بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 19, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

هـم بـه شـمـا مـحـبـت پيدا مى كنند، يك امر طبيعى است اين معنا. و من اميدوارم كه اين امر متحققبـشـود و مـا شـاهد اين باشيم كه بعد از يك چند ماهى رضايت همه قشرها را به دست آوردهبـاشـيـد. و مـن از خـداى تـبـارك و تعالى مى خواهم كه همان طورى كه شما مى خواهيد خدمتبـكـنـيـد، مردم هم همه به شما خدمت بكنند. و مخصوصا من از روحانيون همه كشور مى خواهمكه در يك همچو موقعى كمك كنند به دولت و كمك كنند به آرمان هاى اسلام . اگر بخواهنديـك وقـت خـداى نـخـواسـتـه آنـهـا هم در آن جا يك كارهايى بكنند، كه نمى كنند انشاءالله ،وليـكـن اگـر يـك وقـتـى جـورى بـشود كه شكست بشود براى دولت ، شكست بشود براىعـرض بـكـنم كه مجلس ، امثال اينها، اين يك امرى است كه خوب ! خودمان را با دست خودمانمـى خـواهـيـم فـدا كـنـيـم و بـايـد عـقـلمـان را بـاز كـنـيـم بـه ايـن كـه مـا گرفتار به يكچـنـگـال يـك ديوهايى هستيم كه بايد خودمان ، خودمان را نجات بدهيم . ننشينيم به اين كهديگرى بشود، ديگرى هم ما نداريم ، ما خودمانيم ، ما الان ديگرى نداريم كه او بيايد ما رانجات بدهد، ما خودمان بايد خودمان را نجات بدهيم و اين بسته به دست شماهاست و بستهبه دست علماى اسلام است و بسته به دست مجلس است و اينها. و از مجلس هم من بايد تشكركـنم به اين كه زود مساءله را انجام دادند، به طورى كه ديگر تزلزلى در كار نباشد وآنها هم مورد تشكر ما هستند.
عمده اين است كه ما آن دنيا آبرو داشته باشيم
و شما هم انشاء الله خدمتگزار همه هستيد و همه ما خدمتگزار ملت هستيم . و خدا را در همه امورشما حاضر بدانيد، مهم آن معناست ، ما از اين جا خواهيم رفت ، هيچ شكى نيست ، من زودتر وشما هم بعدا مى آييد، اين مساءله اى نيست ، بلااشكال است مساءله . بايد فكر اين را بكنيمكـه حـالا كه رفتيم ، آن جا از ما پرسيدند كه شمايى كه رئيس جمهور بوديد براى مردمچـه كـرديـد؟ شـمـايـى كـه نـخـست وزير بوديد چه كرديد؟ شمايى كه وزير بوديد چهكـرديـد؟ شـمـايـى كـه وكـيـل بوديد چه كرديد؟ ملت را ازشان مى پرسند كه شما براىاسـلام چـه كـرديد؟ عمده اين است كه ما آن جا آبرو داشته باشيم . اگر اين مطلب را درستبكنيم ، هم اين جا درست مى شود و هم آن جا درست مى شود. و اگر خداى نخواسته بخواهيميـك تـخـلفـى بـكـنـيم ، نه اين جا خيرش را مى بينيم ، نه آن جا خيرش رابينيم من از خداىتبارك و تعالى تؤ فيق و سعادت و سلامت همه شما را خواستار هستم و از همه تان تشكرمـى كـنـم كـه در يـك هـمـچـو مـوقـعـى هـمـه بـا حـسـن تـفـاهـم ، بـاخـوبـى و بـا صـفـامشغول خدمت هستيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 11/8/64
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـمـع وزيـر و مـعاونين وزارت امور خارجه ، سفرا وكاردارانجمهورى اسلامى ايران در كشورهاى عربى و آفريقايى
بسم الله الرحمن الرحيم
سفرا و دولت ما همه از اشخاصى هستند كه درد جامعه را مى فهمند
من اميدوارم كه خداوند همه آقايان را مؤ فق به خدمت كند. خداوند به ما منت گذاشته است كهسـفـرا و دولت ما همه از اشخاصى هستند كه درد جامعه را مى فهمند، زيرا بسيارى از آنهاروحـانـى هـسـتند كه با مردم رابطه داشته اند و مى دانند مردم چه وضعى داشته اند و دردآنـهـا را ادراك كـنند. ولى سابق وضع اين طور بود كه افراد حكومت هيچ ارتباطى با مردمنداشتند و نمى فهميدند كه بر مردم چه مى گذرد، ولى اكنون خدا خواسته است كه حكومتمـسـتـضـعفين تشكيل بشود كه بحمدالله تاكنون عملكرد او خوب بوده است و اميدوارم از اينبه بعد بهتر باشد.
بايد وضع شما جورى باشد كه هركس وارد آن جا مى شود يك محيط اسلامى ببيند
امـا راجـع بـه آقـايـان سـفـرا، آن طـورى كـه آقـاى وزيـر امـور خـارجـه گـفته اند، وضعسـفـارتـخـانـه هـاى مـا در خـارج خوب است و ما ميل داريم خوبتر بشود. سفارتخانه در هركشورى متعلق به آن كشورى است كه سفير آن به آن جا مى رود، يعنى يك قطعه اى است ازيـك كشور ديگر. وقتى مردم به سفارتخانه هاى ما مى آيند، بايد وضع ايران را ببينند،نـه وضـع آمـريـكـا و فرانسه و ساير كشورها را. آقايان ! تحت تاءثير هيچ چيزى واقعنشويد كه در سابق چه بوده است كه الان آن طور نيست . ما اگر بخواهيم خودمان باشيم ،بـايـد هـمـه چيزمان از خودمان باشد و در آداب و رسوم ، خودمان را از غرب جدا كنيم . ما ازغـرب خـيـلى بـدى هـا ديده ايم و چيزى كه بشود گفت كه خوبى آنها بوده است ، از حكومتهـاى غـربـى نـبوده بلكه از اهل صنعت بوده است كه البته بسيارى از آنها براى حكومت هاكـار مى كنند. بنابراين ، بايد وضع شما جورى باشد كه هركس وارد به آن جا مى شوديك محيط اسلامى ببيند، چه از حيث پرسنل و چه از جهت زندگى .
ما بايد با آنها كه غرض ندارند روابط داشته باشيم ، منتها نبايد تحت سلطه خارجىباشيم
مـسـاءله ديـگـر هـم ايـن اسـت كـه مـا نـمـى خـواهـيـم در يك كشورى زندگى كنيم كه از دنيامـنـعـزل بـاشـد، ايـران امـروز نـمى تواند اين طور باشد، بلكه كشورهاى ديگر هم نمىتـوانـد ايـن طـور بـاشـد كـه در يـك جـا بـنـشـيـنـنـد و مـرزهـايـشـان را بـبـنـدنـد، ايـنغـيـرمـعـقـول اسـت . امـروز دنـيـا مـانـند يك عائله و يك شهر است ، و يك شهر داراى محله هاىمـخـتـلفـى اسـت كـه بـا هـم ارتـبـاط دارد. وقـتـى دنـيـا وضـعـش ايـن طـور اسـت مـا نـبـايـدمنعزل باشيم . ما بايد با كشورهايى كه با ما هستند و ما را اذيت نمى كنند، روابط داشتهباشيم و آقايان در فكر اين باشند و روابط را تحكيم كنند. البته ما با آنها كه بخواهندبـه مـا تـعـدى كـنند، نمى توانيم بسازيم و از اول هم اعلام كرديم ، مگر آنها خودشان رااصلاح كنند. اين معنا كه گاهى اهل غرض يا جهال اين حرف را مى زنند كه ما نبايد روابطداشـتـه بـاشـيـم ، از بـاب ايـن اسـت كـه يـا نـمى فهمند يا غرض ‍ دارند، زيرا تا انسانجـاهـل يـا مـخـالف يـا اصـل نـظـام نـبـاشـد، نـمـى تـوانـد بـگـويـد يـك نظام بايد از دنيامـنـعـزل بـاشـد. بنابراين اگر زمزمه اى مى شود آنها را نبايد به حساب آورد زيرا آنهاغـرض سـيـاسـى دارنـد، والا آدم عـاقـلى كـه تـوجـه بـه ايـنمـسـائل دارد مى داند آدم وضعش چه جور است . و اسلام يك نظام اجتماعى و حكومتى است و مىخـواهـد بـا هـمـه عـالم روابـط داشـتـه بـاشـد. در زمـان صـدر اسـلام كـه خـودرسـول الله سـفـيـر مـى فـرستادند به اطراف ، اين حرف را نمى زدند. در هر صورت مابـايـد روابـط داشته باشيم ، آنها كه غرض ندارند، ما هم با آنها غرض نداريم ، كم كمبـايـد روابـط حـسـنه بشود. من اميدوارم اين عمل را انجام دهيد و دولت هم مؤ فق باشد، منتهانـبـايـد تـحـت سلطه خارجى باشيم ، نبايد آنها دخالت در امور ما بكنند و نبايد به ما خطبدهند. بنابراين ، اشخاصى كه گاهى مطالبى گفته اند و متوجه به مطالب هستند، مىخـواهـنـد جـمـهـورى اسـلامـى را بـه هـم بـزنـنـد و مـا ازاول گـفـتـيـم خـواهـيم انقلابمان را صادر كنيم . صدور انقلاب به لشكركشى نيست بلكهخـواهـيـم حـرفـمان را به دنيا برسانيم كه يكى از آن مراكز، وزارت امور خارجه است كهبـايد مسائل ايران و اسلام و گرفتارى هايى كه ايران از شرق و غرب داشته است ، بهدنـيـا بـرسـانـد و بـه دنـيـا بـگـويـد كـه خـواهـيـم ايـن گـونـهعـمـل كنيم و روابط حسنه داشته باشيم ، والا آنهايى كه خواهند ما را به تباهى بكشند، مااصلا ميل نداريم با آنها روابط داشته باشيم ، مگر اصلاح بشوند.
امـيـدوارم كـه خـداونـد بـه هـمـه شـمـا تـؤ فيق بدهد كه به اسلام و كشورتان خدمت كنيد.امـيـدوارم ايـن حكومت ، حكومتى باشد كه براى مستضعفين كار كند، چرا كه تاكنون حكومت هابـه ضـد مـردم بـوده انـد و بـراى خـودشان يا اربابانشان كار مى كردند و ما مى خواهيمحـكـومـت بـراى مـردم ، خـصـوصـا آنـهـا كـه زحـمـت كـشـيده اند و خون داده اند و آقايان را ازگـرفتارى هابيرون آوردند و از رژيم سابق و گرفتارى هاى شرق و غرب نجات دادند،كـار كـنـنـد و عـمـده اين است كه همه خدا را در نظر بگيريم كه همه چيز از اوست و ما چيزىنيستيم . خداوند همه را مؤ فق بدارد.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 22/8/64
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام محتشمى وزير كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى دامت افاضاته
بـا تـشـكـر از زحـمات جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى ، به منظور رفع مشكلات جارىژانـدارمـرى و شـهربانى كه تحت نظر وزارت كشور انجام وظيفه مى نمايند، بدين وسيلهبـه جـنـاب عـالى اجـازه داده مـى شـود تا با مشورت آقاى رئيس جمهور محترم ، از اختياراتفرماندهى كل قوا در امور نيروهاى انتظامى مزبور تا اصلاح مقررات استفاده نموده و نسبتبـه تـرفـيـع و تـشويق افسران و درجه داران و كارمندان و ساير مواردى كه از اختياراتفرماندهى نيروهاست ، اقدام مقتضى معمول نماييد.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 28/8/64
پـــاســـخ امــام امـت بـه اسـتفتاء كميسيون امور قضايى و حقوقى مجلس شوراى اسلامىدررابـطـه بـا ايـجـاد وحـدت رويـه قـضـايـى درمسائل تعزيرات
بسمه تعالى
در اين موقع كه اكثريت قاطع متصديان امر قضا واجد شرايط شرعيه قضاوت نيستند و ازبـاب ضـرورت اجـازه بـه آنان داده شده است ، حق تعيين حدود تعزير را بدون اجازه فقيهجـامـع الشـرايـط نـدارند. بنابراين لازم است با تعيين هياتى مركب از جناب عالى و جنابحـجـت الاسـلام آقـاى اردبـيلى و دونفر از فقهاى شوراى محترم نگهبان ، به انتخاب فقهاىمـذكـور نـگـهـبـان ، حـدود تـعـزيرات را تعيين كنند كه در آن چهارچوب اجازه داده شود و حقتـخـطـى از آن نـداشـتـه بـاشـنـد. والبته اين امر موقتى و اضطرارى است تا انشاء اللهقضات جامع الشرايط تعيين گردند.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 7/9/64
تاءييد امام خمينى در مورد چاپ عكس آيت الله مدرس روى اسكناس يكصدريالى
بسمه تعالى
سـزاوار اسـت كـه اوليـن اسـكـناس كه در ايران به طبع مى رسد، عكس اولين مرد مجاهد دررژيم منحوس پهلوى چاپ شود، خداوند رحمت فرمايد ايشان را.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ :9/9/64
بـــيـــانـــات امـام خـمـيـنى در جمع رئيس جمهور، رئيس مجلس ، رئيس ديوان عالى كشور،نخستوزيـر، وزرا و گـروهـى از مـسـؤ ولان كـشـورى و لشـكـرى بـه هـمـراه جـمـعـىاز كـاركـنـانتـاءسـيـسات خارك به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت محمد (ص ) و امامجعفر صادق (ع )
بسم الله الرحمن الرحيم
عدالت گسترى انوشيروان مثل صلح دوستى رئيس جمهور آمريكاست
مـتـقـابـلا ايـن عـيـد بـزرگ را كـه بـايـد بـگـويـيـم دو عـيـد اسـت ، عـيـد ولادت حـضـرترسـول صـلى الله عـليـه وآله و عيد ولادت حضرت صادق سلام الله عليه ، خداوند انشاءالله مبارك كند بر همه شما و بر همه مسلمين جهان و بر ملت هاى بزرگ اسلامى خصوصامـلت ايـران ، انـشـاء الله مـبارك باشد اين روز. و من از همه آقايان تشكر مى كنم كه زحمتكـشـيـديـد و خـصـوصـا از آنـهـايـى كـه در جـزيـره خـاركمـشـغول خدمت هستند بسيار تشكر مى كنم و اميدوارم خداوند تبارك و تعالى زحمات آنها را وخدمت هاى آنها را قبول كند.
آن چـيـزى كـه مـى خـواسـتـم امـروز عـرض كـنـم ايـن اسـت كـه در ولادت حـضـرترسول صلى الله عليه و آله قضايايى واقع شده است ، قضاياى نادرى به حسب رواياتمـا و روايـات اهـل سـنـت وارد شده است كه اين قضايا بايد بررسى بشود كه چى هست . ازجـمـله قـضـيه شكست خوردن طاق كسرى و فروريختن چهارده كنگره از آن قصر و از آن جملهخـامـوش شـدن آتشكده فارس و ريختن بت هابه روى زمين . قضيه شكست خوردن شكست طاقكسرى شايد اشاره به اين باشد كه در عهد اين پيغمبر بزرگ طاق ظلم ، طاق هاى ظلم مىشـكـنـد و مخصوصا طاق كسرى شكسته شد براى اين كه آن وقت اين طاق كسرى مركز ظلمانوشيروان به خلاف آن چيزهايى كه به واسطه شعرا و به واسطه دربارى هاى آن وقتو مـوبـدان آخـونـدهـاى دربـارى آن وقـت درسـت كـردنـد، يـكـى از ظـالم سـاسـانـيان است ودنـبـال او يـك حـديـثـى هـم جـعـل شـده اسـت و بـه حـضـرترسـول صـلى الله عـليـه و آله و سـلم نـسـبت داده شده است كه من متولد شدم در عهد سلطانعـادل انـوشـيـروان ! ايـن سـنـد را اولا سـنـد نـدارد ومرسل است و ثانيا كسانى كه اهل تفتيش در امور هستند، تكذيب كردند اين را و معلوم است كهيـك دروغـى اسـت كـه بـسـتـنـد. انـوشـيـروان ظـالم بـايـد گـفـت ، نـهعـادل . در زمـان انـوشـيـروان چهار طبقه يا پنج طبقه ممتاز بودند، يعنى از هم ممتاز، علاوهبـر خـود دسـتگاه سلطنت با آن بساطى كه داشته است ، يك دسته هم شاهزادگان بودند ودربـارى هـا، ايـنـهـا يـك طـبـقـه عـليـحـده مـمـتـاز. يـك دسـتـه هـم كـسـانـى بودند كه داراىاموال هستند و
بـه قـول آنـهـا شـريف زاده ها، آنها هم يك دسته ممتاز. يك دسته ديگر هم عبارت از آنهايىبـودنـد كه سران ارتش و امثال اينها بودند، آنها هم ممتاز. دسته آخر كه نوع مردم بودندپـيـشـه وران بـودنـد و پـيـشـه وران بـايـد كار كنند آنها بخورند تكليف اين بوده . آنهامـاليـات آن طـبـقـه بـالا مـاليـات بده نبودند به نظام هم نمى رفتند. در نظام بايد طبقهپـايـيـن كـه پـيـشـه وران بـودنـد، مـى گـفـتـنـد ايـنـهـا بـايـد خـدمـت كـنـنـد ومـال ايـنـهـا صرف بشود در آن طبقات ديگر، اينها به نظام بروند، اينها جنگ بكنند، اينهاكـارهـا را انـجـام بـدهـنـد، آنـهـا بـخـورنـد. اجـازه نـمـى دادنـد كـه ايـن طـبـقـه پـايـيـنتـحـصـيـل كـنـد، مـمـنـوع بـود. ايـن قـصـه در شاهنامه هم هست كه پيش او شكايت بردند كهبوذرجمهر پيش اش شكايت برد كه هزينه كم شده است و ارتش محتاج به معونه است و دربـيـن اين طبقات پايين هستند اشخاصى كه مال داشته باشند. بعد رفتند و پيدا كردند يكنـفـرى كـه حـالا مـى گـويـنـد كـفـشـگر بوده ، پيدا كردند و او گفت كه من مى دهم به حسبنـقـل شـاهـنامه من مى دهم لكن به شرط اين كه بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتندبـه او گـفتند قبول نكرد. گفت نه ، ما نه پولش راخواهيم ، نه اجازه مى دهيم ، براى اينكـه اگـر اجـازه بدهيم كه يك آدم پايينى بيايد و درس بخواند، اين آن وقت بعد مى خواهددخـالت كـنـد در امـور و ايـن نـمى شود. اين عدالتى است كه انوشيروان داشته است ! و درتاريخ ثبت است اين جناياتى كه اينها مى كردند و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطينحـتـى يـك نـفـرشان آدم حسابى باشد، منتها تبليغات زياد بوده است ، براى شاه عباس آنقدر تبليغ كردند با اين كه در صفويه شايد از شاه عباس بدتر آدم نبوده ، در قاجاريهآن قـدر از نـاصـرالديـن شـاه تـعـريـف كـردنـد و شـاه شـهـيـد و نـمـى دانـمامثال ذلك ، در صورتى كه يك ظالم غدارى بود كه بدتر از ديگران شايد. آن تبليغاتكـه در آن وقـت بـود هـمـيـشـه بـوده اسـت . عـدالت گـسـتـرى انـوشـيـروانمـثـل صـلح دوسـتـى رئيـس جـمـهور آمريكاست و مثل كمونيستى شوروى است . ما الان در عصرحـاضـر اين چيزها را مى بينيم و اگر چنانچه تاريخ ‌نويس و نمى دانم آنهايى كه شعراهـسـتـنـد و آنهايى كه خطبا هستند و آنهايى كه دربارى هستند، اينها را، تبليغاتى كه الاندارد در دنـيا مى شود، اين تبليغات به گوش اشخاص برسد كه مطلع از وقايع نيستند،آنـهـا هـم خـيـال مـى كـنـنـد كـه هـمـان طـورى كـه انـوشـيـروانعـادل ، عـادل بـوده اسـت ، آقـاى رئيـس جـمـهـور آمـريـكـا هـم صـلح دوسـت و عدالت پرور وامثال اينهاست و حال آن كه شما كه مطلعيد مى دانيد قضيه چى هست .
عراق از جرگه تروريست ها خارج شد، چون سجده كرد به آمريكا
ايـن قـدر هـيـاهـو راه انـداخـتـند براى جلوگيرى از تروريست ، آن قدر تبليغات كردند كهايـران درش تـروريـسـت پـرور اسـت و ايـران چـطـور و جـزء تـروريـست . عراق از جرگهتروريست ها خارج شد چون سجده كرد به آمريكا!! و ايران وارد شد براى اين كه اعتنايىبه آنها نكرده !! ميزان تروريستى همين است پيش آنها و خود آنها مركز اين امور هستند. اگرفـوج فـوج مـردم را بـكـشـنـد، بـريـزنـد بـكـشـنـد، قـتـل عـام كـنـنـد هـيـچاشـكـال نـيـسـت ، بـعـد نـسـبت مى دهند به ايران كه در حبس هايش كشتار چه شد و چه شده ،دليـلتـان چـى هـسـت ؟ مـنـافـقـيـن گـفتند، سند صحيح !! دليلشان اين است كه مخالفين باجمهورى
اسـلامـى گـفـتند كه اينها در محبس هايشان چه واقع مى شود، چه واقع شود، بدون اين كهمـحـاكـمـه بـشـود مـى كـشـنـد مـردم را و امثال اينها. آن وقت يك مطلبى كه اين طورى است دررسـانـه هـاى گـروهى آنها آن قدر درش تبليغات مى شود و آن قدر گفته مى شود و ما ازباب اين كه با آنها مخالفيم ، رسانه هاى آنها اگر چنانچه يك مطلب صحيحى هم باشدنـمـى گـويـنـد و اگـر چـنـانـچـه مـطـلبـى را از امـثـال آنـهـا بـشـنـونـد، چـنـديـن روزدنبال هم هى گفته مى شود، بعد هم دوباره تكرار مى شود.
جـزيـره خـارك را خـوب ! زدنـد، بـعـضـى جـاهـايـش هـماشـكـال دارد. مـعـلوم اسـت زدند، اما توانستند كه نفت ايران را قطع كنند؟ نتوانستند، الان همباز با اين كه گويند كه ، خود آنها عده اى شان مى گويند به اين كه الان همانطور كهسـابـق جـريـان داشـت نـفـت ، حالا هم جريان دارد بلكه بيشتر يك قدرى ، معذلك الان هم مىگويند كه نفت ايران تمام شد نفتش ، تمام شد. من نمى دانم جزيره خارك چند دفعه نابودبـايـد بـشـود؟ اولى كـه زدنـد گـفتند ما با خاك يكسانش كرديم ، پس بايد يك قطره نفتنـداشـتـه بـاشـد، خـاك اسـت ديـگـر!! بـعـد چـهـل و نـه مـرتـبـه مـى گـويـنـد يـاچهل و چند مرتبه تازه زدند، هر دفعه هم مى گويند ما از بين برديمش . خوب ! يك چيز راچند دفعه از بين مى بريد؟ اين وضع دنياست ، آن وقت مناقشه نيست در اصلا در راديوهاىخارجى راجع به اين غلطى كه اينها مى گويند، راجع به اين تناقض گويى اى كه اينهامى كنند هيچ كلمه اى ، هيچ حرفى نيست ، اما تا يك كلمه اين جا از يكى صادر مى شود، يكچيزى به آن مى چسبانند و در بوق هايشان شروع مى كنند به چيز كردن . وضع دنيا الاناين طورى است ، روى دروغ باز شده است .
بت ها همه به رو افتادند، اين بت ها هم خواهند از بين رفت
ايـن كـه چهارده كنگره از كنگره هاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمى آيد كه يعنىدر قـرن چـهـاردهـم ايـن كـار مى شود يا چهارده قرن بعد اين كار مى شود؟ به نظر شايدبـيـايـد ايـن ، مـحـتـمـل هست كه اين بناى ظلم شاهنشاهى بعد از چهارده قرن از بين مى رود وبحمدالله رفت از بين . بت هاهمه به رو افتادند، اين بت ها هم خواهند از بين رفت ، حالا چهبت هايى كه تراشيده بودند از سنگ يا بت هايى كه خود ملت هايا بعضى از ملت تراشندبـا آدم ، ايـنـهـا هـم رفـتـنـى اسـت ، مـنـتـهـا مـا حـوصـله مـان كـم اسـت . تـمـام دنـيـا ازاول تـا آخـرش ‍ پـيـش حـق تـعالى يك جور پيداست ، اين ور و آن ور ندارد كه يك راه دورىبـاشـد. پـيـش مـا ايـن طـور اسـت كـه خـيـلى راه دور اسـت كـه هـزارسـال طـول مـى كـشـد، دو هزار سال طول مى كشد. نخير اينها قريب است ، نزديك است و مىشـود و بـت هـا شـكـسـتـه خـواهـد شد انشاء الله و آتش افروزى ها و بت پرستى ها و آتشپرستى ها هم انشاء الله از بين خواهد رفت .
ما الان هم در بين راه هستيم و بايد اين وحدت را حفظ كنيم
و امـيـدوارم كـه خداوند تبارك و تعالى به ملت قهرمان ايران سلامت بدهد و هفته وحدت راواقـعـا وحـدت درسـت كـنـنـد، نه اين كه فقط ما هفته وحدت مى گيريم ، ما محتاج به وحدتهستيم در
سـاليـان دراز هـمـيـشه . قرآن كريم كه به ما دستور داده و به مسلمين دستور وحدت داده ،بـراى يـك سـال و ده سـال و صـد سـال نـيـسـت ، براى سرتاسر عالم است در سرتاسرتـاريـخ و مـا مـحـتـاج به اين هستيم كه عملا وحدت را محقق كنيم و محقق هست و نگه داريم اينوحـدت را. مـا الان هـم در بـيـن راه هـسـتـيم و بايد اين وحدت را حفظ كنيم و من اميدوارم كه بابركت وحدت ملت ايران ، اين وحدت در ساير كشورهاى اسلامى هم پيدا بشود كه دارد پيدامى شود و همه مسلمين دست واحد بشوند بر اعداء چنانچه در روايت هست .
و انشاء الله خداوند به همه شما تؤ فيق عنايت كند و هيچ وقت از اين هاى و هوى ها و از اينتبليغات خارجى ها خوف به خودتان راه ندهيد، آن خوفى كه بايد باشد از خداى تباركو تـعـالى بـاشـد. از ديـگـر قدرت ها خوف نداشته باشيد براى اين كه قدرتى در كارنيست غير قدرت حق تعالى . قدرت حق تعالى است كه جلوه جلوه ضعيفش در سرتاسر عالمطـبـيـعـت پـيـدا شـده اسـت و شـمـا هـيـچ وقـت نـتـرسـيـد و مـستقيم و پاى برجا بايستيد و درمقابل همه قدرت استقامت كنيد و خداوند با شماست و شماها را انشاء الله حفظ مى كند از شراشرار و مملكت شما را نجات مى دهد و مهم اين است كه از شما راضى باشد حق تعالى .
انبيا مظهر رحمت حق تعالى هستند
مـن بـايـد عـرض كـنـم كـه مـقـصـد اصـلى انـبـيـا تـا حـالا كـمحاصل شده است ، خيلى كم . اگر فردا آخوندهاى دربارى نگويند كه فلانى گفت پيغمبركارى ازش نيامد، اگر پيغمبر مقصدش حاصل شده بود، اين آخوندهاى دربارى حالا نبودند.اگـر مـقـصد انبيا حاصل شده بود، اين دولت آمريكا و نمى دانم ديگران نبودند حالا. اگراينها مى گويند كه الان مقصد انبيا حاصل شده است و اين همه فساد در دنيا هست ؟ پس مقصدانـبـيـا مـعـلوم مـى شـود ايـن فـسـادهـا بـوده كـه حـاصـل شـده مـقـصـد انـبـيـاحاصل نشده است ، ما هم كه داريم مى گوييم مقصد انبيا، باز آن مقصدى كه آنها خواستند مادسـتـمان به آن نمى رسد، اين يك مساءله اى است فوق اينها. مقصد انبيا حكومت نبوده است ،حكومت براى مقصد ديگر بوده ، نه مقصد بوده . تمام مقاصد برمى گردد به معرفت الله، هـر چـه در دنـيـا واقـع بـشـود و انـبـيـا هـر چـه دنـبـالش ‍ بـودنـددنـبـال ايـن بـودنـد كـه خـداشـنـاسـى ، واقـعـا خـداشـنـاسـى ، اگـر اوحـاصـل بـشود همه چيز دنبالش حاصل است . تمام فسادهايى كه در دنيا واقع بشود از ايناسـت كـه ايـمـان ندارند به خدا، ... خداشناسى و معرفت باشد، ايمان ندارند. اگر ايمانبـه خـدا پـيـدا شـد هـمـه چـيـز دنـبـالش اسـت ، تـمـامفـضـايـل دنـبـالش است . انبيا هم دنبال اين بودند كه به تدريج آن طور كه مى شود اينبـشـر را سـوق بـدهـنـد طرف معرفت الله . تمام چيزهاى ديگر هم مقدمه همين معناست و تمامچـيـزهـايـى كـه از آن سـوختند انبيا، اين بود كه مى ديدند مردم دارند خودشان را مى كشندطرف جهنم . انبيا مظهر رحمت حق تعالى هستند، مى خواهند كه همه
مـردم خـوب بـاشـنـد، مـى خـواهـنـد هـمه مردم معرفت الله داشته باشند، مى خواهند همه مردمسـعـادت داشـتـه بـاشـنـد. وقـتـى مـى بـينند كه اين مردم دارند رو به جهنم مى روند، آنهاافـسوسش را خورند، در قرآن هم اشاره اى به اين هست ، فلعك باخع نفسك اين كه اينها مؤمن نشدند. مساءله اين است كه همه دنبال اين بودند كه مردم را آشنا كنند با خدا.
قـرآن كـريـم مـركـز هـمـه عـرفـان هـاسـت ، مـبـدا هـمـه مـعـرفـت هـاسـت لكـن فـهـمـشمشكل است
ايـن طـورى كـه مـى بـيـنـيـد كـه در ادعـيـه ائمـه مـا واقـع شـده اسـت ، در دعـاىكـمـيـل شـمـا مـلاحـظـه كـنـيـد كه چى مى گويد حضرت امير، عرض ‍ مى كند كه خوب ! برفـرض ايـن كـه مـن آتـش را تـحـمـل كـردم امـا فـراق تـو را چـطـورتحمل كنم ؟ اينها چى مى گفتند! در دعاى مناجات شعبانيه چه حرف هايى هست ؟ مقاصد انبيادر ادعـيه كه در از ائمه عليهم السلام وارد شده است اشارات به آن هست زياد. قرآن كريماشـارات بـسـيـار لطـيـفى دارد لكن چون براى عموم وارد شده است به يك صورتى گفتهشده است كه هم خواص از آن ادراك مى كنند، هم عموم از آن ادراك مى كنند. قرآن كريم مركزهـمـه عـرفـان هـاسـت ، مـبـداء هـمـه مـعـرفـت هـاسـت لكـن فـهـمـشمـشـكـل اسـت . آنـهـايـى كـه فـهـمـيـدنـد كـه مـن خـوطـب بـه بـودنـد و كـسـانـى كـهمتصل به رسول خدا بودند، آنها دانند قضيه چى هست ، آنها مقاصد انبيا را مى دانند چى هست، مقصد رادانند چى هست . ما دوريم از آن و مهجور، لكن خوب ! عنايات حق تعالى زياد است ،از ما مهجورها هم اين قدرى كه ازمان مى آيد قبول مى كنند، لكن بايد ما اين قدرى كه ازمانمـى آيـد دنـبالش برويم ، در عمل ، در علم و در اخلاق و در ساير چيزها و اگر همين قدر همبـرويـم خـوب جـنـات عدن هست ، جنات هست لكن آنى كه مقصد انبيا بود، جنات هم بود، چيزديـگـرى مـاوراى ايـنها بود، بهشت هم نبود، خوف جهنم هم نبود، عشق به بهشت هم نبود، يكمـسـاءله ديـگـرى فـوق ايـن مـسـائل بـود. خـوب ! ايـن دسـت ما از آن كوتاه است . حالا ما كهاهـل هـمـيـن مـسـائل هـسـتـيـم اگـر چـنـانـچـه جـديـت نـكـنـيـم و بـه احـكـام ظـاهـرى انـبـيـاعمل نكنيم ، به احكام اسلام خداى نخواسته عمل نكنيم ، خوب ! دنبالش آن چيزهايى است كههست در كتاب و سنت . و من اميدوارم كه خداوند به همه تؤ فيق بدهد كه خدمت كنيم به اسلامو خـدمـت كـنيم به بندگان خدا. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست و همه مؤ فق باشيدانـشـاء الله و امـيـدوارم كه اسلام ما را قبول كند به اين كه مسلمان هستيم و پيغمبر اكرم درايـن روز، روز مـبـارك مـا را بـپـذيـرد و حـضـرت صـادق سـلام الله عـليـه مـا راقبول كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
تلكران تسليت امام خمينى به آيت الله گلپايگانى
بسمه تعالى
حضرت مستطاب آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته
خبر در گذشت مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيدنصرالله مستنبط قدس سره موجبتـاءثـرگـرديـد. بدين وسيله اين ضايعه مولمه را به جناب حجت الاسلام آقاى سيد جوادگـلپـايـگـانـى دامـت تـوفـيـقـاتـه تـسـليـت گـفـتـه ، طـول عـمـر و سلامت شما را از خداىمتعال مساءلت دارم .
