عن النبى صلى الله عليه و آله انه يكون بعده اثنا عشر خليفة بعدد نقباة بنىاسرائيل .
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: خلفاى پس از من دوازده نفرند به شمار نقباىبنى اسرائيل (كه دوازده تن بودند ).
سپس فرمود: همه دوازده خليفه پس از من از بنى هاشم هستند در اين باب شيخين و ترمذى وابى داود و مسلم و سيد على همدانى و شعبى و غير اين ها اخبار بسيارىنقل كرده اند. (48)
بدان كه اوصياى پيغبمر صلى الله عليه و آله دوازده نفر بودند (49)
كه اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام نخستين آنها، و آخر آنها حضرت حجة بنالحسن عليه السلام است ، و علما براى عدد ائمه به دوازده ، مناسباتى بيان كرده اند، ازجمله آن كه اين عدد مطابق با حروف لا اله الا الله ، محمدرسول الله صلى الله عليه و آله ، اميرالمومنين عليه السلام على بن ابى طالب ،بعضى از اسماى حسنا، محبهم فى الجنه ، عدوهم فى النار است همچنيناين عدد مطابق با شمار نقباى بنى اسرائيل است كه در سوره مائده مى فرمايد: (و لقد اخذالله ميثاق بنى اسرائيل و بعثا منهم اثنى نقيبا )(50) و در مجمع البيان آمده : نقيب قومكفيل و ضمين است كه اسرار را مى شكافد و از اينقبيل است نقاب المراة و مناقب كه به معناى فضايل است .
همچنين اين عدد مطابق است با شمار اسباط بنىاسرائيل كه در سوره اعراف مى فرمايد:
(و قطعنا هم اثنى عشرة امما اسباطا و اوحينا الى موسى اذا استقيه قومه ان اضرب بعصاكالحجر فانبجست منه اثتنا عشرة عينا قدم علم كل الناس مشربهم ). (51)
در مجمع البيان آمده : صحيح آن است كه اسباط در اولاد اسحاق به منزلهقبايل است در اولاد، اسماعيل ، يعنى متفرق گردانيدم اولاد يعقوب را به دوازده فرقه ، چوناولاد يعقوب دوازده نفر بودند و از براى هر يك از آنها اولاد و نسبى بود، پس هر فرقهاز آنها سبط و امتى شدند.
از جمله اين عدد مطابق است با برج هاى آسمان و ماه هاىسال و با عدد ساعات شب و روز. (52)
سوال علاج از طبيبان دين كن
|
توسل به ارواح اين طيبين كن
|
همى گو به صد عجز و صد خواستارى
|
الهى به زهرا، الهى به سبطين
|
كه مى خواند شان مصطفى قرة العين
|
الهى به شاه صادق امام اعاظم
|
الهى به شاه رضا قائده دين
|
به حقى تقى خسرو ملك تميكين
|
بدان عسكرى كز ملك داشت لشكر
|
الهى به مهدى كه سالار دين است
|
بيخشار و از چاه حرمان بر آرم
|
به بازار محشر مكن شرمسارم (53)
|
امامان از نسل امام حسين عليه السلام
از حضرت على عليه السلام پرسيدند: معناى سخن پيغمبر صلى الله عليه و آله كهفرمود: انى مخلف فيكم الثقلين كتاب والله و عترتى چيست و عترت چهكسانى هستند ؟
حضرت فرمود: من و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين كه نهمى آنها مهدى و قائمخواهد بود، عترت رسول خدا صلى الله عليه و آله هستيم ، عترت از قرآن جدا نمى شود وقرآن نيز از عتر جدا نمى گردد، تا در قيامت بر لب حوض كوثر بارسول خدا صلى الله عليه و آله ملاقات كنند.
حضرت على عليه السلام روايت كرده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من دوچيز گرانبها را در ميان شما امت مى گذارم : كتاب خدا و عترت واهل بيت اين دو چيز تا قيامت از هم جدا نخواهند شد (54)
مانند اين دو انگشت جابر عرض كرد: يا رسول الله عترت تو كيانند ؟فرمود: على و حسنو حسين و امامانى كه از نسل حسين تا قيامت به وجود مى آيند.
عبدالرحمان بن كثيره مى گويد: به حضرت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم :معناى آيه (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجساهل البيت و يطهر كم تطهيرا ) (55) چيست ؟فرمود: اين آيه درباره على و حسين و حسن وفاطمه عليهاالسلام نازل شد بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله على عليه السلامبه امامت رسيد بعد از او حسن و بعد از حسن ، حسين به امامت رسيد، آنگاه نوبت به اين آيهرسيد: (و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله )(56)
عدد فرزندان امام حسين عليه السلام از ستاره ها بيشتر است
صاحب منتخب از تاريخ گزيده نقل مى كند: يزيد بن معاويه چهارده پسر داشت ولى امامحسين عليه السلام در وقت شهادت خود يك پسر بيشتر نداشت . با اينحال در تمام اقطار عالم عدد ايشان از ستارها بيشتر است و از فرزندان يزيد عليه اللعنةو العذاب نسلى باقى نمانده است . (57)
فصل چهارم : امام حسين عليه السلام در آيات قرآن
امام حسين عليه السلام در آيه تطهير
(انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيرا ) (58)
خدا چنين مى خواهد كه هر رجس و آلايش را از شما خانواده نبوت ببرد، و شما از هر عيبپاك و منزه گرداند.
