بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 19, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

صدام پا بر روى اسلام گذاشته و ما دفاع از اسلام مى كنيم
عـراقـى كـه بيند كه عايله يك انسان بزرگ را، يك روحانى بزرگ را آن طور مى كشند وهـر روز دارنـد مـردم شـريـف عراق را آن طور مى كشند، اين عراق فريادش به يا للمسلمينبـلند نيست ؟ شما مسلمان ها نبايد از اين مردم بى دفاع ، دفاع بكنيد؟ شما اسلام شناساننـبـايـد از دفاع از حق مسلمين بكنيد؟ ديوار دور اسلام مى كشيد؟ ما در اقصى بلاد دنيا اگريـك كـسـى بـهمان بگويد كه يا للمسلمين ، ما مؤ ظفيم كه به درد آنها برسيم ، هر قدرىتوانيم . ما نمى گوييم كه ما مى توانيم همه جا چه بكنيم ، ما آن قدرى كه توانيم دفاعاز حق مسلمين مى كنيم . مسلمين معنايش نيست ايرانى ، مسلمين . كسى كه يك مسلمى فرياد زد كهبه داد ما برسيد و نرود سراغش ، فكر او نباشد، اين مسلم نيست ، اين انحراف است ، ملتفتنـيـسـتـيد شماها، اين انحراف است از اسلام ، اين بى توجهى است به مقاصد اسلام . اسلامبـراى ايـران نـيـامـده ، اسـلام بـراى عـالم آمده . بعثت ، براى همه است و همه بايد تابعباشند.
و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى ما را بيدار كند و افراد ملت ما را بيدار كند. آنهايىكـه در خـواب هـسـتـنـد، آنـهايى كه باز هم خواب مى بينند، آنهايى كه خواب آمريكا را مىبينند خدا بيدارشان كند، توجه بهشان بدهد كه يك ملت ضعيف را، يك ملتى كه حالا خواهدبيرون بيايد از اين ضعف ، حالا مى خواهد قدرت خودش را به عالم نشان بدهد كه ما زيربار نمى رويم ، همين قدر، ما نمى خواهيم كه برويم جايى را بگيريم ، ما زير بار نمىرويم . ما دفاع از اسلام مى كنيم . صدام پا روى اسلام گذاشته ، ما از او دفاع مى خواهيمبـكـنـيـم ، دفـاع از اسـلام مـى خـواهـيـم بـكـنـيـم ! صـدام يـك حـكـم از احـكـام اسـلام راقـبـول ندارد، يك حكم از احكام اسلام را قبول ندارد. ما دفاع مى خواهيم بكنيم از اين . صدامدارد ظـلم مـى كـنـد به ملت خودش ، به ملتى كه مسلمان هستند و از ما مى خواهند كه ما هم ازآنـهـا دفـاع بـكـنـيـم ، دفـاع خـواهـيـم بـكـنـيـم از آنـهـا. مـا هـجـمـه نـداريـم ، مـا الان هـم درحـال دفـاع هـسـتـيـم . شـمـا مى گوييد كه ما با يك كسى كه خرد كرده است مسلمين را و بهاسـلام هـيچ اعتقاد ندارد و هر روز زورش برسد اسلام را زيرپا مى مالد و منهدم مى كند، مابـا او بنشينيم و دست دوستى بدهيم و بعد هم بگوييم كه سلمكم الله ! اين چه منطقى است؟ منطق اسلام اين است ؟! شما اسلام شناس ها اين را منطق اسلام مى دانيد؟! خداوند اصلاحتانكند انشاءالله .
مـن امـيدوارم كه ملت ما توجه پيدا بكند كه امروز شياطين با صورت هاى مختلف از خارج وداخـل ، بـا صـورت هاى مختلف افتاده اند براى تضعيف روحيه شما. و خدا با شماست ، خداقدرت دارد كه همه چيز را اصلاح كند و درست كند و او با شماست . و ما پافشارى تا آخرداريـم و جـوان هـاى مـا و ارتـش ما و سپاه و بسيج ما و همه و همه ايران به استثناى يك عدهمـعـدودى كـه خـداوند اصلاحشان كند همه در اين متفقند كه بايد ما در صحنه باشيم ، دفاعكـنيم از حقوق مسلمين . خداوند همه شما را انشاء الله از فيض اين روز مبارك بهره مند كند وهمه ما را تابع اين وجود مقدس كند.
والسلام عليكم
تاريخ : 1/2/64
متن سؤ ال امام جمعه خمين
بسمه تعالى
محضر مكرم حضرت آيت الله العظمى ، رهبر كبير انقلاب اسلامى ،: حضرت امام خمينى مدظلهالعالى .
پـپـس از سـلام ، زمـيـن هـايـى كـه در خـمين متعالق به حضرت عالى مى باشد، خانه در اوساخته نشده ، چنانچه رهنمود و دستورى هست بيان فرماييد.
الاحقر جلالى خمينى
پاسخ امام خمينى به سؤ ال امام جمعه خمين در مورد زمين هاى متعلق به ايشان
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى جلالى دامت افاضاته
جـنـاب عـالى وكـيـل هـسـتـيـد زمـيـن هـاى مـتـعـلق بـه ايـنـجـانـب را هـر چـنـدنـاقـابـل اسـت هـر طـور صـلاح مـى دانـيـد تـقسيم كنيد بين فقرا و تمليك آنان نماييد، چهساختمان شده باشد يا نشده باشد.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 4/2/64
بيانات امام خمينى به مناسبت تولد حضرت حسين بن على (ع ) و روز پاسدار
انبيا و اوليا از اول تاريخ تا آخر همه پاسدار اسلام بودند
بسم الله الرحمن الرحيم
اميدوارم كه اين عيد بزرگ به همه ى شما و به همه ى ملت و به همه ى مسلمين و مستضعفانجـهـان مـبـارك بـاشـد. خـداونـد ايـن مـولود شـريـف را كـه مـنـشـاء هـمـه ى خـيـرات درطول تاريخ است ، از ما راضى كند. البته من مختصرى با آقايان صحبت دارم و او اين استكـه انـبـيـا از اول تـا بـه آخـر و اوليـا و اوصـيـا ازاول تـاريخ تا آخر، اينها همه پاسدار اسلام بودند و پاسدار دين حق . در همه ى دوره ها،ديـن حـق هـمـان اسـلام و تـسليم در بارگاه حق تعالى است . آنها نه اين كه فقط تبليغاتلفـظـى كـردنـد بـراى پـاسـدارى ، بـلكـه مـهـم ، تـبليغات عملى آنها بوده است ، يعنىاعـمـال آنـهـا در طـول تـاريخ سرمشق ما و همه ى اهل تاريخ تا ابد بايد باشد. وقتى كهسـيـره انـبـيـا را مـلاحـظه مى كنيم ، مى بينيم كه در راه اين پاسدارى همه چيز را دادند. درطول تاريخ ، زحمت ها را متحمل شده اند و اگر چنانچه در يك وقتى همان وضعى كه براىحـضـرت سيدالشهدا پيش مى آمد، براى هريك از اولياى خدا پيش مى آمد، همين فداكارى رامـى كـردنـد، مـنتها دوره مختلف بود و وضعيت ها مختلف . مقصد، حفظ اسلام و حفظ احكام خدا ونـشـر مـعـرفت و توحيد و به عبارت ديگر آدم سازى ، اصلا انبيا براى آدم ساختن آمده اند.انبيا آمده اند كه آدمى كه شيطان قسم خورده است كه او را اغوا كند، اينها از كيد اين شيطاناو را نـجـات بـدهـنـد و بـه صراط مستقيم انسانيت او را دعوت كنند و خودشان هم عملا نشانبـدهـند كه راه چى هست ، چطور بايد در مقابل شيطان ها ايستاد، چه شيطان هاى انسى و چهشـيـطـان هـاى غـيـرانـسـى . بـا ريـاضـات در مـقـابـل شـيـطـان هـاى غـيـرانـسـى و بـااعـمـال صـالحـه و جـديـت در راه پـيـشـبـرد مـقـاصـد درمقابل انسان هاى شيطانى .
همه ء ستمديده هاى تاريخ بايد قد علم كنند و جلوى اين شياطين بايستند
و مـن گـمـان نـمـى كـنم كه دنيا تاكنون به مثل اين دوره اى كه ما در آن زندگى مى كنيم ،شـيـطـان داشـتـه اسـت بـوده اسـت البـتـه شـيـطـان در هـمه وقت ، شيطان هاى انسى در همهطـول تـاريـخ بـوده اسـت ، امـا هـر چـه دنـيـا پـيشرفت كرده است ، شيطان ها هم در كارهاىشـيـطـانـى شـان پـيشرفت كرده اند. امروز كه به اصطلاح عصر تمدن و ترقى و عصرپيشرفت است ، عصر شيطان هاست . شما در سرتاسر دنيا اگر چنانچه ملاحظه كنيد، دنيادر دست شياطين است ، استثنايش بسيار كم است . همه جا را اينها با آن حيله هاى
شيطانى و با آن ابزار شيطانى كه دارند، همه جا را قبضه كرده اند و در مقام پيشرفت همهـسـتـنـد و هـر روز يـك تـوطـئه هـايـى انـجـام مـى دهـنـد. درمقابل يك همچو توطئه عظيم و يك همچو شيطان هاى تعليم ديده و شيطان هاى عصر تمدن ،بـايـد انـسـان هـا قـيـام كنند، بايد انسان ما همان طورى كه انبياى اعظام و اولياى خدا قيامكـردنـد و جـانـفشانى كردند، بايد در اين عصر هم همه ء شما، همه ء ما، همه ء روحانيون ،هـمـه ء ملت ها، همه ء ستمديده تاريخ بايد قد علم كنند و جلوى اين شياطين بايستند. اگرسـسـتـى بـشـود، شـيـاطـيـن هـمه عالم را مى بلعند. آنها با اسم صلح دوستى ، جنگ افروزاول جـهـانـنـد، آنـهـا بـا اسـم حـقـوق بـشـر، بـالاتـريـن كـسـانـى هستند كه حقوق بشر راپـايـمـال مـى كـنند آنها در عين ادعاى خيرخواهى ، آنچه را براى ديگران مى خواهند جز شرنـيـسـت ، بـراى خـودشـان هـر چـه هـسـت خـواهـنـد و ديـگـران راپايمال مى كنند.
شما قدر اين را بدانيد كه با قدرت خدا داريد سير مى كنيد
در يـك هـمـچو عصرى كه دنيا پر است از اشرار و دنيا پر است از ستمكاران ، در ايران يكهـمـچـو تـحـولى پيدا شد به عنايت خداى تبارك و تعالى . يك همچو عنايتى از جانب خداىتـبـارك و تـعـالى شـد كـه ايـن ملت را متحولش كرد از آن وضعى كه سابق داشت به اينوضـعـى كـه حـالا دارد. شـمـا بـدانـيد! هرچه تبليغات دنيا و شياطين دنيا بر ضد شما مىگـويـنـد، دليـل بـر قدرت شماست . اگر شما يك ملت قدرتمند نبوديد به تبع اسلام وبـه تـبع پاسداران حقيقى اسلام ، اينها با شما كار نداشتند. اين همه تبليغاتى كه شماالان در دنـيـا مـى بينيد كه هر وقت يك راديوى خارجى را باز بكنيد مى بينيد كه راجع بهايـران يـك تـبليغ سويى دارد ولو با صورت هاى مختلف اين براى اين است كه فهميدندايـن جـا قـدرت است ، احساس خطر كردند از شما جوان ها، احساس خطر كردند از شما قواىمـسـلحـه . ايـن احـسـاس ‍ خـطـر اسـت كـه راه افـتـادنـد ايـن ور، آن ور هـمـه جـادنـبال اينند كه يك فكرى بكنند كه اين را خاموشش كنند. اين آتشى كه به نظر آنها آتشاسـت و رحـمـت اسـت و آنها به نظرشان آتش است ، اين آتش را مى خواهند خاموش كنند با هرحيله . شما مى بينيد كه امروز از كشورهاى مختلف قريب چهارصد يا از سيصد تا چهارصدآخـوند جمع شده است در بغداد، اينها همه براى اين است كه اينها جمع شدند براى اين كهايـن آخـونـدهـا چـون جـيره خوار مستكبرين هستند نبادا اين استكبار بشكند و آنها به تبع آنهابـشـكنند. اين همه تبليغاتى كه بر ضد شما جوان هامى شود، بر ضد اسلام حقيقتا شود،اينها همه براى اين است كه احساس يك قدرت كردند اين جا و اين قدرت از من و شما نيست .اين را بايد ما احساس كنيم ، اين قدرت از منشاء قدرت است ، آن قدرتى هم كه انبيا داشتند،از انبيا نبود. بشر از اول تا آخرش هيچ است ، آنچه هست قدرت خداست ، هر حركتى كه شمامى كنيد با قدرت خدا مى كنيد، هر تفنگى كه مى اندازيد با قدرت خداست ، دست شما بهقـدرت خـداسـت كـه بـه مـاشـه مى رود و فكر شما با قدرت خداست كه مى رود و كارها راانـجـام مـى دهـد و كـارهـاى نـظـامـى و غـيـرنـظـامـى را قـدرتمـال اوسـت و هـمـه بـايـد از او بـاشـيـم ، انـالله ، هـمـه چـيـز از او، الحـمـدالله ، هر حمدىمال اوست . شما يا ما خيال مى كنيم كه الان ايران يك قدرتى دارد، لكن اين قدرت خداست دراين جا ظاهر
شـده اسـت . شـمـا قـدر ايـن را بدانيد كه بفهميد كه با قدرت خدا داريد سير مى كنيد، باقـدرت خدا و به تبع خاصان خدا كه در راسش ‍ انبيا هستند، با اين مرام سير مى كنيد و باايـده تـحـكـيـم احـكـام اسلام و رفع ظلم از مظلومين ، شما با همين وضع ، با همين ايده حركتكـرديـد، آن وقتى كه هيچ نداشتيد، آن وقتى كه همه قوا دست رژيم بود، آن وقتى كه همهقـدرت هـامـى خـواستند او را نگهش دارند، شما جوان ها ريختيد در خيابان ها و كارى كرديدكـه نـتـوانـسـت حـتـى قـدرت آمـريـكـا ايـن رژيـم را نـگـه دارد. بـا هـمـه ء قـوادنبال اين بودند كه نگهش دارند، به همه ء حيله متشبث شدند براى نگهدارى او، لكن قدرتشـمـا نـگـذاشـت ايـن كـار بـشـود و ايـن قـدرت بـراى ايـن اسـت كـه ازاول شـمـا دنـبـال ايـن نـبـوديـد كـه مـن ، دنـبـال ايـن بـوديـد كـه اسـلام ،دنبال اين بوديد كه كشور اسلامى .
اين ملت اگر با هم شد، هيچ قدرتى نمى تواند او را بشكند
اگـر بـنـا باشد كه يك وقت خداى نخواسته ارتش بگويد من ، سپاه هم بگويد من ، بسيجهـم بـگـويد من ، آن روز است كه فاتحه ء همه تان خوانده شده است . آن روز است كه شمادست از خداى نخواسته ، دست از اين انسجامتان كه همه يكى هستيد، يد واحد هستيد براى حفظكـشـورتـان و حـفظ اسلام ، تا آن وقت كه يك هستيد، اين يك را كسى نمى تواند بشكند. آنوقتى كه متفرق شديد، صدها ميليون آدمى كه هر كدام عليحده فكر مى كنند، هر كدام براىخـودشـان مـى خـواهند يك كارى بكنند، اينها به يك شاهى نمى ارزند. وقتى يك عده ء كمىباشند كه اينها با هم باشند و براى خودشان نه ، براى مقصدشان ، براى كشورشان ،بـراى اسـلامـشـان ، اگـر بـنا شد همه ولو جمعيت كم به اين مقصد حركت كردند، اينها بهمـقـصـد رسـنـد، جـمـعـيـت ايـران نـسـبـت بـه دنـيـا چـيـزى نـيـسـت(چـهـل و پـنـج مـيـليـون ، چـهـل مـيـليـون يـك هـمـچـو چـيـزى اسـت ) درمـقـابل جمعيت هاى دنيا كه چين اش يك ميليارد جمعيت دارد، هندوستانش هفتصد ميليون جمعيت دارديـا بـيـشـتـر، مـا چيزى نيستيم ، اما، براى اين كه شما از من دست برداشتيد و مى گوييد مابـراى خـدا، شـمـا نمى گوييد كه ارتش ‍ بايد نشان بگيرد، نمى گوييد كه بايد سپاهنـشـان بـگـيـرد، نـمـى گـويـيد بايد بسيج يا كميته يا شهربانى يا شهردارى از اينهابـگـيـرد، شما مى گوييد كه ما نشان از خدا مى خواهيم و ما همه يك هستيم . اگر اين معنا دربين شما حفظ شد، شما تا آخر محفوظيد، هيچ كس ‍ نمى تواند به شما صدمه وارد كند. اينقـدرت هـاى بـزرگ هم اين معنا را مى دانند كه الان ايران وضعش طورى است كه نمى شودآنـهـا بـه هـيـچ وسيله اى او را شكست بدهند، نه به وسيله ء كودتا، نه به وسيله چيزهاىديگر، نه به وسيله ء حمله ء نظامى . آنها از اين راه پيش ‍ آمدند كه رخنه كنند در بين شماو شـمـا را از هـم جـدا كـنند ولو اين كه طولانى باشد، مدتش طولانى باشد. آنها سرشانصـبـر اسـت و صـبـر زيـاد دارنـد و از حـالا يـك بـذرى مـى كـارنـد، پـنـجـاهسـال ديـگر بردارند. شما از حالا اگر يك وقت متوجه شديد كه يك بذرى اينها كشتند كهولو در پـنـجـاه سال ديگر مى خواهند از آن استفاده كنند، بايد اين را، اين بذر را فاسدشكـنـيـد و زيـر پـا بـماليدش . اگر شما ديديد كه يك وقت زمزمه ء اين معنا پيدا شد كه :ارتش بايد ارتشى اش را حفظ كند، آن هم بگويد سپاه بايد سپاهى اش را حفظ كند، آن همبـايـد بـگويد چه ، اگر بخواهيد جدا از هم باشيد، دو فكر، دو مقصد، اگر يك وقت خداىنـخـواسـتـه زمـزمـه ء ايـن پـيـدا شـد در بـيـن شـمـا، ازاول خـفـه كـنيد اين را، نگذاريد. شماهايى كه سران سپاه هستيد توجه به اين معنا بكنيد وآنـهايى كه سران ارتش هستند و همين طور ساير جاها، اين معنا را بايد نصب العين خودتانقـرار بـدهـيـد كـه مـا تـا بـا هـم هـسـتـيم ، مسلمين تا يد واحده هستند و همين مسلمين كم جمعيت وپـشـتـوانه ء بزرگ الهى ، اينها اگر با هم شدند، اين ملت اگر با هم شد، هيچ قدرتىنـمـى تـوانـد او را بـشـكـنـد. هـمـه فـكـر ايـن مـعـنـا بـاشـيـد،دنبال اين باشيد كه دايما درصدد اين باشيد كه اخوت خودتان را حفظ كنيد، بين خودتاناخوت ايجاد كنيد، روحانيون در فكر اين باشند كه همه با هم اخوت داشته باشند و ملت راداشته باشند و حفظ كنند. ملت هم بايد فكر اين معنا باشند كه همه با هم با روحانيون وغير آن ، همه با هم باشند. مادامى كه اين وضع از براى شما باشد، شما پيروزيد. اگريـك روزى خـداى نـخـواسـتـه اين رمز پيروزى را از شما گرفتند، ديگر براى شما چيزىبـاقـى نـمـى مـانـد. مـحـتـاج بـه ايـن كـه خـيـلى قـدرتاعـمال بشود ندارد، يك كودتاى كوچكى از يك منافقى ، از يك چيزى ، كار را تمام مى كند.بـايـد شما در فكر اين باشيد كه اسلام را شما در دنيا نيرومند كرديد و اين همه صدايىكـه در دنـيـا حالا بلند شده است دنبال اين كه ما اسلام را مى خواهيم ، اين يك اشعه اى استكـه از ايـران بـه آن جا افتاده است ، سابقا يك همچو حرف هايى نبود. از اين جا اين شعاعدر هـمه جا افتاده است و اين شعاع كار خودش را در همه جا خواهد كرد. شما اين مبداء را نگهداريد، اين مركز را حفظ كنيد و خودتان را حفظ كنيد و اين شياطينى كه از جن و انس بر همهء مـا مى خواهند سلطه پيدا كنند، دست رد بهشان بزنيد تا خداى تبارك و تعالى عناياتشرا بـر شـمـا دو چـنـدان كـنـد بلكه صدچندان كند و شما پيروز باشيد و مظلومين را هم بهپيروزى برسانيد.
مـن از هـمـه شـما جوان عزيزم و از همه كسانى كه در راه اسلام دارند فداكارى مى كنند، درراه اسلام دارند جانبازى مى كنند، همه چيز خودشان را گذاشتند براى اسلام ، من تشكر مىكنم و تشكر من چيزى نيست ، خداى تبارك و تعالى تشكركند.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 16/2/64
بـيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم ، تهران ، آذربايجان شرقىو غربى ، خراسان و روحانيون تركمن صحرا و سيستان و بلوچستان نيمه شعبان )
كـار انـبـيـا هـم مـورد قـبـول هـمـه نـبـوده ، لكـن انـبـيـا بـه وظـايـفـشـانعمل كردند
بسم الله الرحمن الرحيم
تـبـريـك ايـن عيد بزرگ و اين روز عزيز را به خدمت همه ء آقايان ، به همه ى ملت و ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان عرض مى كنم . و من اميدوارم كه انشاء الله برسد روزى كهآن وعده ء مسلم خدا تحقق پيدا كند و مستضعفان مالك ارض بشوند. اين مطلب وعده ء خداست وتـخـلف نـدارد، مـنـتـها آيا ما درك كنيم يا نكنيم ، آن به دست خداست . ممكن است در يك برههكـمـى وسـايـل فـراهـم بـشـود و چـشـم مـا روشـن بـشـود بـهجـمـال ايـشـان . ايـن چـيزى كه ما در اين وقت ، در اين عصر وظيفه داريم ، اين مهم است . همهانـتـظـار داريم وجود مبارك ايشان را، لكن با انتظار تنها نمى شود، بلكه با وضعى كهبسيارى دارند، انتظار نيست . ما بايد ملاحظه وظيفه ء فعلى شرعى الهى خودمان را بكنيمو بـاكـى از هـيـچ امـرى از امـور نـداشـتـه بـاشيم . كسى كه براى رضاى خدا انشاء اللهمـشـغـول انـجـام وظـيـفـه اسـت ، تـوقـع ايـن را نـداشـتـه بـاشـد كـه مـوردقـبـول هـمـه اسـت ، هـيـچ امـرى مـورد قـبـول هـمـه نـيـسـت . كـار انـبـيـا هـم مـوردقـبـول هـمـه نـبـوده اسـت ، لكـن انـبـيـا بـه وظـايـفـشـانعمل كردند و قصور در آن كارى كه به آنها محول شده بود نكردند، گرچه مردم بسيارىاكـثـرا گـوش نـدادنـد بـه حـرف انـبـيـا. مـا هـم آن چـيـزى كـه وظـيـفـه مـان هـسـتعـمـل مـى كـنـيـم و بـايـد بـكـنـيـم گـرچـه بـسـيـارى از ايـنعمل ناراضى باشند يا بسيارى هم كارشكنى بكنند.
اين قشرى كه بيشتر از همه تكليف بر او متوجه است روحانيونند
عـمـده روحـانيونند، اين قشرى كه بيشتر از همه تكليف بر او متوجه هست روحانيون هستند وامـروز بـحـمـدالله عـلمـاى مـحـتـرم از بـسـيـارى از بـلاد و خـطـبـاى محترم و ساير قشرهاىاهـل عـلم در ايـن جـا تـشـريف دارند و يك مجلس نورانى است كه بايد ما با هم در اين مجلس ‍نورانى صحبتى كه مفيد است و براى جامعه ء اسلامى و براى مسلمين مفيد باشد عرض كنيم، گـرچـه مـكـرر عرض شده است ، شايد از همه ء قشرها، قشر روحانى مسؤ وليتش بيشتربـاشد براى اين كه هركس بيشتر نزديك به اسلام است بيشتر مورد مسؤ وليت است . انبيااز هـمه كس مسؤ وليت شان زيادتر بوده است . آنها در عين حالى كه مسؤ وليت شان از همهبـيـشـتـر بـود، بـه آن امرى كه وظيفه داشتند عمل كردند و هيچ قصورى نكردند. علماى هرناحيه مسؤ وليت شان از ساير طوايف بيشتر است . اينها عذر ندارند، ممكن است كه بسيارىاز مـردم عـذر داشـته باشند، يا عذر اين كه نمى دانستيم يا عذر اين كه نمى توانستيم كههيچ كارى بكنيم . روحانيون الان در ايران هيچ عذرى ندارند براى اين كه راه را مى دانند ومـى تـوانـند هم كار بكنند. اگر خداى نخواسته در بين روحانيون كسى از اشخاصى پيدابـشـود كـه بـر خـلاف عـمـل بـكـنـد، ايـن يـا از بـاب ايـن اسـت كـه بـااصل مبناى اسلامى مخالف است يا نمى فهمد كه اين اسلام در اين جا وضعش چطور است .