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 19/9/64
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى
افرادى كه از دانشگاه در مى آيند يا مخرب يك كشورى هستند يا سازنده آن
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلا تشكر كنم از همه آقايان كه تشريف آوردند اين جا از نزديك خدمتشان برسيم . و منالان بـايـد بـگـويـم كـه اطـمينان دارم كه با اين جمعيتى كه الان ، اعضاى محترمى كه الانهـسـتـنـد در شـورا، ديـگـر نگرانى اى نسبت به دانشگاه هاو انشاءالله ساير چيزها نباشد.معذلك البته مساءله چون خيلى مهم است و سرنوشت انقلاب اسلام بسته به اوست بقايش ،از ايـن جـهـت بايد هميشه اين حساسيت را داشت / اين طور نيست كه / در همه امور بايد حساسبـود امـا فـرق اسـت مـا بـيـن آنـى كـه ادامـه بايد اين حساسيت پيدا بكند، يك چيزهايى كهحـل مـى شـود، مـثـلا مـا جـنـگ داريـم ، جـنـگ چـيـز مـهـمـى نـيـسـتحـل مـى شود، چيز مهمى نيست و بحمدالله خوب است وضع ، و جهات سياسى اى كه در دنياهست ، آنها هم حل مى شودانشاءالله ، چيزهايى است حساس بايد بود. اما مساءله دانشگاه يكمـسـاءله فـوق العـاده اسـت كـه اين افرادى كه از دانشگاه در مى آيند يا مخرب يك كشورىهـسـتـند يا سازنده آن كشور هستند، و در كشور ما، يا رو به اسلام مى برند كشور ما را يامـنحرفش مى كنند. اين از چيزهايى است كه از دانشگاه مى آيد اين كار، چنانچه از حوزه هاىعلميه مى آيد اين كار، از اين جهت خيلى مهم است اين امر. در انقلاباتى كه در عالم واقع مىشـود يـا در شـورش هـا يـا در كـودتـاهـا، يـكى اصل اين شورش ‍ و انقلاب و كودتا، يكىانـگـيزه اش ، يكى محتوايش اينها سه امرى است كه بايد در آن توجه كرد. خودشان ، خودانـقـلابـات يا خود اينها شبيه به همند، يا شورش است يا كودتاست يا انقلاب ، صورتامـثـل انـسان ها مى ماند كه همه صورتشان مثل هم هست اما معناشان فرق با هم دارد. انگيزه هامـهـم اسـت و مـحـتواها. گاهى وقت ها انگيزه خوب است ، محتوا خوب نيست ، گاهى وقت هامحتواخوب است ، انگيزه درست نيست . ممكن است يك نفر حالا، (حالا نسبت به يك نفر عرض مى كنم) يـك نـفر آدم با يك انگيزه خوبى بخواهد يك كار خوبى به نظر خودش انجام بدهد و اوبـد بـاشد، اين آدم مثاب است لكن كارش خلاف است . يك اشخاصى مى شود كه يك كارهاىخـوبـى انـجـام مـى دهند با انگيزه بد. مثلا يك كسى كشف يك چيزى مى كند و انگيزه اش بداسـت بـراى ايـن كـار و كارش خوب است ، يك وقت هم هر دو خوب هستند. انقلاب فرهنگى همهـمـيـن جـور اسـت كـه يـك انـقـلاب اسـت كـه تـحـول اسـت از يـك حـالى بـهحـال ديـگـر، نـه پـيـشـبـرد هـمـان چـيـزى كـه هـسـت چـنـانـچـه انـقـلاب جـمهورى اسلامى دركل هم همين طور است ، يك انقلاب
شـد بـه تـوسـط مـردم ، يـك انـگيزه انقلاب بود و يك محتواى انقلاب . اميدوارم كه انگيزهانـقـلاب در مـردم الهى باشد. اما در انقلابات ممكن است كه ما انقلاب بكنيم ، يك حكومتى رابـرداريـم يـك حـكـومـت ديـگـر بـراى خودمان درست كنيم ، خودمان مى خواهيم به يك نوايىبـرسـيـم ، كـار نـداريـم بـبـينيم چه بشود. اين چه محتوايش خوب باشد، چه محتوايش بدبـاشـد بـراى مـا فـايـده نـدارد، بـراى ايـن كـه مـى خـواهـدتـشـكـيـل بـدهـد وقتى انگيزه اش اين است كه فقط به دستش بيايد يك قدرتى ، بخواهندقـدرتـمـند باشند، او سابقى بوده ، ما آن قدرت را از او بگيريم ، خودمان بگيريم . اينبـا او نـسبت به اصل مساءله انگيزه فرقى ندارد، يعنى يك حكومتى رفته است ، يك حكومتديـگـرى هـم آمـده اسـت ، هـر دويـشـان هـم مـثـل هـم هـسـتـنـد،مـثـل ساير كودتاها مى ماند كه در دنيا واقع مى شود، اين فرقى با هم ندارد. يك وقت ايناسـت كـه يـك قـيـام مـى شـود، يك نهضتى مى شود براى يك كار خوبى اما الهى نيست . ازبـاب ايـن كه كار خوب است براى ملتمان خدمت بكنيم كار خوب است ، فلان ، اين ممكن استارج بدهد اما آنى كه مقصود است ، نيست . آنى كه مقصود است اين است كه انسان در كارهايشچـه در تـشـكـيل حكومتش ، چه در انقلاب فرهنگى اش ، چه در انقلابات ديگرش نظرش اينبـاشـد كـه يـك كـار الهـى كـرده بـاشـد، ايـن پـيـش خـدا ارزش داردمـثـل انبيا. انبيا كارشان به واسطه اين ارزش داشت نه براى عمق كارشان و عرض مى كنمكـه سـعـه كـارشـان ، حكومتشان زياد باشد، كم باشد فرقى نمى كند اين انبيا، آنى كههـيـچ نـتـوانـسـتـه كـار بـكـنـد بـا آنـى كـه خـيـلى كـار كـرده هـر دو در انـگـيـزهمثل هم هستند، يعنى هر دو مى خواستند كه يك كارى براى خدا بكنند و پيش خدا ماجورند و هردو هـم ماجور هستند، يكى موفق شده ، يكى موفق نشده است !!! آن ديگر دست خود اين نبوده ،مـوفـق نشده است !!! و در انقلاب فرهنگى ، آنى كه براى شما فايده دارد (يك وقت براىمملكت فايده دارد، يك وقت براى دانشجوها فايده دارد، يك وقت براى شما آقايان ) آنى كهبـراى شـما فايده دارد اين است كه انگيزه تان اين باشد كه اين دانشگاه را ببريد طرفاسلام ، الهى اش كنيد. هر درسى مى خواهند بخوانند مانع ندارد، درس هايى كه چيز است ،اسـلام بـا هـمـه چـيـزها، الا بعضى از درس هااستثنا كرده ، با همه موافق است ، اما آنى كهبـراى مـاها فايده دارد اين است كه ما بخواهيم همين / مساءله اى كه / اسلامى بودن را الهىاش كـنـيـم ، بـخـواهـيـم الهـى بـاشـد اين كار ما، براى خدا كار بكنيم ، اين براى خودتانفـايـده دارد، موفق بشويد فايده دارد، موفق هم نشويد فايده دارد. و اگر اين انگيزه شدمـسـلما دنبال اين هستيد كه كار خوب باشد وقتى انگيزه الهى شد، ديگر نمى شود اين كهانسان انگيزه اش الهى باشد و دنبال اين باشد كه خودش يك / چيزى / راهى باز كند، حالاچـى شد، هر چى شد، شد. اين قهرا خواهد اين طور شد كه وقتى كه انگيزه براى خدا شد،دنـبـال ايـن است كه اين كار را انجام بدهد به طورى كه خداپسند باشد، از اين جهت در اينكار موفق است . اگر موفق نشد در انجام و نتوانست انجام بدهد، خوب ! قصور قدرتش است، قـدرت نـداشـتـه بـيـشتر از اين . اما پيش خدا اين ارزش اش با آن كسى كه قدرت داشتهمثل هم مى ماند.
