بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عاشورا, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - عاشورا
     002 - عاشورا
     003 - عاشورا
     004 - عاشورا
     005 - عاشورا
     006 - عاشورا
     007 - عاشورا
     008 - عاشورا
     009 - عاشورا
     010 - عاشورا
     011 - عاشورا
     012 - عاشورا
     013 - عاشورا
     014 - عاشورا
     015 - عاشورا
     016 - عاشورا
     017 - عاشورا
     018 - عاشورا
     019 - عاشورا
     020 - عاشورا
     021 - عاشورا
     022 - عاشورا
     023 - عاشورا
     024 - عاشورا
     025 - عاشورا
     026 - عاشورا
     027 - عاشورا
     028 - عاشورا
     029 - عاشورا
     030 - عاشورا
     031 - عاشورا
     FEHREST - عاشورا- فهرست
 

 

 
 

 

 

در هر لحظه از زندگى آن بزرگوار درسى نهفته است، درسى براى رهروان راه حق و پويندگان مسير عزّت و افتخار.

به گونه اى كه ملاحظه مى كنيد دراين لحظات تنهايى، و لحظات واپسين عمر مباركش، هيچ ترس و وحشتى از انبوه دشمن و سرنوشت قريب الوقوعش به خود راه نمى دهد.

همچنان به ياد خداست، همچنان با زبانهاى مختلف حتّى با زبان نفرين! پند و اندرز مى دهد، آنها را از آينده شومى كه در پيش دارند برحذر مى دارد، و به سوى خدا فرا مى خواند.

و سرانجام بر چهره مرگ لبخند مى زند، و مقدم شهادت را گرامى مى دارد و با ياد خدا به استقبال آن مى شتابد!

96 ـ مى خواهم با چهره خونين به ملاقات جدّم بروم

امام(عليه السلام) خسته شد، خواست اندكى بياسايد كه ناگاه سنگى آمد و به پيشانى امام رسيد، خون جارى شد. امام دامن پيراهنش را بالا زد تا خون از چهره اش پاك كند كه تير سه شعبه مسمومى آمد و به سينه امام(عليه السلام) فرو نشست. امام (دعاى قربانى خواند و) فرمود:

«بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ عَلى مِلِّةِ رَسُولِ اللّهِ ; به نام خدا و به يارى خدا و بر آيين رسول خدا».

آنگاه سرش را به آسمان بلند كرد و عرض كرد: «إِلهي إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقْتُلُونَ رَجُلا لَيْسَ عَلى وَجْهِ الاَْرْضِ اِبْنُ نَبِىٍّ غَيْرَهُ ; خداى من! تو آگاهى كه اينان كسى را مى كشند كه در روى زمين پسر پيامبرى جز وى نيست».

سپس تير را بيرون كشيد. خون همچون ناودان جارى شد. دستش را بر محلّ زخم

[ 481 ]

گذاشت، چون از خون پر شد آن را به آسمان پاشيد و قطره اى از آن به زمين بازنگشت!

بار ديگر دست را از خون پر كرد و آن را به سر و صورت كشيد و فرمود:

«هكَذا وَاللّهِ أَكُونُ حَتّى أَلْقى جَدّي رَسُولَ اللّهِ وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمي، وَ أَقُولُ: يا رَسُولَ اللّهِ قَتَلَني فُلانٌ وَ فُلانٌ ; آرى، به خدا سوگند! مى خواهم با همين چهره خونين به ديدار جدّم رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بروم و بگويم: اى رسول خدا فلان و فلان مرا شهيد كردند».(1)

* * *

آرى امام(عليه السلام) كفى از خون خود را به آسمان مى پاشد، تا در آسمان در نزد ملكوتيان براى يوم المعاد ذخيره شود، و كفى ديگر را به صورت مبارك مى كشد تا در زمين براى جسم مقدّسش ذخيره گردد، چون شهيدى همچون امام(عليه السلام) با همان هيئت وارد عرصه محشر مى شود و با نور وجود خويش آن فضا را نورانى مى كند.

اين خون پاك و مقدّس در جوى تاريخ بشر، و در رگ هاى انسان هاى آزاده و با ايمان نيز جريان دارد، و با آن، خطوط عدالت و آزادگى بر پيشانى رهروان اين راه ترسيم مى گردد.

اين خون بر بساط ظالمان نيز مى جوشد، تا ظلم را از جهان براندازد!

ظلم بر محو عدالت سخت مى كوشد هنوز *** ظالم از خون دل مظلوم مى نوشد هنوز!

تا عدالت را كند جاويد در عالم حسين *** خون پاكش بر بساط ظلم مى جوشد هنوز!

97 ـ آنجا كه دشمن هم گريست!


1 . مقتل الحسين خوارزمى، ج 2، ص 34 و بحارالانوار، ج 45، ص 53.

[ 482 ]

امام(عليه السلام) بر اثر زخم هاى فراوان از اسب به زمين افتاد، ولى برخاست. خواهرش زينب(عليها السلام) از خيمه ها بيرون آمد و با ناله اى جانسوز مى گفت: «لَيْتَ السَّماءُ إِنْطَبَقَتْ عَلَى الاَْرْضِ; كاش آسمان بر زمين فرو مى افتاد». عمر بن سعد را ديد كه نزديك امام(عليه السلام)ايستاده است. فرمود: «أَيُقْتَلُ اَبُوعَبْدِاللهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَيْهِ؟ ; اى عمر بن سعد! اباعبدالله(عليه السلام) را شهيد مى كنند و تو نظاره مى كنى؟!».

اشك از ديدگان عمر سعد (ديدند) جارى شد و صورتش را برگرداند و چيزى نگفت.(1)

حضرت زينب(عليها السلام) فرياد زد: «وَيْلُكُمْ، أما فِيكُمْ مُسْلِمٌ ; واى بر شما! آيا در ميان شما يك مسلمان نيست؟!».

سكوت مرگبارى همه را فرا گرفته بود و كسى پاسخى نداد.(2)

امام(عليه السلام) ردايى به تن كرده و عمامه به سر داشت. و با آن كه پياده و زخمى بود چون سواران دلاور مى جنگيد،نگاهى به تيراندازان و نگاهى به حرم خود داشت و مى گفت:

«أَعَلى قَتْلي تَجْتَمِعُونَ، أَما وَاللّهِ لا تَقْتُلُونَ بَعْدي عَبْداً مِنْ عِبادِاللّهِ، اَللّهُ أَسْخَطُ عَلَيْكُمْ لِقَتْلِهِ مِنِّي; وَ ايْمُ اللّهِ إِنّي لاََرْجُوا أَنْ يُكْرِمَنِى اللّهَ بِهَوانِكُمْ، ثُمَّ يَنْتَقِمُ لي مِنْكُمْ مِنْ حَيْثُ لا تَشْعُرُونَ. أَما وَاللّهِ لَوْ قَتَلْتُمُوني لاََلْقَى اللّهَ بَاْسَكُمْ بَيْنَكُمْ وَ سَفَكَ دِمائَكُمْ ثُمَّ لا يَرْضى حَتّى يُضاعِفَ لَكُمُ الْعَذابَ الاَْليمَ ; آيا بر كشتن من با هم متّحد شده ايد؟ هان! به خدا سوگند! پس از من بنده اى از بندگان خدا را نمى كشيد كه خداوند را بيش از كشتن من به خشم آورد.

به خدا سوگند! من اميدوارم خداوند مرا با خوارى شما گرامى بدارد و انتقام مرا از آنجا كه گمان نمى بريد از شما بگيرد. هان! به خدا سوگند! اگر مرا به قتل برسانيد،


1 . كامل ابن اثير، ج 4، ص 78.

2 . اعيان الشيعة، ج 1، ص 609.

[ 483 ]

خداوند شما را گرفتار نزاعى در ميان خودتان مى سازد و خونتان را مى ريزد و (هرگز) از شما راضى نگردد تا عذاب سنگين و دردناكى به شما بچشاند».(1)

* * *

آرى صحنه آنچنان غم انگيز و دردناك بود كه دشمن هم گريه كرد، دشمنى كه بر اثر هواى نفس اختيارى از خود نداشت و آگاهانه تن به ذلّت و خوارى داده بود، دشمنى كه به عظمت مقام امام(عليه السلام) آگاه بود و از عمق مظلوميّت او با خبر بود!

در كدام تاريخ سراغ داريم كه دشمن به حال كشته خود گريه كرده باشد، و در ميدان نبرد، اين چنين از مظلوميّت او و ستمگرى خويش خبر دهد.

آرى، عرصه كربلا شگفتى هايى دارد و اين هم يكى ديگر از شگفتى هاى آن است!

98 ـ آخرين مناجات

امام(عليه السلام) در آخرين لحظات عمر گرانبهايش با خداى خود چنين مناجات مى كرد:

«اَللّهُمَّ! مُتَعالِىَ الْمَكانِ، عَظيمَ الْجَبَرُوتِ، شَديدَ الِْمحالِ، غَنِىٌّ عَنِ الْخَلائِقِ، عَريضُ الْكِبْرِياءِ، قادِرٌ عَلى ما تَشاءُ، قَريبُ الرَّحْمَةِ، صادِقُ الْوَعْدِ، سابِغُ النِّعْمَةِ، حَسَنُ الْبَلاءِ، قَريبٌ إِذا دُعيتَ، مُحيطٌ بِما خَلَقْتَ، قابِلُ التَّوْبَةِ لِمَنْ تابَ إِلَيْكَ، قادِرٌ عَلى ما أَرَدْتَ، وَ مُدْرِكٌ ما طَلَبْتَ، وَ شَكُورٌ إِذا شُكِرْتَ، وَ ذَكُورٌ إِذا ذُكِرْتَ، أَدْعُوكَ مُحْتاجاً، وَ أَرْغَبُ إِلَيْكَ فَقيراً، وَ أَفْزَعُ إِلَيْكَ خائِفاً، وَ أَبْكي إِلَيْكَ مَكْرُوباً، وَ اَسْتَعينُ بِكَ ضَعيفاً، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ كافِياً، أُحْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا، فَإِنَّهُمْ غَرُّونا وَ خَدَعُونا وَ خَذَلُونا وَ غَدَرُوا بِنا وَ قَتَلُونا، وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نِبَيِّكَ، وَ وَلَدُ حَبيبِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ، اَلَّذي اصْطَفَيْتَهُ بِالرِّسالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلى وَحْيِكَ، فَاجْعَلْ لَنا مِنْ أَمْرِنا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ».


1 . كامل ابن اثير، ج 7، ص 78 و اعيان الشيعة، ج 1، ص 609.

[ 484 ]

«خدايا! اى بلند جايگاه! بزرگ جبروت! سخت توانمند (در كيفر و انتقام)! بى نياز از مخلوقات! صاحب كبريايى گسترده! بر هر چه خواهى قادرى! رحمتت نزديك! پيمانت درست! داراى نعمت سرشار! بلايت نيكو!

هر گاه تو را بخوانند نزديكى! بر آفريده ها احاطه دارى! توبه پذير توبه كنندگانى! بر هر چه اراده كنى توانايى! و به هر چه بخوانى مى رسى!

چون سپاست گويند سپاسگزارى! و چون يادت كنند يادشان مى كنى!

حاجتمندانه تو را مى خوانم و نيازمندانه به تو مشتاقم و هراسانه به تو پناه مى برم و با حال حزن به درگاه تو مى گريم و ناتوانمندانه از تو يارى مى طلبم تنها بر تو توكّل مى كنم، ميان ما و اين قوم حكم فرما!

اينان به ما نيرنگ زدند، ما را تنها گذارده، بى وفايى كردند و به كشتن ما برخاستند.

ما خاندان پيامبر و فرزندان حبيب تو محمّد بن عبدالله(صلى الله عليه وآله) هستيم، همو كه او را به پيامبرى برگزيدى و بر وحى ات امين ساختى. پس در كار ما گشايش و برون رفتى قرار ده، به مهربانيت اى مهربانترين مهربانان!».

و آنگاه افزود: «صَبْراً عَلى قَضائِكَ يا رَبِّ لا إِلهَ سِواكَ، يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ، مالِىَ رَبٌّ سِواكَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَيْرُكَ، صَبْراً عَلى حُكْمِكَ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ، يا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، يا مُحْيِىَ الْمَوْتى، يا قائِماً عَلى كُلِّ نَفْس بِما كَسَبَتْ، اُحْكُمْ بَيْني وَ بَيْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحاكِمينَ ; پروردگارا! بر قضا و قدرت شكيبايى مىورزم، معبودى جز تو نيست، اى
فريادرس دادخواهان! پروردگارى جز تو و معبودى غير از تو براى من نيست. بر حكم تو صبر مى كنم اى فريادرس كسى كه فرياد رسى ندارد! اى هميشه اى كه پايان ناپذير است! اى زنده كننده مردگان! اى برپا دارنده هر كس با آنچه كه به دست

[ 485 ]

آورده! ميان ما و اينان داورى كن كه تو بهترين داورانى!».(1)

* * *

راستى كه چه زيبا و پر محتوا، و چقدر آموزنده است اين مناجات كه در واپسين ساعات عمر امام(عليه السلام) با بدنى خونين و مجروح و در ميان اندوه عميق از دست دادن ياران و عزيزان، و آينده نگران كننده همسر و دختران و بازماندگان، بر زبان مبارك آن حضرت جارى شد!

معارف الهيه و بالاترين درجه رضا و تسليم در كلمات آن موج مى زند; نه شكوه اى، نه بى تابى، نه اظهار عجز و ناتوانى، و نه ابراز يأس و ناخشنودى ابداً در آن ديده نمى شود.

همه جا سخن از صبر و شكيبايى و رضا و تسليم در برابر قادر متعال و خداوند لا يزال است. آفرين و هزاران آفرين از سوى خدا بر تو باد اى پيشواى آزادگان!

 

* * *


1 . مقتل الحسين مقرم، ص 282-283.

[ 486 ]

 

[ 487 ]

 

[ 488 ]

 

بخش پنجم : آثار و پيامدهاى قيام عاشورا   

 

[ 489 ]

 

اشــاره:

 

در بخش سوّم به انگيزه هاى قيام امام حسين(عليه السلام) پرداخته ايم و مهمترين انگيزه آن حضرت را احياى دين خدا و مبارزه با دستگاه فاسد بنى اميّه برشمرده ايم.

امام(عليه السلام) در پى احياى ارزش هاى اسلامى و جلوگيرى از بازگشت به عصر جاهليّت و به هدر رفتن تلاش هاى طاقت فرساى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود. خواه از طريق تشكيل حكومت اسلامى، يا از طريق شهادت.

قيام عاشورا علاوه بر آن كه به احياى دين خدا كمك كرد، و موجب رشد و شكوفايى درخت اسلام شد، باعث بيدارى امّت اسلامى گشت و روح شهادت طلبى و شجاعت را در مسلمانان دميد و درس فداكارى و ايثار را به بشر آموخت و دستگاه خلافت اموى را با خطرات جدّى روبرو ساخت و سبب قيام ها و نهضت هاى خونينى گرديد كه در كوتاه مدّت به سقوط خلافت آل ابوسفيان و در درازمدّت به برچيده شدن خلافت بنى اميّه انجاميد.

به گفته شاعر:

بهر حق در خاك و خون غلتيده شد *** تا بناى كفر از آن، برچيده شد

خون او تفسير اين اسرار كرد *** ملّت خوابيده را بيدار كرد

اضافه بر اين، حادثه كربلا در طول تاريخ به يك الگو و سرمشق بزرگ تبديل شد

[ 490 ]

و شيوه مبارزه را براى آزادگان جهان به ويژه مسلمانان مبارز نشان داد، امام با خون سرخش مكتبى را براى آزادگان جهان بنا نهاد، كه مسأله مرگ و شهادت را امرى ساده، بلكه افتخارآميز كرد. آثار و پيامدهاى قيام عاشورا گسترده، عميق و چند جانبه است كه ما در اين بخش سه اثر مهمّ آن را مورد تحليل و بررسى قرار مى دهيم.

 

[ 491 ]

 

1

حياى اسلام و آيين حق

 

دستگاه خلافت اموى تصوّر مى كرد با كشتن امام حسين(عليه السلام) و يارانش ـ آن هم در نهايت قساوت و بى رحمى ـ و اسارت زنان و كودكانش به هدف خويش رسيده و نتيجه مطلوب را به دست آورده است. به گمان خويش، هم توانسته است دشمن شماره يك خود را از سر راه بردارد و هم از ديگران زهر چشمى بگيرد، تا هيچ كس بناى مخالفت با حكومت او را در سر نپروراند.

يزيديان كه پس از حادثه عاشورا از پيروزى خيالى خود! سرمست و مغرور بودند، سخنانى بر زبان جارى ساختند و رفتارهايى از خود بروز دادند كه به افشاى ماهيّت و نيّات شوم آنان كمك كرد. آنان كه گمان داشتند با كشتن امام حسين(عليه السلام) و اسارت خانواده او، به پيروزى بزرگى نايل شده اند و آخرين نقطه مقاومت را در خاندان پيامبر در هم كوبيدند، براى آن كه پيروزى خيالىِ خود را به رخ همگان بكشانند و مستى و سرور خود را تكميل كنند، به اقدامات نابخردانه و جاهلانه اى دست زدند كه شادمانى زودگذر آنان را به مصيبت و ماتم دائمى تبديل كرد.

آذين بندى شهرهايى چون كوفه و دمشق، برپا كردن مجالس سرور و شادى، توأم با رقص و شراب و پايكوبى، به زنجير بستن نوادگان پيامبر(صلى الله عليه وآله) و گرداندن آنان در ميان مردم در هيئت اسيران جنگى، تازيانه زدن به اطفال بى گناه، بر سر نيزه كردن سرهاى شهيدان سرفراز كربلا و زدن چوب خيزران بر لب و دندان امام و... از جمله

[ 492 ]

كارهايى بود كه به منظور تحقير اسيران و زهر چشم گرفتن از ديگران، از بنى اميّه بروز كرد. ولى تمام اين اعمال تيرِ خلاصى بود بر قلب پليد دستگاه اموى، به گونه اى كه شادمانى زودگذر آنان تبديل به كابوس وحشتناكى شد و لحظه اى آنان را رها نساخت. در واقع بنى اميّه هنوز طعم پيروزى را مضمضه نكرده بودند كه تلخى آن را در سراسر وجود پلشت و پليد خود احساس كردند (در بخش دوّم كلمات كفرآميز و ضدّ اسلامى يزيد و برخى ديگر از بنى اميّه گذشت).

آنان در حالى كه سرمست از باده پيروزى خيالى بودند، تصريح كردند كه انتقام خود را از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و اسلام گرفته اند و تصوّر مى كردند به اهداف خويش كه بازگشت به عصر جاهليّت بود، نزديك شده اند، ولى در واقع همه اين تلاش ها، تيشه اى بود كه بر ريشه ناپاك دستگاه اموى وارد مى شد!

شهادت امام حسين(عليه السلام) و ياران پاكبازش، به احياى مكتب محمّدى(صلى الله عليه وآله) كمك كرد و خون پاك اباعبدالله(عليه السلام) درخت اسلام را آبيارى نمود و به رشد و بالندگى امّت اسلامى و بيدارى مسلمانان انجاميد.

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: پس از شهادت امام حسين(عليه السلام) هنگامى كه ابراهيم بن طلحه (در مدينه) با امام على بن الحسين(عليه السلام) روبرو شد (از روى طعنه) گفت:

«يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ مَنْ غَلَبَ؟ ; اى على بن الحسين در اين نبرد چه كسى پيروز شد؟!».

امام چهارم(عليه السلام) فرمود:

«إِذا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاةِ فَأَذِّنْ وَ أَقِمْ ; اگر مى خواهى بدانى پيروزى و غلبه با چه كسى بود، به هنگام فرا رسيدن

[ 493 ]

وقت نماز اذان و اقامه بگو».(1)

امام(عليه السلام) با اين پاسخ به او فهماند كه هدف يزيد محو اسلام و نام رسول خدا(صلى الله عليه وآله)بود، ولى همچنان طنين لاَ إلهَ إِلاَّ اللهُ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ بر مأذنه ها مى پيچد و مسلمانان در همه جا ـ حتى در شام و پايتخت سلطنت يزيد ـ به يگانگى خدا و رسالت محمد(صلى الله عليه وآله)گواهى مى دهند!

«موسيو ماربين آلمانى» مى گويد: «حسين با قربانى كردن عزيزترين افراد خود، با اثبات مظلوميّت و حقانيّت خود، به دنيا درس فداكارى و جانبازى آموخت و نام اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت و اگر چنين حادثه اى پيش نيامده بود، قطعاً اسلام به حالت كنونى باقى نمى ماند و ممكن بود يكباره اسلام و اسلاميان محو و نابود گردند».(2)

حديث معروف نبوى(صلى الله عليه وآله) كه فرمود: «حُسَيْنُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن ; حسين از من است و من از حسينم»(3) محقّق گرديد، حسين از رسول خداست، چرا كه فرزند دختر او حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) است; ولى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «من از حسينم» بدين معنا كه حسين(عليه السلام) آيين مرا احيا مى كند و از اين جهت خودم را از حسين مى دانم.

به صراحت مى توان گفت: قيام امام حسين(عليه السلام) نه تنها آيين پيامبر بزرگ اسلام(صلى الله عليه وآله)را نجات داد، بلكه از محو اهداف رسالت ساير انبيا نيز جلوگيرى كرد. چرا كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) كامل كننده رسالت پيامبران گذشته و خاتم رسولان و دين او خاتم اديان بود. گويا تلاش هاى همه انبياى گذشته مقدّمه اى بود براى ظهور پيامبر خاتم و سپردن پرچم هدايت بشرى به دست آن حضرت تا دامنه قيامت.

مى دانيم اين آيين كه خاتم اديان الهى بود، در عصر حكومت معاويه و يزيد مورد


1 . بحارالانوار، ج 45، ص 177. در مقتل الحسين مقرّم (ص 375) آمده است: وقتى كه امام زين العابدين(عليه السلام) با اهل و عيالش وارد مدينه شد، ابراهيم بن طلحة بن عبيدالله پيش آمد و گفت: «مَنِ الْغالِبُ؟» امام(عليه السلام) فرمود: «إِذا دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاَةِ فَأَذِّنْ وَ أَقِمْ تَعْرِفُ الْغالِبَ».

2 . به نقل از كتاب : درسى كه حسين به انسان ها آموخت، ص 284.

3 . بحارالانوار، ج 43، ص 261. اين حديث در منابع مختلف اهل سنّت نيز نقل شده است; از جمله: مستدرك حاكم، ج 3، ص 177 ; معجم الكبير طبرانى، ج 22، ص 274 و كنزالعمّال، ج 12، ص 115.

[ 494 ]

تهديد قرار گرفت، به ويژه در سلطنت يزيد; و بيم آن مى رفت كه ثمرات تلاش هاى انبيا و به ويژه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) به فراموشى سپرده شود. در چنين شرايطى شهادت امام حسين(عليه السلام) به احياى آيين خدا كمك كرد و درخت توحيد و نبوّت را طراوت و سرسبزى تازه اى بخشيد.

و شايد به همين دليل در «زيارت وارث»(1) نه تنها امام حسين(عليه السلام) وارث پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بلكه وارث انبياى بزرگى همچون حضرت آدم(عليه السلام)، حضرت نوح(عليه السلام)، حضرت ابراهيم(عليه السلام)، حضرت موسى(عليه السلام) و حضرت عيسى(عليه السلام) ناميده شده است. گويا حسين(عليه السلام) همچون گلابى است كه از گل هاى متعدّد گلستان توحيد و نبوّت گرفته شده، بوى همه انبياى گذشته را دارد و وارث همه آنهاست.

* * *


1 . كامل الزيارات، ص 375 ; تهذيب الاحكام، ج 6، ص 88 ; اقبال سيّد بن طاووس، ج 2، ص 63 و مفاتيح الجنان.

[ 495 ]

 

2

الگوسازى براى آزادگان

 

هر چند به ظاهر، در عاشوراى سال 61 هجرى پيروزى از آنِ يزيديان بود و نبرد نا برابر كربلا به نفع جبهه باطل به پايان رسيد; ولى در نگاه عميق، پيروزى حقيقى متعلّق به امام حسين(عليه السلام) و ياران او بود. چرا كه آن حضرت در آن حادثه و قيام، راه و رسمى ماندگار در عالم به يادگار گذاشت و با خون سرخش مكتبى را براى مسلمانان، بلكه همه آزادگان جهان بنا نهاد، كه تا هميشه تاريخ باقى است و سرمشق حق طلبان عالم است.

به گفته موسيو ماربين آلمانى: «اين سرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنيا نشان داد كه ظلم و بيدادگرى و ستمگرى پايدار نيست و بناى ستم هر چند ظاهراً عظيم و استوار باشد، در برابر حقّ و حقيقت چون پرِ كاهى بر باد خواهد رفت».(1)

سيّد قطب، دانشمند و مفسّر معروف مصرى در ذيل تفسير آيه 51 سوره غافر(2)اين پرسش را مطرح مى كند كه خداوند در اين آيه به پيامبران و مؤمنان، در دنيا نيز وعده حتمى نصرت و يارى داد; ولى ما مى بينيم كه در طول تاريخ جمعى از پيامبران و مؤمنان شكست خوردند و گروهى نيز به شهادت رسيدند. بنابراين، وعده نصرت


1 . درسى كه حسين به انسان ها آموخت، شهيد عبدالكريم هاشمى نژاد، ص 284.

2 . (إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الاَْشْهَادُ) ; ما به يقين پيامبران خود و كسانى را كه ايمان آورده اند در زندگى دنيا و (در آخرت) در آن روز كه گواهان به پا مى خيزند، يارى مى دهيم».

[ 496 ]

الهى درباره آنان چه شده است؟ سپس چنين پاسخ مى دهد:

اوّلا: نبايد پيروزى ها را در محدوده زمانى و مكانى خاص ديد، اين مقياس ها، يك مقياس كوچك بشرى است; ولى در مقياس بزرگ تر كه زمان و مكان را در مى نوردد و به عصر و زمان خاص و مكان خاصّى محدود نمى شود، هرگز انبيا و مؤمنان شكست نخوردند; چرا كه در نهايت، عقيده و مرام آنان باقى ماند و در حقيقت يارى خدا نسبت به اعتقادات آنان، همان يارى آنان است.

ثانياً: نصرت و يارى، صورت هاى مختلفى دارد كه بخشى از آن را در يك نگاه سطحى هزيمت و شكست مى نامند، ولى در واقع پيروزى و نصرت الهى را در بر دارد. آيا ابراهيم(عليه السلام) كه در آتش افكنده شد، از عقيده و دعوت خويش دست كشيد؟ او در حالى كه در داخل آتش افكنده شده بود، نصرت الهى شامل حالش بود. در واقع دشمن او شكست خورده بود، كه نتوانست با اين همه تهديدها و آزارها، وى را از عقيده و مرامش باز دارد» (بلكه آيينش گسترش يافت).

سيّد قطب در ادامه به امام حسين(عليه السلام) اشاره مى كند و مى گويد:

«حسين بن على(عليه السلام) گرچه در ظاهر به شهادت رسيد و در مقياس سطحى نگران شكست خورد، ولى در برابر حقيقت و در مقياسى بزرگ تر پيروز شد».

سپس مى افزايد:

«فَما مِنْ شَهِيد فِي الاَْرْضِ تَهْتَزُّ لَهُ الْجَوانِحُ بِالْحُبِّ وَالْعَطْفِ، وَ تَهْفُو لَهُ الْقُلُوبُ، وَ تَجِيشُ بِالْغَيْرَةِ وَ الْفِداءِ كَالْحُسَيْنِ ـ رِضْوانُ اللهِ عَلَيْهِ ـ يَسْتَوِي فِي هذا الْمُتَشَيِّعُونَ وَ غَيْرُ الْمُتَشَيِّعِينَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ كَثِير مِنْ غَيْرِ الْمُسْلِمِينَ; هيچ شهيدى در روى زمين يافت نمى شود كه همانند حسين(رضوان الله عليه) تمام وجود انسان ها به خاطر محبّت و علاقه به او به لرزه درآيد و دل ها براى او به طپش افتد و براى ايثار و فداكارى آماده شود. در

[ 497 ]

اين الگو گرفتن (از حسين(عليه السلام)) شيعه و غير شيعه از ديگر مسلمانان، بلكه بسيارى از غير مسلمانان برابرند».

در پايان مى گويد: «چه بسيار شهيدانى كه اگر هزار سال زنده مى ماندند، نمى توانستند به اندازه شهادتشان عقيده و مكتب خود را يارى كنند و قدرت آن را نداشتند كه اين همه مفاهيم بزرگ انسانى را در دل ها به يادگار بگذارند و هزاران انسان را با آخرين سخنانى كه با خونشان مى نويسند، به كارهاى بزرگ وادارند».(1)

آرى; حركت انقلابى امام حسين(عليه السلام) و شهادت و نستوهى وى و يارانش سرمشقى براى آزادگان جهان شد و بسيارى از رهبران آزادى خواه در پيشبرد نهضت و قيام خويش، حركت انقلابى امام حسين(عليه السلام) را سرلوحه كار خود قرار داده اند و به پيروزى رسيده اند.

«مهاتما گاندى» رهبر استقلال كشور بزرگ هندوستان، در گفتار تاريخى خود چنين مى گويد:

«من براى مردم هند چيز تازه اى نياورده ام، فقط نتيجه اى را كه از مطالعات و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگى قهرمانان كربلا به دست آورده ام، ارمغان ملّت هند كردم. اگر بخواهيم هند را نجات دهيم، واجب است همان راهى را بپيماييم كه حسين بن على پيمود».(2)

«محمّد على جناح» ـ قائد اعظم پاكستان ـ مى گويد:

«هيچ نمونه اى از شجاعت بهتر از آن كه امام حسين(عليه السلام) از لحاظ فداكارى و تهوّر نشان داد در عالم پيدا نمى شود. به عقيده من تمام مسلمين بايد از سرمشق اين شهيدى كه خود را در سرزمين عراق قربانى كرد، پيروى نمايند».(3)


1 . فى ظلال القرآن، ج 7، ص 189-190 (با مقدارى تصرّف و تلخيص).

2 . مجلّه الغرى، النجف الاشرف، ربيع الاوّل 1381 (مطابق نقل ويژه نامه جام جم درباره عاشورا، اسفند 1383) و مجله نور دانش، شماره 3، سال 1341.

3 . مرد مافوق انسان ها، سيّد على اكبر قرشى، ص 286 .

[ 498 ]

اين الگوپذيرى و تأسّى از نهضت امام حسين(عليه السلام) در عالم تشيّع بسيار چشمگير و فراگير بوده است. در طول تاريخ، رهبران انقلابى شيعه، با الهام از حماسه هاى بزرگ و جاودان كربلا، در بسيج انسان هاى فداكار و از خود گذشته به توفيقات بزرگى دست يافته اند.

پيروزى ملّت ايران در برچيدن بساط ظلم و بيدادگرىِ نظام استبدادى 2500 ساله، و حماسه هاى غرورآفرين هشت سال دفاع مقدّس در جبهه هاى نبرد حقّ عليه باطل، و مجاهدت هاى جوانان جان بر كف و رشيد حزب الله جنوب لبنان در مقابله با رژيم سفّاك و تا بُن دندان مسلّح صهيونيستى، از نمونه هاى بارز و روشنِ تأسّى و الگوپذيرى از نهضت امام حسين(عليه السلام) در عصر حاضر است.

* * *

[ 499 ]

 

3

قيام هاى خونين پس از حادثه عاشورا

 

انتشار اخبار كربلا تأثير عجيبى در ميان مسلمانان گذاشت، از يك سو، اوج مظلوميّت امام حسين(عليه السلام) و يارانش و نهايت قساوتى كه در شهادت آنان و اسارت خاندان پاكش آشكار شده بود، سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموى شد. چرا كه خلافت يزيد كه با نيرنگ و تهديد و تطميع معاويه انجام پذيرفته بود (نه از روى اقبال عمومى مردم) با اين حادثه به شدّت آسيب ديد.

به يقين، اگر امام حسين(عليه السلام) به طور پنهانى كشته مى شد و يا همچون برادرش امام حسن(عليه السلام) مسموم مى گرديد و يا كارش به تبعيد و زندانى شدن مى انجاميد، نمى توانست اين همه آثار مثبت براى جامعه اسلامى و پى آمدهاى منفى براى حاكميّت جور در برداشته باشد. ولى نحوه شهادت امام(عليه السلام) و يارانش كه به طور آشكار و در برابر چشمان هزاران نفر و در قلب دنياى اسلام آن روز در اوج مظلوميّت اتّفاق افتاد، جاى هر گونه انكار و يا توجيهى را از حادثه آفرينان فاجعه كربلا گرفت.

از سوى ديگر، شخصيّت معنوى و عظمت خانوادگى امام حسين(عليه السلام) ميان مسلمانان آشكار بود. كشتن چنين شخصيّتى نمى توانست كار ساده اى باشد. يعنى اگر گروه ديگرى غير از امام حسين(عليه السلام) بدين نحو كشته مى شدند، به يقين، نمى توانست چنين موجى را كه شهادت آن حضرت به وجود آورد، ايجاد كند.

از سوى سوّم، حركت انقلابى امام حسين(عليه السلام)، با آن ياران اندك و فرياد «هَيْهاتَ مِنَّا

[ 500 ]

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation