ايستادگي و پايداري
اسلام مسلمانان را به استواريِ عقيده و ايستادگي در راه تبليغ و گسترش ايـن آيين دستور داده است, خداوند به ايـن مسئله در آيات: ) فاستقيموا اليه(1 و( لذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احداً إلا الله و كفي بالله حسيبا(1 و )انّ الذين قالوا ربّنا الله ثم استقاموُا فلا خوفٌ عليهم و لاهم يحزنون(2. تصريح كرده است.
از اين رو مسلمانان در راه عقيدة خويش انواع آزار و سختيها را بر خود هموار ميكردند و بر آن پايداري ميورزيدند و تا سرحدِّ مرگ در راه عقيده مبارزه ميكردند. چه آنجاييكه مشركان ميخواستند مانع از عقيده و دينشان گردند مانند ماجراي عمار و پدر و مادرش, ياسر و سميه و بلال, خبّاب, ذي البجادين و ديگران كه در تاريخ مذكور است؛ يا آنان كه مسلمانان منحرف, در صدد بازداشتن ايشان از ايمان و دوستيشان نسبت به اهل بيتِ پيامبر بودند چنانكه در ايستادگيِ مالك بن نويره, عبدالله بن مسعود, عمار بن ياسر, أبوذر و تبعيدهاي پي در پي او به شام و سپس ربذه و مرگِ وي و همسر و پسرش از گرسنگي در آنجا را, در تاريخ اسلام, شاهد هستيم. تحمل همة مشكلات, بيانگر ايمان قوي آنان, وثابت قدميشان بر ولايت اميرمؤمنان و تمسّك به مذهب حق, يعني مذهب اهل بيت پيامبر حكايت دارد.
1. پس مستقيماً به سوي او بشتابيد . سوره فصلت, آية 6 .
1. « همان كساني كه پيامهاي خدا را ابلاغ ميكنند و از او ميترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند. و خدا براي حسابرسي كفايت ميكند. سوره احزاب, آية 39.
2. محققاً كساني كه گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس ايستادگي كردند, بيمي بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد. سوره احقاف, آية 13.