روشن میسازند ( داستان كتابسوزی اسكندريه كه از قرن هفتم - آری ، فقط از قرن هفتم هجری - بر سر زبانها افتاد آنچنان شايع شد كه تدريجا در اكثر كتابهای تاريخی راه يافت ، اما تحقيق محققان قرن اخير ثابت كرد كه بیاساس محض است و ساخته مسيحيان مغرض بوده است ) همچنانكه گاهی حقيقتی كتمان میشود اما پس از مدتی آشكار میشود . بنابراين به نقلهای تاريخی نمیتوان به طور كلی بدبين بود . 2 عليت در تاريخ لازمهاش اين است كه وقوع هر حادثهای در ظرف خودش حتمی و اجتناب ناپذير بوده است و يك نوع " جبر " بر تاريخ حكمفرماست . اگر جبر بر تاريخ حكمفرماست پس تكليف آزادی و اختيار انسانها چه میشود ؟ اگر واقعا وقوع حوادث تاريخی جبری است پس هيچ فردی مسؤوليت ندارد و هيچ فردی استحقاق تمجيد و ستايش و يا استحقاق ملامت و نكوهش ندارد . و اگر اصل عليت حكمفرما نيست ، پس كليت وجود ندارد ، و اگر كليت وجود ندارد پس تاريخ قانون و سنت ندارد ، زيرا قانون فرع بر كليت است و كليت فرع بر اصل عليت . اين است مشكلی كه در مورد تاريخ علمی و فلسفه تاريخ وجود دارد . برخی به اصل عليت و به اصل كليت گراييده ، آزادی و |