اين (من ) را اگر انسان زيرپا گذاشت و (او) شد، اصلاح مى كند همه چيز را
بـنـابـرايـن آنـى كـه براى انسان ارزش دارد، ارزش انسانى و روحانى دارد، ارزش الهىدارد، ايـن اسـت كـه ايـن انـگـيـزه را حـفـظـش بـكند كه براى خدا اين كار را بكند. مى خواهيدتربيت كنيد اطفال مردم را، براى خدا، خواهيد تربيت كنيد جوان هاى مردم را، براى خدا، مىخـواهـيـد تـربـيت كنيد ملت را، براى خدا، مى خواهيد حكومت كنيد، براى خدا حكومت كنيد، همانحـكـومـتـى كـه انـبـيا مى كردند، خوب ! موسى هم حاكم بود، پيغمبر هم حاكم بود، على همحـاكـم بـود. از آن طـرف ، چـيـزهـاى مـفـسـد هـم حـاكـم هـسـتـنـد، صـورتمـثـل هـم مـى مـانـد !!! الا در بـعـضـى جـهـات !!! انـسـان هـا صـورت هـايـشـان يـكـى هـسـت ،مـثل هم مى ماند همه ، يك وضع دارند، گاهى اگر يك وضع اختلاف داشتند، وضع جسمانىو حـيوانى است ديگر. آن چيزى كه فرق مى گذارد ما بين اينها، آن معنايى است كه در آنهاهست و مهم آن انگيزه الهى است كه برگردد همه چيز به خدا. خدا هم كه انبيا را فرستاده ،مـقـصـد اصـلى ايـن نـبوده كه حكومت بكنند، مقصد اصلى اين نبوده است كه نظام ايجاد كنند،مـقـصـد اعـلا ايـن نـبوده كه عدالت اجتماعى ايجاد كنند، مقصد اعلا اينها نيست ، اما اينها مقصداسـت !!! بـعضى هايش مقصد است !!! البته عدالت ، اجراى عدالت يك مقصدى است ، عدالتالهـى را بـخواهيد اجرا كنيد لله تعالى ، مقصدى است . بخواهيد عدالت الهى را ايجاد كنيدبـراى خـاطـر اين كه مشهور بشويد به اين كه آقا چه آدم خوبى است ، دارد چى مى شود،ايـن براى خودتان بد است ، واقعش خوب است ، براى مردم آن وقت خوب است بعضى چيزهابـراى مـردم خوب است ، براى دانشگاه خوب است ، بعضى از چيزها براى شما خوب است ،بـعـضـى چـيـزهـا براى هر دو خوب است . اگر موفق بشويد هم اين معنا را درست بكنيد كهانگيزه ، انگيزه الهى و خدايى باشد، نه براى خودم يك كارى مى خواهم بكنم ، براى خدامى خواهم يك كارى بكنم ، براى ملت هم نيست ، براى خداست ، اگر اين طور باشد موفقيددر كارتان راجع به اين جهت . در آن كار اگر هم به حسب قاعده موفق خواهيد شد در آن كارهـم اگـر هـم خـداى نـخواسته يك وقت چيزهايى آمد پيش ، موانعى آمد پيش ، نتوانستيد موفقبـشـويـد، ايـن ديـگـر قـدرت نـداشـتـيـد، خـدا هـم از شـمـاقـبـول دارد، بـيـشـتـر از قـدرت از شما نمى خواهد. بنابراين ، اين انگيزه را بايد ما حفظبـكـنـيـم . يـك كـسـى مـمكن است درس بخواند، درس الهى بخواند، توحيد بخواند، عرفانبـخواند و جهنم برود. ديگران از استفاده از او تو بهشت بروند، اين براى اين كه خودشانـگـيزه باطل داشته باشد جهنم برود. يك كسى مى خواهد درس بخواند براى اين كه مثلافـلان مـنـصـب را پـيدا كند، آقاى محله بشود، آقاى شهر بشود، آقاى يك مملكت بشود، آقاىدنـيـا بـشـود. يـك كـسى مى خواهد درس بخواند براى اين كه خودش معروف بشود، در اينجـاهـا، در ايـن ده ، در ايـن شهر معروف بشود، همه اش برگشت به اين است كه يا خودم ياخـدا، يـا من يا او. اين (من ) را اگر انسان زيرپا گذاشت و (او) شد، اصلاح مى كندهمه چيز را. و در همه اقطار كارها اين طورى است كه فرق ما بين اين كه اين كار يك كارىاست الهى ، آدم خودش بايد فكرش را بكند. گاهى وقت ها خود انسان هم در اشتباه است لكنبـايـد فكر كند حالا اين كارى كه من دارم مى كنم و اين قدر خوشحالم براى اين كه براىخدا اين كار را كردم ، اگر يك كسى
بـهـتر از من اين كار را انجام بدهد، حاضرم كه اين را به او بدهم و خوشحالتر هم بشومبـراى ايـن كـه او بـهـتر براى خدا كار مى كند يا نه . اگر اين جا آدم فهميد كه نه ، اينطور نيست ، حاضر نيست اين كار را، بداند اين خدايى نبوده (صرف خدايى ) اخلاص نبودهدر آن . آنـى كـه بـراى مـا فـايـده دارد اخـلاص اسـت كـه بـراى خـدا هم كار بكنيم ، خدا هماحـتـيـاجـى بـه هـيـچ چـيـز نـدارد. احـتـيـاجـى بـه اخـلاص مـا نـدارد، خـدا مـى خـواهـد كـه ،مـيل دارد، يعنى ميل به آن معنايى كه ديگران دارند نه ، انبيا را فرستاده كه تربيت كنند،مـردم را نـجـات بـدهـنـد، نـجـام مـردم بـه ايـن اسـت كـهدنـبال انبيا باشند و انگيزه هايشان هم انگيزه انبيا باشد نمى توانيم به آن قدر، به هرانـدازه اى كـه مـى تـوانـيـم . البـتـه ما نمى توانيم كه انگيزه اى كه حضرت امير دارد ماداشته باشيم اين معلوم است كه ما نمى توانيم . اما مى توانيم كه يك انگيزه هايى داشتهباشيم كه مشابه او باشد، برويم طرف آن طرف .
دانشگاه را بايد رو به خدا و معنويت ببريد و همه درس ها هم خوانده بشود
دانـشـگـاه را بـايـد شما رو به خدا ببريد، رو به معنويت ببريد و همه درس ها هم خواندهبـشـود، هـمـه درس هـا هم براى خدا خوانده بشود. اگر اين را توانستيد كه شما براى اينكار برويد و اين كار را بكنيد در كارتان موفقيد، چه برسيد به مقصدتان ، چه نرسيدبـه مـقـصـدتـان . يـا اگـر براى خودتان باشد ممكن است كار، بسيار كار عادى باشد امابـراى ديـگـران نـفـع دارد، بـراى شـمـا نـفـع ندارد، گاهى براى شما ضرر دارد، براىديـگـرى نـفـع دارد، بـراى شـمـا ضـرر دارد و گـاهى براى شما نفع دارد، براى ديگرانضرر دارد. شما مى خواستيد يك كار خوبى بكنيد نشده است و كار بد شده است اما شما مىخـواسـتـيـد خـوب انـجـام بـدهيد. اين معنا را ما بايد هميشه در ذهنمان باشد و توجه به اينداشـتـه بـاشيم تا موفق در امور بشويم ، در هر كارى موفق بشويم . من ادعا نمى كنم كهامـثـال مـن يـك هـمـچـو چـيـزى هـسـتـيـم ، نـه ، مـا آدم هـاى نـاقـصـى هـسـتـيـم ، بـايـد برويمتـحـصـيـل كـنيم ، تحصيل كمال بكنيم . اما مردم بودند در بين شان كه يك همچو اشخاصىبـودنـد، لااقـل مـا مـى دانـيـم انبيا بودند، اولياء خدا بودند كه اين جور بودند، براى اوبـوده هـر چـه كـار كـردند، نه اين است كه براى حكومت بوده است يا براى چى بوده . مىرفـتـنـد دنـبـال حـكـومـت بـراى اين كه از دست جاهلين بگيرند، فشار مى آوردند كه از دستجاهلين بگيرند، لكن نه از دست جائرين بگيرند كه خودشان حاكم باشند، از دست جائرينمـى گـيـرنـد كـه عدالت الهى را اجرا بكنند. اين كار، كار انبيا بوده ، عدالت الهى را مىخـواسـتـنـد ايـجـاد كنند لله تعالى . از اين جهت كه لله تعالى بوده است و خالص بودندآنـهـا، الهـى بـودند خودشان ، كارهاشان اين طورى بوده . ما ناقصيم ، ما اعتراف مى كنيمپـيـش خـدا كـه مـا نـاقـصـيـم ، تـا آخـر هـم نـمـى تـوانـيـم ايـن طـوركـمـال را پـيـدا بـكـنـيـم . امـا بـايـد فـكـر بـاشـيـم كـهدنـبـال ايـن مـعـنـا بـاشـيـم ، هـمـچـو نـبـاشـد كـه پـشـت بـكـنـيـم بـه ايـن مـعـانـى ،دنـبـال ايـن معنا باشيم كه ما يك كارى كه مى كنيم براى خدا باشد. و من اميدوارم كه موفقبشويد وقتى كه يك همچو انگيزه اى باشد، حتى در آن كارهايى كه پيشتر نمى توانستيدانـجـام بـدهـيـد بـا ايـن انگيزه انجام بدهيد، با اين انگيزه اى كه عرض مى كنم قدرت بهانـجـام پيدا بكنيد. خدا تاءييد مى كند يك همچو انگيزه اى را، يك همچو كارى را تاءييد مىكند
خـداى تبارك و تعالى . چنانچه ديديم كه انبيا با دست خالى مى آمدند كارهاى بزرگ مىكردند. پيغمبر اكرم چى بود؟ خوب ! يك شبانى بود در مكه ، همه هم با او مخالف بودندو اذيتش هم مى كردند و چه مى كردند منتها چيز بود، اما اين يك شبان پا شد يك همچو كارىكـرد كـه حـالا دنـيـا را ايـن طـور كـرده . حـضـرت عيسى هم همين طور، حضرت موسى هم يكشبانى بود آن هم اين طور، حضرت ابراهيم هم همين طور، يكى بودند اينها خودشان ، لكنجمع بودند، يك ملت بودند هر يكى شان ، يعنى همه چيز داشتند و عمده همان است كه نقطهاتكا خدا بوده است ، براى خدا بوده ، حركت براى خدا، سير الى الله تعالى بوده ، سيرالى الله تـعـالى چـون بوده است هر كارى كه مى كردند الهى بوده ، نهار هم مى خوردندالهى بوده ، نماز هم مى خواندند الهى بوده ، جنگ هم مى كردند الهى بوده .
من اميدوارم كه ما دنبال اين مساءله باشيم و من مطمئنم كه شما آقايان انشاءالله موفق هستيددر ايـن كـارى كـه داريـد انـجـام مـى دهـيـد و هـمـيـشـه هـم حـسـاس بـاشـيـد در آن ، هـيـچ وقتخـيـال نـكـنيد كه نه ، تمام شد مساله . دانشگاه جورى است كه نظرهاى فاسد دنبالش استبـه ايـن كـه يك كار خلافى بشود در آن ، دنبالش است ، موفق انشاءالله نشوند. و هميشهبايد انسان حساس باشد كه نگذارد اين سنگرى كه مى تواند همه چيز را درست كند و مىشود كه همه چيز را به هم بزند، يك وقت از دستتان اين سنگر چيز بشود، يك خللى در آنواقـع بـشود. من هم دعاگوى شما هستم و اميدوارم كه هميشه موفق و مويد و منصور باشيد وهميشه براى اين ملت و براى خدا خدمت بكنيد.
والسلام عليكم
تاريخ : 2/10/64
بيانات امام خمينى در جمع مسؤ ولين و فرماندهان ارتش جمهورى اسلامى
ما خودمان چيزى نيستيم ، هر چه هست از طرف خداست
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن بـايـد تـشـكـر كنم از شما آقايان ، همين طور هم روحانيون و هم آقايان ديگر كه در يكجلسه اى كه مى شود گفت يك جلسه روحانى است براى اين كه شما و همه كسانى كه دراين جنگ وارد هستند و در ايران هستند، وضعشان همه مى دانيم كه با وضع سابق چقدر فرقكـرده ، يـك روز بـود كـه جـوان هـاى مـا اگـر هـم مـى خـواسـتـنـد كـارى بكنند لب دريا ياامـثـال ايـنـهـا بـود كـارشـان و حـالا مـى بـيـنـيـد كـه جـوان هـاى مـا چـطـورعـمـل مـى كنند. اين يك عنايتى است كه از خداى تبارك و تعالى به اين ملت شده است و همهبايد قدر اين عنايت را بدانيم . ما خودمان چيزى نيستيم ، اين را همه بايد بدانيم كه هر چههـسـت از طـرف خـداسـت . مـن تـجـربـه ام در ايـن مـدت طـولانـى اى كـهمشغول بودم به اين كارهايى كه البته وظيفه روحانى بود لكن كنار كشيده بوديم از آن. مـن احـسـاس مـى كـنم كه بسيارى از مسائل بود كه / ما / بدون اين كه ما بفهميم انجام مىگـرفـت ، ايـن جـور نبودكه ما نقشه اى كشيده باشيم براى اين كار و اين نبود جز اين كهخـدا هـدايـت مـى كرد، اين طور بود مساله . الان هم عنايت خدا به شما، به همه اين ملت هست .شـمـا كه قوه اين ملت هستيد و خدمتگزار براى جمهورى اسلامى هستيد و نگهدار اين جمهورىهـسـتـيـد و نگهبان در جبهه ها هستيد، مورد عنايت خدا بيشتر هستيد. شما در آن جا يك كارى كهبكنيد مثل يك عبادت طولانى است كه ماها در اين جا مى كنيم . شما مطمئن باشيد كه وقتى يكقـدم بـراى خداى تبارك و تعالى برداريد، خداى تبارك و تعالى عنايتش را به حسب همينرحمتى كه دارد، به واسطه او بيشتر جلو مى آيد.
ما وظيفه خدايى داريم كه از ارتش پشتيبانى كنيم
مطمئن باشيد كه شما پايداريد، ارتش مطمئن باشد كه پايدار است . ما وظيفه داريم كه ازارتش پشتيبانى كنيم ، وظيفه خدايى داريم و شما مطمئن باشيد كه ما از شما پشتيبانى مىكـنـيـم . آن روزى كه منافقين نقشه كشيده بودند كه ارتش را كنار بزنند و هى انگ اين كهايـنـهـا چـه بـودنـد در آن وقت و چه بودند... من آن روز هم اعتقادم بود كه ارتش را ما بايدحفظش كنيم ، حالا بيشتر شده اين
اعتقاد براى اين كه آن وقت باز يك نزديكى اى به آن زمان داشت و حالا از آن زمان گذشتهو تـحـول پـيـدا شـده . امـروز مـن در چـهـره هاى شما چيزهايى مى بينم كه آن روز نمى شدبـبـيـنـى . امـروز وضـع شـمـا يـك وضـعـى شـده اسـت كـه با آن روز فرق دارد و شما باكمال اطمينان مشغول خدمت باشيد. هيچ كس نمى تواند كه به وضع شما و به قدرت شمايك تصرفى بكند و نمى تواند كه يك تضعيفى از شما بكند، ملت با شما هستند، همه باشما هستند. شما هم بايد با ملت باشيد و هستيد الحمدلله .
كوشش كنيد به اين كه دست واحد باشيد
وقتى يك ملت قيام كرد همه شان با هم بودند، ارتشش بود، سپاهش بود، بسيجش بود باايـن وسـعـت ، مردمش بودند، روحانى اش بود، عرض مى كنم كاسبش بود، كارگرش بود،همه اينها بودند، يك همچو ملتى كه همه شان با هم بودند، هيچ كس نمى تواند باهاشانمـعـارضـه كـنـد ايـنها را نمى شود با آن معارضه كرد، هم آمريكا اين مطلب را مى داند، همشـوروى مى داند كه ملت را اينها وقتى بخواهند شكستى بدهند، به يك جبهه اى شكست مىدهـنـد كه ملت همراهش نباشد يك جمعيتى كه يك هستند، يك دست هستند، اين جمعيت را نمى شودبـه هـم زد. كـوشـش كـنيد در اين كه همه با هم باشيد. كوشش بكنيد به اين كه دست واحدبـاشـيـد، حـتـى دو دسـت نـه ، دسـت واحـد بـاشـيـد، يـعـنـى ، شـمـاخـيـال نـكـنـيـد كـه سـپـاه يـك وضـعـى دارد / وضـع / سـپـاه هـمخـيـال نـكـند شما يك وضعى داريد، هر دو يك وضع داريد، هر دو يك تكليف داريد و آن حفظاسلام است .
امروز همه دنيا متوجه به ايرانند كه اين جمعيت مى خواهند چه بكنند
شـمـا وقـتـى كـه مـلاحـظـه كـنـيـد در صـدر اسـلام چـه رنـج هـايـى كـشـيدند اين عده كم درمقابل عده زياد، چه رنج هايى كشيدند، خود پيغمبر اكرم چقدر رنج كشيد، بعدش هم ديگرانرنج كشيدند و اسلام را حفظش كردند. شما امروز يك وظيفه ملى داريد نسبت به كشورتان .يـك وظـيـفـه اسـلامى داريد نسبت به حفظ اسلام ، اسلام الان امانت است پيش شما. امروز همهدنـيـا مـتـوجـه بـه ايـرانـنـد كـه ايـن جـمـعـيـت مـى خـواهـنـد چـه بـكنند، متحيرند آنها كه اينچهل ميليون جمعيتى كه اين جا جمع شدند و يك گوشه اى هستند، اينها مى خواهند چه بكنند،چين با يك ميليارد و صد ميليون جمعيتش توجه به اين جا دارد كه ببيند چى هست در اين جا،شـوروى تـوجـه دارد، آمـريـكـا بـيشتر توجه دارد، همه متوجه اند به اين كه اين يك جمعيتكـمـى كه در يك گوشه از دنيا يك صدايى بلند كرده ، اين چه صدايى است كه اين طورصـدايش در همه جا موج افكنده . آنها از باب اين كه نمى دانند اسلام يعنى چه ، معنويت رانـمـى دانـند يعنى چه . آنها همه حساب هاشان روى اين است كه ما چند تا تانك داريم ، آنهاهـم چـنـد تـانـك دارنـد، مـا چـه ، البـتـه مـا وقـتـى ايـن حـسـاب را بـكـنـيـممقابل آمريكا و شوروى ، ما چيزى نداريم اگر حساب اين باشد، اما
حساب اين نيست ، حساب اين است كه شما يك صدا بلند كرديد دنيا را به حركت در آورديد.
دفـاع مـا، يـك دفـاعـى اسـت كـه عـقـلو اسلام هر دو با آن موافقند
الان هـر جـاى دنـيـا كـسـى بـرود، توجهش به ايران مى بيند كه از خود ما كه اين جا هستيمبيشتر مطلع هست جهات را. اين براى اين است كه مساله ، مساءله معنوى است ، مساله ، مساءلهاى نـيـسـت كـه مـا مى خواهيم جنگ بكنيم يا مى خواهيم دفاع بكنيم . ما دفاع مقدس ‍ مى خواهيمبكنيم ، يعنى ما مى خواهيم از آبروى اسلام ، از آبروى كشور اسلامى دفاع بكنيم ، اين يكدفاعى است كه عقل و اسلام هر دو با آن موافقند، همه مى گويند كه بايد دفاع كرد. شماكـشـورتـان الان مـورد طمع يك جنايتكار واقع شده است و او را بازى اش داده اند براى اينكـه بـيـايـد يـك هـمـچـو شـلوغكارى بكند. اگر چنانچه دست اينها پشت سرش نبود، با يكسـيـلى از بـيـن رفـته بود. اما آنها دارند همه دنبالش مى كنند و حالا هم دارد سست مى شوددنبال كردنشان ، مايوس شده اند اينها. شما بدانيد كه دشمن شما مايوس است امروز و شماقـوى ايـد امـروز. لكـن عـمـده تـكـليـف خـود شـمـاسـت كـه هـر كـدامـتـان بـه تـكـليـفعمل بكنيد، قانون براى شما تكليف معين كرده ، اسلام براى شما تكليف معين كرده ، به اينتكليف بايد عمل كرد، اين تكليف براى شما آبرو پيدا مى شود، براى شما حيثيت پيدا مىشود، كشور شما حيثيت پيدا مى كند.
حفظ حيثيت اسلامى و ملى تان به اين است كه با هم باشيد
الان كـشور شما با آن وقت چقدر فرق دارد، آن وقت همه اين بودند كه مستشاران بيايند چهبـكـنند، چه بكنند، كارخانه هاى ما دست مستشارها بود، ارتشمان دست آنها بود، همه چيزماندسـت آنـهـا بـود. امـروز شـمـا بـحـمـدالله خـودتـان هـسـتـيـد، ايـسـتـاديـد روى پـايـتان درمـقـابـل امـريكا، شوروى نمى دانم ساير جاها، مى گوييد كه ما اصلا هيچ كارى به كسىنـداريـم ، نـمـى تـواند كسى دخالت كند و نخواهد كرد، نمى توانند هم بكنند، نه صلاحنظامى شان و نه صلاح سياسى شان هست ، نمى توانند اين كار را بكنند. لكن شرط اينكـه مـا بتوانيم مقاومت كنيم و بتوانيم حفظ كنيم اين كشور را، شما بخواهيد حفظ بكنيد حيثيتمـلى خـودتان را، حيثيت اسلامى خودتان ، شرطش اين است كه با هم باشيد. فكر اين كه منارتـشـى هـستم بايد چه باشم ، من عرض مى كنم سپاهى هستم بايد چه بشوم ، من بسيجىهـسـتـم ، ايـن فـكر از سرتان دور بشود. همه يكى هستيد و آن قدرت اسلام است و آن قدرتمـلى خـودتـان اسـت . وقـتـى همه يكى هستيد ديگر اين حرف هااز بين مى رود كه من كجا و اوكجا، همه با هميد. و / همه داريد / الان هم بحمدالله آن طورى كه گزارش دادند الان هم همهتـان مـنـسـجـم شـديـد، هـمـه قوا با هم منسجم اند و مى بينيد هم كه چطور از شما دارند مىتـرسـنـد، ايـن ور و آن ور افـتـادنـد دنـبـال اين كه بياييد صلح كنيد. دروغ هم مى گويندبـحـمـدالله ، مـعلوم است كه دروغ هم مى گويند اينها. و خدا عذاب اينها را به دروغشان هماضافه خواهد كرد. در هر صورت من از شماها مى خواهم كه هم يك خواستى كه يك نفر مسؤول نسبت به شما دارد و هم يك خواستى كه خدا دارد. من از شماها مى خواهم كه بدون اين كهدر ذهنتان خلجان پيدا كند كه ارتش شايد مثلا آن طورى
كـه مـنـافـقـيـن مـى خـواسـتـنـد بـكـنـنـد شـايـد بـشـود، بـدون خـلجـان بـه كـار خـودتـانمـشـغـول بـاشـيد، قوى باشيد، ملت با شماست ، ما همه با شما هستيم و روحانيون با شمامـخـتلطند. الان مى بينيد كه در جمعيتى كه هستيد كه سابق سابقه ندارد در نظام هيچ جا كهاين طورى مربوط به هم باشند، هيچ نظامى اين طور نيست كه روحانى اش و ارتشى اش وسـپـاهـى اش و مـردمش و اينها مخلوط به هم باشند كانه يك موجود هستند. الحمدلله الان اينطـورى هـسـت ، روحـانـيـت ايـن طـور است و من اميدوارم كه آقايان روحانيون بيشتر در جبهه هابروند و بيشتر خدمت كنند به اينها و مى كنند و وظيفه شان هست .

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation