|
|
|
|
|
|
2 - شيعه در عصر غيبت كبرى فساد و بيدادگرى ((بنى عباس ))و نهضت هاى پى در پى ((علويان )) ، اركان حكومت((عباسيان ))را سست نموده و زمينه را براى ظهور دولت هايى انقلابى و شيعى آماده كردهو براى شيعه آزادى تبليغ مذهب را به همراه داشت . در قرن چهارم هجرى ، قسمت عمده شبه ((جزيرة العرب ))به استثناى شهرهاى بزرگ ،شيعه بودند. در ((بصره ))نيز كه مركز ((اهل سنت )) بود عده اىقابل توجه شيعه بودند. در ((طرابلس )) ، ((نابلس )) ، ((طبريه )) ، (( حلب ))و((هرات ))شيعه بسيار بود، و ((اهواز)) وسواحل ((خليج فارس ))جايگاه شيعيان بود. بسيار اتفاق مى افتاد كه در شهرهاى بزرگى ، چون ((بغداد))((بصره )) و((نيشابور))زد و خورد ميان شيعه و سنى در مى گرفت و در برخى از آنها شيعه غلبهپيدا مى كرد. در مدت 5 قرن (از پنجم تا نهم ) شيعه به گسترش خود ادامه داده و دولت هايى شيعىنيز بر سر كار آمد. ((اسماعيليه ))در حدود يك قرن و نيم در اواسط ((ايران ))درحال استقلال كامل مى زيستند.(815) سادات مرعشى در ((مازندران ))تا ((قزوين )) ، از نيمه قرن هشتم تا بعد از نيمه قرننهم سلطنت كردند.(816) ((سلطان محمد خدابنده ))از سلاطين((مغول ))مذهب شيعه را اختيار كرد (703 - 716 ه -) و در پى او پادشاهانى ، ((تشيع))را ترويج كردند. نفوذ ((علامه حلى ))و فرزندش در دربار او تحولات چشم گيرىرا در زمينه گسترش دامنه ((تشيع ))و پايه ريزى علمى و فرهنگى مكتب انقلابىاهل بيت عليهم السلام به وجود آورد.(817) سلاطين ((قره قويونلو))و ((آق قويونلو))در ((تبريز))حكومت كرده و دامنه حكمرانىشان تا((فارس ))و ((كرمان ))كشيده شد.(818) با آمدن سلاطين ((آل ايوب ))شيعه ((مصر))و ((شامات ))آزادى مذهبى را به كلى ازدست داده و جمع كثيرى از شيعيان از دم شمشير گذشتند و ((شهيداول ))(محمد بن مكى عاملى ) كه يكى از نوابغ فقهاى شيعه بود درسال (786 ه -) در دمشق به جرم ((تشيع ))كشته شد و ((شيخ اشراق ))(شهاب الدينسهروردى ) در ((حلب ))به جرم تبيين ((فلسفه ))بهقتل رسيد. شيعه در اين پنج قرن از لحاظ جمعيت در افزايش ، و از لحاظ قدرت و آزادى مذهبى تابعمذهب و قدرت سلاطين وقت بودند. و در اين برهه در هيچ يك از مناطق اسلامى مذهب شيعه ،مذهب رسمى اعلام نشد.(819) در آغاز قرن دهم ، ((اسماعيل صفوى ))(شيعه مذهب ) قيام خود را از((اردبيل ))شروع كرد. او با برانداختن ((ملوك الطوايفى ))در ((ايران ))و جنگبا((عثمانيان )) ، ((ايران ))قطعه قطعه شده را بهشكل يك كشور درآورده و مذهب شيعه را در قلمرو حكومت خود رسميت داد، و تا اواسط قرندوازدهم ، حكومت ((صفويه ))با به رسميت شمردن مذهب شيعه به سلطنت خود ادامه دادند. ((شاه عباس كبير))توانست وسعت كشور و جمعيت را به بيش از دو برابر ((ايران))كنونى برساند و تا قرن چهاردهم هجرى ، ((تشيع )) مذهب رسمى ((ايران ))ماند.همچنين در ((يمن ))و ((عراق )) ، شيعه اكثريت جمعيت راتشكيل مى دهد و در همه كشورهاى مسلمان نشين جهان ، كم و بيش شيعه وجود دارد و در جهانبالغ بر 000/000/100 شيعه زندگى مى كنند.(820) در طليعه قرن پانزدهم هجرى و پس از مبارزه طولانى با استبداد داخلى و استعمارفرهنگى ، سياسى و اقتصادى خارجى يك حكومت اسلامى تمام عيار بر اساس نظريهمترقى ((ولايت فقيه ))- با تدارك كليه نقاط ضعف انقلاب هاى گذشته در مبارزه بىامان با استبداد و استعمار - در ((ايران )) شيعه نشين به وجود آمد و آثار و بركاتمعنوى و مادى اين انقلاب به شرق و غرب جهان اسلام گسترش پيدا كرد، و چون خارى درچشم دشمنان از تمام نهضتهاى اسلامى در جهان ، حمايت نموده و مايه اميدوارى و عاملىبزرگ در پيروزى اين نهضت ها به شمار مى رود و جهان را به عصرى جديد وارد نموده وهمه ابرقدرتها نيز براى مبارزه با مذهب شيعه نشين اثنا عشرى بسيج شده اند، در حالىكه مبانى و نظريات شيعه به سرعت در تمام جهان اسلام و در شرق و غرب جهان ، روبه گسترش است . 3 - نهضت ها و دولتهاى شيعى در عصر غيبت كبرى شيعيان ، نخستين كسانى هستند كه تفكر انقلابى و پرچم قيام را در اسلام بر ضد طغيانبه دوش كشيدند و همواره نظريات شيعه ، روح انقلاب را با خود به همراه داشت . عقيده((امامت )) ، كه شيعه سخت بدان ايمان داشت آنها را با انتقاد و اعتراض نسبت به هيئت هاىحاكمه و بالاخره جبهه گيرى در برابر آنها وا مى داشت ، و اين حقيقت در سراسر تاريخشيعه مشهود است . به عقيده شيعه هر حكومتى غاصب و ظالم است به هرشكل و در هر قالبى كه باشد، مگر آن كه امام معصوم عليه السلام يا نائب آن ، حكومت رادر دست گيرد. به همين دليل شيعه در تاريخ به طور مداوم در يك جريان انقلابى مستمربه سر مى بردند؛ نه آرام مى گرفتند و نه آن را رها مى كردند.