يـك دسته اى هستند كه مى گويند كه زمان رژيم سابق بهتر از حالا بود، لابد عقيده شانايـن اسـت كه اين همه مشروب فروشى ها كه در سرتاسر ايران بود، بهتر بود باشد وجـمـهـورى اسـلامـى نـبـاشـد! ايـن همه مراكز فساد، فحشا در سرتاسر ايران باشد، لكنجـمـهـورى اسـلامـى نـبـاشـد! ايـن نـمـى شـود الا ايـن كـه يـا بـكـلى از هـمـه ءمـسـائل عارى و برى هستند، يا يك عقده هايى دارند كه در عين حالى كه مى دانند مساءله ايننـيـسـت ، لكـن ايـن طـور اظهار مى كنند اينها يك اقليتى هستند كه نبايد ملت به آنها گوشبـكـنـد. اكـثريت قاطع روحانيت و اهل علم ، اينها متعهد به جمهورى اسلامى هستند و مى فهمندجـمهورى اسلامى در ايران چه كرده است ، مى فهمند كه مقايسه ء اين با زمان شاه چه جوراست و تعهد دارند به اين كه كار را پيش ببرند و قدم هاى بلندترى بردارند و اين نمىشـود الا ايـن كـه يـك جـهاتى ملاحظه بشود. يكى اين كه بين خود روحانيون هر چه بيشتراخـوت بيشتر بشود، هر چه بيشتر وحدت بيشتر بشود. آن چيزى كه شما را پيروز كرد وآن رژيم سابق را كنار زد و يك رژيم اسلامى را به جاى او نشاند، آن اين بود كه همه باهـم بـودنـد، در آن وقـت خـلافى توى كار نبود براى اين كه همه مى دانستند كه رژيم بداسـت ، هـمـه از او درد كـشـيده بودند، رنج كشيده بودند. و اگر چنانچه بعد از پيروزى ،خداى نخواسته كسانى بخواهند اخلال بكنند و در بين شما يك خلافى ايجاد بكنند، بدانيدكـه ايـن يـك دسـتـى اسـت كـه از آمريكا دراز شده است ، تا اين جا هم آمده است . بايد بيدارباشيد! بايد هشيار باشيد! كه نبايد ما دشمن را خوار و ضعيف بشماريم . ما بايد هر روزهـشـيـار و بـيـدار بـاشـيـم كـه ايـن دشـمـنـانـى كـه هـسـتـنـد، يـا بـراىاصـل اسـلام و يـا براى جمهورى اسلامى اينها مشغول كارند و اخيرا هم فعاليتشان بيشترشـده اسـت . شما بايد اجتماعتان را حفظ كنيد، روحانيون بايد اخوت روحانيتى شان را حفظبـكنند علاوه بر اين كه اخوت اسلامى بين همه ء قشرها بايد باشد، روحانيون يك تكليففـوق ايـنـهـا دارنـد. اگـر يـك روحـانى اى پايش را كج بگذارد مى گويند روحانيون اينطـورنـد، نـمـى گـويـنـد فـلان آدم . اگـر يـك بـقـالى كـم فـروشـى كـنـد مـى گـويندآنبقال كم فروشى كرده نمى گويند بقال ها كم فروشند. اين از تبليغاتى است كه شدهاسـت . اگر يك روحانى خداى نخواسته يك خطايى بكند، اين طور الان وضع شده است كهگـويـنـد روحـانـيـون ايـن جـورى اند. مسؤ وليت يك مسؤ وليت بزرگى است كه يكى اگرپـايـش را غـلط بـگـذارد ايـن طـور نـيـست كه پاى خودش حساب بشود، پاى روحانيت اسلامحـساب مى شود، شكست روحانيت اسلام است . اين فرق دارد با آن كه اگر خطايى بكند مىگـويـنـد كـه اين آدم خطا كرده است ، نمى گويند كه اين صنف خطاكار است . از اين جهت هرخطايى كه از ما و شما
آقـايـان خـداى نـخـواسـتـه تحقق پيدا بكند علاوه بر آن مسؤ وليت شخصى كه داريد، مسؤوليـت انـسـانـى ، مسؤ وليت اجتماعى ، مسؤ وليت صنفى اين را هم داريد براى اين كه پاىهمه حساب مى شود. بنابراين ، حساب نكنيد خودتان را يك آدم عادى . حتى طلبه در مدرسه، خـودش را حـساب نكند كه خوب ! من مثل ساير مردم يك طلبه عادى هستم ، اگر يك خلافىبكنم پاى خودم حساب مى شود. حتى آن طلبه اى كه در مدرسه دارد درس مى خواند، آن هموقـتـى كـه يـك خطايى بكند پاى خودش حساب نمى شود، پاى ديگران هم حساب مى كنند.مـسـؤ وليـت بسيار بزرگ است و اين نمى شود الا اين كه تهذيب در خود انسان و وحدت باهـمـه رفـقـا، بـا هـمه دوستان با همه اشخاص ، همه قشرها. در بين روحانيون ، ائمه جمعهبيشتر از ديگران مسؤ ولند. سروكارشان الان ائمه جمعه با مردم بيشتر است تا سروكارسـايـر روحـانـيـون . ائمـه جـمـعه بايد خيلى مواظب باشند كه خداى نخواسته اگر در يكجـايـى يـك چـيـزى اتـفـاق افـتـاد و چـه شـد، بـا جـهـت روحـانـى ، جـهـت پـدرىحـل كـنـنـد. اگـر خـداى نـخـواسـتـه يـك وقـت بـنـا بـاشـد كـه يـكاعـمـال قـدرت بـخـواهـد بكندبراى اين كه امام جمعه است اين پاى خودش حساب نمى شود،پاى روحانيت حساب مى شود، پاى اسلام حساب مى شود. از اين جهت اينها وظيفه شان خيلىخطير است و بايد خيلى ملاحظه بكنند.
قدرت طلبى از هر كه باشد از شيطان است
قدرت طلبى در هر كه باشد، اين اسباب اين مى شود كه زمين بخورد. قدرت طلبى از هركه باشد از شيطان است ، مى خواهد رئيس ‍ جمهور آمريكا قدرت طلبى كند يا يك طلبه اىدر مـدرسـه بـخواهد قدرت طلبى بكند يا يك امام جمعه اى در مركزى كه دارد. اگر وضعاين باشد كه قدرت طلبى در كار بيايد و كار اين كه : من اين طور بايد باشم ، بشود،بداند كه اين از شيطان است ، شيطان اين تزريق را از ابتدا كرده است و ما را هم از اين راهبـيـشـتـر از جـاهـاى ديـگـر مـى تـواند بازى بدهد، كه تو فلانى هستى ! تو چه هستى !ديگران چى اند! از اين معانى هيچ فرقى مابين آن آدمى كه به حسب ظاهر قدرتمند دنياستو دارد بـاز هـم دنـبال قدرت مى گردد، با آن آدم زاهدى كه توى يك صومعه نشسته است ،در اين جهت فرق نيست كه اگر هر دوشان بگويند: من اين طور! اين زاهد بگويد: من اين زاهدهـسـتـم ! مـن چـه ! يـا آن بـگـويـد: مـن قـدرتـمند هستم ! هر دويش از شيطان است ، بلكه اينفـسادش بيشتر از آن است ، خودخواهى هميشه اسباب اين است كه انسان را به فساد بكشد.تـمـام فـسـادهـايى كه در عالم پيدا مى شود، از خودخواهى پيدا مى شود، از حب جاه ، از حبقـدرت ، از حـب مـال ، از امـثـال ايـنهاست و همه اش برمى گردد به حب نفس و اين بت از همهبـزرگـتـر اسـت و شـكستنش هم از همه مشكل تر است . تعقيب كنيد كه اگر نمى توانيد بهتمام معنا بشكنيد كه مى توانيد انشاء الله مشغول باشيد به شكستن دست و پاى يك همچوبـتـى . اگر رهايش كنيد شما را به هلاكت مى كشاند. اين طور نيست كه ما را رها كند، ما يكمـعـصـيتى بكنيم ما را رها كند، يك كار ديگرى بكنيم زيادتر ما را رها كند. درجه به درجهپـيـش مـى برد تا آن جايى كه دين انسان را از دست انسان مى گيرد. اين يك مساءله طبيعىاست كه
شـغـل شـيـطـان هـم هـمـين است ، هم شيطان باطنى انسان ، هم آن شيطانى كه اينها هم به اوبستگى دارند.
يكى از امور مهم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند
ائمـه جـمـعه ، ائمه جماعت ، روحانيون محترم ، اينها بايد توجه به اين معنا داشته باشندكه اينها پدر هستند از براى ملت . اينها با مردم بايد سمت پدرى داشته باشند، اينها بامـردم بـايد رفتارشان رفتار پدرانه باشد. بين خودشان برادر باشند، رفتار، رفتاربـرادرى بـاشـد. اجتماع داشته باشند، در هر شهرى با هم در هر هفته يك روز، دو روز باهم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگويند. اگر يك خيالى دارند، اگر يك كارى دارند اورا بـگـويـنـد، حـل كـنـنـد بين خودشان و هيچ وقت يك مساءله اى را به خطبه هاى نماز جمعهنـكشانند، چه اشكال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاكم يا فلان وزارتخانه وچـه اشـكـال داشـتـه باشند به فلان آدم يا فلان شخص . اين جاى خطبه نماز جمعه ، جاىدعوت به حق است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمين را در او گفتن ، و تعرض به اين خردهريزى ها، اينها ازشان ائمه جمعه خارج است پرهيز كنند از اين معنا.
و يكى از امور مهم هم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند. آن چيزى كه روحانيترا پـيش برده تا حالا و حفظ كرده است ، اين است كه ساده زندگى كردند. آنهايى كه منشاآثـار بـزرگ بـودنـد، در زنـدگـى سـاده زندگى كردند. اينهايى كه در بين مردم موجهبـودنـد كـه حـرف آنـهـا را شـنـيـدنـد، اينها ساده زندگى كردند. شايد آقايان كمى شانيادشان باشد، در آن وقتى كه ما اوايلى كه آمديم قم ، كه در آن جا چه اشخاصى بودند،شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اينها مرحوم آشيخ ابوالقاسم قمى ، مرحوم آشيخ مهدىو عده ديگرى ، و شخص نافذ آن جا و متقى ، مرحوم آميرزا سيد محمد برقعى و مرحوم آميرزامـحـمـد اربـاب . هـمـه ايـنها را من منزل هايشن رفتم . اين كه رياست صورى مردم را داشت وريـاسـت مـعـنـوى هـم داشـت ، بـا آن كـه زاهـد بود، در زندگى مشابه بودند. مرحوم آشيخابوالقاسم ، من گمان ندارم هيچ طلبه اى مثل او بود، زندگى اش يك زندگى اى بود كهمثل ساير طلبه ها، اگر كمتر نبود، بهتر نبود، كمتر هم بود. مرحوم آميرزامحمدارباب كهمـن رفـتـم مكرر منزلشان ، يك منزلى داشت دوسه تا اتاق داشت خيلى ساده ، بسيار ساده .مرحوم آشيخ مهدى همين طور، سايرين هم همين طور، عده هم زياد بودند آن وقت . وقتى انساندر آن مـحيط واقع مى شد كه اينها را مى ديد، همين ديدن اينها براى انسان يك درسى بود،وضع زندگى آنها براى انسان يك ، وضعى بود، درس بود براى انسان عبرت بود. هرچه برويد سراغ اين كه يك قدم برداريد براى اين كه خانه تان بهتر باشد، از معنويتتـان بـه هـمـيـن مقدار، از ارزش تان به همين مقدار كاسته مى شود. ارزش انسان به خانهنيست ، به باغ نيست ، به اتومبيل نيست . اگر ارزش انسان به اينها بود، انبيا بايد همينكـار را بـكـنـنـد. انـبـيـا سـيره شان را ديديد چه جور بوده . ارزش انسان به اين نيست كهانـسـان يـك هـيـاهـو داشـتـه بـاشـد، يك اتومبيل كذا داشته باشد، يك رفت و آمد زياد داشتهباشد. ارزش روحانيت به اين نيست كه يك بساطى داشته باشد و يك دفترى و يك دستكىداشته باشد. فكر كنيد ارزش انسان را به دست
بـيـاوريـد، ارزش روحـانـيـت را از دسـت نـدهـيـد. در كـيـفـيـتتـحـصـيل آن علوم هم هرچه برويد سراغ تجملات !!! و انشاء الله نمى رويد از علوم تانكاسته مى شود. آنهايى كه اين كتاب هاى قطور را نوشتند و پر ارزش را، زندگى شانيـك زنـدگـى طـلبـگـى بـوده مـثـل شـيـخ انـصـارى ومثل امثال اينها. يك زندگى طلبگى بوده . آنها توانستند اسلام را در همه ى جهات حفظ كنندو فقه را به پيش ببرند و مسائل دينى را افزايش بدهند (يعنى فروع را) و آن كتاب هاىارزشـمند را عرضه كنند به مردم . براى اين كه آنها ارزش را به اين نمى دانستند كه منخـانـه ام بـايـد چـه جـور بـاشـد، حـالا سـه تـا اتـاق داريـم كـم اسـت ، چـهـار تـا! شـمـاخـيـال مـى كنيد كه اگر ده تا اتاق هم باشد كافى براى شما هست ؟ خير! اگر همه ء ايندنيا را به يك كسى بدهند، كافى نيست ، مى گويد: بايد برويم جاى ديگر. اين فطرتانـسـان اسـت ، فـطـرت خـداخـواهـى اسـت ، ايـن يـكى از فطرت هايى است كه هر كس هرچهبـيـابـد، آن گـم شـده ء خـودش را نيافته ، آن گم شده يك چيز ديگرى است و لهذا آن كهدنـبـال قـدرت مـى رود، قـدرت مـطـلق مـى خـواهـد، قـدرت مـطـلق خـداسـت ، آن كـهدنـبـال عـلم مـى رود، عـلم مـطـلق مـى خـواهـد، عـلم مـطـلق عـلم خـداسـت . هـر كـهدنـبـال هـر كـمـالى بـرود يـا هـر چيزى برود، او كمال مطلقش را مى خواهد و همه خدا را مىخواهند، خودشان نمى دانند. عذاب هايى كه به ما مى شود براى حجاب هايى كه در ما هست. آن كـه حجاب ها را پاره كرده است ، ارزش ها را مى فهمد و رسيده به آن جايى كه بايدبفهمد.
