|
|
 |
|
 |
|
مـن از همه خانواده هاى شهدا، خانواده هاى معلولين ، مفقودين ، اسرا، آنهايى كه رنج ديدنددر اين كشور، و در اين جنگ رنج ديدند و بحمدالله براى خدا ديدند و خدا اجر مى دهد، لكنمـا هم وظيفه داريم كه براى آنها دعا كنيم و به آنها هم تبريك بگوييم كه يك همچو جوانهـايـى دارنـد، يـك هـمـچـو دامـن هاى پاكى دارند كه اين جوان ها را تربيت كردند، يك همچوقـلوب قـوى اى دارنـد كـه جـوان هـايـشـان را مـى فـرسـتـنـد بـه جـنـگ و بـه جـايـى كـهاحـتـمـال ايـن معنا هست كه خداى نخواسته يك وقتى شهيد بشوند، ما از آنها تشكر مى كنيم .بـه آنـهـا دعا مى كنيم و از خدا مى خواهيم كه اينها را صبر عنايت كند و اجر عنايت كند و اينسـال را، نـوروز را بـر آنـها مبارك كند! و ما از خدا مى خواهيم كه قلوب ما را تغيير دهد، مابفهميم كه براى چى در اين دنيا آمديم و بايد چه بكنيم و چه جور برويم از اين دنيا. يكمـرگ حـيـوانـى نـبـاشـد، يـك نـحـوى نـباشد كه ما انبار كنيم معاصى را و در آن جا روسياهبـاشـيـم . خـداونـد تاءييد كند ما را و همه را تاءييد كند كه همه ما آدم بشويم . اسلام آمدهاسـت كـه آدم درسـت كـند، همه انبيا براى اين معنا آمدند كه اين انسان را به آن چيزى كه درباطن ذاتش هست و آن فطرت الهى است (كه توجه به خداست ، همه چيز مربوط به اوست)، مـا را يـك اندكى معرفت عنايت كند كه اين را بفهميم ، بفهميم كه خودمان چى هستيم و دنياچـى اسـت ، نـسبت به حق تعالى چه وضعى دارد، گفتنش آسان است كه همه فانى اند، همهچـه انـد، امـا يافتنش مشكل است ، كه ما بياييم اين مطلب را كه انبيا چه خواستند از ما و خودانبيا چه بودند، در عين حالى كه آن طور بودند، مع ذلك اظهار عجز مى كردند و حق هم هماناست ، براى اين كه عظمت حق فوق اين مسائل است . و من اميدوارم كه اين رزمندگان ما و / اين/ تمام اين قواى مسلحه با هم متحد بشوند، يـك جـهـت داشـته باشند !!! همان طورى كه هستند !!! و جبهه ها را محكم كنند و اين شرى كهبـراى مـسـلمان ها، براى ملت عراق پيش آمده و براى ملت ما، اين شر را رفعش كنند و همانطـورى كـه خـودشـان مى خواهند، خود رزمندگان ما مى خواهند بدون يك وقفه ، كار را انجامبـدهـنـد و انـشـاءالله پـيروزى را به دست بياورند. خداوندا! اينها را پيروز كن ! ما را درجهاد نفس پيروز كن ! همه را در جهاد نفس پيروز كن ! ما را به تكاليف خودمان آشنا كن ! مارا به وظايفى كه با اين ملت داريم آشنا كن ! خدمت ما را پيش خودت كه خدمت به اينها خدمتبـه تـواسـت ، ايـن را بـپـذيـر! ديـن و دنـيـاى مـا را حـفـظ كـن ! ايـنسـال را مـبـارك كـن بـر هـمـه قـشـرهـاى مـلت مـا. خـدايـا!دل هـاى ايـنـهـايـى كـه مـخـالف بـا ايـن جـمـهـورى هـسـتـنـد، ايـندل هـاى ايـنـهـا را برگردان . تو مقلب القلوب هستى ، اينها را برگردان كه آدم بشوند،تـوجـه داشته باشند اينهايى كه كنار نشستند و جوان ها اين طور پرپر مى شوند و آنهايـا شـادى مـى كـنـنـد يـا بـى تـفـاوت هـسـتـنـد، دل هـاى ايـنـهـا را بـرگـردان بـه يـكدل هـاى سـالمـى و ايـن حـجاب ها را از پيش چشم همه ما بردار و ما را موفق كن كه در تعقيبمسائل الهى كندى نكنيم ! قلب ما به نور معرفت تو روشن بشود، قلب همه ملت ما به نورمعرفت تو روشن بشود. خدايا! (اين الاشياء كماهى ). والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 4/1/65 بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمع رئيس مجلس شوراى اسلامى ، رئيس ديوان عالى كشور،نخستوزيـر، سـفـرا و كارداران كشورهاى خارجى مقيم جمهورى اسلامى ايران و جمعىاز شخصيتهاى روحانى ، كشورى و لشگرى به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت على(ع ) ما چطور مى توانيم ادعا كنيم كه شيعه اين بزرگوار هستيم بسم الله الرحمن الرحيم انـشـاءالله ايـن روز كـه بـزرگـتـريـن روزهاست در مذهب تشيع به همه مسلمان ها، به همهشيعيان جهان خصوصا به ملت