كبير میگوئيم عالم صغير است و انسان ، عالم كبير ، و عالم ، انسان صغير است و انسان كبير همان است كه در درون تو وجود دارد . ببينيد مولوی چه میگويد :
جزء شهر است . هر چه در خانه است ، نمونهای است از آنچه كه در شهر است . آيا میشود چيزی در خم آب باشد كه در نهر نباشد ؟ آنچه در خم است ، قسمت كوچكی است از آنچه كه در نهر است . اين جهان خم است و دل چون جوی آب اين جهان خانه است و دل شهر عجاب نمیگويد اين دل خم است و جهان چون جوی آب ، میگويد : "
میرود يا سراغ شهر ؟ معلوم است وقتی هرچه در خانه است در شهر هم هست ، انسان سراغ شهر میرود . آيا انسان سراغ خم و يك ظرف كوچك میرود يا سراغ جوی آب ؟ معلوم است كه سراغ جوی آب میرود نه سراغ يك ظرف كوچك و يك خم . عرفان اساسش بر درونگرايی و دل گرايی و بر توجه به باطن و انصراف از بيرون است ، و حتی ارزش بيرون را به عنوان اينكه بشود مطلوب خود ، يعنی حق را از جهان بيرون بدست آورد ، نفی میكند . میگويد از درون [ بايد آن را بدست آورد ] . سالها دل طلب جام جم از ما میكرد وانچه خود داشت زبيگانه تمنا میكرد |