از اين عمل زشتبه پا خاست و فرمود:هر مردى كهبصورت همسرش سيلى بزند.خدا بفرشته مامور دوزخ (مالك) دستورميدهد كه در دوزخ هفتاد سيلى بر صورتش بزند.وهر مردى كه دستش رابر موهاى زن مسلمانى بگذارد (براى اذيت موى سرش را بگيرد) دردوزخدستش با ميخهاى آتشين كوبيده ميشود (8) .
رسول خدا صلى الله عليه و آله زدن زنان را نهى كرد مگر درمورديكه تنبيه واجب باشد (9) .
پيامبر گرامى اسلام فرمود:هر مرديكه همسرش را كتك بزند-وبيش از سه ضربه باشد-خدااو را در قيامت در حضور خلائق نگه ميداردو رسوايش ميسازد.و خلق اولين و آخرين چنينمردى را تماشا ميكنند. (10) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:تعجب ميكنم ازمرديكههمسرش را كتك مىزند در صورتيكه خودش در كتك خوردن سزاوارتراز همسرشميباشد.اى مردم!زنانتان را با چوب نزنيد،زيرا قصاصدارد. (11)
مرديكه همسرش را كتك بزند بر او ستم كرده و ستمگر،هم در اينجهان و هم در جهانآخرت بكيفر خواهد رسيد.آن هم ظلم به فرد ناتوانيكهبا صدها اميد و آرزو به خانه شوهرآمده.بدان اميد آمده كه در پناه اوآرامش و آسايش بجويد.به مردى پناه آورده كه حامى وغمخوار او باشد ودر مشكلات ياريش كند.زن امانتى است از جانب خدا كه به مردسپردهميشود.آيا كسى با امانت الهى چنين رفتار ميكند؟!امير المؤمنينعليه السلام فرمود:زنان بنزد مردان به امانت گذارده ميشوند.مالك نفع وضرر خودشان نيستند.آنها نزد شماامانتهاى خدا هستند.آزارشان نرسانيدو بر آنها سخت نگيريد. (12)
مرديكه همسرش را مورد ضرب و شتم قرار ميدهد بر روح اوضربهاى وارد ميسازد و عقدهاىبوجود مىآورد كه به سادگى قابل رفعنخواهد بود.صفا و محبتخانوادگى را از بين مىبرد.مننميدانم با چنين همسر كتك خورده و تحقير شدهاى چگونه مىتوان روابط همسرىبرقراركرد؟واقعا خجالت دارد!!
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:آيا يكى از شما همسرش رامىزند سپس او را در آغوشمىگيرد؟! (13)
بنابراين در موارديكه شوهر حقى بر همسرش ندارد شرعا و قانوناو اخلاقا مجاز نيست او رابكارى مجبور سازد و در صورت تخلف به تنبيهو كتك اقدام نمايد.مثلا زن شرعا موظفنيست كه امور خانهدارى راانجام دهد.مانند نظافت منزل،طبخ غذا،شستن لباس و ظرفها،بچهدارى وهم چنين خياطى،قالى بافى،گلدوزى و ديگر كارها،گر چه بانوان با ميل ورغبتكارهاى منزل را انجام ميدهند و در اين باره هم حرفى ندارند،ليكنوظيفه آنها نيست.شوهربايد از همسرش در برابر انجام اين كارها تشكر وقدردانى نمايد.و بدين وسيله او را تشويقنمايد.ولى اگر بعض كارها راانجام نداد يا ناقص انجام داد،مرد حق ندارد او را مورد تنبيه وتوبيخ وضرب و شتم قرار دهد.
اسلام فقط تنبيه را در جائى تجويز ميكند كه حقى از شوهر تضييعميشود.و آن در دو مورداست:
اول-مرد شرعا و قانونا حق دارد از همسرش بهره جنسى بگيردو از انواع تمتعات و لذتهااستفاده كند.زن شرعا و قانونا موظف است دربرابر اين خواسته مرد تمكين نمايد.و خويشتنرا در اختيار او قرار دهد.
اگر زن تمكين نمود مشكلى بوجود نخواهد آمد.اما اگر از انجامخواستههاى مرد امتناعورزيد،در اينصورت بهتر است مرد،ابتداء با نرمى و ملايمت و حتى تقديم هديه دل همسرشرا بدست آورد و بكامجوئى نائلگردد.ولى اگر احساس كرد كه زن قصد اذيت و لجبازى دارد وبهيچ وجهتمكين نميكند،و مرد هم تاب تحمل ندارد،در يك چنين موردى مرد حقدارد بهتنبيه متوسل شود.آنهم با رعايت احتياط و حفظ سلسله مراتب درچنين موردى قرآنمىگويد:همسرانى را كه احساس ميكنيد از تمكين دربرابر خواسته شما (تمتعات جنسى)امتناع مىورزند،ابتداء آنها را پند وموعظه بدهيد،سپس در بستر از آنها جدا شويد سپس آنهارا بزنيد.پساگر اطاعت نمودند بر آنان ستم روا نداريد.بدرستيكه خدا عالى و بزرگاست (14)
چنانكه ملاحظه مىفرمائيد،خداوند متعال در اين آيه،به شوهراجازه ميدهد كه همسرش راكه در برابر خواستههاى مشروعش،يعنىلذتجوئى و كاميابى تمكين نميكند و قصد اذيت وتمرد دارند،مورد تنبيهقرار دهند.آن هم در سه مرحله:مرحله اول:پند و اندرز.مرحله دوم:اگرپند و اندرز مفيد واقع نشد يا بسترش را جدا كند يا در بستر پشتبه او كندو بخوابد وبدين وسيله،خشم و ناراحتى خودش را اظهار نمايد.مرحلهسوم:اگر اين عمل هم مؤثر واقعنشد و زن هم چنان به لجبازى و تمردخويش ادامه ميدهد،به مرد اجازه داده شده كه براىاستيفاى حق مشروعو قانونى خويش به كتك زدن متوسل شود.اما مرد حتى در اين حالهمحق ندارد از حد مشروع تجاوز نمايد و مرتكب ظلم و ستم شود.مرد بايددر اين مورد بهچند نكته توجه كند.1-هدف از ضرب بايد اصلاح وتربيتباشد نه انتقامجوئى.2-با دستباشديا چوب نازك،چنانكه در روايات آمده با چوب مسواك.3-طورى بزند كه بدن او سياه وقرمزنشود و الا بايد جريمه (ديه) بپردازد.4-از ضربه زدن به جاهائيكه احتمالخطر دارد،مانند چشم و سر و شكم جدا اجتناب نمايد.5-ضرب طورىباشد كه موجب كدورت عميق وعقده غير قابل علاج نگردد،و زن را بهلجبازى و تمرد و طغيان بيشتر وادار ننمايد.6-هموارهاين نكته را درنظر داشته باشد كه مىخواهد با اين زن زندگى كند و از محبتهاى قلبى وصفا واخلاص او بهره بگيرد.7-توسل به كتك در صورتى تجويز شده،كه زن در برابر عدم تمكين،معذور نباشد.مثلا اگر زن به علتحائضبودن،يا روزهدار بودن در ماه رمضان،يا در حال احرامبودن،يا بيماربودن،از تمكين خوددارى نمود مرد حق ندارد او را تنبيه نمايد.
دوم-زن اگر خواست از منزل خارج شود بايد از شوهرش اجازهبگيرد و اگر اجازه نداد شرعاحق ندارد خارج شود.و اگر بدون اجازهخارج شد مرتكب گناه شده است.در حديث آمده كهپيغمبر اكرم صلى اللهعليه و آله نهى كرد كه زن بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود وفرمود:
هر زنى كه بدون اذن شوهر از منزل خارج شود همه فرشتگان آسمانى و هرچيزى كه بر اومرور ميكند-از جن و انس-او را لعنت ميكنند تا اينكهبه منزل باز گردد (15) .و اين موضوعحقى است كه شوهر بر گردن زن دارد كهواجب است آن را ادا كند.
ليكن مرد نبايد در اين باره سختگيرى كند و همسرش را بدين وسيلهاذيت نمايد.بهتر استدر هر جا كه محذورى نمىبيند اجازه بدهد برود.
تشريع اين حق براى قدرت نمائى و تحت فشار قرار دادن همسر نيستبلكه بدان منظوراست كه مرد بتواند همسرش را از رفتن به جاهاى غيرمناسب باز دارد و در حفظ و صيانت اواقدام نمايد.سختگيريهاى بيجا نهتنها مفيد نيستبلكه به انس و محبت و اعتماد خانوادگىنيز لطمه واردميسازد.و حتى ممكن است گاهى موجب طغيان و تمرد و انحراف او رافراهمسازد.اما اگر رفتن به جائى را غير مناسب و باعث فساد اخلاق وارتكاب گناه تشخيص داد بايدهمسرش را از رفتن بآنجا جدا نهى كند.وبر زن هم واجب است اطاعت كند و از رفتن به آنمجلس خوددارى نمايد.
بهر حال اگر زن از دستورات شوهر سرپيچى و تمرد ميكند و بدوناجازه بلكه با نهى شوهرشاز منزل خارج ميشود،مرد حق دارد او رابهمان صورت قبل مورد تنبيه قرار دهد.با حفظهمان مراحل و شرائط.
البته زن مىتواند در چند مورد بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود وشوهر هم حق ندارداو را منع نمايد.1-خارج شدن از منزل براىياد گرفتن مسائل ضرورى دين.2-مسافرت براىحج در صورتاستطاعت.3-خارج شدن از منزل براى پرداختبدهى در صورتيكهبدون خروجامكان پرداخت نباشد.
پىنوشتها:
1-سورهى نساء آيه 34
2-مستدرك ج 2 ص 550
3-بحار ج 103 ص 227
4-وسائل ج 15 ص 251
5-بحار ج 103 ص 228
6-بحار ج 103 ص 249
7-اطلاعات 14 فروردين ماه 1351
8 و 9-مستدرك جلد 2 ص 550
10-مستدرك جلد 2 ص 550
11-بحار الانوار جلد 103 ص 249
12-مستدرك جلد 2 ص 551
13-وسائل جلد 14 ص 119
14-سوره نساء آيه 34
15-وسائل الشيعه جلد 14 ص 154