شـمـا كـه مـى خـواهـيـد مـردم را دعـوت كـنـيـد بـه آخـرت ، بـايـد قـدماول را خودتان برداريد
مـنـاجـات شعبانيه را خوانديد؟ بخوانيد آقا! مناجات شعبانيه از مناجات هايى است كه اگرانسان دنبالش برود و فكر در او بكند، انسان را به يك جايى مى رساند. آن كسى كه اينمـنـاجـات را گـفـتـه و هـمـه ائمـه هـم بـه حسب روايت مى خواندند، اينها، آنهايى بودند كهوارسـتـه از هـمـه چـيـز بـودنـد، مـع ذلك آن طـور مناجات مى كردند، براى اين كه خودبيننبودند. هر چه بودند اين طور نبوده كه خودش را ببيند، كه حالا من امام صادق ام ديگر، نه! امام صادق مثل يك آدمى كه در معصيت غرق است مناجات مى كند براى اين كه مى بيند خودشهـيـچ نـيـسـت و هـر چـه هـسـت نـقـص اسـت و هـر چـه هـسـت از اوسـت . هـر چـهكـمـال اسـت از اوسـت ، خودش چيزى ندارد. هيچ كس چيزى ندارد، انبيا هم هيچى نداشتند، همههـيـچ انـد و اوسـت فـقـط، هـمـه هـم دنـبـال او هـسـتـنـد، هـمـه ء فـطـرت هـادنـبـال او هـسـتـنـد، مـنـتـهـا چـون مـا مـحـجـوبـيـم ، نـمـى فـهـمـيـم كـه مـادنـبـال او هـسـتيم آنهايى كه فهمند، آنها وارسته مى شوند و مى روند سراغ همان معنا. اينكمال انقطاعى كه خواستند، اين كمال انقطاع همين است كه از همه ء اين چيزهايى كه هستش ،اصـلش بـه كـنـار بـاشـنـد.انه كان ظلوما جهولا را كه در آيه ء شريفه وارد شده است كه(عرضنا الامانه على السموات والارض والجبال فابين كذا)، بعد مى گويد: (ان كانظـلومـا حـهـولا)، بـعضى مى گويند كه ظلوما جهولا بالاترين وصفى است كه خدا براىانسان كرده ، ظلوما كه همه بت ها را شكسته و همه چيز را شكسته ، جهولا براى اين كه بههـيـچ چـيـز تـوجـه نـدارد و هـيـچ چـيـز را مـتـوجـه بـه آن نـيـسـت ،غافل از همه است . ما نمى توانيم اين طور باشيم ، ما امانت دار هم نمى توانيم باشيم ،
لكن مى توانيم در آن راه باشيم . شما آقايانى كه مى خواهيد مردم را دعوت كنيد به آخرت، دعـوت كـنـيـد به صفات كذا، بايد قدم اول را خودتان برداريد تا دعوت تان دعوت حقبـاشـد، والا دعـوت حق است ، دعوت كن شيطان است ، از زبان شيطان دعوت مى كند انسان .آن هم كه درس توحيد مى گويد، آن هم همين طور است كه اگر چنانچه در او آن منيت باشد،زبان ، زبان شيطان است و درس توحيد را به زبان شيطان مى گويد. شما آقايانى كهمـى خـواهـيـد بـرويـد در جاهاى ديگر و تربيت كنيد مردم را، ملتفت باشيد كه يك وقت خداىنخواسته خودتان آلوده نباشيد و آنها را دعوت كنيد.
ما امروز مبتلا هستيم به دنيا و قدرت دنيا
ما امروز مبتلا هستيم به دنيا و قدرت هاى دنيا، در هيچ وقت ايران اين قدر ابتلا نداشته است، براى اين كه ايران يك گاو شيرده بوده است و پستان هايش را هم رها كرده بوده است كهاز او مـى دوشـيدند، اين آرامش بوده ! آن آرامشى كه در زمان سابق بود، اين آرامش ‍ بود كهيـك گـاو شـيـردهـى پـسـتـان هـايش را در دست ديگران قرار بدهد و هيچ حرف نزند. وقتىايـران هـمـه ء مخازنشان را تحويل مى دهد به غير، ديگر چرا او را نگهش ندارند؟ چرا آرامنـگـهـش نـدارنـد؟ آرامـش اسـت ، امـا چـه آرامـشـى ، آرامـشـى كـه يـك حـيـوانـى دارد درمـقـابـل يـك انـسـان ! امـروز، آن نـيست ديگر. امروز براى اين كه اين انسان مى خواهد ارزشانـسانى اش را به دست بياورد، همه با او مخالفند. شرق با او مخالف است ، غرب هم بااو مـخـالف اسـت و مـنـطـقه هم مخالف ، داخل هم آنهايى كه توجه ندارند يا آنهايى كه عناددارند آنها هم مخالف . شما راه خودتان را به پيش بگيريد، وحدت خودتان را حفظ بكنيد،خودتان را با جامعه ، با مردم تطبيق بدهيد، به اين معنا كه آنها را هم هدايت كنيد و آنها راداشـته باشيد. اين ملت است كه شما را از آن قيد و بندها آزاد كرد و امروز هيچ قيد و بندىاز هـيـچ كـشـورى در گردن شما نيست ، هيچ تعهدى نداريد به ديگران . امروز كشورى كهغـيـرمـتـعهد است ، ايران است . يك كشور ديگر پيدا نمى كنيد كه غيرمتعهد به معناى واقعىاش بـاشـد و ايـن به بركت اين زاغه نشينان ، اين قشر محروم توده بوده است . آن كه اينهـمـه جوان را داد اين قشر محروم است . بيايند بشمرند، چند نفر از آن مرفه ها، چند نفر ازآنهايى كه الان نشستند و بدگويى مى كنند براى جمهورى اسلام ، از آنها چند نفر رفتندبـه جـبـهـه ؟ آنـهـا چـنـد تـا شـهـيـد دادنـد؟ اگـر يـكـى پـيـدا كـرديد! مگر آن يكى از آنهامـنـفـصـل شـده بـاشـد، مـمـكـن اسـت ، مـمـكـن اسـت كـه يـك نـفـر از آن خـانـه ء مـرفـهمـنـفـصـل شده باشد و حزب الله شده باشد او برود، اما اين كم است . هر چه شهيد است مىبـيـنـيـد كـه مـال ايـن قـشـر محروم است . محروم هم اين طور نيست كه فقط زاغه نشين محرومبـاشـد، بـازارى اش مـحروم است ، كارگرش محروم است كشاورزش محروم است و همه ء اينقـشـرهـا مـحرومند و از همين هاست . آنى كه الان در جبهه دارد خدمت مى كند، از همين قشر است .آنى كه آن قدر زحمت دارد مى كشد براى حفظ كشورش و براى حفظ اسلام ، همين قشر هستند،ايـنـهـا آقـاى مـا هـسـتـنـد، ايـنـهـا بـه مـا مـنـت دارنـد، بـا ايـنـهـا بـاكمال تواضع رفتار كنيد!
تبليغات در سرتاسر دنيا راه افتاده است براى اين كه اسلام را زمين بزنند
امـروز ايـران از هـمـه وقـت هـا مـبـتـلاتـر اسـت ، يـعـنـى هـمه با او مخالفند. تبليغات دنيا،سـرتـاسـر تـبـليـغات راه افتاده است براى اين كه اسلام را زمين بزنند،صلح بكنيد. اينبرخلاف نظام انسانى است ، برخلاف نظام اسلامى است ، برخلاف ايده ء انبياست كه بامفسد، با كسى كه فساد به راه مى اندازد و هر روز مفسده اش را داريد مى بينيد و به طبعمـفـسـد اسـت و مـخالف همه ء چيزهاى انبيا هست ، صلح بكنيد. اين مخالف قرآن است ، مخالفعـقل است ، مخالف اسلام است ، مخالف ارزش انسانى است . اينهايى كه از اطراف دارند مىآيـنـد ايـران و مـى آيند به تهران و كفن پوش و غيركفن پوش و فرياد مى كنند ما جنگ مىخـواهـيـم ، ايـنـها از اين ملت نيستند؟ ملت همين است كه مى گويد ما بايد صلح بكنيم ؟ كدامملت مى گويد ما صلح بكنيم ، جز آن مرفه ها و آنهايى كه اسباب عيش شان فراهم نيست ،يـا آنـهـايـى كـه مـتـوجـه نـيستند. حمل به صحتش ، اين است كه يك دسته اى متوجه نيستند.بـنـابـرايـن ، امـروزى كه همه با ما مخالفند، ما خودمان بايد با هم باشيم . نمى گويمنيستيم كه الان ، اول شب گوش كنيم ، ببينيم مى گويد: خوب ، كى گفته است كه مردم باهم مخالفند! چه ، معلوم شد يك قضيه اى در كار است . خوب ! مى گويند اينها را. من در عينحـالى كـه مـى گـويم شما با هم هستيد، مى گويم بيشتر باشيد، مى گويم اين را نگهشداريـد. امـروز هـمه با ما مخالفند، ما خودمان بايد حفظ كنيم وحدتمان را، هر چه آنها خلافكـنـند ما وحدتمان بايد قوى تر باشد، هرچه تبليغات آنها زياد بشود ما بايد وحدتمانزيـادتـر بشود. آنها همه تبليغات را براى اين مى كنند كه اختلاف ايجاد كنند. آنها ايادىشان در همه جا راه افتاده است براى اين كه در ايران خلاف ايجاد كنند، از غير ايران هم ازهـيـچ جـا نـمـى تـرسند، براى غير ايران هم از هيچ جا تبليغ نمى كنند. شما ديديد كه درانـگـلسـتـان چـنـديـن ماه (قريب يك سال ) اعتصاب بود، حرفى نبود، انگلستان است ديگر،اعـتـصـاب است . اگر چهار نفر آدم در يك جايى فرض كنيد فرض كنيد اعتصاب بكند، اينتا آخر هر روز گفته مى شود كه در ايران اعتصاب است ! چه شده ! چند نفر آن جاست ! اينچـنـد نـفـر هـم نـمى گويند، مى گويند كارخانه ها از كار افتاد. براى اين كه اينها اينهاتـمـام دلخـوشـى شـان بـه روز كـارگـر بـود، مـن مـواظـب بـودم . ايـنـهـا روز كـارگر راخـيال مى كردند كه الان اين كارگرها براى آنها سينه مى زنند. روز كارگر آمد و گذشتو كـارگـرهـاى عـزيـز ما بيشتر از سابق در صحنه بودند و فرياد هم مى زدند كه ما مىخـواهـيم خدمت كنيم . مگر براى من خدمت كنند كه اگر من بد شدم خدمت نكنند؟ براى خدا دارندكـار مـى كـنـنـد، بـراى كـشـور خـودشـان دارنـد كـار مى كنند اين كشورى كه همه چيزش راديگران مى دادند، حالا مشغولند خودشان دارند اصلاح مى كنند، دارند كاركنند، همه چيز رادارند دنبالش ‍ هستند كه بسازند و مى توانند. وقتى بنا شد كه همه براى يك مقصد و آنمـقـصـد، مـقـصـد الهـى اسـت ، نـه مـقـصـد دنـيـايـى كـه چـون مـن حـالا بـه آن نـرسـيـدم پسول كـنـم . مـقصد الهى است ، خدا هست ، قيامت هست و ما مسؤ وليم . مقصد الهى است ، يك مقصدالهـى را كـه بـا ايـن چـيـزهـا نمى شود به همش زد. فرض كنيد كه چهار نفر هم يك جايىبـنشينند با هم يك صحبتى بكنند و بگويند مردم هم اين جور مى گويند، اما اين مساءله اينطور
نيست ، خوب است همه ء ما بيدار بشويم و خدا همه را بيدار كند.
خـدمـت هـايـى كـه جـمـهـورى اسـلامـى در طـول ايـن چـنـدسال به اسلام كرده ، كسى در طول تاريخ غير از زمان انبيا نكرده است
و مـن امـيـدوارم كـه دراين ماه مبارك رمضان كه ماه خداست ، همه مؤ فق بشويد به اين كه دعاكنيد براى اسلام . در ادعيه تان دعاى براى اسلام باشد، در راءس ادعيه تان دعاى براىجـمـهـورى اسـلامـى و بـقاى جمهورى اسلامى باشد. خدمت هايى كه جمهورى اسلامى در اينچـهـار پـنـج سـال بـه اسلام كرده است ، در طول تاريخ غير از زمان انبيا نكرده كسى ، آنقـدر خـدمـتـى كه اين كرده . هر كس ببيند، هر كه ، مخالفين ، هركس بيايد صورت شمارىكـنـد، ريـز بـدهـد. زمـان اين جا چه خبر بود، زمان قاجار چه خبر بود؟ تازه آرامترين شانبودند. زمان قاجار چه خبر بود، حالا چه خبر است ؟ ديگر زمان پهلوى را كه همه مى دانيدچـه خـبـر بـود! ايـن كـمـال بـى انـصـافـى اسـت كـه يـك كـسـى بـگـويـد آن وقـت هـممـثل حالا و حالا بدتر از او. يا كمال بى اطلاعى ، لجاجت ، انسان لجاج ، وقتى لجاجت پيدامـى كـنـد نـمـى دانـد خـودش هـم چـه مـى كـنـد. مـى گـويـنـد كـه يـك دسـتـه اى ازاهـل جـهـنـم كـه در عذاب بودند يك وقت ديدند آرام شد (در روايت است ظاهرا) گفتند چه شد؟گفتند پيغمبر عبور مى كند گفتند درها را ببنديد نبينيم . آن كسى كه جهنمى هست اين جورىاست ، درها را ببنديد با اين كه آرام شده است ، با اين كه عذاب را برداشتند. عذاب باشد،لكن پيغمبر نباشد! فساد باشد، لكن جمهورى اسلامى نباشد! در خيابان ها آن مفسده علنىبـاشـد، لكـن جـمـهـورى اسـلامـى نـبـاشـد! ايـنـهـا يـك دردى اسـت كه دواى او پيش حضرتعزرائيل سلام الله عليه است .
و خـداونـد هـمـه ايـن دردهـا را شـفـا بـدهـد و امـيـدوارم كـه هـمـه ء مـا مـؤ فـق بـشـويـم بـهعـمـل كـردن بـه رضاى خدا، و خداوند اين اسلام را، جمهورى اسلامى را نگه دارد و ما را مؤفق كند كه به لقاى جمال مبارك امام زمان سلام الله عليه مؤ فق بشويم .
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 25/2/64
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام حاج شيخ عبائى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد عبائى دامت افاضاته
از آن جـا كـه از ايـن جـانـب خواسته شد نماينده اى در دفتر تبليغات اسلامى نصب نمايم ،جناب عالى را به سمت نماينده خويش در آن دفتر انتخاب نمودم . لازم است يادآور شوم بهطورى كه گزارش رسيده است تاكنون دفتر مذكور خدمت هاى شايان تقديرى به اسلام وجمهورى اسلامى و حوزه هاى محترم علميه نموده است كه بايد از آن تشكر نمود.
امـيد است با عنايات بارى تعالى و ادعيه حضرت ولى الله الاعظم ارواحنا فداه ، تؤ فيقهـرچه بيشتر در اين امر ارزشمند پيدا نموده و در ادامه خدمت كوشا باشيد. اميد است مدرسينو فضلاى محترم و طلاب عزيز با همكارى و هميارى بيشتر و بهتر با آن دفتر محترم ، ملتعزيز كشور را به وظايف دينى و سياسى و اسلامى خود آشناتر فرمايند.
والسلام عليكم و على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 1/3/64
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
قـيـام 15 خـرداد اسـطـوره قـدرت سـتـمـشـاهـى را در هم شكست و افسانه ها، و افسون ها راباطل كرد. شهادت جوانان رشيد و زنان و مردان در آن روز، سد عظيم قدرت شيطانى را ازبـنـيـان سـسـت نـمود. خون سلحشوران كوخ نشين ، كاخ ‌هاى ستم را در هم كوبيد. ملت عظيمالشـان ايـران بـا قـيـام و نـثـار خـون فـرزنـدان عـزيـز خـويـش ، راه قـيـام را بـراىنسل هاى آينده گشود و ناشدنى ها را شدنى كرد.
خـداونـد تـعـالى ، ايـن مـلت را پـايـدار و شـهـيـدانشان را خصوصا شهيدان 15 خرداد، اينبـنـيانگذاران انقلاب اسلامى ايران را در جوار رحمت خود قرار دهد و به بازماندگان آنانصبر و اجر عنايت فرمايد و به معلولان عزيز ما قدرت مقاومت بيشتر عطا فرمايد.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 5/3/64
انتصاب حجت الاسلام شيخ محمد على صدوقى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته
جـنـاب عـالى بـه نمايندگى از طرف اين جانب در ستاد نظارت بر انتخاب سه نفر عضوشوراى عالى قضايى انتخاب مى شويد تا بر جريان اين انتخاب بر طبق مقررات نظارتنماييد. انشاء الله مؤ فق باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 22/3/64
انتصاب به حجت الاسلام زرندى
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ حسين زرندى دامت افاضاته
به دنبال كسالت ممتد جناب حجت الاسلام آقاى موحدى كرمانى دام توفيقه العالى كه منجربـه اسـتـعـفـاى ايـشـان از امـامـت جمعه باختران گرديد، ضمن تقدير از زحماتى كه جنابايـشـان در اين مدت در انجام اين وظيفه مقدس متحمل شده اند، اينك بدين وسيله جناب عالى رابه سمت امام جمعه باختران و نماينده خويش منصوب مى نمايم كه انشاء الله تعالى ضمنانـجام اين فريضه الهى ، مردم را به وظايف خطير و حساسى كه بخصوص در اين برههتاريخى انقلاب اسلامى دارند، آشنا ساخته و به استقامت و پايدارى و وحدت و يكپارچگىدر برابر توطئه هاى دشمنان اسلام دعوت نماييد.
بـديـهـى اسـت علما و روحانيون معظم و اهالى محترم و متدين باختران و نهادها و ارگان هاىدولتـى نيز همكارى هاى لازمه را در برگزارى هرچه باشكوهتر اين نماز وحدت بخش باجـنـاب عـالى داشته و اميد است با همكارى آنان وظايف محوله را به نحو احسن انجام دهيد. ازخداى تعالى مؤ فقيت همگان را مساءلت دارم .
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 30/3/64
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، رئيس ديوان عالى كشور، اعضاى شوراى نگهبان ،هـياءت رئيسه و نمايندگان مجلس ‍ شوراى اسلامى ، اعضاى شوراى عالى قضايى ، وزراو روحانيون به مناسبت عيد سعيد فطر
غير حق تعالى نور نيست ، همه ظلمت است
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن امـيـدوارم كـه ايـن عـيـد پـر بـركت به همه ملت هاى اسلامى و به همه مستضعفان جهان ،خـصـوصـا مـلت بـزرگ ايـران ، بركت خداوند عنايت كند و مبارك باشد و اميدوارم كه دستتـوانـاى حـضـرت ولى امـر، پشتيبان اين ملت عزيز باشد. آنچه كه انبيا براى او مبعوثشـده بودند و تمام كارهاى ديگر، مقدمه اوست ، بسط توحيد و شناخت مردم از عالم است كهچـطـور اسـت . ارائه عـالم به آن طورى كه هست ، نه به آن طورى كه ما ادراك مى كنيم . ودنـبـال اين بودند كه همه تهذيب ها، تعليم ها و همه كوشش ها در اين باشد كه مردم را ازاين ظلمتكده هايى كه همه عالم ظلمت است ، نجات بدهند و به نور برسانند. غير حق تعالىنـور نـيـسـت ، هـمـه ظلمتند و اگر چنانچه ما از اين حجاب هاى ظلمانى بيرون برويم و همينطور اگر موفق بشويم از حجاب هاى نورانى هم بيرون برويم و همه حجاب ها را(1) خرقكـنـيم ، آن وقت حق را به همه صفات و اسمائش مشاهده مى كنيم و غير او كسى نيست ، سراباسـت . البـتـه بـه آن مـعـنـاى كـامـلش ، نـادرى از اوليـا خـدا به تبع انبيا مؤ فق شدند وديگران مراتب پايين تر را، تا برسد به ما كه هيچ .
اگـر سـر (ليـلة القـدر) و سـر (نزول ملائكه ) در شب هاى قدر را بدانيم ، همهمشكلات ما آسان مى شود
مـاه مـبـارك رمـضـان كـه ماه ، مبارك است / براى اين است كه / ممكن است براى اين باشد كهمـاهـى اسـت كـه ولى اعـظـم ، يـعـنـى رسـول خـدا واصـل شـده و بـعـد ازوصـول ، مـلايـكـه را و قـرآن را نـازل كـرده اسـت . بـه قـدرت او مـلايـكـهنـازل مـى شـونـد، بـه قـدرت ولى اعـظـم اسـت كـه قـرآننـازل مـى شود و ملايك نازل مى شوند. ولى اعظم ، به حقيقت قرآن مى رسد در ماه مبارك وشـب قـدر و پـس از رسيدن ، متنزل مى كند به وسيله ملايكه !!! كه همه تابع او هستند !!!قرآن شريف را، تا به حدى كه براى مردم بگويد. قرآن در حد ما نيست ، در حد بشر نيست. قـرآن سـرى اسـت بـيـن حـق و ولى الله اعـظـم كـهرسول خداست ، به تبع
او نازل مى شود تا مى رسد به اين جايى كه به صورت حروف و كتاب در مى آيد كه ماهـم از آن اسـتـفـاده نـاقـص مـى كـنـيـم . و اگـر سـر (ليـلة القـدر) و سـر(نـزول مـلايـكـه ) در شـب هـاى قدر !!! كه الان هم براى ولى الله اعظم حضرت صاحبسـلام الله عـليـه ايـن مـعنا امتداد دارد !!! سر اينها را ما بدانيم ، همه ء مشكلات ما آسان مىشود. تمام مشكلاتى كه ما داريم براى اين است كه ما محجوبيم از اين كه واقعيت را آن طوركـه هـست و نظام هستى را به آن طورى كه تنظيم شده است ، مشاهده كنيم . ما گمان مى كنيمكه حيات در اين جا چيزى است و نبودن در اين جا نقصى است . در صورتى كه حيات در اينجا نازله آن حقيقتى است كه از عالم غيب آمده است و موت !!! اگر چنانچه موت انسانى باشد!!! رجـوع بـه هـمـان مرتبه اى است كه در اول بوده است ، و البته مراتب مختلف و شؤ ونمـخـتـلف اسـت . و مـا امـيـدواريـم كـه از فـيـض مـاه مـبـارك و فـيـض عـيد ماه مبارك !!! كه عيدوصـال اسـت !!! مـا هـم حـظـى ببريم كه بتوانيم در اين مشكلاتى كه بر ما وارد مى شود،سرفراز بيرون بياييم ، تمام چيزهايى كه انبيا آوردند، /اينها/ مقصود آنها به ذات نبودهاست ، مقصود آنها به ذات نبوده است ، تشكيل حكومت مقصود به ذات نيست براى انبيا. دعوتهـا هـرچـه مـى شـود مـقـدمـه اسـت براى اين كه انسان را بيدار كنند، انسان را بفهمانند به(او)، ارائه بـدهـنـد بـه (او) كه چه بوده است و چه هست و چه خواهد بود و عالم چهجـور اسـت وضـعـش بـا ذات مـقـدس حـق تـعـالى . و مـا دسـتـمـان از ايـنمـسـائل كـوتـاه اسـت و امـيـدواريـم كـه به بركت اوليا خدا، ما هم يك آشنايى ضعيفى پيدابـكـنـيـم و بـعـض از حـجـب ، از پيش چشم ما برداشته بشود. خداى تبارك و تعالى كه مىفـرمـايـد كـه : (الله نـور السـمـوات و الارض ) و(هـوالاول و الاخـر و الظـاهـر و الباطن )، اين را ما با قلبمان ، با وجودمان ادراك كنيم ،نـه ادراك عـلمـى ، مـشـاهـده ، ادراك عـلمـى آسـان اسـت ، لكـن رسيدن به آن جايى كه انساندريـابد اين مسائل را، اين كار مشكلى است و محتاج به مجاهدت ؛ و انبيا و اوليا با مجاهداتخـودشـان بـه ايـن مسائل رسيده اند. ادعيه اى كه از ائمه عليهم السلام وارد شده است (كهبه تعبير بعضى قرآن صاعد است ) اين ادعيه به قدرى معارف الهيه در آن هست كه انسانمتحير مى ماند، آن قدر معارف در ادعيه هست . مسائلى كه ائمه عليهم السلام براى نوع مردمگـفـتـه اند به طور مساله گويى به طور تعيين وظايف ، آنها يك باب است كه روى همانعـرف عـام صـحـبـت شـده اسـت ، وقـتـى كـه رسـيـدنـد بـه مـنـاجـات هـا و ادعـيـه ،مـسـائل فـرق كـرده اسـت . آن جا ديگر زبان عامه ء مردم نيست ، البته در آن همه چيز هست ،لكـن آن معارفى كه در ادعيه و مناجات ائمه عليهم السلام هست ، آنها يك زبان ديگرى استغير زبان معمولى و غير زبان ذكر احكام الهيه . و مطالعه اين ادعيه راهگشايى است براىانـسان و رسيدن به بعض مدارج الهيه . و من اميدوارم كه همان طورى كه اين كشور ما و اينمـلت عـزيـز، در هـمـه چـيـز مـتـحـول شـده اسـت ، در ايـن مـعـانـى هـممتحول بشود.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation