بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اسلام همان اسلام است, ( )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     15 -
     16 -
     17 -
     18 -
     19 -
     20 -
     21 -
     22 -
     23 -
     24 -
     25 -
     26 -
     27 -
     28 -
     29 -
     30 -
     31 -
     32 -
     33 -
     34 -
     35 -
     36 -
     37 -
     38 -
     39 -
     40 -
     41 -
     42 -
     43 -
     44 -
     45 -
     46 -
     47 -
     48 -
     49 -
     50 -
     fehrest - فهرست مطالب
 

 

 
 

ثروت در اسلام

اسلام دستورات ويژه اقتصادي دارد كه به مسلمانان سفارش شده كه از اين روش پيروي نمايند. نظامي كه در تعادل و انسجام, هيچ نظامِ اقتصاديِ ديگري به استواري آن نمي‏رسد, زيرا همة نظام‏هاي اقتصادي ديگر از افراط يا تفريط, و قصور يا تقصير خالي نيستند. حال آن‏كه در ساية نظام اقتصاديِ كاملِ اسلام, فرد و جامعه, و زمامدار و مردم سعادتمند خواهند بود.

اين نظام از سويي, امور منفي همچون: ربا, غش در داد و ستد, رشوه, اسراف و تبذير, خوردن به ناحق اموال مردم, مصادرة اموال, ماليات‏هاي كلان بر ساخت و سازها, به داد و ستدهاي مِلكي, ماليات بر صادرات و واردات, و بر حرفه‏ها و پيشه‏هاي شغلي و ... كه به نوعي با مسائل اقتصادي در ارتباطند را ممنوع و حرام كرده است. و از سوي ديگر امور مثبتي همچون:  باز گرداندن امانت‏ها, پاي‏بندي به پيمان‏هاي معاملاتي, تقسيم ارث بين وارثان, خمس, زكات, جزيه, خراج و پاره‏اي از پراخت‏هاي مالي ديگر را بر مردم واجب مي‏گرداند. و يكي ديگر از سفارش‏هاي اسلام اداي حقوق مردم است. بايد اموال و دارايي‏هاي مردم   حفظ شود و بخششِ اموال در راه منافع عمومي, امور خيريّه, قرض الحسنه, و ديگر اموري را كه موجب پيوند و انسجام جامعه و استحكام روابطِ اقشار مختلف جامعه اسلامي و همچنين استواريِ پايه‏هاي آن مي‏گردد؛ موجب تشويق قرار مي‏دهد. مسلمانان عصرهاي گذشته به اين امور اهميّت ويژه‏اي مي‏دادند و در اجراي اوامر و نواهي نظام اقتصادي دقت كافي به كار مي‏بستند, لذا ربا و رشوه, تقلب و اسراف در ميان آنها كمتر بود. اموال يكديگر را به ناحق نمي‏خوردند. و در مقابل, امانتدار و به پيمان‏هايشان پاي‏بند بودند. ارث را به وارثان حقيقي ادا مي‏كردند و به دادن خمس و زكات و برخي انفاق‏هاي واجب و مستحب پاي‏بند بودند. سنت قرض‏الحسنه درميان مسلمانان يك امر رايجي بود. و دريك كلام تمامِ احكامِ مالي (اقتصادي) اسلام را رعايت مي‏كردند و به آن پاي بند بودند, لذا هم خود سعادتمند شدند و هم موجب رستگاري مردم و آباديِ سرزمين‏ها گشتند.

امّا با كمال تأسف امروزه مسلمانان از نظام اقتصادي اسلام فاصله گرفته‏اند, و از آن روي  گردان شده‏اند, به گونه‏اي كه همة محرّماتِ مالي در بين آنها گسترش يافته بيشتر واجبات و مستحباتِ مربوط به نظامِ ماليِ اسلام, متروك مانده است. به‏طوري كه نظامِ ربا, بي چون و چرا بر نظام بانكي كشورهاي اسلامي حاكم شده است. هم‏چنان‏كه نظامِ تقسيم ارث نيز در بين آنان مخدوش گرديده است, به گونه‏اي كه بسياري از آنها به احكام ارث عمل نمي‏كنند, يا بهرة زن را, به اندازة بهرة مرد قرار مي‏دهند. و اين بر خلاف فرمايش خداوند در قرآن است كه مي‏فرمايد: (للذكر مثل حظّ الأنثَييْن)1.

1. سهم پسر, چون سهم دو دختر است. سوره نساء, آية 11.