آيه شريفه از نظر سنى (59) و شيعه (60)در فضيلت پيغمبر صلى الله عليه وآله و على و فاطمه و حسنين عليهم السلام نازل شده است .
عده اى نيز گفته اند كه درباره زنان پيغمبر صلى الله عليه و آلهنازل شده است (61) اگر آيه درباره زنان پيغمبر صلى الله عليه و آله بود، بايدضمير مونث ذكر مى شد تا به سياق صدر آيه دلالت داشته باشد.
ام سمله مى گويد: آيه تطهير نيز در منزل من در خصوص هفت نفرنازل شده است : جبرئيل و ميكائيل و رسول الله صلى الله عليه و آله و على و فاطمه وحسن و حسين عليهم السلام .
سپس مى گويد: من در منزل بودم ، عرض كردم ، يارسول الله آيا من از اهل بيت توام ؟ فرمود: خير تو از زنان پيامبرى ؟(62)
جامع ترمذى به اسنادش از انس بن مالك روايت مى كند كه ازرسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدم : كدام يكاهل بيت بيشتر مورد توجه شماست ؟
فرمود: حسن و حسين عليهماالسلام .
مالكى در فصول المهمه صفحه 9از جامع ترمذىنقل مى كند: از وقتى كه آيه تطهير نازل شد قريب شش ماه هر روزرسول الله صلى الله عليه و آله در هنگام نماز به در خانه فاطمه عليهاالسلام مى آمد وآيه تطهير را مى خواند.
حضرت در وقت نزول آيه فرمود:
اللهم اهل بيتى و خاصيتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطيرا (63)
در صحيح مسلم و جامع الاصولروايت شده است : حصين بن سمره از زيدن بن ارقم پرسيد: آيا زنانرسول خدا صلى الله عليه و آله از اهل بيتند ؟ زيد گفت : نه به خدا قسم ، زيرا كه زنمدتى با شوهر خود است ، چون طلاقش داد به خانه پدرش مى رود و به قوم خود ملحق مىشود و از شوهر به كلى جدا مى شود بلكه اهل بيت او خويشان او هستند كه صدقهبرايشان حرام است و هر خانه و به هر كجا بروند ازاهل او جدا نيستند. (64)
آيه تطهير در حق پنج بزرگوار محمد صلى الله عليه و آله ، على ، فاطمه ، حسن و حسينعليهم السلام نازل شده است . (65)
عايشه روايت مى كند
حديث 22 از كتاب غاية المرام چنين است :
از متفق عليه بخارى و مسلم از مسند عايشه از مصعب بن شيعه از صفيه دختر شبيه از عايشهدختر ابى بكر روايت كرده كه گفت :
روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله بيرون آمد و عباى سياه پوشيده بود كه حسن بنعلى عليه السلام داخل شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله او را در زير عباداخل كرد، بعد از آن امام حسين عليه السلام آمد او را همداخل عبا كرد بعد از آن فاطمه عليهاالسلام آمد او را نيزداخل كرد، بعد از آن هم على عليه السلام آمد او را نيزداخل كرد، سپس آيه تطهير را تلاوت كرد. (66)
ابوسعيد خدرى و انس بن مالك و واثلة بن واسقع و عايشه و ام سلمه مى گويند: آيهتطهير به رسول خدا صلى الله عليه و آله و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلاماختصاص دارد. (67)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است :
النجوم امان لا هل السماء و اهل بيتى امان لامتى (68)
ستارگان امانند بر اهل آسمان ، و اهل بيت من امانند براى امت من .
امام شافعى
او كه از امامان چهار گانه است اهل سنت است در اشعار معروف خود دربارهاهل بيت چنين عرض اخلاص كرده است :
فرض من الله فى القران انزله
|
يكفيكم من عظيم الفخر انكم
|
من لم يصل عليكم لا صلاة له . (69)
|
- اى اهل بيت رسول ، دوستى شما فريضه اى است از جانب خداوند كه در قرآن آن را فرودآورده است .
- از فخر بزرگ شما را اين كه بس كه درود بر شما جزء نماز است و هر كس بر شمادرود نفرستد نمازش باطل است .
و لما رايت الناس قد ذهب بهم
|
مذاهبهم فى ابحر الغى و الجهل
|
ركبت على اسم الله فى سفن النجا
|
و هم اهل بيت المطفى خاتم الرسول
|
و امسكت حبل الله و هو ولاوهم
|
كما قد امرنا بالتمسك بالحبل (70)
|
- چون مردم را ديدم كه راههاشان آنها را در درياهاى گمراهى و جهالت انداخته است ، بهنام خدا سوار كشتى نجات شدم همانا اهل بيت مصطفى خاتم رسولان .
- آنها كشتى نجاتند، و به ريسمان خدا كه ولاى آنهاست چنگ زدم همچنان كه به ما دستورداده شده كه به اين ريسمان چنگ بزنيم .