بزرگوار ما مبارك باشد. من گاهى فكر مى كنم كه ما باچـه شباهتى مى توانيم دعوى كنيم كه شيعه آن بزرگوار هستيم . اگر متفكرين ، نويسندهكـسـانـى كـه اطـلاعـات زيـاد دارنـد، ابـعـاد معنوى و مادى و جهات ديگرش را ملاحظه كنند،بـررسـى كـنـنـد ابـعـادى كـه آن بـزرگـوار داشـتـه اسـت ازاوايـل سـنـيـن تـا وقـتى كه به شهادت رسيد و بررسى كنند كه ما چطور مى توانيم ادعاكنيم كه ما شيعه اين بزرگوار هستيم . بايد همه ما و همه كسانى كه دعوى تشيع مى كنند!!! الا مـعـدود قـليـلى كـه در صـدر اسـلام مـثل ائمه هدى بودند ما اظهار عجز كنيم كه نمىتـوانـيم . من نمى توانم كه در اين مجلس حتى يك بعد از ابعاد اين بزرگوار را ذكر كنملكـن بـراى ايـن كـه يـك راهـى باز بشود براى آن اشخاصى كه اطلاعاتشان زياد است ،مـعارفشان زياد است و جهات معنوياتشان زياد است ، راهى باز باشد كه آنها فكر كنند ودرسـت بـررسـى بـكـنـنـد، بـررسـى او را و بـررسـىحـال ماها را. در بعد معارف ، كسى كه ادعيه حضرت را ملاحظه كرده باشد و نهج البلاغهرا بـررسـى كـرده بـاشـد، مـى داند كه پايه اش روى چه پايه اى هست ، يعنى ، اين كهمـعـارف قـرآن را فـهـمـيـده اسـت ايـن بـزرگـوار اسـت و كسانى كه مورد تعليم او بودندمـثل ائمه هدى . دعوى معارف خيلى آسان است كه شعرى انسان بگويد، نثرى بگويد و ادعاكند كه ما داراى چه معارفى هستيم ، اين آسان است ، دعوا هم خيلى كرده اند. اما واقعيت مطلبچـطـورى است ؟ آنى كه به حسب واقع هست و ما بخواهيم وجدانا آن را بيابيم ، وقتى درستدر حـال خودمان دقت بكنيم ، نمى توانيم پيدا كنيم يك شباهتى ما بين خودمان و او. آن عشقىكـه مـولا بـه خـداى تـبـارك و تـعـالى داشـتـه اسـت كـه در دعـاىكـمـيـل / مـى فـرمـايـد / عـرض مـى كـنـد كـه مـن فـرضـا جـهـنـم را بـتـوانـمتـحـمل كنم ولى چطور فراق تو را تحمل كنم . اين را مى شود يك كسى شعر بگويد، يككـسـى نـثـر بگويد، يكى خطابه بخواند و بگويد چه ، اما واقعيت اين طور است ؟ ماها اينطور هستيم ؟ امثال ماها اين بودند كه / فراق / اصلش پيش شان فراق از حق تعالى مطرحبوده است ؟ فراق به قدرى كه / به آتش / به آتش جهنم ، آتش جهنم غير از اين آتش هاست ؛ آتش جهنم قلب هم مى سوزاند؛ يعنى قلب معنوى را مى سوزاند، علاوه بر اينكـه جـسـم را مـى سوزاند در قلب انسان هم هست ، وارد مى شود، قلب معنوى انسان را هم مىسـوزاند و ايشان مى گويند من فرضا او را تحمل كنم اما فراق تو را چه كنم . اين را هركس پيش وجدان خودش حساب بكند كه واقعا از فراق حق تعالى تا حالا يك لحظه شده استكه تاءثر پيدا كند كه من فراق دارم از حق تعالى ؟ اينها، ادعاها خيلى آسان است ، خيلى ازدراويـش ادعـا كـردنـد، خيلى از كسانى كه اهل معرفتند ادعا كردند، اما واقعيت را انسان وقتىحساب بكند، مساءله اين نيست . خدر طبيعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شايد باشد مگر خدا يك عنايتى بفرمايد يـكـى از چيزهاى عادى آنها در نهج البلاغه هست ، در روايات ديگر هم از ساير ائمه هست ،ايـن يك مقام عادى است ، نه يك مقام بالايى است كه مى فرمايد كه / عرض مى كند كه / ياحضرت امير مى فرمايد، ديگران هم همين طور كه عبادت سه جور است : يكى عبادت كسانىاسـت كـه مـثـل عـبـيـد مى ترسند و عبادت مى كنند، يكى عبادت كسانى است كه براى طمع وبـراى بـهـشـت و ايـن طـور چـيـزهـا عـبـادت مـى كـنـنـد، ايـن دو تـا عـبـادت يـكـى اشمـال اجـرا هـسـت يـكـى هـم مـال عبيد، اما عبادت سوم كه هست كه ما عبادتش را مى كنيم ، براىمـحـبـتـى اسـت كه به خدا داريم . شما حساب كنيد كه اگر براى ما وعده قطعى برسد كهجهنمى نيستيد شما و همه بهشتى هستيد، همه در بهشت جاودانيد و جهنم هم درهايش براى شمابـسته است ، آن وقت عبادت خدا را هم مى كرديد باز؟ يا بگويند براى محبت من عبادت كنيد،شـمـا در خـودتان مى ديديد اين را كه محبت خدا شما را وادار كند به عبادت ، نه خوف ، نهرجـاء، نـه جـهـات نفسانى . عرض كردم كه اين ادعاها را مى شود كرد كه من بگويم من هممـحـبـت دارم . امـا مـا مـحـبـتـى نـداريـم بـه خـدا/ مـا / هـر چـى هـسـت حـب نـفس است ، هر چى هستمـال خـودمـان اسـت ، تـا حالا يك قدم از نفس ، از مدارج نفسانى ما بيرون نرفتيم ، يعنى آنقـدم اولى هم كه اهل سير مى گويند كه يقظه است ، ما باز بيدار نشده ايم ، خدر طبيعت درمـا الان هـم هـست و تا آخر هم شايد باشد، مگر خدا يك عنايتى بفرمايد. حضرت على (ع )جامع الجهات بود در جـهت عبادت اين ، در جهت معارف او، كه اينها نمى توانيم حالا ما همه اش را ذكر كنيم ، درجـهـت زهـد آن تـرتـيـب ، آن تـرتـيـبـى كـه ، بـعـد از ايـنـى كـه هـمـهوسـايل برايش فراهم است باز از نان و نمك و يك چيز مختصر تجاوز نمى كند. در قضيهبيت المال آن طور است كه خوب ! ديديد، تاريخ را ديديد كه وقتى كه صحبت ديگرى مىشود چراغ را خاموش مى كند. اينها يك قصه هايى است كه ما مى شنويم ، يـك واقـعـيـت اسـت وليـكـن پـيش ما يك قصه است ، ما نيستيم اين طور. در مساءله جنگ ما بايدبـگـوييم اگر اين را بگوييم خيلى بعيد نگفتيم كه شمشير ايشان از آن وقتى كه وقت اينبـوده اسـت كـه ايـشـان جنگ بكند، تا آخر عمرشان در غلاف نرفته است . در تمام جنگ هاىرسـول خـدا الا نـادر ايـشـان بـوده اسـت و پـيـشـقـدم بـوده اسـت . بـعـد ازرسول خدا مشاور جنگى بوده است ولو اين كه مدت هاى طولانى اسلام محروم شد از ايشان .بـعـد از ايـن كـه مـردم بـه ايـشـان بـيعت كردند، باز هم تمام عمرش را به جنگ هاى داخلىگذراند. اين طور نبود كه حالايى كه من يك آدم عارفى هستم بروم كنار بنشينم براى اينكـه مـن عـارفم ، من يك آدم زاهدى هستم ، حالا كه زاهدم ديگر كار نداشته باشم به مصالحمـسـلمين ، بروم كنار بنشينم ، من يك آدم فقيهى هستم ، حالا كه فقيه هستم ديگر كار نداشتهبـاشـم كـه به مسلمان ها چه مى گذرد، من هم بروم كنار بنشينم . در عين حالى كه همه اينمـعانى در او بوده است ، توحيد در حد اعلا، معرفت در حد اعلا، فقه در حد اعلا، هر علمى درحد اعلا، در عين حال در جهاد هم در حد اعلا بوده ، ابعاد مختلفه اين است كه در آن بعد اين راوادار نمى كند كه از اين يكى صرفنظر بكند، جامع الجهات است . مساءله اسلام است ، مساءله مذهب نيست ، همه مذاهب الان در معرض خطرند مـا كـه مـى گـويـيـم كه ما شيعه حضرت امير سلام الله عليه هستيم و الان كشور شيعه درمـعـرض خـطـر است ، الان كشور شيعه در معرض خطر است ، اسلام در معرض خطر است ، مابـاز كـنـار بـنشينيم و بگوييم كه ما چكار به اين كارها داريم ، ما چه بكنيم ، متاثريم ازايـن كـه جـوان هاى ما چه مى شوند، ما هم متاثريم . حضرت امير هم متاءثر بوده از اين كهجـوان هـا چـه مـى شـدنـد، امـا مـى نـشـسـته خانه و بگويند من متاثرم ؟! يا مى رفتند جنگ وخودشان جنگ مى كردند و در عين حال هم براى آنهايى كه شهيد شده بودند متاءثر بودند؟مـا هـى كـنـار بـنشينيم و هى بگوييم كه ما مى خواهيم چه بكنيم ، چه ، ما چه ، فلان از اينحرف هايى كه خودشان مى زنند و از مصالح اسلام و مصالح مسلمين و از اين چيزى كه الانبـراى كـشور ما پيش آمده است ، براى اسلام پيش آمده . مساله ، مساءله تشيع نيست ، مساءلهاسـلام است ، مساءله مذهب نيست . همه مذاهب الان در معرض خطرند. الان كه قدرت هاى بزرگاحـسـاس ايـن مـعـنـا كـردنـد كـه اسـلام يـك هـمـچـو قـدرتـى دارد كـه مـى تـوانـد يـك جمعيتچـهـل و چـنـد ميليونى را در مقابل همه وادار كند و بايستد و بگويد نه اين و نه او، حالايىكـه فـهميدند اين قدرت ، قدرت اسلام است ، نه قدرت مليت ، قدرت اسلام است كه دنيا رادارد بـه خـطـر !!! بـه خـيـال آنـهـا بـه خـطـر مـى انـدازد، حـالا آنـهـا بـراىاصـل اسـلام دارنـد نـقـشـه مـى كـشـنـد، مـا حـالا بـنـشـيـنـيـم بـگـويـيـم كـه مـااهـل ولايـت هـستيم . اگر شما اهل ولايتيد، چرا الان كشور ولايت در معرض خطر است و نشستيد؟