شهيد شد ؟ برويم شام مركز خلافت تا ببينيم قضيه از چه قرار بوده ؟يك هيئت هفت هشت نفری را مامور اين كار میكنند . میروند به هشاممدتی در آنجا میمانند ، تحقيق میكنند ، حتی با خليفه ملاقات میكنند ،اوضاع و احوال را كاملا میبينند و بر میگردند . وقتی مردم از آنها میپرسندقضيه از چه قرار بود ، میگويند : نپرسيد كه ما در مدتی كه در شام بوديم ،میترسيديم كه از آسمان سنگ ببارد و ما هم از بين برويم . ( تازه آن حرفیرا كه اباعبدالله ( ع ) گفت : « و علی الاسلام السلام اذ قد بليت الامهبراع مثل يزيد » ( 1 ) میفهمند و اعتراف میكنند كه راست گفت حسين بنعلی . ) گفتند : مگر چه قضيهای بود ؟ گفتند : همينقدر به شما بگوييم كهما از نزد كسی آمدهايم كه علنا شراب مینوشد ، علنا سگ بازی میكند ، يوزبازی میكند ، هر فسقی را انجام میدهد ( و حتی آنها در تعبير خودشان گفتند) و با مادر خود زنا میكند ، با محارم خود زنا میكند . تازه پيش بينیاباعبدالله را فهميدند كه حسين از روز اول اينها را میدانست . در عاشورا هم فرمود كه اينها مرا خواهند كشت اما من امروز به شمامیگويم كه بعد از كشتن من ، اينها ديگر نخواهند توانست به حكومت خودشانادامه دهند ، آل ابی سفيان ديگر رفتند . آل ابو سفيان كه خيلی زود رفتند، بلكه آل اميه نتوانستند به حكومت خود ادامه دهند چرا كه بعد بنیالعباس بر همين اساس آمدند و خلافت را از آنها تصاحب كردند و پانصدسال خلافت پاورقی : 1 - مقتل مقرم ص . 146 |