میكند و به مسيح احترام میگذارد ، ( 1 ) ولی اصول داروين در دنيا مورد سوءاستفاده های زيادی واقع شد كه خود او هم نمیخواست چنين شود . از جمله ، ماديين ( ماترياليستها ) اصول تكامل داروين را ابزاری برای انكار خدا قرار دادند كه اين خودش داستانی است . يكی از سوءاستفادههای ديگری كه از فلسفه داروين شد ، در " اخلاق " بود ، يعنی در مورد ساختن انسان خوب و نمونه ، انسان برتر و يا كامل ، چرا كه يكی از اصول داروين اصل تنازع بقا بود . داروين چهار اصل تأسيس كرد كه يكی اصل حب ذات بود ، يعنی هر حيوانی حب به ذات دارد و برای صيانت ذات خود كوشش میكند ، و اصل ديگر همين اصل تنازع بقا بود ، يعنی گفت اساس زيست و حيات در اين عالم اين است كه جاندارها با يكديگر دائما در حال جنگ و مبارزه هستند و آن كه قويتر است باقی میماند ، جانداران در غربال طبيعت ، غربال میشوند ( خود جنگ ، غربال طبيعت است ) و طبيعت ، در جنگ و كشمكش دائمی كه حيوانات دارند ، غربال میكند و اصلح را برای بقا انتخاب میكند و " اصلح برای بقا " يعنی آن موجودی كه در ميدان مبارزه بهتر توانسته است خود را نگه دارد و توانسته است حريف را از بين ببرد و خود را حفظ كند . حال بر اين اصل داروين ايرادهائی گرفتهاند كه خير ، موجوداتی ، نه به دليل اقوائيت بلكه به دلائل ديگری باقی ماندهاند و پاورقی : |