(821) مبارزان و رهبران شيعه هرگز بيم از قدرت حاكم بهدل راه ندادند و با شيوه رازدارى (و تقيه ) سخت ترين شرايط راتحمل نمودند و در برابر طوفانهاى بنيان كن ، با شهادت و رشادت ، همواره قدبراشرافته و به عنوان نيرومندترين سازمان انقلابى در اسلام در جهت استقرار ارزشهاى والاى اسلامى و عدالت خواهى جلوه گر شده است . مبارزات سياسى شيعه به صورت زيرزمينى و تشكيلاتى به رهبرى ياران ائمه عليهمالسلام استمرار داشت ، و ((دعاة )) (822) شيعه در جذب نيرو و آگاه نمودن مردم نقشفعال بر عهده داشتند. اسامى (دعاة ) در دفاتر خاصى نزد برخى از اصحاب ائمه عليهمالسلام نگهدارى مى شد و حتى از ديوار نويسى براى احياى شعارهاى انقلابى استفاده مىكردند.(823) ((قيامهاى شكوهمند شيعه از حمايت مردمى توده ها و شخصيت هاى نام آور اسلامى برخورداربوده و فقها و محدثان و قضات از جمله كسانى بودند كه در صف مقدم جبهه ، هوادار وپشتيبان نهضت هاى شيعى بودند. نهضت هاى شيعى از همان آغاز پيدايش انحراف در سطح زمامدارى و رهبرى دولت اسلامىپس از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله ، تلاش انقلابى خود را آغاز نموده و باحركتى بى امان در مركز جهان اسلام و ساير مراكز كليدى و در سراسر دوران ائمهاطهار عليه السلام ، با راهنمايى آن بزرگواران پرچم مبارزه را بر عليه طاغوت وطاغوتيان برداشته و يك سلسله متصل و پيوسته از نهضت ها را تا دوران غيبت كبرى و تاعصر حاضر با گذشتن از فراز و نشيب هاى گوناگون مبارزه و انقلاب ، به راه خودادامه داده و گاهى اين نهضت ها شكست خورده و گاهى نيز به ثمر نشسته و دولت هاىانقلابى در گوشه و كنار جهان اسلام و گاهى نيز در مراكز مهم حياتى به وجود آورده ودر اين 6 قرن اخير، شيعه همواره در مركز ((تشيع ))و در ((ايران ))اسلامى از قدرتمذهبى و سياسى خوبى برخوردار بوده و پيام خود را به جهانيان ابلاغ نموده است . بسيارى از نهضت هاى شيعى ، در ((عراق )) (824) و ((حجاز)) (825) بوده است .شيعه در برابر قدرت خلفا نيز دولتهايى در شرق و غرب مركز خلافت به پاداشته وهيچ گاه سنگر مبارزه را رها ننموده و همواره شعار ((عدالت ))و ((امامت ))را به عنواناصيل ترين پيام وحى به دوش كشيده است و تا تحقق نهايى اين دواصل ، مبارزه با تمام قدرت هاى ظالم را بر خود واجب ديده و بخش اجتناب ناپذير ايمانمى داند. در اكثر قيام ها، شيعه پيشتاز بود و شيعيان در صفوف مقدم ، ولى اين نهضتها هرگز جنبهگروهى و مذهبى نداشت و به آن معنا نبود كه پيرواناهل بيت عليهم السلام جدا از مردم به اين حركت ها به دست مى يازيدند و با آنها همكارىمى كردند؛ زيرا مخالفت شيعه با اساس حكومت ((امويان ))و ((عباسيان ))از اعماققلوب توده هاى وسيع مردم مسلمان سرچشمه مى گرفت ، ولى ستيزه گرى مسلحانه وخونبار شيعه ، به كمك افكار عمومى جوامع ستمديده ، ريشه در دفاع مقدس به منظورحفظ هويت اسلامى خود و پاسدارى از حريم اسلام و ((تشيع ))داشت . چهره انقلابى و تابناك پيروان اهل بيت عليهم السلام را نبايد فقط در ميدانهاى شهادتجستجو كرد، بلكه اين چهره ها را مى توان در قالب انقلاب فرهنگى درشكل آرام تبليغ نيز مشاهده كرد. ((ادريس بن حسن مثنى )) ، كشور ((مغرب ))را باتبليغ فتح نمود و همچنين ((اندونزى )) و شرق دور جهان اسلام با تبليغ گشوده شد،در قرن پنجم هجرى انبوهى از مردم ((هند))توسط دو نفر شيعى مسلمان شدند، درحاليكه ((عباسيان ))300 سال بود كه به زور شمشير زير شعار دروغين دعوت بهاسلام ، كشورگشائى مى كردند. نهضت هاى انقلابى شيعى در سراسر جهان روح حماسه و انقلاب را زنده نگه داشت ، وعلى رغم شكست هاى پى در پى در قرن هاى اول تا سوم هجرى ، توانست نيمه قرن سومتا قرن چهارم ، و پس از آن به نتايج قابل توجهى دست يابد و بهشكل گيرى يك سلسله دولتهاى انقلابى در سرتاسر جهان اسلام بينجامد و بارقه اميدىبر دلهاى ياءس گرفته بتاباند و عاملى براى كاهش ستمگرى ها و طغيان هاى بيشترحاكمان ستمگر باشد. دولت انقلابى ((ادريسيان ))در ((مغرب ))از اواخر قرن دوم تا پس از نيمه دوم قرنچهارم هجرى در حدود دو قرن ، و دولت ((علويان ))از نيمه قرن سوم تا دهه دوم قرنچهارم در ((طبرستان ))و ((ديلم )) ، بيش از نيم قرن ، و دولت((آل بويه ))در ((عراق ))و ((ايران ))از نيمهاول قرن چهارم تا نيمه دوم قرن پنجم ، بيش از يك قرن ، و دولت ((فاطميان )) در((مصر))و ((شمال آفريقا))از اواخر قرن سوم تا نيمه دوم قرن ششم در حدود سهقرن ، تشكيل گرديد. همچنين در ((سوريه )) ، ((حلب )) و ((طرابلس )) ، ((حمدانيان)) ، ((بنى مرداس ))و ((بنى عمار)) از نيمهاول قرن چهارم تا اوائل قرن ششم در حدود يك قرن و نيم در منطقه ((شامات ))حكومتكرده و ((تشيع )) و آرمانهاى شيعى را تبليغ و گسترش داده اند. اين دولت ها گرچه از نظر تئورى و عمل در مقايسه با نظام ايدهآل توحيدى ، بسيارى از معايب و انحراف هاى دولت هاى ((اموى ))و ((عباسى ))را داشتندو يا در عمل به آنها آلوده شدند، ولى اين نكته درتحول دولت در اسلام حائز اهميت است كه دولتهاى انقلابى در مقايسه با رژيم هاىحاكمى ؛ چون ((اموى ))و ((عباسى ))حركتى در جهت پيشبرد اهداف نظام مطلوب اسلامىمحسوب مى گردد. اين دولت هاى انقلابى شيعى - عموما - خدمات ارزنده اى در ترويج علمو ادب داشته دانشمندان را مورد حمايت و تشويق فراوان قرار مى دادند. ((آل بويه ))فرهنگ اسلام و تعاليم اهل بيت عليهم السلام را زيربناى حكومت خويشقرار دادند، و با وجود اين كه شيعى مذهب بودند درباره پيروان مذاهب ديگر و علماى آنانرفتارى نيكو و بردبارانه داشتند و از تكريم و انعام فروگذار نبودند. اين ويژگىبراى تمام دولت هاى انقلابى شيعى ياد شده است ، در حالى كه شيعه عموما در دولتهاىاسلامى غيرشيعى در فشار و تقيه بوده و گاهى نيز از دم شمشير گذرانده مى شدند. به همين جهت قرن چهارم هجرى - كه قرن دولتهاى انقلابى شيعه در سراسر جهان اسلامبه شمار مى رود(826) - اوج تمدن اسلامى و اعتلاى فرهنگ جهان اسلام دانسته شده(827) و هيچ عاملى براى آن ، جز آزادى فكر و عقيده كه در پرتو دولتهاى شيعى همراهبا تشويق و تكريم علم و دانشمندان بود نمى يابيم . آرمانى بودن اين دولتها باانگيزه هاى والاى موسسان آن ، بزرگترين عامل اين ترقى و تمدن بوده است ، و به فسادآلوده شدن گام به گام حاكمان و دور شدن از آرمانهاى اصلى ، خودعامل تباهى و اضمحلال اين دولتها گرديد. با فروپاشى دولتهاى انقلابى در نتيجه اختلاف ميان رهبران ، و آلوده شدن كارگزارانبه فساد قدرت و دورى از آرمانهاى انقلابى واصيل ، جهان اسلام در قرن ششم و هفتم هجرى شاهد سقوط دولت ((عباسى )) ، تجزيهقدرت سياسى ، شكل گيرى دولتهاى كوچك ، كشمكش ها، برادر كشى ها و رقابت هاىابلهانه بر سر تصاحب قدرت بود. در سال (489 ه -) اولين دوره جنگ هاى صليبى به صورت سازمان يافته آغاز گرديد،در حاليكه در مركز خلافت ، انديشه اى جز خوشگذرانى و جمع آورىاموال خبرى نبود. در چنين شرايطى تهاجم بنيان كن((مغول ))بر جهان اسلام آغاز شد و حكومت اسلامى پيش پاى مغولان فرو ريخت و نابودگرديد. و اگر اسلام توانست همچنان سرفراز بماند، به خاطر حركت انديشمندانه جمعى پيشتازگمنام و به دور از قدرت سياسى بود كه توانستند((مغول )) هاى پيروزمند را در برابر اسلام خاضع گردانند و دلهاى آنان را به روىاسلام بگشايند و آن را فتح كنند.(828) و اگر ((هلاكو خان ))پس ازقتل عام 900 هزار تن بى گناه از اهالى ((بغداد))قبل از بازگشت از آنجا دستور مى دهدكه مسجد خليفه و ضريح و مرقد حضرت كاظم عليه السلام را تجديد بنا كنند،(829) به خاطر حركت شجاعانه و بازدارنده اى بود كه ((مويد الدين ابن علقمه ))و ((خواجهنصير الدين طوسى ))(دو شخصيت ممتاز شيعى ) افتخار آن را از آنِ خود كردند، هرچند آماجتهمت ها و بدنامى هاى بسيار قرار گرفتند. هدف خواجه جلوگيرى از خونريزى و خسارتهاى معنوى بود و او توانست با نفوذ درتشكيلات ((مغول )) ها باعث نجات جان بسيارى از علماى جهان اسلام از تيغ خونريز((تاتار))شود و توانست متجاوز از 60 كتاب ارزنده در علوم و فنون مختلف به رشتهتحرير درآورد، و شهرهائى را از نابودى نجات دهد و سخت ترين دشمنان اسلام دربرابر اسلام و شعائر مذهب ((تشيع ))مجبور به ايمان و تعظيم نمايد(830) و اسلامدر برابر همه خرابى ها و مصائب كمر راست كند و سرافراز گردد و بر فاتحان اسلامدر برابر همه خرابى ها و مصائب كمر راست كند و سرافراز گردد و بر فاتحان وحشىپيروز شود و منزلت علم ، و حافظان دين تا آن حد ارتقا يابد كه بالاترين مناصبدولتى و سياسى را اشغال نمايند و با تدبير و كياست ، ويرانگران مساجد و كتابخانهها را، بانيان جديد مساجد و كتابخانه ها كند. روابط به ظاهر حسنه علماى ((تشيع ))با شاهان صفوى از اين واقعيات نشاءت مىگرفت كه آنان ، وجود يك قدرت سياسى و دولت با كفايتى را براى حفظ ميراث((تشيع ))و پاسدارى از ((ايران شيعه ))و جلوگيرى از تهاجم ((تسننى ))كه ثوابشيعه كشتن را برتر از هر عبادت مى شمرد، ضرورتى اجتناب ناپذير مىدانستند.(831) دولت ((صفويه ))با تمام ضعف هايش ، ترويج كننده شعائر مذهبى بود واهل تسنن نيز عموما تحت فشار نبودند و نسبت به ((مسيحيان )) ، ((يهوديان ))و((زردشتيان ))نيز روش مدارا اعمال مى شد، در حالى كه اكثر كشورهاى غربى حتى باآزادى نسبى اديان ، بيگانه بودند.(832) رونق كشاورزى ، رشد اقتصادى و رفاه نسبى عمومى ، رضايت طبقه متوسط را نسبت بهسياست اقتصادى دولت ((صفويه ))جلب نمود و بيشتر شاهان صفوى را از حمايت مردمىبرخوردار كرده بود. توسعه فرهنگى و گسترش مراكز علمى و حمايت همه جانبه از علما و مولفان ، ازبرجسته ترين امتيازات دوران ((صفويه ))است و ابتكار بهره گيرى از هنر، صنعت ومعمارى در خدمت فرهنگ و معارف اسلامى از خصوصيات ديگر اين دوره است . ايجاد تحول در سيستم سياسى و ادارى حكومت و وجود زمينه براى ايفاى نقش بيشترىبراى علما در امور سياسى ، قضائى و فرهنگى را مى توان از ديگر ويژگيهاى اين دورهبرشمرد. بازگرداندن استقلال و هويت شيعى و رهائى از بيگانه ترسى و حمايتكامل از موجوديت دين ، موجب گرديد كه علماى شيعه بر مشروعيت قدرت سياسى پادشاهان((صفويه ))صحه بگذارند. با غلطيدن دولت ((صفويه ))به ورطه تجمل پرستى و اشرافيت و گرفتار شدن دردام جنگ هاى خانگى و همسايگان شرقى و غربى ، زمينه هاى فروپاشى خود را فراهمنمود و پس از دو قرن و نيم ، مركز دولت صفوى (اصفهان ) به دست ((افغان )) هاىمهاجم و متعصب سقوط كرد. در چنين شرايطىشكل گيرى نهضت هاى اسلامى اجتناب ناپذير بود، بسيارى از شهرها و روستاهاى((ايران ))سر به شورش و مقاومت نهاده ، و دليرانه ايستادگى نمودند و باوجود اينكه بزرگان ((صفويه )) ، روحيه خود را باخته بودند، مردم با استفاده از جنگ هاىچريكى توانستند پيروزيها را در كام فاتحان خود تلخ سازند.(833) حكومت ((زنديان ))پس از ترور ((نادر شاه ))- كه كليه زمينه هاى به وجود آمده براىنهضت در اواخر دوران صفويه را از ميان برده بود - با پيروزى ((كريم خان زند))درسال (1164 ه -) شروع شد و مايه هاى مذهبى و مردمى روبه افزايش نهاد و روحانيون ازحكومت ((كريم خان )) حمايت كردند، ولى طولى نكشيد كه رقابت بين دوايل مقتدر ((زنديه )) و ((قاجاريه ))بر سر قدرت يك بار ديگر ((ايران ))را بهصحنه نبرد و خشونت مبدل ساخت و در اثر بى توجهى به اعتقادات و خواسته هاى مردم وطمع دشمنان ديرين صليبى ، ((ايران ))را در حد يك مستعمره براى غرب به سقوطكشاند. هجوم استعمار سياسى ، اقتصادى ، فرهنگى و نظامى غرب به جهان اسلام در بيدارىمشرق زمين نقش آگاه كننده داشت و به نهضت هاى سلامى سرعت و عمق بيشترى بخشيد واستبداد داخلى نيز در كشورهاى اسلامى نقش قابل توجهى در ملموس تر شدن دردها و روآمدن مشكلات و مردمى شدن مبارزات داشت . با پيوندى كه بين نهضت هاى اسلامى در سراسر جهان اسلام در يك قرن اخير به وجودآمد،(834) سرانجام همه آنها به يك حركت انقلابى در نيمه دوم قرن سيزدهم هجرىتبديل شده و مناطق وسيعى از جهان اسلام زير پوشش اين موج عظيم بيدارى و مبارزه قرارگرفت ، و كشورهائى چون ((مصر)) ، ((سوريه )) ، ((لبنان )) ، ((عراق )) ،((تركيه )) ، ((افغانستان )) ، ((پاكستان )) ، ((الجزاير)) ، ((تونس )) ،((مراكش )) ، ((حجاز)) ، ((اندونزى )) ، ((هندوستان ))و ((ايران ))را در بر گرفتو مفهوم جديدى از انديشه هاى سياسى و مبانى عدالت اجتماعى اسلام را بهدنبال چند قرن ركود، ستم و تسليم مطرح نمود.(835) در بيشتر كشورهاى اسلامى خصلت تاريخى - مردمى بودن روحانيت ، رسالت رهبرىحركت ها و جنبش ها را در يكصد سال اخير بر دوش رهبران دينى نهاد. و نهضت اسلامى امامخمينى رحمة الله عليه اوج تمام جنبش هاى اسلامى تاريخ اسلام و ((تشيع ))به شمارمى رود و همه آرمان هاى انقلابى نهضت هاى اسلامى در سراسر جهان در اين نهضت تبلوريافت .(836) ب - مبارزات فكرى و سياسى علماى شيعه در عصر غيبت كبرى اسلام دين تفكر،(837) تعقل (838) و تكامل علمى (839) و معنوى (840) است . سراسر آيات قرآن و احاديث پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و جانشينان راستين آنحضرت ، علم و معرفت و راهنمائى و راهگشائى است . دين مبين اسلام رابطه صحيح انسان با خدا و خود و جامعه و طبيعت را تبيين و ترسيم مىكند و براى تضمين رشد و تعالى معنوى انسان بهترين نظام آموزشى ، تربيتى ،اجتماعى و سياسى را به انسان معرفى نموده ، تمام زمينه هاى رشد را از راه آگاهى وگواهى در انسان بارور مى كند و تمام موانع رشد را چه در درون وجود انسان و چه خارجاز وجود او به او مى شناساند و، تمام امكانات او را در جهت رفع اين موانع بسيج مى كند. به همين دليلعوامل درونى انسان ؛ چون : عقل و فطرت و ساير ابزار كسب معرفت مورد عنايت ويژه و ازاولين درجه اهميت برخوردار بوده و سپس عوامل برونى ؛ چون : خانواده ، جامعه و محيطزندگى نيز مورد توجه كامل بوده ، و بر همين اساس نظام هاى معرفتى ، اجتماعى وسياسى پى ريزى شده اند. و در برابر، تمام موانع درونى و برونى براى انسان ،چون تحجر، جمود، جهالت ، غرور، هواپرستى و طاغوت گرائى مورد مبارزه قرار مىگيرند و انسان را به مبارزه با آنها دعوت و تشويق و الزام مى نمايد. از همين جا مبارزه فكرى و سياسى براى رفع موانع رشد و استقرارعوامل تكامل و تعالى شروع مى شود و حاكميتكامل تعاليم و قوانين اسلام محمدى تحريف نشده در تمام جهان ، هدفى نهائى براى اسلامعنوان شده است . در زمان خاتم پيامبران صلى الله عليه و آله ، هدايت فكرى و سياسى بر عهده آن حضرتو پس از رحلت او امامت و هدايت و مرجعيت فكرى و سياسى بر عهده برجستگان و شايستگاناز خاندان آن حضرت عليهم السلام ببوده و در زمان غيبت ، دانشمندان لايق و شايسته اين دوركن مهم امامت و مرجعيت (هدايت فكرى و سياسى ) را بر عهده مى گيرند. با توجه به مجموعه وظايف امامان معصوم عليهم السلام ، وظايف نايبان خاص و عام امامزمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) در عصر ((غيبت كبرى ))نيز مشخص مى شود. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله اضافه بر آوردن يك دينكامل براى زندگى انسان در دنيا و تضمين سعادت او در دنيا و آخرت ، يك نظام سياسى ويك دولت الهى را نيز تاسيسى نمود و يك امتى را به وجود آورد كه آگاه به تعليماتاو و مجرى فرمانهاى خدا و رسولش بوده و پس از رحلت او، پاسدارى از دينكامل ، و دولت جديدالتاءسيس ، و امت نوپا برعهده خلفاى برحق او بود. لذا تبيين وتفسير قرآن كريم و احكام مورد نياز جامعه و صيانت دولت و امت از تمام خطرات وانحرافات در حد امكان اعم از انحرافات فكرى ، عقيدتى ، اخلاقى ، علمى ، فقهى و عملى، چه در سطح امت و چه در سطح كارگزاران و متصديان رهبرى ، از وظايف امامان معصومعليهم السلام بوده است كه تاريخ اسلام ، مرجعيت و امامت فكرى و سياسى آنان را بهخوبى منعكس نموده و شايسته بودن آنان براى رهبرى فكرى و سياسى جامعه اسلامى رابه اثبات رسانده است . رسالت سنگين امامان معصوم عليهم السلام و آگاهى آنان از دوران غيبت كبرى و مستلزمات آن، باب جديدى را براى تضمين تداوم هدايت فكرى و سياسى در سطحى شايسته و مطلوبپس از عصر حضور باز نموده ، و بخش وسيعى از تلاش هاى آنان در جهت تربيت كادرهاىرهبرى آينده جهان اسلام قرار گرفته ، و بر همين اساس شيعه و پيروان امامان معصومعليهم السلام موسس و پايه گذار تمام علوم اسلامى به شمار رفته (841) وبيشترين نقش را در بارور نمودن علوم اسلامى داشته اند.(842) اولين مدافعان اسلامناب محمدى - در برابر اسلام تحريف شده و در برابر زندقه و الحاد جريانهاى فكرىمنحرف و منحرف كننده و جريانهاى ضد اخلاقى و انحرافات سياسى - دانشمندان شيعهبودند، و برخى از آنان براى پاسدارى ازاصول راستين اسلام و تشيع جان خود را تقديم دين و آيين خود نموده ، شربت گواراىشهادت را نوشيدند.(843) مبارزه دانشمندان شيعه در زمينه سياسى در سطوح مختلف و با شيوه هاى گوناگون بودهاست . از مبارزه سياسى مسلحانه و غيرمسلحانه با دشمنان خارجى دولت و نظام و امتاسلامى گرفته تا مبارزه با دشمنان داخلى كه در انحرافات فكرى ، سياسى و اخلاقىحاكمان ستمگر و غاصب تبلور يافته - اعم از مبارزه منفى و مثبت - تا مبارزه براى تصدىرهبرى حكومت اسلامى و زمامدارى دولتهاى انقلابى ، همه اين زمينه ها جولانگاه مبارزاتسياسى دانشمندان والا مقام شيعه در قرون مختلف ((غيبت كبرى )) بوده است . (844) 1 - مبارزه فكرى علماى شيعه در عصر غيبت بهترين و كوتاه ترين سخن در نقش علماى شيعه از لحاظ علمى و فكرى در دوران ((غيبتكبرى ))با قلم و بيان علامه عصر، استاد سيد محمد حسين طباطبائى مى باشد. ايشان پس از بيان روش شيعه در علوم اسلامى كه بحثى بسيار جالب و مهم و شايدمنحصر به فرد باشد (845) به مقدار موفقيت شيعه در پيشبرد علوم اسلامى پرداختهاند كه اينك مطلع اين بخش از نظر شما مى گذرد. ((شيعيان در حديث و كلام و فقه - نظر به اين كه دائما گرفتار مشاجره هاى مذهبى بامخالفان خود بوده و از جهت انجام وظايف دينى هم نياز روزانه به فقه و حديث داشته اند -با تمام قوا كوشيده و اين علوم و علوم مربوط به آنها را؛ مانند: دراية ،رجال و اصول به سرحد كمال مى رساندند و آخرين نظريات دقيقه وقت را ضبط مىكردند و قرن ها با همين رويه پيش مى رفتند.)) (846) البته اين ديدگاه نامبرده منهاى تاءليفات ايشان وامثال ايشان در عصر حاضر بوده و همچنين وضعيت موجود را تا پيش از استقرار حكومتاسلامى بيان داشته اند. كتاب تفسير بسيار پر ارج ايشان (الميزان ) و مجموعه معارف و علومى (قرآنى ، عقلى ونقلى ) كه در اين سفر عظيم نهفته است آن را از ديگر تفاسيراهل سنت و شيعه ممتاز گردانيده و در سطح و افقى بسيار بالا قرار داده است . آثار قلمىمتفكرانى ، چون شهيد صدر و شاگردان مكتب علامه طباطبائى در پيشرفت علوم اسلامى نقشبه سزائى داشته و دارند.(847) استقرار حكومت اسلامى و باز شدن فضاى سياسى و فرهنگى و آماده شدن زمينه هاىتحقيقات علمى كلان و همه جانبه و متناسب با نيازهاى گسترده يك حكومت اسلامى در جهانمعاصر، جامعه علمى شيعه را به سوى افقى بسيار مطلوب و ايدهآل رهنمون مى سازد، و پر رونق شدن علوم و معارف مختلف را در پى خواهد داشت . كتاب هاى ((تاءسيس الشيعه لعلوم الاسلام )) (848) ، ((الذريعة الى تصانيفالشيعة )) (849) و ((اعيان الشيعه )) (850) به طور بسيار ملموسى ادعاهاى مطرحشده را تاءييد و اثبات مى نمايد و دورنمائى از اين حقيقت را در كتاب ((خدماتمتقابل اسلام و ايران )) مى يابيم .(851) 2 - فقاهت شيعه و مراكز آن در عصر غيبت فقه و فقاهت مهم ترين رشته علوم اسلامى است كه مرجعيت دينى بر اساس آن استوار مىباشد، به همين جهت على رغم فراز و نشيب حاصل در رشته هاى ديگرى درطول قرنهاى گذشته ، رشته ((فقه ))عموما روز به روز گسترده تر و نيرومندترشده و يك مسير تكاملى روشنى را طى كرده است . گواه بر اين مطلب سخن گهربار يك محقق متتبع و سترگ (استاد شهيد مرتضى مطهرى )مى باشد كه مى فرمايد: ((از قرن سوم (852) تاكنون ، ((فقه ))يك حيات مستمر داشته و هرگز قطع نشدهاست . حوزه هاى فقهى بدون وقفه در اين 11 قرن و نيم داير بوده است . رابطه استاد وشاگردى در همه اين مدت هرگز قطع نشده است ، چنين حياتمتسلسل و متداوم 11 قرن و نيمى ظاهرا در هيچ تمدن و فرهنگ غير از تمدن و فرهنگ اسلامىوجود ندارد. استمرار فرهنگى به معناى واقعى كه يك روح و يك حيات بدون هيچ وقفه وانقطاع ، طبقات منظم و مرتب و متوالى را در قرونى اين چنين دراز مدت به يكديگر پيونددهد و يك روح بر همه حاكم باشد، جز در تمدن و فرهنگ اسلامى نتوان يافت . در تمدن وفرهنگ هاى ديگر ما به سوابق طولانى ترى احيانا بر مى خوريم ، ولى با وقفه ها،بريدگى ها و انقطاع ها. اين كه قرن سوم را كه مقارن با ((غيبت صغرى ))است مبدا قرار داديم ، نه بدان جهت استكه حيات فقه شيعه از قرن سوم آغاز مى شود، بلكه بدان جهت است كهقبل از آن عصر، عصر حضور ائمه اطهار عليهم السلام است و فقهاى شيعه تحت الشعاعائمه اند و استقلالى ندارند. و الا آغاز اجتهاد و فقاهت در ميان شيعه و آغاز تاليف كتابفقهى به عهد صحابه مى رسد.(853) 3 - مراحل تكامل فقه و فقاهت شيعه فقه شيعه از دوران حضور ائمه عليهم السلام تا عصر غيبت صغرى و از آن زمان تاكنوندورانهاى گوناگونى را پشت سر نهاده كه درذيل به آن اشاره مى گردد. فقه و فقاهت در دوران حضور ائمه عليهم السلام از عصر امامت حضرت على عليه السلام تا شهادت امام حسن عسكرى عليه السلام با توجهبه فرهنگى بودن نهضت اسلامى و تعهد اهل بيت عليهم السلام به نگهدارى و صيانتشريعت اسلامى با به وجود آمدن حركت ارتجاعى و التقاطى نسبت به فرهنگاصيل اسلامى ، و پيش بينى توطئه هاى پيوسته سران جاهليت و شهادت هاى پى در پىسروران دين و معصومين اهل بيت عليهم السلام ، مجموعه امامان معصوم يك حركت علمى و يكجريان فكرى قوى در جامعه اسلامى به وجود آوردند تا پشتوانه واقعى مرجعيت دينى دردوران غيبت قرار گيرد. به همين جهت در دوران حضور ائمه عليهم السلام شالوده يك مكتب فكرى و يك مدرسه ويژهخط اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله كه پاسدار مفاهيم ناب اسلامى بوده ، پى ريزىمى شود و چون بذرى آبيارى مى گردد تا در دوران غيبت درختى تنومند و قوى گردد. مجموعه مواد اوليه لازم براى اين مدرسه و مكتب كه در 3 يا 4 عنصر خلاصه مى گردند،فراهم مى گردد: 1 - مواد علمى و فكرى 2 - شيوه آموزش و پرورش و تحقيق وتكامل 3 - شخصيت هاى حامل اين بار علمى و فكرى ؛ اعم از اساتيد و طلاب . مربيان اصلى و معلمان واقعى در اين مكتب ، امامان معصوم عليهم السلام بوده و پرورشيافتگان آنان شخصيت هائى ، چون ((زرارة )) ، ((محمد بن مسلم )) ، ((اءبان )) ،((ابوحمزه ثمالى )) ، ((يونس بن عبدالرحمان ))و... بوده اند. مجموعه متون لازم براى اين مدرسه ويژه اعم از تفسير، فقه ،اصول و ساير معارف اسلامى توسط امامان معصوم عليهم السلام به راويان و اصحابآنان منتقل گشته و اصحاب امامان نيز با راهنمائى آنان تمام روايات را تدوين ، ثبت وضبط نموده و به مرور زمان كتاب هاى زيادى در حديث گرد آورى شده و بر همين معارفتعداد زيادى از ياران و پيروان اهل بيت عليهم السلام پرورش يافتند و شخصيت هاى علمىبرجسته اى در جهان اسلام قد علم نمودند و مدرسه فقهاى پيرواهل بيت عليهم السلام حضورى جدى در جامعه اسلامى پيدا كرد كه به تمام امكانات لازمبراى رشد و تكامل مجهز گشته بود. فقه و فقاهت شيعه در دوران غيبت صغرى در دوران ((غيبت صغرى ))كه دوران آماده سازى جامعه شيعه براى ورود به عصر ((غيبتكبرى ))و انقطاع از فيوضات مستقيم امام معصوم عليه السلام بود، بلكه كمى پيش ازشروع ((غيبت صغرى )) ، دو امام دهم و يازدهم عليهماالسلام مردم را بر اساس رجوع بهفقهاى مدرسه اهل بيت عليهم السلام پرورش مى دادند و زمينه را - هم از لحاظ فكرى و هماز لحاظ عملى - براى مرجعيت فقها و استقلال آنان در اداره امور جامعه فراهم مى كردند. در اين دوره كتاب هاى حديثى بسيار زيادى كه در معرض تلف و گم شدن قرار گرفتهو دوران تقيه و فشار بر شيعه شمرده مى شد، تلاشى جدى در جهت جمع آورى اين متون درمتن واحد انجام گرفت و اولين مجموعه حديثى مهم شيعه را ((محمد بن يعقوب كلينى ))دركتاب شريف ((كافى ))جمع آورى نمود كه 4 برابر صحاح ششگانهاهل سنت در آن حديث از امامان معصوم عليهم السلامنقل شده است . ضمنا راويان حديث طبقه بندى شده و درجه اعتبار هر كدام مورد بررسى و تحقيق قرارگرفته تا فقها با دور شدن از عصر حضور امام عليه السلام بتوانند به اطلاعات دقيقو صحيح نائل گردند. همچنين فهرستهايى براى ثبت و ضبط مجموعه تاءليفات اصحاب ائمه عليهم السلامتهيه گرديد و متون فقهى گوناگونى آماده شد. و مرحله فقه استدلالى نيز آغازگرديد. شيوه استنباط و فقاهت نيز كم كم شكل روشن خود را يافت . و تعدادى از مراكزعلمى ، آموزشى و تحقيقى تاءسيس گرديد. دو مكتب فقهى عمده در اين دو دوران شكل گرفته بود؛ يكى مكتب فقهى ((راويان حديث))با مركزيت ((قم )) ، و ديگرى مكتب فقهى ((متكلمان ))يا((عقل گرايان ))با مركزيت ((بغداد)) . فقه و فقاهت شيعه در دوران غيبت كبرى مكتب ((شيخ مفيد))توليد يافته دو مكتب فقهى پيش گفته است كه جامع امتيازات و كمالاتهر دو مكتب بوده و از آغاز ((غيبت كبرى ))تا كنون سير تكاملى خود را طى كرده و روز بهروز بارورتر، محكم تر و ريشه دارتر مى گردد.(854) پس از ((شيخ مفيد))شاگردان برومندش ((سيد مرتضى ))و سپس ((شيخ طوسى))پايه گذاران ((مكتب فقهاى اصولى ))بوده اند. ((شيخ طوسى ))فقه شيعه را واردمرحله اى جديد نمود، و در تمام زمينه هاى علمى مربوط به فقاهت از نوآورى و ابتكاربرخوردار بود، و در تمام زمينه ها آثار علمى بسيار گرانبهائى را براى ما به ارثگذاشت . ((شيخ مفيد)) ، ((سيد مرتضى ))و ((شيخ طوسى ))مرجعيت شيعه را از انزوا درآورده وبا تسلط بر فقه و كلام و تفسير و مبانى علمىاهل سنت توانستند، كرسى استادى كلام و فقه را در ((بغداد))به انحصار خود درآوردند وعلماى ساير مذاهب را نيز به شاگردى خود قبول كنند. البته طولى نكشيد كه جريانات فرقه اى و اوضاع سياسى ، ((شيخ طوسى ))رامجبور به مهاجرت نمود و از اين ، تاريخ به بعد ((نجف اشرف ))مركز فقاهت شيعهشد. مرجعيت دينى در اين عصر عهده دار اداره علمى و مالى مؤ سسات آموزشى شيعه بوده وبالاترين سطح آموزشى به عهده مرجع وقت بود، و تعيين وكلا و قضات از وظايف مرجعيتبه شمار مى رفت . افتاء و جواب دادن به سوالات وارده نيز بر عهده ((مرجع ))بودهاست . فقه شيعه در عصر حاضر نيز تداوم همان مكتب پويا ومتكامل ((شيخ مفيد))است و از همان پويائى و شكوفائى و رشد برخوردار است . 4 - حوزه هاى علميه و مراكز فقاهت شيعه در دوران غيبت كبرى در آغاز ((غيبت كبرى )) ، ((بغداد))مركز فقه و فقاهت بود. با هجرت ((شيخ طوسى))به ((نجف اشرف ))در سال (448 ه -) حدود يك قرن ، اين شهر مركز عمده فقاهت قرارگرفت . همزمان با ((نجف )) ، شهر ((حلب ))نيز توسط يكى ديگر از شاگردان ((سيدمرتضى ))معروف به ((سلار))متوفاى (463 ه -) مركزيتى پيدا كرد، و تا حدود نيمهقرن هشتم ، اين مركزيت را دارا بود. از بزرگان معروف اين حوزه ((سيد ابوالمكارم بنزهرة ))صاحب كتاب ((الغنية )) مى باشد. با رو به ضعف نهادن حركت علمى در حوزه ((نجف اشرف ))پس از يك قرن پيروى ازآراى قوى ((شيخ طوسى ))و كند شدن حركت اجتهاد، ((ابن ادريس حلى ))در ((حلى))نهضت فقهى خود را آغاز نمود و مركزيت علمى فقه شيعه به شهر ((حله ))- در عراق -منتقل گرديد. فقهاى نامدارى چون ((محقق حلى ))و ((علامه حلى ))كه پايه گذارانمرحله جديد فقاهت شيعه - پس از شيخ طوسى - به شمار مى روند در اين مركز مطرحبوده و فقه شيعه را از حالت ركود علمى به يك وضيع پويا ومتكامل منتقل كرده و تداوم خط فقهى ((شيخ مفيد))را تضمين نمودند. پس از ((حله ))مركزيت فقاهت شيعه به ((جبلعامل ))و منطقه ((شيعه ))منتقل شد. ((شهيد اول ))شاگرد ((فخر المحققين )) فرزند((علامه حلى ))و سپس ((شهيد ثانى )) ، از فقهاى نامدار اين مركز بوده اند و همان مكتبفقهى ((شيخ مفيد))را با كمال اقتدار علمى ، و جامع ديگر مزاياى مراكز فقهى (بغداد،نجف و حله ) را به ((جبل عامل )) در آوردند و حوزه اى قوى و با نشاط و پرتحرك پديدآمد كه منشاء بركات زيادى براى دولت شيعى ((صفوى )) ، حوزه علميه ((اصفهان )) وحوزه علميه ((نجف اشرف ))بود. طرح فقه سياسى شيعه توسط ((شهيد اول ))و سپس ((شهيد ثانى ))و شاگردان آندو فقيه سترگ ، حركت نوينى در كالبد جهان تشيع به وجود آورد. ((شهيداول ))براى رئيس دولت شيعى سربداران ، متن ((لمعة )) را نوشته وارسال نمود تا بر اساس آن عمل كنند، كه يكى ازعلل به شهادت رسيدن اين فقيه بزرگ ، همين نظريه فقهى سياسى او به شمار مىرفته است .(855) ((شهيد مطهرى )) درباره نقش فقهاى ((جبلعامل ))در خط مشى دولت شيعى ((صفوى )) و حوزه هاى علميه ((ايران )) چنين مىنويسد: ((فقهاى جبل عامل نقش مهمى در خط مشى ايران صفويه داشته اند. چنان كه مى دانيم((صفويه ))درويش بودند، راهى كه ابتدا آنها بر اساس سنت خاص درويشى خود طىكرده اند، اگر با روش فقهى عميق فقهاى ((جبلعامل ))تعديل نمى شد، اگر وسيله آن فقيهان حوزه فقهى عميقى در ((ايران ))پايهگذارى نمى شد به چيزى منتهى مى شد نظير آنچه در علوى ها ((تركيه ))يا ((شام))هست . اين جهت تاءثير زيادى داشت در اين كه ، اولا: روش عمومى دولت و ملت ايران ازآن گونه انحرافات مصون بماند و ثانيا: عرفان و تصوف شيعى نيز راهمعتدل ترى را طى كند. از اين رو، فقهاى ((جبلعامل ))از قبيل ((محقق كركى )) ، ((شيخ بهايى ))و ديگران با تاسيس حوزه فقهى((اصفهان ))حق بزرگى به گردن مردم اين مرز و بوم دارند.)) (856) ((در همان زمان حوزه ((نجف ))وسيله مقدس اردبيلى و ديگر اكابر احياء شد كه تا امروزادامه دارد. از شهرهاى ((ايران ))تنها شهر قم است كه در قروناول اسلامى در همان زمان كه ((بغداد))مركز فقاهت اسلامى بود، وسيله فقهايى نظير((ابن بابويه ))و ((محمد بن قولويه ))به صوريت يكى از مراكز فقهى درآمد.همچنان كه در دوره ((قاجار))وسيله ((ميرزا ابوالقاسم قمى )) صاحب ((قوانين ))نيزاحيا شد و در سال (1340 ه -) وسيله مرحوم ((حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى ))بارديگر احيا شد و اكنون يكى از دو مركز بزرگ فقهى شيعه است . (857) البته با پيروزى ((انقلاب اسلامى ايران ))و هجوم هاى پى در پى بعثيان ((عراق))به حوزه علميه ((نجف اشرف ))و به شهادت رساندن بزرگان آن حوزه و هجرت دادنعمده فضلا و طلاب آنجا به ((ايران )) ، براى بار ديگر مركزيت فقاهت شيعه عملا در((قم ))تجلى كرده و با وجود دانشمندانى ارجمند در حوزه ((نجف )) ، نشاط، حركت وپويائى در حال حاضر مخصوص به ((قم ))مى باشد. ((شهيد مطهرى ))اضافه مى نمايد: ((در طول تاريخ مخصوصا بعد از ((صفويه ))در شهرهاى ديگر ((ايران ))ازقبيل : ((همدان )) ، ((شيراز)) ، ((يزد)) ، ((كاشان )) ، ((تبريز)) ، ((زنجان )) ،((قزوين ))و ((تون ))(فردوس فعلى ) حوزه هاى علميه عظيم و معتبرى بوده است ، ولىهيچ يك از شهرهاى ((ايران ))به استثناى ((قم ))و ((اصفهان ))و در مدت كوتاهى((كاشان ))مركز فقهاى طراز اول نبوده ، و عالى ترين و يا در رديف عالى ترين حوزههاى فقهى به شمار نمى رفته است . مهمترين دليل بر نشاط علمى و فقهى اين شهرها وجود مدارس بسيار عالى و تاريخى استكه در همه شهرستانهاى نامبرده موجود است و يادگار جوش و خروش هاى علمى دورانهاىگذشته است .(858) البته پس از دوران ((صفويه ))كه در حوزه ((نجف ))روحى تازه دميده شد، با رشدحركت اخبارى گرى ، تا مدتى ((كربلا))مركز فقاهت شيعه قرار گرفت و پس ازافول حركت اخبارى گرى توسط ((وحيد بهبهانى )) عمده شاگردان آن فقيه و اصولىسترگ و مجدد، به حوزه ((نجف اشرف ))انتقال يافته و براى بار سوم ((نجف اشرف))را اولين مركز فقاهت شيعه در آورده و تا قبل از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران حرفاول رهبرى شيعه را فقها و پرورش يافتگان حوزه علميه ((نجف اشرف )) مىزدند.(859) 5 - مبارزات سياسى علماى شيعه در عصر غيبت كبرى مجموعه مبارزات سياسى علماى شيعه در عصر ((غيبت كبرى ))را مى توانيم در دو مطلبخلاصه كنيم : 1 - زمينه فعاليت سياسى 2 - مراحل فعاليت سياسى و انواع آن در هر مرحله زمينه هاى فعاليت سياسى زمينه هاى فعاليت سياسى نيز در دو زمينه بوده است : الف : در داخل مرزهاى دولت اسلامى و در برابر استبداد سياسى حاكمان مسلمين يا غيرمسلمان . ب : در خارج از مرزهاى دولت اسلامى و در برابر قدرت هاى خارجى و استعمارگران . فعاليتهاى درون مرزى مجموعه فعاليتهاى سياسى درون مرزى عبارتند از: 1 - كشاندن امت اسلامى و نگه داشتن شيعيان در صحنه سياست از راه تبليغ ، هدايت ، وتربيت ، و تاءسيس و هدايت حركت هاى اسلامى براى مبارزه با استبداد و ستمگرى حاكمانمسلمان و مبارزه با تز ((جدائى دين از سياست )) ، و مطالبه حقوق سياسىپايمال شده امت اسلامى . 2 - مبارزه مستقيم و غير مستقيم با انحراف حاكمان ، از راه كشف انحرافات و پى آمدهاىفكرى ، اخلاقى و عملى (فردى و اجتماعى ) و مبارزه با غصب خلافت و تسلط طاغوتها برامت اسلامى ، و هدايت و حمايت نهضت ها و حركت هاى اسلامى مبارز. 3 - حفظ وحدت كلمه امت اسلامى و جامعه شيعى از راه تبليغ اهميت اين وحدت و مبارزه باهرگونه تفرقه گرائى توسط گروههاى افراطى متعصب و متحجر. 4 - حفظ هويت اسلامى جامعه و اصالت فكرى مسلمانان و شيعيان با تربيت علما، دانشمندانو محققان ، و ترويج علم و معرفت و تاءسيس حوزه هاى علميه در سراسر نقاط جهان اسلام. 5 - مبارزه با انحرافات فكرى و اخلاقى كه توجيه گر سياست هاى حاكمان منحرف بودهاست .
|
|
|
|
|
|
|
|