ذكر اهل بيت عليهم السلام شفاست
ذكر اهل بيت انسان را وسوسه و از هر شك و ريبى حفظ مى كند.
در صواعق الحمرمة از شعبى روايت شده است كه روزى ابوبكر در زمان خلافت خود باجمعى نشسته بود كه على عليه السلام آمد ابوبكر از على عليه السلاماستقبال كرد و گفت : هر كس بخواهد نظر كند به سوى بزرگ ترين مردمان از جهت مرتبهونزديك ترين ايشان از جهت نسبت و فاضل ترين از جهت حالت از ما بهرسول الله صلى الله عليه و آله پس نظر كند به سوى آن كه طالع شد، يعنى علىمرتضى عليه السلام . (71)
امام جعفر صادق عليه السلام از پدرش روايت كرده كه فرمود:
ماييم اهل بيت و شجره نبوت و آورنده كتاب آسمانى ، فرشتگان درمنزل ما رفت و آمد مى كنند و ماييم خانه رحمت و معدن علموكمال . (72)
وقتى آيه تطهير نازل شده ، حضرت عبايى روى على و فاطمه و حسن و حسين عليهمالسلام كشيد و دست به سوى آسمان بلند كرد و فرمود : پروردگارا، اينهااهل بيت منند، از آنها دورگردان هر پليدى و شك را.
دوستى اهل بيت عليهم السلام واجب است
زمخشرى و فخر رازى كه در بحث خلافت به جنگ شيعه مى آيند خود راوى روايتى درموضوع ولاى محبت هستند، فخر رازى از زمخشرىنقل مى كند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
من مات على حب آل محمد مات شهيدا الا و من مات على حبال محمد مات مغفورا له ، الا و من مات على آل محمد مات تابتا، الا و من مات على حبآل محمد مات مومنا مستكمل الايمان .
هر كس بر دوستى آل محمد مرد شهيد مرده است ، هر كس بر دوستىآل محمد مرد آمرزيده است هر كس بر دوستى آل محمد مرد توبه كار مرده است هر كس بردوستى آل محمد مرد مومن و كامل ايمان مرده است .
زمخشرى و فخر رازى در ذيل روايت گذشته ، از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آلهنقل مى كند كه فرمود: (73)
الا و من مات على بغض آل محمد مات كافرا، الا و من مات على بغعضآل محمد لم يشم رائحة الجنة (74)
هر كسى بر دشمنى آل محمد بميرد كافر مرده است ، هر كس با دشمنىآل محمد بميرد بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد .
هر كس به محبت اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله بميرد شهيدمرده است(75)
على عليه السلام فرمود: فانه من مات منكم على فراشه و هو على معرفة حق ربه و حقرسوله وو اهل بيته مات شهيدا و وقع اجره على الله و استوجب ثواب ما نوى من صالح عملهو قامت النيه مقام اصلاته لسيفه (76)
(هر كس از شما در خوابگاهش بميرد در حالى كه به حق خداى خود و رسولش واهل بيت او شناسا باشد شهيد مرده است ، و پاداشش با خداست و سزاوار پاداشاعمال شايسته اى است كه در انديشه داشته وو يان انديشه همچون شمشير كشيدن است .
حضرت على عليه السلام مى فرمايد من در خانه ام سلمه در خدمترسول خدا صلى الله عليه و آله بودم كه آيه انما يريد الله ليذهب عنكم الرجساهل البيت و يطهر كم تطهيرا نازل شد،رسول هدا صلى الله عليه و آله به من فرمود: اين آيه درباره تو و فرزاندانت حسن وحسين و امامانى كه از نسل تو به وجود مى ايندنازل شده است .
گفتم : يا رسول الله ! بعد از تو چند نفر به امامت مى رسند؟
فرمود: پس از من تو امام مى شوى ، بعد تو حسن ، بعد از حسن حسين ، بعد از حسين ،فرزندش على ، بعد از او فرزندش محمد، بعد از محمد فرزندش جعفر، بعد از جعفرموسى ، بعد از موسى فرزندش على ، بعد از على فرزندش محمد، بعد از محمدفرزندش حسن ، بعد از حسن فرزندش حجت عليه السلام به امامت خواهند رسيد.
نام هاى ايشان به همين ترتيب بر ساق عرش نوشته بود. از خدا پرسيدم : اينها كيستند؟فرمود: امامان پس از تو هستند، پاك و معصومند و دشمنانشان ملعون هستند. (77)
زنان رسول خدا صلى الله عليه و آلهازاهل بيت نيستند
آيه تطهير از نظر سنى و شيعه بر پنج تنآل عبادت دارد كسانى كه گفته اند اين آيه درباره زنانرسول اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده در اشتباهند.
اين چند نفر كه گفته اند گفته هايشان بى جاست و ذيلا بيان مى كنيم كه اين افراد وگفته هاى آنان هيچ گونه ارزش و اعتبارى ندارد.
عكرمه مى گويد: تنها زنان رسول اكرم صلى الله عليه و آلهمشمول آيه تطهيرند و آن قدر پافشارى در اين ادعا دارد كه اظهار آمادگى مباهله با منكرانمى كند اين مرد متعصب در بازارها با صداى بلند فرياد مى كرد كه آيه تطهير تنهادرباره زنان پيغمبر صلى الله عليه و آله نازل شده است در پاسخ بايد گفت : نظريهعكرمه چه امتيازى بز نظريه ديگران دارد ؟او كسى نيست كه بتوان بر گفتارش تكيهكرد چون او از دشمنان على عليه السلام است .
عكرمه از دشمنان سر سخت اميرالمومنين على عليه السلام است و مى توان حدس زد كهنظريه او ناشى از عدوات شخصى با امام عليه السلام است .
سيد بزرگوار معاصر علامه شرف الدين ، در كتاب الكلمة الغراء بىتفضيل الزهراء عليهاالسلام مى گويد: عكرمه كوشش مى كرد مردم را در صف دشمنان علىعليه السلام كشاند، و در راه انصراف مردم از آن حضرت و دور كردن از مقام ولايت ، سعىو تلاش پيگيرى داشت او سردسته طايفه مهمى از خوارج است و معتقد بود كه همه مسلمينكافرند و مسلمان واقعى كه از اسلام حقيقى برخوردار است تنها خوارجند.
خالد بن عمران مى گويد: در موسم حج از عكرمه شنيدم كه مى گفت : اگر كليه حاجيان راكه در مناسك حج حضور دارند از دم شمشير بگذرانم به منتهاى آروزى خود رسيده ام .
دومين كسى كه آيه تطهير را درباره زنان پيغمبر صلى الله عليه و آلهتاويل نموده ، مقاتل بن سليمان است .
علامه شرف الدين مى گويد: او از دشمنان سرسخت اميرالمومنين است .
او هم كوشش فراوان داشت حتى المقدور فضايل مسلم على عليه السلام را از اذهان بزاديد،مقاتل از مشبهه است و خدا را به صورت مردم تشبيه مى كرده .
ابوحنيفه درباره وى گفته است : مقاتل در اثبات تشبيه راه افراط پيش گرفته وپروردگار را هم چون خلق مى پندارد.
سومين كسى است كه آيه تطهير را تاويل به بانوانرسول خدا صلى الله عليه و آله مى كند عروة بن زبير است .
در قاموس الرجال در شرح حال عروه مى نويسد: عروه رسما على عليه السلام را دشمناممى داد و در جنگ هاى كه على عليه السلام بالاجبار به صحنه كارزار كشيده مى شد مقصراصلى را امام متقين مى دانست و آن قدر در افترا به امام على عليه السلام گستاخ بود كهمى گويد: ابن ابى الحديد از اسكافى روايت كرده و از زهرى و وى از عروه كه عايشهبه او گفت : من نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله بودم عباس و على شرفياب شدندنبى اكرم صلى الله عليه و آله با مشاهده آن دو بزرگوار آهسته به من گفت : اين دو نفردر هنگام مرگ خارج از روش اسلامند. (78)
امام حسين عليه السلام و آيه مباهله
(فمن حاجك فيه من بعد ما جائك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءنا كم و نساءنا ونساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله على الكاذبين )(79)
به كسانى كه درباره حضرت عيسى عليه السلام بعد از آمدندليل قطعى با تو در مقام محابه و مجادله برآيند بگو: بيايد ما و شما با فرزندانزنان خود باهم به مباهله برخيزيم (يعنى در حق يگديگر نفرين كرده و در دعا و التجا بهدرگاه خدا مى كنيم )تا دروغ گو و كافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم .
داستان مباهله و نفرين پيغمبر صلى الله عليه و آله با نصارى انجران معروف است (80)نجران در كشور يمن و آن موقع مركز نصارا بود، جمعى از روحانيون آن جا به مدينهآمدند تا درباره حقانيت اسلام و مسيحيت با پيغنمبر صلى الله عليه و آله گفت و گو كنند.وقتى در برابر منطق پيغمبر صلى الله عليه و آله عاجز ماندند پيغمبر فرمود: اگر بازهم خود را بر حق مى دانيد حاضرم با بهترين و نزديك ترين كسانم با شما مباهله كنم وشما هم بهترين و نزديك ترين كسان خود را بياوريبد تا نفرين هر دسته را كهباطل بود نابود كند چون پيغمبر صلى الله عليه و آله ، على و فاطمه و حسن و حسين ،عليهم السلام را آورد، نصارا ترسيدند كه با نفرين اينان عذابنازل شود و حاضر به مباهله نشدند و جزيه را بر عهده گرفتند و رفتند.
جريان مباهله رسول خدا صلى الله عليه و آله با نصارى نجران يكى از ادله قطعى برحقانيت آن حضرت است ، زيرا اگر رسول گرامى صلى الله عليه و آله يقين به رسالتخود از جانب پروردگار نداشت ، مباهله صد در صد به زيان خودش تمام مى شد و به دستخود خط بطلان بر مدعاى خويش كشيده بود امارسول گرامى از جانب پروردگار مامور شد تا با شركت حضرت على و فاطمه و حسن وحسين عليهم السلام اين كار را انجام دهد.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله به نصاراى نجران فرمود: با من مباهله كنيد اگر منراست مى گويم خداى بزرگ و لعنت و دورى از رحمت خود را به شما فرو فرستد و اگرمن دروغ گو باشم بر من ، گفتند: اكنون انصاف دادى ، سپس قرار به مباهله گذاشتند وتعيين وقت نمودند، چون به منازل خود مراجعت نمودند، سيد و عاقب كه دو تن از روساىايشان بودند گفتند : اگر محمد صلى الله عليه و آله با قوم خود مباهله آيد ما با او مباهلهكنيم كه پيغمبر نيست و اگر با اهل بيت خاص خود آيد، با او مباهله كنيم ، كه پيغمبر نيست واگر با اهل بيت خاص خود آيد، با او مباهله نكنيم ، بااهل خود نمى آيد مگر آن كه راست گو باشد چون صبح شد به محضررسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند.
حضرت به اتفاق على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام براى مباهله بيرون آمد نصاراپرسيد: اينان كيانند ؟در جواب شنيدند: آن مرد پسر عمو و وصى و داماد او على بن ابىطالب عليهماالسلام است و اين دخترش فاطمه زهرا عليهاالسلام است و اينان دو فرزندشحسن و حسين عليهم السلام هستند.
نصارا چون چنين ديدند متفرق شدند و به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كردند:ما از مباهله با شما استعفا داديم و آنچه راضى شوى به تو مى دهيم .
رسول گرامى صلى الله عليه و آله با ايشان به جزيه صلح فرمود. (81)
و آنها مراجعت نمودند.
دانسته شد كه آيه مباهله براى فضيلت خاندان رسالت است و آيه آشكارا مى رساند ومعرفى مى كند كه پيامبر صلى الله عليه و آله حسن و حسين عليهماالسلام پسران خود وعلى عليه السلام را تصديق و گواهى كرده است .
آيه مباهله مختص به پنج نور پاك الهى است : محمد صلى الله عليه و آله ت على ولىالله ، فاطمه زهرا، حسن و حسين عليهم السلام . (82)
معاويه روايت مى كند
اهل سنت به اسناد صحيح از معاويه بن ابى سفيان روايت كرده اند كه روزى به سعد وقاص گفت : چه چيز تو را مانع مى شود كه ابوتراب (83) را سب كنى ؟ سعد گفت :به خاطر سه چيز را من داشتم براى من از هر نعمتى بهتر بود به ياد دارم كه وقتىپيغمبر به يكى از جنگ ها(84) مى رفت او را به جاى خود در مدينه گذارد على گفت : يارسول الله ! شما مرا با زنان و بچه ها به جا مى گذاريد ؟
پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: نمى خواهى نسبت به من به منزله هارون نسبت بهموسى باشى جز اين كه بعد از من پيغمبرى نيست ؟
و شنيدم كه در روز جنگ خيبر فرمود: فردا پرچم اسلام را به دست كسى مى دهم كه خدا وپيغمبر هم او را دوست بدارد ما گردن كشيديم كه ببينيم او كيست ناگاه فرمود: بگوييدعلى بيايد وقتى حضرت على عليه السلام را آوردند چمشش درد مى كرد پيغمبر كمى آبدهان به چشم او ماليد و پرچم به دستش داد و خداوند جنگ خيبر را به دست او فتح كرد.(85)
و چون آيه (قل تعالوا ندع ابناءنا... ) نازل شد پيغمبر صلى الله عليه و آله عليه و آلهعلى و فاطمه و حسن و حسين را خواند و فرمود : پروردگار ايناناهل بيت من هستند.
سخن دو نفر از بزرگان عامه
زمخشرى در تفسير كشاف و طنطارى در تفسير الجواهر چنين گفته اند:
دسته اى از علماء و بزرگان نصاراى نجران به مدينه آمدند و بارسول اكرم صلى الله عليه و آله عليه درباره حضرت عيسى عليه السلام احتجاج كردندو اين آيه از سوى پروردگار نازل شد.
اين دو كلمه (ندع ) را چنين معنا كرده اند:بياييد (يعنى من و شما )پسران و زنان خود رادعوت نماييم و سپس مباهله كنيم سپس هر دو مى نويسند: فردا كه نصاراى نجران آن جا بهوعدگاه حاضر شدند، رسول خدا صلى الله عليه و آله حسين رابغل كرد و دست حسن را گرفت و فاطمه عليهاالسلام پشت سررسول اكرم صلى الله عليه و آله پشت سر فاطمه عليهاالسلانم مى آمدند نصاراىنجران چون چشمشان به اين منظره افتاد راضى به پرداخت جزيه مى شدند، زمخشرىبعد از اين جريان مى نويسد: آيه تطهير درباره محمد صلى الله عليه و آله على وفاطمه و حسن و حسين عليهم السلام نازل شده است . (86)
على عليه السلام جان رسول الله صلى الله عليه و آله
در غاية المرام از شيخ مفيد در اختصاص به سند خود از حضرت موسى بن جعفر عليهالسلام روايت مى كند: امت اسلام اعم از نيك و بد اتفاق دارند وقتى پيغمبر اكرم صلى اللهعليه و آله با نصاراى نجران مباهله كرد، جز خود پيغمبر على و فاطمه ، و حسن و حسينعليهم السلام كسى در كساء نبود، تاويل پسران خود را حسن و حسين زنانخودمان را حضرت فاطمه زهرا و كسى كه هم چون جان ماست على بن ابىطالب عليه السلام است . (87)
مفسران و اهل حديث اتفاق كرده اند و تاريخ هم آن را تاييد نموده كه نبى اكرم صلى اللهعليه و آله براى مباهله با نصاراى نجران جز على عليه السلام و فاطمه و حسنين عليهماالسلام كس ديگرى نبود.
به على عليه السلام كه مصداق انفسا بود و حسنين عليهماالسلام كه مصداقابناءنا و به فاطمه كه مصداق نساءنا بود اكتفا كرد و دستور الهى رااجرا نمود. (88)
امام حسين عليه السلام و سوره اهل اتى
(هل اتى على الانسان حين من الدهر )
سوره هل اتى در شان اهل بيت عصمت عليهم السلامنازل شده است عمده مدارك راجع به امام حسين عليه السلام وهل اتى را ذيلا بيان مى كنيم :
مجتمع البيان (ج 5، ص 406 )، نورالثقلين (ج 5، ص 470 )، منهج الصاقين (ج 10، ص91)، تفسير ابوالفتوح ( ج 10، ص 183 )، تفسير گارز (ج 10، ص 246 )، مناقب ابنشهر آشوب (ج 3، ص 373 )، احقاق الحق (ج 9، ص 110 - 123 )، بحار (ج 9، ص 39 )كفاية الخصام (ص 449 )، تذكره سبز ابن جوزى (ص 323 )، شرح نهج البلاغه ابنابى الحديد (ج 3، ص 275 )، علامه امينى در الغدير اتى درباره خاندان پيغمبر صلىالله عليه و آله نازل شده است يكى از اهل بيت پيامبر امام حسين عليه السلام است شاعرگفته است :
خوشتر آن باشد كه وصف دلبران
|
در روايت آمده است : مجاهد و ابن عباس و غير ايشان گفته اند: حسن و حسين عليهماالسلامبيمار شدند جدشان رسول خدا صلى الله عليه و آله به اتفاق صحابه و معروفان بهعيادت آن دو رفتند رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: خوباست در حق اين دو فرزندت نذر كنى (89)
و على عليه السلام هم نذر كرد و عمل به نذر نمود تا آيه (يوفون بالنذر )نازل شد. (90)
على عليه السلام عرض كرد: يا رسول الله از خدا خواستم اگر فرزندان مرا شفا دهدسه روز روزه بدارم فاطمه عليهاالسلام گفت : من نيز همين نذر را كردم حسن و حسينعليهماالسلام گفتند: ما هم همين نذر را كرديم فضه كه كنيز حضرت فاطمه عليهاالسلامبود هم گفتن من هم نذر كردم كه سه روز روزه بدارم .
پس از آن كه اين دو نو گلرسول خدا صلى الله عليه و آله شفا يافتند على عليه السلام فرمود: فاطمه حالا وقت آنرسيده است كه به نذر خود وفا كنيم . (91)
در منزل على عليه السلام غذايى نبود حضرت همسايه اى يهودى به نام شمعون ابنجابا داشت . (92) على عليه السلام به نزد وى رفت و از او قرض خواست اومقدارى پشم و سه صاع جو آورد و عرض كرد: اين پشم به زنان ده تا بريسند و اين جوهم مزد اين پشم است على عليه السلام به خان بازگشت .
فاطمه عليهاالسلام يك صاع از جو را آرد كرد و پنج قرص نان تهيه نمود.
وقت غذا شد سفر گستردند كه غذا ميل فرمايند، هنوز دست به غذا نبرده بودند كه سائلىدر را كوبيد، و گفت : مسكينى از مسكينانم (93) السلام عليكم يااهل بيت محمد مسكينى هست از مسكينان مسلمان (94) مرا طعامى دهيد كه خدا توانا از غذاهاىبهشت به شما عطا فرمايد على عليه السلام چون صداى آن مسكين را شيند رو به فاطمهعليهاالسلام نمود سپس على عليه السلام قرص نان خويش را به مسكين داد فاطمهعليهاالسلام نيز موافقت كرد حسن و حسين عليهماالسلام هم به تبعيت نان خود را به مسكيندادند فضه كنيز حضرت هم از مولاى خود پيروى نمود و همگى روزه را با آب افطاركردند.
روز ديگر صاعى را دسداس نمودند باز پنج قرص بپختند و وقت افطار شد غذاحاضر گرديد، باز هنوز شروع به غذا نكرده بودند يتيمى دق الباب كرد و عرض كرد:السلام عليكم يا اهل بيت النبوه و معدن الرساله ، من يتيمى هستم از اولاد مهاجران ، پدرم راروز عقبه شهيده كرده اند، طعمامى به من دهيد تا خداى عزوجل به شما از مائده بهشت طعام دهد اميرالمومينن عليه السلام چون از يتيم پدر مرده اينسخن را شنيد اين ابيات را انشا كرد:
آن شب نيز تمام غذا را دادند و روزى را با آب افطار كردند بچه هاى على عليه السلامباز گرسنه ماندند روز سوم باقى جو را غذايى درست كردند چون باز وقت افطاررسيد بلكه امروز از گرسنگى خود را نجات بدهند سائلى ، آمد و گفت : من اسيرى هستماز اسيران شما اسيرم ، گرفته ايد و طعامم نمى دهيد!
امير المومنين على عليه السلام رو به فاطمه عليهاالسلام كرد و فرمود:
نالان غمين و زار و غم خوار
|
فاطمه عليهاالسلام سپس به على عليه السلام جواب مى دهد:
باز اين همه طمعمه كردم ايثار
|
از بحر ثواب روز محشر (95)
|
آن شب هم غذا را به اسير عنايت فرمودند و باز با آب خالى روزه خود را افطار نمودند.
روز چهارم امير المومنين على عليه السلام برخاست ، به يك دست حسن و به دست ديگرحسين عليهماالسلام را گرفت و به محضر رسول الله صلى الله عليه و آله آمد عرضكرد اين دو بزرگوار لولو و مرجان از ضعف مى لرزند.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله از وضع عزيزانش حسنين عليهماالسلام دلتنگ و ناراحتشد همه به حجره فاطمه عليهاالسلام كه جگر گوشه من است برويم همه به حجرهفاطمه عليهاالسلام رفتند آن گاه ديدند فاطمه عليهاالسلام در محراب عبادت ايستاده استاو هم گرسنه است .
رسول خدا صلى الله عليه و آله چون وضع را چنين مشاهده كرد عرض كرد: واغوثاه ياالله بيت محمد يموتون من الجوع بلافاصله از طرف خداى بزرگجبرئيل عليه السلام آمد و به همراه خود آيه اى به عنوان هديه براى خاندان رسالت بهارمغان آورد. (96)
(و يوفون بالنذر و يخافون - الى قوله -ان هذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشهورا ).(97)
جبرئيل پيك الهى آمد عرضه داشت يا محمد بگير اين سوره را شاد و خرم باش به آنلطفى كه خداوند بزرگ عالم به اهل بيت تو كرامت فرموده است سورههل اتى را تا به آخر رسول اكرم صلى الله عليه و آله تلاوت فرمود. (98)
امام حسين عليه السلام صاحب نفس مطمئنه
مرحوم فرهاد ميرزا در قمقام مى نويسد:
نفس مطمئنه در آيه (يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك راضيع مرضيه )(99)عبارت است از امام حسين عليه السلام كه صاحب نفس مطمئن و راضيه و مرضيه استو ياران او به رضاى خدا راضى و خداوند هم از آنها خشنود باشد. (100)
علامه دربندى در اسرار الشهاده مى نويسد: حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه اسم ما آل محمد را بشنود و بر مظلوميت ما گريه كند، خداوند روى او را بر آتشدوزخ حرام مى گرداند.
امام حسين عليه السلام آيه مودت
(قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى )(101)
احمد بن حنبل در مسند خود و ثعلبى در تفسيرش و ديگران آورده اند كه ابن عباس رضىالله عنه گفت : چون آيه نازل شد اصحاب پرسيدند: يارسول الله ، كيستند آن خويشان تو كه خداى بزرگ محبت ايشان را بر ما واجب كرده؟حضرت فرمود: على و فاطمه و دو پسر ايشان (102) چون مودت و محبت ايشان حسبالامر الهى واجب باشد اطاعت و فرمان بردارى ايشان نيز واجب باشد آيه مذكور به سندمختلف شيعه و سنى دلالت دارد بر خمسه طيبه .
امام حسين عليه السلام و آيه اصطفاء
ابا عبدالحسين عليه السلام در موقع حركت فرزند عزيزش على اكبر به سوى ميدان جنگاين آيه را تلاوت مى فرمود:
(ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين ذرية بعضها من بعض والله سميع عليم )(103)
اين آيه دلالت دارد كه ائمه اطهار عليهم السلام مردان شايسته و خالص و لايق هستند اينآيه دلالت ضمنى دارد كه رهبران اسلام و ائمه ، منتخب الهى هستند اين آيه دلالت ضمنىدارد كه جهان بشريت در عوض نبوت مردان بزرگ خدا به رهبرانآل ابراهيم و ائمه اطهار عليهم السلام نياز دارد.
اين آيه دلالت ضمنى دارد كه اين ائمه عليهم السلام در تعقيب هدف ابراهيم عليه السلامو ايجاد مسالمت و تقوا و تحقيق توحيد و يگانه پرستى هستند. (104)
لولو و مرجان
(مرج البحر يلتقان بينهما برزخ لا يبيغيان يخرج منهما اللولو و المرجان )(105)
يحيى بن سعيد عطار مى گويد: از امام جعفر صادق عليه السلام كه شنيدم فرمود: خداوندتبارك و تعالى در قرآن فرموده است :
لو لو و مرجان حسن و حسين هستند و على فاطمه دو درياى بزرگند، يكى بر ديگرىبرترى دارند. (106)
اطاعت امام حسين عليه السلام واجب است
(يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منمك ). (107)
اى اهل ايمان ، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا ورسول ) را اطاعت كنيد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد اين كار (رجوع به حكم خدا ورسول )براى شما از هر چه تصور كنيد بهتر و خوش عاقبت تر خواهد بود.
ابوبصيره از ابوعبدالله عليه السلام درباره اين آيه پرسيد، حضرت فرمود: اين آيهدر شان على بن ابى طالب و امام حسن و امام حسين عليهم السلامنازل شد. (108)
امام حسين عليه السلام و سوره التين
در تفسير نور الثقلين از على بن ابراهيم ( والتين والزيتون طور سينين و هذا البلد الامين) آمده است : تين رسول الله صلى الله عليه و آله و زيتون اميرالمومنين وطور سينين امام حسن مجتبى و امام حسين و و هذا البلد الامين ائمه عليهمالسلام هستند.
در خصال از امام كاظم عليه السلام نقل شده كه خداى تبارك و تعالى اختيار كرد ازگل چهار چيز را و اختيار كرد از شهرها چهار چيز، پس فرمود:
(و التين الزيتون و طور سينين و هذا البلد الامين ) و التين مدينه و الزيتون بيت المقدس وطور سنين كوفة و هذا البلد مكة .
باز امام موسى بن جعفر عليهماالسلام روايت شده است : (و التين و الزيتون ) حسن و حسينعليهماالسلام و (طور سينين )امير المومينن على بن ابى طالب عليه السلام و (هذا البلدالامين ) محمد صلى الله عليه و آله است . (109)
ابوبصير از امام صادق عليه السلام روايت كرده است :
(رب المشرقين و رب المغربين ) (آن خدايى كه آفرينده دو مشرق و دو مغرب است ) مراد ازمشرقين رسول الله صلى الله عليه و آله و اميرالمومنين على عليه السلام و المغربينامام حسن و امام حسن عليهماالسلام است . (110)
امام حسين عليه السلام و سوره فجر
(و الفجر و ليال عشر و الشفع و الوتر... )
اين سوره را هم مفسران تعبير به سوره امام حسين عليه السلام كرده اند.
الشفع الحسن و الحسين عليهماالسلام و الوتر اميرالمومنين عليه السلام .(111)
الحمدلله و سلام على عباده الذين اصطفى ابو صالح از ابن عباسروايت كرده است كه در اين آيه اهل بيترسول صلى الله عليه و آله و على بن ابى طالب و فاطمة و الحسن و الحسين و اولادهمالى يوم القيامة هم صفوة الله و خيرة من خلقه . (112)
ابى بن كعب از پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت كرده كه هر كه اين سوره را در دههاول ذى الحجه بخواند آمرزيده شود و اگر در آن روزها بميرد بى حساب به بهشت رود وهر كه در ديگر ايام بخواند براى او نورى گردد در قيامت .
داود بن فرقد از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه هر كه در نمازهاى واجب ومستحب ، سوره فجر، را بخواند، در روز قيامت حشرش با حسين بن على عليه السلام خواهدبود، و اين سوره حسين بن على ع است و درجه او در بهشت باشد. (113)
فصل پنجم : امام حسين عليه السلام در روايات
با بررسى روايا زيادى كه از رسول گرامى اسلام از طريق شيعه و سنى رسيده مىتوان استفاده كرد: امام حسين بن على عليه السلام به داشتن صفات و كمالات انسانى فوقالعاده مورد مهر و علاقه جد بزرگوارش بوده و كلماتى در تمجيد و ستايش آن حضرت درموارد زيادى بيان فرموده ، زيرا پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله هيچ گاه سخنى بهگزاف نگفته و قرآن هم فرمايش حضرت را از پيروى هواى نفس به دور دانسته : ( و ماينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى ) (114) واگر يك چنين مرد الهى ، شخصى راستايش كند معلوم مى شود كه از هر جهت لياقت و شايستگى داشته است . (115)
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
حسين منى و انا من حسين احب الله من احب حسينا، حسين سبط من الاسباط(116)
حسين از من است و من از حسينم ، خداوند دوست بدارد هر كه حسين را دوست دارد و حسينسبطى از سبطهاى من است .
ابى حازم از ابوهريره نقل مى كند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كسحسن و حسين را دوست بدارد پس به تحقيق مرا دوست داشته است و هر كس به آنها بغض وعداوت داشته باشد، با من بغض و عدوات داشته است . (117)
الحسن والحسين سبطان من الاسباط (118)
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
الحسن و الحسين سيد شباب اهل الجنة (119) و ابوهما خير منهما(120)
على بن ابى طالب عليه السلام به حسن و حسين عليهماالسلام مى فرمود: شما پيشواىمردم و بزرگ جوانان اهل بهشتيد و از ارتكاب گناه معصوميد خدا لعنت كند كسى را كه باشما دشمنى كند (121) رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس دوست دارد بهآقاى جوانان بهشت بنگرد حسين را تماشا كند .