ايـن البـته يك عدد معدودى اند، قابل ذكر نيستند اينها. چرا ما غفلت داريم از اين معانى ؟ مااظهار مى كنيم ما شيعه اميرالمؤ منينيم . ما برويم ببينيم اميرالمؤ منين در مصالح اسلامى چهكـردنـد، بـراى مـصـالح اسـلام چـه كـردنـد، آن وقـتـى كـه زمـانرسـول الله بـود و بـسـيـارى از اشـخـاص آن وقـت بودند كه جنگ مى خواستند بشود نمىرفتند، اگر مـى رفـتـنـد كـنـاره گـيـرى مـى كردند، آن كسى كه از همه مقدم بود ايشان بودند. بعد ازرسول الله هم كه مدت هاى طولانى ملت ها محروم ماندند از قيادت ايشان ، ايشان باز كنارنـبـود، ايـشـان بـاز براى حفظ مصالح مسلمين همراه بود، صبر مى كرد ولى در آن وقت هيچاصـلا اظـهـار چـيـزى نـمـى كـرد، مـخـالفـت نـمـى كـرد. بـعـد از ايـن كـه آنـهـامتكفل امور بودند، ايشان اهل مشورت آنها بود، راهنمايى مى كرد، بچه هايش را مى فرستادبـه جـنـگ . حـالا مـا بـنـشـيـنـيـم بـگـويـيـم كـه مـا اهـل ولايـت هـسـتـيـم ! شـمـااهل ديانت هم نيستيد، اهل ولايت هستيد؟! آن وقتى كه با ايشان بيعت كردند، البته ايشان هم درعـيـن حـالى كه خودش را حق مى دانست مى گفت كه برويد يكى ديگر را، مى دانست اينها يكاشـخاصى نيستند كه اهل كار باشند ولى خوب ، فشار آوردند به ايشان ، با ايشان بيعتكردند. مسلمانى كه مى خواهد اسلام را از بين ببرد، از كافر هم بدتر است آن وقـت هـم سـه تا جنگى كه شد، سه تا جنگ با كسانى بود كه اظهار اسلام مى كردند،كـسـانـى بـودنـد كـه مى گفتند، فرياد مى زدند ما مسلمانيم ، جنگ هابا مسلمان ها بود. حالاشـمـا مـى گـويـيـد مسلمان با مسلمان مگر جنگ ! پس شما اعتراض به حضرت امير هم داريدبراى اين كه جنگ حضرت امير با سه تا جنگشان هر سه با مسلمان هابود. مسلمانى كه مىخـواهد اسلام را از بين ببرد از كافر هم بدتر است ، مسلمانى كه با اسم اسلام مى خواهدكـه حـيـثـيت اسلام را از بين ببرد، اين لازمتر است معارضه با او، تا با كسانى كه مسلماننـيـسـتـنـد. شـما نشستيد مى گوييد ما مسلمان با مسلمان ! اولا اين كه اين حزب بعث عقيده اشاصـل ايـن اسـت كـه قـضـيـه اسـلام تـو كـار نـيـسـت . آنـهـايـى هـم كـهدنـبـال او مى آيند بسيارى شان همين اند، يك عده اى هم كه فرضا آنها بيايند لكن مى آيندبراى اين كه كشور اسلامى را از بين ببرند و سيلى در صورت اسلام بزنند. امروز بههـمـه واجـب اسـت كه دفاع كنيم . هر كس مى تواند جبهه بايد برود، هر كه نمى تواند درپـشـت جـبـهـه كـمك بكند. آنهايى كه مى نشينند و هى صحبت مى كنند كه بياييد چه بكنيم ،بياييد چه بكنيم ، اينها از اسلام بى اطلاعند، نمى دانند قضيه اسلام چى هست . امروز دفاع است مساءله ، مساءله رفتن و جنگ كردن نيست مـطـالعـه كـنيد در حال ائمه مسلمين ، در حال خود پيغمبر. پيغمبر هم تمام عمرش صرف اينشـد ديـگـر، صرف مجاهده شد. آن وقت كه مكه بود آن جور مجاهدات مى كرد و آن جور خوندل مـى خورد، وقتى ، هم مدينه آمد جنگ ها، آن همه جنگ ، بگوييم همه جنگ ها دفاعى بوده ، وحـال آن كـه بـعـضـى اش كـه نـبـوده ، حالا همه دفاعى ، ما هم كه الان دفاع است ، ما اصلاجنگى نداريم ، ما با كى جنگ داريم ؟ ما الان داريم دفاع مى كنيم . (فاو) مركز اين بودكـه بـريـزنـد و از آن جـا بـه اسـلام صـدمـه بـزنـنـد، خـوب ! ايـنـها رفتند (فاو) راگرفتند، دفاع كردند. علاوه دفاع از ملت عراق ، دفاع از اسلام است ، دفاع از مسلمين است. ملت عراق با اين خبيث موافق نيستند، اين عده اى هستند با او چيز و قدرت هم دستشان است .آن وقـت آن اشـخـاص مـنـحـرف در خـارج آن طـور حـرف هـا مـى زنـنـد، درداخل هم پيدا مى شوند اشـخـاصـى كـه خـوب ، مـتـديـن انـد امـا بـاز تـوجـه نـدارنـد بـهمسائل . امروز همه ما مكلف هستيم ، جوان هاى ما بايد اين جبهه ها را پر كنند از انسان قوى /چـيـز / كـه بـحـمدالله هم الان پركردند، لكن بيشتر لازم است . آقا قضيه ، قضيه از بينرفـتـن اسـلام ، چـه تـشيع و چه تسنن ، همه ، از بين رفتنش و قضيه اين كه ما قيام كنيم ونـگـذاريـم بـشـود و بحمدالله تا حالا جوان ما اقدام كردند، قيام كردند و نخواهند گذاشتلكـن ايـن اسـباب اين نمى شود كه از ديگران تكليف سلب بشود كه نه ، ديگر لازم نيستكارى ما بكنيم . آن كسى كه اشكال به جنگ دارد، واجب است برايش كه برود جنگ ، اينهايىكـه اشـكـال مـى كـنند يكى شان حتى يك بچه شان نرفته است ، يك جوانشان نرفته استبـه جـبـهـه هـا، ديـگـران دارنـد از مـال و جان اينها دفاع مى كنند، اين جوان هاى ما دارند ازمـال و جـان هـمـه ايـن مـلت دفاع مى كنند، از مال و جان يك دسته كه نمى كنند دفاع ، دارنددفـاع از هـمـه حيثيت اين ملت مى كنند، از نواميس همه مى كنند. اگر خداى نخواسته اين حزببعث بيايد و غلبه خداى نخواسته بكند كه نخواهد كرد / بكند / به كى رحم مى كند؟ بهشـمـايـى كه آن وقت نشسته بوديد و مى گفتيد بياييد جنگ را برداريم و از بين ببريم وجـنـگ خـوب نيست و مردم با جنگ مخالفند؟ اين مردم از كجا آمدند كه با جنگ مخالفند، غير ازاين جوان هاى ما هستند؟ ملت ما اينها هستند، اين كاروان كربلا و آن پاسدارها و آن بسيجى هاو آن سـايـر قـشـرهـايـى كه ، قشرهاى محرومى كه الان دفاع از شما دارند مى كنند و شمانـشستيد آنها را تضعيف مى كنيد كه شايد موافق رضاى خدا نباشد! رضاى خدا موافق نيستبـا دفـاع ؟! امروز دفاع است مساله ، مساءله رفتن و جنگ كردن نيست . كسى نمى خواهد جنگبـكـند، اول هم نبوده و آن حرفى كه روز اول جمهورى اسلامى زده راجع به جنگ ، امروز همعين همان حرف است يك كلمه اين ور آن ور نيست ، آن اين است كه ما تا اين حزب عفلقى هست ماجـنـگ خـواهـيـم كـرد، مـا بـايد اين را، براى اين كه دفاع از اسلام اين است كه اين نقطه رابـرداريـم از بـيـن ، ايـن غـده سـرطـانـى كـنـده بـشـود و الامـحـال است كه اين كشور روى آرامش به خودش ببيند و نه كشور ما، نه عراق ، نه خليجىهـا. ايـن خـليجى ها توجه ندارند به اين كه اگر صدام غلبه پيدا كند، با آنها چه خواهدكرد؟ حالايى كه مثل موش دارد اين ور آن ور مى رود، به آنها تشر مى زند. بـحـمـدالله كـشور ما، جوان هاى ما، پيرمردهاى ما، زن ها، بزرگ ها، كوچك ها همه مهيا هستندبـه ايـن كـه جـنگ را تا پيروزى ادامه بدهند و ادامه خواهند داد و كسانى كه مخالف با اينمـسـائل هـسـتـنـد، خـوب ! بنشينند توى خانه شان هر چى مى خواهند بگويند، اما بدانند كهخـلاف رضـاى خـدا دارند مى گويند. اگر حرف هاى آنها تضعيف كند روحيه ده نفر جوان مارا، عاقبتشان به خير نخواهد شد. توجه كنند به حرف هايشان . خداوند انشاءالله اين عيدرا بر همه ما، بر همه شما، بر همه ملت ها، بر همه مسلمين مبارك كند و ما را از شيعيان اينمـولا قـرار بـدهـد. مـا را مـوفـق كـنـد كـه در يـك جـهـت از جـهـات ،لااقـل در يك جهت از جهات شبيه ايشان بشويم ولو يك شبيه بسيار ناقص . خداوند تاءييدكند همه شما را و اسلام را تقويت كند و همه مسلمان ها را به مقاصد اسلامى شان برساند. والسلام عليكم و رحمة الله تاريخ : 6/1/65 فرمان امام خمينى به حجت الاسلام كروبى بسم الله الرحمن الرحيم جـنـاب حـجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى ، دامت افاضاته ! ضمن تشكر از زحماتجـنـاب عـالى كه مسؤ وليت ارزشمند سرپرستى خانواده هاى معظم شهدا، مفقودين ، اسرا ومـعـلوليـن را بـه عـهـده گـرفـتـيـد، لازم مـى دانـم در امور فرهنگى فرزندان عزيزم ، اينيادگاران شهيدان و معلولين و مفقودين و اسرا، دقت بيشتر نموده و آنان را از كودكستان تادانـشـگـاه بـه بـهـتـريـن وجـه اداره نـمـايـيـد. از آن جـايـى كـه جـامـعـه اسـلامـى مـااسـتـقـلال و آزادى و جـمـهـورى اسـلامـى خـويـش را مـديـون ايـثـارهـاى غـيـرقابل ترسيم اين عزيزان مى داند، هر چه سريعتر با وزيران آموزش و پرورش و فرهنگو آموزش عالى طرحى را تنظيم نموده و به شوراى عالى انقلاب فرهنگى تقديم نماييد. اعـضـاى مـحـتـرم ايـن شـورا خـود تـوجه دارند كه بزرگترين و خداپسندانه ترين ارزشاسلامى ، خدمت به فرزندان اين عزيزان است . بنياد مستضعفين موظف است تمامى بودجه اينكـار عـظـيـم را بـر عـهـده گـيرد و در صورت كمبود، دولت و بنياد شهيد و بنياد پانزدهمخرداد اقدام كنند. اين جانب از حوزه هاى علميه تقاضا دارم تا در صورت درخواست ورود به آن حوزه ها، آنانرا يـارى و بـه طـور شـايـسـتـه تـعليم و تربيت نمايند. صدا و سيماى جمهورى اسلامىبـرنـامـه هـايـى را در جـهت رشد استعداد و خلاقيت اين فرزندان معظم تدوين نمايد. انشاءالله مردم شهيد پرورمان تا آن جايى كه مقدورشان است بدين كار الهى كمك نمايند. نـور چـشمان عزيزم توجه خواهند داشت ، اكنون كه رسالت بزرگ پدران بزرگوار خودرا به دوش مى كشند، در راه تهذيب و تحصيل خود با الهام از روح پرفتوح سربازان امامزمان ارواحنافداه تلاش وافر نمايند تا با كسب دانش و معنويت اسلامى ، امور جامعه خويش را به دست گيرند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 15/1/65 پيام امام خمينى خطاب به اعضاى سمينار لبيك يا امام بسم الله الرحمن الرحيم اعضاى محترم سمينار پشتيبانى جنگ ، ايدهم الله تعالى ! پيام شما در مورد استقبال كم نظير مردم سلحشور در پيوستن به صفوف رزمندگان اسلامو تـصـمـيـمـتـان در اسـتـفـاده بـيـشـتـر از ايـن امـكـانـات عـظـيـمواصـل گـرديـد. خـداوند متعال را سپاس مى گزاريم كه در آستانه سالروز بعثت حضرتخـاتـم الانـبـيـا صـلى الله عليه وآله وسلم بار ديگر ملت دلاور ايران صحنه حماسه هاىهـمـيـشـگـى حـضـور خـود را در دفاع از اسلام عزيز و كشور اسلامى ايران به نمايش مىگـذارنـد و بـا شـركـت بى سابقه خود در كاروان راهيان كربلا، جهانيان را به حيرت واداشـتـه و مـى رونـد تـا با همت والاى خود بقاياى ريشه هاى پوسيده حزب عفلقى عراق رابر كنند و مردم مظلوم عراق و ايران و منطقه را از يوغ اين بردگان شيطان رهايى بخشند.و با تشكر از اعضاى محترم اين سمينار كه انشاءالله با وحدت معنوى و ظاهرى خود، از ايننيروهاى الهى در جهت دفاع مقدس برنامه ريزى مى نمايند. مـلت عـزيـز ايـران و رزمـنـدگـان و مـسؤ ولين محترم جمهورى اسلامى مى دانند كه استكبارجـهـانى و اكثر كشورهاى منطقه ، به خوبى دريافته اند كه امروز نجات صدام از اين بنبـسـت و منجلابى كه خود آنان براى او به وجود آورده اند، امرى ناممكن است و على رغم آنهـمـه تـسـليـحـات مدرن و كمك هاى نظامى و اقتصادى و تبليغاتى ، هر روز كه از عمر اينشجره خبيثه مى گذرد، بى ثباتى آن آشكارتر مى گردد و شايد كم و بيش دريافته اندكـه مـقـاومـت بـيـش از اين در مقابل عواطف و احساسات پاك مردم ايران و حمايت از صدام ، نهتـنـهـا بـراى آنـان سـودى نـخـواهـد داشـت كـه زمـيـنـه هـاىتـزلزل و بـى ثـبـاتـى آنـان را در مـيـان مـلت هـاى خـود فـراهـم خـواهـد سـاخت . و نيز درطـول ايـن چند سال جنگ تحميلى ، براى آنان و حتى سازمان هايى كه تا ديروز به حمايتاز صـدام بـرخاسته بودند، به خوبى آشكار گرديده است كه تنها كسى كه در اين جنگعـامـل آن همه تجاوزها و شرارت ها، كشتارها و ناامن كردن درياها و حمله به هواپيماهاى غيرنـظـامـى و اسـتـفـاده از بـمـب هاى شيميايى و نقض حقوق و قوانين بين المللى است ، شخصصـدام و حـزب بـعـث عـراق اسـت ، و هـمـه آنـان مـى دانـنـد كـه اگـراسـرائيـل نـقـشه تسخير از نيل تا فرات را دنبال مى كند، صدام هم در تهاجم خود به اينكـشـور اسـلامـى ، نقشه سيادت خود بر اعراب و منطقه و ژاندارمرى خليج فارس را تعقيبمى نمود. هر چند كه بسيارى ، جراءت ابراز صريح اين واقعيت را ندارند. ما همه اين موفقيت ها را در صحنه هاى سياسى و نظامى ، رهين همت مردم و استقامت رزمندگانمـى دانـيـم و بـار ديـگـر بـه كـشورهاى منطقه اعلام مى كنيم كه جمهورى اسلامى على رغماقـتـدار روزافـزون خـود در صـحـنـه هاى سياسى و نظامى و على رغم پشتيبانى توده هاىميليونى مردم كه هر روز شاهد رژه با شكوه ده ها لشكر از نيروهاى آموزش ديده آن هستيم ،هـيـچ گـاه در صـدد تـوسـعـه و كـشـورگـشـايـى نـبـوده ايم و همواره در صدد آنيم كه باكـشـورهـاى اسـلامـى و مـنطقه ، در صلح و آرامش روابط دوستانه داشته باشيم و اعراب وكـشـورهـاى اسـلامى و خصوصا كشورهاى خليج فارس بايد بدانند كه هيچ گاه با وجودرژيـم فـاسـد و جـنـگ افـروزى چـون صـدام ، منطقه روى آرامش را نخواهد ديد و تا اين غدهچركين در كالبد كشور اسلامى عراق باقى است ، منطقه نيز در تب و تاب ناامنى و حوادثخواهد سوخت . نـكـتـه ديـگرى كه بايد به ملت عزيز و مسؤ ولين محترم و رزمندگان سلحشورمان تذكردهـم ايـن اسـت كـه ، بـا وجـود ايـن كـه در تـمـامـى جبهه هاى نبرد، پيروزى و برترى باشـمـاسـت و خـواب راحـت از چـشـم عفلقيان گرفته شده ، ولى اين پايان راه دفاع مقدس ازكـشـور اسـلامـى و دفـع تـجـاوز نـيـست . مسؤ ولين و فرماندهان ارتش و سپاه و بسيج بااستفاده از امكانات مادى و معنوى خود، با تزلزل سخت و عميق حاكم بر پيكر پوسيده عراق، در جـبـهـه هـاى جنگ خصوصا در نبرد قهرمانانه (فاو) به نبرد بى امان خود و مقاومتتـا سـقـوط صـدامـيـان ادامـه دهـنـد و بـا وحـدت و انـسـجـامكـامـل در صـفـوفـى به هم پيوسته ، امان را از آنان سلب نمايند، و خداى ناكرده غرور ازپـيـروزى هـا بـاعـث سـسـتـى در تـكـليـف يـا بـى دقـتـى در بـرنـامـه هـا نـگـردد. و مـن باكـمـال تـواضـع ، از ايـن مـدافـعـان پـيـروز مـى خـواهـم كـه هـيـچ گـاه از نـصـرت حـق وتوكل بر خداى بزرگ غافل نباشند، (و من نصر الا من عندالله العزيز الحكيم ). و ملتعـزيـز ايـران هـم كـه در تـمـامـى صـحـنـه هـا خود را ملزم به اداى تكليف الهى و دفاع ازدسـتـاوردهـاى آن مـى دانـنـد، بـايـد مـتـوجـه بـاشـند كه امروز پر كردن جبهه هاى نبرد ازنـيـروهـاى آمـوزش ديـده و آمادگى دفاع از اسلام و ايران ، براى همه قشرها از اهم واجباتالهـى است كه هيچ چيز ديگر مانع از انجام آن نمى شود، كه بحمدالله مردم به اين وظيفهشرعى و مقدس خود به خوبى عمل كرده و مى كنند و دنيا هم اكنون شاهد امواج خروشان اينانسان هاى متعهد و آگاه از روحانى گرفته تا دانشگاهيان و دانش آموزان ، و از كارگران وكشاورزان گرفته تا بازاريان و كارمندان ، همه و همه مى باشد. ايـن جـانـب از مـسـؤ وليـن امـر خصوصا اعضاى محترم اين سمينار كه بر آن شده اند تا بابرنامه ريزى كامل از اين امكانات عظيم مردمى بهره بردارى كنند، تشكر مى كنم و از ملتعـزيـز مـى خواهم كه جبهه ها و پشت جبهه ها را گرم نگه دارند تا با لطف و عنايت خداوندمـتـعـال و دعـاى خـيـر حـضـرت ولى امر ارواحنا فداه شاهد موفقيت بيشتر در انجام فريضهدفاع الهى باشيم . خـداونـدا! مـلت عـزيـز مـا را بـه شـرف اسـتـقـامـت ، پـيـروزى ظـاهـر و بـاطـننايل فرما! و به ارتشيان ، سپاهيان ، بسيجيان و راهيان كربلا و جهادگران و امدادگرانايـن رزمـندگان خالص و عارف ما در مصاف با دشمنان خود موفقيت و نصرت كرامت ، و بهآنان عزمى راسخ و قامتى استوار عنايت فرما! و به خانواده هاى عزيز شهدا و جـانـبـازان و اسـرا و مـفـقـوديـن ، صـبـر و اجر لطف فرما! اسرا و مفقودين را به اوطان خودبازگردان ! و به جانبازان انقلاب ، شفا عنايت كن ! و شهداى گرانقدر ما را با اجر وافرخـود در كـنـار شـهداى صدر اسلام محشور فرما! و سلام و صلوات خود را بر صاحب امر ووارث ارض ، حضرت بقية الاعظم روحى فداه نثار فرما! والسلام على عبادالله الصالحين روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 31/1/65 پـــاســـخ امـــام خـــمـــيـــنــى به نامه آقاى حسن روحانى در مورد تشويق رزمندگان درعملياتوالفجر 8 بسمه تعالى با تشكر از ايثار و فداكارى هاى اين عزيزان شجاع و تاءييد و تصويب جناب آقاى رئيسجمهور، موافقت مى شود. روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 8/2/65 پـاسـخ امـام خـمـيـنـى در پـاسـخ بـه پـيـام فـرزنـدان شهدا، اسرا، مفقودين و جانبازان بسم الله الرحمن الرحيم نور چشمان عزيزم ! فرزندان محترم شهدا، جانبازان ، اسرا و مفقودين اعزهم الله تعالى پـيام شما را شنيدم . من به شما سلام و درود مى فرستم و به وجود شما مباهات و افتخارمى كنم ، و چه افتخارى بالاتر از اين كه ما در تداوم انقلابمان ، ذخيره هاى عظيمى همچونشما عزيزان را داريم كه حضورمان در جامعه و در تمامى صحنه هاى اسلامى و انقلابى ومـردمـى يـادآور رشـادت هـا و فـداكارى ها و اخلاص رادمردانى است كه به بركت خون هاىپاك آنان ، انقلاب و جمهورى اسلامى ايران بارور گرديد و با شهادت و ايثار و جانبازىو اسـارت آنـان از پـانـزدهـم خرداد تاكنون ، بر تارك نهضتمان نام مجد و آزادى و شرفپايدار ماند. شما، گواهان صادق و يادگاران عزم ها و اراده هاى استوار و آهنين ، نمونه ترين بندگانمـخـلص حـقيد كه مراتب انقياد و تعبد خويش را به پيشگاه اقدس حق تعالى با نثار خون وجـان بـه اثـبـات رسـانـيـدنـد و در ميدان جهاد اكبر با نفس و جهاد اصغر با خصم ، واقعيتپـيـروزى خـون بر شمشير و غلبه اراده انسان را بر شيطان مجسم كردند و سرمايه جانخويشتن را به بهاى اندك نفروختند و ملعبه زخارف زودگذر دنيا و متعلقات آن نشدند و باهمتى بلند به سودا و معامله اى برخاستند كه خدا مشترى جان آنان شد و اجر و مزدشان رابى دريغ و در نزد خود قرار داد و حياتشان را جاودانه ساخت كه اين ، منتها آرزوى عاشقانو مـشـتاقان و غايت عمل و آمال عارفان است كه (ياليتنا كنا معهم ). و گوارا باد بر اينشهيدان ! لذت انس و همجوارى شان با انبياى عظام و اولياى كرام و شهداى صدر اسلام وگـواراتـر بـر آنـان باد! نعمت رضايت حق كه رضوان من الله اكبر. و اينك ما و شما ماندهايم كه وارث آن رسالتيم و حامل آن امانت . عزيزانم ! من شما را دوست داشته و چون فرزندان خود مى دانم و هميشه شما را دعا مى كنمو با نصيحتى مشفقانه و پدرانه از شما فرزندان خوب و باوفاى خودم مى خواهم كه بارامـانـت پـدرانـتان را كه ميراث عزت و راه و رسم زندگى آنان بوده است ، به خوبى بردوش كـشـيـد و تـقـوا و پـاكـى و پـاكـدامـنـى را پـيـشـه كـنـيد و نظم در زندگى و تمامىمـراحـل آن حـكـمـفـرمـا سـازيـد و بـا جـديـت بـه تـحـصيل علوم و كسب معارف و بهره ورى ازاسـتعدادهاى الهى خود بپردازيد و هيچ گاه سلاح مبارزه با ظلم و استكبار و استضعاف برزمين نگذاريد و دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خدا را شعار خود سازيد و خود از مردم پابرهنه و مستضعف و بى پناهى كه تمامى عزت ما رهين منت و خدمت آنان است وشـهـيدان و جانبازان و اسرا و مفقودين نيز از همين قشرند !!!، دور نسازيد. و مؤ كدا از شمافرزندان شهدا مى خواهم كه با مادران داغديده خود به عطوفت و مهربانى رفتار كنيد كه(الجنت تحت اقدام الامهاتكم ). و آخـريـن سـخـنـم در اين جا با شما اين كه ، به جمهورى اسلامى كه ثمره خون پدرانتاناسـت ، تـا پـاى جـان وفـادار بمانيد و با آمادگى خود و صدور انقلاب و ابلاغ پيام خونشهيدان ، زمينه را براى قيام منجى عالم و خاتم الاوصياء ومتع الاولياء، حضرت بقية اللهروحى فدا، فراهم سازيد. و بـه مـسـؤ وليـن مـحـتـرم جـمـهورى اسلامى ايران براى چندمين بار سفارش مى كنم و ايننـصـيحت و سفارش هميشگى است كه قدر اين نعمت هاى بزرگ الهى را بدانند و در شرايطكـنـونـى و آينده هاى دور، اولويت را به اين عزيزان و كسانى بدهند كه در راه اسلام خونداده انـد و مـبـارزه كـرده انـد و بـه شدت از بهانه جويى و سنگ اندازى و مانع تراشى وكاغذبازى كه مانع رشد آنان و ملت دلاور ايران است خوددارى ورزند. خداوند به همه ما توفيق خدمت و اخلاص عنايت فرمايد و اين گوهرهاى گرانبها را از كيد ووسوسه هاى شيطان محافظت كند.(ان ربى قريب مجيب ). والسلام عليكم و رحمة الله روح الله الموسوى الخمينى
|
|
|
|
 |
|
 |
|