بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب پیام امام امیرالمومنین(ع), آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     002 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     003 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     004 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     005 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     006 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     007 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     008 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     009 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     010 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     011 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     012 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     013 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     014 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     015 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     016 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     017 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     018 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     019 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     020 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     021 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     022 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     023 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     024 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     025 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     026 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     027 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     028 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     029 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     030 - پيام امام اميرالمومنين(ع)
     FEHREST - پيام امام اميرالمومنين(ع)- فهرست
 

 

 
 

 

 

 

[ 1 ]

 

 

پيام امام

 

اميرالمؤمنين(عليه السلام)

 

 

 

 

آيت الله العظمى مكارم شيرازى

با همكارى جمعى از علما و دانشمندان

حوزه علميه قم

[ 2 ]

 

[ 21 ]

 

201

 

 

يَعِظُ بِسُلُوكِ الطَّريقِ الْواضِحِ

 

از سخنان امام(عليه السلام) است

كه در آن به انتخاب راه روشن توصيه فرموده است.(1)

 

 

خطبه در يك نگاه

امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه به سه نكته مهم اشاره فرموده كه هر يك بخشى از اين كلام را تشكيل مى دهند:

1. رهروان راه حق را به اعتماد به نفس دعوت مى كند كه هرگز از كمى پويندگان اين راه وحشتى به خود راه ندهند.

2. به يك اصل مهم اسلامى اشاره فرموده و آن اينكه رضايت به اعمال


1. سند خطبه:

اين خطبه را جمع كثيرى از دانشمندان و علماى اسلام كه قبل يا بعد از سيّد رضى مى زيستند به صورت مرسل يا مسند نقل كرده اند. از كسانى كه قبل از سيّد رضى مى زيستند مى توان اين چهار نفر را نام برد: الف) احمد بن محمّد بن خالد برقى در كتاب محاسن بخشى از اين خطبه را نقل كرده است. ب) نعمانى در كتاب غيبت آن را با دو سند آورده است. ج) طبرى كه از علماى اماميه است در كتاب مسترشد آن را ذكر كرده است. د) مرحوم شيخ مفيد در كتاب ارشاد آن را آورده است.

[ 22 ]

ديگران انسان را در سرنوشت آنها شريك مى سازد، هر چه عملا دخالتى نداشته باشد.

3. توصيه مى فرمايد كه راه واضح و شفّاف و روشن را برگزينيد تا به مقصد برسيد و از گام نهادن در جادّه هاى تاريك و مبهم خوددارى كنيد كه در بيراهه مى افتيد.

 

[ 23 ]

 

 

أَيُّهَا النَّاسُ لاَ تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ، فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مائِدَة شِبَعُهَا قَصِيرٌ، وَ جُوعُهَا طَوِيلٌ.

أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَى وَ السُّخْطُ. وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَى، فَقَالَ سُبْحَانَهُ: (فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ) فَمَا كَانَ إِلاَّ أَنْ خَارَتْ أَرْضُهُمْ بِالْخَسْفَةِ خُوَارَ السِّكَّةِ الُْمحْمَاةِ فِي الاَْرْضِ الْخَوَّارَةِ.

أَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ سَلَكَ الطَّرِيقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ، وَ مَنْ خَالفَ وَقَعَ فِي التِّيهِ!

 

اى مردم! در طريق هدايت از كمى پويندگانش وحشت نكنيد، زيرا مردم گرد سفره اى اجتماع كرده اند كه سيرى آن كوتاه و گرسنگى آن بس طولانى است. اى مردم! رضايت و نارضايتى (نسبت به عملى از اعمال) موجب وحدت مردم (در كيفر و پاداش) مى شود (مگر نمى دانيد) ناقه ثمود را تنها يك نفر پى كرد; امّا كيفر و عذاب الهى آن، همه قوم ثمود را فرا گرفت، زيرا همگى به عمل آن يك نفر راضى بودند. خداوند سبحان مى فرمايد: «(فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ); آن قوم ناقه را پى كردند و سرانجام (هنگام نزول بلاى فراگير) پشيمان شدند و طولى نكشيد سرزمين آنان همچون آهن گداخته اى كه در زمين نرمى فرو رود با صداى وحشتناكى فرو رفت. اى مردم! آن كس كه راه واضح و آشكار را بپويد به آب مى رسد; امّا كسى كه مخالفت كند در بيابان سرگردان خواهد شد (و تشنه كام جان مى دهد).

[ 24 ]

شرح و تفسير

راه نجات

امام(عليه السلام) در نخستين نكته از اين گفتار پر معنا به پويندگان راه حق دلدارى مى دهد كه هرگز به جهت كمى نفرات تزلزل به دل راه ندهند، مى فرمايد: «اى مردم! در طريق هدايت از كمى پويندگانش وحشت نكنيد»; (أَيُّهَا النَّاسُ لاَ تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ).

سپس به دليل آن اشاره كرده، مى فرمايد: «زيرا مردم گرد سفره اى اجتماع كرده اند كه سيرى آن كوتاه و گرسنگى آن بس طولانى است»; (فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مائِدَة شِبَعُهَا(1) قَصِيرٌ، وَ جُوعُهَا طَوِيلٌ).

اشاره به اينكه اگر رهروان جاده هدايت كم هستند به جهت جاذبه هاى دنياست. امام(عليه السلام) در اين كلام پرمعنا دنيا را به سفره رنگينى تشبيه مى كند كه موادّ كم ارزش يا بى ارزشى از نظر تغذيه در آن گذارده شده; ولى آنها را با زرق و برق آراسته اند. دنياطلبان اطراف آن را مى گيرند غافل از اينكه موادّ غذايى آن تنها در مدّتى آنها را سير مى كند و به دنبال آن گرسنگى طولانى در پيش است.

اين «جوع طويل» ممكن است اشاره به اندوه و حسرت طولانى باشد كه به هنگام مرگ و بعد از آن و در صحنه قيامت به دنياپرستان دست مى دهد و پيوسته بر تقصيرات خود در دنيا تأسّف مى خورند.

اين عبارت پر معناى امام(عليه السلام) در حقيقت برگرفته از آيات قرآن است. در آيه 100 سوره مائده مى خوانيم: «(قُلْ لاَّ يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ); بگو هيچگاه ناپاك و پاك مساوى نيستند، هر چند فزونى ناپاكان تو را به شگفتى اندازد».

همچنين آيات ديگرى كه سخن از اكثريت جاهل، بى ايمان، غير عاقل، فاسق،


1. «شِبَع» بر وزن «شكم» معناى مصدرى دارد و به معناى سير شدن به طور كامل است.

[ 25 ]

ناسپاس و مانند آن دارد.

آنگاه دومين نكته را يادآور مى شود; نكته اى كه مى تواند بسيارى از مسائل اعتقادى و اجتماعى را حل كند و آن اينكه آنچه گروههاى اجتماعى را از يكديگر جدا مى سازد، هم بستگى افكار و دلهاست، هر چند روى صحنه افراد خاصى باشند; تمام كسانى كه با آن افراد هم بستگى فكرى و رضايت قلبى دارند در يك گروه جاى مى گيرند.

مى فرمايد: «اى مردم! رضايت و نارضايتى (نسبت به عملى از اعمال) موجب وحدت مردم (در كيفر و پاداش) مى شود»; (أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَى وَالسُّخْطُ(1)).

بنابراين نه تنها شركت در عمل يا تهيه مقدمات و اعانت بر اثم سبب شركت در نتيجه مى شود; بلكه رضايت قلبى نيز همين كار را مى كند، لذا در زيارتنامه ها با صراحت اين تعبير آمده است: «وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ; خداوند لعنت كند گروهى را كه جنايات جانيان را در كربلا شنيدند و به آن رضايت دادند»(2)، هر چند بعد از آن جانيان در عرصه زندگى دنيا ظاهر شدند.

در خطبه دوازدهم كه شرح آن در جلد اوّل گذشت، خوانديم كه على(عليه السلام)هنگام سخن يكى از اصحاب خود را بعد از جنگ جمل شنيد كه آرزوى حضور برادرش را در اين ميدان و سهيم شدن در اين پيروزى مى كرد، فرمود: نه تنها او با ما بود; بلكه گروههايى كه هنوز از مادر متولّد نشده اند و بعد از تولّد، هم عقيده با ما خواهند بود نيز در اين ميدان حضور داشتند و در اين پيروزى سهيم بودند.

اين سخن افق تازه اى را در مطالعات اسلامى در برابر چشم ما مى گشايد و به همگان هشدار مى دهد كه مراقب پيوندهاى قلبى و رضا و سخط باطنى باشند.


1. «سخط» ضدّ رضايت به معناى ناخشنودى و خشم است.

2. زيارت اربعين امام حسين(عليه السلام) .

[ 26 ]

اين مطلب به قدرى اهميّت دارد كه در روايات متعددى از معصومان به آن اشاره شده است; مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل در ابواب امر به معروف و نهى از منكر بابى تحت عنوان «وُجُوبُ إنْكارِ الْمُنْكَرِ بِالْقَلْبِ عَلى كُلِّ حال وَ تَحْريمُ الرِّضا بِهِ وَ وُجُوبُ الرِّضا بِالْمَعْرُوفِ» ذكر كرده است و در آن باب هفده حديث در اين زمينه آورده است; از جمله در حديث مفصّلى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: «لَوْ أنَّ رَجُلا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِىَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَكانَ الرّاضِى عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَريكُ الْقاتِلِ; اگر كسى در شرق عالم قتلى انجام دهد و ديگرى در غرب جهان راضى به آن قتل باشد، در پيشگاه خدا شريك قاتل خواهد بود».(1)

كوتاه سخن اينكه در فرهنگ اسلام نه تنها شركت در عمل يا معاونت در مقدمات، سبب شركت در نتيجه ها مى شود; بلكه رضايت قلبى نيز اين اثر را دارد.

در ادامه اين سخن، امام(عليه السلام) به دليل محكمى از قرآن مجيد براى اثبات اين حقيقت تمسّك مى جويد، مى فرمايد: «ناقه ثمود را تنها يك نفر پى كرد; امّا كيفر و عذاب الهى آن همه قوم ثمود را فرا گرفت، زيرا همگى به عمل آن يك نفر راضى بودند. خداوند سبحان مى فرمايد: (فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ) آن قوم ناقه را پى كردند و سرانجام (هنگام نزول بلاى فراگير) پشيمان شدند و طولى نكشيد سرزمين آنان همچون آهن گداخته اى كه در زمين نرمى فرو رود با فرياد وحشتناكى فرو رفت»; (وَ إِنَّمَا عَقَرَ(2) نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَى، فَقَالَ سُبْحَانَهُ: (فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ)(3) فَمَا كَانَ إِلاَّ أَنْ خَارَتْ(4)


1. وسائل الشيعه، ج 11.

2. «عقر» از ريشه «عُقر» بر وزن «قفل» در اصل به معناى اساس و ريشه چيزى است و هنگامى كه در مورد حيوان به كار مى رود، به معناى پى كردن (پايين پاى او را قطع كردن و به زمين افكندن) است. يكى ديگر از معانى آن كشتن و نحر كردن شتر است.

3. شعرا، آيه 157 .

4. «خارت» از ريشه «خوار» بر وزن «غبار» به معناى صداى گاو و گوساله و شتر و مانند آن است و خوّاره صيغه مبالغه آن است.

[ 27 ]

أَرْضُهُمْ بِالْخَسْفَةِ خُوَارَ السِّكَّةِ(1) الُْمحْمَاةِ(2) فِي الاَْرْضِ الْخَوَّارَةِ).

سخن مولا اشاره اى به معجزه حضرت صالح پيامبر قوم ثمود دارد كه وقتى از آن حضرت معجزه خواستند، به فرمان خدا ناگهان شتر ماده اى از دل سنگهاى كوه بيرون آمد! همگى ديدند، گروهى ايمان آوردند و گروه بيشترى راه عناد و انكار را پيش گرفتند. حضرت صالح توصيه كرد كه به اين شتر كمترين آزارى نرسانيد كه عذاب الهى به سراغ شما خواهد آمد، آنها به اين سخن اعتنا نكردند و آن شتر را با ضرباتى بر پاى او كشتند و زلزله عظيمى آمد. زمين آنها را شكافت و كافران و خانه هايشان در دل زمين فرو رفت.

معروف اين است كه قاتل اين شتر مرد سنگدلى به نام «غدّار بن سالف» بود; ولى در آيه قرآن جمله «فَعَقَرُوهَا» (آن شتر را از پاى درآوردند) به صورت صيغه جمع آمده است، زيرا همگى به عمل او راضى بودند و اين رضايت خود را با دعوت كردن و تشويق او به انجام دادن اين عمل زشت، ابراز كردند، همان گونه كه در آيه 29 سوره قمر آمده است: «(فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ); آنها يكى از ياران خود را صدا زدند، او به سراغ اين كار آمد و (ناقه را) پى كرد».

جمله «خَارَتْ أَرْضُهُمْ بِالْخَسْفَةِ خُوَارَ السِّكَّةِ الْمُحْمَاةِ» اشاره به اين است: هنگامى كه ميخ آهنين در آتش گداخته شود با سرعت بيشترى در زمين فرو مى رود آن هم در زمين نرم. آرى! شهر و آبادى آنها به همين سرعت در درون زمين بر اثر زلزله اى وحشتناك فرو رفت.

سپس امام(عليه السلام) در بخش سوم اين خطبه به همه انسانها هشدار مى دهد و مى فرمايد: «اى مردم! آن كس كه راه واضح و آشكار را بپويد به آب مى رسد; امّا كسى كه مخالفت كند در بيابان سرگردان خواهد شد (و تشنه كام جان مى دهد)»;


1. «سكّه» به معناى ميخ و گاو آهن است.

2. «محماة» اسم مفعول از ريشه «احماء» به معناى داغ كردن و گداختن گرفته شده، بنابراين «محماة» به چيزى مى گويند كه در آتش گداخته شده باشد.

[ 28 ]

(أَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ سَلَكَ الطَّرِيقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ، وَ مَنْ خَالفَ وَقَعَ فِي التِّيهِ(1)!).

منظور از «طريق واضح» راهى است كه قرآن و سنّت و دليل عقل ارائه داده، كه انسانها را به آب حيات معنوى رهنمون مى شود و آنها كه به بيراهه روند از آن محروم شده در كفر و بى ايمانى جان مى دهند.

بى شك راه و روش امام(عليه السلام) يكى از مصاديق روشن «اَلطَّريقُ الْواضِحُ» است، زيرا او به منزله نفس نبىّ و آگاه ترين امّت به راه و روش آن حضرت بود، همان گونه كه امام(عليه السلام) در خطبه 97 فرمود: «من نشانه روشنى بر حقانيّت خويش از پروردگارم دارم و بر طريق پيامبرم گام بر مى دارم و در راهى پيش مى روم»; (و إنى لعلى بيّنة من ربّى و منهاج من نبيّى و إنى لعلى الطريق الواضح».

بديهى است كسى كه از جادّه اصلى برود در اثناى راه به منزلگاههايى مى رسد، داراى آب كافى و آن كس كه از بيراهه مى رود غالباً گرفتار بيابانهاى خشك و بى آب مى شود و از تشنگى هلاك مى گردد.

 


1. «تيه» به معناى وادى خشك و بى آب است و به معناى مصدرى (سرگردانى) نيز آمده است.

[ 29 ]

 

 

202

 

 

 

رُوِىَ عَنْهُ أَنَّهُ قالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ النِّساءِ فاطِمَةَ(عليها السلام)، كَالْمُناجي بِهِ رَسُولَ اللهِ(صلى الله عليه وآله) عِنْدَ قَبْرِهِ

 

از سخنان امام(عليه السلام) است

كه به هنگام دفن سيده زنان جهان، فاطمه(عليها السلام) خطاب به رسول الله(صلى الله عليه وآله)در كنار قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) بيان كرد.(1) و (2)


1. سند خطبه:

به گفته ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه تعبير سيّد رضى از فاطمه زهرا به «سيدة نساء العالمين» برگرفته از خبر متواترى است كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده، به عين اين تعبير يا تعبير ديگرى كه مفهومش همان است.

نويسنده مصادر نهج البلاغه بعد از نقل مطلب بالا مى گويد: اين حديث (حديث سيدة نساء العالمين) نزد علماى اماميه نيز متواتر است; بلكه جزء اعتقادات آنها محسوب مى شود. سپس روايات متعددى نيز از كتب اهل سنّت در اين زمينه نقل مى كند.

امّا بزرگانى كه قبل از سيّد رضى، اين خطبه (كلام) را نقل كرده اند عبارتند از مرحوم كلينى در جلد اوّل كتاب كافى (با جمله هايى افزون بر آنچه سيّد رضى آورده است) و شيخ مفيد در كتاب مجالس و گروه ديگرى نيز بعد از سيّد رضى در كتابهاى خود با تفاوتهايى اين خطبه را نقل كرده اند كه نشان مى دهد آن را از مدركى غير از نهج البلاغه گرفته اند; مانند طبرى در دلائل الامامة و شيخ طوسى در امالى و سبط ابن جوزى در تذكرة الخواص ماجراى دفن آن حضرت را نقل كرده و اشعارى را كه على(عليه السلام) در فراق آن حضرت سروده ذكر مى كند. سپس كلام فوق را با اضافاتى مى آورد. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 93-98)

2. نكته قابل توجّه اينكه ضمير در «عند قبره» به صورت مذكر آمده كه مرجع آن،پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)است و در عين حال مى گويد اين سخن را به هنگام دفن فاطمه زهرا(عليها السلام) بيان كرد، اين نشان مى دهد كه به اعتقاد سيّد رضى قبر حضرت زهرا(عليها السلام) در كنار قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) است.

[ 30 ]

 

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation