آزاديهاي جامعة مسلمان
در باب آزاديهاي اسلامي نيز, مسلمانان همين وضعيّت را داشتند يعني در هر شهر و يا كشور اسلامي كه وارد ميشدند در همة زمينهها به جز محرمات, كه تعداد آنها بسيار اندك بود, آزادي كامل داشتند. به طوري كه قرآن كريم نيز به اين مسئله اشاره نموده ميفرمايد: (الذين يتبعون الرسول النبّي الأمّى الذى يجدونه مكتوباً عندهم فى التوراية و الإنجيل يأمرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر, و يحل لهم الطيبات و يحرّم عليهم الخبائث و يضع عنهم اصرهم و الأغلال التى كانت عليهم)1و مراد از إصرا در آيه شريفه همان بار سنگيني است كه فرد به سبب عادات و آداب و رسومِ نادرستِ رايج در جامعه متحمل ميشود. همين طور كه مراد از أغلال همان قوانين دست و پاگيري است كه انسان را در بند كرده و او را از رهايي, آزادي و پيشرفت باز ميدارد.
آري, مسلمانان در زمينههايي همچون امتِ واحده, اخوّت ديني و آزاديهاي اسلامي, بر اساس دستورات اسلام عمل مينمودند؛ اما امروزه ميبينم به طور كامل بر خلاف گذشته عمل ميكنند. از اينرو به جاي اينكه امتي واحده باشند, ملتهايي از هم گسستهاند و به جاي اينكه همچون برادراني به همياري يكديگر بشتابند, چونان دشمنانِ خوني يكديگرند و قوانين خود نوشته, دست و پايشان را بسته و مانع آزاديشان شده و به دنبال آن كارها, دشوار و پيچيده گشته است و به اجازة دولت و پرداخت هزينه و ماليات و هزار و يك چيز ديگر از اين قبيل بستگي دارد. تا جائيكه بيشتر آزاديها مانند آزادي كار و سفر, آزادي انديشه و قلم, آزادي بيان و عقيده و ديگر آزاديهاي اسلامي از مسلمانان گرفته شده است.